معرفت، سال هشتم، شماره پنجم، پیاپی 32، بهمن و اسفند 1378، صفحات 25-

    تربیت دینى خانواده

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    محمد احسانی / *استادیار - گروه اخلاق و تربیت جامعه المصطفی العالمیه / mohammadehsanni@gmail.com
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    تربیت دینى خانواده

    محمد احسانى

     

    مقدمه

    آدمى از دیر زمان درصدد بوده معمّاى حیات و مقصود از زندگى را بداند، از آینده و سرنوشت خویش تا حدّى باخبر شود، توجیه درستى از رویدادهاى این عالم به دست آورد و تفسیر معقولى نسبت به پدیده ها و دگرگونى هاى جهان داشته باشد.

    پاسخ گوى این گونه مسائل، که همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته، بدون شک، در هر زمانى «دین» بوده است; زیرا حقیقت زندگى را تفسیر مى نماید، هدف از آمدن و ماندن در این عالم را معنا مى کند و مسیر درست زندگى و راه رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را نشان مى دهد.1 اساسى ترین رکن دین ـ یعنى: ایمان به خداى یکتا ـ انسان را از نگرانى، اضطراب و دغدغه خاطر مصون داشته، در برابر رویدادهاى نامطلوب زندگى ثابت و استوار نگه مى دارد، به گونه اى که هیچ حادثه اى نمى تواند تزلزلى در او ایجاد نماید.

    بر اساس بینش اسلامى، هر انسانى از هنگام تولد با فطرت الهى و گرایش به خداشناسى قدم به عرصه زندگى مى گذارد; ساختار وجودى انسان به گونه اى است که او را به سوى خدا هدایت مى کند و در این میان، تفاوتى بین مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد، بلکه همه انسان ها در آغاز زندگى، از استعداد خاصّى براى حقیقت جویى و نیل به کمال بهره مندند و به فرموده پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، «کلُّ مولود یُولَد على الفطرةِ»;2 هر نوزادى با فطرت خدایى زاده مى شود.

    با وجود این، فطرت و ساختار وجودى انسان در هر شرایطى به صورت یکسان عمل نمى کند و ممکن است عوامل نامساعد بیرونى و محیط ناسالم زندگى مانع از شکوفایى و بروز نقش صحیح آن گردد.3 بر این اساس، لازم است به این جنبه از وجود آدمى توجه ویژه اى مبذول گردد تا حسّ دینى اش شکوفا گردد، به خصوص در مورد کودکان و نوجوانان، توجه به این جنبه وجودى آنان اهمیت فراوان دارد; زیرا نسبت به بزرگ سالان تربیت پذیرترند. این کار تنها در سایه تربیت صحیح امکان پذیر است.

    ابعاد تربیت

    «تربیت» به مفهوم عام آن، شامل جنبه هاى گوناگون جسمانى، روانى، عاطفى، عقلانى، اجتماعى، اخلاقى و دینى است و هر یک از این ابعاد به لحاظ روان شناختى و تربیتى در زندگى انسان اهمیت فراوان دارد. آنچه در دوره نخست زندگى توجه بدان لازم است پرورش و رشد هماهنگ و منظّم ابعاد وجودى کودک است; به گونه اى که اگر در بعضى آن ها، دچار نارسایى گردد و یا احیاناً رشد مطلوب نیابد در آینده دچار مشکل خواهد شد. تحقق این امر، مسؤولیت بزرگى است که بر دوش مربیّان کودک و نوجوان، اعم از والدین، آموزگاران و دست اندرکاران امور تربیتى مدارس، گذاشته شده است.4

    تربیت داراى دو نقش مهم آموزش و پرورش است که در یکى اهتمام به آموزش فنون، مهارت ها و توانایى هاى لازم براى رفع نیازهاى جامعه است و در دیگرى پرورش حسّ دینى و مذهبى کودک که به صورت فطرى در نهاد او به ودیعت گزارده شده، مورد توجه است. بررسى همه ابعاد تربیت به لحاظ نقش اساسى آن ها در زندگى انسان لازم است، ولى در یک مقاله نمى گنجد، بدین روى، در این نوشتار، تنها به بررسى تربیت دینى اکتفا مى شود:

    تربیت دینى

    شناخت مفهوم «تربیت دینى» منوط به شناخت معناى دو کلمه «تربیت» و «دین» است. از این رو، لازم است به معانى این دو واژه اشاره شود:

    واژه «تربیت» در لغت، به معناى پرورانیدن یا پرورش دادن ـ یعنى: به فعلیت رساندن نیروهاى بالقوّه ـ5 آمده. اما در اصطلاح، تعاریف متعددى از آن ارائه شده است. این تعاریف در عین تعدّد، همگى در این جهت توافق دارند که تربیت فرایندى است که نتیجه اش تغییر رفتار فرد (اعم از ظاهرى و باطنى) و کسب هنجارهاى مورد قبول مى باشد.

