تأويل

strict warning: Declaration of views_handler_filter_node_status::operator_form() should be compatible with views_handler_filter::operator_form(&$form, &$form_state) in D:\WebSites\nashriyat.ir\modules\views\modules\node\views_handler_filter_node_status.inc on line 14.

رابطة الفاظ، معاني و حقايق قرآن در نظام معرفتي ـ تفسيري صدرالمتألهين

قيمت مقاله الكترونيكي: 
1500تومان

سال بيست و هشتم ـ  شماره چهارم، پياپي 259 (ويژة فلسفه)

سيدمحمدحسين ميردامادي / دانشجوی دکتری فلسفة اسلامی دانشگاه اصفهان     Smhm751@yahoo.com
سیدعلی ملکیان/ دانش‌پژوه كارشناسي ارشد فلسفه مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني ره     sam61783@yahoo.com
دريافت: 07/10/97                    پذيرش: 11/03/98
چکيده
الفاظ قرآن که آخرین صور نازلة حقایق آن هستند، دارای قواعد زبان‌شناختی و وجودشناختی خاص خود می‌باشند. میان الفاظ، معانی و حقایق قرآن ارتباط وجود دارد، و وجود انسان، هستی و قرآن با یکدیگر تناسب دارند. با دریافت این تناسب فلسفة تأویل و نیز روش تفسیری صدرالمتألهين روشن‌تر می‌شود و نیز افق‌هايی از روش استفاده از قرآن گشوده می‌شود. هدف پژوهش تبیین جایگاه لفظ، معنی و حقیقت در قرآن از نظر صدرالمتألهین است، و روش آن، توصیفی همراه با تحلیل در مباحث وجودی است. از مهم‌ترین یافته‌های پژوهش توجه به‌ تمایز ماهوی قرآن از سایر متون (اعم از وحیانی و بشری) است؛ چراکه قرآن متنی نازل‌یافته از حقیقت و رقیقة آن حقیقت و متناظر با وجود انسان کامل و هستی است. لذا لفظ، معنی (مفهوم) و حقیقت آن، سه مرتبة وجودی مرتبط باهم و هماهنگ با کل هستی است. با تلفیق اجزای این نگاشته به ‌چگونگی راه یافتن به ‌منطق تأویلی قرآن از خلال آثار صدرالمتألهين اشاره شده است.
کلیدواژه‌ها: الفاظ قرآن، معانی قرآن، حقایق قرآن، تأویل، انسان و قرآن، صدرالمتألهين.
 


سال انتشار: 
28
شماره مجله: 
259
شماره صفحه: 
17

آگاهي معصومان عليهم السلام از تأويل قرآن

قيمت مقاله الكترونيكي: 
3000تومان

سال بيست و هفتم ـ شماره 247 (ويژة علوم قرآني)

سال انتشار: 
27
شماره مجله: 
247
شماره صفحه: 
49

چيستى محكم و متشابه از نگاه علّامه طباطبائى

سال بيست و سوم ـ شماره 203 -آبان 1393

محمد فاكرميبدى : استاد گروه تفسير و علوم قرآن جامعه‏المصطفى العالميه.    m_faker@miu.ac.ir

دريافت: 17/1/93               پذيرش: 17/6/93

چكيده

چيستى محكم و متشابه، پرسشى است همزاد قرآن كريم كه قرآن‏پژوهان از ديرزمان در پى يافتن پاسخى مناسب براى آن بوده‏اند. در اين ميان، علّامه طباطبائى از جمله كسانى است كه به شايستگى از عهده اين مهم برآمده است. اين مقاله با روش توصيفى ـ تحليلى، به نقل و نقد ديدگاه مرحوم علّامه مى‏پردازد و هدف آن، بررسى آراء و نظريات علّامه در عرصه احكام و تشابه و تحليل آن است. مرحوم علّامه معتقد است: متشابه به معنى چند مدلولى مشتبهِ با يكديگر كه مراد واقعى در آن نهان است وجود دارد. علّامه با تأسيس اصل مخلوط شدن نزولات غيبى و آسمانى بعد از فرود به زمين با ناخالصى‏ها، وجود تشابه در قرآن را امرى طبيعى مى‏داند و تعيين مراد واقعى در متشابه را بر عهده آيات محكم كه متقن و مستحكم است و ويژگى ام‏الكتابى دارد مى‏گذارد. به باور علّامه، اين ديدگاه برخاسته از تدبر در قرآن و برگرفته از مكتب تفسيرى اهل‏بيت عليهم‏ السلام است.

