زمينه سازى تربيتى مهدويت
معرفت سال بيستم ـ شماره 160 ـ فروردين 1390، 73ـ96
محمد احسانى*
چكيده
اين مقاله نظر به اهميت مسئله مهدويت كه از مسائل مهم روز جامعه است، و ارتباط مستقيم با زندگى فردى و اجتماعى بشر دارد، موضوع مهدويت را با نگاه تربيتى بررسى كرده است. سه ديدگاه در باب مهدويت مطرح شده كه با نقد ديدگاه بروندينى و دروندينى مبتنى بر نظريه غالب اهلسنت، ديدگاه درست به اين موضوع با استناد به آيات و روايات تبيين شده است.
عمده هدف تحقيق اثبات اثربخشى مهدويتباورى در زندگى فردى و اجتماعى امروز جامعه انسانى بوده است كه آثار اعتقاد به ظهور مهدى عليهالسلام در پاسخ به انديشه ناكارآمد جلوه دادن اين باور، به خوبى تبيين شده است. اين آثار تربيتى اقتضا مىكرد كه مبانى رفتار مهدى عليهالسلامدر عصر ظهور نيز به لحاظ تربيتى بررسى شود و اين كار با استناد به قرآن، سنت و سيره پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در اين مقاله انجام گرفته است.
در اين تحقيق از اسناد و مدارك با روش تحليلى ـ توصيفى جهت نيل به هدف پيشگفته در فضاى كتابخانه استفاده شده است. بدين طريق كه اطلاعات موردنياز از منابع مربوط به مهدويت، تعليم و تربيت و تفاسير قرآن كريم جمعآورى شده و با يافتههاى علوم تربيتى به تجزيه و تحليل و استنتاج پرداخته است.
مهمترين يافتههاى اين تحقيق، اثبات نياز جامعه امروز به مهدويت و دستيابى به وظايف تربيتى در سه گروه: فرد، خانواده و حكومت اسلامى نسبت به زمينهسازى ظهور مهدى عليهالسلام است. نظر به اين وظايف، همه مردم اعم از افراد، خانوادهها و نهادهاى اجتماعى در ارتباط با زمينهسازى مهدويت مسئوليت دارند و بايد به وظيفهشان عمل نمايند.
كليدواژهها: مهدويت، تربيت، زمينهسازى، اثر تربيتى، فرد، خانواده، حكومت، وظيفه تربيتى.
مقدّمه
مهدويت از مسائل اساسى روز در گذشته و حال بوده و هست و فراتر از افق زمان و مكان در هر شرايطى قابل بررسى مىباشد؛ زيرا مهدويت ريشه در فطرت انسان دارد و با خميرمايه وجود آدمى عجين گشته است. به گونهاى كه در طول تاريخ، حتى پيش از اسلام اجمالاً مردم به منجى جهانى دل بسته بودند و امروزه نيز ميليونها انسان محروم و مظلوم در انتظار آينده درخشان و فارغ از ظلم و ستم لحظهشمارى مىكنند. اين آرزوى كهن و سابقهدار چه زمانى به آخر مىرسد و آن عزيز دور از نظر، چه زمانى دلهاى پريشان را آرامش مىبخشد؟ بايد منتظر بود.
قرآن كريم نويدهايى به انسان مىدهد كه سرانجام خوبى پيشروى جامعه است، آينده مطمئن، با رفاه و آرامش، بدون اضطراب و دغدغههاى فكرى. چنين سرنوشتى در انتظار بشر است و اين امر بىشك به دست مهدى موعود (عج) رقم خواهد خورد. رسيدن به مدينه فاضله امام مهدى عليهالسلام همانند ديگر تحولات اجتماعى نيازمند آمادگى و زمينهسازى است كه مىبايست برنامهريزى كرد و شرايط لازم را براى تحقق آن فراهم آورد.
هرچند به صورت عام در باب منجى و مصلح جهانى و به صورت خاص درباره ظهور مهدى موعود آثار قلمى زيادى نوشته شده، به گونهاى كه كتابها و مقالات قديم و جديد در اين موضوع قابل شمارش و بررسى نمىباشد. همچنين در زمينه شخصيت و صفات مهدى موعود، علائم ظهور، حكومت مهدى عليهالسلام و امثال آن، منابع زيادى در اختيار است، ولى در خصوص زمينهسازى مهدويت و ظهور مهدى (عج) با نگرش تربيتى اثرى تدوين نشده و از اين نظر جاى بحث و پژوهش دارد كه با رويكرد تربيتى به موضوع زمينهسازى مهدويت نگرسته شود و تحقيقى هرچند مختصر در اين مورد صورت گيرد.
به منظور روشن شدن ضرورت مطلب و نو بودن موضوع مقاله به چند اثر در باب مهدويت اشاره مىكنم تا جنبه نوآورى نوشتار معلوم گردد. يكى از آثارى كه در زمينه مهدويت نوشته شده كتاب ارزشمند منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر، تأليف آيتاللّه لطفاللّه صافى گلپايگانى است. اين كتاب روايات در باب مهدويت را از منابع شيعه و سنى جمعآورى كرده و اثر مفيد و قابل استفاده است. سوداى روى دوست از ديگر آثار مربوط به حضرت مهدى عليهالسلاماست كه اخيرا توسط دكتر مرتضى آقاتهرانى تدوين شده و به بررسى ارتباط، عوامل ارتباط، موانع ارتباط و سالكان خالص حضرت مهدى پرداخته است. راه وصال از ديگر كتابهايى است كه در زمينه مهدويت و راه رسيدن به محضر مهدى عليهالسلام به رشته تحرير درآمده و برخى از وظايف مؤمنان در زمان غيبت را بيان كرده است. همچنين كتابهاى ديگرى1 نيز در ارتباط با مهدويت وجود دارند كه نياز به ذكر آنها نيست.
با مطالعه آثارى كه تاكنون در زمينه منجى جهانى و موضوع مهدويت تدوين شده به اين نتيجه رسيديم كه هيچكدام از آنها با نگاه تربيتى به موضوع نپرداختهاند. اغلب اين كتابهاى تاريخ ولادت، غيبت صغرى، غيبت كبرى، نواب خاص، حكومت مهدى و امثال آن را از نظر روايات بحث كردهاند. بنابراين، نوآورى مقاله حاضر نسبت به آثار موجود در اين است كه با رويكرد تربيتى به موضوع مهدويت پرداخته و زمينهسازى ظهور را از نظر تربيتى در نهاد خانواده و جامعه به بحث كشيده است.
پرسش اصلى پژوهش در ارتباط با مهدويت اين است كه امروزه باور به ظهور مهدى عليهالسلام چه آثارى در زندگى انسان دارد؟ هريك از افراد، خانواده و حكومت اسلامى از نظر تربيتى چه وظايفىنسبتبهزمينهسازىمهدويت دارند؟
سؤالات فرعى نوشتار عبارتاند از:
1. ديدگاه درست نسبت به مهدويت كدام است؟
2. مبانى تربيتى رفتار مهدى عليهالسلام در حكومت عدل جهانى كداماند؟
دغدغههاى زيادى نسبت به مسئله مهدويت وجود دارند، هم در افكار عالمان و انديشمندان و هم در اذهان توده مردم و بخصوص نسل جوان. موافقان و مخالفان مهدويت، از دير زمان در هر دو گروه بوده و هست و امروزه نيز در هر جاى دنيا مشاهده مىشود. ديدگاههايى در باب مهدويت و انقلاب جهانى امام مهدى مطرح و در مراكز علمى مورد توجه است كه هر فرهيختهاى را به تكاپو وامىدارد تا ضمن آشنايى با آن ديدگاهها به نقد علمى و منصفانه آن بپردازد؛ چراكه نظريات علمى پيامدهاى رفتارى به دنبال دارد و بازتاب آن، واكنشهايى را در اجتماع پديد مىآورد و ممكن است به تحيّر و سردرگمى برخى جوانان منجر گردد.
نظر به طرح بحث و پرسشهاى موضوع، مىتوان گفت چهارچوب كلى تحقيق يك روند نظرى ـ كاربردى دارد كه بررسى ديدگاهها، رابطه مهدويت با تربيت و تبيين مبانى تربيتى رفتار مهدى عليهالسلام بخش نظرى مقاله و بيان آثار تربيتى مهدويتباورى و وظايف تربيتى هر كدام از فرد، خانواده و حكومت نسبت به زمينهسازى مهدويت، بخش كاربردى آن را تشكيل مىدهند.
روش انجام هر تحقيقى از اين دست كه اغلب با منابع و متون اسلامى سروكار دارد، روش اسنادى با استفاده از شيوه تحليلى ـ توصيفى است كه ظرف اجراى آن، فضاى كتابخانه مىباشد و نيازى به پژوهش ميدانى و اطلاعات آمارى ندارد.
مفهومشناسى
تربيت
واژه «تربيت» از ريشه «ربب» به معناى مالك و سرپرست2 يا «ربو» به مفهوم زيادتى، رشد، نمو و نگهدارى، آمده است.3 هرچند واژه «تربيت» به اين شكل در قرآن به كار نرفته، ولى مشتقات آن با هيئتهاى ديگر در آيات متعدد قرآن به كار رفته است كه به نوعى تربيت به معناى اصطلاحى، يعنى پرورش جسمى و روحى و معنوى را مىرساند. راغب اصفهانى در مفردات مىگويد: «رب» در اصل تربيت به معناى ايجاد چيزى است به صورت تدريجى و گام به گام تا آن چيز به حد كمال مطلوب خود برسد.4 حسن مصطفوى در التحقيق فى كلمات القرآن الكريم پس از نقل سخنان واژهشناسان، به اين نكته اشاره مىكند كه ماده «رب» در اصل به معناى سوق دادن چيزى در جهت كمال و رفع نواقص، به شيوه زدودن و آراستن است. اين مفهوم مصاديقى مختلف دارد و در باب اعتقادات، معارف، اخلاق، آداب و امثال آن كاربرد دارد.5 بر اين اساس، تربيت كه مصدر باب «تفعيل» است و معناى فاعلى دارد، ارتباط نزديكى با مفهوم «رب» پيدا مىكند؛ زيرا به قول راغب، «رب» نيز مصدر است و مستعار براى فاعل؛ يعنى به مربى و كسى كه فرايند تربيت را در عمل اجرا مىكند، «رب» گفته مىشود. هر جا واژه «رب» در قرآن به كار رفته به معناى تربيتكننده و پرورشدهنده است و اين كلمه به صورت مطلق فقط بر خداى متعال اطلاق مىشود.6
مهدويت
اين كلمه به لحاظ واژهشناسى، از ريشه «هَدَى» گرفته شده و مصدر جعلى مهدى (اسم مفعول) به معناى «هدايتشده» است.7 اصطلاح «مهدويت» به مكتبهايى اطلاق مىشود كه شاخصه اصلى آن، اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى و نجاتدهنده خاصى به نام امام مهدى عليهالسلاماست.8 تفكر مهدويت در فرهنگ تشيع از جايگاه ويژهاى برخوردار است؛ چراكه از امتيازات برجسته مذهب شيعه باور به ظهور دوازدهمين امام معصوم از تبار على عليهالسلام و فاطمه زهرا عليهاالسلام مىباشد. اين انديشه به قدرى عميق و گسترده است كه از صدر اسلام تاكنون وجود داشته و هر روز بر تجلّى آن افزوده شده و حتى پيروان ديگر اديان نيز با گرايش به آن، به آمدن منجى جهانى دل بستهاند. منظور از مهدويت در اين نوشتار، باور به ظهور و قيام امام مهدى موعود عليهالسلاماست كه مصداقى معين دارد9 و يقينا روزى خواهد آمد و اين جهان ظلمانى را با نور جمالش منور خواهد ساخت.
ديدگاهها در باب مهدويت
هرچند بحث مهدويت و نظريات در ارتباط با آن فراوان است و بررسى مفصلى را مىطلبد و در اين نوشتار نمىتوان به همه آنها پرداخت، ولى از باب اينكه زمينهاى براى ارائه مقالهاى كاملتر فراهم گردد، به اشاره اجمالى در اين مورد بسنده مىكنيم. از اينرو، ديدگاههاى مهدويت را به دو دسته كلى «بروندينى» و «دروندينى» تقسيم و به اختصار از آن عبور مىنماييم. پيش از ورود در اين بحث، تذكر اين نكته لازم مىنمايد كه محور تقسيم ديدگاههاى مربوط به مهدويت، دين اسلام است و منظور از بروندينى اديان غيراسلامى، اعم از زرتشت و يهود و مسيحيت و امثال آن، و منظور از دروندينى گرايشهاى مذهبى داخل حوزه اسلام است.
الف. ديدگاههاى بروندينى10
در اين فراز از سخن، براى رعايت اختصار، از بررسى جداگانه اديان چشمپوشى نموده و به طرح كلى آنها اكتفا مىكنيم. آنچه از متون دينى مربوط به اديان مختلف مانند زرتشت، يهود، مسيحيت و حتى مكتبهاى غيردينى نظير آيين هندو، بودا و امثال آن برمىآيد، آن است كه انديشه منجىگرايى و باور به يك نجاتدهنده در آخرالزمان وجه مشترك همه آن آيينهاست؛11 چراكه اميد به آينده بهتر جزو سرشت انسان است و در نهاد هر فرد وجود دارد. اگر اميد به آينده نباشد، تحرك و فعاليتى نخواهد بود؛ در نتيجه، زندگى بشر از تعالى و پيشرفت بازمانده، دچار اختلال و به همريختگى مىشود.
