اصول مديريت شهرى و شهرسازى رسول اكرم صلى الله عليه وآله در مدينه النبى
معرفت سال بيستم ـ شماره 171 ـ اسفند 1390، 11ـ24
اصول مديريت شهرى و شهرسازى رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در مدينهالنبى
حسن ستارى ساربانقلى*
چكيده
حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله، اسوه حسنه تمدن اسلامى براى تمامى قرون و اعصار است. هدف اين پژوهش بيان مؤلفههاى بنيادين تفكر عملى و نظرى پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در زمينه اصول شهرسازى و مديريت شهرى مدينهالنبى است كه به روش توصيفى تحليلى بر مبناى مطالعات كتابخانهاى و بررسى سنت، سيره و گفتار پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله تدوين شده است. يافتههاى پژوهش، بيانگر اصول مترقى و پيشرفتهاى است كه توسط رسول اكرم صلىاللهعليهوآله با توجه همزمان به مباحث مادى و معنوى، در باب شهرسازى و مديريت شهرى مدينهالنبى به كار گرفته شده است. به كارگيرى محورهاى نوزدهگانه به دست آمده كه فرازمانى هستند، علاوه بر اينكه راهگشاى نگرش به شهرسازى در تمدن اسلامى است، موجب بررسى چشماندازهاى شهرسازى دوران معاصر با سيره نبوى خواهد گرديد. مفاهيم شهرسازى و مديريت شهرى مورد استفاده رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در شهر مدينه، مىتواند در شهرهاى اسلامى معاصر نيز با بازخوانى دوباره مورد استفاده قرار گيرد.
كليدواژهها: مدينهالنبى، رسول اكرم صلىاللهعليهوآله، مديريت شهرى، شهرسازى، شهرسازى اسلامى
مقدمه
شهر پايگاه اصلى تمدن انسانى و تبلور ذهنى و تكنولوژيك بشر است.4 انديشههاى شهرسازى، قدمتى به طول تاريخ بشرى دارد. شهرها بيانگر و جلوهگاه باورها و شيوه زيست مردم و نتيجه نگرش آنها به هستى است.5 شهر مناسب با ايدهآلهاى روحى و روانى بشر، مىتواند موجب شادكامى و كاميابى و حل بحرانهاى مادى و معنوى انسان ساكن شهرها گردد. آگاهى از بحران هويتى موجود در شهرها و كلانشهرها، بخصوص بحرانهايى كه در شهرهاى اسلامى به دليل تقليد محض انديشههاى غربى نامتناسب با فرهنگ اسلامى پديدار گشته است، موجب رويكرد دوباره به متون اصيل اسلامى و بازخوانى و احياى جايگاه اجتماعى انسانها از نظر اسلام گشته است. اسلام در نظر بسيارى از محققان، آئينى مدنى است كه مشاركت جمعى را در عبادت فردى مورد توجه قرار مىدهد. گرچه تقوا تنها منبع سنجش است، اما اين مطلب به طور گسترده پذيرفته شده است كه بيشتر تعليمات اسلام، به بهترين شكل در محيطى شهرى نمود پيدا مىكنند.6 در شهرهاى اسلامى صدر اسلام، مفاهيمى به كار رفته است كه براى شهرهاى اسلامى معاصر نيز قابل استفادهمىباشد. بررسى معانى و مفاهيم شهرسازى در بطن انديشه اسلامى و كنكاش در سيره رسول اكرم صلىاللهعليهوآله، براى رسيدن به انديشههاى پويا، قابل استفاده در شهرهاى اسلامى معاصر امرى ضرورى است. شهرسازى حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله، مبتنى بر شناخت حقيقت و مراتب مختلف وجودى مادى و معنوى انسان و حركت از ظلمات به سمت نور بوده است.7 در تمدن اسلامى نيز علىرغم بحثهاى مختلف، هنوز مفهوم شهرسازى و شهر اسلامى، نياز به بحث و بررسى دقيقترى دارد. ضرورت پرداختن به موضوع، به لحاظ تاريخى و تمدن اسلامى قابل درك است. بازگشت به
خويشتن و بهرهگيرى و احياى ارزشهاى تمدن اسلامى، توجه به معيارهايى كه شهرهاى ما را بتواند به مفاهيم انسانى و آسمانى اسلامى نزديكتر سازند، داراى اهميت است. از لحاظ ضرورت دانشگاهى نيز در حال حاضر در دانشگاهها در رشته شهرسازى، رشتهاى تحت عنوان «شهرسازى اسلامى» تعريف شده است كه هنوز در ابتداى راه قرار دارد. مطالعاتى از اين دست مىتواند به درك و فهم اين رشتهها بهتر و بيشتر كمك نمايد. نگرش و بررسىهاى بنيادين در سيره و سنت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در مدينهالنبى، مىتواند كمك شايانى به شناخت عميق و اصيل مفاهيم شهرسازى اسلامى نمايد.
علىرغم نگرشهاى مهم رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در احكام مربوط به زندگى اجتماعى و مدنى، متأسفانه اين مبحث كمتر مورد توجه عميق محققان قرار گرفته است. برخى محققان به طرح ايدههاى شهرسازى در آموزههاى حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهبه اجمال پرداختهاند كه از آن جملهاند:
عمر سپاهيك8 در سال 2003م، در تحقيقى تحت عنوان «برخى دروس مانا و جهانى حضرت رسول اكرم در موردبرنامهريزى و توسعه شهرى»9 به طرح برخى ديدگاههاى مديريتى و برنامهريزى حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در بابشهرسازى پرداخته است.
پائولو كونئو،10 در كتابى تحت عنوان تاريخ شهرسازى جهان اسلام، كه توسط وزارت مسكن و شهرسازى كهتوسط سعيد تيزقلم زنوزى، در بهار 1384 به فارسى برگردانده شده، به طور مختصر در اين باب سخن گفته است.
هشام مرتضى، در فصل سوم كتاب اصول سنتى ساخت و ساز در اسلام، كه توسط معاونت شهرسازى و معمارى وزارت مسكن و شهرسال در بهار 1387 توسط ابولفضل مشكينى و كيومرث حبيبى به فارسى برگردانده شده است، در مورد برخى موارد ساختار فيزيكى محيط در صدر اسلام مطالبى نوشته است.
محمد عبدالستار عثمان در كتاب مدينه اسلامى در بخشى تحت عنوان «پيدايش شهر اسلامى»، خلاصهاى از مفاهيم و ايدههاى شهرسازى حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله را طرح كرده است.
بسيم سليم حكيم، در كتاب شهرهاى عربى ـ اسلامى اصول شهرسازى و ساختمانى، كه در سال 1381 توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، توسط محمدحسين ملكاحمدى و عارف اقوامى مقدم به فارسى ترجمه شده است، به بيان انديشههاى احكام فقهى اسلامى ـ تأثيرگذار در ساختار شهرهاى اسلامى و نيز بررسى عناصر شهرى ـ در شهرهاى اسلامى، همراه با تفسيرى از فرايند ساخت و ساز فرم شهرى مىپردازد.
مبانى نظرى
مفهوم «شهرسازى» در تعاريف كلنگر از مفهوم صرف اداره شهر فراتر مىرود و با ساختارهاى اجتماعى، سياسى و اقتصادى پيوند دارد و نقش برجستهاى در توسعه شهر پيدا مىكند. در اين نگرش، شهرسازى مسئوليتى استراتژيك تلقّى مىشود كه ضرورتا با نتايج و پيامدهاى عملياتى نيز همراه است. از اينرو، تعامل آن با حوزههاى قدرت، سياست، اجتماع و اقتصاد شهرى اجتنابناپذير است. شهرسازى عبارت است از: سازماندهى عوامل و منابع براى پاسخگويى به نيازهاى ساكنان شهر. هدف كلان آن، ايجاد محيطى قابل زندگى همراه با عدالت اجتماعى، كارآيى اقتصادى و پايدارى زيست محيطى است.11 پس شهرسازى، مفهومى فراتر از مفاهيم مادى صرف است و بر كليه علل و عوامل مادى و معنوى، فعاليتهاى شهرى در راستاى رسيدن به ايدهآلهاى زندگى مادى و معنوى ساكنان شهر دلالت دارد.
