تأثیر کارگاه هاى آموزشى بر میزان توانمندى معلمان با استفاده از روش آزمایش پس رویدادى (بررسى موردى: معلمان دوره راهنمایى شهر بهشهر)
Article data in English (انگلیسی)
معرفت سال بیستم ـ شماره 167 ـ آبان 1390، 139ـ152
سید على اصغر حسینى نوذرى*
چکیده
ارزشیابى توانمندى و عملکرد معلمان و تأثیر دورههاى ضمن خدمت بر روى آنان، از جمله موضوعاتى است که مورد توجه نظریهپردازان و محققان عرصه تعلیم و تربیت قرار گرفته است. این پژوهش به بررسى این موضوع در شهر بهشهر پرداخته است. در اجراى این تحقیق، از یک گروه آزمایش (معلمانى که در تمامى کارگاههاى آموزشى برگزارشده طى دو سال گذشته شرکت داشتهاند) و یک گروه کنترل (معلمانى که در کارگاههاى آموزشى هرگز شرکت نکردهاند) استفاده شده است.
نتایج حاصل تحقیق نشان مىدهد تفاوتى بین این دو گروه معلمان وجود ندارد و فرضیات تحقیق همگى رد شدهاند؛ یعنى تفاوتى بین معلمان شرکتکننده در کارگاهها و معلمانى که در کارگاههاى آموزشى حضور نداشتهاند، از نظر میزان توانمندى و ابعاد سهگانه آن (شیوههاى تدریس، ارزشیابى و بررسى فعالیتهاى دانشآموزان) وجود نداشته است.
کلیدواژهها: توانمندى معلمان، کارگاه آموزشى، شیوه تدریس، ارزشیابى دانشآموز، آزمایش پسرویدادى.
مقدّمه
کارگاههاى آموزشى یکى از راههاى ایجاد تعهد و تخصص، افزایش دانش شغلى، اطلاعات عملى و اجتماعى، نوآورى، نوسازى و بالا بردن سطح کارایى هر مؤسسه است. دورههاى کارگاههاى آموزشى و ضمن خدمت در متون علمى سازمانها به عنوان یکى از عوامل رشد و بهروز کردن اطلاعات کارکنان مطرح مىشود. آموزشهاى ضمن خدمت داراى سه بعد فردى، سازمانى و اجتماعى است که در بعد فردى، به رشد و شکوفایى استعدادها و افزایش رضایت فرد منجر مىشود؛ در بعد سازمانى، هدفْ بهروز کردن دانش و مهارتهاى حرفهاى و بهبود روشهاى انجام کار است؛ در بعد اجتماعى نیز رشد و توسعه اجتماعى در سطح محلى و منطقهاى مدنظر مىباشد. کارگاه آموزش حین خدمت مجموعه فعالیتهاى آموزشى نیازسنجى و برنامهریزىشده به منظور اصلاح و بالا بردن دانش، مهارت، نگرشها و رفتارهاى اعضاى سازمان براى انجام دادن وظایف خاص محوله سازمانى است. معمولاً کارگاههاى آموزشى در آموزش و پرورش با هدف ارتقاى میزان اطلاعات علمى معلمان، و روابط متقابل با دیگر همکاران براى تبادل نظر و بررسى مشکلات موجود در زمینه درسى مربوطه برگزار مىگردد. آموزشهاى ضمن خدمت یکى از ضرورتهاى افزایش کیفیت آموزشى است؛ به ویژه تغییر محتوا و روش تعلیم و تربیت در سالهاى اخیر، این نوع آموزشها را ضرورى مىسازد. این نوع آموزشها از دیدگاه یونسکو از یک هفته الى شش ماه در هر سه سال بوده و حداکثر زمان براى تجدید آموزش کارکنان نیز باید هر سه سال یک بار باشد.1
آموزش و پرورش به عنوان نهادى اجتماعى، نقش عمدهاى در آموزش نسلهاى یک جامعه و همچنین رشد و توسعه یک کشور دارد؛ از اینرو، آموزشهاى ضمن خدمت و کارگاههاى آموزشى مىتوانند نقش اساسى در کیفیت آموزش داشته باشند. مهمترین دلیلى که مىتوان براى بررسى این موضوع و اجراى این پژوهش ذکر کرد، ضرورت ارزیابى برنامههایى است که در هر سازمانى اجرا مىشود. براى مدیریت بهتر یک سازمان و اجراى بهتر برنامهها، یکى از رویکردهاى عمده، ارزیابى برنامهها بعد از برگزارى و بررسى نتایج آنها مىباشد تا بدینوسیله، نقاط ضعف و قوت یک برنامه آشکار گردد. هدف عمده این طرح را نیز مىتوان ارزیابى اجراى یک برنامه دانست که بیشتر در حیطه تحقیقات کاربردى قرار مىگیرد؛ یعنى با اجراى آن، مىتوان به نتایج عینى و تجربى رسید و آن نتایج را در آینده به کار گرفت. اگر تأثیر این نوع کارگاهها بر توانمندى معلمان مثبت بود، مىتوان در آینده بر گسترش کارگاهها در دورهها و گروههاى مختلف آموزشى همت گمارد و چنانچه تأثیر آن مثبت ارزیابى نشد و کارگاههاى آموزشى تغییرى در وضعیت موجود به بار نیاوردند، با ارائه راهکارها و پیشنهادها باز هم این امکان وجود دارد که نحوه افزایش کارایى و یا دلایل عدم کارآیى کارگاهها در آینده با تحقیقات دیگر ادامه یابد و با کنترل موانع، بر ارتقاى کیفى کارگاههاى آموزشى افزود و برنامههایى را در پیش گرفت که با بررسى دقیقتر و واقعبینانهتر هم از اتلاف سرمایه مالى و انسانى جلوگیرى نماید و هم از نظر کیفى بر کارآمدى کارگاههاى آموزشى بیفزاید.
بر همین اساس، محقق در این تحقیق به بررسى تأثیر کارگاههاى آموزشى بر توانمندى معلمان مقطع راهنمایى شهر بهشهر، از سه جنبه شیوههاى تدریس، شیوههاى ارزشیابى و شیوههاى بررسى تکالیف و فعالیتهاى دانشآموزان مىپردازد. این تحقیق مىکوشد با تلفیق روش آزمایش و مشاهده، به دو سؤال زیر پاسخ دهد:
1. آیا بین میزان توانمندى معلمانى که در کارگاههاى آموزشى شرکت کردهاند و کسانى که در این کارگاهها شرکت نداشتهاند تفاوتى وجود دارد؟
2. آیا بین میزان توانمندى معلمانى که در کارگاههاى آموزشى حضور داشتهاند و کسانى که در این کارگاهها شرکت نداشتهاندازنظربهکارگیرى روشهاى نوین تدریس، بهکارگیرى شیوههاى مختلف ارزشیابى و نحوه بررسى فعالیتها و تکالیف دانشآموزان تفاوتى وجود دارد؟
دو پرسش مزبور، مسائل اصلى این تحقیق را بیان مىکنند و از طریق پاسخگویى به آنها مىتوان تأثیر کارگاههاى آموزشى را در توانمندى معلمان مورد سنجش قرار داد.