در آيين زرتشت به سه موعود اشاره شده كه منظور از همه آنها موعود آخرالزمان است.12 يهوديان كه خود را پيروان حضرت موساى كليم عليهالسلاممى دانند نيز منتظر موعودند. در كتب مختلف آنها به موعود اشاره شده و آمدن منجى كل را انتظار مىكشند. يهوديان چون به حضرت مسيح عليهالسلام ايمان نياوردند، قطعا منجى مورد اعتقاد آنها نيامده و در آخرالزمان خواهد آمد. در آيين يهود چهره سه منجى ترسيم شده است: مسيح عليهالسلام، محمّدبن عبداللّه صلىاللهعليهوآله و مهدى موعود عليهالسلام.13 دين مسيح به علت قرب زمانى به اسلام و ظهور مهدى عليهالسلام، اشارات روشنترى به مهدويت دارد.14 در يكى از اناجيل مورد قبول مسيحيان ضمن وصاياى مسيح عليهالسلامبه شمعون آمده است: اى شمعون، خداى به من فرمود: «تو را وصيت مىكنم به سيد انبيا كه بزرگ فرزندان آدم و پيمبر امّى عربى است و بيايد ساعتى كه فرج قوىگردد و نبوت بسيار شود و مانند سيل جهان را بركند.»15 از اين وصيت برمىآيد كه دين مسيح آمدن پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله را تقويتكننده فرج نهايى مىداند كه همان ظهور حضرت مهدى عليهالسلام مىباشد.
نقد: آنچه از متون اديان غيراسلامى نتيجه مىشود، باور به وجود منجى آخرالزمان است كه اجمالاً بدان معتقدند. اين باور، به لحاظ تربيتى قابل توجه است؛ زيرا همان مصلحباورى و انتظار آمدن منجى كل در آخرالزمان كه در همه اديان يادشده مشاهده مىشود، نكته مثبتى است و برخى آثار تربيتى را كه بعدا بدان اشاره خواهد شد، دارد؛ چه اينكه اميد به آينده بهتر و مطمئن در هر آيينى باشد، عامل تحرك، پويايى، فعاليت و پيشرفت و تكامل مادى و معنوى بشر است.
با اين حال، هيچيك از اديان و مكتبهاى فكرى تصوير روشنى از چهره موعود آخرالزمان ارائه نداده و به صرف اشاره كلى بسنده كردهاند. آيين زرتشت به صورت اجمال به مصلح كل اشاره كرده و چند نفر را احتمال داده است. دين يهود نيز سخن از سه موعود به ميان آورده و آيين مسيح هم به اجمال از آن گذشته و يا به ظهور دوباره مسيح معتقد است. به هر صورت، هيچكدام ترسيم درستى از شخص موعودى كه انتظار آمدن او را دارند، ارائه ندادهاند. چنين باورى هرچند آثار مثبتى به همراه دارد، ولى به لحاظ روحى و روانى كافى و قانعكننده نيست. باور به يك موعود مبهم و بدون تشخص، آن اميدوارى فطرى را كه در نهاد هر كس وجود دارد، تقويت و اشباع نمىكند؛ زيرا اميد به شخصيت معين و چهره مشخص است كه عطش روحى و روانى انسان را برطرف مىكند. تجربه نشان داده است كه عطش را آب عينى و معين فرو مىنشاند، نه آب كلى و ذهنى. از اينرو، اديان غيراسلامى هرچند در اصل مهدويتباورى مشتركند، ولى برنامه مشخصى را در اين زمينه ارائه ندادهاند.
تنها دين اسلام است كه تصوير روشن و مشخصى از موعود آخرالزمان ارائه داده و برنامههاى او را با تمام خصوصيات بيان داشته است. هرچند قرآن نيز به صورت كلى به مصلح جهانى اشاره كرده و از فرد معينى نام نبرده است، ولى برنامههاى او را در آيات متعددى مورد توجه قرار داده است. آنچه از منابع اسلامى در اين مورد به وضوح سخن گفته، روايات معصومان: است. سعيدبن جبير از عبداللّهبن عبّاس روايت كرده است كه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: «خلفا، اوصيا و حجتهاى الهى بر مردم بعد از من دوازده نفرند. اول آنان برادر و آخر ايشان فرزندم هستند. عرض كردند: يا رسولاللّه صلىاللهعليهوآلهبرادرت كيست؟ فرمود: علىبن ابيطالب عليهالسلام. پرسيدند: فرزندت چه كسى است؟ فرمود: مهدى؛ آن كسى كه زمين را پس از آنكه پر از ظلم و ستم شده باشد، مملو از عدل و داد كند.»16
ب. ديدگاههاى دروندينى17
مقصود از ديدگاههاى دروندينى، نظرياتى است كه در درون حوزه اسلام نسبت به مهدويت ابراز شدهاند. اين ديدگاهها بيشتر ناظر به سخنان علماى اهلسنت است كه احيانا در اين زمينه بياناتى داشتهاند.18 از بررسىهاى انجامشده برمىآيد كه اهلسنت درباره مهدويت فراوان كار كردهاند؛ چراكه كتابهاى زيادى از علماى اهلسنت با عناوين مختلف در باب مهدويت وجود دارند. كتابهاى روايى، مناقب مهدى، احوال و اخبار مهدى، علايم ظهور مهدى و امثال آن، از دانشمندان اهلسنت در اختيار است.19 از اين آثار به دست مىآيد كه مذاهب اهلسنت به مهدويت ايمان داشته و ظهور منجى آخرالزمان را انتظار دارند.20
بنابراين، اصل اعتقاد به ظهور مهدى مورد اتفاق شيعه و سنى است و بسيارى از اوصاف مهدى كه در منابع فريقين آمده نيز مشترك هستند. تفاوت ديدگاه اهلسنت با تشيع در تعيين مصداق منجى است كه برخى سنيان مىگويند: امام مهدى هنوز متولد نشده است. او هر زمان به دنيا آيد قيام خواهد كرد.21 اما عده قابل توجهى از علماى اهلسنت معترف به ولادت امام مهدى عليهالسلامهستند و در آثار خود بدان تصريح كردهاند.22
نقد: تشكيك بعضى از دانشمندان اهلسنت درباره ولادت امام مهدى عليهالسلامهمانگونه كه از سخنان بسيارى از عالمان منصف پيروان مذاهب تسنن برمىآيد، قابل قبول نيست؛ زيرا تولد مهدى عليهالسلام در تاريخ معين و از پدر و مادر مشخص چيزى است كه در تاريخ شيعه و سنى نقل شده و به هيچ وجه قابل انكار نيست.23 چنانكه سليمان قندوزى بلخى در ينابيع المودة آورده است: «ولد لابى محمد الحسن مولود فسماه محمدا، فعرضه علىاصحابه يوم الثلاث و قال: هذا امامكم من بعدى و خليفتى عليكم و هو القائم عليهالسلام»؛24 فرزندى براى ابىمحمّد حسن عسكرى عليهالسلام متولد شد كه او را محمّد نامگذارى كرد. روز سوم او را بر اصحابش عرضه داشت و فرمود: اين امام شما بعد از من و جانشين من بر شما و او قائم به [حق ]است.
ج. نگاه درست به مهدويت
همانگونه كه اشارت رفت، انديشه مهدويت از ديرزمان وجود داشته و آيينهاى مختلف دنيا به نوعى بدان معتقد بوده و موضوع مهدويتباورى تاكنون روند رو به تكاملى خود را طى كرده است. اسلام بيش از ديگر اديان به اين مسئله پرداخته و ضمن ارائه تصويرى روشن از مهدويت، آينده درخشانى را در جلوى بشر قرار داده است. قرآن كريم به عنوان مهمترين منبع آيين اسلام وعدهها و بشارتهاى اطمينانبخشى به جامعه انسانى داده است. خداوند در اين زمينه مىفرمايد: «وَنُرِيدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»(قصص: 5)؛ اراده و مشيت ما بر اين قرار گرفته است كه بر مستضعفان در زمين منت نهيم و آنها را مشمول مواهب خود نماييم، و آنها را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم. به نوشته تفسيرنويسان، اين آيه حكومت جهانى را بشارت داده و مستضعفان را وارثان كره زمين معرفى مىكند.25
قرآن مجيد در موارد مختلف با قاطعيت تمام، پيروزى نهايى ايمان اسلامى26 و آينده درخشان و سعادتمندانه بشريت27 را نويد داده است.28 آيندهاى با امنيت كامل، رفاه عمومى، عدالت فراگير و نشاط و شادابى تنها از آنِ اسلام و قرآن مىباشد كه اين وعده قطعى را به جامعه انسانى داده است. مشخصات مهدى موعود در روايات نبوى و سخنان ديگر معصومان عليهمالسلام به تفصيل بيان شده است؛ از جمله اينكه او از تبار على عليهالسلامو فاطمه عليهاالسلام و فرزند امام حسن عسكرى عليهالسلاممى باشد. براساس منابع تاريخى، امام مهدى عليهالسلام در 15 شعبان سال 255 هجرى قمرى در شهر «سرّمن رأى» از مادر29 متولد شد، مدت پنج تا شش سال همراه پدر زندگى كرد و پس از آن طبق مشيت خداى متعال، از نظرها پنهان و غايب گرديد.30
تحقق قطعى مهدويت
مسئله مهدويت از نظر تاريخى حتى پيش از اسلام در دين يهود و مسيح و ديگر اديان نيز مطرح بوده و در اسلام به صورت گسترده و عميق بدان توجه شده است؛ چون اعتقاد به مهدى موعود، از مسائل اساسىاسلام است و ريشه در قرآن كريم دارد. اين كتاب آسمانى با قاطعيت تمام، پيروزى حق بر باطل و قيام حضرت مهدى عليهالسلام را به تمامى انسانها نويد مىدهد.31 خداوند مىفرمايد: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»(نور: 55)؛ خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين، جانشين [خود ]قرار دهد؛ همانگونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند، جانشين [خود ]قرار داد. و آن دينى كه برايشان پسنيده است، به سودشان مستقر كند و بيمشان را به امن مبدل گرداند [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد؛ آنانند كه نافرمانند. اين وعده الهى به مؤمنان و بندگان صالح كه خلافت زمين را به آنها واگذار كند، امرى است قطعى و يقينا روزى محقق خواهد شد.
بر اين اساس، خداوند وعده داده است كه مؤمنان را خليفه خود بر زمين قرار دهد و دينى مورد رضاى خويش را در زمين مستقر كند؛ ترس و بيم را بكلى از ميان مردم ريشه كن سازد تا در گستره گيتى تنها خدا عبادت شود. اين وعده الهى هنوز محقق نشده و طبق احاديث اسلامى، با ظهور حضرت مهدى عليهالسلامجامه عمل خواهد پوشيد؛ چون وعده الهى قطعى است و خداوند خلاف آن عمل نمىكند: «وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ.»(روم: 6) با اين حال، كسانى بوده و هستند كه در مورد مهدويت و حكومت جهانى حضرت مهدى عليهالسلام شك دارند و نسبت بدان، ايجاد شبهه و ترديد مىكنند و بدين طريق، مىخواهند، انديشه مهدويت را دچار تزلزل نمايند و در نهايت به خواستههاى خود برسند، اما غافل از اينكه خداوند نور خود را كامل خواهد كرد.32 در تفسير آيه گفتهاند: وقتى حضرت مهدى قيام كرد، دين را بر همه مردم دنيا عرضه مىكند تا غير از خدا كسى پرستيده نشود.33
روايات در منابع شيعه و سنى بر ظهور قطعى مهدى عليهالسلام بيش از آن هستند كه بتوان آنها را در يك مقاله گرد آورد. براى نمونه، به يك روايت كه يوسفبن يحيى المقدسى الشافعى آن را در كتاب عقد الدرر فى اخبار المنتظر نقل كرده است بسنده مىشود. عبداللّهبن عمر از رسول خدا صلىاللهعليهوآلهروايت كرده است كه آن حضرت فرمود: «لاتقوم الساعة حتى يخرج المهدى من ولدى»؛34 قيامت واقع نشود تا اينكه فرزندم مهدى عليهالسلام ظهور كند.
