strict warning: Declaration of views_handler_filter_node_status::operator_form() should be compatible with views_handler_filter::operator_form(&$form, &$form_state) in D:\WebSites\nashriyat.ir\modules\views\modules\node\views_handler_filter_node_status.inc on line 14.
قربانعلى رضوانى : كارشناس ارشد جامعهشناسى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدسسره. ابوالفضل ساجدى : دانشيار مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدسسره. sajedi@qabas.net دريافت: 2/6/92 پذيرش: 29/10/92
چكيده
خانواده اولين و مهمترين اثر را بر شكل گيرى باورها، ارزشها و نگرش هاى سياسى و اجتماعى فرزند دارد. ارزشهايى كه در سنين اوليه يادگيرى منتقل مى شوند، غالبا در سراسر زندگى حفظ مى شود و در تنظيم روابط اجتماعى و سياسى فرد نقش ايفا مى كند. تحقيقات نشان مىدهد كه كودكان در خانواده هايى كه معمولاً داراى تجانس ديدگاه اجتماعى و سياسى هستند، پيامها و ارزشهايى سياسى و اجتماعى منسجم دريافت مىكنند. ازاينرو، جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعى براى جامعه پذيرى سياسى و اجتماعى مناسب و منسجم كودك «همسان همسرى» در ساحتهاى شخصيتى، فرهنگى، اجتماعى و سياسى را پيشنهاد مى كنند.
منابع دينى در همسرگزينى به ابعاد مختلف شخصيت همسر توجه نموده است. از يكسو، به خصوصيات وراثتى مانند هوشمندى، شجاعت و بردبارى توجه نموده است. از سوى ديگر، ويژگى هاى اكتسابى همسر را در سه ساحت شناختى، عاطفى و رفتارى، كه در تربيت سياسى و اجتماعى اثرگذار هستند، مورد تأكيد قرار داده است. كفويت در همسرگزينى به جهتگيرى ارزشى در انتخاب همسر اشاره دارد؛ يعنى خصوصيات ايمانى و اخلاقى كه بايد در تمام ابعاد اجتماعى و سياسى شخصيت همسر وجود داشته باشد.
خانواده، مهم ترين كانون تربيت اجتماعى و جامعه پذيرى است كه در تربيت و اجتماعى كردن كودكان، به ويژه در سال هاى آغازين زندگى نقش مهمى دارد. در اين ميان، گاه موانع و آسيب هايى سد راه تأثير خانواده در تربيت اجتماعى كودكان مى شوند. اين تحقيق با رويكرد توصيفى و اسنادى و با استناد به متون دينى و يافته هاى علوم جديد، به بررسى موانع و آسيب هايى مى پردازد كه به نحوى در مسير نقش آفرينى نهاد خانواده در تربيت اجتماعى كودكان اخلال ايجاد مى كند. فرسايش سرمايه اجتماعى كودكان در خانواده، گسيختگى نظام خانواده و طلاق، افراط و تفريط در جامعه پذيرى نقش هاى جنسيتى، ناهماهنگى ميان خانواده و ديگر عوامل تربيت اجتماعى و ضعف نظارت خانواده بر فرزندان، در خانواده هاى امروزى از مسائلى است كه مى تواند در مسير تربيت اجتماعى مطلوب كودكان در محيط خانواده، مانع ايجاد كند. هدف اين نوشتار دستيابى به شاخص هايى است كه در درون خانواده، موانع تربيت اجتماعى را بازتاب مى دهند.
اين مقاله با نظر به مسئله تربيت معنوى كودك، كه امروزه از مشكلات خانواده و جامعه به شمار مى رود، با روش تحليلى ـ توصيفى به منظور مقايسه ديدگاه اسلام با نظريه رفتارگرايى در موضوع تربيت معنوى كودك انجام گرفته است. عوامل رفتارى تأثيرگذار در تربيت معنوى كودك در فضاى خانواده، در دو حوزه عبادت و اخلاق شناسايى و پس از بررسى با رويكرد دينى و قرآنى، با ديدگاه رفتارگرايى، تطبيق و وجوه اشتراك و افتراق آن دو مشخص شده است. تفاوت عمده دو ديدگاه، در انسان شناسى است كه اين تفاوت در تربيت كودك به صورت چشمگير تأثيرگذار مى باشد. از ديدگاه رفتارگرايى، تربيت معنوى كودك بى فايده است؛ چون امر غيرمادى در وجود كودك حضور ندارد. اما اين نوع تربيت كودك و توجه به جنبه معنوى او براساس نظريه اسلام، امرى است لازم و سرنوشت ساز در سراسر زندگى وى.
كليدواژه ها: تربيت معنوى، عامل رفتارى، دوره كودكى، رفتار عبادى، عامل اخلاقى، سبك زندگى.