 

كليدواژه ‏ها: قرآن، محكم، متشابه، تأويل، علّامه طباطبائى.

 

سال انتشار: 
23
شماره مجله: 
203
شماره صفحه: 
11

امام خمينى قدس سره و كاربردهاى روايات تفسيرى

معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 180 ـ آذر 1391، 85ـ102

عليرضا كوهى*

چكيده

اعتبار و كاربرد روايات تفسيرى همواره مورد بحث قرآن پژوهان بوده است. احاديث تفسيرى نزد امام خمينى قدس سره از منابع مهم و پركاربرد تفسيرى است. در انديشه ايشان، احاديث معصومان عليهم السلام داراى روحانيت و نورانيتى است كه در ديگر كلمات نيست. هرچند ايشان برخلاف عقيده شان درباره روايات فقهى، براى روايات تفسيرى حجّيتى قايل نيست، اما اين عدم حجّيت به معناى اسقاط روايات تفسيرى از درجه اعتبار و به كنار انداختن آنها نيست و از اين رو، از آن در روش تفسيرى خود بسيار استفاده كرده اند.

هدف اين نوشتار بررسى ميزان و چگونگى استفاده امام راحل از روايات تفسيرى است. بررسى كاربرد روايات تفسيرى در آثار حضرت امام نشان مى دهد، ايشان از روايات تفسيرى در كاربردهايى همچون تأويل، جرى و تطبيق و بيان مصداق آيات، تفسير و سبب نزول آيات استفاده كرده اند.

كليدواژه ها: روايات تفسيرى، امام خمينى، قرآن، تفسير، تأويل، تطبيق، سبب نزول.

سال انتشار: 
21
شماره مجله: 
180
شماره صفحه: 
85

تأويل از ديدگاه فيض كاشانى

معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 177 ـ شهريور 1391، 91ـ100

محمدعلى محيطى اردكان*

چكيده

«تأويل» يكى از موضوعاتى است كه فيض كاشانى در تفسير قرآن و عرفان بدان پرداخته و در فهم درست آيات و روايات و حقايق هستى، برايش نقش كليدى قايل است. هدف اين پژوهش آن است كه با روش توصيفى ـ تحليلى به بررسى ديدگاه ايشان درباره تأويل بپردازد و مؤلفه هاى اصلى آن را تبيين كند. يافته ها حاكى از آن است كه وى تأويل را «تعميم معناى متبادر از لفظ و حمل لفظ بر معناى غيرمتبادر» مى داند. وى با تبيين پيوند عميق لفظ و معنا، الفاظ را داراى حقيقت و روح واحدى مى داند كه ممكن است به لحاظ مصداقى، شكل ها و مصاديق متعددى داشته باشند. وى از اين رهگذر، پرده از سرّ اختلاف تعابير معصومان عليهم السلام در بيان معانى آيات قرآن برمى دارد. فيض كاشانى روايات متعددى را در مقام بيان امكان تأويل در آيات قرآن و نيازمندى آيات قرآن به تأويل يادآور مى شود. از برخى روايات ذكرشده، مى توان تعميم تأويل را نسبت به ظواهر قرآن برداشت كرد. وى ملاك درستى تأويل را بهره مندى آن از پشتوانه نقلى و يا ضرورت عقلى دانسته و تأويل را مختص معصومان عليهم السلام مى داند.

كليدواژه ها: تأويل، فيض كاشانى، ظاهر، باطن، لفظ، معنا.

سال انتشار: 
21
شماره مجله: 
177
شماره صفحه: 
91

تأويل قرآن در «فيه ما فيه» مولوى حرف قرآن را ضريران معدن اند

معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 177 ـ شهريور 1391، 79ـ90

حجت اللّه همتى*

چكيده

عرفا با رعايت اصل «زهد» و «مراقبه» و تداوم در اعمال مربوط به آن، حالتى را تجربه مى كنند كه در آن عشق و محبت الهى سراپاى وجودشان را فرا مى گيرد و هستى مجازى شان را محو مى كند و به حقيقت حق و سرّ مطلق رهنمون مى سازد. آنان گاه به برداشت ها و تفاسير مناسب ذوق و حال خويش از آيات قرآنى مى پردازند كه خود، آن را «استنباط» مى خوانند و بر همين اساس، تفاسيرى زيبا و متعالى از برخى آيات قرآنى و احاديث نبوى به دست مى دهند. چنين شيوه اى در تفسير آيات قرآن كريم مورد توجه بسيارى از عرفا بوده و به مرور زمان به صورت يك شيوه تفسيرى خاص در محافل عرفانى درآمده است.