رابطه مهدويت و تربيت
نخستين سؤالى كه به ذهن تداعى مىكند، اين است كه مهدويت چه ارتباطى با تربيت دارد؟ آنچه نخست از بحث مهدويت در ذهن مىرسد، جنبه كلامى و اعتقادى آن است؛ بدين معنا كه مهدويت در انديشه شيعى، يعنى اعتقاد به امام مهدى (عج) به عنوان منجى جهانى كه روزى ظهور خواهد كرد و نابسامانىها را از پهنه گيتى برخواهد داشت. همين باور، ابعاد گوناگونى دارد كه بعد تربيتى از جنبههاى مهم آن است؛ زيرا مهدىباورى، صرفا يك مسئلهاى اعتقادى نيست، بلكه تحولات گوناگون هيجانى، عاطفى، احساسى، و رفتارى را در فرد ايجاد مىكند و او را برمىانگيزد تا خود را براى ياورى امام مهدى (عج) مهيا سازد؛ چراكه يك منتظر واقعى، به لحاظ روحى و روانى هر لحظه آماده حركت و قرار گرفتن در كنار حضرت مهدى (عج) است تا تحت فرمان آن امام بزرگوار، خدمت كند.35
بنابراين، مهدويت و تربيت از دو جهت ارتباطى نزديك و پيوندى عميق با هم دارند: از يكسو، تربيت صحيح، زمينهساز ظهور حضرت مهدى عليهالسلاماست كه مىتوان با پرورش نيروهاى مخلص و معتقد به مهدويت، زمينه قيام آن حضرت را فراهم كرد؛ چون يكى از توصيفهايى كه از ياران امام مهدى عليهالسلامدر قرآن كريم آمده، «بندگان صالح خدا»36 است. بندگان شايسته خدا انسانهايى هستند، تربيتيافته مكتب اهلبيت عليهمالسلامكه با معارف و اخلاق آنها رشد كردهاند. از اينرو، رسيدن به درجه قرار گرفتن در زمره اصحاب امام زمان عليهالسلام، تربيت اسلامى و قرآنى مىخواهد كه بر اساس آن، انديشه، اخلاق و رفتار صحيح را بايد به جامعه ارائه داد تا افراد صالحى از ميان اجتماع پديد آيند و صلاحيت يارى حضرت مهدى عليهالسلام را كسب نمايند. چنين كارى نيازمند برنامهريزى صحيح تربيتى و رفع موانع پرورش معنوى از جامعه است تا زمينه رشد روحى افراد مستعد فراهم گردد و بدينوسيله به تدريج زمينه ظهور مهدى عليهالسلامآماده شود.
از ديگر سو، بر اساس روايات متعددى كه از رسول خدا صلىاللهعليهوآلهو ائمه اطهار عليهمالسلام رسيده است، با ظهور مهدى موعود (عج) تربيت الهى و معنوى در عصر ظهور آن حضرت به بالاترين سطح خود مىرسد و انحرافات اخلاقى بكلى از بين مىرود. در اين زمينه روايات متعددى وجود دارند مبنى بر اينكه اصحاب مهدى عليهالسلام در كمترين زمان كره زمين را فتح مىكنند و مردم را به دين اسلام فرامىخوانند. علاوه بر آنكه مهدىباورى، آثار تربيتى فراوانى را بر انسان به همراه دارد؛ مانند اميدبخشى، رفع اضطراب و نگرانى، ايجاد نشاط و شادابى و امثال آن. در نهايت، مىتوان گفت: رابطه تربيت و مهدويت، رابطهاى است دو سويه، هم تربيت بر تحقق مهدويت كمك مىرساند و هم مهدىباورى ضمن تأثيرات روحى و معنوى بر انسان، پس از تحقق ظهور مهدى عليهالسلام، تربيت را در مسير صحيح آن قرار مىدهد.
مبانى تربيتى رفتار مهدى عليهالسلام
واژه «مبنا» در لغت به معانى گوناگونى آمده است؛ از جمله: بنياد، شالوده، محل بنا و امثال آن37 كه پايه و اساس چيزى قرار مىگيرد. پايه و اساس مفهومى عام دارد؛ ممكن است به لحاظ فيزيكى، روحى و معنوى يا فكرى و نظرى باشد؛ يعنى از نظر فيزيكى چيزى مانند پىريزى ديوار زيربناى ساختمان قرارگيرد يا به لحاظ فكرى و نظرى ـ مثلاً ـ توحيد بنيان انديشه دين و آيينى واقع گردد. در همه اين موارد، معناى لغوى «مبنا» صادق است. منظور از مبانى تربيتى رفتار مهدى عليهالسلام در حكومت جهانى پس از ظهور،38 پايهها و معيارهاى رفتارى آن حضرت در عصر ظهور است. هرچند مبانى تربيتى زيادى را مىتوان براى رفتار حكومتى مهدى عليهالسلام به دست آورد، ولى براى نمونه به چند مورد كه از صريح روايات برمىآيد اشاره مىشود.
1. قرآن كريم
قرآن كريم، نخستين مبناى رفتار حكومت مهدوى خواهد بود و حضرت براساس معارف و احكام قرآنى عمل مىكند؛ چراكه دلايل و شواهد زيادى از سخنان رسول خدا صلىاللهعليهوآله و امامان معصوم عليهمالسلام در توصيف شخصيت و حكومت مهدى عليهالسلام وجود دارد و بر اين نكته تأكيد مىكنند كه قرآن و احكام قرآنى در عصر ظهور آن بزرگوار در سراسر گيتى حاكم مىشود. براى نمونه به برخى از آنها اشاره مىگردد:
مهدى موعود عليهالسلام به تصريح احاديث نبوى و همه معصومان عليهمالسلام آخرين معصوم از تبار على عليهالسلام و فاطمه عليهاالسلام و تربيتيافته مكتب وحى است.39 شخصيت آسمانى و قرآنى مهدى عليهالسلام، نويددهنده اميد به آينده روشن به بشريت و احياگر احكام الهى است. مهدى عليهالسلامعدل قرآن و يگانه مجرى قوانين آن، در كره زمين خواهد بود كه با ظهورش حكومت قرآنى را برقرار و نظام عدل جهانى را رهبرى مىكند. او در نخستين روزهاى زندگى پس از ولادت، هدفش را به روشنى اعلام و به محرومان عالم وعده پيروزى داد. حكيمه خاتون مىگويد: بعد از ولادت مهدى عليهالسلامپدرش امام عسكرى عليهالسلام فرمود: فرزندم را بياور. او را از زمين برداشتم، در حالى كه بر ذراع راستش نوشته بود: «جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقا»(اسراء: 81) نزد پدر بردم. امام عسكرى عليهالسلام به او فرمود: فرزندم! سخن بگو. وى پس از گفتن «استعاذه» و «بسم اللّه»، آياتى از قرآن تلاوت40 نمود كه اشاره به برنامههاى آينده او بود.41
روايات متعدد نيز دلالت دارند كه عصر ظهور مهدى عليهالسلام عصر حاكميت قرآن و اجراى دستورات الهى خواهد بود. رسول خدا صلىاللهعليهوآله در يكى از سخنانش، ضمن معرفى مهدى عليهالسلاممىفرمايد: «او كسى است كه مردم را به كتاب خدا دعوت مىكند.»42 در نتيجه، آنچه از احاديث برمىآيد آن است كه قرآن كريم مهمترين مبناى رفتارى مهدى عليهالسلامدر عصر ظهور است و او براساس دستورات قرآن بين مردم حكم مىراند. همانگونه كه قرآن مىفرمايد: «وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ»(نساء: 58)؛ آن حضرت نيز با عدل و داد ميان مردم داورى مىكند.
2. سيره پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله
هرچند سيره پيامبر صلىاللهعليهوآله جدا از قرآن نيست و سيره آن حضرت، در واقع تجلى عملى قرآن است، ولى به دليل تأكيد بر احياى سيره رسول خدا صلىاللهعليهوآله در عصر ظهور و نيز تصريح روايات در مورد آن، دومين مبناى رفتار حضرت مهدى، سيره پيامبر صلىاللهعليهوآله انتخاب شده است.
يكى ديگر از مبانى تربيتى مهدى عليهالسلام در داورىها و رفتارهاى حكومتى، سيره رسول خدا صلىاللهعليهوآله و ساير معصومان عليهمالسلاماست كه آن حضرت براساس آن رفتار مىكند؛ چراكه امام زمان عليهالسلام وارث همه انبيا و اولياى الهى است كه در دوره فرمانروايى سنت آن بزرگواران را زنده خواهد كرد. مفضل بن عمر از امام صادق عليهالسلامروايت كرده است كه آن حضرت فرمود: «إذا أذن اللّه تعالى للقائم بالخروج صعد المنبر فدعا الناس الى اللّه ـ عزوجل ـ و خوفهم باللّه و دعاهم الى حقه على أن يسير فيهم بسيرة رسولاللّه صلىاللهعليهوآله و يعمل فيهم بعمله»؛43 زمانى كه خداوند به مهدى عليهالسلاماذن ظهور دهد، بر منبر رود و مردم را به خدا فراخواند و آنها را از خدا بترساند و به حق خودش فراخواند بر اينكه در ميان مردم به سيره و روش رسولاللّه صلىاللهعليهوآلهرفتار خواهد كرد.
علاءبن محمّد از امام باقر عليهالسلام روايت كرده كه آن حضرت در توصيف رفتار مهدى عليهالسلامفرمود: «يسير بسيرة ما سار به رسول اللّه صلىاللهعليهوآلهحتى يظهر الاسلام؛ قلت: ما كانت سيرة رسولاللّه صلىاللهعليهوآله؟ قال: ابطل ما كانت فى الجاهلية و استقبل الناس بالعدل و كذلك القائم إذا قام يبطل ما كان فى الهُدنة مماكان فى ايدى الناس و يستقبل لهم العدل»؛44 مهدى عليهالسلام به روش رسول خدا صلىاللهعليهوآلهعمل مىكند تا آنكه اسلام را آشكار سازد. عرض كرد: روش رسولاللّه صلىاللهعليهوآله چگونه بود؟ فرمود: رسولاللّه صلىاللهعليهوآلهآثار كفر جاهليت را از ميان برد و با مردم به عدالت رفتار كرد. مهدى عليهالسلامنيز موقعى كه قيام كند، اعمال نامشروع و بدعتهايى را كه هنگام صلح و سازش با بيگانگان در ميان مسلمانان مرسوم گشته است، از ميان مىبرد و مردم را به عدالتگرى رهبرى مىنمايد.
بر اين اساس، سيره رسول خدا صلىاللهعليهوآلهمعيار رفتار مهدى عليهالسلام در اداره حكومت خواهد بود كه طبق روش آن حضرت عمل مىكند. همانگونه كه پيامبر صلىاللهعليهوآله آداب و رسوم جاهليت را ابطال كرد، مهدى7 نيز رفتارهاى نادرست پيش از خود را اصلاح خواهد نمود؛ اصلاح باورهاى باطل، اصلاح اخلاق فاسد، اصلاح رفتارهاى انحرافى و ضدعدالت و دادگرى و امثال آن. از بين بردن بدعتهاى پديد آمده در حوزه اسلامى و نوآورىهاى نامشروع در عرصه زندگى فردى و اجتماعى، از جمله برنامههاى رفتارى مهدى عليهالسلام در حكومت صالحان خواهد بود.
3. عدالتمحورى
نظر به تأكيد قرآن بر عدالت، به عنوان مهمترين هدف بعثت انبيا و بخصوص پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله و نيز سيره رسول خدا صلىاللهعليهوآله بر اجراى عدالت اجتماعى، سومين مبناى رفتار حكومت امام مهدى عليهالسلامدر اين مقاله عدالتمحورى مىباشد. خداوند به بيان هدف بعثت پيامبران مىفرمايد: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حديد: 25)؛ ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و با آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حق از باطل و قوانين عادلانه) نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند. همه انبيا آمدند تا عدالت را در جامعه انسانى اجرا نمايند، ولى اين امر تاكنون به صورت فراگير و جهانى محقق نشده است. تحقق عدل جهانى حكومت جهانى مىخواهد كه همه در انتظار آن به سر مىبرند و آرزوى چنين زمانى را دارند. عصر ظهور مهدى يقينا به اين انتظار پايان داده و عدالت را در سراسر گيتى گسترش خواهد داد. از اينرو، عدالتمحورى مبانى حكومت مهدوى خواهد بود.
مبناى تربيتى مهم ديگر در رفتار مهدى عليهالسلامعدالتمحورى در تمام شئون حيات بشرى است كه از مطالب گذشته به روشنى قابل استفاده مىباشد؛ زيرا عدالت به معناى واقعى آن هنوز محقق نشده و يا به صورت محدود، مقطعى و منطقهاى به اجرا درآمده است. در حالى كه قرآن كريم مكرر به عدل كلى در سطح جهان وعده داده و اين وعده تاكنون تحقق نيافته و انتظار همگان بر آن است كه در عصر ظهور مهدى عليهالسلام وجود عينى خواهد يافت. از اينرو، عدالت پايه كار مهدى عليهالسلامخواهد بود؛ چون او «رحمهللعالمين» و داراى روح لطيف و بزرگى است كه از هر پدر و مادرى به انسانها مهربانتر و دلسوزتر مىباشد.
امام رضا عليهالسلام در اين زمينه مىفرمايد: «يكون اولى بالناس من انفسهم و اشفق عليهم من آبائهم و امهاتهم و يكون اشدالناس تواضعا للّه ـ عزوجل ـ و يكون آخذ الناس بما يأمر به و أكف الناس عماينهى عنه»؛45 او نسبت به مردم از خودشان اولىتر و از پدر و مادرشان مهربانتر و در برابر خدا از همه متواضعتر است. آنچه به مردم فرمان دهد، خود بيش از ديگران به آن عمل مىكند و آنچه مردم را از آن نهىكند بيش از همگان خود از آن بپرهيزد. به هر صورت، عدالتمحورى و دادگرى از مبانى تربيتى رفتار مهدى عليهالسلام در نظام حكومت صالحان خواهد بود كه در روايات مكرر بدان تأكيد شده است.
