معرفت، سال سی و دوم، شماره سوم، پیاپی 306، خرداد 1402، صفحات 67-77

    حماسه، تبلور دیدگاه‌های نوین: سیرۀ تربیتی شهید حاج قاسم سلیمانی بسترساز تربیت حماسی متعالی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    ✍️ محسن خوشناموند / دکترای فلسفه تعلیم و تربیت دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تهران / m.khoshnamvand@gmail.com
    ایراندخت فیاض / دانشیار گروه فلسفه تعلیم و تربیت دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی / iranfayyaz@yahoo.com
    سید زکریا محمودی رجا / دکترای علوم سیاسی گرایش جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی / z.mahmoudiraja@scu.ac.ir
    فاطمه صحرائی پاریزی / دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تهران / Sahraii.fateme@yahoo.com
    چکیده: 
    هدف پژوهش، بررسی ابعاد تربیتی حماسه و واکاوی این ابعاد در سیره و مکتب تربیتی شهید سلیمانی است. دراین چارچوب تلاش شد با بررسی، تبیین و تحلیل وصیت نامه‌ی شهید سلیمانی، بیانات مقام معظم رهبری و سخنان افراد شاخص و هم رزم شهید با روش تفسیری ـ تحلیلی به این سؤال اصلی پاسخ داده شود که سیره‌ی شهید سلیمانی تا چه حد ملاک های تربیت حماسی را پوشش و توصیف می کند. تربیت حماسی جایگاه و منزلت کلیدی در ابعاد و سطوح فرهنگی ـ ارزشی مکتب و جهان بینی اسلامی ـ ایرانی داشت و دارد. برخی افراد متنفذ و کاریزماتیک، از جمله شهید سلیمانی نقش مهمی در بازتولید این مسئله در برهه های زمانی مختلف جامعه داشته اند. یافته های پژوهش به دو بخش قابل تفکیک است؛ در بخش اول با مطالعه‌ی آثار حماسی ملی و آموزه های اسلام شیعی نگارش شده، ابعاد تربیت حماسی و زیرمحورهای آن (ولایت مداری، غیرت، شجاعت، فتوت و جوان مردی، جهاد، ایثار و ازخودگذشتگی، احسان و نوع دوستی، عدالت خواهی و ظلم ستیزی و...) کشف و تحلیل شد. در قسمت دوم تلاش شد این موارد با تکیه بر مکتب، سیره، کنش و رفتار شهید سلیمانی پیاده شود. باید گفت که در بافت و ساخت تربیتی ـ اجتماعی جامعه، شهید سلیمانی مصداق بارزی در تحقق تربیت حماسی در ایران پس از انقلاب داشته است. مصداق عینی آن را در مشارکت گسترده مردم در مراسم تشیع، خاک سپاری آن در مناطق مختلف کشور و پس از شهادت در قالب فرهنگ سازی این مکتب برای نسل های جدید می توان مشاهده کرد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Epic, the Manifestation of New Perspectives: the Educational Conduct of the Martyr Qasem Soleimani, Preparing the Ground for Transcendental Epical Education
    Abstract: 
    Abstract The purpose of this research is to study the educational aspects of an epic and analyze these aspects in the educational school and conduct of Martyr Soleimani. Examining, explaining and analyzing the last will of Martyr Soleimani, the statements of the Supreme Leader of the Iran, and the words of his prominent comrades in arm, we have tried to answer this main question, using an interpretive-analytical method: to what extent the biography of Qasem Soleimani fits and describes the criteria of epic education? Epic education had, and still has, an important position in the cultural-religious values of the Islamic-Iranian school and worldview, in its different dimensions and levels. Some influential and charismatic people, such as Qasem Soleimani, have played an important role in reproducing this issue in the society at different periods of time. The findings of this research can be divided into two parts; in the first part, we have discovered and analyzed the dimensions of epic education and its sub-themes (being loyal to the guardianship, zeal, courage, bravery and chivalry, jihad, sacrifice and selflessness, benevolence and altruism, justice and anti-tyranny, etc.) by studying national epic works and the teachings of Shiism. In the second part, we implemented these cases relying on the school, conduct, actions and behavior of Qasem Soleimani. We should say that Qasem Soleimani has been a prominent example in the realization of epic education in Iran, in the social-educational context and structure of the society, after the revolution of Iran. A concrete example is the widespread participation of people in his funeral procession and burial in different regions of the country, and in the form of making this school as a culture for the new generations after his martyrdom.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
     
    ادبيات حماسي پيوندي عميق و ريشه‌دار با ادبيات تعليمي دارد؛ زيرا حماسه در بطن خود گوياي مفاهيم ارزشمند تعليمي است؛ به‌طوري‌که مي‌توان گفت: «نوع ادب تعليمي، همساية هميشگي همة انواع ادبي ديگر است. با وجود اين، از بين انواع ادبي، نوع حماسي بيشترين استعداد را براي درج خصوصيات نوع تعليمي دارد؛ زيرا بخشي از حماسه با مشکلات فلسفي و مسئلة خير و شر، مظاهر ميهن‌پرستي، فداکاري و تحکيم مباني مليت مرتبط است» (خليلي جهان‌تيغ و دهرمي، 1390). ازاين‌رو محدود کردن حماسه در معناي محض آن، نوعي بي‌مهري و غفلت از آثار پربار اين مفهوم، ازجمله آثار تربيتي آن است؛ زيرا در مفهوم حماسه، مفاهيمي همچون غيرت، شجاعت، دلاوري، ايثار، جهاد، حميت، ازخودگذشتگي، اخلاق‌مندي، سرسختي مفاهيمي هستند که بيشترين تأکيد را دارند (نوروزي، 1386)؛ که مؤيد بعد تربيتي حماسه هستند. بنابراين توجه به مفاهيم حماسي در تربيت، به‌عنوان یک ساحت تربيتي در راستاي پرورش متربيان مستقل، مسئوليت‌پذير، سخت‌کوش، آزادانديش، قوي و انتخاب‌گر و شجاع، عامل به عمل، ضرورت اجتناب‌ناپذير نظام‌هاي تعليم و تربيت، ازجمله نظام تعليم و تربيت کشور جمهوري اسلامي ايران محسوب مي‌شود؛ زيرا انسان در هزارة سوم به‌دليل فرايندهاي جهاني‌شدن، گسترش اتحادية اروپا، بحران‌هاي اقتصادي، پيشرفت‌ تکنولوژي و نوآوري‌هاي اجتماعي، مهاجرت و غيره، بيش‌ازپيش دﭼﺎر تغيير و ﺗﺤﻮﻻت اﺳﺎﺳﻲ شده است. همة اين تحولات اجتماعي، انسان مدرن را با چالش‌هاي جديد در تمام زمينه‌ها بخصوص تربيتي، اخلاقي و اجتماعي مواجه کرده است و او را در مورد پاسخ به سؤالات اساسي در مورد زندگي انسان و چگونه زيستن دچار تزلزل و درماندگي کرده است (کارکو و ديگران، 2018). به‌طوري‌که اين امر موجب اهمال و سستي جوانان در پذيرش و حرکت جوان‌مردانة آنها در همة ابعاد زندگي گرديده است و آنها را فاقد ثبات اخلاقي، وام‌دار ارزش‌ها، لذت‌گراي صرف و مستغرق در سبک زندگي انسان مدرني کرده که با فرهنگ و آداب ‌و رسوم جامعة ايران اسلامي متفاوت است. در چنين شرايطي، ويژگي بارز افراد، مطالبه‌گر و پرتوقع، بي‌مسئوليت، عافيت‌طلب، ترسو و شکننده است که توسط يک سيستم پرستارانه نيز اداره شده و دائم بايد به آنها رسيدگي شود (دياني، 1392).
    توجه به مباحث حماسي و آثار تربيتي حماسي در تربيت متربيان، شکل‌دهندة ساحتي جديد در تعليم و تربيت به‌نام ساحت تربيت حماسي است؛ که انسان تربيت‌شده براساس اين ساحت، بي‌تفاوت نيست؛ ظلم و عدل نزد او يکسان نيست؛ سستي و رخوت را به‌رسميت نمي‌شناسد؛ بيش از همه از تکليف‌گريزي و عافيت‌طلبي گريزان است. داراي روحي بزرگ، شجاعتي بي‌بديل است (موسوي، 1392). به‌طورکلي، کلمۀ «حماسه» در مواردي از اين ‌دست به‌کار مي‌رود:
    ـ شعر حماسي: در آن غيرت، شجاعت و مردانگي موج مي‌زند و روح را تحريک مي‏کند و به هيجان مي‏آورد.
