معرفت، سال هشتم، شماره اول، پیاپی 28، بهار 1378، صفحات 67-

    ارتباط گرایش جوانان به نماز با هنجارهاى ذهنى

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    ارتباط گرایش جوانان به نماز
    با هنجارهاى ذهنى

    محمدرضا طالبان

    گرایش

    گرایش1 عبارت است از ارزشیابى هاى مثبت و منفى یا احکام ارزشى مطلوب یا نامطلوب درباره اشیا، اشخاص و وقایع. گرایش ها چگونگى احساس هر کسى را نسبت به چیزى نشان مى دهند.2 کسى که نسبت به موضوعى گرایش مثبت یا منفى دارد در برابر آن، واکنش مثبت یا منفى نشان مى دهد. بخشى از این واکنش، به صورت اظهار عقیده درباره موضوع و بخش دیگر ممکن است در رفتار او نسبت به آن موضوع جلوه گر شود.

    وقتى مى گوییم: «خدا را دوست داریم» در واقع، گرایش خود را درباره خداوند اظهار داشته ایم. پس گرایش، «احساس» ویژه و ارزیابى کننده اى است که براساس عقاید و باورها صورت مى گیرد. به عبارت دیگر، وقتى کسى نسبت به موضوعى، ارزیابى یا احساس خود را بیان مى کند، در واقع، گرایش خود را نسبت به آن موضوع بروز داده است.3

    چند فرض عمده وجود دارد که در رابطه با مفهوم «گرایش» باید همواره مورد ملاحظه قرار گیرد:

    1ـ گرایش سازه اى فرضى است.4 از این رو، با آن که پیامدها و نتایج آن قابل مشاهده مى باشد، خود گرایش ها ملموس و قابل رؤیت نیستند. بنابراین، مى توان گرایش هاى افراد را از اظهارات یا بیانات و رفتارهاى آن ها استنباط نمود.

    2ـ گرایش ساختى چندبعدى دارد که مهم ترین بند آن با احساس شخص نسبت به یک شىء وابسته است. لذا، مى توان آن را بر روى یک پیوستار مثبت تا منفى نمایش داد.

    روان شناسان اجتماعى معمولاً گرایش ها را به عنوان یکى از اجزاى یک نظام سه جزئى مطالعه مى کنند که «اعتقادات» جزء شناختى، «گرایش ها» جزء عاطفى و «اعمال» جزء رفتارى آن را تشکیل مى دهند.5 مردم بیش تر از نظر شناختى، گرایش هاى درهمى دارند، ولى گرایش ها همچون عقاید ویژه شخصى، متمایل هستند که در اطراف بعد عاطفى یا ارزش گذار متشکل گردند و از نظر ارزش گذارى نیز ساده باشند. در یکى از الگوهاى پیشنهادى براى نشان دادن رابطه میان ابعاد سه گانه گرایش، گفته شده که اعتقادات و باورداشت هاى افراد نسبت به اشیا و موضوعات، اساس و پایه گرایش هاى آنان را فراهم مى آورد.

    احساسات شخص نسبت به اشیا و موضوعات (جزء عاطفى) در واقع، اصل گرایش یا همان گرایش است. قصد یا نیّت رفتارى یا عمل شخص (جزء رفتارى) نیز جهت رفتار او را نشان مى دهد و مشخص مى سازد که در رابطه با آن شىء یا پدیده چه عملى را انجام خواهد داد.6 بر این اساس، مى توان گفت که گرایش، متغیرى تک بعدى است و به احساس شخص نسبت به یک شىء وابسته است. آن احساس ویژه از نوع التفات، علاقه و یا کشش و جاذبه است; یعنى: درجه اى که چیزى مورد علاقه است (یک احساس خوشایند) یا مورد علاقه نیست (یک احساس ناخوشایند).7

    3ـ گرایش همواره متوجه شىء یا موضوعى است که شخص نسبت به آن داراى احساسات و عقاید خاصى است. گرایش هاى هر کس غالباً حاضر، اما راکد است و تنها در صورت برخورد با موضوع گرایش، در بیان یا رفتار تجلى مى کند.8 بر این مبناست که معمولاً گرایش ها بر حسب موضوع یا مصادیق خود نام گذارى مى شوند; مثل گرایش سیاسى، گرایش مذهبى، نژادپرستى و سلطه جویى.

    4ـ گرایش ها، احساس ها و ارزشیابى هاى پایدار اشخاص نسبت به اشیا و موضوعات مى باشند. بنابراین، احساس و واکنش موقتى و زودگذر شخص نسبت به یک موضوع را نمى توان گرایش وى محسوب کرد.

    5ـ گرایش ها حالت آموخته دارند یا به عبارت دیگر، نتیجه تکوین و رشد شخصیت هستند. در واقع، نحوه شکل گیرى گرایش هاى ویژه هرکس صرفاً براساس تاریخچه زندگى شخصى وى تعیین خواهد شد. اندیشه بنیادینى که در سراسر فرایند شکل گیرى گرایش ما جریان دارد این است که این احساسات آموخته مى شوند. انسان این احساسات را از رهگذر تجربه با محیط پیرامون خویش کسب مى کند. ملازمه چنین اندیشه اى آن است که براى هرچیز، گرایشى وجود دارد و شخص نسبت به هرچیز احساساتى دارد که ممکن است دامنه اش از مثبت تا منفى تغییر کند.

    گرایش و رفتار

    در مطالعات اجتماعى، بدان دلیل به گرایش توجه بسیار شده که پژوهشگران آن را زمینه رفتار مى دانند. مفهوم گرایش از آن نظر مفید و بلکه ضرورى است که جهت گیرى میان حالات روانى پایدار فرد و اشیا و موضوعات پایدار و در دنیاى فردى، نوعى ارتباط مفهومى برقرار مى سازد. از این نظر، شناخت چگونگى شکل یابى، دوام و دگرگونى گرایش ها معادل با درک شرایطى است که بسیارى از رفتارها در آن پدید مى آیند.9 پرسشى که معمولاً پس از بررسى همه مطالب به تعریف گرایش و فهمیدن مفهوم آن به عمل مى آید این است که آیا گرایش با آنچه که افراد واقعاً انجام مى دهند رابطه اى دارد؟ آیا مى توان آن را براى پیش بینى رفتار (مثلاً نمازخواندن) به کار برد؟

