مصطفى عزيزىعلويجه*
چكيده
يكى از مسائل بنيادين در عرفان عملى، «معرفت شهودى نفس» مىباشد. فيلسوفان و عرفا از ديرباز موضوع معرفت نفس را در كانون توجهات و تأمّلات خويش قرار دادهاند. شايد بتوان ريشههاى اين مبحث را در آثار سقراط جستوجو نمود. وى بر اين جمله بسيار تأكيد داشت كه «خود را بشناس». فيلسوفان پس از او، از ارسطو گرفته تا فارابى، ابنسينا، شيخ اشراق، ميرداماد، ملّاصدرا، ملّاهادى سبزوارى و علّامه طباطبائى، در آثار خود به اين موضوع اهتمام ويژه داشتهاند.
سؤال اصلى اين پژوهش اين است كه آيا انسان مىتواند تمام مراتب و لايههاى وجودى خويش را شهود نموده و آنها را به فضيلت برساند؟ و راه رسيدن به اين مطلوب چيست؟ روش به كار رفته در اين پژوهش روش عقلى ـ تحليلى است.
علّامه طباطبائى با الهام از مبانى عرفانى و تجربه شخصى خود از «معرفت شهودى نفس» تبيينى نظاممند از معرفت نفس ارائه نمودهاند. حاصل اين مقاله، تلاش براى بازپژوهى و بازكاوى ديدگاه علّامه است. همچنين در پرتو آثار اهل معرفت، «مراتب معرفت نفس»، كه به چهار مرتبه «مثالى»، «عقلى»، «فناء فىاللّه» و «صحو بعد المحو» تقسيم مىگردد، نيز تبيين شده است.
كليدواژهها: معرفت شهودى، تجلّى، اطلاق، تقييد، عالم مثال، عالم عقل، فناء فىاللّه.