از ديدگاه اسلام، تشكيل خانواده و تربيت صحيح فرزند، جايگاه ويژه داشته و نردبان صعود شمرده شده است. موفقيت در تربيت عبادى ـ معنوى فرزند، به نبود عوامل آسيب زا در امر ازدواج و گزينش همسر بستگى دارد. ازاين رو، شناخت زمينه ها و عوامل آسيب زاى اين عرصه، هنگام ازدواج و پيش از آن، امرى سرنوشت ساز مى باشد. اين پژوهش بر آن است كه عوامل آسيب زا در تربيت معنوى ـ عبادى فرزندان آينده خانواده را، هنگام ازدواج و پيش از آن، از ديدگاه منابع دينى و از منظر كارشناسان امر، بازكاوى كند تا براى كسانى كه در مسئله ازدواج، نسبت به همسر و تربيت فرزندان آينده شان دغدغه دارند راهگشا باشد. اين تحقيق با رويكرد توصيفى ـ تحليلى، عوامل آسيب زاى تربيت معنوى ـ عبادى را مورد ارزيابى قرار مى دهد. مواردى همچون: عدم تدين همسر، نابرابرى اعتقادى و فرهنگى داوطلبان ازدواج، بداخلاقى، شراب خوارى، نابرابرى فكرى زوجين، و نيز برخى بيمارى هاى ارثى، ازدواج هاى تحميلى و... از يافته هاى اين تحقيق و از عوامل آسيب زا به شمار مى آيند.
كليدواژه ها: ازدواج، خانواده، عوامل آسيب زا، تربيت، فرزند، عبادى و معنوى.
رسيدن به سبك زندگى مطلوب اسلام و ارزيابى سبك زندگى موجود در جوامع مسلمان در گرو دانستن شاخص هاى زندگى اسلامى است. اين تحقيق با بهره گيرى از شيوه كتابخانه اى و تحليل محتواى داده هاى عقلى و نقلى، كه منابع استخراج سبك زندگى اسلامى به شمار مى روند، به تعيين شاخص هاى سبك زندگى فردى و اجتماعى مى پردازد. بر اساس فلسفه زندگى برآمده از آيات و روايات، سبك زندگى اسلامى ريشه در شكوفايى ارزش هاى عقلى و فطرى داشته، در حيات عقلانى تجلى مى يابد. حيات طيبه اسلامى، رهاورد سبك فردى عقلانى و سلوك اجتماعى عاقلانه است.
برخى مؤلفه هاى سبك زندگى اسلامى در بُعد فردى عبارت اند از: برنامه ريزى نيكو و برنامه هاى نيكو، نيكوگفتارى و گفتارهاى نيكو، نيكوخورى و خوراك نيكو و نيكوخوابى و رؤياهاى نيكو. مفاهيم ديگرى همچون سلوك متواضعانه و در عين حال عزتمندانه و نيز سلوك متعبدانه، عادلانه، متعادلانه، صادقانه، مسئولانه و مجاهدانه از مؤلفه هاى سلوك اجتماعى عاقلانه شمرده مى شوند. مجموعه اين مؤلفه ها، حيات طيبه انسانى و سبك زندگى اسلامى را تشكيل مى دهند. هدف اين مقاله ارائه شاخص هايى به منظور سنجش ميزان تحقق حيات عقلى است.
اين مقاله به آسيبشناسى روند اسلامىسازى علوم انسانى در ايران مىپردازد. علوم انسانى كه ابعاد انسانى آدمى را مىكاود، براى اسلامىسازى به سازوكارهاى ويژهاى در بعد ساختارهاى آموزشى و پژوهشى، نيروى انسانى و توليدات علمى در اين عرصه نياز دارد كه هر سه داراى كاستىهايى است. كاركردگرايى به جاى صدقگرايى، تبيينگرايى به جاى استدلالگرايى، كاربردگرايى به جاى علمگرايى، نمونههايى از آسيبهاى محتوايى در روند اسلامىسازى علوم انسانى تلقى مىشوند. فقدان روششناسى مناسب در اين مسير نيز مشكلاتى را فراروى انديشمندان داخلى قرار داده است. تحقيق حاضر به روش تحليلى و جمعآورى اطلاعات به روش اسنادى انجام شده است.
كليدواژهها: علوم انسانى، اسلامىسازى، آسيبشناسى، روششناسى، توليد علم، ساختارشناسى، مبانى علوم انسانى اسلامى.
دان استيور، فلسفه زبان ديني، و تحقيق ابوالفضل ساجدي،
قم: نشر اديان، پاييز 1384.
كتاب فلسفه زبان ديني، نوشته دان آر. استيور حاوي مباحثي شگرف و فراگير و كاوشي دقيق و جامع در عرصه زبان ديني و مسائل علمي وابسته به آن است كه تا زمان نگارش آن، كمتر نويسنده اي بدان همّت گمارده است. مؤلف با عنايت خاص به چرخش زبان شناختي سده بيستم و نگرش هاي تازه فراروي دين پژوهان و دگرگوني هاي شگرف پديد آمده در فهم زبان ديني به پژوهش پرداخته است. به رغمِ وفورِ تأليفات به زبان انگليسي در تك تك حوزه هاي متعدد زبان شناختي، كمتر كتابي مي توان يافت كه نگرشي جامع به نتايج پژوهش ها در زبان ديني داشته باشد. مؤلف اين كتاب به نوبه خود، در اين عرصه گام هاي بلندي پيش نهاده است.