    ـ سخن حماسي: سخني است که در آن بويي از غيرت، شجاعت، مردانگي، ايستادگي و مقاومت‏ باشد.
    ـ سرگذشت و تاريخ حماسي: سرگذشتي که پر از غيرت، شجاعت، مردانگي، ايستادگي و مقاومت است.
    ـ شخصيت حماسي: اشخاصي هستند که روحيۀ غيرت‌مندي، حميت، شجاعت، ايستادگي، حس دفاع از حقوق و حس عدالت‌خواهي دارند (همان).
    از ميان اين چهار اطلاق، تربيت و شخصيت حماسي، مدنظر پژوهشگر دراين مقاله است. شخصيت حماسى، انسان ساخته‌شده و تربيت‌شده‌اي است که از لحاظ روحى، غيرت و حميت و شجاعت و سلحشورى را تحريک کند و از لحاظ بدنى، خون را در عروق به جوش آورد و به بدن، نيرو و حرارت و چابکى و چالاکى ببخشد. به‌عبارت ‌ديگر، روحيۀ انقلابي ايجاد کند و حس مقاومت در مقابل ستم و ستمگر را به‌وجود آورد (همان).
    شهيد مطهري در اين‌باره چنين گفته است: يک شخصيت حماسى، آن‌ کسي است که در روحش اين موج وجود دارد؛ يک روحيۀ متموجى از عظمت، غيرت، حميت، شجاعت، حس دفاع از حقوق و حس عدالت‌خواهى دارد (مطهري، 1388، ص 35). در اين ميان يکي از شخصيت‌هاي حماسي که در اين دوره از زمان مي‌تواند الگويي مناسب براي استخراج دلالت‌هايي براي تربيت حماسي مورد کاوش و بررسي قرار گيرد، شهيد حاج قاسم سليماني است که در رفتار و کردار وي تمام مؤلفه‌هاي حماسي مطلوب موج مي‌زنند و حماسة وي را حماسه‌اي متعالي و معرفتي مي‌سازد، که آن را از حماسه‌هاي مزاجي جدا مي‌سازد؛ زيرا شجاعت که رکن اصلي حماسه است، در پرتو شخصيت وي معرفتي و متعالي است، نه مزاجي که فاقد ارزش است؛ زيرا شجاعت مزاجي فرد از نظر ساختار رواني و شخصيتي؛ فقط شجاع، بي‌باک، جسور، متهور، جنگ‌جو و ماجراجو، معترض و مبارز است؛ درواقع تا زماني که شجاعت در پرتو عوامل معرفتي و تربيتي قرار نگيرد، نه‌تنها ارزشي ندارد؛ بلکه در بسياري از موارد موجب انحرافات فراوان همچون جنگ‌هاي بي‌ارزش که حاصل شجاعت و جسارت و تهورهاي غيرعقلاني و غيراخلاقي مي‌شود (جمعي از نويسندگان، 1400، ص 45)؛ و بدين‌جهت است که شهيد والامقام سردار دل‌ها الگويي شايسته و راستين براي تربيت حماسي متعالي محسوب مي‌شود؛ زيرا شجاعتش معرفتي، غيرتش ممدوح، مبارزه‌اش ظلم‌ستيزي و جهادش در راه خداست و اينچنين است که تربيت برگرفته از سيرة وي تربيت حماسي متعالي است. با توجه به اهميت تربيت حماسي در عصر حاضر و ضرورت ارائه الگوي مناسب در اين حوزه، پژوهش حاضر با هدف استنتاج دلالت‌هاي تربيتي حماسه با محوريت تربيت حماسي به‌عنوان ساحت تربيتي در سيرة حاج قاسم سليماني شکل گرفت.
    شخصيت، منش و کردار شهيد سليماني در سطح جامعه تا قبل از شهادت ايشان، کم‌تر شناخته‌شده بود. پس از شهادت اين فرمانده رشيد، مجموعه تلاش‌هايي براي تبيين انديشه‌هاي سياسي ـ اجتماعي اين شهيد والامقام در دستور کار پژوهشگران و محققان کشور قرار گرفت. در زير به برخي از مهم‌ترين آنها اشاره مي‌شود:
    مقالة «حکمراني امنيتي در انديشه سپهبد شهيد حاج قاسم سليماني (امنيت‌بخشي در محور مقاومت)» (رستمي، 1399)؛ نويسنده آورده است که با تأثيرپذيري از گفتمان انقلاب اسلامي و با تفسير جديدي از مفهوم مقاومت، روح تازه‌اي به کالبد اين فرهنگ و انديشه استکبارستيزي ملل ستمديده جهان دميد و همواره اقدامات و نقشه‌هاي توطئه‌آميز استکبار جهاني را با شکست روبه‌رو کرد و سرانجام در مسير مجاهدت‌هاي بي‌وقفه، توسط خبيث‌ترين دشمنان خود به شهادت رسيد.
    مقالة «واکاوي سبک رهبري شهيد حاج قاسم سليماني الگوي متعالي رهبري خدمتگزار» (قراباغي و ازگلي، 1399)، که با پژوهش کتابخانه‌اي در زندگي‌نامه، سخنراني‌ها، يادداشت‌ها و وصيت‌نامه شهيد و همچنين مصاحبه با افراد صاحب‌نظر و استفاده از نظر خبرگان و با روش تحليل مضمون، مکتب اين شهيد والامقام را در پنج بعد «معنوي و ارزشي»، «فردي و رفتاري»، «فرماندهي و مديريتي»، «نظامي» و «تأثيرگذاري (عملکردي)» مورد بررسی قرار داده و در نهايت نتيجه گرفته است که پيامد مکتب سليماني، «سعادت و شهادت» است.
    مقالة «الگوي مطلوب ارتباطات ميان‌فردي در سلسله‌مراتب فرماندهي: مورد مطالعه شهيد حاج قاسم سليماني» (بيات و طباطبايي، 1399)، با روش تحليل مضمون به بررسي و تحليل جايگاه شهيد سليماني پرداخته و به اين نتيجه رسيده که روابط ميان‌فردي شهيد سليماني متأثر از «جايگاه افراد در سلسله‌مراتب فرماندهي»، در طيفي از «قاطعيت و رسميت تا صميمت و عدم رسميت» قرار داشت. هرچه افراد در سلسله‌مراتب فرماندهي به شهيد سليماني نزديک‌تر بودند، رفتار او با قاطعيت و رسميت بيشتري همراه بود. هرچه افراد در سلسه‌مراتب پايين‌تري قرار داشتند، رفتار آن شهيد غيررسمي‌تر و با صميمت بيشتري همراه بود.
    مقالة «تبيين منظومۀ (اعتقادي / رفتاري) سپهبد شهيد حاج قاسم سليماني به‌عنوان حکمران اسلامي» (اميني و همكاران، 1399)، به تبيين منظومه‌ای از ويژگي‌هاي (اعتقادي ـ رفتاري) سپهبد شهيد حاج قاسم سليماني به‌عنوان حکمران اسلامي پرداخته است و با روش کيفي تحليل مضمون به اين نتيجه رسيده که اساساً حکمران اسلامي برخلاف مدل غربي لزوماً بایستی علاوه ‌بر رعايت مؤلفه‌هاي مديريتي متعلق به شاخصه‌هاي اعتقادي و رفتاري متعالي منطبق بر موازين اخلاقي و شرعي اسلام نيز باشد.
    مقالۀ «ارائه الگوي مديريتي در تراز انقلاب براي مديران عالي جمهوري اسلامي ايران مبتني‌بر سبک مديريتي شهيد سپهبد قاسم سليماني» (مظاهري، 1399)، به بررسي و تحليل الگوي مديريتي شهيد سليماني پرداخته و به اين نتيجه رسيده که مباني اعتقادي به‌عنوان اثرگذارترين مضمون در سطح چهارم، زمينه‌هاي فردي در سطح سوم، مشي‌هاي سياسي فرهنگي اقتصادي و سياسي در سطح دوم و زمينه‌هاي شغلي به‌عنوان اثرپذيرترين مضمون در الگوي پيشنهادي در سطح اول، قرار گرفت. پيشنهاد مي‌شود مديران عالي از ويژگي‌هايي همچون روحيه انقلابي، وحدت‌آفريني بين مسئولان و مسئوليت‌پذيري اين شهيد تأثير بيشتري بپذيرند.
