اهداف نهضت امام حسين(عليهالسلام)
اهداف نهضت امام حسين(عليهالسلام)
قادرعلي واثق
مقدّمه
سيره انبيا و اوليا از هر نظر براي جامعه بشري آموزندگي دارد. مطالعه سيره آنان از ابعاد فردي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و مديريتي براي جامعه اسلامي بسيار سودمند است. آنچه مايه تأسف است اينكه سيره اين بزرگواران غالبا از بُعد فردي مورد بررسي قرار گرفته و ابعاد ديگر زندگي آنان و بخصوص بُعد مديريتيشان به طور كلي مورد غفلت واقع شده است، و حال آنكه مهمترين و كاراترين بُعد زندگي آنها، بُعد مديريتيشان است. اهميت مديريت در زندگي مادي و معنوي بشر به حدي است كه برخي پيشرفت و توسعه كشورهاي صنعتي را مديون مديريت مديران آنها ميداند.1 همچنين پيشوايان ديني ما معتقدند: هدف از آمدن تمامي انبيا و اوليا اين بوده كه جامعه بشري را از بُعد معنوي مديريت كنند و از اين طريق، اگر يك نفر هدايت شود، بهتر است از خورشيد و ماه و آنچه كه بر آن ميتابند. اضافه بر اين، يكي از عوامل مهم اختلافنظر و كشمكشهاي فكري بين دانشمندان نگاه تك بُعدي آنها به مسائل است و اگر اين نگاه به يك نگاه سيستمي و جامعنگر تبديل شود و بخصوص مسائل از بُعد مديريتي مورد تجزيه و تحليل قرار گيرند، به طور قطع، بسياري از اختلافها حل و فصل ميشوند و صاحبنظران به اين نتيجه خواهند رسيد كه همه آنها به سوي يك هدف در حركتند، منتهي برخي در تحليل هدف نزديك و كوتاه مدت را مورد عنايت قرار دادهاند و برخي ديگر اهداف دور و بلند مدت را. بنابراين، با توجه به اهميت مديريت، اين نوشتار تلاش ميكند سيره مديريتي امام حسين(عليهالسلام) را از بعد مديريتي آن در بخش هدفگذاري مورد بررسي قرار ميدهد. پيش از طرح بحث لازم است تعريفي از مديريت ارائه گردد:
تعريف مديريت
مديريت عبارت است از: فراگرد به كارگيري مؤثر و كارآمد منابع مادي و انساني بر مبناي يك نظام ارزشي پذيرفته شده كه از طريق برنامهريزي، سازماندهي، بسيح منابع و امكانات، هدايت، و كنترل عمليات براي دستيابي به اهداف تعيين شده، صورت ميگيرد.2 به بيان ديگر، مديريت فرايند مؤثر و كارآمد است كه بر اساس برنامهريزي، سازماندهي، هدايت، كنترل و بسيج منابع و امكانات، جهت نيل به اهداف تحت تأثير شرايطي محيطي به كار گرفته ميشود.3
از اين دو تعريف، معلوم ميشود كه آنچه در مديريت بسيار مهم است و بايد بيش از همه چيز مورد ارزيابي قرار گيرد «هدف» است؛ زيرا تمام تلاشهاي يك مدير در يك سازمان بر اين متمركز ميشوند كه چگونه به آن هدف موردنظر دست پيدا كند. به بيان ديگر، هدف در كارهاي فردي، سازماني و تشكيلاتي نيروي اصلي حركت و انگيزش است كه اگر نباشد ماشين سازمان به حركت درنميآيد و افراد انگيزه براي كار و فعاليت نخواهند داشت.
