بررسى انتقادى نظريههاى جامعهشناختى
پيرامون انقلاب اسلامى
حسن يوسفزاده*
چكيده
اين مقاله با رويكرد تحليلى و نظرى برخى نظريههاى اجتماعى مطرح پيرامون انقلاب اسلامى ايران را بررسى انتقادى مىكند و آنها را از دو منظر درونپارادايمى و برونپارادايمى به نقد مىكشد. روشنفكران به عنوان حلقه واسط معرفى نظريههاى غربى و نيز نقش و جايگاه آنان در گزينش و ترجمه هدفمند ديدگاههاى دانشمندان غربى، پيرامون تحولات مهم دنيا، به ويژه انقلاب اسلامى ايران، مورد تأكيد قرار گرفته و تلاش شده است اين نقدها در راستاى بررسى امكان بومىسازى علوم اجتماعى صورت پذيرد.
كليدواژهها : انقلاب اسلامى، تشيّع، بيدارى اسلامى، روشنفكر.