يعقوب احمدي

strict warning: Declaration of views_handler_filter_node_status::operator_form() should be compatible with views_handler_filter::operator_form(&$form, &$form_state) in D:\WebSites\nashriyat.ir\modules\views\modules\node\views_handler_filter_node_status.inc on line 14.

نگرش دينى و هوش فرهنگى (مورد مطالعه: شهر سنندج)

معرفت سال بيستم ـ شماره 167 ـ آبان 1390، 123ـ138

يعقوب احمدى*

چكيده

هوش فرهنگى توانايى فرد براى تطبيق با ارزش‏ها، سنت‏ها، آداب و رسوم متفاوت است. با توجه به متنوع و چندفرهنگى بودن جامعه ايرانى و همچنين جامعه شهرى سنندج، هدف اصلى مقاله سنجش وضعيت هوش فرهنگى و متعين‏هاى آن است. از آنجايى كه دين و نگرش دينى، مؤلفه بسيار برجسته‏اى در شكل‏دهى به جهت‏گيرهاى نگرشى افراد به شمار مى‏رود، به عنوان مؤلفه اصلى مؤثر بر هوش فرهنگى مورد كنكاش قرار مى‏گيرد.

روش پژوهش حاضر، توصيفى از نوع همبستگى است. از نظر كنترل شرايط پژوهش، يك بررسى پيمايشى، از نظر وسعت، پهنانگر و از نظر زمانى، مقطعى است. جامعه آمارى پژوهش، شهروندان 15 سال به بالاى مناطق چندگانه شهر سنندج هستند. شيوه نمونه‏گيرى به روش خوشه‏اى چندمرحله‏اى و حجم نمونه 340 نفر مى‏باشند.

نتايج توصيفى تحقيق حكايت از آن دارد كه سطح هوش فرهنگى شهروندان در شاخص هوش فرهنگى و ابعاد چهارگانه در حد متوسط و متوسط رو به بالا قرار دارد. اين نشان از رضايت‏بخش بودن وضعيت هوش فرهنگى است. نتايج تحليلى تحقيق نيز حاكى از ارتباط معنادار و البته معكوس ميان نگرش دينى با شاخص هوش فرهنگى و سه بعد از ابعاد چهارگانه هوش فرهنگى هستند.

كليدواژه‏ها: هوش فرهنگى، نگرش دينى، تنوع فرهنگى، انگيزش، فراشناخت، ارزش، چندفرهنگى.

سال انتشار: 
20
شماره مجله: 
167
شماره صفحه: 
123

تحليل جامعه‏ شناختى انديشه‏ هاى سياسى ابن‏ خلدون

يعقوب احمدى*

چكيده

ابن‏خلدون از جمله انديشوران مسلمانى است كه بسيارى او را بنيانگذار اصلى رشته «جامعه‏شناسى» مى‏دانند. نوشتار حاضر به بررسى نظريات ابن‏خلدون در باب يكى از وجوه جامعه‏شناختى انديشه او يعنى «جامعه‏شناسى سياسى» پرداخته است كه عمدتا به نقش نيروهاى اجتماعى در سياست توجه دارد. ابن‏خلدون دو عامل عمده انسانى را در ظهور و سقوط دولت‏ها عنوان كرده است: قوميت و گروه‏هاى قومى و نخبگان.

     اين مقاله به روش تحليلى، با استفاده از اسناد، مدارك و منابع موجود، به ويژه كتاب مهم و اصلى ابن‏خلدون يعنى مقدّمه ابن‏خلدون، موضوع را در كانون مطالعه قرار داده است. ابن‏خلدون، همزمان با توجه به عصبيت به عنوان دولت عامل‏ساز، براى نقش كسانى كه كنش تاريخى را بر عهده دارند، اهميت بسيارى قائل است. وى عامل تغيير نظام‏هاى سياسى را حركت و خيزش اقوام مى‏داند و در اين زمينه، بر نقش نخبگان در موفقيت خيزش تأكيد مى‏كند. نظريات ابن‏خلدون در اين مباحث، با نظريات كارل ماركس و ويلفردو پاره‏تو، وجوه اشتراك بسيارى دارد.

كليدواژه‏ها: جامعه‏شناسى سياسى، نخبه، قوميت، عصبيت، دولت.

سال انتشار: 
19
شماره مجله: 
157
شماره صفحه: 
83
محتوای تغذیه