محمدعلي محيطي اردكان

strict warning: Declaration of views_handler_filter_node_status::operator_form() should be compatible with views_handler_filter::operator_form(&$form, &$form_state) in D:\WebSites\nashriyat.ir\modules\views\modules\node\views_handler_filter_node_status.inc on line 14.

بررسي چالش‌هاي معرفت‌شناختي «امکان علوم انساني اسلامي» براساس ديدگاه‌هاي آيت‌الله مصباح يزدي*

قيمت مقاله الكترونيكي: 
3000تومان
 سال سي‌ و يكم، شماره دهم، پياپي 301، دي 1401، ص 15ـ26
 

نوع مقاله: ترويجي
* سيدحسين حسيني / كارشناس ارشد فلسفه مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)     shh1154630@gmail.com

سال انتشار: 
1401
شماره مجله: 
301
شماره صفحه: 
15

سبك پوشش اسلامى از ديدگاه شهيد مطهّرى

سال بيست و دوم ـ شماره 194 ـ بهمن 1392، 87ـ99

زهرا پورروستائى اردكانى1

محمدعلى محيطى اردكان2

چكيده

لباس، يكى از مظاهر پراهميت تمدن بشر و يك عمل اجتماعى معنادار است. اين مقاله با هدف بيان معيارهاى اسلامى پوشش از ديدگاه شهيد مطهّرى و با روش توصيفى ـ تحليلى، به اين نتيجه دست يافته است كه لباس موهبتى الهى براى كرامت دادن به انسان است و اسلام با دستور به پوشش، بشر را به سوى تمدن سوق داده است. هرچند از منظر اسلام، شكل و قالب خاصى براى لباس تعيين نشده است، ولى معيارهايى براى آن وضع شده كه با عنوان «سبك پوشش اسلامى» مورد بررسى قرار گرفته است. اين معيارها براساس فطرت انسان، به منظور غنا بخشيدن به تمدن بشرى، حفظ نيرومندى و استقلال جامعه اسلامى و استحكام نظام خانوادگى وضع شده است. آراستگى، در نظر داشتن روحيه اجتماعى مانند ايثار و همدردى و همرنگى، حفظ عزت نفس، رعايت نظم و نظافت، و حفظ حرمت و كرامت انسانى از بايسته هاى پوشش اسلامى است. همچنين تقليد از بيگانگان و تشبّه به آنها، پوشيدن لباس شهرت، تشبّه به جنس مخالف، اسراف، و... در سبك پوشش اسلامى جايگاهى ندارند و مورد نهى واقع شده اند.

كليدواژه ها: شهيد مطهّرى، سبك زندگى، پوشش، لباس، تمدن، اسلام.

سال انتشار: 
22
شماره مجله: 
194
شماره صفحه: 
87

مبانى دين‏ شناختى ديدگاه علّامه مصباح پيرامون علم دينى

سال بيست و دوم ـ شماره 190 ـ مهر 1392، 13ـ26

محمدعلى محيطى اردكان

چكيده
مقاله حاضر با پژوهش در آثار گفتارى و نوشتارى علّامه مصباح، امورى نظير رابطه دنيا و آخرت، نياز هميشگى به دين، جهانشمولى دين اسلام، و هدف و قلمرو دين را به عنوان مبانى دين‏ شناختى ديدگاه بديع ايشان پيرامون علم دينى معرفى كرده و به توصيف و تحليل آنها پرداخته است. به اعتقاد علامه مصباح، انسان ضرورتا و به ‏صورت هميشگى به دين نياز دارد و دين اسلام كه آخرين دين الهى به شمار ميرود جاودانه است. با پژوهشى درون دينى، روشن مى ‏شود كه دين نسبت به بيان حقايق خارجى تعهدى ندارد و مسائلِ توصيفى علوم طبيعى و انسانى، بالذات جزء دين نيست؛ چراكه رسالتِ اصلى دين، نشان دادن راه كمال ـ قرب به خدا ـ از طريق بيان حكم افعال اختيارى انسان است. در عين حال، توجه به هدف و قلمرو دين نشان مى‏دهد كه دين به لحاظ احكام ارزشى در همه عرصه‏هاى زندگى انسان ـ ازجمله در علوم طبيعى و رشته‏ هاى مختلف علوم انسانى مانند مديريت، فلسفه، سياست و... ـ حضور دارد و به‏ راستى اين‏گونه، مى‏توان علوم را شايسته نام دينى دانست.

