سال بيست و سوم ـ شماره 204 -آذر 1393
سيدحسن بطحائى گلپايگانى[1]
چكيده
از مباحث مهم معادشناسى، حكمت و فلسفه برپايى قيامت است؛ به اين معنا كه حكمت رستاخيز چيست و چه ضرورتى در برپايى حيات اخروى انسان وجود دارد؟ قيامت چه كمالى را به انسان مى بخشد كه وجود آن از منظر وحى الهى لازم و حتمى شده است؟ حكما و متكلمان اسلامى و مفسران شيعه و اهل سنت، با روش هاى مختلف تفسيرى با مبانى متفاوت در طول تاريخ پاسخ هايى به اين پرسش داده اند. پژوهش حاضر با روش تحليلى و با مبانى نقلى و عقلى درون دينى صورت گرفته است، به تحقيق و ارزيابى ديدگاه تفسيرى علّامه طباطبائى در تفسير الميزان و مقايسه آن با آراء تفسيرى ديگر مفسران از عامه و خاصه مى پردازد. از ديدگاه تفسيرى علّامه در تفسير الميزان استفاده مى شود كه از جمله حكمت هاى برپايى قيامت، مى توان به مواردى همچون دريافت پاداش و كيفر اعمال و عقايد انسان ها در زندگى دنيوى، اقتضاى سرشت ابديت خواهى انسان، استعداد بقا و حيات اخروى انسان اشاره كرد.
كليدواژه ها: حكمت، معاد، قرآن، پاداش و كيفر، ابديت خواهى، علّامه طباطبائى.
[1] استاديار گروه معارف اسلامى دانشگاه پيام نور. dr.bathayi@gmail.com
دريافت: 19/2/93 پذيرش: 2/8/93