    با توجه به این مطلب، اولاً، حصول چنین چیزى نمى تواند دفعى باشد. ثانیاً، متربّى نیز باید استعدادهاى لازم را براى تربیت پذیرى دارا باشد. اما علاوه بر این، پرورش واقعى در صورتى محقّق مى شود که جریان تربیت بر اساس فطرت و سرشت متربّى انجام گیرد.

    واژه «دین» نیز در لغت، به معناى کیش، آیین، طریقت، و شریعت6 و در ا صطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنیادى و احکام و دستوراتى که از سوى خدا به انسان داده شده است. به عبارت دیگر، دین شامل گزاره هاى توصیفى و تجویزى است و سه عنصر اساسى دارد:

    الف. شناخت: نخستین عنصر مؤثر در دین دارى و تدیّن، علم به اصول و قواعد ضرورى دین است. یعنى متدیّن باید گزاره هاى دینى را از طریق استدلال و برهان عقلى دریافت نماید; مانند توصیف این که «اللّه آفریننده جهان است» یا «خدا یکى است» از گزاره هاى توصیفى مربوط به مسائل اعتقادى است که یک موحّد باید بداند. آنچه در این زمینه قابل توجه است این که درباب شناخت گزاره هاى دینى، نباید به ظن و گمان قناعت کرد; زیرا خداوند مى فرماید: «لا تَقفُ ما لیس لکَ بِه علمٌ (اسراء: 32); از چیزى که به آن علم ندارى پیروى نکن». بلکه به علم و یقین باید رسید.

    ب. ایمان: عنصر دوم در دین التزام قلبى انسان به باورها و اصول مسلّم دینى است. به کسى که اعتقاد قلبى نسبت به خدا نداشته باشد، متدیّن گفته نمى شود. ریشه تمام ارزش هاى اخلاقى ایمان به گزاره هاى دینى بوده و این ایمان مبتنى بر معرفت و شناخت است، به گونه اى که هر چه معرفت کامل تر باشد، آن ایمان نیز بارورتر خواهد بود. البته علم و شناخت شرط کافى براى ایمان نیست، بلکه شرط لازم آن است و عنصر اراده و گرایش باطنى به التزام قلبى نسبت به باورهاى دینى جزء اخیر ایمان را تشکیل مى دهد.

    با توجه به این مطلب، ایمان یک عمل قلبى کاملاً اختیارى است که فرد پس از شناخت لازم و به دور از فشارهاى بیرونى یا اصول اسلامى را پذیرا مى شود و یا آن را انکار مى کند. چه بسا افرادى هستند که در عین شناخت گزاره هاى دینى، در اثر لجاجت و عناد، ایمان نمى آورند. در مورد انتخابى بودن ایمان، شواهد فراوانى از آیات قران وجود دارد; از جمله این که خداوند مى فرماید: «اِنّا هَدینَاهُ السَّبیلَ اِمّا شاکراً و اِمّا کفوراً» (انسان: 4); ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر و پذیرا باشد یا کفران کننده و ناپذیرا. در جاى دیگرى مى فرماید: «لا اِکراهَ فِى الدّینِ» (بقره: 256); در قبول دین اکراهى نیست.

    ج. عمل: عنصر سوم دین عمل به گزاره هاى تجویزى و احکام دینى است; یعنى: آنچه را فرد از باورهاى دینى مى داند و به آن ایمان دارد، در مرحله عمل نیز آشکار سازد. عملى از نظر اسلام ارزشمند است که ناشى از ایمان راسخ به اصول دین و ارزش هاى مذهبى باشد. در موارد متعددى از قرآن کریم، ایمان پیش از عمل صالح ذکر شده است; مانند «آمَنوا و عملوا الصالحات» (یونس: 10) و این مى رساند که هیچ عملى بدون ایمان نیکو و پذیرفته نیست.

    در این مورد، شواهد فراوانى از قرآن وجود دارد که عمل صالح را مشروط به ایمان مى کند; نظیر «مَن عَمِلَ صالحاً مِن ذَکَر اَو اُنثى و هو مُؤمنٌ فلنُحیینَّهُ حیوةً طیّبةً» (نحل: 129); هر کس از مرد و زن کار نیکى انجام دهد، به شرط این که ایمان داشته باشد، ما او را زندگى پاک و پاکیزه اى مى بخشیم.