مفاهيم شهرسازى رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در مدينهالنبى
سيره رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در مديريت شهر مدينه، ناظر بر ارتقاى معيارهاى مادى و معنوى و اعتلاى سطح بينش شهروندان بوده است.
تعيين نقيبان و نمايندگان سرپرست براى مدينه
رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در مقدمهچينى براى هجرت در پيمان عقبه دوم، دوازده نماينده از مردم شهر براى ساماندهى و سرپرستى قوم از سوى خودمردم تعيين فرمودند. پيامبر صلىاللهعليهوآلهفرمود: دوازده نقيب برگزينيد كه به كار قوم خويش بپردازند. دوازده نقيب برگزيده شد... ابن اسحاق گويد: آنگاه پيامبر صلىاللهعليهوآله به نقيبان گفت: بر كار قوم خويش هستيد و... سرپرست آنهاييد.12 در موارد ديگر نيز پيامبر صلىاللهعليهوآله در غياب خود در مدينه، جانشينى براى اداره امور شهر برمىگزيد تا در غياب او امور شهر را ضبط و ربط كند.13
تغيير و تحول ساخت قبيلهاى به ساخت شهرى
با ظهور پيامبر رهبرى الهى، جايگزين شيخوخيت قبيلهاى و توحيد، جايگزين شرك و مسئوليتپذيرى، جايگزين مسئوليتگريزى و مديريت الهى، جايگزين مديريت شركآلود گرديد. تغيير نام «يثرب» به «مدينه»، سرآغاز عينى تغيير از ساخت قبيلهاى به ساخت شهرى و مفهوم شهروندى است. از آن پس، به جاى شنيدن نام قبايل، با نامهايى از قبيل اهل مدينه، اهل قبا، اهل طائف مواجه مىشويم. چنين نامهايى... بيانگر تحولات فرهنگى و روى آوردن به شهرنشينى است.14 در شهر مدينه، براى نخستين بار در تاريخ و تمدن اسلامى، مفهوم شهروندى و مفاهيم شهرى ايجاد گرديد.
مشاوره در نظام شهرسازى رسول اكرم صلىاللهعليهوآله
آياتى نظير «وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ» (آلعمران: 159) و «وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ» (شورى: 38) زمينهساز مشاركت همگانى در مديريت مدينهالنبى رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىباشند كه متضمن همكارى و هماهنگى تنگاتنگ مسئولان با آحاد و تودههاى مردم مدينه بوده است. «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِى الْأَمْرِ» اين جمله براى اين است كه سيره رسول خدا صلىاللهعليهوآله را امضا كرده است؛ زيرا آن جناب قبلاً هم همينطور رفتار مىكرده و جفاى مردم را با نرمخويى و عفو و مغفرت مقابله مىكرده و در امور با آنان مشورت مىكرده است. به شهادت اينكه اندكى پيش از وقوع جنگ با آنان مشورت كرد، و اين امضا اشارهاى است به اينكه رسول خدا صلىاللهعليهوآله بدانچه مأمور شده، عمل مىكند. خداى سبحان نيز از عمل ايشان راضى است.»15 «پيامبر در اداره مدينه، به شهروندان اعتماد به نفس و شخصيت مىداد. در شورايى كه براى تدوين راهبرد جنگى در غزوه احد تشكيل داد، نظر پيامبر صلىاللهعليهوآلهدفاع شهرى بود، اما مسلمانان جوان و با روحيه، نظر به جنگ در خارج شهر دادند و پيامبر صلىاللهعليهوآله به عقل جمعى احترام گذاشت.»16 در گفتار حضرت نيز لزوم توجه به مشورت مكررا ديده مىشود. احاديثى نظير «مشورت، حصارى (در مقابل) پشيمانى و ايمنى (در مقابل) سرزنش (ديگران) است»؛17 «اساس عقل پس از ايمان به خدا، دوستى با مردم است. هيچ مردى نيست كه از مشورت بىنياز باشد»؛18 «هيچ كسى بعد از مشورت هلاك نمىشود»؛19 همگى بيانگر لزوم توجه به نظام مشورتى در گفتار پيامبر بوده است. با بررسى سيره و سنت حضرت، نيز نه تنها در مديريت جنگها، بلكه در مديريت كليه شئونات شهرى از سيستم مشورتى با صحابه و تودههاى مردم سود مىبردند. نظام مديريتى پيامبر، مبتنى بر بيعت و مشاركت همگانى و تأييدات الهى شكل گرفته كه اين مصاديق، از عموم آيات برداشت گرديده است. شهرسازى نيز مبتنى بر مشاركت همگانى تودههاى همگانى و اداره امور شهر، با مشاركت مؤمنان و خردمندان و اهل حل و عقل و نخبگان جامعه اسلامى صورت مىگيرد. خداوند متعال نيز مشورت را مورد تأكيد و تشويق قرار داده و آن را در كنار دعا، نماز و انفاق مطرح نموده است.20 در مواردى نيز خداوند به پيامبر دستور داده است با مسلمانان مشورت كند. رأى و نظر آنان را بخواهد.21
همبستگى نهادها و قوميتها و طوايف مختلف شهرى در شهر رسول اكرم صلىاللهعليهوآله
آغاز ورود پيامبر به مدينه، مصادف با اختلاف قوميتهاى مختلف نژادى و قبيلهاى در شهر مدينه است. اختلافات عميق دو قبيله اوس و خزرج نيز كه توسط يهوديان مدينه بر آتش اين اختلافات دامن زده مىشود. تدوين نخستين پيمان نامه عمومى در اسلام در شهر مدينه، توسط رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در همان نخستين ماههاى ورودشان به مدينه، كه عهدنامهاى ميان مهاجرين، انصار و يهود است، تجلى همبستگى نهادهاى مختلف مردمى در شهرمدينه است. مواد عمده اين پيمان، به نقل ابناسحاق عبارتند از: زندگانى مسلمانان و يهود مانند يك ملت در مدينه، آزادى مسلمانان و يهود در مراسم دينى و عبادى خود، دفاع از همديگر در صورت حمله دشمن، دفاع مشترك از شهر مدينه، قرارداد صلح با دشمن با مشورت مشترك، حرام شدن خونريزى در مدينه، قبول حكميت رسول اكرم به عنوان آخرين داور در حين نزاع و اختلاف.22 تمامى اين موارد، نمود تفكر همبستگى در پايهگذارى تمدن اسلامى در مدينهالنبى عهد پيامبر است.