    کورت لوین براساس نظریه «میدان اجتماعى»، قاعده مشهورى براى تبیین رفتار ارائه نموده است. طبق این نظریه، رفتار تابعى است از شخصیت و محیط.10 در واقع، «رفتار» عبارت از حرکتى است که از برخورد میان تمامى تعیین کننده هاى درونى فرد (شخصیت) و تمامى تعیین کننده هاى بیرونى یا عوامل محیطى (به گونه اى که فرد آن ها را درک کرده) ناشى مى شود. در صورتى که اطلاعات ما از همه اجزاى این قاعده به جز یکى کامل باشد، مى توانیم متغیرى را که ناشناخته است پیش بینى کنیم.11

    وقتى به گرایش ها به عنوان ترکیبات ویژه اى از باورها، ترجیحات و قصدها نگریسته شود، مجموعه سازمان یافته اى از گرایش ها «شخصیت» فرد را تشکیل مى دهند. در واقع، گرایش هاى هرکس منعکس کننده شخصیت او هستند.12

    بنابراین، اگر اطلاعات کاملى از تأثیر تعیین کننده هاى محیطى در اختیار داشته باشیم و سازمان گرایش هاى فرد (شخصیت) را نیز بشناسیم، مى توانیم رفتار فرد را پیش بینى کنیم. به عبارت دیگر، ممکن است از شناخت گرایش ها انتظار داشته باشیم که در شرایط مساوى، سایر چیزها پیش بینى بهترى از رفتارهاى قابل مشاهده به عمل آورند، البته در صورتى که تعیین کننده هاى محیطى را بتوان براى همه پاسخ گویان، ثابت یا تقریباً ثابت نگه داشت.

    براى تعیین رابطه بین گرایش و رفتار بهتر است از گرایش هاى خاص و رفتارهاى ویژه استفاده کرد. براى این که بتوان نشان داد بین گرایش و رفتار، رابطه مستحکمى وجود دارد، باید گرایش هاى خاصى را اندازه گیرى کرد و به رفتارهاى خاصى در آن رابطه توجه نمود; زیرا با بررسى گرایش هاى کلى و عام، تنها مى توان به رفتارهاى کلى و عام دست یافت و شناخت رفتارهاى اختصاصى و جزئى مستلزم مطالعه گرایش ها به گونه اى اختصاسى و جزئى است. پس هر قدر گرایشى که سنجیده مى شود مشخص تر باشد، احتمال رابطه آن با رفتار بیش تر است. به عنوان مثال، گرایش مثبت به خداوند یا دین اسلام پیش بینى ضعیفى براى نمازخواندن فرد خواهد بود. ولى اگر گرایش فرد را نسبت به نماز بسنجیم احتمالاً ارتباط بین این گرایش و نمازخواندن او افزایش قابل توجهى پیدا خواهد کرد. در پژوهشى تجربى که انجام پذیرفت، ضریب همبستگى میان «پاى بندى به نماز» و «اعتقادات دینى» معادل 39% + محاسبه شد ولى وقتى همین متغیر (پاى بندى به نماز) با متغیر «گرایش نسبت به نماز» در ارتباط قرار گرفت، ضریب همبستگى به 65% + افزایش یافت.13

    از سوى دیگر، متغیرهاى موقعیتى و هنجارها اغلب میان گرایش و رفتار مداخله مى کنند. بنابراین، یکى دیگر از عوامل تعدیل کننده، محدودیت ها و فشارهاى اجتماعى بر رفتار است. تفاوت بین گرایش و رفتار هرکس ممکن است از آن جهت به وجود آید که فشارهاى اجتماعى او را وادار کند نوع ویژه اى از رفتار را در پیش گیرد.

    به هرحال، تشخیص اهمیت و پیچیدگى ارتباط میان گرایش و رفتار به دلایل عملى و کاربردى نیز ضرورت دارد; چون در بیش تر موارد، آنچه از دیدگاه عملى بدان تمایل داریم تغییر گرایش هاى افراد و به دنبال آن، دگرگونى در رفتار آنان است. گرایش ها در واقع، با رفتار رابطه دارند. آن ها حاکى از آمادگى روانى براى پاسخگویى به شکلى ویژه اند. این گرایش ها بر فرد فشار مى آورند، هرچند نیروهاى دیگر (سایر تمایلات و عادات و عوامل محیطى) مى توانند این فشار را تحت الشعاع قرار دهند و یا خنثى سازند.

    گاهى مقتضیات موقعیتى یا هنجارهاى اجتماعى ما را از رفتار به طریق دلخواهمان باز مى دارند. اما نکته مهم این است که اگر دیگر نیروهاى بیرونى وجود داشتند، فرد احتمالاً متناسب با گرایش خویش رفتار مى کرد; مثلاً، اگر نماز را یک رفتار مذهبى بدانیم، گرایش مثبت به آن مبیّن آمادگى روانى مساعد در انجام این فریضه الهى است و اگر موانع محیطى و موقعیتى از میان بروند، به احتمال زیاد، چنین شخصى نماز خواهد خواند. بنابراین، اگر بتوان در تشکّل یا تغییر گرایش فرد سهمى داشت،معمولاً مى توان رفتار او را هم تحت تأثیر قرار داد.

    نظریه کنش بخردانه14

    مشهورترین و مهم ترین نظر، در زمینه گرایش توسط آقایان آیزن15 و فیش باین16 ارائه شده است. مطالعات این دو پژوهشگر منجر به امکان پیش بینى دقیق تر رفتارها از طریق گرایش ها شده است. به عبارت دیگر، آنان نشان داده اند که چه وقت و چگونه گرایش ها بر رفتار مؤثر واقع مى شوند. اصطلاح «کنش بخردانه» به این معناست که بیش تر رفتارها به این دلیل صورت مى گیرد که مردم به نتایج اعمال خود فکر مى کنند و براى حصول برخى نتایج و پرهیز از برخى دیگر دست به انتخاب منطقى مى زنند. به نظر این دو نظریه پرداز، رفتار در پى زنجیره اى از عوامل به وجود مى آید. حلقه ما قبل بروز رفتار (قصد و نیّت) براى انجام یک رفتار یا رفتار بالقوّه است. بهوجود آمدن قصد و نیّت به نوبه خود، تابع دو متغیر دیگر است:

    1ـ گرایش به سوى آن رفتار;
    2ـ هنجار ذهنى.