    از آنچه درباره دین و تربیت گفته شد، روشن گردید که مفهوم «تربیت دینى» در ارتباط با سه محور شناخت، ایمان و عمل قابل تحقق است. این سه عنصر در تربیت دینى هر کس، نقش اساسى دارد و مربّى بر همین اساس باید عمل تربیت دینى را اجرا کند. بنابراین، مى توان گفت: «تربیت دینى» فرایندى است که از طریق اعطاى بینش، التزام قلبى و عملى به فرد هماهنگ با فطرت و به دور از جبر و فشار، به منظور نیل به سعادت دنیوى و اخروى انجام مى گیرد.

    رابطه تربیت دینى و اخلاقى

    بررسى این مطلب نیاز به شناخت مفهوم «دین» و «اخلاق» ونسبت میان آن دو دارد. مفهوم دین از مطالب گذشته روشن شد. «اخلاق» صفت فعل اختیارى است و به افعالى اخلاقى گفته مى شود که قابل اتصاف به خوب و بد باشد و بر اساس بایدها و نبایدها انجام گیرد. ویژگى دیگر فعل اخلاقى آن است که مطلوبیت بالغیر دارد و همه ارزش آن به دلیل نتیجه اى است که با انجام آن کار عاید انسان مى شود; مانند انجام کارهاى شایسته از قبیل خدمت به محرومان و فقرا که براى کسب رضاى خدا صورت مى گیرد.7

    از سوى دیگر، بایدها و نبایدهاى اخلاقى مبتنى بر اصول و قواعد بنیادین دینى است. بایدها و نبایدهاى اخلاقى از نظر اسلام، بر معیار اندیشه ها و باورهاى مسلّم اسلامى قابل تبیین است; یعنى: هر کس نخست باید اصول و عقاید اسلامى را بشناسد و قلباً به آن ها ملتزم شود، سپس به ارزش هاى اخلاقى ناشى از آن عمل نماید.

    بر این اساس، نسبت بین دین و اخلاق عام و خاص مطلق است; به این معنا که حوزه دین اعم از دایره اخلاق است; زیرا بخشى از گزاره هاى دینى که عبارت از اندیشه هاى بنیادین دین مى باشد، خارج از معیارهاى اخلاقى است. اما گزاره هاى اخلاقى عموماً داخل در قلمرو دین است. در نتیجه، تربیت دین نیز اعم از تربیت اخلاقى است. تربیت دین در تمام جنبه ها، اعم از اعتقادى، رفتارى و عاطفى، فراگیرتر از تربیت اخلاقى است.8

    منظور ما از تربیت دینى چیزى جز تربیت اسلامى نیست و مهم ترین وظیفه مربیّان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلم، این است که متربّى را در محیط خانه و مدرسه در سه بعد شناخت و ایمان در حوزه دینى و در بعد عمل به بایدها و نبایدها در قلمرو اخلاق، پرورش دهند. شروع تربیت دینى بهتر است از محور شناخت باشد تا با اعطاى بینش به متربّى نسبت به مفاهیم و ارزش هاى دینى در وى انگیزه ایجاد کند تا خود با گرایش قلبى به سوى عمل رود. به عنوان مثال، به جاى دستور به خواندن نماز، ارزش، فضیلت و پاداش آن را به متربّى تفهیم نماید. جریان تربیت، به خصوص تربیت دینى، تحمیل پذیر نیست. از این رو، بر مربّى لازم است که به دور از هرگونه فشار بر متربّى زمینه رشد و شکوفایى استعدادهایى فطرى و بالقوّه او را فراهم سازد.

    هدف تربیت دینى

    روشن است که کار اصلى یک مربّى دینى توجه ویژه به پرورش بنیادهاى دینى و اخلاقى متربّى است. تحقق این موضوع پیش از همه، بسته به این است که مربّى از نظر دینى و اسلامى، شرایط لازم را براى تربیت دارا باشد تا بتواند دیگران را درست تربیت نماید.

    بنیادى ترین اصول اسلامى اعتقاد به وجود خداى یکتا است که حقیقتى است بى نهایت، جامع تمام ارزش ها و سرانجام همه چیز به او ختم مى شود. اوست کمال مطلق و واجد تمام صفات کمالى که مى تواند محور تمام فعّالیت هاى انسان قرار گیرد. بر این اساس، هدف نهایى زندگى از دیدگاه اسلام، «قرب به خدا» است. منظور از «قرب» قرب وجودى و کمالى است، به گونه اى که انسان در صفات کمالى، مظهر اوصاف الهى گردد. تربیت دینى راه وصول به هدف نهایى زندگى را نشان مى دهد.9 در نتیجه، هدف تربیت دینى در مکتب اسلام، هدایت متربّى به سیر الى الله و قرب به خداست. راه رسیدن به این هدف همان چیزى است که در تبیین مفهوم تربیت دینى گفته شد: پرورش در محورهاى شناخت، ایمان و عمل.