با توجه به اين مطلب، سؤال اساسي كه در نهضت كربلا و قيام امام حسين(عليهالسلام) مطرح ميباشد اين است كه هدف از اين نهضت چه بوده است؟ به ديگر سخن، هدفي كه امام حسين(عليهالسلام) را وادار كرد تا همه نيروها را براي دستيابي به آن بسيج كند و در اين راه از همه امكانات استفاده كند و از هيچ تلاشي دريغ نورزد، چيست؟ پيش از پاسخ به اين پرسش براي روشن شدن بيشتر بحث، لازم است «هدف»، انواع و ويژگيهاي آن مورد بحث قرار گيرد:
هدف
داشتن هدف براي موفقيت و پيشرفت افراد، سازمانها، كشورها، اتحاديهها، قارهها از اهميت بسياري برخوردار است. بيشتر كشورها درعينحال كه از منابع طبيعي و انساني قابل توجه برخوردارند، ولي توسعه و پيشرفتي ندارند.همچنين برخي افراد و سازمانها در حالي كه تلاش زيادي ميكنند، بازدهي مطلوبي ندارند؛ زيرا در زندگي فردي، سياسي و سازمانيشان يا هدفدار نيستند و يا اگر هدف دارند، آن را درست تعريف و طبقهبندي نكردهاند. به همين دليل، شناخت درستي از آن ندارند. بنابراين، داشتن هدف و آشنايي نسبت به آن و مرحلهبندي آن در موفقيت زندگي فردي و اجتماعي، نقش بزرگي دارد. افراد، سازمانها و كشورهايي كه در زندگي و فعاليتهايشان هدف ندارند به كسي ميمانند كه به بيراهه رفتهاند، به هر اندازه كه به سرعت خود بيفزايند و يا فعاليت و تلاش خود را گسترش دهند، به همان اندازه از رسيدن به مقصد و غايت دور ميشوند.
بنابراين، «هدف» عبارت است از: غايت و نتيجهاي كه از طريق تلاشهاي خاصي به دست ميآيد.4 به بيان ديگر، هدف عبارت است از: دستاوردي سنجشپذير و مشخص كه طي مدتي مشخص و تحت محدوديتهاي هزينهاي خاص حاصل ميشود.
نكتهاي كه قابل ذكر است اينكه از نظر مديريتي، بين هدف و مأموريت تفاوت وجود دارد و آنها را نبايد يكي گرفت؛ زيرا مأموريت ديدگاهي وسيعتر از هدف است. به بيان ديگر، اگر هدف در برگيرنده نتيجهاي مشخص و سنجشپذير باشد كه قصد داريم به آن دست يابيم، مأموريت همانند چتري است كه اهداف و عملكرد مرتبط با آن در ذيل آن قرار ميگيرند.5
انواع هدف
در مديريت، چند نوع هدف مورد بحث قرار ميگيرند: 1. كوتاه مدت؛ 2. ميان مدت؛ 3. بلندمدت؛ 4. نهايي. همانگونه كه از عناوين اين تقسيمبندي به دست ميآيد، هدف كوتاه مدت آن است كه در يك دوره زماني محدود و مشخص به دست آيد. اهداف ميان مدت آنها هستند كه در دوره طولاني، و اهداف بلندمدت آنها هستند كه در يك دوره طولانيتر قابل دسترسي باشند. آنچه در اين تقسيمبندي مهم ميباشد اين است كه تمامي اهداف كوتاه مدت، ميان مدت و بلندمدت در جهت رسيدن به اهداف نهايي، مورد توجه قرار گيرند. توجه و تقسيمبندي هدف در جهت رسيدن به اهداف سازماني و اجتماعي، از اهميت بسياري برخوردار است. براي توضيح بيشتر، به يك گفتوگو در اينباره توجه كنيد:
از يكي از سران كشورهاي صنعتي سؤال شد: راز موفقيت شما در كارهاي اجتماعي چيست؟ وي در جواب گفت: ما اهداف و برنامههاي بلندمدت و وسيع را در نظر ميگيريم، ولي اهداف و برنامههاي بلند مدت را به اهداف كوتاه مدت و برنامههاي كوچك تجزيه كرده، كارها را از اهداف كوتاه مدت و برنامههاي كوچك شروع ميكنيم كه اگر احيانا كار ما به مشكل برخورد كرد، آن را بدون اينكه متحمل خسارت و زيان زياد شويم، تعطيل كنيم بر خلاف اين، شما كارها را با هدف بلندمدت و برنامههاي وسيع آغاز ميكنيد و اگر با يك مانع برخورد كرديد، به خاطر هزينههاي هنگفتي كه كردهايد، نميتوانيد از آن دست بكشيد. به همين دليل، مجبور ميشود به هر صورت كه شده است آن را ادامه دهيد. اين است راز موفقيت ما و شكست شما.6
شرايط دستيابي به اهداف
اگر كسي براي دستيابي به اهداف و مقاصد، دو ويژگي نداشته باشد، در نهايت، به آن اهداف نايل نخواهد شد: ايمان به هدف؛ استقامت در راه نيل به هدف.