    مقالۀ «تدوين الگوي فرماندهي شهيد قاسم سليماني» (دهقاني پوده و پاشايي، 1399)، به بررسي مکتب شهيد قاسم سليماني به‌عنوان مکتبي جهان‌شمول و اخروي و الگو‌سازي آن براي الگو قرارگيري از سوي فرماندهان و مديران پرداخته است. اين پژوهش با هدف «تدوين الگوي مکتب فرماندهي شهيد قاسم سليماني» به رشتۀ تحرير درآمده است که با بررسي کتابخانه‌اي در زندگي‌نامه، سخنراني‌ها، يادداشت‌ها و وصيت‌نامۀ شهيد و همچنين مصاحبه با افراد صاحب‌نظر و استفاده از نظر خبرگان با بهره‌گيري از روش تحليل مضمون، مکتب اين شهيد والامقام در پنج بُعد «معنوي و ارزشي»، «فردي و رفتاري»، «فرماندهي و مديريتي»، «نظامي» و «تأثيرگذاري (عملکردي)» مشخص شد و در نهايت نتيجه گرفته شد که پيامد مکتب سليماني، «سعادت و شهادت» است.
    کتاب برادر قاسم: سيري در انديشه حاج قاسم (مهران‌فر، 1398)، به بررسي سير انديشه‌هاي حاج قاسم در دفاع مقدس، مقابله با جريان‌هاي تکفيري و... پرداخته است. اين کتاب به بيان سخنراني‌هاي حاج قاسم در جمع رزمندگان به‌صورت مستقيم پرداخته و مي‌کوشد شخصيت وي براي ايرانيان و بقيه مناطق ديگر به‌خوبي تبيين شود.
    کتاب اين مرد پايان ندارد (بني‌لوحي، 1398)، به بررسي و تحليل جايگاه شهيد سليماني در ميان رزمندگان دفاع مقدس و مدافعان حرم پرداخته است. اين اثر که بيشتر با نگاهي تحليل روايت نگاشته شده، مي‌کوشد با روايت‌هاي مختلف ابعاد پنهاني شخصيت شهيد سليماني براي همگان تبيين و تشريح شود.
    مقالة «مکتب شهيد حاج قاسم سليماني در دفاع از حريم اهل‌بيت» (موسوي، 1398)، به بررسي جايگاه شهيد سليماني در دفاع از اهل‌بيت پرداخته است.
    نقطۀ اشتراک تحقيقات فوق با پژوهش حاضر در مبحث حاج قاسم سليماني در موضوعات گوناگون است؛ با اين تفاوت که پژوهش حاضر با محوريت حماسه تبلور ديدگاه‌هاي نوين: سيرۀ تربيتي حاج قاسم سليماني بسترساز تربيت حماسي متعالي شکل‌ گرفته است. لذا در مجموع مي‌توان گفت که موضوع مقاله حاضر از زاويه‌اي نو به سيرة شهيد سليماني مي‌پردازد و ظرفيت حماسي و حماسه‌‌سازي اين شهيد بزرگ را از منظر تربيت حماسي مورد توجه قرار داده است، که در هيچ‌کدام از تحقيقات قبلي بررسي نشده بود.
    1. روش تحقيق
    براي پاسخ‌گويي به سؤالات پژوهش حاضر، از رويکرد کيفي و روش توصيفي ـ تحليلي استفاده ‌شده است. در اين نوع تحقيق، محقق به توصيفي از پديده يا موضوع مورد مطالعه پرداخته و دلايل چگونه‌بودن و چرايي وضعيت موجود را بررسي و تشريح مي‌کند (حافظ‌نيا، 1385، ص 25ـ27)؛ جامعۀ پژوهش مجموعه‌اي از خاطرات همرزمان و سياسيون و وصيت‌نامه سياسي ـ الهي وي و بيانات مقام معظم رهبري و چندين مقاله که بعد از شهادت وي به رشته تحرير درآمده‌اند، مي‌باشد. با توجه به اينکه در اين نوع تحقيقات عمدتاً از روش مطالعة کتابخانه‌اي و بررسي متون و محتواي مطالب استفاده مي‌شود، لذا داده‌هاي اين پژوهش نيز به شيوۀ مطالعة کتابخانه‌اي و با استفاده از فيش‌برداري گردآوري‌ و مورد تحليل قرار گرفتند. بدين منظور که در منابع مربوط به موضوع تحقيق به گردآوري داده‌هايي در راستاي توصيف و تحليل مؤلفه‌هاي تربيت حماسي پرداخته شد؛ تا با تحليل اين مؤلفه‌ها در سيرة حاج قاسم سليماني بتوانيم چشم‌اندازي دقيق و راهکارهايي روشن براي تربيت حماسي براساس سيرۀ اين شهيد ارائه بدهيم.
    2. سؤالات پژوهش
    ازآنجا‌که هدف اصلي و اساسي مقالة حاضر بررسي ابعاد تربيتي حماسه و واکاوي اين ابعاد در سيرة تربيتي سردار شهيد، حاج قاسم سليماني از منظر تربيت حماسي است؛ بدين‌جهت در راستاي پاسخ‌گويي به هدف مذکور، سؤالاتي مطرح مي‌گردد که پاسخ‌گويي به اين سؤالات مي‌تواند زمينه‌ها و بسترهاي مناسبي براي تربيت حماسي فراهم آورد:
    1. تربيت حماسي داراي چه معنا و مفهومي است؟
    2. ملاک‌هاي تربيت حماسي کدام است؟
    3. رفتارشناسي حاج قاسم سليماني براساس ملاک‌هاي تربيت حماسي چگونه است؟
    3. مفهوم‌شناسي پژوهش
    1ـ3. تربيت حماسي
    تربيت به‌عنوان يکي از مفاهيم علوم انساني، ماهيت و محتوايي تفسيري و چندبعدي دارد و تعاريف فلسفي، جامعه‌شناختي، روان‌شناختي و سياسي مختلفي از آن ارائه ‌شده است؛ اما قريب به‌اتفاق بر اين امر متفق‌القول‌اند که تربيت همانا مجموعه تدابير و روش‌هايي است که براي به ‌فعليت درآوردن و شکوفا ساختن استعدادهاي انسان در زندگي اجتماعي و فردي آنها به‌کار بسته مي‌شود (موسوي، 1398)؛ و حماسه نيز به معناي دلاوري، دليري، شجاعت و شدت و سختي در کار آمده و آن را واژه‌اي با ريشۀ عربي دانسته‌اند (دهخدا، 1389، ذيل واژۀ حماسه). کلمۀ «حماسه» به معناى شدت و صلابت است و گاه به معناى شجاعت و حميت استعمال مي‌شود (مطهري، 1388، ص 24). همچنين حماسه، به چيزي گفته مي‌شود که افتخار و نازيدن به چيزى يا موضوعي که يادآورى آن در روح هيجان به‌وجود آورد و انسان را به حرکت وادارد و آمادۀ دفاع کند (همان، ص 635). شهيد مطهري دربارۀ معناي لغوي حماسه مي‌گويد: کلمۀ «حماسه» به معناى شدت و صلابت است و گاه به معناى شجاعت و حميت استعمال مى‌شود (همان، ص 24). همچنين حماسه، به چيزي گفته مي‌شود که افتخار و نازيدن به چيزى يا موضوعي که يادآورى آن در روح هيجان به‌وجود آورد و انسان را به حرکت وادارد و آمادۀ دفاع کند (همان، ص 635). تربيت حماسي، تربيتي است که «قدرت شناخت حق، اميد به ‌تحقق آن و شجاعت اقدام براساس آن را در متربي ايجاد کند» (موسوي، 1392). در تعريفي ديگر تربيت حماسي را همان «تربيت ديني ناب و معتدل با برجسته‌سازي عنصر حماسه و فتوت که متناسب با نياز زمان مي‌دانند» (دياني، 1392). بنابراين تربيتي حماسي، تربيتي است که يک هدف و ارزش مشترک در سطح نظام معاني و بين‌الاذهاني ـ واقعي جامعه مطرح مي‌شود و ساختار نظام و کليت مي‌کوشد به آن چشم‌انداز نائل شود. در اين چارچوب، تربيت حماسي و زيرمحور‌هاي آن چون فتوت، غيرت، شجاعت، جوان‌مردي، فضيلت‌خواهي، اخلاق‏مندي، بلندهمتي، صبر، توکل و... در سطح زندگي فردي و اجتماعي ما ايراني‌ها داراي کارکرد‌هاي و کارويژه‌هاي مختلفي است که در حوزه‌ها و سطوح مختلف ازجمله تربيت فردي ـ اجتماعي مي‌تواند اثرات و پيامدهاي مختلفي در پي داشته باشد؛ لذا ضروري است در حوزه‌هاي مختلف، مورد بررسي و تبيين عميق و دقيق قرار گيرد.