    اهمیت تربیت دینى

    در جهان کنونى، رفتار انسانى در قالب فن آورى رفتار و مهندسى ژنتیک شکل مى گیرد، زندگى اخلاقى بشر در اثر تزلزل نظام هاى ارزشى و انحلال مبانى مقدسات مورد تهدید قرار گرفته، پایدارترین عقاید دینى از وى گرفته شده، اندیشه هاى مکانیکى و عاریتى جایگزین آن گردیده و انسان با بحران هاى گوناگون درونى و بیرونى مواجه شده که مهم تر از همه بحران معرفت دینى و بدتر از آن، بحران تربیت دینى است.10

    تنها راه فرار از این بحران ها روى آوردن عمیق و عاشقانه به خویشتن خویش، فطرت اصیل و احساس درونى حقیقت جو است. به عبارت دیگر، راه خروج از بحران هاى زندگى کنونى بازگشت به اسلام و قرآن است که سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین مى کند. اگر به گذشته تاریخ نگاه کنیم، به ا ین نتیجه مى رسیم که هدف انبیا(علیهم السلام) از دعوت مردم به خدا، توحید و معاد و نجات آن ها از بحران هاى زندگى بوده است. مفاهیم متعددى در قرآن کریم وجود دارند که مستقیم یا غیر مستقیم، بر تربیت دینى دلالت دارند; مانند مفهوم تقوا، تزکیه و امثال آن که مکرّر در قرآن ذکر شده و محتواى این گونه مفاهیم بدون تربیت دینى قابل تحقق نیست. در برخى آیات نیز تزکیه مردم11 صریحاً به عنوان هدف بعثت انبیا(علیهم السلام) بیان شده و این مى رساند که مهم ترین هدف پیامبران(علیهم السلام)پرورش انسان ها بر اساس دین توحیدى بوده است.

    انبیاى الهى(علیهم السلام) هر کدام به نوبه خود، در زمینه تربیت دینى مردم، تلاش هاى فراوان کردند و تا حدّى نیز در انجام این مهم، موفق گردیدند، به ویژه رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) که نظام تربیتى اسلام را در مکّه و مدینه پایه گذارى نمودند و افرادى را تربیت کردند که با تمام وجود، به دفاع از دین و عقیده خود برمى خاستند. تربیت یافتگان مکتب پیغمبر(صلى الله علیه وآله) آن چنان در برابر دشمنان اسلام و شرک و نفاق با صلابت و استوار بودند که لحظه اى با مخالفان خودسر سازش نداشتند.

    در عصر حاضر، که نظام تربیتى اسلام رو به سقوط و نابودى کامل بود و مى رفت تا بساط دیانت و دین دارى از جامعه اسلامى برچیده شود; حضرت امام خمینى(رحمه الله) با الهام از قرآن و سیره ائمّه معصوم(علیهم السلام) مکتب تربیتى اسلام را دوباره زنده ساخت و با تأکید بر این نکته، مى فرمود: تربیت کامل از اهمّ مسائل است. اما هرگونه تربیتى را نمى توان تربیت مفید و کامل دانست، بلکه تربیت کامل فقط در پرتو ایمان به خدا و به وسیله تعالیم انبیا(علیهم السلام)امکان پذیر است; زیرا غیر از انبیا(علیهم السلام) و پیروان آن ها، دیگران اعتقادى به جهان آخرت و صراط مستقیم ندارند.12 همچنین مى فرمود: اگر بچه دارید، تربیت الهى کنید، تربیت شیطانى نکنید. خودتان را تهذیب کنید و کودکان خود را اسلامى بار آورید.13

    انواع تربیت دینى

    تربیت دینى در مقام اجرا، به دو شکل رسمى و غیر رسمى در قالب نهادهاى آموزشى رسمى، خانه و جامعه انجام مى گیرد و هر کدام نقش اساسى در تدیّن فرد دارد.

    1. رسمى: منظور از «تربیت دینى رسمى» این است که تربیت دینى با برنامه ریزى مدوّن و از پیش تنظیم شده به وسیله افراد خاصّى در نهادهاى آموزشى انجام شود. محیط مدرسه جایى است که شخصیت دینى و مذهبى فرد پس از خانواده در آن شکل مى گیرد. مدرسه ابتدایى بیش از دیگر نهادهاى آموزشى در تربیت دینى متربّى مؤثر است; زیرا متربّى در این مرحله از زندگى، گیرنده است و هر چه به او القا شود، مى پذیرد. در محیط مدرسه، نه تنها معلّم و مربّى در تربیت دانش آموز مؤثرند، بلکه سایر کارمندان و مسؤولان و فضاى آموزشى نیز بر ابعاد تربیتى او تأثیر مى گذارند.