مولوى نيز بسان مشايخ بزرگ عرفانى، در آثار خود به تفسير عرفانى آيات قرآن كريم و احاديث توجه كرده است. او در «مثنوى معنوى» و كتاب «فيه ما فيه» تفاسير عميقى كه مناسب ذوق و تجربه عرفانى و روحانى خود اوست، از آيات قرآن كريم به دست داده كه بى نظير و تازه مى نمايد. در اين جستار، به بررسى شيوه تفسيرى مولانا در كتاب ارزشمند «فيه ما فيه» پرداخته شده است، تا از اين رهگذر، ديدگاه هاى روحانى و عرفانى وى را درباره تفسير آيات قرآن كريم دريابيم و نيز تفسيرها و برداشت هاى عرفانى او را از برخى آيات قرآنى و احاديث نبوى بيان كنيم.

كليدواژه ها: تفسير، تأويل، استنباط، مولوى، فيه ما فيه، عرفان.

سال انتشار: 
21
شماره مجله: 
177
شماره صفحه: 
79

دو ساحت ظاهر و باطن در جهان بينى جلال الدين مولوى

معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 177 ـ شهريور 1391، 13ـ28

محمد فنائى اشكورى*

چكيده

به نظر مى رسد از مهم ترين اركان جهان بينى عرفانى توجه به دو ساحت «ظاهر» و «باطن» واقع است. بر اين اساس، هر امر واقعى، اعم از عالم و آدم و حتى حضرت بارى تعالى، داراى اين دو شأن هستند. علوم ظاهرى در پى شناخت ظاهر عالم هستند، اما عرفان كوشش انسان براى راه يافتن به باطن هستى است. اين آموزه از اركان انديشه عرفانى مولانا جلال الدين بلخى و كليد فهم انديشه ها و آثارش به ويژه شاهكار او «مثنوى معنوى» است.
     هدف اين نوشتار، بيان ديدگاه مولوى در اين زمينه است و روش آن، استخراج ابيات مربوطه از مثنوى معنوى و شرح و تفسير آنهاست. دستاورد اين تحقيق اين است كه از نگاه مولوى، عالم، آدم، معرفت، دين، قرآن، عمل انسان و هر حقيقت ديگرى داراى ظاهر و باطن يا بطونى است و معرفت اصيل، رسيدن به آن بطون است. دين دارى و دين ورزى عارفانه كشف جغرافياى باطن و زيستن در آن است.

كليدواژه ها: ظاهر، باطن، غيب، شهادت، معرفت، عرفان، تأويل، شريعت، حقيقت.

سال انتشار: 
21
شماره مجله: 
177
شماره صفحه: 
13

قصه هاى قرآنى و رويكردهاى زبان دينى در تحليل آنها (با تأكيد بر قصه خلقت حضرت آدم عليه السلام)

معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 178 ـ مهر 1391، 17ـ31

محمد جعفرى*

چكيده

سازوكار گفتارى قرآن و دلالت هاى زبانى آن همواره از بحث هاى پرجاذبه و چالش برانگيز در ميان مفسّران از يك سو، و متكلمان و ساير دين پژوهان از سوى ديگر بوده است. اين بحث واجد مباحث مهمى است؛ از جمله اينكه آيا جملات و گزاره هاى قرآن همه ناظر به حقيقت است؟ اگر برخى تعابير قرآنى مجازگونه، نمادين و تمثيلى است، آيا اين مجازها تحويل پذير به واقع و حقيقت  است، يا خير؟ در پاسخ به اين پرسش ها، به ويژه در حوزه داستان هاى قرآنى، دو رويكرد عمده وجود دارد: دسته اول ديدگاه هاى غيرواقع گراست كه تفاسير و برداشت هايى را از قصه هاى قرآنى ارائه مى نمايد مبنى بر اينكه اين داستان ها را از محتواى واقعى، كه مدلول ظاهرى الفاظ و كلمات آنهاست، تهى مى نمايد. دسته دوم شامل آرائى است كه مضامين داستان هاى قرآن را حاكى از حوادث و رويدادهاى رخ داده مى داند.