در تاريخ، نمونههاي بسياري وجود دارند كه اين ادعا را اثبات كرده و با وجود اين دو خصيصه، افراد به كاميابيهاي بزرگي دست يافتهاند. براي نمونه، ميتوان پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) نام برد. وقتي از طرف كفّار قريش (از طريق ابوطالب) به ايشان پيشنهاد شد كه حاضريم بهترين دختر را به نكاح شما درآوريم و تو را از سرمايهدارترين افراد قريش بگردانيم، به شرط آنكه دست از هدف خود ـ يعني خداپرستي ـ برداري و به خدايان ما اهانت نكني، او فرمود: «واللّه يا عماه، لو وضَعوُا الشمسَ في يميني و القمرَ في شمالي علي اَن اَتركَ هذا الامرِ حتي يُظهره اللّهُ اَو اهلكَ فيه ما تركتُه»؛ عموجان، به خدا سوگند، هرگاه آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چب من قرار دهند (يعني سلطنت تمام عالم را در اختيار من بگذارند) كه از تبليغ آيين و تعقيب هدف خود دست بردارم، هرگز حاضر نميشوم دست بردارم و هدف خود را تعقيب ميكنم تا بر مشكلات پيروز شوم يا در راه هدف جان بسپارم.7 با اين توضيح، در مورد هدف، به پرسش اصلي در مورد نهضت امام حسين(عليهالسلام) ميرسيم:
اهداف نهضت امام حسين(عليهالسلام)
در اينكه نهضت امام حسين(عليهالسلام) آگاهانه و با تدبير صورت گرفته و بر احساسات مبتني نبوده است، بر اساس منابع تاريخي، هيچ جاي شك و ترديدي وجود ندارد. اما اينكه اهداف او از اين نهضت آگاهانه چه بوده است، ميتوان موارد ذيل را از جمله اهداف اصلي در نهضت ايشان به حساب آورد:
1. احياي امر به معروف و نهي از منكر
يكي از اهداف قيام امام حسين(عليهالسلام) احياي اصل «امر به معروف و نهي از منكر» است. اصل «امر به معروف و نهي از منكر» چنان مهم است كه اگر در يك جامعه درست اعمال شود، بسياري از نابسامانيها، سامان پيدا كرده و بسياري از انحرافات و كجرويها، درست خواهند شد. امام باقر(عليهالسلام) درباره اهميت امر به معروف و نهي از منكر ميفرمايد: «اِنَّ الامرَ بِالمعروفِ و النهي عَنِ المُنكَرِ سبيلُ الانبياءِ و مِنهاجُ الصُلحاءِ فريضةٌ عظيمةٌ بها تُقام الفرائضُ و تأمنُ المذاهبُ و تَحلُّ المكاسبُ و تَردُّ المظالمُ و تعمُر الارضُ و ينتصفُ مِن الاعداءُ و يستقُيم الامرُ»8؛ امر به معروف و نهي از منكر شيوه انبيا و روش صالحان است؛ واجب مهمي است كه ساير واجبات به موجب آن برپا ميشوند و راهها با آن امن و امان ميگردند و خريد و فروش حلال ميشوند و ستمها بر طرف ميگرداند و زمين آباد ميشود و از دشمنان انتقام گرفته ميشود و امور روبه راه ميگرداند.9