    متغیر گرایش به رفتارى خاص یک متغیر فردى و شخصى است که طى آن، فرد انجام یک رفتار (یا یک پدیده) را از نظر خودش ارزیابى مى کند که آیا خوب است یا بد.

    عنصر دوم نظریه مزبور ـ یعنى: هنجارهاى ذهنى ـ حاوى عنصر اجتماعى است; یعنى: اعتقادات شخص درباره طرز تفکر دیگران در مورد اعمالى که انجام مى دهند. به عبارت دیگر، متغیر هنجار ذهنى منعکس کننده نفوذ و فشار اجتماعى است که شخص آن را براى انجام کارى (رفتارى) احساس و ادراک مى کند; بدین معنا که شخص توجه دارد که تا چه حد رفتارش مورد تأیید یا توبیح افراد یا گروه هاى خاصى قرار خواهد گرفت. این افراد یا گروه ها در واقع، نقش یک مرجع هدایت کننده رفتار را دارند که ممکن است پدر و مادر، دوستان نزدیک، همکاران یا معلمان باشند.

    میزان تأثیر هریک از این دو متغیر (گرایش و هنجار ذهنى) در به وجودآمدن قصد و نیّت، همیشه یکسان نیست و بستگى به شخصیت فرد و شرایط اجتماعى دارد. لذا، گاه ممکن است تأثیر گرایش بیش تر باشد و گاه تأثیر هنجار ذهنى. در شرایطى که گرایش ها و هنجارها ـ هردو ـ در رابطه با رفتار مثبت باشند، قصد انجام کار در جهت معیّنى زیاد خواهد بود. اما در صورتى که گرایش ها و رفتارها با یکدیگر در تضاد باشند، قدرت نسبى آن ها مى تواند تعیین کننده مقاصد بعدى و رفتار متعاقب آن باشد.

    در این نظریه، گرایش به نوبه خود، تابع دو عامل «انتظار فایده» و «ارزیابى فایده» در نظر گرفته شده است. «انتظار فایده» به معناى آن است که یک شخص تا چه حد از یک پدیده انتظار فایده دارد. «ارزیابى فایده» یعنى: شخص ارزیابى مى کند که آیا آن پدیده به نظر او فایده داشته است (یا دارد) یا خیر.

    «هنجار ذهنى» نیز به نوبه خود، به دو عامل تجزیه مى شود:

    الف ) انتظار آن که یک رفتار خاص از سوى افراد مهم گروه یا دیگر افراد مهم17 چگونه ارزیابى مى شود.

    ب ) انگیزه فرد براى پیروى از «انتظارات دیگران»; یعنى: آیا اصلاً براى شخص، حرف مردم مهم است یا مهم نیست که دیگران درباره او چه مى گویند. نمودار ذیل، نظریه فیش باین ـ آیزن را نشان مى دهد:

    همان گونه که ملاحظه مى شود، در این نظریه، «رفتار» و احتمال تغییر آن، که با قصد و نیّت شروع مى شود، به عنوان متغیر وابسته و هسته اصلى نظریه «کنش بخردانه» مطرح شده و گرایش فقط یکى از متغیرهاى مستقل و از عوامل مؤثر رفتار است. اما در این پژوهش، گرایش هسته اصلى مطالعه و متغیر است و سایر متغیرها مى توانند در صورت لزوم و فقط تا آن جا که براى اهداف تحقیق و تبیین گرایش نسبت به نماز مفید مى باشند، مورد استفاده قرار گیرند. لذا، در این تحقیق، از نظریه مزبور تنها «هنجار ذهنى» به عنوان متغیر مستقل و مؤثر بر گرایش استخراج گردید.

    تصریح و سنجش متغیرها

    1ـ گرایش نسبت به نماز

    متغیر وابسته این تحقیق، گرایش نسبت به نماز است. این مفهوم بیان کننده ارزشیابى هاى مثبت و منفى یا چگونگى احساس فرد نسبت به نماز است.

    سنجش گرایش نسبت به نماز: نماز یکى از شاخص هاى اصلى بُعد عبادى دین اسلام محسوب مى شود، تا جایى که برخى از دانشمندان مثل کلودسوکلیف در اندازه گیرى دیندارى هر مسلمان، تنها نماز را اصل قرار داده و از آن به دفعاتى که انسان عادتاً در شبانه روز نماز مى گذارد، تعبیر مى کنند.18 تذکر این نکته حایز اهمیت است که اجراى فرایض مذهبى (مثل نماز، روزه، مناجات و مناسک گوناگون دینى) به وسیله مشاهدات عملى آشکار خواهد شد. ولى برخى از جامعه شناسان اعتقاد دارند که در گروه سنّى جوانان (15 ـ 20 سال) به جاى مرجع قراردادن فرایض دینى براى سنجش تجربى، مى توان به گرایش هاى فرد نسبت به آن فرایض اکتفا کرد.19

    معمولى ترین و پراستعمال ترین ابزار سنجش گرایش، مقیاس هایى هستند که از پاسخگو مى خواهد متعلق گرایش را مستقیماً ارزیابى کند یا به برخى از باورهاى مربوط به متعلق گرایش به طور مثبت یا منفى پاسخ دهد. پاسخ هاى افراد به این جملات که «گویه»20 نامیده مى شوند، ارزشیابى نسبتاً خوبى از موضع روانى یا گرایش آنان را نسبت به مسأله مورد بررسى ارائه مى دهند. «مقیاس»21 اندازه اى ترکیبى براى یک مفهوم است; اندازه اى مرکّب از داده هاى برآمده از چند گویه که خود معرّف ابعاد و شاخص هاى مفهوم مورد نظر است. براى اندازه گیرى و سنجش گرایش، به طور کلى، از دو روش عمده به صورت مقیاس تک گویه اى و چندگویه اى استفاده مى شود. در روش اول ـ یعنى: روش کلى تک گویه اى ـ از پاسخگو خواسته مى شود مخالفت و موافقت خود را در پاسخ به یک گویه یا یک سؤال روشن سازد. در روش دوم ـ یعنى: مقیاس چندگویه اى ـ معمولاً از طریق طرح تعدادى گویه یا سؤال، آزمودنى مورد سنجش قرار مى گیرد. با آن که هدف همه مقیاس هاى سنجش گرایش این است که روى یک محور یا خط مدرّجى که در میان دو قطب موافق و مخالف قرار دارد، موقعیت شخص را از نظر گرایش تعیین کنیم، با این حال، روش مقیاس چندگویه اى به دلایل ذیل، رجحان دارد:22

    اولاً، استفاده از مقیاس چندگویه اى به دریافت پیچیدگى مفهوم کمک مى کند. دریافت پیچیدگى بیش تر مفاهیم مستلزم استفاده از معرّف هاى متعدد است، مگر آن که مفهوم به گونه اى بسیار محدود تعریف شده باشد.