مبانى نظرى تحقیق
کارگاه آموزشى روش خاصى است که به ایجاد یک محیط کار عملى براى آموزش کارکنان مىانجامد. در این روش، فراگیران با استفاده از راهنمایىهاى سرگروهها و متخصصان براى انجام کارها و طرحهاى آموزشى تعیینشده، به بحث و اظهارنظر مىپردازند و از این طریق، دانش خویش را توسعه مىدهند.2
دستهاى از نظریهپردازان، ارزشیابى را معادل با عملکرد یا هدف رفتارى عنوان کردهاند؛ یعنى براى سنجش توانمندى و ارزشیابى یک شخص، باید عملکرد افراد را با توجه به اهداف آموزشى مورد بررسى قرار داد. در دهه 1950، بلوم3 و یینگر،4 از اعضاى انجمنروانشناسان آمریکا، انقلابى را در زمینه آموزش و پرورش پدید آوردند. آنها یادگیرى را به سه حیطه شناختى، روانى ـ حرکتى و عاطفى تقسیم کردند. بعدها پیشنهادهاى بلوم توسط گانیه5 دنبال شد. وى نظریهاىرا مطرح کرد که شهرت جهانى یافت. طبقهبندى گانیه از یادگیرى به صورت مهارتهاى فکرى، استراتژى شناختى، یادگیرى اطلاعات، مهارتهاى حرکتى و یادگیرى نگرشها انجام شد. بعدها بریگز و لسلى6شیوههاى کاملترى را براى سنجش عملکرد فراگیران ابداع کردند.7
اما دیدگاهى که در بحث ارزشیابى بسیار مورد توجه است، نظریه تکنولوژى آموزشى مىباشد. اسکریون8ارزشیابى را به مثابه یک فعالیت متدولوژیک تعریف مىکند که در آن، عملکرد الزاما با هدفها مقایسه مىشود. او با استفاده از روشهاى علمى، یک رهیافت کلگرا پیشنهاد مىکند. در این رهیافت، مقیاسهاى اندازهگیرى باید به دقت طرح شوند، دادههاى مربوط به مقیاسهاى مختلف عملکرد باید به صورت رتبهبندى تلفیق شوند و وزن هریک از مقیاسها و انتخاب ابزارها باید موجه باشد. همچنین انتخاب هدفها نیز بایدموردارزیابى قرار گیرد.9
در مورد عملکرد معلم و چگونگى ارزشیابى آن نیز الگوهاى گوناگونى پیشنهاد شده و بر این اساس ، رهیافتهاى گوناگونى به کار برده مىشود. در هریک از این رهیافتها، جنبههایى از جمله صلاحیت معلم، عملکرد معلم و اثربخشى معلم موردنظر مىباشد. بنابراین، بجاست ابتدا به تعریف این مفاهیم بپردازیم.
منظور از «صلاحیت معلم»، دانش، مهارتو ارزشهاى حرفهاى معلماستکهباتدریسموفقیتآمیز مرتبط مىباشد.
«عملکرد معلم»، یعنى: آنچه را که معلم در فرایند تدریس انجام مىدهد، نه اینکه با توجه به صلاحیتش چه مىتواند انجام دهد. عملکرد معلم به شرایط شغلىاش بستگى دارد؛ علاوه بر آن، با صلاحیت او و محیطى که انجام وظیفه مىکند مرتبط مىباشد.
«اثربخشى معلم»، نتایج حاصل از عملکرد معلم است که در عملکرد (پیشرفت تحصیلى) دانشآموزان تبلور مىیابد. اما همانگونه که از صلاحیت معلم نمىتوان عملکرد او را پیشبینى کرد، از عملکرد معلم نیز نمىتوان به اثربخشى او پى برد.10
دیدگاهى دیگر در باب ارزیابى عملکرد معلمان، الگوى سیپ11 مىباشد. در الگوى سیپ، ابتدا با استفادهاز ارزیابى زمینه، مىتوان به نیازسنجى درباره نیازهاى آموزشى معلمان پرداخت و براساس آن هدفهاى آموزشى دورههاى آموزشى مختلف را بر روى معلمان ارزیابى کرد. در الگوى سیپ، تمام اجزاى دورههاى آموزشى به وسیله چهار نوع ارزیابى مورد سنجش قرار مىگیرد: ارزیابى زمینه، ارزیابى درونداد، ارزیابى فرایند و ارزیابى برونداد. در این الگو، با به کار بردن ارزیابى زمینه و ارزیابى برونداد مىتوان به سؤالهاى مربوط به تأثیرگذارى دورههاى آموزشى پاسخ داد. ما در این بخش (با توجه به موضوع تحقیق) به توضیح در مورد ارزیابى فرایند در این نظریه و ارزیابى برونداد مىپردازیم. ارزیابى فرایند شامل سه مرحله مىشود:
الف. نظارت بر چگونگى اجراى دورهها و برنامههاى آموزشى معلمان؛
ب. بررسى هرگونه وضعیت پیشبینىنشده ناشى از اجراى دورهها و برنامه و اقدامات لازم براى رفع آنها؛
ج. فراهم نمودن اطلاعات مربوط به چگونگى اجراى دورهها به طور مستند در جهت ارتقاى کیفیت فرایند.12
در ارزیابى فرایند آموزشى مىتوان گزارشهاى روزانه برنامهها، دورهها و امکانات را مورد بررسى قرار داد. اما آنچه در این میان اهمیت دارد ارزیابى برونداد برنامهها و دورههاى آموزشى است. به عبارت دیگر، باید به این پرسش پاسخ داد که اجراى دورهها تا چه حد بر دانش، نگرش و مهارتهاى عملى کارکنان تأثیرگذار است؟13
از نظر بازرگان، در سنجش دورههاى آموزشى بر معلمان باید عملکرد معلمان را پس از بازگشت به کلاس درس مشاهده کرد؛ یعنى عملکرد معلم را در ضمن تدریس در کلاس مشاهده و تحلیل نمود؛ زیرا با انجام نظرسنجى درباره نحوه اجراى دورهها نمىتوان به تأثیر دورههاى آموزشى بر توانمندى و عملکرد معلمان پرداخت (کارى که محقق در این تحقیق بدان مبادرت ورزیده است.)14 براى سنجش توانمندى و عملکرد معلمان، چند معیار مهم (مانند نحوه تدریس، دانش، چگونگى ارزشیابى و...) وجود دارد که به بررسى برخى از مهمترین آنها مىپردازیم. از دیدگاه یکى از نویسندگان، مهمترین معیار ارزشیابى یک معلم اطلاعات و دانش تخصصى اوست؛ یعنى معلم باید از نظر علمى قوى باشد؛ زیرا ضعف علمى معلم از نفوذ او مىکاهد و این کمبود، دیگر شایستگىهاى وى را نیز تحتالشعاع قرار مىدهد. همچنین از دیدگاه رئوف، اولین معیار قضاوت در مورد معلم خوب، میزان سواد و دانش اوست، هرچند که به دیگر مهارتهاى معلم نیز باید توجه و آنها را مهم تلقّى کرد.15
در مورد تسلط معلم بر درس و دانش او، لاکهید16نیز معتقد است: هرچه میزان تسلط معلم بیشتر باشد پیشرفت دانشآموزان بیشتر مىشود. هیلر و فیشر نیز نتیجه گرفتهاند که هرچه معلم بر مطالب درسى بیشتر مسلط باشد و اطلاعاتش جامعتر باشد، سخنانش قابل فهمتر و روشنتر است و یادگیرى دانشآموزان بیشتر مىشود. ولفکاک17 نیز معتقد است: معلمانى که بیشترمىدانند، درس را به طور واضحتر و روشنترى ارائه مىدهند. آنها براى پاسخگویى به سؤالات دانشآموزان آمادهاند و از جواب دادن طفره نرفته و یا جواب مبهم نمىدهند. اما علاوه بر دانش، معلم باید بداند چگونه دانش خود را در تدریس به برنامه درسى، تکالیف، آزمون، سؤال و مثال تبدیل کند.18 بنابراین، دانش معلمان مىتواند یکى از معیارهاى ارزیابى عملکرد آنان در کلاس محسوب شود.