    دو نهاد خانه و مدرسه مکمّل یکدیگرند، بر هم تأثیر متقابل دارند و هر یک نقش خاصّى در تربیت کودک ایفا مى کند; چرا که رابطه کودک و افراد پیرامون او در ا ین دو محیط متفاوت است; یعنى: روابط در خانواده، فردى تر و عاطفى تر، ولى در محیط مدرسه، جمعى تر و منطقى تر است. براى دست یابى به تربیت مطلوب، به خصوص در زمینه مذهبى همکارى این دو نهاد ضرورى است. مدرسه علاوه بر تکمیل آموخته هاى دینى کودک از محیط خانواده، مى تواند آموزش هاى تازه اى در زمینه هاى دینى با شیوه هاى جدید به وى ارائه دهد.14

    اگر این دو کانون تربیتى (خانه و مدرسه) در محور تربیت دینى از قبیل القاء ارزش ها، ارائه الگوهاى مناسب و دستورات لازم به کودکان، به صورت یکسان و هماهنگ عمل کنند، بدون تردید، نتیجه مطلوبى به دست خواهد آمد. از این رو، برقرارى روابط عمیق میان این دو نهاد تربیتى ضرورى است و در ا ین زمینه، انجمن اولیا و مربیان نقش اساسى دارد. وظیفه مهم این انجمن فراهم ساختن شرایط مناسب تربیتى و ایجاد هماهنگى لازم میان خانه و مدرسه است که در صورت انجام آن، زمینه شکوفایى استعدادهاى مذهبى کودکان فراهم مى گردد.

    2. غیر رسمى: این نوع از تربیت دینى در قالب دو نهاد خانه و جامعه بدون طرح و برنامه پیشین انجام مى گیرد. پس از خانه و مدرسه، جامعه اى که کودک در آن زندگى مى کند به عنوان یک عامل مؤثر در تربیت دینى وى ایفاى نقش مى کند; زیرا کودک تمامى آداب و رسوم اجتماعى و بیش تر نگرش هاى دینى و مذهبى را از اجتماع فرا مى گیرد. اگرچه در زمینه تربیت دینى کودک در جامعه، طرح و برنامه ریزى قبلى پیش بینى نمى شود، ولى آنچه در جامعه مى گذرد، اعم از فرهنگ عمومى مردم، روابط اجتماعى، مسائل سیاسى و برداشت هاى دینى، بدون شک، بر ابعاد جسمى و روحى متربّى تأثیر مى گذارد. به عنوان مثال، اگر فضاى حاکم بر اجتماع و محل زندگى فضاى دینى و معنوى باشد و هر روز برنامه هاى نماز جماعت و دیگر مراسم دینى و مذهبى در آن برقرار شود، کودکى که در چنین جامعه اى پرورش مى یابد به احتمال بسیار قوى، متدیّن خواهد بود. به عکس، در جوامع آلوده به انواع انحرافات و بى بند و بارى هاى فکرى و عملى بعید است افراد صالح و متعهّد به ارزش هاى دینى و اسلامى پرورش یابند.

    بنابراین، فرهنگ و ارزش هاى رایج در اجتماع مستقیم یا غیر مستقیم، بر فکر و اندیشه کودک تأثیر مى گذارد و بدین روى باید از وى مراقبت نمود. اما آنچه بیش از همه بر ابعاد رشد کودک مؤثر است و ا همیت فراوانى در تربیت دینى او دارد نهاد خانواده است. از این رو، لازم است به صورت جداگانه مورد بررسى قرار گیرد:

    تربیت دینى خانواده

    بر اساس آیات و روایات اسلامى، سرپرست خانواده، اعم از پدرو مادر و یا افراد دیگر، نسبت به تربیت دینى فرزندان و دیگر زیر دستان خود، مسؤولیت سنگینى دارد. به همین دلیل، خداى متعال در این زمینه، خطاب به مؤمنان از پیامدهاى اخروى آن خبر داده، به آنان هشدار مى دهد: «اى کسانى که ایمان آورده اید، خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسان ها و سنگ ها است، نگهدارید.» (تحریم: 6) نگه دارى خویشتن از طریق ترک معاصى و تسلیم نشدن در برابر شهوات سرکش میسور است، نگه دارى خانواده نیز به وسیله تعلیم و تربیت درست و فراهم ساختن محیط پاک و به دور از هرگونه آلودگى فکرى و عملى حاصل مى شود.15

    حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) در پاسخ به سؤالى در این زمینه، که چگونه انسان مى تواند اهل و فرزندانش را از آتش (اعم از آتش دنیا و آخرت) نجات دهد; فرمودند: آن ها را به آنچه خدا دستور داده امر و از آنچه نهى کرده باز دارید. اگر از شما پذیرفتند آنان را از آتش جهنّم حفظ کرده اید و اگر قبول نکردند به وظیفه خود عمل نموده اید.16

    از این گونه آیات و روایات در زمینه تربیت دینى خانواده فراوان است و از آن ها به روشنى استفاده مى شود که والدین و به خصوص پدر، به عنوان سرپرست خانواده، وظیفه مهمّى در زمینه مسائل دینى فرزندان و دیگر اعضاى خانواده بر عهده دارد. از این رو، انجام این مهم با استفاده از شیوه هاى جدید تربیتى در قالب امر به معروف و نهى از منکر در میان افراد خانواده، بر همه پدران و مادران لازم است. توجه دقیق و جدّى والدین به تربیت دینى فرزندان در محیط خانه و سرمایه گذارى لازم در این زمینه، آثار مهم تربیتى از لحاظ فردى و اجتماعى بر کودک به جاى خواهد گذاشت.

    جنبه هاى فردى و اجتماعى تربیت دینى

    1. جنبه فردى: به لحاظ فردى، مى توان با تربیت درست کودک فردى صالح و داراى ایمان و اخلاق اسلامى ساخت; زیرا شخصیت انسان غالباً از همان سال هاى اولیه زندگى در محیط خانواده شکل مى گیرد. گرایش ها، نگرش ها، افکار، عادات و رفتار انسان از خانه آغاز و با عوامل موجود در محیط تکمیل و تقویت مى شود. آنچه را کودک از آغوش خانواده دریافت مى دارد در طول زندگى همراه دارد و در شرایط گوناگون زندگى، تحت تأثیر آن قرار مى گیرد. افراد صالح و رهبران دینى عموماً از خانواده هاى پاک و متدین پرورش یافته و ارزش هاى دینى را از آن جا فرا گرفته اند. بر این اساس، تربیت دینى از نظر فردى، ارتباط انسان را با خدا محکم مى کند و زمینه خدمت به اسلام و مردم را در نهاد او فراهم مى سازد.

    2. جنبه اجتماعى: تربیت دینى خانواده از نظر اجتماعى نیز آثار قابل توجّهى دارد; زیرا جامعه از واحدهاى کوچکى به نام «خانواده» تشکیل شده و اگر این واحدها اصلاح گردد مسلّماً جامعه اصلاح مى شود. خانواده ها به عنوان هسته اصلى جامعه، در اصلاح و یا افساد آن نقش اساسى دارند; زیرا کودکان امروز، که در آغوش خانواده پرورش مى یابند، مربیّان، مجریان و قانون گذاران آینده خواهند بود. اگر نسل امروز با برنامه هاى درست دینى و اخلاقى تربیت یابند، اجتماع آینده به یقین، صالح و تکامل یافته خواهد بود بدین روى، پدران و مادران مسؤولیت بزرگى در برابر جامعه دارند و باید در انجام آن سعى و تلاش فراوان نمایند.17

    اگر پدران و مادران در زمینه تربیت دینى به وظیفه خود عمل نمایند و فرزندان صالحى تحویل جامعه دهند، گذشته از آثار فردى و اجتماعى، به پاداش هاى بزرگ الهى نایل مى شوند. در زمینه پاداش اخروى این گونه پدران و مادران روایات فروانى دراختیار است; از جمله رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)فرمودند: «هر کس دخترى داشته باشد و او را نیکو ادب بیاموزد و در تعلیم و تربیتش کوشش نماید و اسباب رفاه و آسایش و زمینه تربیت دینى او را فراهم سازد، آن دختر او را از آتش دوزخ نجات مى دهد.»18 در روایت دیگرى آمده است: «وَجبتْ له الجَنَّة»;19 بهشت برایش واجب مى شود.

    ضرورت توجه پدران و مادران به تربیت دینى فرزندان از روایات متعددى استفاده مى شود که باید به آن اهمیت داد. بسیارى از مشکلات جوامع کنونى در اثر بى توجهى خانواده ها به تربیت صحیح فرزندان، اعم از دختر و پسر، است; جوانان بى بندوبارى که در خیابان ها، کوچه ها و محلّه ها دست به اعمال خلاف مى زنند و جامعه را آلوده مى سازند از خانواده هاى بى مسؤولیت وارد جامعه مى شوند.