    4. ملاک‌هاي تربيت حماسي
    در جوامع و نظام‌های سیاسی کهن و متمدن، حماسه و شاخصه‌های حماسی نقشی تعیین‌کننده در نگرش، بینش و کنش شهروندان و طبقات مختلف جامعه داشت، دارد و خواهد داشت. این مقوله که ابعادی چندوجهی و تودرتو دارد دارای مؤلفه‌هاي درهم‌تنیده و با هم مرتبطی هستند که هویت جمعی آنها را شکل می‌دهد. یکی از این تمدن‌ها، جهان‌بینی اسلامی است که شاکله و روح هویت فردی و جمعی ایرانیان را شکل داده است. این ارزش‌ها که ماهیتی دینی و بومی دارند در زمان‌های مختلف بازتولید و استمرار داشته‌اند. با توجه به ارزش‌هاي اسلامي و بومي جامعه، محورهاي زير عناصر تربيت حماسي را در سپهر سياسي ـ اجتماعي کشور تشکيل داده‌اند. در زير به‌صورت مختصر اين موارد تعريف و تبيين مي‌شود:
    1ـ4. ولايت‌مداري
    يکي از مؤلفه‌هاي اصلي تربيت حماسي اين است که نقش رهبري در فرايند تربيت حماسي بارز و کارساز است. رهبري فرايند هدايت و اعمال‌ نفوذ بر فعاليت‌هاي کاري اعضاي گروه است (کاتز، 1974). مقصود از رهبري قدرتي است که اگر در فرد ظاهر شود، موجب مي‌شود که ديگران فرمان او را بدون مشقت و استقامت بپذيرند (بابايي، 1396). منظور از اين مبنا در تربيت حماسي اين است که در فرآيند تربيت حماسي حماسه‌ساز براي رسيدن به مقصد و مقصود، پيرو دستورات شخصي عاقل و بالغ و با عدالت، به‌نام رهبر يا مدير گروه است؛ و عامل پيروزي و موفقيت در تربيت حماسي پيروي از دستورات رهبري شايسته است. در مجموع مي‌توان گفت که توجه به اين مبنا در حال حاضر در نظام تربيتي ما ضرورتي حياتي دارد؛ زيرا با وجود شرايط فعلي نظام ما، تنها راه پيروزي و موفقيت در مقابل عوامل سلطه‌گر و تفرقه‌افکن، تمسک به گفتار و دستورات و اوامر ولي امر، رهبر معظم انقلاب است.
    2ـ4. غيرت
    ديگر مؤلفة مهم در حماسه يا تربيت حماسي، غيرت داشتن ممدوح نسبت به خانواده و ناموس، وطن و دين است (خوشناموند، 1400، ص 32). اين لغت از ديدگاه لغت‌شناساني همچون فراهيدي به معناي «الميره و الانقه» به‌ کار رفته است؛ که اولي به معناي، براي خانواده‌اش آذوقه آوردن و دومي به معناي زير بار عار و ننگ نرفتن است (فراهيدي، 1410ق، ص 443). دهخدا نيز آن را به رشک، حسد، حميت، محافظت و نگه‏داري از عزت و شرف معنا کرده است (دهخدا، 1389). بنابراين با تأمل در معناي لغوي غيرت، درمي‌يابيم که در همۀ‌ معاني لغوي، بر متعلق غيرت‌مندي، خواه ناموس باشد يا وطن يا دين، حساسيت نشان مي‌دهند و براي حفظ و نگه‏داري آن فداکاري مي‌کنند. تعريف اصطلاحي اين واژه، همچون تعريف لغوي آن، تأکيد بر محافظت و نگه‏داري از چيزي است که براي شخص ارزشمند است. چنانچه ملااحمد نراقي در اين‏باره مي‌گويد: غيرت از شريف‌ترين ملکات و فضايل اخلاقي است که آدمي با آن از دين، عِرض، اولاد و مال خود محافظت مي‌کند (نراقي، 1348، ص 185).
    3ـ4. شجاعت
    شجاعت و روحية بزرگ‌منشي ناشي از آن، ديگر مؤلفة مهم حماسه و تربيت حماسي است که از آن به‌عنوان مترادف حماسه ياد مي‌شود (خوشناموند، 1400، ص 37). در لغت‌نامه دهخدا براي واژۀ شجاعت، مترادفاتي همچون شهامت، جرئت، تهور، جسارت، بهادري و نيز توانايي روحي و رواني ذکر شده است (ر.ك: دهخدا، 1389). در اين مترادفات، براي شجاعت مفاهيم افراطي شجاعت نيز ذکر شده است؛ درحالي‌که شجاعت حد وسط بين دو رذيلت جبن (ترس) و تهور (بي‌باکي) است (ابن‌مسکويه، 1389ق، ص 369). زماني اين‌کار مي‏تواند ارزش تلقي شود و در دايرۀ ارزش‌ها واقع شود و عنوان شجاعت به‌خود بگيرد که براي رسيدن به هدف بالايي استفاده شود (اسنايدر، 2010). به همين دليل، از منظر ابن‏مسکويه اگر اين فضيلت درست مورد استفاده قرارگيرد و حد وسط آن رعايت شود، مي‌توان براي آن فضايلي همچون بزرگواري نفس، دلاوري، بزرگ‏همتي، پايداري، بردباري، فقدان سبک‌سري، شهامت، تحمل رنج و سختي را ذکر کرد (ابن‏مسکويه، 1389ق، ص 370). بنابراين از بزرگ‌ترين و مهم‌ترين مؤلفه‌هاي تربيت حماسي شجاعت است؛ آن‌هم نه هر شجاعتي؛ بلکه شجاعتي با اهداف متعالي و معنوي؛ زيرا در غير اين صورت نشان تهور و بي‌باکي است؛ که با مفهوم اصيل شجاعت در تضاد است. بنابراين تربيت حماسي به‌دنبال تربيت افرادي شجاع است که براساس موازين عقلي و اخلاقي عمل کنند.
    5ـ4. فتوت و جوان‌مردي
    بعد بعدي مؤلفه‌هاي حماسه و تربيت حماسي، فتوت و جوان‌مردي است که کل پيکره و بنيان تربيت حماسي بر آن استوار است؛ به‌عنوان عاملي زيربنايي عمل مي‌کند و ساير مؤلفه‌هاي تربيت حماسي همچون شجاعت، غيرت، تواضع، فروتني و... را در دل خود جاي مي‌دهد (خوشناموند، 1400، ص 56). اين کلمه به شخصي اطلاق مي‌شد که در اخلاق، انسانيت و فضيلت به کمال مي‏رسيد يا دست‌كم داراي دو صفت سخاوت و شجاعت بود؛ در زمينة سخاوت تا جايي بذل و ايثار مي‌کرد که به خود توجهي نداشت؛ به فقر و تنگدستي دچار مي‌شد؛ و در زمينة شجاعت نيز، در جنگ چنان شجاعتي از خود نشان مي‌داد که ممکن بود جان خود را فداي ديگران کند (رياض، 1382، ص 95). افرادي با اين روحيات در بلاد اسلامي طبقه‌اي را به خود اختصاص دادند که بخشندگي، کارسازي و دست‌گيري از مردم را شعار خويش کرده و داراي آداب ‌و رسوم خاصي بودند (صالح‌بن جناح، 1372، ص 125). بنابراين مي‌توان گفت فتوت و جوان‌مردي موتور حرکت تربيت حماسي است و نقشي مهم در سطوح و ابعاد مختلف جامعه دارد.
    6ـ4. ايثار و فداکاري
    ديگر مؤلفه‌اي که جايگاه ويژه در تربيت حماسي دارد، ايثار و فداکاري است (خوشناموند، 1400، ص 40). از منظر لغت‌شناسان، ايثار به «معناي ترجيح دادن، برتري‌دادن ديگري بر خود و مقدم داشتن منفعت غير بر منفعت خويش است» (عميد، 1377، ص 176). روشن‌تر بگوييم، «مقدم ‌داشتن ديگري بر خود در کسب سود و منفعتي، يا پرهيز از ضرر و زياني است که نهايت برادري و دوستي بين دو نفر را نشان مي‌دهد» (جرجاني، 1379، ص 59). ايثار، روحيه ازخودگذشتگي را در فرد تقويت مي‌کند؛ زيرا شخص با وجود نيازمندي خود به چيزي، ديگران را بر خود مقدم مي‌دارد (اسماعيل‌پور، 1385، ص 42).