یکى دیگر از معیارهاى ارزیابى معلمان، به کارگیرى مواد و وسایل کمک آموزشى مىباشد. بسیارى به اشتباه وسایل کمک آموزشى را مترادف با رسانه آموزشى مىدانند؛ در حالى که این وسایل کلیه ادوات و اشیایى هستند که در کنار رسانه آموزشى براى تفهیم بهتر و بیشتر موضوع آموزشى به فراگیر به کار مىروند. بنا به گفته رجالزاده، بهکارگیرى وسایل کمک آموزشى از قبیل فیلم، اسلاید، نقشه، و جدول هنگام تدریس، درک بسیارى از مفاهیم ذهنى را براى دانشآموزان آسانتر و بینش آنها را وسیعتر مىکند. همچنین کوپر اظهار مىدارد که از نظر دانشآموزان و معلمان، استفاده از تخته سیاه، نمودارها، شکلها، تصاویر و محرکهاى دیدارى در تدریس مؤثرند.19 از سوى دیگر، کریمزاده در مقالهاى در باب تکنولوژى آموزشى معتقد است: چون دانشآموزان یک کلاس توانایىهاى فکرى متفاوتى دارند و کتابهاى درسى نیز در حد توان دانشآموزان متوسط تنظیم مىشوند، معلم نمىتواند همه آنها را با برنامه کلاس اغنا کند؛ از اینرو، ضرورى است که از وسایل کمک آموزشى متنوع نظیر کتاب، مجله و فیلم استفاده کند و به هریک از دانشآموزان متناسب با توانایىشان، وسایل کمک آموزشى بدهد یا آنها را راهنمایى کند تا از اینگونه وسایل استفاده کنند.20
عامل دیگرى که مىتوان براى سنجش عملکرد معلمان مورد بررسى قرار داد، بهکارگیرى روش یادگیرى مشارکتى و انجام فعالیتها به صورت گروهى مىباشد. این روش در حال حاضر در بسیارى از کشورهاى توسعهیافته مانند انگلستان، فرانسه، سوئد، بلژیک و... مورد استفاده قرار مىگیرد.21 در این روش، دانشآموزان با داشتن توانایىهاى مختلف در گروههاى مختلف با یکدیگر کار مىکنند و از طریق همفکرى در زمینه یادگیرى موضوعات مختلف درسى به تسلط مىرسند. هر عضو گروه در برابر یادگیرى سایر اعضا احساس مسئولیت مىکند و مىکوشد علاوه بر اینکه خود به یادگیرى برسد، آموختههایش را به اعضاى دیگر نیز انتقال بدهد. در نتیجه، نوعى احترام متقابل بین شاگردان برقرار مىشود و اعضاى گروه از کمک یکدیگر برخوردار مىگردند. معلمانى که چنین محیطى را فراهم مىسازند، به رشد مهارتهاى اجتماعى دانشآموزان کمک مىکنند.22
دیوید جانسون و راجر جانسون23 در کتاب خود باعنوان همکارى و رقابت به حدود 500 تحقیق انجامشده در زمینه یادگیرى مشارکتى اشاره مىکنند و نتیجه مىگیرند که یادگیرى مشارکتى به عنوان راهبردى مؤثر در تدریس، زمینه رشد عاطفى و موفقیت تحصیلى دانشآموزان را فراهم مىسازد. آنها در زمینه ساماندهى رویکرد یادگیرى مشارکتى در کلاس درس، مراحل زیر را توصیه مىکنند: 1. تعیین هدفهاى آموزشى؛ 2. تعیین تعداد افراد گروه؛ 3. قرار دادن دانشآموزان در یک گروه؛ 4. مرتب کردن اتاق؛ 5. تدارک وسایل کمک آموزشى؛ 6. تشریح وظایف دانشآموزان؛ 7. ایجاد وابستگى درونى مثبت؛ 8. ایجاد مسئولیت فردى؛ 9. ایجاد همکارى درونگروهى؛ 10. تشریح معیارهاى موفقیت براى شاگردان؛ 11. تعیین رفتارهاى مطلوب؛ 12. نظارت بر رفتارهاى دانشآموزان؛ 13. کمک کردن به دانشآموزان؛ 14. آموزش مهارتهاى همکارى به شاگردان؛ 15. خاتمه دادن به درس؛ 16. ارزشیابى از کیفیت و کمّیت یادگیرى دانشآموزان؛ 17. برآورد نحوه بهبود عملکرد گروهى در آینده.24
یادگیرى مشارکتى با توجه به توضیحات فوق مىتواند سه مشخصه عمده داشته باشد: توجه به هدفهاى گروهى، احساس مسئولیت فردى و توجه به پیشرفت نسبى هر فرد. در این روش، همه شاگردان کلاس و افراد گروه، فرصت یکسانى خواهند داشت تا توانایىهاى خود را ظاهر سازند. در نتیجه این روش، حس مسئولیت اجتماعى، رشد فکرى دانشآموزان، مهارتهاى ارتباطى، عزت نفس و موفقیت تحصیلى تمایل به مدرسه، نوع دوستى، و توجه به ارزشهاى دموکراتیک دانشآموزان افزایش مىیابد.25
چهارمین معیارى که از دید صاحبنظران براى عملکرد یک معلم مهم مىباشد سؤالبرانگیزى در دانشآموزان در حین تدریس است. فریده یغمایى در مقالهاى مىنویسد: «طرح مسئله و سؤالات انشایى مىتواند به فراگیران کمک کند تا ذهن خلّاق داشته باشند و معلم در هر مرحله از آموزش مىتواند با بهرهگیرى از طرح مسائل و مباحث براى فراگیران و راهنمایى آنها به پاسخ، خلّاقیت آنها را پرورش دهد.»26 در این روش، معلمان مىباید به ابراز افکار و عقاید شاگردان خود اهمیت بدهند و براى آنها فرصت کافى ایجاد نمایند تا بتوانند افکار و عقاید خود را بیان کنند. بهکارگیرى این روش موجب پرورش استعدادها و قدرت ابتکار و تفکر خلاق در دانشآموزان مىشود.27
در یک جمعبندى از دیدگاههاى فوق، مىتوان گفت: معلمى داراى عملکرد بهتر و تدریس کارآمدترى است که داراى دانشى بیشتر، روشهاى تدریس خلّاقانهتر، و مهارت بهکارگیرى روشهاى جدید و فعال تدریس و ارزیابى باشد و نیز از روشهاى مختلف ارزشیابى از دانشآموزان استفاده کند و در یک کلام، در چهارچوب روشهاى سنتى تدریس نباشد؛ زیرا در روشهاى سنتى، دانشآموز منفعل و بدون حس پرسشگرى است؛ یادگیرىها فقط در کلاس و براى ارزشیابىاند و دانستهها در نزد دانشآموزانْ بىارزش، و به طور کلى، او یک موجود فراگیرنده صرف است. از سوى دیگر، در صورتى که یک معلم روشهاى جدیدى را براى تدریس (و به طور کلى عملکرد خود در کلاس) به کار گیرد، نتیجه آن، عدم انفعال فراگیر، یادگیرى و بهخاطرسپارى در بلندمدت، به کارگیرى آنچه آموخته شده در زندگى روزمره، و پرسشگر بودن ذهن دانشآموز است؛ موجودى خلّاق که مىتواند فردى اثرگذار در جامعه باشد.28
حال پس از بررسى دیدگاههاى ارزشیابى از عملکرد معلمان و دیدگاههاى تئوریک در باب معیارهاى سنجش عملکرد معلمان، در ادامه به چند مورد از پژوهشهاى تجربى در خصوص توانمندى معلمان و تأثیر دورههاى آموزشى بر توانمندى آنان اشاره مىشود.
