سال بيست و دوم ـ شماره 190 ـ مهر 1392، 55ـ68
محمدمهدى مشكاتى
چكيده
موضوع «جوهر و عرض» از مباحث مهم فلسفى است؛ زيرا همه موجودات و يا همه موجودات ممكن با اين دو عنوان، طبقه بندى مى گردند. اين موضوع داراى ابعاد گوناگونى است كه در بين آنها كيفيت رابطه جوهر و اعراضش از اهميت ويژهاى برخوردار است. اين نوشتار با روش تحليلى ـ توصيفى بر آن است كه با بررسى تعابير گوناگون و متعدد ملّاصدرا و مقايسه آنها، ديدگاه وى را در بيان نوع اين ارتباط مشخص نموده و به اجمال، با نگرش سينوى مقايسه نمايد.
ابن سينا رابطه جوهر و اعراضش را رابطه علت و معلول مى داند و به دوئيت وجودى جوهر و عرض قايل است، درحالى كه در تعابير ملّاصدرا علاوه بر رابطه عليت، دو نوع رابطه ديگر نيز بين جوهر و عرض طرح مى شود: رابطه حالّ و محل يا تابع و متبوع، و رابطه شأن و ذىشأن. درواقع، ملّاصدرا ابتدا براى جوهر و عرض، دو وجود جداگانه كه يكى وابسته به ديگرى است، قايل مىشود، اما به تدريج فاصله بين جوهر و اعراضش را كم نموده تا آنجاكه در ديدگاه سومش به تبع ديدگاه نهايى خود در باب عليت، دوئيت وجودى جوهر و عرض را برداشته و اعراض را شئون جوهر معرفى مىكند. در تحليل نهايى ملّاصدرا، عرض خارجى بودن به عرض تحليلى بودن تبديل مى گردد.
كليدواژه ها: ابن سينا، ملّاصدرا، جوهر، عرض، عرض تحليلى.