همچنانكه از اين حديث شريف استفاده ميشود، اصل «امر به معروف و نهي از منكر» داراي كاركردهاي اقتصادي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ميباشد. به بيان ديگر، از نظر اسلام، جامعه يك تشكّل نظاممندي است كه داراي اجزاي متعدد مانند جزء سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ميباشد. اين جامعه در صورتي كارآيي لازم را دارد كه اجزاي آن وظايف، نقشها و كاركردهاي لازم خود را به خوبي ايفا كنند و بخصوص جزيي كه از اهميت و اولويت بيشتري برخوردار است، در كار خود كوتاهي نكند؛ مثلا، ساختار سياسي نسبت به ساير اجزا در يك جامعه، حكم مغز انسان را نسبت به ساير اجزاي بدن دارد كه اگر درست كار نكند، ساير اجزاي جامعه و يا ساير اعضاي بدن فلج شده كارآيي لازم نخواهند داشت. به بيان ديگر، در اين صورت، كل سيستم، يعني تمام جامعه و يا تمام اعضاي بدن ضربه خواهند خورد. اين امر به دليل اين است كه «جامعه و يا هر سيستم ديگر زماني حيات مستمر و با دوام خواهد داشت كه راهكار و سازوكار صحيح در برخورد با نابسامانيها و رفع اختلالات به وجود آمده در آن را داشته باشد.»10 اسلام به عنوان دين كامل، جامع و مانع در اينباره سازوكار مهمي دارد و آن عبارت است از: اصل «امر به معروف و نهي از منكر»؛ يعني در صورت وجود انحراف و كجروي و نابساماني در جامعه، براي مقابله با آن، از اين سازوكار استفاده ميشود.
امام حسين(عليهالسلام) اوج انحرافها و نابسامانيها و پايمال شدن حق در تمام ابعاد و بخصوص در بُعد سياسي را در حاكميت يزيدبن معاويه ميبيند؛ ميفرمايد: «اِن الدُنيا قد تَغيّرت و تنكّرت و ادبَرَ معروفَها و استمرّت حذاءَ و لم تبق مِنها الاّ صبابة كصبابة الاناءِ و خسيسُ عيشٍ كالمرعي الوبيلِ اَلاَ ترونَ اَنَّ الحقَّ لا يُعملُ به و اَنَّ الباطل لا يُتناهي عَنه؟»11؛ كار ما بدينجا كشيده شده است كه ميبينيد: دنيا دگرگون شده و بسيار زشت و ناپسند گرديده است؛ نيكيهاي دنيا به عقب ميروند و همچنان با شتاب رو به زوالند؛ از نيكيها چيزي باقي نمانده، جز ته ماندههايي همانند ته مانده آبشخورها؛ پستيهاي زندگي همانند چراگاه زيانبخش و بيماركنندهاند. آيا نميبينيد كه به حق عمل نميشود و از باطل نهي نميگردد.12
در جاي ديگر، امام ميفرمايند: «اَلا ترونَ انَ الحقَّ لا يَعمل به والباطِل لاَ يَتَناهي عَنه لِيرغبَ المؤمنُ في لِقاءِ اللّهِ مُحقّا»؛13 آيا نميبينيد كه به حق رفتار نميشود و از باطل جلوگيري نميشود؛ پس مؤمن در چنين اوضاعي بايد به شهادت در راه خدا تن بدهد.
از اين فرمايشهاي امام معلوم ميشود كه از وضعيت موجود دلش خون بود. به همين دليل، فرياد امام بلند بود كه حق از همه جا رخت بر بسته و باطل در همه جا حاكم شده است. در اين شرايط، راه كار چيست؟ براي حاكميت حق و براندازي باطل چه راه حلي ميتوان ارائه كرد؟ امام حسين(عليهالسلام) اصل «امر به معروف و نهي از منكر» را به عنوان بهترين سازوكار و راه حل مطرح ميكند. از نظر ايشان، در چنان شرايطي اصل امر به معروف و نهي از منكر مرده بود و كسي مطابق معروف عمل نميكرد و از منكرات دوري نميجست. امام ميخواست اين اصل را زنده كند، اگرچه در راه احياي آن