    ثانیاً، با کمک مقیاس هاى چندگویه اى، مى توان از برخى تحریف ها و طبقه بندى هاى غلط، که ممکن است در استفاده صرف از سنجش هاى تک گویه اى مفاهیم پیچیده پیش آید، پرهیز کرد.

    ثالثاً، به افزایش اعتبار23 کمک مى کند. اگر صرفاً به یک گویه اتکا کنیم، چه بسا پاسخ افراد عمدتاً تابع عبارت پردازى گویه باشد. استفاده از چند گویه باید اثر گویه اى را که جمله بندى نامناسبى دارد به حداقل برساند.

    رابعاً، مقیاس چندگویه اى دقت سنجش را بالا مى برد. با یک گویه نمى توان به طور دقیق، به تفاوت هاى افراد پى برد.

    براى ساختن مقیاس چندگویه اى گرایش نسبت به نماز در مرحله اول، براساس مطالعات اکتشافى و مرورى بر پژوهش هاى انجام شده در این خصوص، تعداد 17 گویه، که از لحاظ مفهومى مناسب و مرتبط دیده شد، انتخاب گردید. سپس این مقیاس به صورت مقدماتى روى 115 نفر جوان دانش آموز (56 نفر پایه اول دبیرستان، 22 نفر پایه دوم و 37 نفر پایه سوم) ـ که احتمال داده مى شد شبیه پاسخگویان نهایى باشند ولى جزو نمونه تحقیق قرار نگرفته بودند ـ اجرا گردید و نمره هر پاسخگو محاسبه شد.

    در مرحله بعد، براى پالایش مقیاس و حذف گویه هاى نامناسب، تحلیل گویه24 براساس دو وجه تک بعدى بودن25 و اعتبار26صورت پذیرفت. آزمون تک بعدى بودن مقیاس براساس ضریب همبستگى نمره پاسخگویان در هر گویه با نمره آن ها در بقیه مقیاس انجام پذیرفت.

    طبق قاعده تجربى، چنانچه این ضرایب کم تر از 30% باشد، آن گویه از مقیاس حذف مى شود.27 در مطالعه مقدماتى، نتایج همبستگى نشان داد که تنها یکى از گویه هاى مقیاس واجد ضریب همبستگى پایین تر از 30% با مقیاس کل بوده است. (24/0 = 3) با حذف این گویه، به مقیاس تک بعدى به 16 گویه رسیدیم که ضریب همبستگى هریک از آن ها با مقیاس کل، بالاى 35% بوده است.

    براى آزمون اعتبار، از شیوه بررسى همسانى پاسخ فرد به یک گویه در مقایسه با هریک از گویه هاى دیگر مقیاس استفاده شد. شاخص اعتبار کل مقیاس، آماره اى به نام آلفاى کرونباخ بوده که دامنه آن از صفر تا یک است. ضریب اعتبار آلفاى کرنباخ به دست آمده چون بستگى به میزان هماهنگى کارکرد آزمودنى ها از یک گویه به گویه دیگر دارد، «شاخص ثبات» یا «هماهنگى درونى» مقیاس و در واقع، معرّف میزان همپوشى گویه هاى متفاوت آن از لحاظ سنجش یک ویژگى مشترک است. ضریب آلفاى کرونباخ یکى از روش هاى تک وجهى برآورد اعتبار ابزار اندازه گیرى است که هرقدر به یک (1) نزدیک تر باشد، اعتبار مقیاس بیش تر خواهد بود. طبق قاعده تجربى، مقدار آلفا دست کم، باید Nباشد تا بتوان مقیاس را داراى اعتبار خواند.28

    در مطالعه مقدماتى و پس از حذف گویه مزبور، ضریب اعتبار آلفاى کرونباخ مقیاس 16 گویه اى توسط نرم افزار آمارى Spssمعادل 79% محاسبه گردید (115 = n) که براى معتبردانستن مقیاس کافى بود. قابل ذکر است که مقیاس 16 گویه اى گرایش نسبت به نماز در پژوهش نهایى (733 = n) واجد ضریب اعتبار آلفاى کرونباخ معادل 85% شد که در حد بسیار بالا ارزیابى مى شود.

    2ـ هنجار ذهنى

    هنجار ذهنى منعکس کننده نفوذ و فشار اجتماعى است که شخص آن را براى انجام کارى (رفتارى) احساس مى کند. اشخاص معمولاً توجه دارند که تا چه حد رفتارهایشان مورد تأیید یا توبیخ افراد یا گروه هاى خاصى قرار خواهد گرفت. این افراد یا گروه ها در واقع، نقش مرجع هدایت کننده رفتار را دارند که ممکن است پدر و مادر، دوستان نزدیک، همکاران، اهالى یک محل یا مردم ـ به طور کلى ـ باشند. هنجارهاى ذهنى بیان کننده آن است که یک شخص براى انجام یک رفتار تا چه اندازه به نظر و تأیید مردمى که با او سروکار دارد توجه مى کند.

    سنجش هنجار ذهنى: در نظریه «کنش بخردانه»، هنجار ذهنى به دو عامل تجزیه شده است:

    الف ) انتظار آن که یک رفتار خاص از سوى «دیگران مهم» چگونه ارزیابى مى شود. «دیگران مهم» عبارتند از اشخاصى که بر رویکردهاى دیگران نفوذ زیادى دارند. بیش تر انسان ها مى کوشند تا «دیگران مهم» را خشنود سازند و به راهنمایى و نصیحت آنان گوش فرا مى دهند.29 «دیگران مهم» کسانى هستند که تأثیر عمده اى بر گرایش ها و رفتارهاى افراد اعمال مى کنند.

