معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 183 ـ اسفند 1391، 85ـ102
محمود نمازى*
چكيده
نگرش هاى كاملاً متفاوت و گوناگون به دين وجود دارد. برخى بر اين عقيده اند كه دين يك حالت روحى و درونى است كه فقط به تجربه شخص درمى آيد. برخى ديگر، دين را صرفا يك سرى از عقايد دانسته اند. لازمه چنين ديدگاهى آن است كه احكام، مراسم و دستورات عملى جزو دين دانسته نشود. عده اى ديگر بر اين باورند كه دين صرفا مجموعه اى از رفتارها و اعمالى است كه افراد يا اشخاصى به نام دين انجام مى دهند و اين اعمال و رفتارها هيچ گونه ارتباطى با اعتقادات ندارد. برخى در مقابل، دين را يك مفهوم انتزاعى كه شامل بسيارى از چيزها از جمله قلمرو دين، رفتارهاى اقتصادى، حقوقى و سياسى هم مى شود مى دانند. بر اين اساس، دين نمى تواند صرفا يك تجربه شخصى باشد؛ زيرا تجربه شخصى كشش هيچ يك از اين مباحث را ندارد.
به هرروى، نگرش هاى گوناگون به دين و مؤلفه هاى آن، ايجاب مى كند اين نكته بررسى شود كه آيا مى توان براى دين يك تعريف معين با مؤلفه هاى مشخصى در نظر گرفت؟ در اين رابطه، آيا استمداد از منابع غنى مكتب اسلام، يعنى قرآن و سنت، نه از جهت دليليت و حجّيت آنها، بلكه از آن روى كه ژرفاى معانى موجود در آنها از حكيمان بى بديل و بى نظير صادر آمده است، مى تواند راهنماى راستينى براى تعريف دين و مؤلفه هاى حقيقى آن باشد؟ اين مقاله ضمن طرح و نقد ديدگاه هاى غالبى غرب به دين و با نگاهى جامع به اطراف مسئله، درصدد است تعريف معينى از دين و مؤلفه هاى اصلى آن ارائه دهد.
كليدواژه ها: دين، غرب، اسلام، استكبارستيزى، سعادت.