پیشینه تجربى
نجفى در تحقیقى، به بررسى «برنامههاى آموزش ضمن خدمت معلمان و ارائه پیشنهادات براى بهبود کیفى آن» دست زد. وى براى افزایش کیفیت آموزشهاى ضمن خدمت معلمان، انجام نیازسنجى علمى پیش از برگزارى دورهها، و مشارکت فعال معلمان در تعیین اهداف و انجام ارزشیابىهاى علمى و مستمر را پیشنهاد مىکند. محقق در این پژوهش، به فعال نمودن برنامههاى آموزشى اشاره مىکند و لزوم بهکارگیرى روشهاى تدریس فعال را یادآور مىشود.29 قشونى در تحقیقى، به «بررسى کیفیت دورههاى آموزش ضمن خدمت نظام جدید متوسطه در شهر تهران» پرداخته است. نتایج حاکى از آن است که دورههاى آموزشى بر اساس سنجش دقیق نیازهاى افراد انطباق لازم را نداشته و این دورهها از نظر زمانى و مکانى، امکانات و تجهیزات آموزشى از کیفیت مناسب برخوردار نبودهاند، لیکن مدرسان از مهارتهاى حرفهاى لازم برخوردار بودهاند.30 سعیدى نیز در مقالهاى تحت عنوان «آموزش ضمن خدمت در آموزش و پرورش»، هدف عمده آموزش ضمن خدمت کارکنان را تغییر و ارائه مهارتهاى جدید، مطلوب و متناسب براى آنها مىداند. محتواى یک برنامه آموزشى مىباید دانش لازم درباره موضوع درسى، کسب تجربه درباره فعالیتهاى یادگیرى پیشنهادى در برنامه درسى و اطلاعاتى درباره چگونگى تدریس برنامه درسى و روشهاى فعالسازى کلاس را دربر داشته باشد.31
زهرا دانشپژوه در سال تحصیلى 1381ـ1382 در پژوهشى تحت عنوان «ارزشیابى مهارتهاى حرفهاى معلمان دوره راهنمایى و روشهاى القاى کیفى آن»، به ارزشیابى مهارتهاى حرفهاى معلمان علوم و ریاضى (مهارتهاى عمومى و اختصاصى) دوره راهنمایى و بررسى میزان موفقیت آنان در تدریس به منظور تعیین کاستىهاى موجود و ارائه پیشنهادهایى در جهت ارتقاى کیفى مهارتهاى معلمان مىپردازد. افزون بر این، رابطه برخى از عوامل تأثیرگذار بر مهارتهاى عمومى و اختصاصى معلمان و نیز عوامل مؤثر بر موفقیت یا عدم موفقیت آنان در به کاربستن مهارتهاى تدریس، مورد سنجش قرار گرفته است. جامعه آمارى مورد مطالعه در این پژوهش را معلمان مدارس راهنمایى تهران در سال تحصیلى 81ـ82 تشکیل مىدادند. در این تحقیق، فرایند تدریس در کلاسهاى درس معلمان علوم و ریاضى از نزدیک مورد مشاهده و ارزیابى قرار گرفت. یافتههاى این پژوهش نشان داد که در برخى از راهکارهاى تدریس، مانند فنون پرورش مهارتهاى عملى، نارسایىهایى وجود دارد و آموزش مداوم معلمان براى هماهنگى آنان با هدفها و روشهاى تدریس کتابهاى ریاضى و علوم جدید امرى اجتنابناپذیر است. همچنین یافتههاى تحقیق حاضر نشان داد که اولاً، معلمان مورد بررسى، مطالب درسى را با زندگى واقعى دانشآموزان کمتر ربط مىدهند و ثانیا، به جاى آنکه راهنماى دانشآموز باشند و دانشآموزان را به فرضیهسازى و تفکر علمى و حل مسئله وادارند، اغلب سعى مىکنند محتواى برنامه را با روشهاى غیرفعال به ذهن دانشآموزان منتقل کنند. از سوى دیگر، برنامههاى تربیت معلم و آموزش ضمن خدمت نیز، ارتباط و هماهنگى تنگاتنگى با نظریهها و شیوههاى نوین فرایند یاددهى ـ یادگیرى ندارد. بنابراین، این برنامهها نیاز به بازنگرى و اصلاحات ضرورى دارند.32 در تحقیق دیگرى نیز دانشپژوه به ارزشیابى مهارتهاى حرفهاى معلمان ابتدایى پرداخت. این تحقیق به منظور ارزشیابى سطح توانایىها و مهارتهاى حرفهاى معلمان دوره ابتدایى و نیز یافتن نقاط قوت و ضعف روشهاى تدریس و رفع نارسایىها و بهبود کیفى آن در سطح شهر تهران انجام شد. افزون بر آن، رابطه برخى عوامل تأثیرگذار بر مهارتهاى حرفهاى معلمان (مثل جنس، سن، سطح تحصیلات، رشته تحصیلى، سابقه تدریس، شرایط فیزیکى و تعداد دانشآموزان کلاس، گذراندن دورههاى آموزشى قبل و حین خدمت) مورد سنجش قرار گرفت. براى بررسى رابطه بین مهارتهاى حرفهاى معلمان و پیشرفت تحصیلى دانشآموزان و نیز دستیابى به تفاوت مهارتهاى حرفهاى معلمان مناطق مورد مطالعه، سؤالهایى مطرح شد. جامعه آمارى مورد مطالعه این تحقیق را معلمان مدارس ابتدایى شهر تهران در سال تحصیلى 84ـ85 تشکیل مىدادند. در این پژوهش، کلاسهاى درس معلمان مورد مشاهده و ارزیابى قرار گرفت. یافتهها نشان مىدهد که در فعالیتهاى آموزشى کلاس درس، به هدفهاى مهارتى، کمتر از هدفهاى دانشى و نگرشى توجه شده است. معلمان مورد مطالعه، در کلیات تدریس از مهارت نسبى برخوردارند، اما در اجزاى مهم تدریس با برخى نارسایىهاى جدى مواجهند.33
احمدرضا نصر و سیداحمد بحرانى در پژوهشى به نام «مقایسه توانایى حرفهاى آموزگاران داراى مدرک کارشناسى آموزش ابتدایى با آموزگاران داراى مدرک کارشناسى در سایر رشتهها» به موضوع توانمندى معلمان توجه کردهاند. بدین منظور، شش حیطه اساسى بررسى و مقایسه شده است: 1. اطلاعات و دانش تخصصى؛ 2. شیوه کاربرد مواد و وسایل آموزشى؛ 3. شیوههاى ارزشیابى پیشرفت تحصیلى؛ 4. شیوههاى تدریس؛ 5. میزان فعال نمودن دانشآموزان؛ 6. شیوه رفتار و برخورد با دانشآموزان. روش تحقیق مورد استفاده، پیمایشى و علّى ـ مقایسهاى بوده است. طبق یافتههاى تحقیق، آموزگاران داراى مدارک کارشناسى آموزش ابتدایى، از نظر میزان اطلاعات و دانش تخصصى و شیوه کاربرد مواد و وسایل آموزشى، از آموزگاران سایر رشتهها بهتر بودند، ولى از نظر شیوه ارزشیابى تفاوتى نداشتهاند. از سوى دیگر، عملکرد معلمان زن نسبت به مرد بهتر بوده است.34