پيدايش همبستگى اجتماعى
در نخستين سال ورود حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله به مدينه، يكى از مهمترين ابتكارات شهرسازى و پيوند لايههاى مختلف اجتماعى و طبقات مختلف در شهر مدينه، افزون بر پيوندهاى وحدتبخش دينى پيوند عقد اخوت و برادرى بين كليه مسلمانان، اعم از زن و مرد مىباشد. رسول خدا صلىاللهعليهوآله در مجلسى عمومى فرمودند: «تاخوا فى اللّه اخوين اخوين.»23 اين پيمان برادرى همگانى بر مبناى نفى انگيزههاى قومى و قبيلهاى و بر مبناى محوريت حق و همكارى اجتماعى شهرى شكل گرفت كه به فرموده خداوند متعال «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَينَ أَخَوَيكُمْ.» (حجرات: 10)
تشويق شهرنشينى در قبال بيابانگردى
كوچنشينى بدوى، بستر اجتماعى جاهليت بود. عرب بدوى زندگى شهرنشينى را تحقير مىكرد.24 در انديشه رسول اكرم صلىاللهعليهوآله، ساختار سنتى قبيلهاى و تعصبات قومى، مانعى براى اتحاد و وحدت و تشكيل جامعه نوپاى تمدن اسلامى بوده است. حضرت براى تقويت ساختار شهرى مدينه، تلاشهاى مستقيم و غيرمستقيم بسيارى انجام دادند. از جمله آنها مىتوان واجب نمودن هجرت به شهر مدينه و خارج كردن افراد از بيابان به شهرنشينى و مدينهنشينى (از كوچنشينى به يكجانشينى) و تحريم شرعى رجوع مجدد به باديه نام برد.25 هجرت، سبب تحول نظام قبيلهاى و قومى و حركت در راستاى تشكيل امت واحد اسلامى، در محيط شهرى مدينه و آغاز اصلاحات رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهدر جامعه، سبب شكلگيرى تمدن اسلامى گرديد. مسئله هجرت در قرآن بيان شده است.26 در هر صورت، اين نكته كاملاً در تفكر انديشه رسول اكرم متجلى است كه اسلام در محيطى اساسا شهرى ظهور يافت و در آبادىهاى مدينه شكوفا شد. بيشتر اسلامپژوهان با قضاوت گرون بام،27 موافقاند كه دين محمد صلىاللهعليهوآلهكاملاً با زندگى شهرى تناسب دارد.28
توجه به نقش اجتماعى زنان
در تفكر و سنت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله، موقعيت و نقش اجتماعى زنان احيا شد. حضور آنان در عرصههاى گوناگون اجتماعى فراگير شد.29 نياز به حضور زنان در عرصههاى مختلف حيات جمعى، سبب تدوين و تقويت نهاد خانواده و نهاد حجاب در مناسبات شهرى جامعه اسلامى در مدينهالنبى گرديد. در شرايطى كه حضور زنان خدمتكار و كنيزان در اجتماع مردانه جاهلى، حضورى بدلى و حاشيهاى و حضور زنان بالا نيز حضورى بدل از حضور مردان اشراف بود، زنان در موقعيتهاى اجتماعى بودند تا برترى مردان خود را نشان دهند و احترام ديگران را براى او برانگيزند.30 پيامبر با اهميت به نقش اجتماعى زنان، به هنگام بيعت، با زنان نيز بيعت نمود. پيامبر در عصرى كه مردم فرزند دختر داشتن را ننگ و عار مىدانستند و از شنيدن خبر صاحب دختر شدن چهره درهم مىكشيدند، از دخترش به بهترين وجه ياد مىكند. او را احترام مىكند، لقب امابيها به او مىدهند و در قرآن هم سوره «كوثر» در ثناى او مىآيد كه او را خير كثير معرفى مىكند.31 در چنين شرايطى كه در تاريخ و تمدن اسلامى، حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآلهامكان حضور و ظهور زنان در عرصههاى مختلف زندگى شهرى، مهاجرت، آموزش، بحث و فحص، شركت در جنگها، شركت در مناسبات اجتماعى، شركت در مساجد، شركت در پيمانها و قراردادهاى شهرى اجتماعى، پرستارى، حفر خندق، مشاركت و تصميمگيرى در امور و عرصههاى گوناگون شهرى را با حفظ كرامت انسانى و ارزش وجودى زنان فراهم مىآورد. چگونگى حضور زنان نيز در عرصههاى مختلف زندگى شهرى مدينهالنبى، پيامبر صلىاللهعليهوآله تابع كنش متقابل اجتماعى با تأكيد بر اصل حجاب،32 نهاد خرد خانواده به عنوان نهاد تشكيلدهنده پيكره نهاد كلان شهرى، و حرمت نظام حقوقى و شهرى زنان در عرصههاى مختلف شهرى بوده است.
توجه به عرصههاى اقتصادى
تدارك منابع درآمدى براى تضمين موفقيت سياستهاى شهرى و بهينهسازى حيات اقتصادى شهرى، يك ضرورت است. فقدان عدالت اقتصادى نيز مىتواند ضمن وارد كردن آسيبهاى جدى به باورهاى شهرى نوپاى پيامبر صلىاللهعليهوآله، زمينهساز تشديد دنياطلبى و فساد گردد. در چنين شرايطى، حكم پرداخت زكات اعلام و به مرحله اجرا گذاشته شد.33 از سوى ديگر با دستور زكات از سوى خداوند متعال، كه بر مسلمانان واجب گشته است (توبه: 60) از مصارف هشتگانه ذكرشده فوق، يكى «وَفِى سَبِيلِ اللّهِ» ذكر شده است كه به نوشته مفسّران «سبيل اللّه» يعنى كارى كه مانند ساختن مسجد منفعت عمومى دينى دارد. يا مثل ساختن پل و اصلاح راه، كه نفع آن به عموم مسلمانان مىرسد و آنچه براى اسلام نفع داشته باشد به هر نحو كه باشد.»34 از عرصههاى گوناگون اقتصادى، نظير زكات تحت مديريت شهرى پيامبر براى بهبود كيفيت و كميت فضاهاى شهرى مدينهالنبى ميسر بهرهبردارى مىشد. زكات بخشى از پشتوانه اقتصادى ساخت و ساز در شهر مدينه را فراهم مىكرد. علاوه بر اين، پيامبر توجه خاصى به فضاى بازار در شهر مدينه داشتهاند. روايات بسيارى بر دخالت پيامبر در تعيين محل بازار در مدينه دلالت دارد.35 در روايتى ديگر، پيامبر بر بازار مدينه در مراحلى شخصا هم در تعيين مكان و هم مراحل مختلف نظارت داشتهاند.36 در روايتى از پيامبر نقل شده است: «كسى كه به بازار ما مسلمانان چيزى وارد كند، مانند كسى است كه در راه خدا جهاد مىكند.»37 پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله، ضمن هشدار پرهيز از رباخوارى، كمفروشى، گرانفروشى (انعام: 152) و احتكار در فضاهاى اقتصادى، به تأسيس بازار مستقل براى مسلمانان شهر مدينه اقدام نمودهاند. اين سلسله عوامل، بيانگر توجه و اهميت فضاى اقتصادى در تاريخ و تمدن اسلامى مدينهالنبى در شهرسازى پيامبر با نظارتى كافى و مداوم است.
جوانگرايى در مديريت شهرى
از ويژگىهاى سنت و سيره پيامبر صلىاللهعليهوآله توجه و احياى حقوق فردى و اجتماعى جوانان بود. از آنجايى كه اهليت دانايى و توانايى، درك و درد دينى، تعهد و تخصص، درايت و مديريت براى آن حضرت اصالت داشت، هم به نسل جوان در حوزههاى فرهنگى ميدان مىداد و هم آنان را در عرصههاى مديريت به كار مىگرفت.38 در واقع، شايستهسالارى و جوانگرايى ملاك پيامبر بود، نه مسنگرايى. پيامبر بارها از جوانان براى حيطههاى گوناگون شهرسازى استفاده نمود. به عنوان مثال، مصعببن عمير را به درخواست اسعدبن زراره، به عنوان سفير و نماينده خويش به مدينه اعزام نمود.39 در سال هشتم هجرت، پس از فتح مكه عتاببن اسيد جوان را فرماندار مكه و نماينده خويش و معاذبن جبل جوان را به عنوان نماينده فقهى دينى برگزيد.40 اسامهبن زيد را به عنوان فرمانده سپاه انتخاب نمود. اسامه در آن روز حدود بيست سال بيشتر نداشت، بلكه برخى سن او را هجده سال نوشتهاند.41 از اينرو، از مؤلفههاى تمدنسازى پيامبر، واگذارى امور به جوانان شايسته مسلمان و شايستهسالارى در حوزه جوانگرايى بود.
ثبت آمار و توجه به واقعيات موجود
پيامبر براى دقت و صحت بيشتر مسائل، به ثبت و ضبط آمار اهتمام فراوان داشتند. روايت شده است كه پيامبر به حذيفهبن يمان فرمان داد كه آمار مسلمانان را ثبت كند.42 آنچه مهم است اين است كه پيامبر در اداره دولت شهر مدينه و مديريت شهرى آن، از آمار و واقعيات عينى جامعه شهرى بهره مىگرفت و خود به بيان راهحلهاى متناسب با واقعيات موجود، در عين داشتن توجه به افق آينده شهرى اقدام مىنمود.