    ب ) انگیزه فرد براى پیروى از انتظارات دیگران; یعنى: براى شخص اصلاً حرف دیگران تا چه حد اهمیت دارد و آیا براى او مهم است که دیگران درباره اش چه مى گویند یا خیر؟

    فیش باین و آیزن براى سنجش متغیر هنجارهاى ذهنى براساس دو عامل مزبور، از دو معرّف «نظر اولیا» و «نظر دوستان» استفاده نموده اند.

    هارود30 و ساپ31 با قبول این دو متغیر، متغیر مستقل دیگرى را به نام «پذیرش اجتماعى» مد نظر قرار دادند. آنان معتقد بودند که انتظارات اجتماعى در گرایش اشخاص کاملاً مؤثر است و در این راستا، به نظریه «گروه مرجع کلى» مراجعه مى کردند. «گروه مرجع کلى» گروهى است که نقش چارچوب مرجع را ایفا مى کند. و عقاید نظام اجتماعى وسیع تر از خانواده و گروه دوستان را منعکس مى سازد. «گروه مرجع کلى» مى تواند هر مجموعه وسیعى از مردم (مثلاً، محله، سهر، روستا یا کشور) باشد.32

    اسمیت33 اصطلاح «دیگران مرجع»34 را به جاى «گروه مرجع»35 به کار برد. وى معتقد بود که «دیگران مرجع» گروه دیگرى است که افراد را تحت تأثیر خود قرار مى دهد. «دیگران مرجع» ممکن است واقعى باشد; مثل اشخاص دیگر یا شبه واقعى36 مانند یک هنجار یا گاهى خیالى و تصورى37 باشد; همانند اسطوره ها. فرد همواره خود را با «دیگران مرجع» مقایسه مى نماید.38

    دقت در تعاریف ارائه شده نشان مى دهد که این مفاهیم مرز روشنى با مفهوم «دیگران مهم» ندارند و به نظر نمى رسد فرقى میان آن ها وجود داشته باشد. «پذیرش اجتماعى» متغیرى مستقل از «دیگران مهم» نیست، بلکه باید آن را یکى از ابعاد و اجزاى متغیر «دیگران مهم» محسوب داشت.39

    متغیر «دیگران مهم» واجد غناى مفهومى خاصى است و مصادیق متعددى در سطوح خرد و کلان دارد. مرز «دیگران مهم» ممکن است از پدر و مادر و دوستان نزدیک به همسایگان، همکاران، همشهریان یا عنوان کلى «مردم» گسترش یابد و تمام افرادى را که براى شخص «مهم» تلقى مى شوند و او به گونه اى باید ملاحظه آن ها را بکند تحت پوشش قرار دهد.

    لازم به توضیح است که اصطلاح «مردم» به عنوان عنصر اصلى متغیر پذیرش اجتماعى، ممکن است هیچ اشاره خاصى به اشخاص حقیقى نداشته باشد، بلکه فقط نماینده استنباط شخص از ضوابط اخلاقى انتزاعى باشد.

    در این پژوهش نیز سه معرّف هنجارهاى ذهنى ـ یعنى: نظر اولیا، نظر دوستان و پذیرش اجتماعى ـ هریک توسط دوگویه (مورد استعمال فیش باین ـ آیزن و ساپ ـ هارود) با محتواى موضوعى نماز مورد سنجش قرار گرفته است. جدا از این سه معرّف، با توجه به ویژگى خاص جامعه آمارى این پژوهش (دانش آموزان دبیرستان) و فعالیت هاى متنوع مدارس در خصوص نماز، یک معرّف دیگرى براى متغیر هنجارهاى ذهنى به نام «نظر مدرسه» در نظر گرفته شده است.

    معرّف «نظر مدرسه» بر اساس شاخص هایى همچون برگزارى مرتب نماز جماعت در مدرسه، آموزش و تبلیغات مدرسه در خصوص نماز، و جوّ مساعد مدرسه براى نمازخوانان ساخته شده است.

    این چهار معرّف تشکیل دهنده متغیر هنجار ذهنى ـ هریک ـ به طور مساوى، واجد دامنه نمراتى از حداقل صفر تا حداکثر 8 بودند.

    روش شناسى

    این تحقیق به روش «پیمایشى»40 انجام پذیرفته است. نوع پژوهش «پیمایشى» به توصیف یک جامعه آمارى در زمینه توزیع صفات و یا پدیده هاى معیّن و تحصیل روابط بین متغیرهاى دستکارى نشده توجه دارد. این نوع پژوهش غیر از روش آزمایشى یا تجربى است که در آن، متغیرها با ملاحظه پژوهشگر به دقت، تنظیم و دستکارى مى شوند.

    جامعه آمارى مورد مطالعه این تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه هاى اول و دوم و سوم دبیرستان هاى روزانه دولتى، نمونه مردمى و غیر انتفاعى منطقه  5 تهران در سال تحصیلى 77 ـ 76 تشکیل داده اند.

    چون جامعه آمارى این پژوهش واجد حجمى وسیع (حدود سى هزار نفر) و ساختارى ناهمگون بود، براى انتخاب نمونه مورد نیاز و حصول اطمینان از انعکاس دقیق ویژگى هاى مختلف جامعه در گروه نمونه، استفاده از شیوه نمونه گیرى طبقه بندى چندمرحله اى، مناسب تشخیص داده شد. براین اساس، ابتدا جامعه آمارى برحسب طبقاتى همچون جنس (دختر و پسر)، نوع مدرسه (دولتى، نمونه مردمى و غیر انتفاعى)، پایه تحصیلى (اول، دوم و سوم متوسطه) و رشته تحصیلى (ریاضى، تجربى و علوم انسانى) تقسیم شد و سپس بر اساس قاعده برآورد حجم نمونه، در مجموع، تعداد 733 نفر از طبقات براى تحقیق به صورت تصادفى روشمند انتخاب شدند.

    دامنه سن نمونه تحقیق بین سال هاى 14 ـ 18 سال در نوسان بود.