ادلفت35 طى مطالعات خویش به این نتیجه رسیدکه آموزش ضمن خدمت کافى نبوده و پاسخگوى نیازهاى معلمان نمىباشد و مقاصد عمده بهبود اجراى حرفهاى را براى معلمان دنبال نکرده است. او در ادامه از مطالعات و بررسىهاى خود به این نتیجه مىرسد که دیدگاه معلمان نسبت به آموزش ضمن خدمت منتقدانه مىباشد. اما او پى مىبرد که دلیل این انتقاد بدین لحاظ نمىباشد که معلمان از اینگونه برنامهها خوششان نمىآید، بلکه به این دلیل است که مىخواهند آموزش ضمن خدمت مؤثرتر و با کیفیت بهترى ارائه شود. وى بیان مىدارد: با توجه به اینکه 40 درصد معلمان مورد بررسى داراى مدرک فوق لیسانس و یا بالاتر بودهاند، از اینرو، باید سطح آموزش ضمن خدمت از سطح آموزش دانشگاهى بالاتر باشد تا مورد استقبال قرار گیرد. وى در پایان، براى بهبود کیفیت آموزشهاى ضمن خدمت معلمان چهار پیشنهاد ارائه مىکنند: الف. برنامهریزى آموزش ضمن خدمت باید بر اساس احتیاجات معلمان باشد و با مشارکت آنان هدایت و ارزیابى شود؛ ب. آموزش ضمن خدمت باید یک فعالیت دایمى، ارزشى و مکمل آموزش قبل از خدمت باشد؛ ج. آموزش ضمن خدمت باید به نحوى در ساختار حرفهاى شغل معلم، آن هم به صورت رسمى، وارد گردد؛ د. سطح آموزشهاى ارائهشده در دورهها باید چالشانگیز باشد و فراگیران را با مباحث آموزشى درگیر نماید. فلتر و کوپلمن36 هم طىیک بررسى از وضعیت آموزش ضمن خدمت معلمان مریلند که به صورت معلممحورى اجرا گردید، بیان مىدارد: بسیارى از افراد شرکتکننده در برنامه خواهان کسب تجارت جدید، ارتقاى اعتماد به نفس و رشد وظایف شغلى هستند. ساکو و کوک37 در تحقیقى برروى 130 معلم ابتدایى در بخشهاى آردنول و مریلند، نتیجه گرفتند که در مجموع معلمان دو عامل اساسى ارتقاى سطح کیفى برنامهها را «جدید بودن مطالب کلاسهاى درس آموزش ضمن خدمت» و «حق انتخاب در نوع آموزش و درس» اعلام نمودند.
فرضیات تحقیق
1. بین میزان توانمندى معلمانى که در کارگاههاى آموزشى شرکت کردهاند و معلمانى که در این کارگاهها شرکت نداشتهاند تفاوت معنادارى وجود دارد.
2. بین میزان توانمندى در تدریس معلمانى که در کارگاههاى آموزشى شرکت داشتهاند و معلمانى که در کارگاهها شرکت نداشتهاند، تفاوت معنادارى وجود دارد.
3. بین نحوه ارزشیابى معلمانى که در کارگاههاى آموزشى شرکت داشتهاند و معلمانى که در کارگاههاى آموزشى شرکت نداشتهاند تفاوت معنادارى وجود دارد.
4. بین نحوه بررسى فعالیتها و تکالیف دانشآموزان توسط معلمانى که در کارگاههاى آموزشى حضور داشتهاند و معلمانى که در این کارگاهها حضور نداشتهاند تفاوت معنادارى وجود دارد.
تعریف متغیرها
متغیر مستقل: حضور در کارگاههاى آموزشى
کارگاههاى آموزشى معلمان مجموعهاى از جلسات است که از سوى گروههاى آموزشى مقاطع مختلف تحصیلى براى ارتقاى دانش معلمان برگزار مىگردد. هدف از تشکیل کارگاهها، برگزارى جلسات گفتوگوى رودرروى معلمان، تبادل اطلاعات میان آنها و دعوت از استادان و معلمان صاحبنظر در جلسات با هدف ارتقاى سطح توانمندى معلمان از نظر تدریس، نحوه ارزشیابى و نحوه بررسى فعالیتهاى دانشآموزان مىباشد. همچنین معلمان در این کارگاهها مشکلات کتابهاى درسى، راههاى رفع این مشکلات و تجربههاى آموزشى خود را ارائه و به دیگران انتقال مىدهند.
متغیر وابسته: میزان توانمندى معلمان
منظور از میزان توانمندى معلمان در این تحقیق، استفاده از روشهاى نوین تدریس، شیوههاى ارزیابى دانشآموزان و روشهاى بررسى فعالیتها و تکالیف دانشآموزان مىباشد.
1. شیوههاى نوین تدریس: این بعد از توانمندى معلمان دربرگیرنده معرفهاى خاصى است؛ از جمله: استفاده از وسایل کمک آموزشى (عکس، فیلم، ماکت و نقشه)، مشارکت دانشآموزان در تدریس (واگذارى تدریس بخشى از مباحث درس به دانشآموز و تکمیل توضیحات توسط معلم)، شروع کلاس با سؤالاتى درباره موضوع درس و ایجاد روحیه پرسشگرى در دانشآموزان.
2. شیوههاى ارزشیابى دانشآموزان: در بحث از ارزشیابى، توانمندى معلم در طرح اشکال مختلف سؤالات (باز، بسته، همگرا، واگرا) براى آزمونهاى کتبى و ارزیابى دانشآموزان حین تدریس مدنظر بوده است.
3. چگونگى بررسى فعالیتها و تکالیف دانشآموزان: منظور از این بعد، مواردى همچون ارائه و دریافت تکالیف دانشآموزان به صورت فردى، گروهى و عمومى و همچنین انجام تحقیق در زمینه موضوعى خاص (مربوط به مباحث درس) توسط دانشآموزان بهاشکالمزبور مىباشد.
روش پژوهش
روش مورد استفاده در این تحقیق، تلفیقى از روش آزمایش پسرویدادى و مشاهده مىباشد. در این روش، که بیکر آن را آزمایش میدانى نیز مىنامد، محقق آزمودنىها را در یک محیط طبیعى (مانند کلاس درس در این تحقیق) و بدون کنترل همه متغیرهاى مداخلهگر بررسى کرده و اثر یک متغیر مستقل (یعنى حضور یا عدم حضور در کارگاههاى آموزشى) را بر روى متغیر وابسته (توانمندى معلمان) مورد بررسى قرار مىدهد.38
در این روش، ما داراى یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل مىباشیم. گروه آزمایش تحقیق را معلمانى تشکیل مىدهند که در کارگاههاى آموزشى شرکت کردهاند و گروه کنترل آن دسته از معلمانىاند که در کارگاهها شرکت نکرده و متغیر مستقل اصلى ما بر آنها وارد نشده است. ابزار اصلى، مشاهدهنامهاى است داراى گزینههایى با سؤالات بسته که در ساخت آن از مقیاس «لیکرت» استفاده شده است و محقق با حضور در کلاس و ثبت آنچه مشاهده کرده، به پر کردن آن مبادرت ورزیده است. علاوه بر آن، محقق هنگام حضور در کلاسها به عنوان مشاهدهگر، از تمامى مراحل تدریس، ارزشیابى و نحوه بررسى فعالیتهاى دانشآموز توسط معلمان یادداشتبردارى مىنماید تا ارزیابى از معلمان دقیقتر صورت پذیرد و دادههاى مورد استفاده در تجزیه و تحلیل دادهها از اعتبار بالاترى برخوردار باشد.