    7ـ4. جهاد
    جهاد که از آن به‌عنوان عامل فعليت‌بخشي ايثار در عمل ياد مي‌شود (خوشناموند، 1400، ص 44) نيز در فرهنگ و تربيت سياسي ـ اجتماعي ايرانيان جايگاه ويژه داشته است...: «جهاد از ماده جَهد به معناي مشقت و در اصطلاح شرع عبارت از بذل جان، مال و توان خويش در راه اعتلاي کلمه‌ اسلام و اقامه شعائر ايمان است؛ با اين توجه، جهاد در اصطلاح قرآني و فقه اسلامي تنها جهاد با اسلحه و نظامي نيست؛ بلکه همه‌ اشکالي که موجب مي‌شود تا اسلام اجرايي شده و در ميان مردم و جامعه تحقق يابد، جهاد است» (نجفي، 1368، ص 3). اهميت اين مبنا در تربيت اسلامي از تأکيدات آيات و روايات مکرر نمايان مي‌شود.
    8ـ4. ياد مرگ و ذکر معاد
    ياد مرگ و ذکر معاد (مرگ‌آگاهي و شهادت‌طلبي) ديگر بعد مهم تربيت حماسي در فرهنگ ‌سياسي ايران اسلامي است (خوشناموند، 1400، ص 46). در آموزه‌هاي اسلامي اين مقوله جايگاه برجسته‌اي را به ‌خود اختصاص داده است. در همين ‌راستا در بسياري از آيات و روايات اسلامي اين‌گونه آورده شده است که ياد مرگ، انسان را از فرو رفتن در دام دنياي نکوهيده بازمي‌دارد و سرکشي آدمي را مهار مي‌زند؛ و ازاين‌رو ياد مرگ و ذکر معاد بالاترين ذکرهاست. اميرمؤمنان علي فرزند خود حسن و همۀ فرزندان معنوي خويش را بدين روش نيکوي تربيتي يادآور شده و فرموده است: «يا بُنَي، أَکْثِرْ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ، وَ ذِکْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَيهِ... وَ نَسُوا مَا وَرَاءَهَا» (نهج‌البلاغه، 1379، نامۀ ۳۱).
    9ـ4. توکل و اتکال به خدا
    توکل به خدا و اعتماد به هدف داشتن، فعاليت‌ها و کنش در مسير توحيد‌گرايي، ديگر بعد برجستۀ فرهنگ و آموزه‌هاي تربيتي ـ حماسي ايرانيان در تاريخ معاصر بوده است (خوشناموند، 1400، ص 49). اين واژه در لغت به معناي تکيه و اعتماد کردن بر کسي و اعتراف‌ کردن بر عجز خود، به خدا سپردن و دل برداشتن از اسباب دنيا و به حضرت مسبّب الاسباب توجه کردن است (دهخدا، 1389: ذيل واژه توکل) و در اصطلاح به معناي «اعتماد قلب به خدا در جميع امور يا انجام دادن همة امور لازم در حوزة تدبير فردي و اجتماعي و واگذاري نتيجۀ امور به خدا در حوزة خارج از دسترس انسان» است (طبرسي، 1425ق، ج 5، ص 256)؛ استاد مطهري نيز اين مفهوم را مفهومي زنده‌کننده و حماسي مي‌داند و در اين خصوص مي‌گويد: «توكل يك مفهوم اخلاقي تربيتي اسلامي است. اسلام مي‌خواهد مردم مسلمان متوكل بر خدا باشند. اگر شما توكل را در قرآن مطالعه كنيد ـ و من در هر جاي قرآن توكل آمده است يادداشت كرده‌ام ـ مي‌بينيد از تمام اينها هماهنگي عجيبي در مفهوم توكل پيدا مي‌شود كه انسان مي‌فهمد توكل در قرآن يك مفهوم زنده‌كننده و حماسي است؛ يعني هرجا كه قرآن مي‌خواهد بشر را وادار به عمل كند و ترس‌ها و بيم‌ها را از انسان بگيرد، مي‌گويد نترس و توكل به خدا كن، تکيه‌ات به خدا باشد و جلو برو، تکيه‌ات به خدا باشد و حقيقت را بگو، به خدا تكيه ‌كن و از كثرت انبوه دشمن نترس» (مطهري، 1389، ج 25، ص 453). احسان، نوع‌دوستي و زيرمحورهاي آن، چون (برخوردهاي دگرخواهانه، رساندن نفع نيکو و شايستة ستايش به ديگري، ياري و کمک‌کردن به افراد ديگر بدون چشمداشت و...) نيز در اين چارچوب مهم و کليدي هستند. عدالت‌خواهي‌ و ظلم‌ستيزي نيز نقشي برجسته در داستان‌هاي حماسي ايرانيان و آموزه‌هاي عقيدتي اسلام شيعي داشته است. بر همين اساس است که اغلب بر اين عقيده‌اند که در «حقيقت همۀ‌ حماسه‌هاي بزرگ، طلب عدالت و مبارزه با ظلم و ستمي است که صورت گرفته يا در حال صورت گرفتن است. حماسه‏سازان انسان‌هاي عدالت‌خواهي هستند که در برابر ظلم قد علم مي‌کنند و به مبارزه با آن مي‏شتابند» (مرکز فرهنگي تبليغي آيندگان، 1392، ص 74). مؤلفه‌هاي مذکور به‌عنوان بخشي از پازل و سيستم حماسي ـ تربيتي ايران اسلامي مطرح بوده‌ و بينش، نگرش و کنش افراد، جريان‌ها و شخصيت‌هاي ايرانيان در تاريخ معاصر را به شيوه‌هاي مستقيم و غيرمستقيم تحت تأثير قرار دادند.
    5. رفتارشناسي حاج قاسم سليماني بر مبناي ملاک‌هاي تربيت حماسي
    ضمن مبنا قرار دادن عناصر تربيت حماسي در فرهنگ ‌سياسي ـ اجتماعي کشور، به بررسي و تحليل اين عناصر در شخصيت و منش شهيد سليماني می‌پردازیم.
    با مطالعه انديشة سياسي ـ اجتماعي و مباني رفتاري شهيد سليماني در طول دوران زندگي و مسئولان وي در سپاه پاسداران انقلاب، مشاهده مي‌کنيم که مکتب و سيرة زندگي فردي و اجتماعي ايشان واجد محورهاي حماسي بود که مي‌تواند با واکاوي دقيق، در سطوح مختلف جامعه کارکرد و کارويژه‌هاي تربيتي براي نسل‌هاي مختلف ازجمله جوانان در پي داشته باشد. با توجه مؤلفه‌هاي مذکور در مورد شاخصه‌ها و معيارهاي فرهنگ حماسي، به توصيف و تبيين اين مقوله در کنش و رفتار شهيد سليماني مي‌پردازيم. با مبنا قرار دادن سخنراني‌ها، عملکرد جهادي شهيد سليماني در جنگ تحميلي و مقابله با جريان‌هاي تکفيري (موسوم به مدافعان حرم) محورهاي مکتب سليماني به تبیین و تحلیل مبانی فکری و سیاسی شهید سلیمانی می‌پردازیم.
    يکي از محورهاي اصلي که هم در بيانات و سخنراني‌هاي حاج قاسم سليماني به‌کرات مشاهده مي‌کنيم و هم در عمل آن را سرلوحة کاري خود قرار داده بود و قريب به‌اتفاق هم‌رزمان شهيد و صاحب‌نظران حوزة انديشة شهيد سليماني بر آن تأکيد ويژه داشتند؛ ولايت‌پذيري محض در کردار و رفتار فردي و اجتماعي خویش بود. در وصيت‌نامه سياسي ـ الهي اين شهيد بزرگوار آمده است: «خدايا تو را سپاس مي‌گويم به‌خاطر نعمت‌هايت... خداوندا تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبي به صلبي منتقل کردي و در زماني اجازه ظهور و وجود دادي که امکان درک يکي از برجسته‌ترين اوليائت را که قرين و قريب معصومين است؛ عبد صالحت خميني کبير را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. اگر توفيق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفي را نداشتم و اگر بي‌بهره بودم از دورۀ مظلوميت علي‌بن ابي‌طالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهي قرار دادي که آنها در همان مسير، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقديم کردند. خداوندا تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خميني عزيز، مرا در مسير عبد صالح ديگري که مظلوميتش اعظم است بر صالحيتش؛ مردي که حکيم امروز اسلام و تشيع و ايران و جهان سياسي اسلام است، خامنه‌اي عزيز که جانم فداي جان او باد، قرار دادي...». به‌طورکلي همۀ رزمندگان هم‌رزمان ايشان تأکيد ويژه داشتند که «در منش و رفتار و عشق به ولايت او هيچ ناخالصي وجود نداشت و ذوب در انقلاب بود. خط قرمز قاسم سليماني نيز ولايت و انقلاب بود» (سردار عارف هاشمي، 1398).
