فهم قرآن از معرفت ظنّى تا معرفت يقينى
دكتر محمدكاظم شاكر
مقدّمه
خداوند متعال همراه با آفرينش انسان، به او قدرت بيان بخشيد تا با وضع الفاظ و كاربرد آن ها، فرايند تفهيم و تفهّم را پديدار سازد1 و آن گاه خود با همان زبان، حقايق را به او تفهيم كرد2 و از او خواست تا در همه آياتش، اعم از آفاقى، انفسى و كلامى، انديشه كند و با تكيه بر انديشه استوار و دريافت هاى متقن و خلل ناپذير، گام هايى مطمئن به سوى هدف هاى والا بردارد.
مقصدِ انديشه در همه انواع آيات، علم و يقين و قطعيت است. از اين رو، در قرآن كريم بر كسب معرفت هاى يقينى و پرهيز از معرفت هاى ظنّى و همراه با شك و ريب تأكيد شده است. در مقابل، امروزه شاهد طرح برخى مباحث هستيم كه حاصل آن روانه ساختن موريانه شك و ترديد و نسبيت به جان همه چارچوب هاى معرفت دينى است.
پرسشى كه در اين جا مطرح است اين كه تا چه اندازه دريافت هايى كه ما از متون دينى، به ويژه قرآن كريم، داريم قابل اعتماد و اطمينانند؟ به عبارت ديگر، آيا دريافت هاى حاصل از متون دينى به درجه يقين مى رسند يا همگى با نوعى شك و ظنّ همراهند؟
اين مقاله، ابتدا به تبيين سه درجه از فهم ـ يعنى يقين، ظنّ و شك ـ پرداخته، سپس انواع راه هاى كسب معرفت از قرآن را از نظر درجه فهم ارزيابى كرده است.