جامعه آمارى و نمونه آمارى
نمونه مورد بررسى تحقیق 12 نفر (به علت استفاده از روش آزمایش) بودند، که 6 نفرشان در کارگاههاى آموزشى حضور داشتهاند (گروه آزمایش) و 6 نفر دیگر (گروه کنترل) در این کارگاهها (و هیچ کارگاه آموزشى دیگرى در طول خدمتشان) شرکت نداشتهاند.
روش تجزیه و تحلیل دادهها (آمارهاى توصیفى و استنباطى)
براى تحلیل دادهها در آمار توصیفى، از جداول تقاطعى استفاده شده است. آمار استنباطى مورد استفاده براى تأیید یا رد فرضیات نیز آزمون «من و یتنى» (با استفاده از نرمافزار spss) مىباشد؛ زیرا این آزمون قابلیت نشان دادن تفاوتهاى دو گروه مستقل را خواهد داشت.39
یافتههاى پژوهش
1. میزان توانمندى معلمان بر حسب حضور و عدم حضور در کارگاههاى آموزشى: دادهها بر حسب جدول تقاطعى شماره (1) حاکى از آن است که بین میزان توانمندى دو گروه از معلمان تفاوت چشمگیرى دیده نمىشود؛ 50 درصد از معلمان هر دو گروه توانمندى بالا و 50 درصد در هر دو گروه توانمندى متوسط به پایین داشتهاند. اما اختلافى جزئى در جدول مشاهده مىشود؛ بدین معنا که 2 نفر از معلمان شرکتکننده در کارگاهها داراى میزان توانمندى عالى بودهاند (از این گروه کسى در حد پایین قرار نداشته است)، ولى در میان معلمانى که در کارگاههاى آموزشى حضور نداشتهاند هیچیک در سطح عالى قرار نگرفتهاند.
جدول تقاطعى شماره 1: توزیع فراوانى میزان توانمندى معلمان بر حسب شرکت یا عدم شرکت در کارگاههاى آموزشى
توانمندی معلمان کارگاه آموزشی |
عالی |
خوب |
متوسط |
پایین |
کل |
|
شرکت در کارگاه آموزشی |
فراوانی |
2 |
1 |
3 |
0 |
6 |
درصد |
33.3% |
16.7% |
50% |
0 |
100% |
|
درصدکل |
16.7% |
8.3 % |
25% |
0 |
50 % |
|
عدم شرکت در کارگاه آموزشی |
فراوانی |
0 |
3 |
2 |
1 |
6 |
درصد |
0 |
50 % |
33.3% |
16.7% |
100% |
|
درصدکل |
0 |
25 |
16.7% |
8.3 % |
50 % |
|
کل |
فراوانی |
2 |
4 |
5 |
1 |
12 |
درصد |
16.7% |
33.3% |
41.7% |
8.3% |
100% |
|
درصدکل |
16.7% |
33.3% |
41.7% |
8.3% |
100% |
2. توانمندى معلمان در بعد تدریس بر حسب حضور و عدم حضور در کارگاههاى آموزشى: دادهها براساس جدول شماره (2) حاکى از آن است که معلمان شرکتکننده در کارگاههاى آموزشى (گروه آزمایش) از نظر توانمندى در تدریس، یک نفر (7.16%) در حد عالى، سه نفر (50%) در حد خوب و دو نفر (3.33%) در حد متوسط بودهاند و هیچیک از معلمان این گروه در حد پایین نبودهاند. اما در گروه دوم (گروه کنترل)، یعنى معلمانى که تحت تأثیر کارگاههاى آموزشى قرار نگرفتهاند، روند فوق معکوس بوده است؛ یک نفر (7.16%) در حد پایین، سه نفر (50%) در حد متوسط، دو نفر (3.33%) در حد خوب بودهاند و هیچیک از معلمان این گروه در حد عالى نبودهاند.
جدول تقاطعى شماره 2: شرکت یا عدم شرکت در کارگاههاى آموزشى * توانمندى معلمان در بعد تدریس
توانمندی معلمان در تدریس کارگاه آموزشی |
عالی |
خوب |
متوسط |
پایین |
کل |
|
شرکت در کارگاه آموزشی |
فراوانی |
1 |
3 |
2 |
0 |
6 |
درصد |
16.7% |
50.0% |
33.3% |
0% |
100% |
|
درصدکل |
8.3% |
25.0% |
16.7% |
0% |
50% |
|
عدم شرکت در کارگاه آموزشی |
فراوانی |
0 |
2 |
3 |
1 |
6 |
درصد |
0% |
33.3% |
50.0% |
16.7% |
100% |
|
درصدکل |
0% |
16.7% |
25.0% |
8.3% |
50% |
|
کل |
فراوانی |
1 |
5 |
5 |
1 |
12 |
درصد |
8.3% |
41.7% |
41.7% |
8.3% |
100% |
|
درصدکل |
8.3% |
41.7% |
41.7% |
8.3% |
100% |
3. توانمندى معلمان در بعد نحوه ارزشیابى دانشآموزان بر حسب حضور و عدم حضور در کارگاههاى آموزشى: همانگونه که در جدول شماره (3) مشاهده مىشود، در بعد نحوه ارزشیابى دانشآموزان، معلمان شرکتکننده در کارگاهها دو نفر (3.33%) در حد عالى، 3 نفر (50%) در حد خوب و یک نفر (7.16%) در حد متوسط بودهاند؛ در مقابل، معلمانى که در کارگاهها حضور نداشتهاند، به ترتیب یک نفر در حد عالى (7.16%)، 3 نفر (50%) در حد خوب و دو نفر (3.33%) در حد متوسط بودهاند. لازم به ذکر است که هیچیک از معلمان دو گروه در حد پایین نبودهاند. بنابراین، تنها یک تفاوت جزئى در بین این دو گروه مشاهده مىشود.
جدول تقاطعى شماره 3: شرکت یا عدم شرکت در کارگاههاى آموزشى * توانمندى معلمان در بعد نحوه ارزشیابى دانشآموزان
نحوه ارزشیابی معلمان کارگاه آموزشی |
عالی |
خوب |
متوسط |
پایین |
کل |
|
شرکت در کارگاه آموزشی |
فراوانی |
2 |
3 |
1 |
0 |
6 |
درصد |
33.3% |
50.0% |
16.7% |
0% |
100% |
|
درصدکل |
8.3% |
25.0% |
16.7% |
0% |
50% |
|
عدم شرکت در کارگاه آموزشی |
فراوانی |
1 |
3 |
2 |
0 |
6 |
درصد |
16.7% |
50.0% |
33.3% |
0% |
100% |
|
درصدکل |
8.3% |
25.0% |
16.7% |
0% |
50% |
|
کل |
فراوانی |
3 |
6 |
3 |
0 |
12 |
درصد |
25% |
50.0% |
25.0% |
0% |
100% |
|
درصدکل |
25% |
50.0% |
25.0% |
0% |
100% |
4. توانمندى معلمان در بعد نحوه بررسى فعالیتهاى دانشآموزان بر حسب حضور و عدم حضور در کارگاههاى آموزشى: با توجه به مقادیر به دستآمده از جدول شماره (4) مشاهده مىشود در بعد بررسى فعالیتها و تکالیف دانشآموزان، توانمندى معلمان شرکتکننده در کارگاههاى آموزشى (گروه آزمایش) و معلمانى که در کارگاههاى آموزشى شرکت نداشتهاند (گروه کنترل) تفاوتى با یکدیگر ندارد؛ بدین معنا که در هر دو گروه 4 نفر (7.66%) در حد خوب و دو نفر (3.33%) در حد متوسط بودهاند.