    غيرت نسبت به وطن، ناموس و ارزش‌هاي اسلام ناب محمدي و اهل‌بيت معصوم ديگر بعد مهم شخصيت و مکتب فکري شهيد سليماني بود. وي اين مقوله را هم در جنگ تحميلي، بعدها در قالب مقابله با اشرار و... و پس ‌از آن در جنگ مقابله با جريان‌هاي تکفيري از خود بروز و نشان داد. در بندي از وصيت‌نامة ايشان آمده است: من وجودم را نذر وجود شما و ملت ايران می‌کنم. رهبر معظم انقلاب در وصف اين ويژگي برجسته شهيد سليماني مي‌فرمايند: «حتي نامش هم باعث رعب و وحشت دشمنان مي‌شود: امروز هم مستکبران از نام او وحشت دارند؛ از ياد او وحشت دارند؛ ببينيد در فضاي مجازي با اسم او چه برخوردي مي‌کنند... خب فضاي مجازي موجود دنيا زير کليد مستکبران است؛ از اسمش هم مي‌ترسند و از تکثير او وحشت دارند؛‌ الگو يعني اين؛ مي‌ترسند که تکثير بشود» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 11/۱۰/1400). مؤلفة بعدي زندگي فردي ـ اجتماعي شهيد سليماني، شجاعت و مقاومت است. اين ويژگي که هم‌پوشاني با عناصر قبلي است نيز در منش و کردار شهيد سليماني بسيار برجسته و پررنگ بود. وي در پاسخ به تهديدات دونالد ترامپ رئيس‌جمهور آمريکا، در جمع مردم همدان فرمودند: «من به‌عنوان يک سرباز جواب تو را مي‌دهم؛ تو ما را تهديد مي‌کني به اينکه اقدامي انجام مي‌دهي که در دنيا سابقه ندارد. ترامپ قمارباز؛ من خودم به‌تنهايي در مقابلت مي‌ايستم» (سخنان شهید سلیمانی در جمع مردم همدان). رهبر انقلاب از ايشان به‌عنوان مظهر شجاعت و مقاومت ايران اسلامي ياد کرده و مي‌فرمايند: «[سردار شهيد سليماني] تبلور ارزش‌هاي فرهنگي ايراني و ايران بود... داراي شجاعت و روحية مقاومت بود؛ شجاعت و مقاومت جزو خصلت‌هاي ايراني است. زبوني و عقب‌نشيني و انفعال و مانند اينها ضد روحية ملي ماست. آنهايي که ادعاي مليت مي‌کنند و عملاً زبوني از خودشان نشان مي‌دهند، دچار تناقض‌اند؛ و او مظهر شجاعت بود، مظهر مقاومت بود؛ اين را همه مشاهده مي‌کردند و مي‌ديدند» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 26/۰۹/1399). يا در جايي ديگر مي‌فرمايند: «شهيد سليماني، هم شجاع بود هم باتدبير؛ صِرف شجاعت نبود؛ بعضي‌ها شجاعت دارند؛ اما تدبير و عقل لازم براي به‌ کار بردن اين شجاعت را ندارند. بعضي‌ها اهل تدبيرند؛ اما اهل اقدام و عمل نيستند؛ دل و جگر کار را ندارند. اين شهيد عزيزِ ما، هم دل و جگر داشت ـ به دهان خطر مي‌رفت و ابا نداشت؛ نه‌فقط در اين حوادث اين روزها؛ [بلکه] در دوران دفاع مقدس هم در فرماندهي لشکر ثارالله همين‌جوري بود؛ خودش و لشکرش ـ هم باتدبير بود؛ فکر مي‌کرد تدبير مي‌کرد؛ منطق داشت براي کارهايش. اين شجاعت و تدبيرِ توأمان، فقط در ميدان نظامي هم نبود؛ در ميدان سياست هم همين‌جور بود؛ بنده بارها به دوستاني که در عرصة سياسي فعال‌اند اين را مي‌گفتم؛ رفتار او را، کارهاي او را [مي‌ديدم]. در عرصة سياست هم شجاع بود، هم با تدبير؛ سخنش اثرگذار بود، قانع‌کننده بود، تأثير‌گذار بود. از همة اينها بالاتر، اخلاص او بود. با اخلاص بود؛ اين ابزار شجاعت و ابزار تدبير را براي خدا خرج مي‌کرد؛ اهل تظاهر و ريا و مانند اينها نبود. اخلاص خيلي مهم است» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 18/۱۰/1398).
    فتوت ـ جوان‌مردي و نوع‌دوستي ديگر عنصر برجسته شهيد سليماني بود که با تأسي از فرهنگ و ارزش‌هاي اسلام ناب تشيع در برهه‌هاي زماني مختلف آن را سرلوحة کاري خود قرار داده بود. آزادسازي مناطق مختلف (يهودي‌نشين، اهل تسنن، ايزدي، تشيع) در کشورهاي سوريه و عراق از چنگال تکفيري‌هاي خون‌خوار، حضور مجاهدانة در عمليات‌هاي مستقيم نظامي در جنگ تحميلي، مقابله با اشرار، حضور در حوادث طبيعي در مناطق مختلف کشور و... اين ويژگي را نشان مي‌دهد. ايشان در وصيت‌نامه سياسي ـ معرفتي خود آورده ‌است: در دوره حکومت و حاکميت خود در هر مسئوليتي، احترام به مردم و خدمت به آنها را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعي، توسعه‌گر ارزش‌ها باشند؛ نه با توجيحات واهي، ارزش‌ها را بايکوت کند (وصيت شهيد سليماني). رهبر انقلاب در همين چارچوب در مورد شهيد سليماني مي‌فرمايند: «[سردار شهيد سليماني] تبلور ارزش‌هاي فرهنگي ايراني و ايران بود... روحية فداکاري و نوع‌دوستي داشت؛ يعني برايش اين ملت و آن ملت و مانند اينها [مطرح] نبود؛ نوع‌دوست بود؛ واقعاً حالت فداکاري براي همه داشت. از طرفي اهل معنويت و اخلاص و آخرت‌جويي بود؛ واقعاً معنوي بود؛ واقعاً اهل معنا و اهل اخلاص بود و اهل تظاهر نبود. خب اينها مجموعة مکارم اخلاق است، اينها مکارم باارزشي است. اين را مردم ديدند؛ اين تبلور پيدا کرد در اين آدم. در بيابان‌هاي فلان کشور و فلان کشور و روي کوه‌ها و در مقابل دشمنان گوناگون رفت و اين ارزش‌هاي فرهنگي ايراني را درواقع مجسم کرد؛ متبلور کرد؛ نشان داد؛ پس قهرمان ملت ايران شد» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 26/۰۹/1399). يا در مورد حضور وي در مناطق سيل‌زده خوزستان يکي از فرماندهان سپاه آورده‌است: «او در روزهاي سيل خوزستان، اسلحه را زمين گذاشت و بيل دستش گرفت. من مي‌ديدم که براي مردم و سيل‌زدگان اشک مي‌ريخت. حاج قاسم اين‌گونه نبود که دستور بدهد و برود. تا لحظه آخر و تا موقعي که مردم يک روستا يا منطقه نجات پيدا کنند و امکانات بگيرند، کنار مردم مي‌ايستاد. حضور حاج قاسم همچنين در زمان سيل خوزستان، يک انسجام بين مديران و نيروهاي مسلح اين استان به‌وجود آورد. در روزهاي سيل، وجود حاج قاسم و ابومهدي المهندس باعث دلگرمي بين مردم خوزستان بود. مردمي که همه دارايي و زندگي خود را از دست‌رفته مي‌ديدند؛ قاسم سليماني برايشان يک منجي بود» (سردار عارف هاشمي، 1398).
