خدا

strict warning: Declaration of views_handler_filter_node_status::operator_form() should be compatible with views_handler_filter::operator_form(&$form, &$form_state) in D:\WebSites\nashriyat.ir\modules\views\modules\node\views_handler_filter_node_status.inc on line 14.

نقد و بررسی کرامت انسانی در اعلامیه حقوق بشر با تکیه بر آراء آیت‌الله جوادی آملی

قيمت مقاله الكترونيكي: 
3000تومان

فاطمه‌سادات موسوي رناني/ دانشجوي دكتري فلسفه و کلام اسلامي دانشگاه شهيد رجايي تهران    adatmoosavi20@yahoo.com
دريافت: 16/11/99                    پذيرش: 23/02/1400
چکيده
اعلامیه جهانی حقوق بشر که به منظور تکریم مقام انسانی و پی‌ریزی جهانی بدون خشونت تصویب شد، نه‌تنها جهان را آرام‌تر نساخت، بلکه بر مشکلات بشر افزود؛ لذا برای رفع مشکلات برآمده از آن، بررسی عوامل ناکارآمدی آن، که نوع نگرش به انسان و خاستگاه کرامتی او و در واقع، رویکرد انسان‌مداری و جایگزینی بشر به جای خدا و دین؛ همچنین نادیده گرفتن تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی ملیت‌های مختلف در تدوین آن می‌باشد؛ ضروری به نظر می‌رسد. از نظر آيت‌الله جوادی‌آملی برای حل مشکلات انسان معاصر، تفسیر لاهوتی از انسان باید جایگرین نوع ناسوتی آن شود. به دیگر بیان، برای احیای کرامت انسانی در این اعلامیه، سه نگرش راهبردی ضرورت دارد: 1) تبیین جایگاه انسان متأله در نظام وحیانی در مقابل حیوان ناطق در غرب؛ 2) تبیین چیستی و کارکرد عقلانیت وحیانی؛ 3) راهکارها و چگونگی تحقق کرامت انسانی در نظام وحیانی. در این مقاله با روش پژوهشی و کتابخانه‌ای ضمن تحلیل آسیب‌شناسانه از اعلامیه حقوق بشر، به‌ویژه موضوع کرامت انسان، انتقادها و راه‌کارهای فراروی از منظر آيت‌الله جوادی‌آملی مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد.
کليدواژه‌ها: کرامت، اعلامیه حقوق بشر، خدا، عقل، اومانیست.
 

سال انتشار: 
1400
شماره مجله: 
283
شماره صفحه: 
25
صفحه شروع مقاله: 
25
صفحه پایان مقاله: 
35

بررسي مسيحيت در ادوار فكري هگل

قيمت مقاله الكترونيكي: 
3000تومان

سال بيست و هشتم ـ شماره پنجم، پياپي 260 (ويژة اديان)

مسعود عسگري / دکتری فلسفه دانشگاه اصفهان    masoudasgary9@gmail.com
دريافت: 11/10/97                    پذيرش: 24/02/98
چكيده
مسيحيت از منظر هگل در سه دوره  قابل بررسي مي‌باشد: برن، فرانكفورت و ينا. برن و فرانکفورت متعلق به دورة جواني هگل يا نوشته‌هاي كلامي او محسوب می‌شوند، اما ينا به دوره كمال هگل تعلق دارد و او در آنجا فلسفة خويش را بنا مي‌سازد.    
هگل در برن مسيحيت را در تقابل با يونان باستان قرار می‌دهد و بیان می‌کند که برخلاف يونان كه دين آزادي است، مسيحيت به واسطة ايجابيتي كه در ذات آن می‌باشد، به مجموعه‌اي از قوانين الزام‌آور تبديل شده، كه نفي آزادي را به همراه مي‌آورد. او در اين دوره، مسيح را با سقراط مقايسه مي‌كند و می‌گوید: برخلاف مسيح كه به رستگاري فرد مي‌انديشد، سقراط عموم و رستگاري جامعه را مدنظر دارد، و به اين دليل سقراط را برتر از مسيح مي‌داند، اما در فرانكفورت نگاه او تعديل مي‌شود و تلقي مثبتي از مسيحيت پيدا مي‌كند. او آنجا تأکید دارد كه مسيح عشق را جايگزين احكام تنجيزي يهوديت مي‌كند و اين رستگاري انسان را به همراه دارد و سرانجام در ينا كه متعلق به كمال و پختگي اوست، هگل می‌گوید مسيحيت حقيقت مطلق است، همچنان‌كه فلسفه حقيقت مطلق است. تفاوت اين دو، تنها در نحوة بيان است. مسيحيت حقيقت را به شكل تمثيل و كنايه بيان مي‌كند و فلسفه به شكل انديشة ناب. البته او در انتها نتيجه مي‌گيرد كه نياز به فراروي از مذهب و رفتن به سمت‌وسوی فلسفه حس می‌شود؛ چراکه مسیحیت انديشة مجسم است نه ناب، و تنها فلسفه است كه حقيقت را به شكل ناب عرضه مي‌كند. مقاله حاضر به روش تحليلي ـ توصيفي به بررسي اين سه دوره مي‌پردازد.
كليدواژه‌ها: خدا، مسيحيت، ايجابيت، متناهي، نامتناهي.
 