    شیوه هاى تربیت دینى خانواده

    تربیت دینى در محیط خانواده داراى دو شیوه اساسى کلامى و نمادین است که هر یک در تربیت کودک نقش اساسى دارد. به طور خلاصه، به آن ها اشاره مى شود:

    الف. شیوه کلامى: منظور از شیوه کلامى (دستورى ـ بیانى) امر و نهى هاى والدین و دیگر اعضاى خانواده است که نسبت به بایدها و نبایدهاى دینى کودک صورت مى گیرد; یعنى: به آنچه پدر و مادر در مورد انجام احکام و کارهاى دینى به کودک دستور مى دهند «شیوه» کلامى تربیت گفته مى شود. این نوع تربیت به نوبه خود، در رشد و شکوفایى حسّ دینى کودک تأثیر فراوان دارد; زیرا کودک در دوره کودکى وابستگى کامل به والدین دارد و با دید مثبت به آن ها مى نگرد و هر چه از آنان دریافت کند، مى پذیرد. گفتارهاى والدین، اعم از دستورى و غیر دستورى، حتى سخنان معمولى آن ها در شکل گیرى رفتار و افکار کودک مؤثر است و چه بسیار سخنان نامناسب و احیاناً دروغ ها، سرزنش ها و تهدیدهایى که در محیط خانه جریان مى یابد در روح کودک اثر منفى مى گذارد. بر این اساس، پدر و مادر لازم است درگفتار و دستورات خود به کودک، دقت نمایند تا عامل بدآموزى فرزندانشان نگردد.

    ب. شیوه نمادین (عملى): به آنچه کودک از اعمال و رفتار والدین و دیگر افراد خانواده یاد مى گیرد بدون این که دعوتى از او شده باشد، «شیوه نمادین (عملى)» تربیت گفته مى شود. این گونه یادگیرى و تربیت به صورت پنهان صورت مى گیرد و در شکل گیرى شخصیت کودک بسیار مؤثر بوده و در عین حال، داراى دامنه گسترده اى است.

    اساساً یکى از شیوه هاى تربیتى انبیا(علیهم السلام) تربیت از راه عمل بوده و براى تربیت دینى مردم از آن استفاده مى کرده اند; یعنى: پیش از آن که به مردم دستورى بدهند، خود به آن عمل مى نمودند و براى مردم الگو قرار مى گرفتند. بیش تر مردم و به ویژه کودکان، از رفتار ظاهرى دیگران تقلید مى کنند و یا پس از مشاهده رفتار آن ها دست کم، زمینه تربیت کلامى برایشان فراهم مى شود. بر این اساس، حضرت ابراهیم(علیه السلام)براى هدایت بت پرستان از شیوه غیر کلامى و عملى استفاده مى نمود و به جاى موعظه و نصیحت با شکستن بت ها به آن ها نشان داد که چنان معبودهایى بى روح نفع و ضررى به حالشان ندارد و وقتى بت پرستان او را مورد بازپرسى و تهدید قرار دادند، براى او زمینه تربیت کلامى فراهم شد و با بیان قوى و استدلال منطقى به سؤالات بت پرستان پاسخ داد و وجدان ختفه آن ها را بیدار ساخت. در اثر گفتار منطقى و بیان شیواى حضرت ابراهیم(علیه السلام)، فطرت توحیدى بسیارى از بت پرستان از پشت پرده هاى جهل و تعصّب ظاهر گشت و گروهى از آن ها به دین توحیدى گرویدند.20

    پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) نیز در موارد متعددى، مانند تعلیم نماز و حج، از این شیوه استفاده کردند و فرمودند: «صَلّوُا کما رَاَیتمُونی اُصلّی»;21 نماز بگزارید، آن گونه که مى بینید من نماز مى گزارم.

    استفاده از شیوه غیر کلامى و عملى در تربیت دینى کودک نیز بسیار مؤثر است و باید در این زمینه، از آن بهره گرفت. دوره کودکى دوره وابستگى و اعتماد کامل کودک به والدین است و میزان تأثیرپذیرى او از پدر و مادر بسیار عمیق و پابرجاست. از این رو براى تربیت دینى کودک فرصت مناسبى است. بیش ترین ارتباط کودک در این دوره با والدین است و ارتباط در تمامى ابعاد پنهان و آشکار و کلامى و غیر کلامى آن زمینه ساز رشد و تحوّل کودک در جنبه هاى روحى و بدنى است. تنها الگوى مورد اعتماد کودک در این دوره، پدر و مادر است و تا آن جا که بتواند، خود را بر اساس رفتارهاى آنان منطبق مى سازد.22