زبان وحى داراى ويژگى هايى است كه روشن نمودن آن ها از طرفى به فهم و تفسير دقيق تر آن كمك مى نمايد و از طرفى، پاسخ برخى از ترديدها و سؤالات در مورد اعتبار وحى را فراهم مى آورد. پرداختن به تمام ويژگى هاى زبان وحى فراتر از گنجايش يك مقاله است، لذا در اينجا از ميان ويژگى هاى مختلف آن دو نمونه مهم مورد بحث قرار مى گيرد:
1. واقع نمايى يا شناختارى بودن گزاره هاى وحيانى 2. چند بُعدى بودن آن ها. بر اين اساس، اين مقاله در دو بخش ارائه مى شود:
بخش اول، به تبيين نحستين ويژگى مى پردازد. نظريات غيرشناختارى گزاره هاى دينى1 را غير واقع نما و بدون پشتوانه واقعى مى دانند. آن ها غالباً نگاهى ابزارانگارانه به دين دارند و به واقعيت داشتن يا نداشتن مداليل گزاره هاى وحيانى كارى ندارند. شناخت و بررسى رويكردهاى غيرشناختارى به زبان دين از اهميت ويژه اى برخوردار است، به اين دليل كه از يك سو، به ميان تهى بودن گزاره هاى وحيانى مى انجامد و از سوى ديگر، طيف وسيعى از ديدگاه هاى امروزين حاكم در حوزه زبان دين را در برمى گيرد. در اين مقاله، ابتدا مراد از غيرشناختارى بودن گزاره ها و سپس بررسى مختصر اين ديدگاه ها و امكان تطبيق آن ها بر زبان قرآن بيان مى گردد. در اين قسمت، ادله درون دينى و برون دينى بر واقع نمايى گزاره هاى قرآنى ارائه مى گردد.
بخش دوم، به تبيين ويژگى دوم اختصاص دارد. در اين بخش، چند بُعدى بودن گزاره هاى اِخبارى در دين، اهميت ويژه بُعد احساسى در گزاره هاى دينى و غفلت برخى از دين شناسان غربى از بُعد اِخبارى گزاره هاى دينى مورد بحث قرار مى گيرد.
از جمله موضوعات اساسى در بحث از رابطه علم و دين، بيان نحوه حل تعارض در مواردى است كه تعاليم دينى با داده هاى علوم اصطكاك پيدا مى كند. دين شناسى در اين زمينه چه اقتضايى دارد؟ دانشمندان و متكلمان غربى چه پيشنهاداتى دارند؟ اسلام چه شيوه اى ارائه مى كند؟ در اين زمينه، ابتدا به بيان نظريات مختلف مكاتب غربى در حل تعارض علم و دين اشاره مى شود، سپس به اين سؤال پاسخ داده مى شود كه راه حل هاى طرح شده تا چه حد مى تواند در اسلام براى رفع موارد تعارض علم و دين كارساز باشد. در اين باره، به ذكر مشكلاتى اشاره خواهد شد كه گوياى عدم كارسازى و كارگشايى اين روش ها براى حل تعارض علم و دين در اسلام است. در نهايت، راه حل پيشنهادى اسلام در اين زمينه مطرح خواهد شد. اما پيش از هر چيز به دسته بندى نظريات مختلفى كه در زمينه حل تعارض علم و دين در غرب، به ويژه در مسيحيت ارائه شده است، مى پردازيم:
بررسى ديدگاه علاّمه طباطبائى(رحمه الله) در باره
رابطه داده هاى فلسفى با تعاليم وحيانى
ابوالفضل ساجدى
مقدمه
آنچه در پى مى آيد مرورى بر ديدگاه علاّمه طباطبائى(رحمه الله) در باره ارتباط ميان تعاليم وحيانى و استدلالات عقلانى است. بررسى زندگى اين بزرگ مرد نشان مى دهد كه وى توجه فراوانى به ارتباط و تطابق فلسفه با مذهب داشته است. وى پس از ترك تبريز (زادگاهش) به قصد عزيمت به قم و آغاز تدريس و تحقيق، تدريس فلسفه را بر ساير دروس ترجيح داد، بويژه آنكه در آن زمان، كلاس هاى سطح بالاى فلسفه در قم وجود نداشت. علاوه بر آن، با تشريح نظريه طباطبائى(رحمه الله) در زمينه نكات گوناگونى نظير دعوت قرآن به كاربرد شيوه عقلانى، استفاده او از اين شيوه در تفسير قرآن و تفسير خاص وى در مورد آيه ويژه اى در ارتباط با اهيمت منطق، مى توان روشن ساخت كه علاّمه طباطبائى(رحمه الله)تأكيد خاصى بر نقش فلسفه، منطق و استدلالات عقلانى در تفسير وحى دارد.