آثار تربيتى مهدىباورى
بىترديد، انديشه مهدويت، آثار فراوانى به همراه دارد؛ آثارى كه در فرد و جامعه قابل تجربه و ادراك است؛ چه اينكه مسئله مهدويت و بحث درباره امام زمان عليهالسلام از مسائل زنده روز است و با زندگى فردى و اجتماعى انسان ارتباط نزديك دارد. اعتقاد به ظهور منجى بشر، اين اميد را در آدمى پديد مىآورد كه روزى از همه گرفتارىها رهايى يابد و به آغوش گرم امنيت و آرامش بيارامد.
شهيد مطهّرى در اين زمينه مىگويد: «انتظار فرج و آرزو و اميد و دل بستن به آينده، نيروآفرين و تحركبخش است و مىتواند نوعى عبادت و حق شمرده شود.»46 باور به چنين ايده و انديشهاى، يقينا آثار مثبت فراوانى به همراه دارد كه به مهمترين آنها اشاره مىشود:
1. اميد به آينده بهتر
از ويژگىهاى مهم انسان اميد به آينده است. اين خصوصيت در فطرت آدمى نهفته است و نقش اساسى در زندگى فردى و اجتماعى بشر دارد. آيندهاى كه از كاستىهاى زمان پيراسته و به كمال مادى و معنوى آراسته باشد، تأثير بسزايى در رشد فكر و انديشه و تحول رفتار انسان دارد. از اينرو، كتابهاى آسمانى كه براى هدايت بشر و پاسخگويى به نيازهاى او نازل شده، از اين امر غفلت نورزيده و اشاراتى هرچند مجمل بدان داشتهاند.
زندگى انسان بر محور اميد و آرزو رقم مىخورد و اگر اميد را لحظهاى از حيات انسان بردارد، ديگر زندگى برايش مفهومى نخواهد داشت. اميد به لحاظ روحى و روانى فرد را از كسالت و تنبلى و بىكارى بيرون آورده، نشاط و شادابى در او ايجاد مىكند و وى را به فعاليت وامىدارد.
از اينجاست كه قرآن كريم همواره به انسان وعده مىدهد و آينده بهترى براى او ترسيم مىكند تا روحيه اميد در قلب او زنده شود و او را به حركت و فعاليت وادارد. وعدههاى قرآن در واقع، همه بر همين اساس شكل گرفتهاند؛ وعده به آمرزش و پاداش بزرگ،47 وعده به باغها، نهرهاى جارى و سراهاى پاكيزه در بهشتهاى جاويدان،48 وعده خلافت در زمين49 و امثال آن. فلسفه اينگونه وعدهها در قرآن ايجاد اميد به آينده بهتر و رفع مشكلات از زندگى بشر است. طبيعى است كه وعدههاى قرآنى از طرف صادق حكيم صادر شدهاند و ايجاد انگيزه مىكند تا انسان به آن وعدهها نايل گردد و هركس تلاش كند تا خود را شايسته بهرهورى از نعمتهاى الهى سازد.
انديشه مهدويت نيز از چنين ويژگى برخوردار است و انسان را نسبت به آينده اميدوار مىكند. رواياتى كه در اين زمينه وارد شدهاند، ميزان اميدوارى انسان را بالا مىبرد. در اينجا براى نمونه به يك روايت در توصيف حكومت امام مهدى عليهالسلاماشاره مىكنيم. علىبن ابراهيم قمى در تفسيرش، ذيل آيه «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» (صف: 8) مىنويسد: «بِالْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ) إِذَا خَرَجَ لَيُظْهِرُهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ حَتَّى لَا يُعْبَدَ غَيْرُ اللَّهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا»؛50 هنگام ظهور حضرت قائم آلمحمّد صلىاللهعليهوآله خداوند آنگونه دينش را آشكار كند كه در زمين جز خدا پرستش نشود و اين، معناى كلام رسول خدا صلىاللهعليهوآلهاست كه فرمود: پس از قيام مهدى موعود عليهالسلامخداوند زمين را پر از عدل و داد كند، چنانكه پر از ظلم و ستم شده است. توجه به چنين حكومتى، روح اميد را در كالبد انسان مىدمد و فعاليت او را چند برابر مىسازد.
2. اميد به امنيت
قتل و غارت و ناامنى در بسيارى از كشورهاى جهان آسايش مردم را سلب كرده و روزهاى سختى را براى آنان به ارمغان آورده است. مردم كشورهايى نظير فلسطين، عراق، افغانستان و پاكستان كه هر روز شاهد حملات بيگانگان هستند، به يقين آرزويى جز امنيت فردى و اجتماعى ندارند تا بدون اضطراب و نگرانى در كنار زن و فرزندان خويش آرام گيرند. باور به آمدن مهدى موعود عليهالسلام و تحقق امنيت در جامعه، اين تأثير را در روح و روان مردم آن كشورها ايجاد مىكند كه به اميد بهبود اوضاع در آينده، زندگى با نشاطترى داشته باشند. آيات و روايات فراوانى كه در اين خصوص وارد شده است، مردم را به فعاليت و تلاش در جهت نيل به هدف سوق مىدهد.
خداوند در قرآن وعده به امنيت داده مىفرمايد: «وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنا»(نور: 55)؛ و بيمشان را به ايمنى مبدّل گرداند. تبديل ترس و بيم به اميد به امنيت آينده، در سايه حكومت مهدى قابل تحقق است و بر اين اساس، انتظار فرج به انسان امنيت فردى و اجتماعى را نويد مىدهد. در يكى از خطبههاى اميرالمؤمنين على عليهالسلامدر توصيف حكومت مهدى عليهالسلام آمده است كه آن حضرت فرمود: وقتى امام مهدى عليهالسلام قيام كند، اين كارها را انجام خواهد داد: «لينزعنّ عنكم قضاةَ السُوء و ليعزلنّ عنكم امراءَ الجور و ليطهّرنّ الارض من كل غاشّ و ليعملنّ بالعدل»؛51 شما را از قضات بد نجات خواهد داد؛ حاكمان جور را بر كنار و زمين را از هرگونه افراد نيرنگپيشه پاك و به عدالت رفتار خواهد نمود.
3. اميد به عدالت
به گفته ملّامهدى نراقى، حقيقت عدالت در ناحيه فرد، حاكميت عقل بر قواى بدنى است تا عقل، هر يك از آن قوا را در جهت تأمين مصالح مادى و معنوى به كار گيرد و از بروز اختلال و فساد در نظام جسمانى پيشگيرى نمايد.52 عدالت در نظام اجتماعى نيز به همين معناست كه قدرت و رياست در اختيار حاكمان عادل قرار گيرد تا از پيشامد ظلم و فساد در جامعه جلوگيرى نمايند. اقامه عدالت و دادگرى در جهان چيزى است كه خواسته همه بشريت بوده و هست و اختصاص به دين و آيين، قوم و طايفه و زمان و مكان خاصى ندارد، بلكه هر انسان نيكانديشى در تكاپوى عدالت است و آرزوى تحقق آن را در دل مىپروراند. به فرموده علّامه طباطبائى، بشر از روزى كه در زمين سكنا گزيده است، پيوسته در آرزوى يك زندگى اجتماعى مقرون به سعادت بوده و به اميد رسيدن به چنين روزى قدم برمىدارد.53 قيام مهدى عليهالسلامدر حقيقت، پاسخى است به آن آرزوى ديرينه بشر كه هنوز وجود خارجى نيافته است.
هرچند عدالت در بخش و ناحيه يا كشور و سرزمينى به صورت محدود، ممكن است برقرار شده باشد، ولى عدالت كلى و جهانى در سطح دنيا هنوز تحقق نيافته است. چنين عدالتى را مستضعفان عالم انتظار مىكشند و آرزوى تحقق آن را دارند. قرآن كريم54 و احاديث معصومان عليهمالسلام55 به اين نوع عدالت وعده دادهاند. طبق وعده الهى، عدالت وسيع و جهانى با آمدن حضرت مهدى عليهالسلام محقق خواهد شد. همانگونه كه در حديثى از ابوسعيد خدرى آمده است كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: وقتى فرزندم امام مهدى ظهور كند، خداوند قلبهاى امت محمّد صلىاللهعليهوآله را [از معارف خود] پر مىكند و عدالت او همه امت را فرامىگيرد؛56 يعنى عدالت فراگير و همهجانبه كه همه پهنه گيتى را دربر مىگيرد و تمام دنيا در سايه حكومت آن حضرت با آرامش زندگى خواهند كرد.
4. اميد به رفع تبعيض
يكى از مسائل مهمى كه عامل رنج و ناراحتى روحى و روانى بشر بوده و هست، وجود تبعيضهاى گوناگون در جهان است. تبعيض، يعنى حقوق عدهاى را ناديده گرفتن و به عدهاى بيش از حقوقشان امتياز دادن. تبعيض با رنگها و چهرههاى گوناگون در همه دنيا خودنمايى مىكند؛ تبعيض نژادى، تبعيض جنسيتى، تبعيض مليتى و منطقهاى و... . بار اينگونه تبعيضها بر دوش بسيارى از شهروندان ممالك دنيا سنگينى مىكند و هر روز بر حجم آن افزوده مىگردد. در اينجا سؤال اساسى اين است كه آيا راه برونرفت از اين تبعيضها وجود دارد، يا نه؟ و اگر وجود دارد، كى و چگونه؟
بر اساس متون اسلامى كه دلالت قطعى بر موضوع دارند، راه برونرفت از مشكلات كنونى جامعه، تنها با ظهور و قيام حضرت مهدى عليهالسلامامكانپذير است. اين وعده قطعى از جانب خداوند متعال داده شده و به وسيله پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله به مردم اعلام گشته است. آيات مربوط به قيام مهدى عليهالسلام كه مفسّران با استفاده از روايات معصومان عليهمالسلام بر همين معنا تفسير كردهاند، فراوان هستند و برخى از آنها در لابهلاى بحث اشاره شد. در اينجا براى نمونه به يك آيه اشاره مىكنيم: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»(انبياء: 105)؛ و در حقيقت، در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد. در تفسير آيه آمده است كه منظور از «عبادى الصالحون» ياران حضرت مهدى عليهالسلامهستند.
روايات نيز در باب رفع تبعيض به وسيله امام مهدى عليهالسلامفراوان است. از جمله، ابوسعيد خدرى مىگويد: رسول خدا صلىاللهعليهوآلهفرمود: «اُبشّركم بالمهدى يبعث فى امّتى على اختلاف من النّاس و زلزالٍ، يملأ الارض عدلاً و قسطا كما ملئت جورا و ظلما، يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض، يقسم المال صحاحا، اى بالسوية بين الناس و يملأ اللّه قلوب امّة محمّد صلىاللهعليهوآلهغنى و يسعهم عدله»؛57 آيا شما را بشارت دهم به مهدى عليهالسلام كه در حال اختلاف امتم و تزلزل روحى و معنوى آنها برانگيخته مىشود و زمين را پر از عدل و داد مىكند، چنانكه از ظلم و جور پر شده است. ساكنان زمين و آسمان از او راضى هستند. مهدى عليهالسلام ثروت دنيا را ميان مردم بالسويه تقسيم مىكند و خداوند به وسيله او دل امت پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهرا [از معارف خود ]غنى مىسازد و عدالتش همه زمين را فرامىگيرد. از اين روايت استفاده مىشود كه ظهور مهدى عليهالسلام پس از اختلافات زياد و تزلزل و ناامنى در ميان مردم خواهد بود كه با قيام آن حضرت همه اختلافات و نابسامانىها برداشته مىشود.58
5. اميد به ثواب و پاداش اخروى
انتظار فرج تنها جنبه روحى و روانى ندارد كه صرفا ايجاد اميد به آينده بهتر در فرد كند، بلكه طبق روايات متعدد، انتظار فرج مهدى موعود عليهالسلام بهترين عبادت است. احاديث در اين زمينه بسيارند كه به چند نمونه اشاره مىگردد. در روايتى از امام رضا عليهالسلامآمده است كه رسول خدا صلىاللهعليهوآلهفرمود: «افضل اعمال امّتى انتظار الفرج اللّه (عزّوجل)»؛59 برترين عمل امت انتظار فرج خداى ـ عزّوجل ـ است؛ يعنى ظهور مهدى موعود عليهالسلام در آخرالزمان. در مواعظ اميرالمؤمنين عليهالسلام نقل شده است كه آن حضرت در پاسخ به سؤال شخصى كه پرسيده بود: كدام عمل نزد خدا محبوبتر است، فرمود: انتظار الفرج؛60 يعنى محبوبترين عمل نزد خدا انتظار فرج است.