    معرفى الگوى آمارى

    الگوى ارائه شده براى تعیین چگونگى ارتباط میزان گرایش جوانان به نماز با معرّف هاى هنجار ذهنى، یک الگوى رگرسیون چندمتغیره است که در آن، تغییرات متغیر وابسته به صورت تابعى از تغییرات متغیرهاى مستقل 1X تا n Xنشان داده شده است:

     + en xn +  ... + b2 x2 + b1 x1Y = a + b

    در الگوى مزبور، شاخص هاى a ، 1b تا  nb ضرایب الگو هستند که از طریق حل آن برآورد مى شوند. مقادیر 1b تا n bدر صورت معنادار بودن آمارى، بیانگر میزان تأثیر هریک از متغیرهاى مستقل روى متغیر وابسته است. علامت این شاخص ها جهت تأثیر تغییرات آن ها را روى Y نشان مى دهد; مثلاً، اگر مقدار 1b معنادار و عددى مثبت باشد بدین معناست که اگر متغیر 1x یک واحد افزایش یا کاهش یابد، مقدار متوسط  Yبه اندازه 1b واحد افزایش یا کاهش خواهد یافت (به شرط ثابت بودن سایر متغیرها.)

    مقدار a یا عدد ثابت، «عرض از مبدأ» نامیده مى شود و بیانگر مقدار متوسط Y است، وقتى که مقادیر متغیرهاى مستقل همگى صفر باشد.

    لازم به ذکر است که در عالم واقع، هیچ گاه تمام تغییرات متغیر وابسته Y به وسیله متغیرهاى مستقل موجود الگو توضیح داده نمى شوند. بنابراین، متغیرهاى مستقل دیگرى هستند که به طور مشخص، در الگو تعبیر نشده اند، بلکه همه آن ها درون یک کلمه به نام «خطا»، که در معادله با نماد  eمشخص گردیده، جمع شده اند. در الگوى رگرسیون،  eاثر عوامل ناشناخته (عواملى غیر از متغیرهاى الگو) است که به آن «مقدار خطا» اطلاق مى شود.

    اما این که چه میزان از تغییرات متغیر وابسته Y به وسیله متغیرهاى مستقل موجود در الگو توضیح داده مى شوند، به وسیله معیارى (آماره اى) به نام ضریب تعیین، که با نماد 2 Rنشان داده مى شود، مشخص مى گردد. مقدار 2R بین صفر و یک مى باشد. لذا، عددى است مثبت. هرقدر مقدار 2R حاصل از حل الگو به عدد یک نزدیک تر باشد، قدرت توضیح دهندگى متغیرهاى مستقل بیش تر است و بالعکس، هرقدر مقدار 2R به صفر نزدیک تر باشد، متغیرهاى مستقل در توضیح تغییرات متغیر وابسته ضعیف تر خواهد بود.

    در مطالعات مقطعى (مانند تحقیق حاضر)، مقدار 2R کم و در مطالعات طولى و مجموعه هاى زمانى، مقدار 2 Rزیاد مى باشد.

    نتایج

    الف ) گرایش جوانان نسبت به نماز

    مقیاس گرایش نسبت به نماز شامل 16 گویه با پاسخ هاى سه گزینه اى (بله ـ خیر ـ نمى دانم) بود که دامنه نمرات پاسخگو براى هرگویه بین صفر تا 2 و در مقیاس کل، که حاصل جمع نمرات 16 گویه است، بین صفر تا 32 نمره در نوسان بود. بنابراین، نمره حداقل (به معناى گرایش کاملاً منفى نسبت به نماز) معادل نمره صفر و حداکثر نمره (به معناى گرایش کاملاً مثبت نسبت به نماز) معادل نمره 32 و حدّ متوسط نظرى، این مقیاس معادل نمره 16 بود. اگر شدت گرایش نسبت به نماز را در میان دو قطب کاملاً موافق (کاملاً مثبت) و کاملاً مخالف (کاملاً منفى) به شکل مقیاس لیکرت به 5 بخش کاملاً موافق، موافق، خنثى، مخالف و کاملاً مخالف تقسیم نماییم، طیفى مدرّج به شکل ذیل خواهیم داشت:

    32 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 24 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 16 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 8 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ صفر

    گرایش    گرایش    گرایش    گرایش    گرایش

    کاملاً مثبت    مثبت    خنثى    منفى    کاملاً منفى

    یافته هاى مربوط به گرایش جوانان نسبت به نماز مبیّن میانگین معادل 9/25 (با انحراف معیار معادل 6/5) بود. میانه و نماى گرایش نسبت به نماز پاسخگویان به ترتیب، معادل 28 و 30 بود. میانگین، میانه و نماى به دست آمده بسیار بالاتر از حد متوسط مقیاس بوده و حتى از نمره پایه گرایش مثبت به نماز ـ یعنى: نمره 24 ـ نیز بیش تر بود که نمایانگر گرایش بسیار مثبت جوانان پاسخگو (733 نفر) نسبت به نماز است.

    براى درک بهتر وضعیت گرایش جوانان نسبت به نماز، شکل تقلیل یافته اى از مقیاس درست شد و کل نمرات به سه بخش مساوى تقسیم گردید، به نحوى که نمرات یک سوم اول به عنوان «گرایش منفى»، یک سوم دوم به عنوان «گرایش خنثى یا بى تفاوت» و یک سوم آخر به عنوان «گرایش مثبت» محسوب شود.

    یافته هاى جدول نشان مى دهد که تعداد 601 نفر ـ یعنى: 82 درصد پاسخگویان ـ گرایش مثبتى نسبت به نماز داشته و تنها 19 نفر (معادل 6/2 درصد جوانان دانش آموز) گرایش منفى نسبت به نماز داشته اند.

    از میان کل جمعیت نمونه تحقیق، دختران به میزان 77 درصد (303 نفر) و پسران به میزان 88 درصد (298 نفر) گرایش مثبت به نماز داشته اند و تنها 8/3 درصد دختران (15 نفر) و 2/1 درصد پسران (4 نفر) گرایششان به نماز منفى بوده است.

    به هرحال، نتایج این پژوهش نشان مى دهد که اقلیت بسیار ناچیزى از جوانان نمونه تحقیق گرایش منفى نسبت به نماز داشته اند، در صورتى که تعداد قابل توجه از پاسخگویان (82 درصد) واجد گرایش مثبت به نماز بوده اند.