جدول تقاطعى شماره 4: شرکت یا عدم شرکت در کارگاههاى آموزشى * توانمندى معلمان در بعد نحوه بررسى فعالیتهاى دانشآموزان
نحوه ارزشیابی معلمان کارگاه آموزشی |
عالی |
خوب |
متوسط |
پایین |
کل |
|
شرکت در کارگاه آموزشی |
فراوانی |
0 |
4 |
2 |
0 |
6 |
درصد |
0% |
66.7% |
33.3% |
0% |
100% |
|
درصدکل |
0% |
33.3% |
16.7% |
0% |
50% |
|
عدم شرکت در کارگاه آموزشی |
فراوانی |
0 |
4 |
2 |
0 |
6 |
درصد |
0% |
66.7% |
33.3% |
0% |
100% |
|
درصدکل |
0% |
33.3% |
16.7% |
0% |
50% |
|
کل |
فراوانی |
0 |
8 |
4 |
0 |
12 |
درصد |
0% |
66.7% |
33.3% |
0% |
100% |
|
درصدکل |
0% |
66.7% |
33.3% |
0% |
100% |
5. نتایج حاصل از آزمون استنباطى فرضیات تحقیق: یافتههاى حاصل از آزمون استنباطى «من ویتنى» (با توجه به جدول شماره 5)، نشان مىدهد بین سطح توانمندى معلمان شرکتکننده در کارگاههاى آموزشى و معلمانى که در این کارگاهها حضور نداشتهاند تفاوت معنادارى وجود ندارد. همچنین در ابعاد مختلف میزان توانمندى نیز بین این دو گروه تفاوت معنادارى وجود ندارد. بدین ترتیب، مىتوان گفت: بین توانمندى معلمان گروه آزمایش تحقیق که تحت تأثیر کارگاههاى آموزشى قرار گرفتهاند و گروه کنترل تفاوتى وجود ندارد.
جدول شماره 5: آزمون استنباطى مربوط به وجود تفاوت یا عدم وجود تفاوت معنادار بین میزان توانمندى دو گروه از معلمان
متغیر مستقل
متغیر وابسته |
حضور یا عدم حضور در کارگاه های آموزشی |
|
آزمون من ویتنی یو |
||
سطح معناداری |
تفاوت یا عدم وجود تفاوت معنادار |
|
میزان توانمندی معلمان(کل) |
0.445 |
تفاوت معنادار وجود ندارد |
توانمندی معلمان در نحوه تدریس |
0.167 |
تفاوت معنادار وجود ندارد |
توانمندی معلمان در نحوه ارزشیابی |
434. 0 |
تفاوت معنادار وجود ندارد |
توانمندی معلمان در نحوه بررسی فعالیت های دانش آموزان |
1.000 |
تفاوت معنادار وجود ندارد |
نتیجهگیرى
به طور کلى، در تحقیق چهار فرضیه مورد آزمون قرار گرفتند: فرضیه اول (فرضیه اصلى تحقیق): بین میزان توانمندى معلمانى که در کارگاهها حضور داشته و معلمانى که در این کارگاهها حضور نداشتهاند تفاوت معنادارى وجود دارد. فرضیه دوم: بین نحوه تدریس معلمانى که در کارگاهها حضور داشتهاند و معلمانى که در کارگاهها حضور نداشتهاند تفاوت معنادارى وجود دارد. فرضیه سوم: بین نحوه ارزشیابى معلمان در دو گروه تفاوت معنادارى وجود دارد. فرضیه چهارم: بین میزان بررسى فعالیتهاى دو گروه از معلمان تفاوت معنادارى وجود دارد.
چهار فرضیه فوق پس از جمعآورى و تحلیل دادهها توسط آزمونهاى استنباطى همگى رد شدهاند؛ یعنى حضور یا عدم حضور در کارگاهها تأثیرى بر روى میزان توانمندى معلمان و ابعاد سهگانه برشمرده، ندارد. همچنین جداول تقاطعى نیز تفاوت چندانى را نشان ندادهاند. اگر بخواهیم چرایى رد این فرضیات را تحلیل کنیم مىتوانیم به چارچوب مرتن در باب مسائل اجتماعى مراجعه نماییم. در سنخشناسى مرتن، سنخى به نام «افراد مناسکپرست» و یا «اجتماعات مناسکپرست» قرار دارند که نزد این گروهها و افراد، اهداف انجام یک عمل یا برنامه معمولاً فراموش شده و فقط ابزارها براى آنها اهمیت دارد.40
در این تحقیق نیز کارگاههاى آموزشى ابزارىاند براى عملکرد بهتر در کلاسهاى درس (هدف)؛ اما متأسفانه معلمان شرکتکننده در این کارگاهها، هدف از حضور (تغییر روش و عملکرد در کلاس) را به فراموشى مىسپارند و فقط به شرکت در کارگاهها (ابزار یا راهها) بسنده مىکنند. مناسکپرستى در جامعه ایران را مىتوان در بسیارى از نهادها و سازمانهاى دیگر نیز مشاهده کرد؛ مانند ادارات، بیمارستانها و... که کارکنان به جاى مدنظر قرار دادن اهداف سازمانها (خدمت به مردم) خود را مشغول کاغذبازى و بسیارى از مسائل حاشیهاى دیگر مىکنند.
نکته دیگرى که محقق در خلال تحقیق و طى گفتوگو با معلمان بدان پى برد آن است که هر دو گروه معتقد بودهاند کارگاههاى آموزشى چیزى براى یاد دادن به آنها نداشته است؛ و فقط تعداد معدودى کارگاهها را در افزایش توانمندىهایشان مؤثر مىدانستهاند. این موضوع با نتیجهاى که آدلفت، ساکو و کولى در تحقیقات خود بدان رسیدهاند همخوانى دارد و افزایش سطح کیفى کارگاههاى آموزشى مىتواند بر ارتقاى توانمندى و دگرگونى روش معلمان در کلاس درس تأثیرگذار باشد.
··· منابع
ـ بازرگان، زهرا، «نگاهى دیگر به مسئله افت تحصیلى و شیوههاى مؤثر مقابله با آن در برخى از کشورهاى پیشرفته صنعتى»، پیوند، ش 254، آذر 1379، ص 171ـ180.
ـ بازرگان، عباس، «روشهاى ارزیابى تأثیر دورههاى آموزش ضمن خدمت معلمان»، تعلیم و تربیت، سال دهم، ش 3و4، پاییز و زمستان 1373، ص 83ـ93.
ـ بیکر، ترز. ال، نحوه انجام تحقیقات اجتماعى، ترجمه امیرهوشنگ نائبى، تهران، روش، 1381.
ـ دانشپژوه، زهرا، ارزشیابى مهارتهاى حرفهاى معلمان ابتدایى، www.irandoc.ir ، 1384.
ـ دانشپژوه، زهرا، ارزشیابى مهارتهاى حرفهاى معلمان دوره راهنمایى و روشهاى القاء کیفى آن، www.irandoc.ir ، 1381.
ـ سعیدى، قربانعلیف، «آموزش ضمن خدمت در وزارت آموزش و پرورش»، مدیریت در آموزش و پرورش، دوره چهارم، ش 15، 1375، ص 55ـ64.
ـ سعیدى، قربانعلى، «مرورى بر دورههاى آموزش ضمن خدمت معلمان و مدیران مدارس و ارائه الگوى مناسب آموزشى»، تعلیم و تربیت، سال شانزدهم، ش 2، تابستان 1387، ص 51ـ75.