منتظران فرج مهدى عليهالسلام، در برخى روايات به كسانى تشبيه شدهاند كه در خيمه با آن حضرت حضور خواهند داشت. ابن فضال از علىبن عقبة، از موسى نميرى، از علاءبن سيابة روايت كرده است كه امام صادق عليهالسلام فرمود: «من مات منكم على هذا الامر منتظرا له، كان كمن كان فى فسطاط القائم عليهالسلام»؛61 هركس از شيعيان در حال انتظار ظهور حضرت مهدى عليهالسلام از دنيا برود، همانند كسى است كه در خيمه آن حضرت حضور داشته باشد. همچنين امام سجاد عليهالسلامدر حديثى فرمود: «من ثبت على ولايتنا فى غيبة قائمنا، اعطاه اللّه أجر ألف شهيد مثل شهداء بدر و اُحد»؛62 هر كس در زمان غيبت قائم عليهالسلامبر ولايت ما (اهلبيت) پايدار بماند، خداوند ثواب هزار شهيد مانند شهداى بدر و احد را براى او عطا كند.
از اينگونه روايات زيادند و از مجموع آنها پاداش منتظران مهدى عليهالسلام به روشنى قابل استفاده است. عناوين برترين عمل، برترين عبادت و تشبيه منتظران به ياران آن حضرت همه حاكى از بزرگى ثواب و پاداشى است كه خداوند به آنان خواهند داد. نكته تربيتى اين موضوع در آن است كه شيعيان و مهدىباوران سعى كنند خود را واجد شرايط احراز چنين پاداشى را بنمايند. اگر توفيق آن را بيابند كه در شمار منتظران واقعى مهدىموعود قرار بگيرند، آنگاه به فوز عظيم و سعادت ابدى نايل خواهند شد.
وظايف تربيتى نسبت به مهدويت
وظايف فردى و اجتماعى انسان در زمينه مهدويت متعدد است و هر كس به اندازه توان خويش بايد بدان توجه نموده، به انجام آن بپردازد. در اين نوشتار، به منظور تسهيل در ارائه مطالب، وظايف تربيتى نسبت به مهدويت را به سه دسته تقسيم نموده و به بررسى هريك از آنها مىپردازيم.
الف. وظايف تربيتى فرد
در شرايط حساس كنونى كه مردم جهان در غيبت امام مهدى عليهالسلامبه سر مىبرند و انواع شبهات و پرسشهايى پيرامون مهدويت مطرح و هر روز بر حجم آن افزوده مىشود، وظايف سنگينى به عهده افراد مؤمن و معتقد به ظهور مهدى موعود عليهالسلام قرار دارد. منظور از وظايف تربيتى فرد در اين نوشتار، امورى است كه متوجه خود فرد هستند و او بدون توجه به ديگران بايد به تحصيل و فراگيرى آنها اقدام نمايد. اگر اقدامى در اين زمينه انجام داد يقينا در شخصيت او تأثير خواهد گذاشت؛ چه در جنبه انديشه و عقيده، چه در بعد عاطفى و روانى و چه در زمينه رفتار و عملكرد فرد.
1. تقويت باور به مهدويت: همانگونه كه پيشتر اشاره شد، مهدويت از يك مكتب، ايده و انديشه عميق حكايت دارد كه مبتنى بر دلايل محكم و متقن عقلى و نقلى است. اين موضوع در علم كلام به تفصيل مورد بحث و بررسى قرار گرفته كه علاقهمندان مىتوانند به منابع مربوطه مراجعه نمايند.63 مقصود از تقويت باور به مهدويت آن است كه افراد اگر ترديد يا شبهاتى در اين زمينه در ذهن دارند يا با پرسشهايى مواجه هستند، بايد درصدد رفع آن برآيند؛ چراكه انديشه و باور نقش اساسى در شكلگيرى شخصيت و چگونگى رفتار انسان دارد. كسى منتظر آمدن مهمان يا شخصيت ديگرى خواهد بود كه باور به آمدن او داشته باشد، وگرنه منتظر واقعى نخواهد بود؛ چه اينكه رابطه عميقى ميان باور و عمل برقرار مىباشد و ايمان درونى است كه انسان را به رفتار نيكو جهت مىدهد.64 از اينرو، باور به وجود مهدى عليهالسلام انگيزه فرد را در انتظار به ظهور آن حضرت تقويت مىكند. اگر مهدويتباورى قوى شد، تحولى در رفتار منتظران نيز پديد خواهد آمد.
2. خودسازى براى ظهور مهدى: علّامه طباطبائى در زمينه لزوم خودسازى مىفرمايد: «اگر كسى بخواهد رستگار شود، بايد باطن خود را تزكيه كند و آن را با پرروش صالح بپروراند و رشد دهد، با تقوا بيارايد و از زشتىها پاك كند، وگرنه از سعادت و رستگارى محروم ماند. هر قدر بيشتر آلودهاش كند، كمتر بيارايد، محروميتش بيشتر شود.»65 روشن است كه انسان آلوده و محروم از عنايت بارىتعالى، نمى تواند راهى به سعادت ابدى داشته باشد. مدعى انتظار فرج مهدى عليهالسلام از همه شايستهتر است كه به خودسازى بپردازد و افكار و رفتار خويش را پالايش دهد تا راهى به اردوگاه او بيابد. بنابراين، از وظايف مهم تربيتى فرد در زمان غيبت امام زمان عليهالسلام، توجه به تزكيه نفس و پرورش بعد اخلاقى و رفتارى خويش است؛ زيرا به فرموده خداى سبحان، تنها صالحان و پارسايان راهى به اردوگاه ياران مهدى عليهالسلامخواهند داشت؛ چه اينكه او اصحاب آن حضرت را «عبادى الصالحون»66 مىخواند؛ آنان بندگان صالح من هستند. عبوديت و شايستگى حاصل نمىشود، مگر با تزكيه نفس و خودسازى.67
3. آمادگى براى ظهور مهدى: از وظايف مهم فرد آمادگى براى ظهور مهدى عليهالسلام و قرار گرفتن در كنار آن حضرت است. هر فرد وظيفه دارد خود را آماده پيوستن به ياران مهدى سازد و اين امر حاصل نمىشود، مگر با قطع تعلّقات به ماديات و زير پا نهادن هواهاى نفسانى و تعهد به ارزشهاى دينى، چراكه وابستگى به دنيا آدمى را زمينگير مىكند و توان عبور از لذتهاى مادى را از انسان سلب مىنمايد. قرآن كريم درباره دلبستگى به دنيا مىفرمايد: «وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ.» (اعراف: 176) منظور اين است كه هر فرد روحيه عبور از ماديات و پشت سر نهادن آنها را داشته باشد، به نحوى كه الآن اگر منادى ندا دهد: «هذا امامكم فاتبعوه»؛ بلافاصله حركت كند، نه اينكه امروز و فردا كند و بگويد: كارها را رديف كنم، بعدا خدمت امام مىرسم!
4. دعا براى ظهور مهدى: واژه «دعا» به معانى گوناگونى همچون صدا زدن، ندا دادن، درخواست كردن، دعوت كردن و امثال آن آمده است.68 دعا در زبان قرآن و حديث به معناى خواندن و طلب كردن حاجت از خداى تبارك و تعالىاست. خداوند در قرآن كريم درباره دعا دستورات متعدد دارد و انسانها را به ارائه خواستههاى درونىشان به آفريدگار خويش فرامىخواند و به آنان وعده استجابت مىدهد. در اين مورد مىفرمايد: «وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» (غافر: 60)؛ پروردگار شما گفته است: مرا بخوانيد تا (دعاى) شما را بپذيرم.
از مواردى كه دعا در آن سفارش شده، دعا براى سلامت و تعجيل ظهور امام مهدى عليهالسلاماست. روايات واردشده در اين زمينه، به شيعيان دستور مىدهند كه براى آن حضرت دعا كنند و از خداوند اصلاح امر فرج او را بخواهند. در توقيعى كه از ناحيه آن حضرت به يكى از نوابش به نام محمّدبن عثمان عمرى صادر شده، ضمن بيان برخى از احكام و ارائه دستورات، در مورد ظهورش به وى مىفرمايد: «و أكثروا الدعاء بتعجيل الفرج، فإن ذلك فرجكم»؛69 براى تعجيل ظهور مهدى عليهالسلام زياد دعا كنيد؛ چراكه فرج او فرج شماست.
دعاهاى فراوانى در كتب ادعيه نقل شدهاند كه مسلمانان در زمان غيبت بايد آنها را بخوانند و ظهور مهدى عليهالسلام را از خدا بخواهند. امام مهدى نيز خود دعاهايى را به دوستانش تعليم داد تا در گرفتارىها بخوانند. از جمله دعاى «عظم البلاء» را به يك زندانى آموزش داد و او با خواندن آن، از زندان آزاد گشت.70 دعاهاى زيادى از امامان معصوم عليهمالسلام و از شخص امام مهدى عليهالسلامنقل شده كه در زمان غيبت بايد خواند و براى تعجيل ظهور آن امام دعا كرد. وظيفه پدر و مادر است كه دعاى ندبه، دعا براى سلامتى امام زمان عليهالسلام و زيارتهايى مانند زيارت «آل يس» را كه نسبت به آن بزرگوار وارد شدهاند71 به فرزندان تعليم دهند.
5. برنامهريزى براى ظهور مهدى عليهالسلام: برنامهريزى، تدابيرى است آگاهانه، حساب شده، جهتدار و منطقى به منظور استفاده بهينه از منابع موجود براى نيل به اهداف موردنظر.72 برنامهريزى فرايندى است آگاهانه، هدفمند و داراى مراحلى كه بر اساس امكانات و نيروهاى مؤثر در آن، به قصد نيل به اهدافى از پيش تعيينشده طرحريزى مىشود. روشن است كه برنامهريزى براى فعاليتهاى آينده صورت مىگيرد و برنامهريزان، آينده بسيار دور را در نظر گرفته براى آن برنامهريزى مىكنند؛ مانند برنامههاى درازمدت حكومتها در زمينه مسائل سياسى و اقتصادى و امثال آن.
برنامهريزى اختصاص به امور اجتماعى و كشورى ندارد، بلكه امور فردى و خانوادگى را نيز فرامىگيرد. در مورد ظهور مهدى عليهالسلام نيز مىتوان برنامهريزى كرد و هركس براى خودش تعيين زمان كند و بخشى از وقتش را به امام مهدى عليهالسلام اختصاص دهد؛ مثلاً، يك ساعت در شبانهروز يا سه ساعت و يا يك روز در هفته، به ويژه روزهاى جمعه، در زمينه قيام مهدى عليهالسلام بينديشد كه اگر صبح روز بعد ظهور كند، چه امورى را بايد در اولويت كارى خويش قرار دهد؟ اگر اين كار گسترش يابد و هركس نسبت به امام مهدى عليهالسلام و ظهور آن حضرت برنامهاى را تنظيم كند، در مجموع همه مردم آمادگى ظهور را پيدا خواهند كرد.
6. عهد و پيمان با امام زمان عليهالسلام: وظيفه همه شيعيان اين است كه عهد و پيمان قلبى با امام زمان عليهالسلام ببندند و خود را در خدمت او بيبنند و وظايفى را كه در عصر غيبت به عهده دارد به خوبى انجام دهند. هرچند آن قافلهسالار عالم انسانيت و جهان هستى از نظرها پنهان است و دست ما از دامان او كوتاه است، ولى مىتوان با او ارتباط معنوى برقرار كرد. چنانكه در دعاى ندبه و دعاى عهد از خدا مىخواهيم كه ما را در زمره ياران و پيروان مهدى عليهالسلامقرار دهد و توفيق شهادت در ركاب او را عنايت كند؛ پيوند ما با آن حضرت را محكم سازد و از چنگ زنندگان به دامان او قرار دهد؛ يعنى با دل و جان متعهد شويم كه ارتباط با مهدى عليهالسلامرا لحظهاى قطع نكنيم و روزى كه آمد به خدمت او بشتابيم.73
چنين عهد و پيمانى انسان را وامىدارد تا در صراط مستقيم گام برداشته، از امامش دور نگردد. اگر به اين روند ادامه داد و براى جلب نظر آن حضرت كارهاى شايسته انجام داد، آنگاه در زمره ياران مهدى عليهالسلام قرار خواهد گرفت. على عليهالسلام درباره توصيف ياران مهدى عليهالسلامفرمود: «لايبقى مؤمن إلا صار قلبه أشد من زبر الحديد و أعطاه اللّه تعالى قوة اربعين رجلاً»؛74 در عصر ظهور مهدى عليهالسلامقلب مؤمن همانند پاره آهن محكم و استوار مىگردد، به گونهاى كه توان چهل مرد را خداوند به او عنايت مىكند.
ب. وظايف تربيتى خانواده
خانواده نسبت به زمينهسازى ظهور مهدى عليهالسلاموظايف سنگينى به عهده دارد كه بايد بدان توجه كرد؛ چراكه خانواده كانون اصلى تعليم و تربيت است و مىتواند ارزشهاى اسلامى را به نسل جوان ارائه دهد. مهمترين ارزش، پرورش فرزندان با فرهنگ مهدويت و آشناسازى آنان با امام زمان عليهالسلاماست. در اين فراز از گفتار به مسئوليتهاى تربيتى خانواده و بخصوص پدر و مادر در زمينهسازى ظهور مهدى عليهالسلام اشارهاى گذرا خواهيم داشت.