ايجاد روحيه تعاون و همكارى
رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در پى احياى روحيه تعاون و همكارى در جامعه نوبنياد مدينه بودند. توصيه خداوند در قرآن «وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» (مائده: 2)، به عنوان يك اصل كلى در تمام شئونات مديريت شهرى و شهرسازى پيامبر نيز مورد استفاده و استناد قرار گرفته است. بر طبق اين اصل، تمام مسلمانان موظف به تعاون و همكارى در كارهاى نيك و ممنوعيت از همكارى و تعاون در ظلم و فساد و گناه مىباشند. از اولين اقدامات نبى اكرم صلىاللهعليهوآله، اقدام به ساخت مسجد بود كه با همكارى و تعاون تمام اقشار شهر مدينه و مركزيت اجتماعى و آموزشى و شهرى مدينه گرديد. مسلمانان دست به كار ساختن مسجد شدند. خود پيامبر نيز مانند يك كارگر عادى كار مىكردند... مسلمانان ديگر نيز اعم از مهاجرين و انصار مشتاقانه كار مىكردند.43 در امور مربوط به شهر مدينه، رسول اكرم صلىاللهعليهوآله، همواره سعى در مشاركت تودههاى مردم و ايجاد روحيه تعاون و همكارى در سطوح مختلف داشتند. در مورد مشورتهاى رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در قضاياى مختلف شهر مدينه و جنگها و غزوات نيز در همه اين مشورتها، نبى اكرم در پى ايجاد روحيه همبستگى و تعاون و همكارى بودند.44
سنت وقف
سابقه وقف به روزگار پيامبراسلام مىرسد.45 رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در شهر مدينه، بنيانگذار سنت حسنهاى شدند كه بعدها در سراسر جهان اسلام و در تاريخ و تمدن اسلامى در شهرسازى تأثيرات عميقى بر جاى نهاد. نظام وقف، نه تنها موجب ساخت و ايجاد بسيارى از فضاها و عناصر باارزش شهرها بوده است، بلكه ارتباط و پيوند معنوى و نزديك موقوفات با امور دينى و مذهبى، سبب ماندگارى و پايدارى فضاهاى شهرى موقوفه در طى زمان شده است.46 به عبارت ديگر، سنت وقف، سبب نزديكى مصاديق شهرسازى و مفاهيم مذهبى در شهرهاى عهد اسلامى در تاريخ و تمدن اسلامى گشته است. درآمدزا بودن موقوفه نيز سبب ترميم و محافظت و مرمت از ابنيه شهرى در گذر زمان گرديده است. غيرقابل فروش بودن و ابدى بودن موقوفه، كه دلايل شرعى نيز مؤيد اين قضيه بوده است، خود سبب تداوم و حفظ فضاهاى شهرى در تاريخ و تمدن اسلامى اسلامى تا دوران معاصر گشته است.
مسجد پيامبر، فضاى چند كاربردى و مركز اداره دولت شهر پيامبر
تأسيس بناى مسجد از نخستين اقدامات پيامبر، در نخستين ماههاى هجرت در شهر مدينه است. خود رسول خدا صلىاللهعليهوآله به بناى آن اقدام كرد. اصحاب نيز به ايشان كمك مىكردند.47 پيامبر با ساخت فضاى عبادى مسجدالنبى، كه با كمك همه اهالى شهر مدينه و زيرنظر مستقيم پيامبر و با همكارى وى ساخته شد، اين مكان را مكان نماز و حكومت و اعمال شهرسازى در مدينه قرار داد. ايشان علاوه بر برگزارى نمازهاى پنجگانه در مسجد، از همانجا به اداره امور مىپرداختند. از همانجا به ارسال نيروهاى نظامى و پذيرش نمايندگان قبائل اقدام مىنمودند. قضاوت مىكرد و خصومتها و منازعات بين مردم را حل و فصل مىنمود. به علاوه، مسجد پيامبر صلىاللهعليهوآلهبه تدريج به مركز علمى و فرهنگى تبديل شد دارالشوراى مسلمانان در امور عمومى و جنگ و صلح گرديد. در عين حال، مركزى اجتماعى براى رسيدگى به نيازمندىهاى نيازمندان بود. از اين جهت، مسجد نهاد عمومى در جامعه اسلامى و ركن اساسى از اركان دولت پيامبر بود؛ مؤسسهاى بزرگ، كه شامل فعاليتهاى دينى سياسى، اجتماعى، اقتصادى و آموزشى گسترده گرديد.48 پيامبر مسجد النبى را جايگاه عبادت، تعليم و تربيت، قضاوت، بسيج نظامى و مركز فرماندهى، مركز حكومت اسلامى قرار داد.49 در پى آن، بافت شهرى جديدى در شهر مدينه پيرامون مسجدالنبى شكل گرفت؛ كوىهاى پراكنده مدينه، كه در شمال كوه سلع قرار داشتند، با يكديگر يك پارچه شدند.50 در شهر اسلامى، مسجد اصلى قلب و مركز شهر را به خود اختصاص مىداد و معمولاً به وسيله بازار احاطه مىشد.51 مسجد پيامبر، مركز شهرسازى و عملكردى چندبعدى و چندگانه در فضاىشهرى مدينه در تاريخ و تمدن اسلامى عهد مدينهالنبى بوده است.
بهداشت و فضاهاى بهداشتى
خداوند پاكيزگان را دوست دارد (بقره: 222؛ توبه: 108). پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمودند: خداوند اسلام را بر نظافت بنا نهاده است.52 همچنين فرمودند: به هر چه كه قدرت داريد، با تمام توان بكوشيد، پاكيزه باشيد؛ زيرا خداوند اسلام را در پاكيزگى بنا نهاده است و به جز پاكيزگان، كسى به بهشت نمىرود.53 بهداشت و فضاهاى بهداشتى در شهر پيامبر، شامل بهداشت آب، دفع مواد زايد، بهداشت اماكن عمومى، بهداشت مسكن، بهداشت مواد غذايى، بهداشت صوتى و حفظ محيط زيست مىشد. پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمودند: «بهترين نوشيدنىهاى بهشت آب است.»54 آب سالم از نيازهاى اساسى يك شهر سالم است؛ زيرا ورود فاضلاب و فضولات انسانى، سبب نجاست آب مىگردد. دفع فاضلاب و عدم ورود فضولات به آب نيز از مباحث شهرسازى شهر سالم مىباشد. نگهدارى زباله و رها شدن زباله در فضاهاى شهرى، زمينهساز فعاليت ميكروارگانيسمها و تجزيه مواد آلى و توليد بوى نامطبوع مىشود كه در سيره پيامبر از آن نهى شده است. علاوه بر اينكه، حمام در شهر اسلامى از واجبات و ضروريات شهر اسلامى است. در مورد بهداشت ساير اماكن عمومى و فضاهاى شهرى نيز پيامبر مىفرمايند: «هر كس چيز آزاردهندهاى را از راه مسلمانان بردارد، خداوند پاداش قرائت چهارصد آيه را كه براى هر آيه ده حسنه است، در نامه اعمال او مىنويسد.»55 همچنين در مورد مبارزه با آفات و موجودات آزاردهنده، مثل موش، قبل از اينكه به شما آسيب برساند، آن را دفع كنيد.56 اين امر، بيانگر لزوم توجه به پيشگيرى، ايمنى و سلامت در شهر پيامبر و در تاريخ و تمدن اسلامى مىباشد. توجه به بهداشت مسكن و اهميت آرامش در فضاهاى مسكونى شهر اسلامى، با توجه به فرموده خداوند: «خدا براى شما خانههايتان را مايه آرامش قرار داد.» (نحل: 80)، نيز در شهر پيامبر مورد توجه قرار گرفته است. پيامبر مىفرمايند: «خانه شيطان در خانههاى شما جايى است كه عنكبوت تار تنيده است و شستوشوى ظروف و نظافت خانه مايه غناست.»57 با اينكه گفتنىها در مورد توصيههاى عملى و سيره پيامبر در مورد بهداشت بسيار است،58 اما آنچه لازم به يادآورى است، لزوم رعايت بهداشت و دستورات پيامبر در مورد بهداشت زيستگاههاى بشرى به صورتهاى گوناگون است كه بيانگر توجه به رعايت پاكى و نظافت و بهداشت فضاهاى خردوكلانشهرىدرتمدن اسلامى است.
گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى
اينكه پيامبر با چه شيوههايى در قالب مفاهيم شهرى موفق گرديدند كه جامعه جاهلى عصر خود را به طور موفقيتآميزى به جامعه اسلامى با مفهوم شهر و شهروندى هدايت نمايند، خود نيازمند درك و استنباط شيوه آن حضرت در اين تغيير و تحول مىباشد. ساختار وحى به شخص پيامبر و اعلام ابلاغ و دعوت و انذار از سوى خداوند، «قُمْ فَأَنذِرْ» (مدثر: 2)، ايجاد تغيير در محتواى فكر و بينش مردم را از سوى پيامبر الزامى نموده است. شهرسازى پيامبر در ابعاد تغيير رفتار و تغيير افكار شهروندان مدينه، در راستاى گذر به جامعه اسلامى و شهروند اسلامىشدن و پديد آمدن جامعهاى مبتنى بر تمدن اسلامى قابل بررسى است. در باب حكمت نظرى و حكمت عملى، پيامبر رهنمودهاى گرانسنگى دارند كه به اجمال بيان مىشود. مفاهيمى چون برپاداشتن نظام توحيدى و آشنايى با معاد و نيز نظام عبادى نماز، روزه، زكات و حيطه مباحث اخلاقى سبقتجويى در خير، ميانهروى، وفاى به عهد، كظم غيظ، صابر و صادق بودن، و تواضع و عدم تجسس در زندگى عمومى افراد، پرهيز از غيبت و تهمت، عفو، گذشت و خيرخواهى، خوشرفتارى، دفاع از مظلوم و مقاومت در برابر ظالم، احترام به پدر و مادر، رعايت عدل و انصاف، كمك به مستمندان و يتيمان، احترام به زن، ارزش كار و طلب روزى حلال، رعايت بهداشت، احترام به مالكيت افراد و... را نام برد. اينها همگى زمينهساز تغييرات عرصههاى فرهنگى، مذهبى، اقتصادى، اخلاقى و سياسى شهروندان گرديدند. از سوى ديگر، ارائه الگوى عملى پيامبر صلىاللهعليهوآله در تاريخ و تمدن اسلامى نيز در تنظيم رابطه با شهروندان مدينه، مسلمانان و تشكيلات شهرى، براساس بيعت و نظام برابرى، برادرى و مشاركت همگانى، كه با تأييدات الهى پايهريزى شده بود با بسترسازى مشاركت همگانى مردمى و رفع تبعيضهاى اجتماعى، اقتصادى و سياسى در كنار همكارى صميمانه ياران پيامبر و شهروندان مدينهالنبى، همگى زمينهساز شهرسازى پيامبر صلىاللهعليهوآله در گذر از جامعه جاهلى، به جامعه اسلامى تاريخ و تمدن اسلامى مدينهالنبى گرديدند.
مديريت شهرى در توسعه فضاى سبز
عوامل متعددى توسط رسول اكرم صلىاللهعليهوآله موجب تشويق مردم به توسعه فضاهاى سبز و باغات و كشاورزى در مدينه گرديد. معمول بود كه هر كس زمين بايرى را آباد كند، از آن او باشد.59 علاوه بر آن، بسيارى از زمينهاى زراعى ميان اغلب مهاجران به شرط زراعت و باغدارى و تداوم فضاى سبز تقسيم شدهاست.60 افزونبرتشويق و تداوم فضاهاى سبز شهرى، فرمايشات حضرت نيز مسلمانان را به توسعه فضاهاى سبز شهرى تشويق مىنمود. از آن جمله، حضرت مىفرمودند: اگر ساعت قيامت برپا شود و در دستان شما يك نهال باشد، اگر قدرت دارد، ايستاده و درخت بكارد، بايد آن را انجام دهد.61 از سوى ديگرقطعدرخت، به ويژه درختسدردرزمانحضرتجزبراىشخمزدنممنوعشد.62
عمران و آبادانى
آبادانى و عمران شهرى از مسائل مورد تأكيد در نگرش تمدنساز پيامبر صلىاللهعليهوآله در نظام شهرسازى بوده است. پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمودند: «...كسى كه زمين مردهاى را آباد كند، متعلق به خود اوست.»63 يا «بندگان، بندگان خدا هستند و سرزمينها، سرزمينهاى خدا هستند... پس هر كسى كه چيزى (مقدارى) از زمين مرده را آباد كند، متعلق به خود اوست.»64 و يا مىفرمودند: «اگر كسى زمينى را كه از آن كسى نيست، آباد كند، خود بدان سزاوارتر است.»65
رسيدگى به محرومان
حضرت محمد صلىاللهعليهوآله نسبت به آن دسته از مهاجران فقير، كه حتى نمىتوانستند غذاى روزانه خود را تهيه كنند، توجه ويژه داشت. اين دسته از مهاجران «اصحاب صفه» مىناميدند. «صفه» سكو يا جاى ويژه و برجستهاى است. حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهبراى آنان سازهاى به صورت سايهبان در گوشه شمالى مسجدالنبى ساخت.66 اين صفه، مىتوانست 70 تا100 نفر را در خود جاى دهد. تعداد افراد ساكن در آنجا، تابع ميزان بهبود وضعيت كلى آنان بود. اصحاب صفه، مدام بيرون مىرفتند و تا آنجا كه مىتوانستند روزى خود را تهيه مىكردند. آنان فعالانه در جنگهاى متعدد عليه مشركان شركت مىكردند. برخى از آنان در ميادين جنگى شهيد مىشدند. در واقع، آن حضرت دو صفه ساخته بودند. يكى براى مردان و ديگرى براى زنان. تعداد مردان به ظاهر از تعداد زنان بيشتر بود. اگرچه اصحاب صفه، واقعا سخت تلاش مىكردند تا زندگى خود را بگذرانند. با اين حال، برابر كردن دخل و خرج براى آنان كارى غيرممكن بود. بنابراين، جامعه بايستى در كوتاهمدت با تهيه ملزومات روزانه، از جمله دعوت ساكنان صفه براى نهار يا شام و يا بردن غذا به مسجد و يا خوردن در جمع آنان، در درازمدت با فراهم كردن فرصتهاى شغلى دائمى به آنان كمك مىكرد. بدين ترتيب، آنان را تشويق مىكرد كه هرچه زودتر روى پاى خود بايستند. از اينرو، تعداد ساكنان صفه هميشه غيرقابل پيشبينى بود. ولى اين ورود و خروجها، به ندرت با هم متناسب بودند. در نتيجه، صفه گاهى اوقات بيش از حد شلوغ و گاهى اوقات تقريبا خالى مىشد.