 

سال انتشار: 
28
شماره مجله: 
260
شماره صفحه: 
43

مبانى فكرى و اعتقادى حافظ شيرازى

ماهنامه علمى ـ ترويجى در زمينه علوم انسانى مرداد 1395

حسن احمدى / دانشجوى دكترى كلام اسلامى دانشگاه قم      amin1980306@yahoo.com

دريافت: 11/3/94               پذيرش: 26/10/94

 

چكيده

از ديرباز، حتى مطابق برخى نقل هاى تاريخى، در روزگار خواجه حافظ شيرازى، كسانى بوده اند كه بنا بر اغراض گوناگون و با استناد به برخى ابيات ايهام آفرين، دردانه شيرين سخن شيراز قرن هشتم را، بيگانه از اصول اعتقادى اسلام و كفرگو و كافركيش معرفى كنند. اين پژوهش درصدد است كه با استخراج مبانى فكرى خواجه حافظ شيرازى از تنها منبع به يادگارمانده از او، يعنى ديوان اشعارش، پاسخى درخور براى اين پرسش اساسى بيابد كه به راستى رويكرد اعتقادى مرد فرد غزل ايران زمين، رويكردى الهى است و او را بايد معتكف قبله اهل ايمان به شمار آورد و يا اينكه حق به جانب كسانى است كه قباى ژنده الحاد را بر قامت نابغه شيراز، تراز مى دانند و او را همصدا با ساكنان قبيله تاريكى مى شناسند و مى شناسانند؟ آنچه كه حاصل آمد، شواهد روشن دلبستگى عميق و بى پيرايه حافظ شيرازى به اصول و مبانى فكرى و اعتقادى اسلام در قلمروهاى هستى شناسى، انسان شناسى و فرجام شناسى است.

 

كليدواژه ها: حافظ، خدا، قضا و قدر، انسان، معاد.

 

سال انتشار: 
25
شماره مجله: 
224
شماره صفحه: 
91

ريشه‏ هاى يهودى ـ مسيحى خدا و شيطان انجيل شيطانى لاوى

سال بيست و دوم ـ شماره 193 ـ دى 1392، 81ـ96

على قهرمانى1

چكيده

شيطانى كه لاوى به دنيا معرفى كرد، نه تنها موجودى شرير نيست، بلكه الهه عشق و زاينده روشنايى و نور است. لوسيفر از نگاه وى موجودى است نيكو، قدرتمند و با اوصافى خداگونه كه دو بعد مثبت و منفى را همزمان داراست. وجود چنين موجودى با اوصاف متعالى، و در عين حال در حضيض ذلت، گرچه در ابتدا كمى عجيب و غريب مى نمايد، اما براى افراد آشنا به الهيات يهودى ـ مسيحى، وجود چنين موجودى چندان هم بديع و غريب نيست. نوشتار حاضر با روش تحليلى ـ توصيفى مى كوشد با مبناشناسى و كاوشى عميق ميان آموزه هاى تورات و انجيل، ردّ پاى چنين موجودى را كه در لابه لاى متون كهن يهود و مسيحيت پنهان شده بيابد.

كليدواژه ها: خدا، شيطان، شيطان گرايى، شيطان پرستى، كليساى شيطان، انجيل شيطان، آنتوان لاوى.