1. آشناسازى فرزندان با مهدويت: خانواده نخستين مركز تعليم و تربيت است؛ جايى كه آموزشهاى دينى و اجتماعى به صورت مستقيم و غيرمستقيم به كودكان ارائه مىگردد. كارشناسان تعليم و تربيت همگان بر اهميت نهاد خانواده و اثرگذارى پدر و مادر بر تربيت فرزند اذعان داشته و بر تقويت آن تأكيد كردهاند؛75 چه اينكه فضاى حاكم بر خانواده، شيوههاى برخورد اعضاى خانواده با يكديگر، آداب و فرهنگ و همه شئون زندگى خانوادگى بر رفتار فرزند تأثير مىگذارند.76 خانواده وظايف متعددى نسبت به فرزند دارد و بخصوص از نظر دينى و مذهبى بايد به پرورش وى اهتمام ورزد.
از وظايف مهم خانواده در عصر غيبت كبراى امام زمان عليهالسلامآشناسازى فرزندان با مهدى عليهالسلام است؛ آشناسازى با نام و مشخصات ظاهرى آن حضرت، آشناسازى با ويژگىهاى شخصيتى و تبيين فضايل و مناقب و بركات وجودى آن بزرگوار براى مردم و امثال آن. براى مثال تبيين اينكه رزق و روزى مردم به بركت وجود امام زمان عليهالسلاماست، او عدالتخواه است و حكومت عادلانه برقرار مىكند، نمازگزاران را دوست دارد، به كودكان علاقهمند است، كسانى را كه به پدر مادر نيكى كنند و احترام بگذارند دوست دارد و در يك جمله، او مظهر همه خوبىهاست. اگر خانواده چنين كارى انجام دهد، ايمان به آن حضرت در قلب فرزندان نهادينه مىشود؛ زيرا پدر و مادر باتوحه به نفوذ كلامى كه دارند و از اعتبار بالايى نزد فرزندان برخوردار هستند، مىتوانند معارف اهلبيت عليهمالسلام و بخصوص اطلاعات لازم براى شناخت امام زمان عليهالسلام را در اختيار آنان قرار دهند. در اين صورت، فرزندانى صالح و محب امام زمان عليهالسلام پرورش داده تحويل جامعه خواهند داد.
2. شركت دادن فرزندان در مراسم مهدىعليهالسلام: يكى از وظايف تربيتى خانواده در ارتباط با آشناسازى فرزندان با فرهنگ مهدى عليهالسلام، سهيم كردن آنان در مراسمى است كه به نام آن حضرت برگزار مىگردد. بخصوص كودكان و نوجوانان در اين امر، از اولويت برخوردارند و پدر و مادر بايد آنها را در جشنهاى نيمه شعبان كه هر سال به ياد مهدى عليهالسلام برگزار مىشوند، شركت دهند. كودكان معمولاً از مادر بيشتر تأثير مىپذيرند؛ چون او از نظر عاطفى مهر و محبت افزونتر به فرزند دارد؛ بر اين اساس، مسئوليت وى در تربيت فرزند و آشناسازى اولاد با اهلبيت عليهمالسلام و بخصوص حضرت مهدى عليهالسلام بيش از ديگران است.77
3. تربيت فرزند با اخلاق مهدىعليهالسلام: اخلاق مهدى عليهالسلام در حقيقت، همان اخلاق قرآنى و رفتار نبوى و علوى و فاطمى است كه اينك همه اينها در وجود آن حضرت تجسّم يافتهاند؛ زيرا مهدى عليهالسلاموارث انبيا و وارث اولياى الهى است و همه خوبىهاى آنان به او منتقل شده است. رسول خدا صلىاللهعليهوآله درباره مهدى عليهالسلاممىفرمايد: «أَشْبَهُ النَّاسِ بِى خَلْقا وَ خُلْقا»؛78 او از نظر صورت و سيرت شبيهترين مردم به من است. ابىبصير از امام صادق عليهالسلامروايت كرده است كه آن حضرت فرمود: «إِنَّ فِى صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ سُنَنا مِنَ الْأَنْبِيَاءِ»؛79 همانا در صاحب اين امر (امام مهدى)، سنتهايى از انبياست. بر اين اساس، اخلاق مهدى عليهالسلام جامع اخلاق پيامبران و اوصياى آنهاست و اين اخلاق را بايد به فرزندان منتقل كرد و بهترين فضا براى انجام آن، محيط خانواده مىباشد. پدر و مادر بايد با روش الگويى عملاً صداقت، وفادارى، امانتدارى، عدالتخواهى، حقطلبى، ظلمستيزى و ديگر ارزشهاى اخلاقى را به فرزندان بياموزند.
ج. وظايف تربيتى حكومت
شكى نيست كه نهاد حكومت بيش از ديگران در مورد زمينهسازى ظهور مهدى عليهالسلاممسئوليت دارد و بايد حاكمان به وظيفه خود عمل كنند. دولت اسلامى اگر فعاليت جدى از خود نشان دهد، نقش زيادى در اين زمينه مىتواند ايفاد كند؛ چراكه فرمان رئيس دولت در سراسر قلمرو حكومتش نافذ است و ضمانت اجرايى دارد. بعكس، اگر فرد و خانواده اقدامى داشته باشند، بسيار محدود است و در فضاى خانواده كاربرد دارد، نه بيشتر. در اين بخش از نوشتار به وظايف حكومت اشارهاى گذرا خواهيم داشت.
1. آمادهسازى براى ظهور مهدىعليهالسلام: آمادهسازى براى ظهور مهدى موعود لازم است و اقدامات عملى در جهت تحقق مهدويت ضرورت اجتنابناپذير دارد. چنانكه از فلسفههاى غيبت طولانى مهدى عليهالسلام آماده شدن جهان براى ظهور آن حضرت است. شرايط حاكم بر جهان بايد به گونهاى باشد كه هركس آرزوى ظهور منجى را دارد مورد حمايت قرار بگيرد. اين آمادگى به دنبال ناكامىهاى متوالى مكتبها و نظامهاى اجتماعى و سياسى جهان پديد مىآيد؛ زيرا در هر جاى دنيا برنامههايى به منظور برقرارى عدالت طراحى و به اجرا گذارده مىشود كه در عمل به گسترش ظلم و بىعدالتى منجر مىگردد. در چنين اوضاع و احوالى، مردم از تمدنهاى حاكم بر جهان به ستوه آمده، ظهور يك منجى الهى را در دل مىپروانند و شب و روز انتظار قدوم او را دارند. اينجاست كه روحيه پشتيبانى از مهدى عليهالسلام تقويت و مردم هر روز بيش از گذشته خود را براى ظهور آن حضرت آماده مىسازند.80 بدينسان، وظيفه حكومت اسلامى است كه مردم را براى چنين روزى آماده سازد. به فرموده برخى از بزرگان، «اصلىترين وظيفه ما در زمان غيبت اين است كه چنان لياقت و ظرفيتى در خود و جامعه خويش پديد آوريم كه هر لحظه براى ظهور حضرتش آماده باشيم.»81 اين كار وظيفه حكومت است كه بايد فعاليتهاى سياسى و اجتماعى را بدان سو جهت دهد.
2. فرهنگسازى براى مهدويت: هرچند فرهنگ به معناى عام آن، داراى عناصر عينى و ذهنى و مادى و معنوى فراوانىاست كه در يك جامعه وجود دارد و از نسلى به نسل ديگر منتقل مىشود،82 ولى پسوند «سازى» مفهوم آن را محدودتر و افزودن «مهدويت» قلمرو فرهنگسازى را مشخص مىكند؛ بدين معنا كه باورها، ارزشها، اميدها و انتظار به مهدى عليهالسلام را وارد زندگى آن مردم مىكند. فرهنگسازى به معناى آشناسازى مردم با فرهنگ مهدويت، دامنه وسيع و گستردهاى دارد، به نحوى كه همه فعاليتهاى مرتبط با مهدى عليهالسلام را فرامىگيرد؛ از جمله فعاليتهاى فردى. و هركس هر كارى در زمينه معرفى امام زمان عليهالسلام و برنامههاى او انجام دهد، مشمول فرهنگسازى مهدويت خواهد بود. فعاليتهاى نوشتارى، مطبوعاتى، هنرى، سمعى و بصرى، تبليغاتى و امثال آن، همه بر محور ترويج فرهنگ مهدويت در حوزه فرهنگسازى قرار مىگيرند.
از اين ميان، نهاد حكومت به دليل وسعت قلمرو و دايره فرمانروايى، بيش از گروههاى كوچك فرهنگى و هنرى مىتواند در مورد امام زمان عليهالسلامفرهنگسازى كند. شيوههاى گوناگونى براى فرهنگسازى وجود دارند كه مهمترين آنها فعاليتهاى رسانهاى است. دولت با استفاده از رسانه ملى و يا هر ابزار مناسبى كه در اختيار دارد، در ارتباط با مهدى عليهالسلام، مىتواند به خوبى مردم را با آن حضرت آشنا سازد. مثلاً، ترسيم آينده درخشان عصر ظهور و برقرارى حكومت مهدى عليهالسلام مىتواند عامل جذب تودههاى مردم به مهدى عليهالسلام گردد. در اين زمينه، آيات و روايات فراوانى وجود دارند كه با تبيين و تحليل درست آنها يا تدوين فيلمنامههاى مناسب بر محور متون اسلامى، مىتوان به اين كار پرداخت.
در روايت مفضل از امام صادق عليهالسلامآمده است كه آن حضرت فرمود: «إذا قام قائمنا تظهر الارض كنوزها حتى يراها الناس على وجهها و يطلب الرجل منكم من يصله بماله و يأخذ منه زكاته، فلايجد أحدا يقبل منه ذلك لاستغناء الناس بمارزقهم اللّه من فضله»؛83 زمانى كه قائم ما قيام كند، زمين ذخايرش را بيرون مىاندازد تا در معرض استفاده مردم قرار گيرند. مردم از همديگر مىپرسند: با چه كسى صله رحم كنيم و زكات را به كه بدهيم؛ كسى را نمىيابند كه از او قبول كند؛ چون همه مردم از فضل خداوند در غناى كامل زندگى مىكنند. تصوير چنين فضايى يقينا تأثير بسزايى بر مخاطبان مىگذارد.
3. پرورش نيروهاى مؤمن براى يارى مهدى عليهالسلام: طبق روايات ظهور مهدى عليهالسلام، حضرت اغلب ياران خود را از نيروهاى موجود در اين جهان تشكيل خواهند داد. همانگونه كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله با همكارى يارانى كه از نقاط مختلف جهان نزد آن حضرت گرد آمده بودند، قيام كرد و به تربيت مردم پرداخت. طبيعى است كه آمادهسازى چنين نيروهايى مستلزم برنامهريزىهاى درست در ارتباط با تربيت افراد مؤمن و فداكار براى يارى آن حضرت مىباشد. اين امر، از عهده هيچ فرد يا نهادى برنمىآيد، جز حكومت اسلامى كه دولت مهدى عليهالسلامباور مىتواند با فراهمسازى مقدمات، گامهايى در اين زمينه بردارد. بنابراين، مهمترين وظيفه حكومت دينى پس از فرهنگسازى، پرورش نيروهاى مؤمن براى يارى مهدى عليهالسلام و قرار گرفتن در كنار اوست. اگر همه كشورهاى اسلامى به چنين كارى اقدام كنند، آرزوى ديرينه ظهور منجى جهانى محقق خواهد شد. البته، ياران واقعى مهدى عليهالسلام كه در اثر خودسازى و عمل به دستورات الهى بدان مقام رسيدهاند، هر زمان در سطح جهان وجود دارند ولى كسى آنها را نمىشناسند.
براساس روايات اسلامى، اصحاب مهدى عليهالسلامجاى خاصى ندارند و به صورت ناشناخته در نقاط مختلف جهان زندگى مىكنند و هرگاه ظهور محقق شد، نزد آن حضرت حاضر مىشوند. امام صادق عليهالسلاممىفرمايد: «إذا اُذن الامام دعا اللّهَ باسمه (اى باسم اللّه الاعظم) فاُتيحت له صحابته و هم اصحاب الأَلوية»: «فمنهم من يفتقد عن فراشه ليلاً، فيصبح فى مكة و منهم من يرى يسير فى السحاب نهارا»؛84 هرگاه به امام مهدى عليهالسلام اذن ظهور داده شود، خدا را به اسم اعظمش مىخواند، آنگاه يارانش نزد او حاضر مىشوند و آنها صاحبان پرچم هستند. برخى آنها شب در بستر مىخوابند و صبح در مكه حضور دارند و بعضى روز سوار بر ابرها خدمت امام عليهالسلام مىرسند.