اگرچه حكومت اسلامى و شهر پيامبر، از لحاظ مالى ثروتمند نبود، بخصوص طى چند سال اول هجرت، ولى مردم فقير و نيازمند دليلى براى نگرانى نداشتند؛ زيرا در شهرسازى پيامبر علاوه بر خانهسازى، ديگر مايحتاج ضرورى زندگى معمولى و آبرومند آنان نيز تأمين مىشد. دادن زكات و صدقه فطر در دوران اوليه، به منظور ايجاد معنويت و عاطفه در افرادى كه جامعهاى دلسوز، اصولى و استوارى را تشكيل خواهند داد، واجب گرديد. دستور مراقبت از افراد فقير، آنقدر در اسلام اهميت دارد كه يكى از ويژگىهاى مؤمنان واقعى اين است كه هر آنچه براى خود مىخواهند، براى برادران مسلمان خود و ديگران بخواهند.67 اسلام، در صورت لزوم صدقه و مهربانى به ديگران را، به عنوان شكل اصيلفضيلت توصيه مىكند. و از آنها حمايت مىكند و حتى به انجام آن امر مىكند. يكى از دلايلى كه اهل جهنم دچار چنان كيفر دردناك و رنج آورى خواهند شد، امتناع آنان از كمك به مسكينان است: «وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ» (مدثر: 44) خداوند مىفرمايد: «پس تا مىتوانيد از خدا پروا بداريد و بشنويد و فرمان ببريد و مالى براى خودتان در راه خدا انفاق كنيد و كسانى كه از خست نفس خويش مصون مانند، آنان رستگارانند» (تغابن: 16) و نيز مىفرمايد: «اگر خدا را وامى نيكو دهيد، آن را براى شما دو چندان مىگرداند و بر شما مىبخشايد و خدا سپاسپذير بردبار است.» (تغابن: 17)
تقويت نهادهاى آموزشى
مديريت شهرى پيامبر، علاوه بر اينكه دانشمحور بود، عملاً در تقويت نهادهاى آموزشى در شهر مدينه تلاش مىنمود. پيامبر صلىاللهعليهوآله در مدينه، همواره به خلق و تقويت نهادهاى آموزشى اهتمام داشت. نهضت دينى قرائت، فهم، اجتهاد و استنباط در زمان پيامبر آغاز شد و به تدريج گسترش يافت.68 پيامبر صلىاللهعليهوآله در شهر مدينه با مديريت نهادهاى آموزشى، عملاً ستاد فرهنگى و خانه معلم تأسيس نمودند. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله براى گسترش اسلام و آموزش قرآن، در مدينه خانه مخرمهبن نوفل را به عنوان دارالقرّاء (خانه قاريان) مركز تربيت معلم قرار داد. از اين مركز، معلمان قرآن را به خارج از مدينه و ساير شهرها اعزام مىكرد. واقدى نقل مىكند: عبداللّهبن اممكتوم پس از جنگ بدر، همراه مصعببن عمير وارد مدينه شد و در دارالقرّاء سكنى گزيد.69 در شهر پيامبر، آموزش و يادگيرى و تعليم علم جزو واجبات است. از حضرت نقل شده است: «دانش بياموزيد.»70 پيامبر در جنگ بدر، به اسيران باسواد فاقد مال و ثروت، دستور داد به جاى فديه، به 10 كودك مسلمان نوشتن را بياموزند و آزاد شوند. به اين ترتيب، نخستين كوشش را براى زدودن بىسوادى در پايتخت خويش برپا داشت.71 از سوى ديگر خود ساختار مسجدالنبى نيز به عنوان محلى براى آموزش مورد استفاده شخص پيامبر صلىاللهعليهوآله قرار مىگرفت. صفوانبن غسان مىگويد: پيش رسول خدا صلىاللهعليهوآله آمدم و او در مسجد تشريف داشت. گفتم: يا رسولاللّه صلىاللهعليهوآله! آمدهام علم ياد بگيرم. فرمود: آفرين بر طالب علم.72 بررسى موارد مربوط به سيره و سنت پيامبر در مدينهالنبى، يادآور اهميت مباحث دانشمحورى و ايجاد و توسعه نهادهاى آموزشى در تاريخ و تمدن اسلامى مدينهالنبى در قلمرو شهرسازى است.
نتيجهگيرى
با تتبع اجمالى در مفاهيم، اصول و آموزههاى رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در باب شهر و شهرسازى و مديريت شهرى در مدينهالنبى، نتايج زير حاصل شده است:
1. نگرش پيامبر به شهر و مفاهيم مديريت شهرى، دربرگيرنده توأمان ارتقاى افقهاى حيات مادى و معنوى شهروندان بوده است.
2. آموزههاى پيامبر در باب نمودهاى عينى و ملموس كالبدى حيات شهروندان، شامل افزايش سطح شهروندى، نگرشهاى زيباسازى محيط شهرى، افزايش تعلقات اجتماعى و امنيت شهرى، افزايش رفاه و آبادانى، تداوم عمران و آبادانى فضاهاى شهرى با سنت وقف، ساخت مركزيت شهرى، خانهسازى و مسكن، پرداختن به اقتصاد شهرى و عرصههاى اقتصادى در شهر، امكان حضور مثبت زنان در عرصههاى حيات مدنى شهر، به كارگيرى واقعيات مادى ملموس جامعه و واقعيتگرايى، مشاركت مردمى، توجه به قشر جوان جامعه، اهميت فضاهاى بهداشتى و توجه به افزايش سطح بهداشت در فضاهاى شهرى، توجه به خلق و تداوم حيات فضاهاى آموزشى در شهر بوده است. اينها همگى نمونههايى از تأثيرات مثبت انديشههاى شهرسازى و مديريت شهرى پيامبر بر حيات مادى و كالبدى شهروندان مدينه است.
3. تأكيدات و توصيههاى پيامبر صلىاللهعليهوآله در باب مفاهيم معنوى و معنايى شهروندان، شامل توجه به مفهومپردازى و خلق معانى زيبا در حيات ذهنى شهروندان مدينه، ايجاد جامعه مبتنى بر ارزشهاى برابرى و برادرى، ايجاد مفهوم وحدت مبتنى بر انديشه روح واحده امت اسلامى، اهميت فضاهاى عبادى و مسجد در فضاى شهرى، امكان رسيدن به مفهوم عدالت اجتماعى، تلاش در رسيدن به مفاهيم حيات طيبه، مشاركت مردم، تعاون و همفكرى در راستاى خلق فضاهاى معنوى، توجه به مفاهيم معنوى عبادت، معيشت، بهداشت و دانش در عرصههاى زندگى جمعى و فردى شهروندان، توجه به ارزشهاى اخلاقى در شهر براى عموم شهروندان، سفارشهاى اكيد به حفظ حقوق شهروندى و پرهيز از زيان و ضرر مىباشد. اينها همگى نمودهايى از شاخصههاى تأثيرگذار بر حفظ حيات معنوى شهروندان مدينه و تأثير مثبت بر تداوم معنوى حيات تمدن اسلامى مدينهالنبى پيامبر صلىاللهعليهوآله مىباشد.
4. نياز به تجديدحيات مادى و معنوى تمدن اسلامى، الزام دوباره و روزافزون به سرچشمههاى اصيل شجره طيبه و اسوه حسنه و تدبر در شخصيت عالى و عميق حضرت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله را مىطلبد. پژوهش حاضر به كارگيرى مفاهيم و بنمايههاى انديشه نبى اكرم صلىاللهعليهوآله، در بازسازى و بازنگرى شهرسازى و مديريت شهرى، شهرهاى معاصر كشورهاى اسلامى را امكانپذير مىسازد.
5. در اين پژوهش، مفاهيم شهرسازى و مديريت شهرى رسول اكرم صلىاللهعليهوآله در مدينهالنبى در محورهاى مورد توجه قرار گرفته است: تعيين نقيبان و نمايندگان سرپرست براى مدينه، تغيير و تحول ساخت قبيلهاى به ساخت شهرى، مشاوره، همبستگى نهادهاى، قوميتها و طايفههاى مختلف شهرى و پيدايش همبستگى اجتماعى، تشويق شهرنشينى در قبال بيابانگردى، توجه به نقش اجتماعى زنان، توجه به عرصههاى اقتصادى، جوانگرايى در مديريت شهرى، ثبت آمار و توجه به واقعيات موجود، ايجاد روحيه تعاون و همكارى، سنت وقف، مسجد به عنوان فضاى چند كاربردى و مركز مديريت شهرى، بهداشت و فضاهاى بهداشتى، گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى، توسعه فضاى سبز و افزايش سطح باغهاى شهر مدينه، عمران و آبادانى، ساماندهى بىخانمانها و رسيدگى به محرومان، دانشمحورى و تقويت نهادهاى آموزشى. هريك از اين مباحث، خود به تنهايى و يا در تركيب با ديگر مباحث، مىتواند چشماندازى را بر افقهاى نوين شهرسازى و مديريت شهرى در شهرهاى اسلامى دوران معاصر بگشايد.