سال انتشار: 
22
شماره مجله: 
193
شماره صفحه: 
81

جايگاه محبت و انس با معبود

معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 178 ـ مهر 1391، 5ـ16

آيت اللّه علّامه محمدتقى مصباح

چكيده

اين درس شرحى است بر مناجات محبين امام سجاد عليه السلام. «محبت» به مفهوم خواستنى و دوست داشتنى به كار مى رود و از آثار آن دلدادگى، شيفتگى، دلبستگى و شيدايى است. محبت همواره با لذت در محبوب و تقريب و نزديكى به او همراه است. يعنى دوستى و محبت زمانى محقق مى شود كه لذتى از جانب محبوب به محب برسد. بالاترين لذت ها در محبت به خداست. اگر كسى شيرينى محبت خداوند را چشيد و از لذت محبت او سرشار گرديد، هرگز سراغ جايگزينى براى وى نمى رود؛ يعنى اگر كسى به قرب الهى بار يافت، لحظه اى از قرب الهى خارج نمى شود. راه رسيدن به محبت خدا، ياد او و ياد نعمت هاى بى منت اوست. همچنين با افزايش معرفت انسان به خدا، محبتش نيز به او زياد مى شود.

 

كليدواژه ها: خدا، محبت، محبوب، محب، انس با خدا.

سال انتشار: 
21
شماره مجله: 
178
شماره صفحه: 
5

اهميت و جايگاه محبت (1)*

معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 176 ـ مرداد 1391، 5ـ14
اهميت و جايگاه محبت (1)*

آيت اللّه علّامه محمدتقى مصباح

چكيده

اين مقال شرحى بر مناجات المريدين امام سجاد عليه السلام مى باشد. در اين فراز از مناجات حضرت به مرتبه اى از محبت كه عالى ترين مرتبه و عشق آتشينى است اشاره دارد. سؤالى كه مطرح است اينكه آيا محبت به خدا امرى واجب است؛ امرى مستحب و فضيلت محسوب مى شود؟ در پاسخ بايد گفت محبت داراى مراتبى است: مرتبه اى از محبت لازمه ايمان به خداست؛ اگر كسى مدعى ايمان بود و از دستورات خدا سرپيچى كرد و واجبات را ترك نمود، ايمانش دروغين خواهد بود.
     مرتبه اى ديگر از محبت، محبتى است كه مقدمه واجب و مطلوبيت آن جنبه ابزارى و تعدى دارد؛ آن مقدار از محبت به خدا كه موجب مى شود انسان واجبات را انجام و گناهان را ترك كند، از باب مقدمه واجب، وجوب عقلى دارد.
     در عين حال، محبت به خدا مراتب مستحبى هم دارد، اما عالى ترين مرتبه محبت اين است كه انسان همه كمالات را از آنِ خدا بداند و وراى كمالات الهى، كمال مستقلى را براى غيرخدا نشناسد. 

كليدواژه‌ها: خدا، محبت به خدا، محبت، مراتب محبت، محبت بالذات، محبت بالعرض.

سال انتشار: 
21
شماره مجله: 
176
شماره صفحه: 
5

پيشگامان مسير قرب الهى (1)*

معرفت سال بيست و يكم ـ شماره 172 ـ فروردين 1391، 5ـ10

پيشگامان مسير قرب الهى (1)*

آيت‏اللّه علّامه محمدتقى مصباح

چكيده

اين مقال به بررسى چگونگى نيل به قرب الهى مى‏پردازد. از آموزه‏هاى دينى به دست مى‏آيد كه انسان‏ها با سعى و تلاش مضاعف مى‏توانند مسير قرب و كمال را طى نمايند و به فلاح و رستگارى نايل آيند. هرچند تلاش اندك نيز به همان ميزان انسان را به كمال مى‏رساند.

از منظر امام سجاد عليه‏السلام، براى نيل به قرب و رستگارى، انسان نيازمند همسفرانى با ويژگى‏هاى زير مى‏باشد: با سرعت حركت كنند، مستمرا اين مسير را طى كنند. اهل عبادت‏هاى شبانه‏روزى باشند، و اهل خشيت باشند.

راهكار نيل به حالت خشيت در برابر خداى متعالى اين است كه به ضعف و ناتوانى خويش در برابر عظمت و جلال خداى متعال همواره اذعان كنيم.

كليدواژه‏ها: خدا، خشيت، قرب الهى، پيشگامان قرب، فلاح و رستگارى.