4. تلاش در تأمين عدالت اجتماعى: يكى ديگر از وظايف مهم حكومت اسلامى در عصر غيبت، ايجاد عدالت در جامعه است كه اين امر مىتواند زمينهساز ظهور مهدى عليهالسلام باشد؛ زيرا براساس روايات معصومان عليهمالسلام، قيام مهدى عليهالسلام عدالتمحور است و در حكومت آن حضرت عدالت واقعى و جهانى محقق مىگردد. اگر دولتى بخواهد در زمينه فراهمسازى مقدمات ظهور مهدى عليهالسلامفعاليت كند، بايد عدالتمحور و عدالتگستر باشد. احاديث در اين زمينه متعدد است و همه معصومان عليهمالسلام هدف عمده نهضت مهدى عليهالسلام را رهايى انسانها از ظلم و فساد معرفى مىكنند. جابربن عبداللّه انصارى از رسول خدا صلىاللهعليهوآله روايت كرده است كه آن حضرت فرمود: «المهدى من ولدى اسمه اسمى و كنيته كنيتى، أشبه الناس بى خلقا و خلقا تكون له غيبة و حيرة تضل فيه الامم، ثم يقبل كالشهاب الثاقب و يملأها عدلاً و قسطا كما ملئت ظلما و جورا»؛85 فرزندم مهدى عليهالسلامهمنام و همكنيه و از نظر آفرينش و اخلاق شبيهترين مردم به من است. او غيبت طولانى خواهد داشت كه بسيارى در آن زمان گمراه خواهند شد. آنگاه مانند شهاب ثاقب ظهور كرده، جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد، پس از آنكه از ظلم و جور آكنده شده است.
از اينگونه روايات برمىآيد كه برقرارى عدالت، محور اصلى قيام مهدى عليهالسلام است و آن حضرت براى مبارزه با ظلم و ستم مبارزه مىكند. بر اين اساس، تلاش براى استقرار عدالت اجتماعى يارى رساندن به نهضت مهدى عليهالسلام و در واقع، زمينهسازى ظهور آن حضرت است؛ چراكه مهدى عليهالسلام از فساد و بىعدالتى رنج مىبرد و هماكنون نيز حامى كسانى است كه در مسير عدالت و رفع ظلم از جهان حركت مىكنند. كمكهاى امام زمان عليهالسلام در گرفتارىهاى مسلمانان و شيعيان بسيار روشن است و نمونههاى متعددىازامدادهاىآن حضرت در حل مشكلات مختلف مردم به اثبات رسيده. به هر صورت، اجراى عدالت در جامعه زمينهسازى براى ظهور مهدى عليهالسلاماست.
5. جلوگيرى از خرافات در باب مهدويت: منظور از خرافات، افكار و انديشههاى نادرست نسبت به مهدويت است كه رفتارهاى انحرافى را در پى دارد. باورهاى انحرافى در باب مهدويت از دير زمان وجود داشته و افرادى ادعاى مهدويت مىكردند و بدين وسيله مريدانى را جذب نموده، به مال و منالى دست مىيافتند. نمونههاى بسيارى از اينگونه افراد در طول تاريخ بودهاند و امروزه نيز هر از چندگاه كسانى چنين داعيههايى را مطرح و خود را مهدى آخرالزمان قلمداد مىكنند.86 اگرچه مقابله با اين افراد وظيفه عموم مردم و به ويژه روحانيت است، ولى حكومت اسلامى بيش از همه در اين مورد مسئوليت دارد؛ چراكه حكومت به آسانى مىتواند مدعيان مهدويت را سركوب نمايد و مردم را از دام آنها برهاند. خرافات در باب مهدويت به همين اندازه محدود نمىشود، بلكه انواعى گوناگون دارد؛ گاه برخى ادعاى ملاقات با مهدى عليهالسلام را سر مىدهند و گاه كارهايى نظير شفا دادن بيماران و امثال آن را تبليغ مىكنند. جلوگيرى از اينگونه فعاليتهاى خرافى كه ادعايى بيش نيست، وظيفه حكومت دينى است. دستگاه اطلاعاتى دولت با جمعآورى اطلاعات دقيق و كافى از مخفيگاهها، مراكز و تشكيلات مدعيان و خرافهگران مهدويت، قادر خواهد بود آنها را از ريشه متلاشى سازد.
6. جلوگيرى از افراطگرايى در باب مهدويت: در بسيارى از شهرها، محلهها، مناطق روستايى و جاهاى مختلف، برخى رفتارهاى افراطگرايانه نسبت به مهدويت وجود داشته و دارد كه مناسب نيست چنين رفتارهايى از پيروان مهدى عليهالسلام صادر شود. البته افراطگرايى در باب مهدويت جدا از خرافات نيست، بلكه نوعى رفتار خرافىاست كه از افراد خاصى با توجيه دينى صورت مىگيرد؛ براى مثال، ادعاى تعيين زمان يا مكان براى ظهور حضرت و ادعاى اينكه آن حضرت در تاريخ مشخص و مكانى، غير از آن مكانهايى كه در بعضى روايات آمده،87 ظهور مىكند. يا اينكه بجز شخصيتهايى كه در روايات به عنوان اصحاب امام مهدى عليهالسلامنام برده شده (مانند حضرت عيسى عليهالسلام)،88 افرادى را در زمره ياران آن حضرت قلمداد كنند. اينگونه اظهارنظرها در باب مهدويت، افراطگرايىاست و برخلاف صريح روايات معصومان عليهمالسلام مىباشد؛ زيرا احاديث مهدويت با صراحت بيان مىدارند كه زمان ظهور حضرت را كسى نمىداند، جز خداى تبارك و تعالى. هر زمان مشيّت خداى متعال اقتضا كند، قيام مهدى عليهالسلام محقق خواهد شد.
احاديث در زمينه نامشخص بودن زمان ظهور مهدى عليهالسلامفراوانند و از مجموع آنها چنين برمىآيد كه هيچ كس و حتى خود آن بزرگوار از زمان دقيق ظهور اطلاع ندارند. از اينرو، در سخنان معصومان عليهمالسلام آمده است كه براى اصلاح فرج مهدى عليهالسلام دعا كنيد تا خداوند امر ظهور او را اصلاح نمايد.89 فضيل بن يسار گفت: به امام محمّدباقر عليهالسلامگفتم: آيا براى اين امر وقتى تعيين شده است؟ فرمود: «كذَب الوقّاتون، كذَب الوقّاتون، كذَب الوقّاتون»؛90 كسانى كه براى ظهور تعيين وقت كنند، دروغ مىگويند. و اين جمله را سه بار تكرار كرد. در يكى از توقيعات منسوب به امام زمان عليهالسلامآمده است كه آن حضرت فرمود: «واما ظهور الفرج فإنه الى اللّه عزوجل»؛91 ظهور فرج منوط به اذن خداى ـ عزوجل ـ است. همچنين در توقيعى به آخرين نماينده خاصش علىبن محمّد سمرى فرمود: «فقد وقعت الغيبة التامة، فلاظهور إلا بعد إذن اللّه تعالى ذكره و ذلك بعد طول الأمد و قسوة القلوب و امتلاء الارض جورا»؛92 غيبت كامل واقع شد؛ ديگر ظهورى نخواهد بود، مگر پس از اذن خداى متعال. اين امر بعد از مدت طولانى هنگامى خواهد بود كه مردم دچار قساوت قلب و زمين پر از ظلم و ستم گردند. اگر خدا بخواهد امر فرج مهدى عليهالسلامرا يك شبه اصلاح خواهد كرد. رسول خدا صلىاللهعليهوآلهمىفرمايد: «المهدى منّا اهلالبيت يصلحُهُ اللّه عزوجل فى ليلة»؛93 مهدى عليهالسلام از ما خاندان است و خداوند ـ عزوجل ـ كار قيام او را در يك شب اصلاح مىكند.
بر اين اساس، ابراز نظر بىجهت در مورد امام زمان عليهالسلام و تعيين وقت براى ظهور آن حضرت، به هيچ وجه درست نيست و اگر كسانى به اينگونه شايعات بپردازند برخلاف روايات معصومان عليهمالسلامعمل كردهاند. وظيفه دولت است كه با آنان مبارزه كند و از بروز چنين پيشگويىهايى جلوگيرى نمايد.
نتيجهگيرى
از آنچه بيان گرديد، نتايج ذيل به دست مىآيد:
1. مهدويت، امر روشن و قابل تبيين بر اساس قرآن و سنت نبوى است و هيچ ابهامى در آن وجود ندارد؛ چه اينكه علىرغم القاى شبهات گوناگون، مهدويتباورى در طول تاريخ تا به امروز از مسائل زنده دنيا بوده و تمام اديان جهان در انتظار منجى عالم به سر مىبرند.
2. ديدگاههاى بسيارى در باب مهدويت وجود دارند كه به برخى آنها اشاره شد و عقيده درست به ظهور مهدى عليهالسلام همان است كه قرآن و سخنان معصومان عليهمالسلامبدان صراحت دارند.
3. مهدويتباورى با تربيت رابطه عميق دارد و آثار تربيتى متعددى بر اين اعتقاد مترتب است؛ نظير اميدبخشى نسبت به امنيت، عدالت، رفع تبعيض و رفاه و آسايش در حكومت مهدى عليهالسلام.
4. مبانى تربيت رفتار مهدى عليهالسلام در اداره امور كشور جهانى عبارتند از: قرآن كريم، سيره رسول خدا صلىاللهعليهوآله و عدالتمحورى.
5. انسان به تنهايى، نهاد خانواده و نظام حكومت اسلامى، هركدام به لحاظ تربيتى وظايفى نسبت به زمينهسازى ظهور مهدى عليهالسلامدارند كه بايد به مسئوليت خود عمل كنند تا كمكم زمينه قيام آن حضرت فراهم گردد و محرومان جهان از انتظار رهايى يابند.
6. نظر به آثار تربيتى باور به مهدويت و تبيين وظايف فرد، خانواده و حكومت نسبت به آن، پاسخ دو سؤال اصلى و با نقد ديدگاههاى نادرست و بيان نظريه صحيح به دو پرسش فرعى نيز پاسخ داده شد.
··· منابع
- ـ آقاتهرانى، مرتضى، سوداى روى دوست، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، 1385.
- ـ ابن منظور، لسان العرب، بيروت، دارصادر، 1416ق.
- ـ اصفهانى، راغب، مفردات الفاظ القرآن الكريم، تحقيق عدنان داودى، قم، طليعه نور، 1428ق.
- ـ باقرى، خسرو، «آسيبشناسى تربيتى مهدويت»، در: برترينهاى فرهنگ مهدويت در مطبوعات، قم، بوستان كتاب، 1382.
- ـ بحرانى، سيدهاشم، المحجة فيما نزل فى القائم الحجة، تحقيق محمدمنير ميلانى، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.
- ـ جمعى از صاحبنظران، تأثير خانواده و مدرسه بر تعليم و تربيت، تهران، انجمن اوليا و مربيان، 1384.
- ـ حسينى، سيدمصطفى، معارف معاريف، قم، صدر، 1368.
- ـ حسينى مطلق، سيدرضا، راه وصال، قم، پارسايان، 1379.
- ـ حكيمى، محمّدرضا، خورشيد مغرب، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چ هشتم، 1373.
- ـ خسروشاهى، سيدهادى، مصلح جهانى، تهران، اطلاعات، 1372.
- ـ خلخالى، سيد محمّدمهدى، آخرين تحول با حكومت ولىعصر (ع)، تهران، آفاق، بىتا.
- ـ دهخدا، علىاكبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1373.
- ـ سليمان، كامل، يوم الخلاص، بيروت، دارالكتاب اللبنانى، 1402ق.
- ـ سليمانى، خدامراد، درسنامه مهدويت، قم،انصارالحسين، 1385.
- ـ صافى گلپايگانى، لطفاللّه، منتخبالاثر فى الامام الثانى عشر، تهران، مكتبة الصدر، بىتا.
- ـ ـــــ ، نويد امن و امان، قم، نشر آثار آيتاللّه صافى، 1386.
- ـ مظفر، محمدحسن، دلائل الصدق، ترجمه محمد سمهرى، تهران، اميركبير، 1386.
- ـ طباطبائى، سيد محمّدحسين، الميزان، ترجمه سيد محمّدباقر موسوى، قم، انتشارات اسلامى، بىتا.
- ـ ـــــ ، شيعه در اسلام، تصحيح محمّدعلى كوشا، قم، دارالتفسير، 1379.
- ـ طبرسى، فضلبن حسن، اعلام الورى، بيروت، دارالمعرفة، 1399ق.
- ـ طوسى، محمّدبن حسن، الغيبة، قم، مؤسسة المعارف الاسلامية، 1411ق.
- ـ عك، خالد عبدالرحمان، بناء الاسرة المسلمة، بيروت، دارالمعرفة، 1419ق.
- ـ علىبابايى، غلامرضا، فرهنگ سياسى، تهران، آشيان، 1382.
- ـ عوادى نجفى، سيدمهدى، المهدى و آخرالزمان، بيروت، دارالجنون للطباعة، بىتا.
- ـ فتحاللّه، د. وسيم، تربية الطفل للاسلام، بيروت، مؤسسة الرسالة، 1424ق.
- ـ قزوينى، سيد محمّدكاظم، الامام المهدى عليهالسلام، بيروت، منشورات الفجر، 1426ق.
- ـ قمى، شيخ عباس، فرهنگ واژگان قرآن كريم، ترجمه غلامحسين انصارى، تهران، اميركبير، 1385.
- ـ ـــــ ، كليات مفاتيحالجنان، قم، اسوه، بىتا.
- ـ ـــــ ، منتهىالآمال، قم، هجرت، 1373.
- ـ گلمحمدى آرمان، فريده، رسالت جهانى حضرت مهدى عليهالسلام، قم، دارالنشر اسلام، 1380.
- ـ مجلسى، محمّدباقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسهالوفاء، 1403ق.
