معرفت سال بيست و دوم ـ شماره 189 ـ شهريور 1392، 11ـ24
اسماعيل نوده فراهانى1
عباس مقامى2
مهديه كاظمى تكليمى3
چكيده
در اين مقاله، ديدگاه هاى مطرح شده پيرامون «افزايش جمعيت» در قالب رويكردهاى سه گانه «افزايش جمعيت به مثابه افزايش جويندگان رفاه»، «افزايش جمعيت به مثابه افزايش نيروى انسانى در خدمت توسعه» و «افزايش جمعيت به مثابه افزايش مسلمانان يا شيعيان» طبقه بندى شده است. سپس براى صورت بندى سياست گذارى مطلوب جمعيت در ايران، از نوعى مطالعه تطبيقى ـ تاريخى بهره برده ايم. بنابراين، بررسى اجمالى برخى رويكردهاى موجود در سياست گذارى جمعيت، از جمله در انگليس، هند، تركيه، فلسطين اشغالى و لبنان و همچنين مرورى تاريخى بر سياست هاى جمعيتى پس از انقلاب اسلامى طى سال هاى 1357 تا 1384 و سرانجام، بررسى علل عدم توفيق رويكرد اصلاحى دولت نهم و دهم با عنايت به ساير سياست هاى مؤثر بر مقوله جمعيت در ايران، از جمله سياست هاى آموزش عالى، سياست هاى كلان اقتصادى و... بخش هاى كليدى اين مقاله را تشكيل داده است.
يافته اين پژوهش با تأكيد بر سه گزاره تناقض آميز ذيل برجسته شده است: 1. جمعيت ايران بايد افزايش يابد؛ 2. جمعيت پايتخت بايد كاهش يابد؛ 3. سياست تمركززدايى توفيقى نداشته است.
كليدواژه ها: سياست گذارى جمعيت، رشد جمعيت، جمعيت ايران، دهه پيشرفت و عدالت.