انسان در جستوجوى كمال
ابوالقاسم بشيرى1
چكيده
انسان موجودى است كمالطلب و يكى از انگيزههاى اساسى وى همين گرايش به كمال است. همچنين پژوهشهاى انسانشناختى نشان مىدهد كه آدمى از ظرفيتهاى علمى و عملى گسترهاى برخوردار است. اما سؤال اصلى اين نوشتار اين است كه شكوفايى و فعليت كداميك از اين استعدادها كمال واقعى و نهايى وى را به دنبال دارد.
هدف اصلى اين مقاله اين است كه با الهام از آموزههاى وحيانى و يافتههاى علمى، نقطه اوج كمال انسان را تعيين كند. روش مورد استفاده در اين نوشتا، روش توصيفى ـ تحليلى است؛ يعنى در وهله نخست ظرفيتهاى وجودى انسان در ابعاد گوناگون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. سپس با استفاده از آيات و روايات جايگاه انسان در نظام هستى مشخص گرديده است.
در پايان اين نتايج به دست آمد: 1. انسان در بعد ادراكى، جاذبهها و همچنين به لحاظ رفتارى نسبت به ساير مخلوقات از ظرفيت فوقالعادهاى برخوردار است. 2. انسان جايگاه والايى در نظام هستى دارد. 3. نقطه اوج كمال آدمى دستيابى به «مقام قرب الهى» و رسيدن به مقام خليفهاللهى است به گونهاى كه مظهر اسما و صفات الهى گردد.
كليدواژهها: كمال، مقام قرب، انسان، كمال نهايى.