- ـ مصباح، محمّدتقى، آفتاب ولايت، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، 1383.
- ـ ـــــ ، آيين پرواز، تلخيص محمّدجواد محدثى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، 1386.
- ـ مصطفوى، حسن، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، تهران، مركز نشر آثار علامه حسن مصطفوى، 1385.
- ـ مطهّرى، مرتضى، قيام و انقلاب مهدى عليهالسلام، تهران، صدرا، 1373.
- ـ مقدسى الشافعى السلمى، يوسفبن يحيى، عقدالدرر فى احوال المنتظر، تحقيق عبدالفتاح محمد الحلو، قم، نصايح، 1416ق.
- ـ مكارم شيرازى، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1362.
- ـ ـــــ ، حكومت جهانى مهدى عليهالسلام، قم، نسل جوان، 1380.
- ـ ناصرى، محمّدامير، الامام المهدى، بىجا، المجمع العالمى للتقريب، 1428ق.
- ـ نراقى، ملّامهدى، جامعالسعادات، قم، دارالتفسير، 1381.
- ـ نقىپور ظهير، على، برنامهريزى آموزشى و درسى، تهران، آگاه، چ بيست و چهارم، 1385.
- ـ هاشمى شهيدى، سيداسداللّه، ظهور حضرت مهدى عليهالسلام، قم، مسجد جمكران، 1384.
* دانشجوى دكترى قرآن و علوم تربيتى، جامعهالمصطفى العالميه. دريافت: 20/11/87 ـ پذيرش: 12/4/88.
- 1ـ سيد محمدمهدى خلخالى، آخرين تحول با حكومت ولىعصر عليهالسلام؛ سيد محمدكاظم قزوينى، الامام المهدى عليهالسلام؛ كامل سليمان، يومالخلاص؛ سيد اسداللّه هاشمى شهيدى، ظهور حضرت مهدى عليهالسلام؛ ناصر مكارم شيرازى، حكومت جهانى مهدى عليهالسلام.
- 2ـ شيخ عبّاس قمى، فرهنگ واژگان قرآن كريم، ترجمه غلامحسين انصارى، واژه «رب»، ص 93.
- 3ـ ابن منظور، لسانالعرب، ماده «ربو».
- 4ـ راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآنالكريم، تحقيق عدنان داوودى، واژه «رب»، ص 336.
- 5ـ حسن مصطفوى، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج 4، واژه «رب»، ص 22.
- 6ـ راغب اصفهانى، مفردات، ص 336.
- 7ـ ر.ك: سيدمصطفى حسينى، معارف معاريف، ج 9، واژه مهدويت، ص 711.
- 8ـ عليرضا ابراهيم، مهدويت در اسلام و دين زرتشت، ص 9.
- 9ـ مصداق مهدويت و امام منتظر محمّدبن الحسن العسكرى عليهالسلاماست كه روايات از رسول خدا صلىاللهعليهوآله و ائمه اطهار عليهمالسلام بر آن فراوانند.
- 10ـ منظور از ديدگاههاى بروندينى نظريهها و انديشههاى بيرون از دين اسلام در ساير اديان است.
- 11ـ ر.ك: محمّدرضا حكيمى، خورشيد مغرب، ص 52ـ58.
- 12ـ همان، ص 53.
- 13ـ همان، ص 55.
- 14ـ همان، ص 57.
- 15ـ ر.ك: سيدهادى خسروشاهى، مصلح جهانى، ص 60.
- 16ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 71.
- 17ـ منظور از دروندينى مذاهب و انديشههاى موجود در داخل دين اسلام است.
- 18ـ البته انديشه مهدويت در مذهب تشيّع مسلّم و يكى از اصول مذهب و دين به شمار مىآيد و كتابهاى متعددى در اين زمينه تدوين شده كه نياز به ذكر آنها نيست و بيان نظريات علماى اهلسنت مهم است.
- 19ـ لطفاللّه صافى گلپايگانى، نويد امن و امان، ص 78.
- 20ـ ر.ك: لطفاللّه صافى گلپايگانى، منتخبالاثر فى الامام الثانى عشر، ص 320.
- 21ـ مرتضى آقاتهرانى، سوداى روى دوست، ص 17 / لطفاللّه صافى، نويد امن و امان، ص 85.
- 22ـ ر. ك: لطفاللّه صافى، نويد امن و امان، ص 238 / مرتضى آقاتهرانى، سوداى روى دوست، ص 18.
- 23ـ ر.ك: سيدمهدى العوادى النجفى، المهدى و آخرالزمان، ص 7ـ17.
- 24ـ لطفاللّه صافى گلپايگانى، منتخب الاثر، ص 342، ح 10.
- 25ـ ناصر مكارم شيرازى و همكاران، تفسير نمونه، ج 16، ص 17.
- 26ـ توبه 33 / صف: 9.
- 27ـ اعراف: 128.
- 28ـ مرتضى مطهّرى، قيام و انقلاب مهدى عليهالسلام، ص 6.
- 29ـ مادر امام مهدى عليهالسلام به گفته همه تاريخنويسان «نرجس» خاتون از تبار شمعون وصى عيسى بن مريم بوده است. (ر.ك: شيخ عباس قمى، منتهى الآمال، ص 1093.
- 30ـ همان، باب چهاردهم، تاريخ حضرت حجهابن الحسن عليهالسلام، يك جلدى، ص 1092.
- 31ـ خدامراد سليمانى، درسنامه مهدويت، ص 31.
- 32ـ صف: 8.
- 33ـ سيد هاشم بحرانى، المحجة فيما نزل فى القائم الحجة، تحقيق محمّدمنير ميلانى، ص 224.
- 34ـ يوسفبن يحيى المقدسى الشافعى السلمى، عقد الدرر فى احوال المنتظر، تحقيق عبدالفتاح محمّد الحلو، ص 38.
- 35ـ ر.ك: خسرو باقرى، «آسيبشناسى تربيتى مهدويت»، در: برترينهاى فرهنگ مهدويت در مطبوعات، ص 33.
- 36ـ انبياء: 105.
- 37ـ علىاكبر دهخدا، فرهنگ لغت، ج 12، واژه «مبنى» / سيد مصطفى حسينى، معارف معاريف، ج 9، ص 69.
- 38ـ شايد اينگونه مباحث درباره مهدى موعود مناسب نباشد، ولى نه از باب تعيين تكليف، بلكه از باب اينكه اين مطالب به عنوان برداشتهايى از سخنان معصومان عليهمالسلام در پاسخ به برخى از سؤالات و شبهاتى كه احيانا در زمينه رفتار آن حضرت خواسته يا ناخواسته از طرف كسانى طرح مىشود، ارائه مىگردد.
- 39ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 65ـ155.
- 40ـ «وَنُرِيدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» قصص: 5 مىخواهم منت گذاريم بر جماعتى كه ايشان را ستمكاران در زمين ضعيف گردانيدهاند و بگردانيم ايشان را پيشوايان دين و بگردانيم ايشان را وارثان زمين.
- 41ـ شيخ عباس قمى، منتهى الآمال، ج 2، ص 754.
- 42ـ سيد محمّدكاظم قزوينى، الامام المهدى عليهالسلام، ص 51.
- 43ـ فضلبن حسن طبرسى، اعلام الورى، ص 431.
- 44ـ همان، ج 13، ص 136.
- 45ـ همان، ج 25، ص 117.
- 46ـ مرتضى مطهّرى، قيام و انقلاب مهدى، ص 7.
- 47ـ مائده: 9.
- 48ـ توبه: 72.
- 49ـ نور: 55.
- 50ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 90.
- 51ـ همان، ص 120.
- 52ـ ملّا مهدى نراقى، جامعالسعادات، ج 1، ص 85.
- 53ـ سيد محمّدحسين طباطبائى، شيعه در اسلام، تصحيح محمّدعلى كوشا، ص 321.
- 54ـ قصص: 5.
- 55ـ جابر انصارى از رسول خدا صلىاللهعليهوآله روايت كرده است كه آن حضرت فرمود: «المهدى من ولدى اسمه اسمى و كنيته كنيتى، أشبه الناس بى خلقا و خلقا تكون له غيبة و حيرة تضل فيه الامم، ثم يقبل كالشهاب الثاقب و يملأها عدلاً و قسطا كما ملئت ظلما و جورا»؛ فرزندم مهدى هم نام و هم كنيه و از نظر افرينش و اخلاق شبيهترين مردم به من است. او غيبت طولانى خواهد داشت كه بسيارى در آن زمان گمراه خواهند شد. آنگاه مانند شهاب ثاقب ظهور كرده جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد، پس از آنكه از ظلم و جور آكنده شده است. محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 72.
- 56ـ همان، ص 74.
- 57ـ همان، ص 74.
- 58ـ سيد محمّدمهدى خلخالى، آخرين تحول با حكومت ولىعصر عليهالسلام، ص 155.
- 59ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 122.
- 60ـ همان، ص 122.
- 61ـ همان، ص 125.
- 62ـ همان.
- 63ـ ر.ك: محمدحسن مظفر، دلائل الصدق، ترجمه محمد سمهرى.
- 64ـ محمّدتقى مصباح، آيين پرواز، تلخيص محمّدجواد محدثى، ص 141.
- 65ـ سيد محمّدحسين طباطبائى، الميزان، ترجمه سيد محمّدباقر موسوى، ج 2، ص 469.
- 66ـ انبيا: 105.
- 67ـ ر. ك: سيد اسداللّه هاشمى شهيدى، ظهور حضرت مهدى عليهالسلام، ص 209.
- 68ـ راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن، واژه «دعا»، ص 315.
- 69ـ فضلبن حسن طبرسى، اعلام الورى، ص 424.
- 70ـ سيدرضا حسينى مطلق، راه وصال، ص 80.
- 71ـ ر. ك: شيخ عبّاس قمى، كليات مفاتيحالجنان.
- 72ـ على نقىپور ظهير، برنامهريزى آموزشى و درسى، ص 25ـ26.
- 73ـ محمّدتقى مصباح، آفتاب ولايت، ص 154.
- 74ـ محمّدامير الناصرى، الامام المهدى، ص 281.
- 75ـ ر. ك: خالد عبدالرحمان العك، بناء الاسرة المسلمة، ص 241.
- 76ـ ر. ك: جمعى از صاحبنظران، تأثير خانواده و مدرسه بر تعليم و تربيت، ص 319.
- 77ـ ر. ك: د. وسيم فتحاللّه، تربية الطفل للاسلام، ص 54ـ62.
- 78ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 72.
- 79ـ همان، ص 224.
- 80ـ لطفاللّه صافى گلپايگانى، نويد امن و امان، ص 143.
- 81ـ محمّدتقى مصباح، آفتاب ولايت، ص 190.
- 82ـ غلامرضا علىبابايى، فرهنگ سياسى، ص 407، واژه «فرهنگ».
- 83ـ فضلبن حسن طبرسى، اعلام الورى، ص 434.
- 84ـ كامل سليمان، يوم الخلاص، ص 256.
- 85ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 51، ص 72.
- 86ـ ر.ك: سيد اسداللّه هاشمى شهيدى، ظهور حضرت مهدى عليهالسلام، ص 182ـ185.
- 87ـ حذيفهبن يمان از رسول خدا صلىاللهعليهوآله نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: «يبايع له الناس ببن الركن و المقام، يرداللّه به الدين و يفتح له فتوح، فلايبقى على وجه الارض الا من يقول: لا اله الا اللّه»؛ مردم در خانه خدا بين ركن و مقام با مهدى عليهالسلامبيعت خواهند كرد. خدا به وسيله او دين را به صورت واقعىاش برمىگرداند و فتحهايى را در اسلام پديد مىاورد، به نحوى كه در زمين كسى باقى نمىماند جز آنكه كلمه توحيد را به زبان جارى مىكند. (يوسفبن يحيى المقدسى الشافعى السلمى، عقد الدرر فى احوال المنتظر، ص 281).
- 88ـ ابوسعيد خدرى از رسول خدا صلىاللهعليهوآله روايت كرده است كه آن حضرت فرمود: «منا الذى يصلى عيسى بن مريم خلفه»؛ آن كسى كه عيسى بن مريم عليهالسلام در پشت سر او نماز مىخواند، از ماست. سيد اسداللّه هاشمى شهيدى، ظهور حضرت مهدى عليهالسلام، ص 347.
- 89ـ امام صادق عليهالسلام فرمود: اگر شما شيعيان نيز براى تعجيل فرج ما اينچنين به درگاه خدا دعا و تضرع كنيد، هر آيينه حق تعالى فرج ما را نازل خواهد كرد، ولى اگر چنين نكنيد، اين امر غيبت مهدى ما به نهايت خواهد رسيد. (مرتضى آقاتهرانى، سوداى روى دوست، ص 84).
- 90ـ محمّدبن حسن طوسى، الغيبة، 426 / محمّدبن يعقوب كلين، كافى، ج 1، ص 368.
- 91ـ محمّدبن حسن طوسى، الغيبة، ص 291.
- 92ـ محمّدبن حسن طوسى، الغيبة، 395.
- 93ـ فريده گلمحمدى آرمان، رسالت جهانى حضرت مهدى عليهالسلام، ص 106، به نقل از: محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 36، ص 369.