    ب)تحلیل داده ها:

    دیدگاه سنّتى درباره پژوهش در این خلاصه مى شد که براساس چهار معرّف متغیر هنجارهاى ذهنى، چهار فرضیه جداگانه ارائه داد که گرایش نسبت به نماز متغیر وابسته و هریک از معرّف ها (نظر اولیا، نظر دوستان، نظر مدرسه و پذیرش اجتماعى) متغیر مستقل باشد و ارتباط هریک از معرّف ها (به عنوان متغیر مستقل) با متغیر وابسته به تفکیک مطالعه شود و سرانجام، یافته ها در کنار هم چیده و مقایسه گردند. چنین کارى نه تنها عبث است، بلکه محکوم به شکست نیز مى باشد; چون معرّف هاى چهارگانه هنجارهاى ذهنى با یکدیگر تعامل دارند و نمى توان مسأله یادشده را فقط با تک تک معرّف هاى چهارگانه هنجار ذهنى و بدون ملاحظه سه معرّف دیگر بررسى کرد.

    اهمیت اصلى روش رگرسیون چند متغیرى در امکان به کارگیرى آن، براى تبیین همزمان روابط چندین متغیر مستقل با متغیر وابسته است تا سهم هر متغیر مستقل در توضیح متغیر وابسته، مشخص گردد. به عبارت دیگر، رگرسیون چندمتغیرى ترتیب و شدت تأثیر یکایک متغیرهاى مستقل را همزمان و در رابطه با هم تعیین مى نماید و هر چهار فرضیه این تحقیق را یکجا مورد آزمون قرار مى دهد.

    لذا، در این تحقیق، کلیه معرّف هاى ذهنى به عنوان متغیرهاى مستقل وارد تحلیل رگرسیون با متغیر گرایش نسبت به نماز گردید. این معرّف هاى چهارگانه همبسته با گرایش نسبت به نماز، براساس دیدگاه نظرى انتخاب شده، عبارتند از: «نظر اولیا»، «نظر دوستان»، «نظر مدرسه» و «پذیرش اجتماعى».

    نتایج مندرج در جدول نشان مى دهد که ضریب همبستگى چندگانه معادل 57/0 محاسبه گردیده که مبیّن این مطلب است که چهار متغیر مستقل تشکیل دهنده هنجار ذهنى به طول همزمان 57/0 با گرایش جوانان نسبت به نماز همبستگى و ارتباط دارند.

    ضریب تعیین 2R معادل 32/0 محاسبه گردیده است; یعنى: 32 درصد (حدود یک سوم) از تغییرات گرایش نسبت به نماز جمعیت نمونه تحقیق توسط ترکیبى خطى از چهار معرّف هنجار ذهنى مزبور توضیح داده مى شود و 68 درصد باقیمانده متعلق به عوامل دیگر است.

    نسبت F مشاهده شده مبنى بر آزمون معنادارى ضریب تعیین 2R معادل 5/86 محاسبه شده که از لحاظ آمارى، بسیار معنادار است. (0000/120 P).

    به منظور تشخیص این موضوع که مقدار ارتباط مشاهده شده (32 درصد) عمدتاً مربوط به کدام یک از معرّف هاى هنجار ذهنى است، باید به جدول معادله رگرسیون، که دربردارنده ضرایب رگرسیونى (خام و استاندارد) و نتایج آزمون T براى آزمون معنادارى هریک از ضرایب رگرسیونى است مراجعه شود تا مشخص گردد مشارکت کدام یک از معرّف ها به لحاظ آمارى معنادار و سهم کدام یک در تبیین در تبیین و پیش بینى گرایش نسبت به نماز بیش تر است.

    قابل ذکر است که نمونه آمارى رگرسیون چندمتغیرى، استعمال آزمون F زمانى صورت مى گیرد که بخواهیم فرض صفربودن تمامى ضرایب رگرسیون را یکجا آزمایش کنیم. در حالتى که آزمون F را براى آزمون تک تک ضرایب رگرسیون به کار بریم، آزمون Fتبدیل به آزمون T مى شود.

    معادله رگرسیون چندمتغیرى ساده (غیر استاندارد) براى براورد نمره گرایش جوانان پاسخگو نسبت به نماز توسط برنامه نرم افزارى Spss به این شرح به دست آمد:

    (پذیرش اجتماعى) 64/0 + (نظر مدرسه) 11/0 + (نظر دوستان) 23/0 + (نظر اولیا) 35/1 + 9/12 = گرایش نسبت به نماز.

    علامت مثبت وزن هاى رگرسیون (اعم از ضرایب ساده و استاندارد) نشان دهنده تأثیر مستقیم و مثبت معرّف هاى هنجار ذهنى در گرایش جوانان نسبت به نماز است. مقدار ثابت به دست آمده (9/12)، که «عرض از مبدأ» نیز خوانده مى شود، بیانگر مقدار متوسط گرایش جوانان نسبت به نماز است، وقتى که مقادیر معرّف هاى هنجار ذهنى همگى صفر باشد و نظر اولیا، نظر دوستان، نظر مدرسه و پذیرش اجتماعى در خصوص نماز هیچ اهمیتى براى فرد نداشته باشد. همان گونه که ملاحظه مى شود مقدار «عرض از مبدأ» نمایانگر گرایش نسبتاً منفى به نماز است; یعنى: اگر اولیا، دوستان، مدرسه و مردم اهمیت و تأکید مثبتى به نماز نداشته باشند، گرایش پاسخگویان نسبت به نماز نیز منفى خواهد بود.

    ضرایب رگرسیون نشان مى دهد که متغیر نظر اولیا نسبت به نماز قوى ترین پیش بینى کننده و مؤثرترین متغیر از میان چهار معرّف هنجار ذهنى بر گرایش نسبت به نماز جوانان دانش آموز است، به نحوى که این متغیر نسبت به متغیر «پذیرش اجتماعى» سهمى دوبرابر (35/1 در مقابل 064/)، نسبت به متغیر «نظر دوستان» سهمى شش برابر (35/1 در مقابل 23/0) و نسبت به متغیر «نظر مدرسه» سهمى دوازده برابر (35/1 در مقابل 11/0) در توضیح و پیش بینى گرایش جوانان نسبت به نماز داشته است. مقایسه ضرایب استاندارد نیز مؤیّد همین نتایج است.

