ارتباط نظام اقتصادى با نظام عقيدتى
نعمت الله پناهى بروجردى
چكيده
آموزه «خداشناسى» اسلامى مبتنى بر خالقيت و ربوبيت و هدايت الهى است; بدين معنا كه خداوند، هم خالق هستى است و هم مدبّر و هدايت كننده آن. فراتر از آن، خداوند هر لحظه در حال خلق، امر و تدبير است و همه موجودات در همه حالات خود به او وابسته و محتاج اويند و جهان هستى يك لحظه بدون او نه باقى مى ماند و نه اداره يا هدايت مى شود.
در بحث «منشأ حيات اجتماعى»، چهار نظريه وجود دارد كه علاّمه طباطبائى بر اساس نظريه دوم، نظريه «استخدام» را ابداع كرده اند. نظريه «استخدام» شكلى از هدايت تكوينى را مطرح مى كند. بر پايه هدايت تكوينى و هدايت تشريعى، هماهنگى ميان منافع فردى و اجتماعى در نظام اقتصادى اسلام، از دو منبع سرچشمه مى گيرد: منبع درونى (هدايت تكوينى) و منبع بيرونى (هدايت تشريعى).
بر مبناى نظريه «استخدام»، انسان همواره به دنبال سود خود است و چون سود خود را مى خواهد، سود ديگران را نيز مى خواهد; زيرا مى داند كه سود او بدون تأمين سود ديگران ميسّر نيست. اين ويژگى فطرى انسان و مقتضاى هدايت تكوينى اوست. انسان با توجه به قدرت و اختيارى كه دارد، مى تواند بر خلاف مقتضاى فطرى خود و هدايت تكوينى عمل كند، ميل، گرايش يا خواسته اى را بر اميال، گرايش ها و خواسته هاى ديگر خود ترجيح دهد. از اين رو، به هدايت تشريعى و قانون الهى نيازدارد تابهترين راه هارابرگزيند. به عبارت ديگر، هماهنگى ميان منافع فردى و اجتماعى بدون هدايت تشريعى امكان پذير نيست.
با توجه به نظريه «استخدام» و چگونگى برقرارى هماهنگى ميان منافع فردى و اجتماعى در نظام اقتصادى اسلام،معلوم مى گرددكه ساختار انگيزشى در نظام اقتصادى اسلام بر مبناى نفع شخصى مادى و معنوى قابل تبيين است.