معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 182 ـ بهمن 1391، 111ـ126
عابدين مؤمنى*
سيدجلال موسوى نسب**
چكيده
تلقيح مصنوعى، يكى از پديده هاى شگفت دنياى مدرن است. با توجه به اينكه اين بحث به طور خاص در زمره مباحث كتب فقهى فقهاى متقدم مطرح نشده است، مى تواند منشأ ايجاد مسائل مختلف فقهى و حقوقى باشد. هرچند در آغاز، برخى از اربابان ساحت فقه قائل به ممنوعيت مطلق در همه صور تلقيح مصنوعى بوده اند، يا بعضى ديگر از مراجع معظم تقليد در مقام افتا، حتى تلقيح نطفه زوج به زوجه شرعى و قانونى خود را محل تأمل و اشكال مى دانستند، اما با به رسميت شناختن اين مسئله به جواز از سوى برخى ديگر از صاحبان افتا، و شرعى و قانونى دانستن نسب اطفال ناشى از تلقيح مصنوعى، اختلافات نظرى عديده اى به وجود آمد كه ديدگاه هاى جديدى را مطرح كرد و به بازخوانى بيانات شرعى پرداخته شد.
بررسى ها نشان مى دهد با وجود مخالفت پاره اى از فقيهان و صاحب نظران، دلايل استنادى به لحاظ نظرى براى اثبات مدعا تمام نيست و همه صور تلقيح مصنوعى، فاقد منع شرعى است. قول به جواز در انواع آن، كه مطابق با نظر برخى از مراجع معظم تقليد همچون آيت اللّه خامنه اى است، قابل دفاع به نظر مى رسد. همچنين با مطمح نظر قرار دادن مصالح كودكان متولد از تلقيح مصنوعى، و مشروع و قانونى دانستن نسب اين كودكان در همه اشكال تلقيح، مى توان گام بزرگى در راستاى رفع تبعيض و جلوگيرى از مشكلات بعدى در جامعه اسلامى برداشت.
كليدواژه ها: تلقيح مصنوعى، فقه اهل بيت، حقوق موضوعه، جواز، حرمت، نسب.