سال انتشار: 
21
شماره مجله: 
172
شماره صفحه: 
5

بررسى جايگاه تصوّر و تصديق در ادراك خدا از ديدگاه علّامه طباطبائى

معرفت سال بيستم ـ شماره 166 ـ مهر 1390، 25ـ45

عبدالرضاباقى*

چكيده

اين مقاله به بررسى جايگاه تصوّر و تصديق در ادراك خدا از ديدگاه علّامه طباطبائى مى‏پردازد. با نگاهى به سير تطوّر ادلّه خداشناسى، به دست مى‏آيد اكثر اشكالات در زمينه بحث از خدا، از نرسيدن به مدعا و تصوّر ناصحيح مسئله نشأت مى‏گيرد و نقد براهين خداشناسى در غرب نيز متأثر از همين موضوع است. علّامه طباطبائى ضمن تصريح و تأكيد بر اين نكته، و ضمن اعتقاد به اينكه وجود خدا و وجوب ازلى او، بديهى اولى است و از برهان مستغنى است، سعى مى‏كند از همين نقطه با طرح صحيح مسئله، ادراك خدا را با فطرت به هم گره زده و از فطرى بودن علم حصولى و حضورى به خدا، سخن گويد.

در اين پژوهش، تلاش شده است بحث فطرت از زاويه وجودشناختى و معرفت‏شناختى و از منظر علّامه طباطبائى مورد تشريح قرار گيرد و به مدد توجه به فطرت از منظر معرفت‏شناختى، «حقانيت» و «معقوليت» باور به خدا مورد تحليل و تبيين واقع گردد. ريشه‏يابى ادراك ناصواب خدا و طرح بحث فطرت از زاويه وجودشناختى و معرفت‏شناختى و تفكيك معرفت‏شناسانه حقانيت و معقوليت باور به خدا، از جمله نكات مورد توجه و مهم اين نوشتار است.

كليدواژه‏ها: خدا، تصوّر، تصديق، فطرت، حقانيت، معقوليت، معرفت‏شناختى.

سال انتشار: 
20
شماره مجله: 
166
شماره صفحه: 
25

محفل انس با معبود و جوار قرب الاهى

آيت ‏اللّه محمدتقى مصباح

چكيده

در آموزه‏هاى دينى بر اين نكته تأكيد شده است كه انسان بايد داراى خوف و رجاء و برخوردار از همتى بلند براى گفت‏وگو با خداى متعال باشد. اين مقام در گرو درك اين معناست كه خداى متعال واجد همه كمالات است و انسان موجودى است كه در جوار رحمت الاهى قرار گرفته و از نعمات مادى و معنوى او متنعم است. انسان‏هاى با همت بالا، همواره در پى قرب الاهى و همجوارى با معبود سرمدى هستند. هرچند انسان‏ها هرگز نمى‏توانند حقايق متعالى را درك كنند، اما همواره بايد تلاش كنند با اعمال و رفتار نيك و مرضى الاهى، خود را به جوار قرب الاهى نزديك و نزديك‏تر سازند. اين مهم، در گرو درك عظمت الاهى و شناخت نقص و كاستى‏هايى در ظرفيت وجودى خويش است.

كليدواژه‏ها: خدا، مؤمن، قرب به خدا، انس با معبود، رحمت و غصب الاهى.

سال انتشار: 
20
شماره مجله: 
161
شماره صفحه: 
5

تحليل و بررسى ابعاد گوناگون معناى زندگى

سال نوزدهم ـ شماره 158 ـ بهمن 1389، 153ـ162

محمّدرضا رحمانی اصل*

چكيده

اين مقاله ابعاد و اضلاع گوناگون معناى زندگى «شخص» را مورد تحليل و بررسى قرار مى‏دهد. اين تحليل با نگاه «سوم شخص» صورت گرفته تا بتواند ديدى شمولى داشته باشد؛ زيرا يافتن معناى زندگى انسان جز از طريق آشنايى با جنبه‏هاى روحى و روانى و موقعيتى كه در آن زندگى مى‏كند و حتى جز از طريق معرفت به اجزاى هستى امكان‏پذير نيست. با تأمّل در خدا، انسان و هستى، بصيرت ما نسبت به موقعيت انسان در عالم هستى عميق‏تر خواهد شد و به تفسير صحيحى درباره معناى زندگى شخص دست مى‏يابيم.

اين مقاله با رويكرد تحليلى و نظرى نگارش يافته و هدف از آن، سعى در تبيين معناى زندگى است تا خواننده را به عنوان يك تحليلگر در يافتن معناى زندگى خود يارى دهد. تأثير فهم موقعيت و جايگاه انسان در معنادارى زندگى، همچنين ميزان تأثير دين و اخلاق در معنادارى زندگى از ديگر اهداف اين پژوهش است.

كليدواژه‏ها: معناى زندگى، هدف زندگى، پوچى، خدا، جهان، انسان.

سال انتشار: 
19
شماره مجله: 
158
شماره صفحه: 
153
محتوای تغذیه