معرفت سال بيست و دوم ـ شماره 184 ـ فروردين 1392، 29ـ43
مهدى قربانى*
چكيده
در طول تاريخ، ايده هاى مختلفى براى اداره جوامع انسانى مطرح شده است. يكى از اين ايده ها، نظريه ولايت فقيه مى باشد كه به دلايلى، شبهاتى درباره آن مطرح گرديده است. يكى از مهم ترين اين شبهات، مسئله «اختيارات ولىّ فقيه و فقدان محدوده مشخص براى آن» مى باشد. به دليل جايگاه ممتاز مبانى هر نظريه در تحليل پيامدهاى آن، اين نوشتار با استفاده از روش توصيفى ـ تحليلى به بررسى اقتضاى مبانى نظريه ولايت فقيه در باب اختيارات ولىّ فقيه پرداخته است. بدين منظور، اقتضايى كه مبانى هستى شناختى، انسان شناختى، معرفت شاختى و غايت شناختى نظريه ولايت فقيه درباره اختيارات ولىّ فقيه دارد، مورد كنكاش قرار گرفته و محدوديت ها و چارچوب هاى حاصل از اين ناحيه ارائه گرديده است. قوانين الهى، مصلحت جامعه اسلامى، عدالت و نظارت مردمى از جمله اين محدوديت ها و چارچوب ها مى باشد.
كليدواژه ها: مبانى، ولايت فقيه، هستى شناسى، انسان شناسى، معرفت شناسى، غايت شناسى.