     در اين نوشتار با روش تحليلى ـ توصيفى، در ذيلِ دسته اول، پنج ديدگاه و در ذيل دسته دوم، دو ديدگاه بررسى و نقد شده است.

 

كليدواژه ها: داستان، تفسير، تأويل، تمثيل، كاركردگرايى، معرفت بخشى.

سال انتشار: 
21
شماره مجله: 
178
شماره صفحه: 
17

جايگاه قرآن و تأويل آن در تمهيدات عين‏ القضات همدانى

مريم عرب*

فاطمه مدرّسى**

چكيده

در عرفان اسلامى، رابطه قرآن و عرفان ناگسستنى و تنگاتنگ است. قرآن كريم افزون بر اينكه كتاب دينى مسلمانان است، متنى ادبى و هنرى است و همه خصوصيات يك اثر هنرى را چه از لحاظ شكل و چه از نظر محتوا داراست. قلمرو موضوعى سخنان عرفا نيز، امور نامتعارف و مفاهيم رازآلود است. به اعتقاد آنان، معانى فرامادى‏اند و زمانى به درستى فهميده مى‏شوند كه با شهود و يا از طريق تجلّى درك شوند. اين تلقّى عرفا، زمينه‏ساز گرايش به تأويل براى دست‏يابى به نوعى معرفت پنهان درباره حقايق هستى شده، ضمن رهنمون ساختن آنان به برداشت‏هاى تازه‏اى از آيات و روايات، موجب پديد آمدن شيوه خاصّى از تفسير قرآن شده است. عين‏القضات از جمله عرفايى است كه به استشهادهاى متعدّد و ظريف از درياى گهرخيز قرآن دست يازيده است. اين پژوهش بر آن است كه با رويكردى توصيفى ـ تحليلى، به بررسى آيات قرآن در تمهيدات عين‏القضات، و دريافت ممتاز و متمايز او از «تأويل» ـ به عنوان ناب‏ترين خصيصه ديدگاه ادبى او ـ بپردازد. برآيند تحقيق حاكى از آن است كه تأويلات قاضى از آيات قرآن، گاه مطابق ذوق شخصى او و در بيشتر موارد در راستاى اقناع مخاطبان است.

كليدواژه‏ها: عين‏القضات، تمهيدات، زبان عرفانى، آيات قرآن، تأويل.

سال انتشار: 
20
شماره مجله: 
161
شماره صفحه: 
97

بهائي‏گري

بهائي‏گري

اصول و مباني اعتقادي

اميرحسين منطقي1

چكيده

اصول اعتقادي هر دين و آييني نمايانگر اتقان و ميزان پاي‏بندي آن به داده‏هاي عقلاني است. اين مقاله با رويكرد نظري و روش كتابخانه‏اي، و با هدف شناخت عقايد بهائيت و نقد و بررسي آن به كاوش در اين زمينه پرداخته كه برايند آن چيزي جز تناقض، تزلزل و غير وحياني بودن اصول و مباني اعتقادي بهائيت نيست. از آن‏رو كه توجه به رويكرد سياسي، روش تبليغي و احكام عملي در اين مسلك براي روشن‏تر شدن بحث ضروري به نظر مي‏رسد، به آنها نيز اشاره‏اي شده است. علي‏رغم اينكه «تأويل» در اين مسلك باطل شمرده شده است، اما در عمل براي فرار از شبهات و انتقادهاي وارد بر عقايدشان، دست به تأويلاتي زده‏اند كه به دليل نامعقول بودن، خود نياز به تأويلاتي ديگر دارند. اينها همه بيانگر اين است كه چنانچه دين منشأ الهي نداشته باشد، با مشكلات جدي مواجه خواهد شد.

كليدواژه‏ها: خدا، قيامت، بهشت، جهنم، تأويل.

سال انتشار: 
17
شماره مجله: 
133
شماره صفحه: 
161
محتوای تغذیه