معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 183 ـ اسفند 1391، 57ـ67
محمدحسين فارياب*
چكيده
خداوند از سويى، موجودى ثابت و تغييرناپذير است كه زمان و مكان و موجودات مكانى و زمانى در او تأثيرى نمى گذارند و از سوى ديگر، عالم به جزئيات است؛ جزئياتى كه متغير بوده و در نگاه نخست، تغيير در آنها موجب تغيير در علم و در نتيجه در ذات خدا خواهد شد. اينكه آيا علم خدا به جزئيات با تغييرناپذيرى علم خدا و سپس ذات خدا سازگار يا ناسازگار است، مسئله مهم اين نوشتار است.
نگارنده بر آن است تا به بررسى اين مسئله در آثار مشاهير فلسفه و كلام بپردازد كه چگونه از سويى، خداوند را موجودى تغييرناپذير دانسته و از سوى ديگر، او را عالم به جزئيات معرفى كرده اند. بر اساس مهم ترين يافته هاى اين تحقيق، راه حل هايى مختلف بر اساس رويكردهايى متفاوت از سوى مشاهير فلسفه و كلام ارائه شده است. به نظر مى رسد جنجالى ترين ديدگاه ميان فلاسفه، ديدگاه ابن سينا بوده است، ضمن آنكه نظريه فاضل مقداد را بايد سرفصلى تازه در مسئله علم خدا در كلام اسلامى به شمار آورد.
كليدواژه ها: علم، فيلسوف، متكلم، علم خدا به جزئيات، تغييرناپذيرى.