كليدواژه‏ ها: مبانى، علم دينى، علّامه مصباح، اسلام، قلمرو دين، هدف دين.

سال انتشار: 
22
شماره مجله: 
190
شماره صفحه: 
13

پيشينه رابطه علم و دين در اسلام و غرب

معرفت سال بيست و دوم ـ شماره 188 ـ مرداد 1392، 29ـ42

محمدعلى محيطى اردكان1

چكيده

يكى از بحث هاى مهمى كه ذهن انديشمندان اسلامى و غربى را به خود مشغول كرده است، مسئله ارتباط علم و دين است. با پيشرفت روزافزون علوم طبيعى و انسانى، سؤل هاى زيادى درباره ارتباط اين علوم با دين مطرح مى شود. آگاهى از تاريخچه اين بحث مى تواند نقش بسيار مؤثرى در بررسى موضوع ارتباط علم و دين داشته باشد. اين مقاله با روش توصيفى ـ تحليلى، با برشمردن بسترهاى چالش زاى موضوع علم و دين در جهان غرب و روند تاريخى اين بحث تا قرن حاضر، به اين نكته دست يافته است كه هرچند شروع اين بحث در ابتدا به دلايل مختلفى به غرب بازمى گردد، ولى در عالم اسلام از چشم اندازى ديگر و با عنوان «رابطه عقل و دين» مطرح شده است و مسئله رابطه علم و دين به شكلى كه در جهان مسيحيت مطرح بوده، نه به عنوان مسئله، بلكه به مثابه موضوعى وارداتى مورد بحث انديشمندان مسلمان قرار گرفته است. علاوه بر آن، اين بحث در جهان اسلام، بيشتر ميان علوم انسانى و دين مطرح شده است.

كليدواژه ها: پيشينه، علم و دين، اسلام، مسيحيت، غرب.

سال انتشار: 
22
شماره مجله: 
188
شماره صفحه: 
29

تأويل از ديدگاه فيض كاشانى

معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 177 ـ شهريور 1391، 91ـ100

محمدعلى محيطى اردكان*

چكيده

«تأويل» يكى از موضوعاتى است كه فيض كاشانى در تفسير قرآن و عرفان بدان پرداخته و در فهم درست آيات و روايات و حقايق هستى، برايش نقش كليدى قايل است. هدف اين پژوهش آن است كه با روش توصيفى ـ تحليلى به بررسى ديدگاه ايشان درباره تأويل بپردازد و مؤلفه هاى اصلى آن را تبيين كند. يافته ها حاكى از آن است كه وى تأويل را «تعميم معناى متبادر از لفظ و حمل لفظ بر معناى غيرمتبادر» مى داند. وى با تبيين پيوند عميق لفظ و معنا، الفاظ را داراى حقيقت و روح واحدى مى داند كه ممكن است به لحاظ مصداقى، شكل ها و مصاديق متعددى داشته باشند. وى از اين رهگذر، پرده از سرّ اختلاف تعابير معصومان عليهم السلام در بيان معانى آيات قرآن برمى دارد. فيض كاشانى روايات متعددى را در مقام بيان امكان تأويل در آيات قرآن و نيازمندى آيات قرآن به تأويل يادآور مى شود. از برخى روايات ذكرشده، مى توان تعميم تأويل را نسبت به ظواهر قرآن برداشت كرد. وى ملاك درستى تأويل را بهره مندى آن از پشتوانه نقلى و يا ضرورت عقلى دانسته و تأويل را مختص معصومان عليهم السلام مى داند.

كليدواژه ها: تأويل، فيض كاشانى، ظاهر، باطن، لفظ، معنا.

سال انتشار: 
21
شماره مجله: 
177
شماره صفحه: 
91
محتوای تغذیه