    نتایج آزمون T مربوط به آزمون معنادارى ارتباط تک تک معرّف هاى هنجار ذهنى با گرایش نسبت به نماز نشان مى دهد که تنها معرّف «نظر مدرسه» اثرى بر گرایش جوانان دانش آموز نسبت به نماز نداشته است; زیرا مقدار مشاهده شده نسبت T(02/1) در سطح قابل قبول آمارى (05/0P <) قرار نگرفته و در منطقه بحرانى نیست.(31/0 = P)

    پس فرضیه مربوط به تأثیر «نظر مدرسه» در گرایش جوانان دانش آموز نسبت به نماز مورد تأیید تجربى قرار نگرفته است. یا به عبارت دقیق تر، «فرض صفر» مبنى بر عدم تأثیر نظر مدرسه بر گرایش جوانان دانش آموز نسبت به نماز تأیید مى گردد.

    در مجموع، مى توان گفت که در گرایش جوانان نسبت به نماز، وقتى چهار معرّف «نظر اولیا»، «نظر دوستان»، «نظر مدرسه» و «پذیرش اجتماعى» با هم در نظر گرفته شود، مدرسه تأثیر معنادارى ندارد و اثر واقعى به ترتیب اهمیت و مشارکت و سهم، بیش تر مربوط است به اولیا، پذیرش اجتماعى (هنجارهاى عام براى پذیرش بیشتر در میان مردم) و دوستان. لذا، با وجود این سه معرّف (متغیرهاى سنجیده شده توسط فیش باین ـ آیزن و ساپ ـ هارود) نیازى به معرّف جدید «نظر مدرسه» نمى باشد.

    البته این نتیجه ممکن است ناشى از نحوه اندازه گیرى و مفهوم سازى متغیر «نظر مدرسه» باشد. تحلیل هاى تجربى بعدى مى تواند در مورد صحت یا ستم این ادعا داورى نماید. مطالعات تحقیقى را باید همواره در جاهاى گوناگون و با نمونه هاى متفاوت آزمایش کرد; زیرا به روابط، معرّف ها و شاخص هایى که در مطالعات مجدد هم تأیید شود بیش تر از روابط و شاخص هاى آمارى به دست آمده فقط از یک مطالعه مى توان اعتماد نمود، به خصوص اگر نمونه مورد مطالعه مجدد مشتمل بر انواع متفاوتى از آزمودنى ها باشد. n


    • پى نوشت ها

      1- attitude.

      2- Robbins, Stephan, Organizatial Behavior, sixth edition, Prentice, Hall, international edition (1993), P. 177.

      3- Berkowitz, A Survay of Social Psychology, 3rd., ed. by: Hilsdale, Pryden (1986), P. 168.

      4ـ ترنس میچل، مردم در سازمانها، ترجمه حین شکرشکن، تهران، رشد،

      5ـ 1373 ص 192.اتکینسون و هیلگارد، زمینه روانشناسى، ترجمه محمدنقى، برهانى و دیگران، چاپ سوم، تهران، رشد، 1370، ج 2، 344.

      6ـ محمود ساعتچى، روان شناسى کاربردى براى مدیران، تهران، ویرایش، 1374، ص 141

      7ـ ترنس میچل، پیشین، ص 19

      8ـ ان. اوپنهایم، طرح پرسشنامه و سنجش نگرشها، ترجمه مرضیه کریم نیا، مشهد، آستان قدس رضوى، 1369، ص 144

      9ـ گولدوکولب، فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه گروه مترجمان، مازیار، 1376، ص 163

      10ـ گى روشه، کنش اجتماعى، ترجمه هما زنجانى زاده، مشهد، دانشگاه فردوسى، 1367، ص 34

      11ـ ان. اوپنهایم، پیشین، ص 177

      12ـ یوسف کریمى، روان شناسى اجتماعى، بعثت، 1373، ص 313

      13ـ نگارنده، سنجش دیندارى جوانان دانش آموز، اداره آموزش و پرورش منطقه 5 تهران، 1377، ص 104

      14ـ مطالب این بخش از دو منبع ذیل اخذ شده است:

      ـ فرامرز رفیع پور، سنجش گرایش روستاییان نسبت به جهاد سازندگى، مرکز تحقیقات و بررسى مسائل روستایى، 1372

      ـ منوچهر محسنى، بررسى آگاهى ها، نگرش ها و رفتارهاى اجتماعى و فرهنگى در ایران، معاونت پژوهشى و آموزشى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1375

      15- L. Ajzen.

      16- N. Fishbien.

      17- signifecant others.

      18ـ کمال المنوفى، اسلام و توسعه، ترجمه مؤسسه پژوهشهاى اجتماعى، بینش، 1375، ص 19

      19ـ کیوى و کامپنهود، روش تحقیق در علوم اجتماعى، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، فرهنگ معاصر، 1370، ص 158

      20- item.

      21- scale.

      22ـ دى. ان. دواس، پیمایش در تحقیقات اجتماعى، ترجمه هوشنگ نایبى، تهران، نشر نى، 1376، ص 246

      23- reliability.

      24- item analysis.

      25- unidimensionality.

      26- reliability.

      27 و28ـ همان، ص 252 ـ 253

      29ـ بروس کوئن، درآمدى بر جامعه شناسى، ترجمه محسن ثلاثى، فرهنگ معاصر، 1370، ص 78

      30- Harrod.

      31- Sapp.

      32ـ فرامرز رفیع پور، پیشین، 11

      33- Smith.

      34- reference others.

      35- reference group.

      36- quasi - real.

      37- imaginary.

      38ـ على ساعى، بررسى تأثیر عوامل اکتسابى و محلى روى موفقیت آموزش افراد در آزمون ورودى دانشگاه و دوران دانشگاه، پایان نامه کارشناسى ارشد جامعه شناسى، دانشگاه تربیت مدرّس، 1374، ص 63

      39ـ فرامرز رفیع پور، پیشین، 15

      40- survey.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    طالبان، محمدرضا.(1378) ارتباط گرایش جوانان به نماز با هنجارهاى ذهنى. ماهنامه معرفت، 8(1)، 67-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدرضا طالبان."ارتباط گرایش جوانان به نماز با هنجارهاى ذهنى". ماهنامه معرفت، 8، 1، 1378، 67-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    طالبان، محمدرضا.(1378) 'ارتباط گرایش جوانان به نماز با هنجارهاى ذهنى'، ماهنامه معرفت، 8(1), pp. 67-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    طالبان، محمدرضا. ارتباط گرایش جوانان به نماز با هنجارهاى ذهنى. معرفت، 8, 1378؛ 8(1): 67-