منابع
ـ نهجالفصاحه، ترجمه علىاكبر ميرزايى، قم، صالحان، 1387.
ـ آيتى، محمدابراهيم، تاريخ پيامبر اسلام، چ چهارم، تهران، دانشگاه تهران، 1366.
ـ اروجلو فاطمه، «حضرت محمد صلىاللهعليهوآله و مقابله با اشرافىگرى (1)»، تاريخ اسلام، ش 22، تير 1384، ص 27ـ62.
ـ اكرمى ابوالفضل، «بازار در تمدن اسلامى»، فصلنامه پژوهشى دانشگاه امام صادق عليهالسلام، سال اول، ش سوم، 1375، ص 67ـ 98.
ـ امام خمينى، رساله توضيحالمسائل، بىنا، بىجا، بىتا.
ـ امين، احمد، فجرالاسلام، قاهره، مكتبة النهضة المصريه، 1972م.
ـ انس، مالكبن، الموطا، تصحيح محمدفواد عبدالباقى، قاهره، بىنا، 1370ق.
ـ اهلرز، اكهرت، «موقوفات دينى و شهر شرق اسلامى»، ترجمه مصطفى مؤمنى و محمدحسن ضيا توانا، ميراث جاودان، ش 10، تابستان 1374، ص 50ـ53.
ـ ايمانى سطوت، على، «حقوق شهروندى در حكومت نبوى»، حكومت اسلامى، سال يازدهم، ش چهارم، مسلسل 42، زمستان 1385، ص189ـ219.
ـ بلاذرى، احمدبن يحيى، فتوح البلدان، تحقيق صلاحالدين منجد، قاهره، بىنا، 1965م.
ـ ترنر، برايان اس، وبر و اسلام، ترجمه حسين بستان، قم، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، 1380.
ـ ثقفى سيدمحمد، «علم و انديشه در تمدن اسلامى (3): فعاليت آموزشى در زمان پيامبر صلىاللهعليهوآله»، درسهايى از مكتب اسلام، ش 484، تير 1380، ص 38ـ 46.
ـ جمشيدىها، غلامرضا و قاسم زائرى، «سياستگذارى فرهنگى پيامبر اسلام و تأثير آن بر موقعيت فرهنگى ـ اجتماعى زنان در زيستجهان جاهلى»، پژوهش زنان، ش4،زمستان1387،ص5ـ38.
ـ حريرى، محمديوسف، اسلام و عقايد اقتصادى، تهران، اميرى، 1362.
ـ خاكرند، شكراللّه و ديگران، «پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله و جهانبينى تمدنساز دينى»، انديشه دينى، بهار 1386، ص 101ـ124.
ـ خامنهاى، سيدعلى، درسهايى از نهجالبلاغه، تهران، سيد جمال، بىتا.
ـ خرمشاهى، بهاءالدين و مسعود انصارى، پيام پيامبر: مجموعهاى از نامهها، وصايا، دعاها و تفسيرها و سخنان جامع و فراگير حضرت محمد صلىاللهعليهوآله، تهران، علمى و فرهنگى، 1387.
ـ خوئى، سيدابوالقاسم، البيان فى تفسيرالقرآن، نجف، مطبعة الاداب، 1996م.
ـ داورى اردكانى، رضا، «شهر و ساكنانش»، نامه فرهنگ، ش 47، بهار 1382.
ـ رسولى محلاتى، سيدهاشم، زندگانى حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهخاتمالنبيين، چ بيستويكم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1385.
ـ رودگر، محمدجواد، «اصول اخلاقى در مديريت نبوى»، حكومت اسلامى، ش 42، زمستان 1385، ص 121ـ147.
ـ رهبر، عباسعلى، «شيعه و فرهنگ توسعه»، حكومت اسلامى، ش 5، پاييز 1376، ص 234ـ260.
ـ سبحانى، جعفر، فروغ ابديت، قم، بوستان كتاب، 1385.
ـ سمهودى، علىبن عبداللّه، وفاء الوفا، تحقيق محىالدين عبدالحميد، قاهره، بىنا، 1374ق.
ـ سيفالدينى، فرانك، «روند شهرنشينى مسئله شهرهاى بزرگ»، پژوهشهاى جغرافيايى، ش 36، مهر 1378، ص 75ـ80.
ـ شريف قرشى، باقر، زندگانى پيامبر اعظم صلىاللهعليهوآله، ترجمه سيدابوالحسن هاشمىتبار و محمد تقدمى صابرى، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى مشهد، 1387.
ـ صرافى و ديگران، «مفهوم، مبانى و چالشهاى مديريت شهرى: ميزگرد تخصصى»، مديريت شهرى، سال اول، ش 2، تابستان 1379، ص 68ـ81.
ـ طباطبائى، سيد محمدحسين، تفسير الميزان، ترجمه سيد محمدباقر موسوى همدانى، چ پنجم، قم، انتشارات اسلامى، 1374.
ـ طبرى، محمدبن جرير، تاريخ طبرى، ترجمه ابولقاسم پاينده، تهران، اساطير، 1375.
ـ عبدالستار، عثمانمحمد، مدينه اسلامى، ترجمه على چراغى، تهران، اميركبير، 1376.
ـ عروتى موفق، اكبر، «پيامبر اعظم صلىاللهعليهوآله بنيانگذار تمدن اسلامى»، معرفت، ش 110، بهمن 1385، ص 33ـ41.
ـ عسقلانى، ابنحجر، كتاب الاصابه فى التميز الصحابه، قاهره، بىنا، 1328ق.
ـ فيرحى، داود، «دولت - شهر پيامبر صلىاللهعليهوآله»، مجله علمى ـ پژوهشى دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران، ش 73، پاييز 1385، ص 183ـ236.
ـ كلينى، محمدبن يعقوب، اصول كافى، تصحيح علىاكبر غفارى، قم، دارالكتب اسلامى، 1375.
ـ لكزايى نجف، «پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله و شيوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى ـ به سوى يك نظريه توسعه»، تاريخ اسلام، سال اول، ش اول، بهار 1379، ص 6ـ40.
ـ محمدى، محمود، «تحليل نقش متقابل وقف و شهرسازى، برنامهريزى فضايى ـ كالبدى راهبردى جديد در توسعه و بهرهبردارى بهينه موقوفات»، ميراث جاودان، ش 30، تايستان 1379، ص 94ـ105.
ـ منتظرالقائم، اصغر، تاريخ اسلام تا سال 40 هجرى، اصفهان، دانشگاه اصفهان، 1384.
ـ نظرى منفرد على، تاريخ اسلام رسول اكرم صلىاللهعليهوآله از هجرت تا رحلت، قم، جلوه كمال، 1386.
ـ يوسفى، حسينعلى و مهرى شيرانى، «شاخصهاى بهداشت محيط در پرتو آموزههاى سيره پيامبر اعظم صلىاللهعليهوآله»، مجله علمى ـ پژوهشى دانشگاه علوم پزشكى رفسنجان، دوره ششم، زمستان 1386، ص 95ـ100.
* استاديار دانشكده هنر و معمارى دانشگاه آزاد اسلامى واحد تبريز. sattari@iatu.ac.irدريافت: 11/4/90 ـ پذيرش: 15/9/90.
4ـ فرانك سيفالدينى، «روند شهرنشينى مسئله شهرهاى بزرگ»، پژوهشهاى جغرافيايى، ش 36، ص 75.
5ـ ر.ك: رضا داورى اردكانى، «شهر و ساكنانش»، نامه فرهنگ، ش 47.
6. Saoud Rabah, Introduction to the Islamic city, p. 1.
7ـ ناظر بر آيه 2 سوره مباركه ابراهيم.