ـ شادمانى، پروانه، تأثیر روش تدریس مشارکتى بر فرایند یاددهى ـ یادگیرى، مقالات برگزیده در همایش آسیبشناسى فرایند یاددهى ـ یادگیرى، سارى، مهرگان، 1382.
ـ فتحى، مهدى و کوروش اجارهگاه، مدرسه استاندارد، تهران، فاخر، 1379.
ـ قاسمى، مریم، ویژگىهاى معلمین اثربخش و شیوههاى افزایش اثربخشى معلمان، مقالات برگزیده در همایش آسیبشناسى فرایند یاددهى ـ یادگیرى، سارى، مهرگان، 1382.
ـ قشونى، اقدس، بررسى کیفیت دورههاى آموزش ضمن خدمت نظام جدید متوسطه از نظر شرکتکنندگان در دورهها در شهر تهران، پایاننامه کارشناسى ارشد، رشته برنامهریزى آموزشى، تهران، دانشگاه تربیت معلم، 1374.
ـ قلعهقوند، فرزانه، نقش روشهاى تدریس به فرایند یاددهى یادگیرى، مقالات برگزیده در همایش آسیبشناسى فرایند یاددهى ـ یادگیرى، سارى، مهرگان، 1382.
ـ کرامتى، محمدرضا، «رفاقت یا رقابت در کلاس درس»، پژوهشى در مسائل تعلیم و تربیت، ش 17و18، پاییز و زمستان 1378، ص 120ـ138.
ـ کریمزاده، صمد، «برنامههاى تربیت معلم»، رشد تکنولوژى آموزشى، سال یازدهم، ش 2، تابستان 1375، ص 8ـ16.
ـ کلانترى، خلیل، تجزیه و تحلیل دادههاى اقتصادى اجتماعى، تهران، شریف، 1382.
ـ مهجور، سیامک، «وجوه متمایزکننده ارزشیابى آموزشى از اندازهگیرى»، تعلیم و تربیت، سال دهم، ش 3و4، پاییز و زمستان 1373، ص 94ـ116.
ـ نادرى، عزتاللّه و مریم سیف نراقى، روشهاى تحقیق و چگونگى ارزشیابى آن در علوم انسانى، تهران، بدر، 1376.
ـ نجفى، ناهید، بررسى برنامههاى آموزش ضمن خدمت معلمان و ارائه پیشنهادات براى بهبود کیفى، پایاننامه کارشناسى ارشد، رشته مدیریت آموزشى، اصفهان، دانشکده روانشناسى و علوم تربیتى دانشگاه اصفهان، 1369.
ـ نصر، احمدرضا و سیداحمد بحرانى، «مقایسه توانایى حرفهاى آموزگاران داراى مدرک کارشناسى آموزش ابتدایى با آموزگاران داراى مدرک کارشناسى در سایر رشتهها»، پژوهشى در مسائل تعلیم و تربیت، ش 18و17، 1379، ص 77ـ100.
ـ یغمایى، فریده، «روشهاى پرورش خلّاقیت»، پیوند، ش 273ـ275، تابستان 1381، ص 684ـ686.
* کارشناس ارشد جامعهشناسى، دانشگاه آزاد اسلامى واحد بهشهر. دریافت: 20/2/90 ـ پذیرش: 23/6/90.
1ـ مهدى فتحى و کوروش اجارهگاه، مدرسه استاندارد، ص 50.
2ـ قربانعلیف سعیدى، «مرورى بر دورههاى آموزش ضمن خدمت معلمان و مدیران مدارس و ارائه الگوى مناسب آموزشى»، تعلیم و تربیت، سال شانزدهم، ش 2، ص 55.
3. Bloom.
4. Yinger
5. Gugne.
6. Brggs & Leslie.
7ـ سیامک مهجور، «وجوه متمایزکننده ارزیابى آموزشى از اندازهگیرى»، تعلیم و تربیت، سال دهم، ش 3و4، ص 99.
8. Scriven.
9ـ سیامک مهجور، همان، ص 100.
10ـ عباس بازرگان، «روشهاى ارزیابى تأثیر دورههاى آموزش ضمن خدمت معلمان»، تعلیم و تربیت، سال دهم، ش 3و4، ص 86.
11. Cipp.
12ـ همان، ص 87.
13ـ همان، ص 88.
14ـ همان، ص 92.
15ـ احمدرضا نصر و سیداحمد بحرانى، «مقایسه توانایى حرفهاى آموزگاران داراى مدرک آموزش ابتدایى با آموزگاران داراى مدرک کارشناسى در سایر رشتهها»، پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت، ش 17و18، ص 81.
16. Lockheed.
17. Woolfolk.
18ـ مریم قاسمى، ویژگىهاى معلمان اثربخش و شیوههاى اثربخشى معلمان، مجموعه مقالات همایش آسیبشناسى فرایند یاددهى ـ یادگیرى، ص 67.
19ـ احمدرضا نصر و سیداحمد بحرانى، همان، ص 82.
20ـ صمد کریمزاده، «برنامههاى تربیت معلم»، رشد تکنولوژى آموزشى، سال یازدهم، ش 2، ص 10.
21ـ زهرا بازرگان، «نگاهى دیگر به مسئله افت تحصیلى و شیوههاى مؤثر مقابله با آن در برخى از کشورهاى پیشرفته صنعتى»، پیوند، ش 254، ص 176.
22ـ محمدرضا کرامتى، «رفاقت یا رقابت در کلاس درس»، پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت، ش 17و18، ص 126.
23. D. Johnson & R. Johnson.
24ـ همان، ص 127.
25ـ پروانه شادمانى، تأثیر روش تدریس مشارکتى بر فرایند یاددهى ـ یادگیرى، ص 124.
26ـ فریده یغمایى، «روشهاى پرورش خلّاقیت»، پیوند، ش 273ـ275، ص 85.
27ـ همان، 86.
28ـ فرزانه قلعهقوند، نقش روشهاى تدریس بر فرایند یاددهى ـ یادگیرى، ص 147ـ148.
29ـ ر.ک: ناهید نجفى، بررسى برنامههاى آموزش ضمن خدمت معلمان و ارائه پیشنهادات براى بهبود کیفى آن.
30ـ ر.ک: اقدس قشونى، بررسى کیفیت دورههاى آموزش ضمن خدمت نظام جدید متوسطه از نظر شرکتکنندگان در دورهها در شهر تهران.
31ـ قربانعلیف سعیدى، «آموزش ضمن خدمت در وزارت آموزش و پرورش»، مدیریت آموزش و پرورش، ش 15، ص 55.
32ـ زهرا دانشپژوه، ارزشیابى مهارتهاى حرفهاى معلمان دوره راهنمایى روشهاى القاء کیفى آن، www.irandoc.ir.
33ـ زهرا دانشپژوه، ارزشیابى مهارتهاى حرفهاى معلمان دوره ابتدایى، www.irandoc.ir.
34ـ احمدرضا نصر و سیداحمد بحرانى، همان، ص 77ـ87.
35. R. A. Edelfelt,
36. C. H Flatter & E. koopman.
37. J. M. Saco & J. M. Cook.
38ـ ال. ترز بیکر، نحوه انجام تحقیقات اجتماعى، ترجمه امیرهوشنگ نائبى، ص 234؛ عزتاللّه نادرى، مریم سیفنراق، روشهاى تحقیق و چگونگى ارزشیابى آن در علوم انسانى، ص 136.
39ـ خلیل کلانترى، تجزیه و تحلیل دادههاى اقتصادى ـ اجتماعى، ص 141.
40ـ بروس کوئن، درآمدى بر جامعهشناسى، ترجمه محسن ثلاثى، ص 165.