    ديگر بعد بنيادين شخصيت و منش شهيد سليماني، ايثار و ازخودگذشتگي مثال‌زدني وي بود؛ که از وي به‌عنوان مظهر اين مؤلفه در نهاد مقدس سپاه ياد مي‌شود. ايشان در طول عمر بابرکت خود نه دنبال پست و مقام و نشان بود و نه اسم‌ و رسمي معروف و تبليغاتي داشت. اين منش و کردار را نيز در وصيت‌نامه ايشان مشاهده مي‌کنيم که خواسته بود القاب سردار و مانندِ آن بر روي سنگ‌قبر وي بپرهيزند و عنوان سرباز را شايسته مقام ارجمند خود مي‌دانست. رهبر انقلاب در همين چارچوب در مورد ايشان مي‌فرمايند: «خدا را شکر که مردان فداکاري در زمان ما هستند و بودند و ديديم کسان زيادي را که در اين جهت به اميرالمؤمنين اقتدا کردند و [از او] پيروي کردند؛ عاشق شهادت بودند، دنبال شهادت بودند، آرزوي شهادت داشتند و خداي متعال نصيب کرد شهادت را. شهيد سليماني را دشمنان تهديد کرده بودند که تو را به قتل خواهيم رساند؛ اين بزرگوار به دوستانش گفته بود که اينها تهديد مي‌کنند من را به چيزي که دارم در کوه و بيابان و پست و بلند دنبالش مي‌گردم؛ من را به آن تهديد مي‌کنند!» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 12/۰۲/1400).
    مجاهد در راه حق و استقامت در مسير ديگر ويژگي‌هاي برجسته شهيد سليماني بوده‌اند. مقام معظم رهبري در زمان اهداي درجة ذوالفقار به شهيد سليماني به اين ويژگي‌هاي رفتاري و منشي اين شهيد بزرگوار اشاره کردند و مي‌فرمايند: «[آقاي سليماني] بارها، بارها، بارها جان خودشان را در معرض تهاجم دشمن قرار داده‌اند؛ در راه خدا، براي خدا و مخلصاً لِلّه؛ و مجاهدت کرده‌اند. ان‌شاءالله خداي متعال به ايشان اجر بدهد و تفضل کند و زندگي ايشان را با سعادت و عاقبت ايشان را با شهادت قرار بدهد؛ البته نه حالا. هنوز سال‌ها جمهوري اسلامي با ايشان کار دارد. اما بالاخره آخرش ان‌شاءالله شهادت باشد» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 19/۱۲/1397). پس از شهادت ايشان نيز دربندي از صحبت‌هاي خود مي‌فرمايند: سردار شهيد حاج قاسم سليماني نمونه برجسته‌اي از تربيت‌يافتگان اسلام و مکتب امام خميني بود؛ او همۀ عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانيد؛ شهادت پاداش تلاش بي‌وقفه او در همة اين سال‌ها بود (بيانات رهبر معظم انقلاب، 18/ 10/ 1398).
    مجموع عوامل فوق باعث شد که از مکتب شهيد سليماني به‌عنوان، احياگر عدالت‌خواهي و ظلم‌ستيزي در جهان اسلام ياد شود. ايشان با همين نگاه و نگرش توانستند همبستگي و اجماعي از جوانان شيعي از سراسر منطقه و جهان ايجاد کنند و در مقابل نقشه شوم صهيونيسم جهاني و نظام استکباري براي تشکيل و استمرار شجرة خبيثه داعش و نيروهاي تکفيري ديگر به مقابله برخيزند و موفق شوند. رهبر انقلاب در همين راستا به نقش و جايگاه مهم شهيد سليماني در تشکيل و تأسيس محور مقاومت در جهان اسلام اشاره مي‌کنند و مي‌فرمايند: «خداي بزرگ را با همة وجود سپاسگزارم که به مجاهدات فداکارانة شما و خيل عظيم همکاران‌تان در سطوح مختلف، برکت عطا فرمود و شجرة خبيثه‌اي [داعش] را که به دست طواغيت جهان غرس شده بود، به‌دست شما بندگان صالح، در کشور سوريه و عراق ريشه‌کن کرد. اين تنها ضربه به گروه ستمگر و روسياه داعش نبود؛ ضربة سخت‌تر به سياست خباثت‌آلودي بود که ايجاد جنگ داخلي در منطقه و نابودي مقاومت ضدصهيونيستي و تضعيف دولت‌هاي مستقل را به‌وسيلة رؤساي شقي اين گروه گمراه هدف گرفته بود؛ ضربه بود به دولت‌هاي قبلي و کنوني آمريکا و رژيم‌هاي وابسته به آن دراين منطقه که اين گروه را به‌وجود آوردند و همه‌گونه پشتيباني کردند تا سلطة نحس خود را در منطقة غرب آسيا بگسترانند و رژيم غاصب صهيونيست را بر آن مسلط سازند. شما با متلاشي ساختن اين تودة سرطاني و مهلک [داعش]، نه‌فقط به کشورهاي منطقه و به جهان اسلام؛ بلکه به همة ملت‌ها و به بشريت خدمتي بزرگ کرديد. اين نصرتي الهي و مصداق «وَ ما رَمَيتَ اِذ رَمَيتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمي» بود که به‌خاطر مجاهدت شبانه‌روزي شما و هم‌رزمانتان به شما پاداش داده شد» (بيانات رهبر معظم انقلاب، 30/۰۸/1396).
    نتيجه‌گيري
    حماسه در دل خود گوياي مفاهيم اخلاقي و تربيتي است؛ و شکل‌گيري حماسه‌ها رهاوردي تربيتي داشته‌اند که تحليل و تبيين آنها از منظر تربيتي کليد حل بسياري از مشکلات نظام تربيتي امروز جامعة ماست؛ زيرا در اين عصر با توسل به الگوهاي نامطلوب تربيتي که ثمرة فضاي مجازي و تبليغات گسترده غرب و شيوه‌ها و باورهاي غلط تربيتي است، ارزش‌ها فروکاسته شد و ضد ارزش‌ها صدرنشين نظام تربيتي شده‌اند. در اين بستر فرهنگي ـ اجتماعي، سخت‌کوشي، مسئوليت‌پذيري، غيرت‌مندي، شجاعت، قناعت، گذشت و مانند آن، جاي خود را به مفاهيمي همچون عافيت‌طلبي و تن‌آساني، بي‌مسئوليتي، بي‌غيرتي، بزدلي و ترس، پرتوقعي، سنگدلي و امثالهم داده است؛ که تنها راه خروج از اين بحران توسل به حماسه و تربيت حماسي است؛ زيرا در مفهوم حماسه رفتار حماسه‌سازان مملو از ارزش‌هاي مطلوب تربيتي است که شايسته الگوگيري براي نظام تربيتي است و غفلت از آن سبب ظهور پيامدهاي ناگواري در سطح جامعه خواهد شد. پژوهش حاضر با هدف پر کردن خلأ تربيت حماسي و شاخصه‌هاي آن (شجاعت و مبارزه براي اقامۀ حق و دفاع از مظلومان با عقلانيت و اخلاق‌مندي توأمان شده و عشق به وطن و دگردوستي) در نظام تربيتي ايران نگارش شد. در اين چارچوب، مکتب و سيرة شهيد سليماني که زندگي فردي و اجتماعي وي سرشار از مؤلفه‌هاي حماسي (ولايت‌مداري، غيرت، شجاعت، فتوت و جوان‌مردي، ايثار و ازخودگذشتگي، مجاهدت در راه حق، ياد مرگ و ذکر معاد، استقامت و پايداري، توکل، احسان و نوع‌دوستي و عدالت‌خواهي و ظلم‌ستيزي) بود، به‌عنوان الگوي تعالي‌بخش در سطوح و ابعاد مختلف جامعه مي‌تواند اين کارکرد را داشته باشد. در حقيقت رفتار و سيرة اين شهيد بزرگوار از جنبة معنوي و ارزشي سرشاري برخوردار است که اگر نظام تربيتي ما به سيرة اين الگوي عملي تربيت حماسي توسل جويد، مي‌توان انتظار تربيت متربياني با خصايص زير داشت:
    ـ پشتوانه خود را در هر کار، خدا بدانند و از مشکلات نترسند؛
    ـ ايمان به‌خدا را در دل خود زنده و تقويت کنند؛
    ـ اطاعت از ولي امر مسلمين را به‌عنوان وظيفه‌اي شرعي بر خود لازم دانسته و در راه دفاع از ارزش‌ها سرباز و گوش‌ به ‌فرمان وي باشند؛
    ـ نسبت به ارزش‌هاي اسلام و منافع مسلمين غيور باشند؛
    ـ قدرت و شجاعت و دلاوري خود را در پرتو به اعتقاد به خدا در راه خدمت به مخلوقات به‌کار بگيرند؛
    ـ در گسترش روحيات جوان‌مردانه نسبت به هم‌نوعانشان بکوشند؛
    ـ مفهوم گذشت و ديگري را بر خود ترجيح دادن در عين نياز را بياموزند؛
    ـ در راه اعتلاي حق عليه باطل کوشش کنند؛
    ـ در مقابل سختي و موانع مقاوم و پايدار باشند؛
    ـ هم‌نوعان و وطن را دوست بدارند و در راه حفظ آنها تلاش کنند؛
    ـ در مقابل ظلم بستيزند و در گسترش عدالت بکوشند.

