الهه شاه پسند

strict warning: Declaration of views_handler_filter_node_status::operator_form() should be compatible with views_handler_filter::operator_form(&$form, &$form_state) in D:\WebSites\nashriyat.ir\modules\views\modules\node\views_handler_filter_node_status.inc on line 14.

نقدى بر تعاريف ارائه شده از اصطلاح «وجوه و نظائر»

سال بيست و چهارم ـ شماره 214 (ويژه علوم قرآنى)

زينب شيشه چى / دانشجوى كارشناسى ارشد دانشگاه علوم و معارف قرآن كريم                    z.shishehchi@chmail.ir

الهه شاه پسند / استاديار دانشگاه علوم و معارف قرآن كريم               Ela.shahpasand@gmail.com

دريافت: 11/6/93               پذيرش: 15/4/94

 

چكيده

در قديمى ترين آثار موجود از «وجوه و نظائر»، تعريفى از اين اصطلاح ديده نمى شود. اولين تعريف، توسط ابن جوزى ارائه شد و بعد از او، تعاريف ديگرى نيز شكل گرفت. اين تعاريف، با مصاديق وجوه و نظائرى كه در كتب مربوطه ارائه مى شود، هماهنگى نداشته و تاكنون نيز مشكل اختلاف تعاريف و مثال ها، در منابع علوم قرآن مشاهده مى شود. هدف اين مقاله، بررسى اختلاف تعاريف و كشف مناسب ترين آنهاست. روش پژوهش اسنادى و مبتنى بر توصيف و تحليل بوده و پس از بررسى تطبيقى مثال هاى ارائه شده و تعاريف، به نقد تعاريف پرداخته و به اين نتيجه رسيده است كه وجوه، معانى گوناگون لفظ و نظائر، واژگان هم شكلى است كه در آيات مختلف، معانى متفاوتى دارند. در نتيجه، تعريف ابن جوزى، سازگار با مثال هاى متقدمان و مناسب ترين تعريف مى باشد. با دقت در نمونه هاى وجوه و نظائر كتب متقدمان، روشن مى شود كه نظائر علاوه بر شباهت الفاظ با يكديگر، بر شباهت معانى آنها نيز دلالت دارد كه البته اين قيد در هيچ يك از تعاريف ذكر نشده است.

 

كليدواژه ها: وجوه و نظائر، الفاظ متواطئه، تعريف اصطلاحى.

 

سال انتشار: 
24
شماره مجله: 
214
شماره صفحه: 
97

ترجمه فارسى دو نمونه از معربات فارسى قرآن كريم «ابريق» و «استبرق»

معرفت سال بيست و دوم ـ شماره 187 ـ تير 1392، 109ـ122

 

الهه شاه پسند1
محمدعلى رضايى كرمانى2

چكيده

در قرآن واژگانى وجود دارند كه از اصالت عربى برخوردار نيستند؛ اين واژه ها، معرّب يا دخيل ناميده مى شوند. درباره تعداد معرّبات فارسى در قرآن، اختلاف نظر وجود دارد، اما اصل وجود آنها مورد اتفاق است. درباره ترجمه معربات فارسى، زبان اصلى اين كلمات و زبان مقصد در ترجمه، يكسان است. در نتيجه، اين سؤال مطرح مى شود كه آيا مى توان اين واژگان را بى نياز از ترجمه شمرد؟ و يا مى توان شكل پيش از تعريب كلمه را بدون در نظر گرفتن دگرگونى هاى معنايى لغت، به كار گرفت؟ اين نوشتار با محور قرار دادن دو واژه معرّب از فارسى «ابريق» و «استبرق»، پاسخ اين سؤالات را جست وجو مى نمايد.

روش پژوهش، كتابخانه اى و مبتنى بر توصيف و تحليل بوده و بعد از معناشناسى و نقد ترجمه هاى ارائه شده از اين دو واژه، به اين نتيجه رسيده است كه نمى توان شكل معرّب كلمه و نيز شكل پيش از تعريب آن را ـ بدون در نظر گرفتن معانى جديدى كه نزد مخاطب امروزين يافته است ـ در ترجمه به كار گرفت. در نتيجه، معادل «آبريز» براى لفظ «ابريق»، و «ديباى ضخيم» يا «ديباى درشت بافت» براى «استبرق» برگزيده مى شوند.

كليدواژه ها: ترجمه قرآن، معربات فارسى، ابريق، استبرق.

سال انتشار: 
22
شماره مجله: 
187
شماره صفحه: 
109
محتوای تغذیه