8. Omer Spahic.
9. Some Universal and Timeless Lessons of the Prophet Muhammad in Urban Planning and Development.
10. Paolo Cueno.
11ـ صرافى و ديگران، «مفهوم مبانى و چالشهاى شهرسازى»، مديريت شهرى، سال اول، ش 2، ص 81.
12ـ محمدبن جرير طبرى، تاريخ طبرى، ج 3، ص 953.
13ـ عبدالستار عثمان محمد، مدينه اسلامى، ترجمه على چراغى، ص 50.
14ـ همان، ص 5.
15ـ سيد محمدحسين طباطبائى، تفسير الميزان، ترجمه سيد محمدباقر موسوى همدانى، ج 4، ص 87.
16ـ على ايمانىسطوت، «حقوق شهروندى در حكومت نبوى»، حكومت اسلامى، سال يازدهم، ش چهارم، مسلسل 42، ص 204.
17ـ نهجالفصاحه، ترجمه علىاكبر ميرزايى، ح 2983، ص 480.
18ـ همان، ح 2985، ص 480.
19ـ همان، ح 2986، ص 480.
20ـ شورى: 37ـ38.
21ـ آلعمران: 159.
22ـ محمدابراهيم آيتى، تاريخ پيامبر اسلام، ص 234، به نقل از: ابنهشام، سيرهالنبى، ج 2، ص 119ـ123.
23ـ محمدابراهيم آيتى، همان، ص 235.
24ـ سيدابوالقاسم خوئى، البيان فى التفسيرالقرآن، ج 1، ص 201.
25ـ سيدعلى خامنهاى، درسهايى از نهجالبلاغه، ص 313.
26ـ نساء: 97.
27ـ گوستاو ون گرونبام.
28ـ برايان اس ترنر، وبر و اسلام، ترجمه حسين بستان، ص 80.
29ـ غلامرضا جمشيدىها و قاسم زائرى، «سياستگذارى فرهنگى پيامبر اسلام و تأثير آن بر موقعيت فرهنگى ـ اجتماعى زنان در زيست جهان جاهلى»، پژوهش زنان، ش 4، ص 32.
30ـ فاطمه اروجلو، «حضرت محمد صلىاللهعليهوآله و مقابله با اشرافىگرى 1»، تاريخ اسلام، ش 22، ص 34.
31ـ نجف لكزايى، «پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله و شيوه گذر از جامعه جاهلى به جامعه اسلامى ـ به سوى يك نظريه توسعه»، تاريخ اسلام، سال اول، شماره اول، ص 3.
32ـ برگرفته از سوره مباركه نور، آيه 31.
33ـ عباسعلى رهبر، «شيعه و فرهنگ توسعه»، حكومت اسلامى، ش 5، به نقل از: شكراللّه خاكرند شاكرند و ديگران، «پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله و جهانبينى تمدنساز دينى»، انديشه دينى، ص 117.
34ـ امام خمينى، رساله توضيح المسائل، ص 211، مسئله 1925 بخش مربوط به مصرف زكات.
35ـ علىبن عبداللّه سمهودى، وفاء الوفا، تحقيق محىالدين عبدالحميد، ج 1، ص 747.
36ـ ابوالفضل اكرمى، «بازار در تمدن اسلامى»، فصلنامه پژوهشى دانشگاه امام صادق عليهالسلام، سال اول، ش سوم، ص 74.
37ـ نهجالفصاحه، ح 152، ص 36.
38ـ محمدجواد رودگر، «اصول اخلاقى در مديريت نبوى»، حكومت اسلامى، ش 42، ص 140.
39ـ جعفر سبحانى، فروغ ابديت، ص 400.
40ـ همان، ص 846و847.
41ـ سيدهاشم رسولى محلاتى، زندگانى حضرت محمد صلىاللهعليهوآلهخاتمالنبيين، ص 657.
42ـ باقر شريف قرشى، زندگانى پيامبر اعظم صلىاللهعليهوآله، ترجمه سيدابوالحسن هاشمىتبار و محمد تقدمى صابر، ص 223.
43ـ سيدهاشم رسولى محلاتى، همان، ص 269.
44ـ اكبر عروتى موفق، «پيامبر اعظم صلىاللهعليهوآله بنيانگذار تمدن اسلامى»، معرفت، ش 110، ص 38.
45ـ اكهرت اهلرز، «موقوفات دينى و شهر شرق اسلامى»، ترجمه مصطفى مؤمنى و محمدحسن ضياتوانا، ميراث جاودان، ش 10، ص 51.
46ـ محمود محمدى، «تحليل نقش متقابل وقف و شهرسازى، برنامهريزى فضايى ـ كالبدى راهبردى جديد در توسعه و بهرهبردارى بهينه موقوفات»، ميراث جاويدان، ش 30، ص 96.
47ـ على نظرى منفرد، تاريخ اسلام رسول اكرم صلىاللهعليهوآله از هجرت تا رحلت، ص 101.
48ـ داود فيرحى، «دولت ـ شهر پيامبر صلىاللهعليهوآله»، مجله علمى ـ پژوهشى دانشكده حقوق و علوم سياسى دانشگاه تهران، ش 73، ص 201ـ202.
49ـ شكراللّه خاكرند و ديگران، همان، ص 110.
50ـ اصغر منتظرالقائم، تاريخ اسلام تا سال 40 هجرى، ص 121.
51. Rabah Saoud, Introduction to the Islamic City, p. 6.
52ـ محمديوسف حريرى، اسلام و عقايد اقتصادى، ص 63.
53ـ نهجالفصاحه، ح 774، ص 143.
54ـ بهاءالدين خرمشاهى و مسعود انصارى، پيام پيامبر: مجموعهاى از نامهها، وصايا، دعاها و تفسيرها و سخنان جامع و فراگير حضرت محمد صلىاللهعليهوآله، ص 785.
55ـ حسينعلى يوسفى و مهرى شيرانى، «شاخصهاى بهداشت محيط در پرتو آموزههاى سيره پيامبر اعظم صلىاللهعليهوآله»، مجله علمى ـ پژوهشى رانشگاه علوم پزشكى رفسنجان، ص 97.
56ـ همان، ص 98.
57ـ همان، ص 99.
58ـ براى مطالعه بيشتر سيره پيامبر صلىاللهعليهوآله و اهلبيت عليهمالسلام در مورد بهداشت، ر.ك: محمدبن يعقوب كلينى، اصول كافى.
59ـ مالكبن انس، الموطا، تصحيح محمدفؤاد عبدالباقى، ج 2، ص 743.
60ـ احمدبن يحيى بلاذرى، فتوحالبلدان، تحقيق صلاحالدين منجد، ج 1، ص 22.
61ـ نهجالفصاحه، ح 1541، ص 265.
62ـ همان، ص 25و26؛ ابنحجر عسقلانى، كتاب الاصابه فى التميز الصحابه، ج 2، ص 324.
63ـ همان، ح 10، ص 11و12.
64ـ همان، ح 11، ص 12.
65ـ بهاءالدين خرمشاهى و مسعود انصارى، همان، ص 859.
66. Laith Suud Jassem, Al-Ri'ayah wa al-Khidamat al-Ijtima'iyyah fi'Asr al-Nubuwwah, p. 343.
67. Spahic Omer, Op.Cit, p. p. 7& 8.
68ـ احمد امين، فجرالاسلام، ج 1، ص 198.
69ـ سيدمحمد ثقفى، «علم و انديشه در تمدن اسلامى 3: فعاليت آموزشى در زمان پيامبر صلىاللهعليهوآله»، درسهايى از مكتب اسلام، ش 484، ص 40، به نقل از: محمدبن عمر واقدى، طبقات ابنسعد، ج 5، ص 76.
70ـ نهجالفصاحه، ح 125، ص 32.
71ـ باقر شريفقرشى، همان، ص 534.
72ـ سيدمحمد ثقفى، همان، ص 45.