    References: 
    • نهج‌البلاغه، 1379، ترجمۀ محمد دشتي، قم، مشهور.
    • ابن‌مسکويه، ابوعلي احمدبن محمد، 1389ق، تهذيب الأخلاق و تطهير الأعراق، بيروت، منشورات دار مکتبة الحياة.
    • اسماعيل‌پور، ابوالقاسم، 1377، اسطوره، بيان نمادين، تهران، سروش.
    • اميني، سيدجواد و همكاران، 1399، «تبيين منظومة (اعتقادي / رفتاري) سپهبد شهيد حاج قاسم سليماني به‌عنوان حکمران اسلامي»، حکمراني متعالي، ش 1، ص 129ـ160.
    • بابايي، محمدباقر، 1396، «راهبرد حصار فرهنگي در تقابل با جريان نفوذ از منظر قرآن»، سياست دفاعي، ش 98، ص 161ـ186.
    • بني‌لوحي، سيدعلي، 1398، اين مرد پايان ندارد: زندگي سرباز سرافراز شهيد قاسم سليماني، اصفهان، راه بهشت.
    • بيات، عبدالحميد و سيدمهدي طباطبايي، 1399، «الگوي مطلوب ارتباطات ميان‌فردي در سلسله‌مراتب فرماندهي: مورد مطالعه شهيد حاج قاسم سليماني»، مديريت اسلامي، ش 28(4)، ص 169ـ185.
    • بيانات رهبر معظم انقلاب، در: khamenei.ir
    • جرجاني، علي‌بن محمد، 1379، التعريفات، تهران، ناصرخسرو.
    • جمعی از نویسندگان، 1400، «اسرار سلیمانی»، در: مجموعه مقالات جمعی از صاحب‌نظران درباره شخصیت شهید سردار حاج قاسم سلیمانی، تهران، خط مقدم.
    • حافظ‌نيا، محمدرضا، 1385، مقدمه‌اي بر روش تحقيق در علوم انساني، تهران، سمت.
    • خليلي جهان‌تيغ، مريم و مهدي دهرامي، 1390، «ادبيات تعليمي و تربيتي در شاهنامه فردوسي»، پژوهشنامه ادبيات تعليمي، ش 3(6)، ص 41ـ51.
    • خوشناموند، محسن، 1400، طراحی و اعتباریابی الگوی تربیت حماسی بر اساس شاهنامه فردوسی برای دوره کودکی، رسالة دكتري، تهران، دانشگاه علامه طباطبائی.
    • دهخدا، علي‌اکبر، 1389، لغت‌نامه، تهران، دانشگاه تهران.
    • دهقاني‌پوده، حسين و امين پاشايي هولاسو، 1399، «تدوين الگوي فرماندهي شهيد قاسم سليماني»، مديريت اسلامي، ش 2(4)، ص 13ـ37.
    • دياني، مسعود، 1392، «تربيت حماسي؛ چيستي و چرايي»، خيمۀ معرفت، ش 14، ص 1ـ28.
    • رستمي، علي، 1399، «حکمراني امنيتي در انديشه سپهبد شهيد حاج قاسم سليماني (امنيت‌بخشي در محور مقاومت)»، حکمراني متعالي، ش 1، ص 49ـ62.
    • رياض، محمد، 1382، فتوت‌نامه تاريخ، آيين، آداب‌ و رسوم، به اهتمام عبدالکريم جربزه‌دار. تهران، اساطير.
    • صالح‌بن جناح، 1372، کتاب الادب و المروء، مقدمه، تصحيح، ترجمه و تأليف سيدمحمد دامادي. تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.
    • طبرسي، حسن‌بن فضل، 1425ق، مکارم الاخلاق، تهران، دار الفقه.
    • عميد، حسن، 1377، فرهنگ فارسي عميد، تهران، اميرکبير.
    • فراهيدي، خليل‌بن احمد، 1410ق، کتاب العين، قم، هجرت.
    • قراباغي، ميثم و محمد ازگلي، 1399، «واکاوي سبک رهبري شهيد حاج قاسم سليماني الگوي متعالي رهبري خدمتگزار»، مديريت اسلامي، ش 28(4)، ص 113ـ139.
    • مرکز فرهنگي و تبليغي آينده‌سازان، 1392، گفتارهايي در تربيت حماسي، قم، مرکز فرهنگي و تبليغي آينده‌سازان.
    • مطهري، مرتضي، 1388، حماسه حسيني، تهران، صدرا.
    • ـــــ ، 1389، مجموعه آثار، تهران، صدرا.
    • مظاهري، محمدمهدي، 1399، «ارائه الگوي مديريتي در تراز انقلاب براي مديران عالي جمهوري اسلامي ايران مبتني ‌بر سبک مديريتي شهيد سپهبد قاسم سليماني»، مديريت اسلامي، ش 28(1)، ص 21ـ46.
    • موسوي، سيدمحمد، 1398، «مکتب شهيد حاج قاسم سليماني در دفاع از حريم اهل‌بيت»، مطالعات بيداري اسلامي، سال هشتم، ش 15، ص 75ـ100.
    • موسوي، سيدمهدي، 1392، «تربيت حماسي، الگوي تربيت مهدوي»، مشرق موعود، ش 7(26)، ص 91ـ114.
    • مهران‌فر، ابوذر، 1398، برادر قاسم: جستاري در انديشه‌هاي راهبردي حاج قاسم سليماني در حوزه ولايت، انقلاب، دفاع مقدس، شهادت، مدافعان حرم، فرهنگ و هنر، قم، مهر اميرالمؤمنين.
    • نجفي، محمدحسن‌، 1386، جواهرالکلام في شرح شرائع الاسلام، تهران، دارالکتاب الاسلاميه.
    • نراقي، ملاحمد، 1348، معراج السعاده، قم، طوباي محبت.
    • نوروزي، خورشيد، 1386، «تحليل نوع ادبي سمک عيار»، ادبيات عرفاني و اسطوره‌شناختي، ش 3(9)،‌ص 135ـ159.
    • Ćurko, Bruno & et. All, 2018, "Ethics and values education Manual for Teachers and Educators", The Leadership Quarterly, N. 33 (3), p. 269–291.
    • Katz, Robert, 1974, Skills of an Effective Administrator Harvard Business Review, September-OctoberStoner, London; Prentic-Hall.
    • Snyder, C. R. Lopez, S. J. & Pedrotti, J. T, 2010, Positive psychology: The scientific and practical explorations of human strengths, Sage Publications.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    خوشناموند، محسن، فیاض، ایراندخت، محمودی رجا، سید زکریا، صحرائی پاریزی، فاطمه.(1402) حماسه، تبلور دیدگاه‌های نوین: سیرۀ تربیتی شهید حاج قاسم سلیمانی بسترساز تربیت حماسی متعالی. فصلنامه معرفت، 32(3)، 67-77

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محسن خوشناموند؛ ایراندخت فیاض؛ سید زکریا محمودی رجا؛ فاطمه صحرائی پاریزی."حماسه، تبلور دیدگاه‌های نوین: سیرۀ تربیتی شهید حاج قاسم سلیمانی بسترساز تربیت حماسی متعالی". فصلنامه معرفت، 32، 3، 1402، 67-77

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    خوشناموند، محسن، فیاض، ایراندخت، محمودی رجا، سید زکریا، صحرائی پاریزی، فاطمه.(1402) 'حماسه، تبلور دیدگاه‌های نوین: سیرۀ تربیتی شهید حاج قاسم سلیمانی بسترساز تربیت حماسی متعالی'، فصلنامه معرفت، 32(3), pp. 67-77

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    خوشناموند، محسن، فیاض، ایراندخت، محمودی رجا، سید زکریا، صحرائی پاریزی، فاطمه. حماسه، تبلور دیدگاه‌های نوین: سیرۀ تربیتی شهید حاج قاسم سلیمانی بسترساز تربیت حماسی متعالی. معرفت، 32, 1402؛ 32(3): 67-77