    چشمان ظریف و تیزبین کودک مانند دوربین حسّاس از تمام صحنه هاى زندگى خانواده و به خصوص حرکات و رفتار والدین و دیگر اعضاى آن، فیلم بردارى مى کند. از لبخندها، زمزمه ها و نوازش هاى والدین درس خوش بینى، امیدوارى، اعتماد و محبّت مى آموزد و به عکس، از تندى ها، بد رفتارى ها و عصبانیت هاى آن ها درس تندى و بداخلاقى مى گیرد. معمولاً کودک سخن گفتن، آداب معاشرت، رعایت نظم یا بى نظمى، امانت دارى یا خیانت، راست گویى یا دروغ گویى، خیرخواهى یا بدخواهى را در محیط خانه فرا مى گیرد. اگر پدر و مادر به دستورات دینى اهمیت دهند، اهل عبادت، نماز، دعا، تلاوت قرآن و توجه به معنویات باشند، بدون شک، بر ابعاد روحى و دینى کودک تأثیر مى گذارند.23 به همین دلیل، کودک سه یا چهار ساله هنگام مشاهده نماز والدین به نماز ترغیب مى شود و مانند آنان به رکوع و سجده مى رود. فرزندان کوچکى که همراه پدر و مادر به مساجد و حسینیه ها رفته در مجالس عزادارى امام حسین(علیه السلام)شرکت مى نمایند و مانند پدر و مادر خود را به حالت گریه در مى آورند، همه حاکى از تأثیر عملکرد والدین بر رفتار دینى فرزندان است. اظهار این گونه رفتارها از کودک ناشى از تأثیر عمیق رفتار والدین بر جسم و روح اوست که غالباً تبدیل به ملکه مى شود و تا پایان عمر در او باقى مى ماند.

    از میان اعضاى خانواده، مادر نقش بیش ترى در تربیت کودک دارد; چرا که او نخستین کسى است که رابطه اى مستقیم با کودک دارد، نیازهاى او را تأمین مى کند و به خواسته هایش پاسخ مى گوید. از این رو، کودک از عواطف، احساسات، نگرش ها و اندیشه هاى مادر بیش تر متأثر مى شود و بر این اساس، وظیفه مادر در قبال تربیت دینى کودک سنگین تر است.

    عوامل مؤثر در تربیت دینى خانواده

    1. تغذیه: هر چند از دیدگاه اسلامى، حقیقت انسان جنبه روحانى و معنوى اوست و هدف اصلى تربیت نیز پرورش حسّ دینى و رسیدن آنان به کمالات معنوى مى باشد، ولى با وجود این، جنبه جسمانى او را نمى توان نادیده گرفت; زیرا جسم و روح رابطه متقابل با هم دارند و هر کدام بر دیگرى تأثیر مى گذارند. بنابراین، عوامل مؤثر در تربیت نیروى جسمى انسان بر جنبه روحى او نیز مؤثر است و بدین دلیل، باید به آن، توجه کرد. از جمله عوامل مؤثر بر جسم انسان، تغذیه، نوع غذا و کیفیت آن است که به لحاظ تأثیرگذارى بر نگرش، گرایش و عملکرد او باید مورد بررسى قرار گیرد.

    به نظر روان شناسان، «سلامت بدن بیش از هر چیز، به چگونگى غذاى شخص مربوط است و حالات روانى و روحى نیز همواره از حالات بدنى متأثر مى شود و بدین ترتیب، چگونگى تغذیه در رشد ذهنى و بدنى انسان اثر مى کند.»24 امروزه از نظر علمى ثابت شده است که تغذیه سالم مادران پس از انعقاد نطفه، در دوره باردارى، در تکامل جسمانى و روحانى کودک تأثیر فراوان دارد. به همین دلیل، مادران در این دوره، از مصرف برخى داروها و مواد الکلى که ممکن است موجب بروز اختلالات عصبى و روانى کودک گردد، نهى شده اند.

    در مورد تأثیر غذا بر اعمال و رفتار انسان در دوره هاى گوناگون زندگى، روایات فراوانى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام)رسیده که به برخى آن ها اشاره مى شود:

    حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) درباره تأثیر غذا و کیفیت آن بر اعمال عبادى و دعاهاى انسان فرمودند: «هر کس به اندازه یک لقمه حرام بخورد، چهل شب و روز نمازش قبول نمى شود و دعایش به اجابت نمى رسد و هر گوشتى که از حرام رشد کرده باشد سزاوار آتش دوزخ است.»25

    در روایت دیگرى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) در این زمنیه، آمده است: «بدنى که از طریق حرام تغذیه کرده باشد داخل بهشت نمى شود.»26

    در زمینه تأثیر غذا بر رفتار و تربیت دینى انسان، جاى انکار نیست. از این رو، دین اسلام براى جلوگیرى از پیامدهاى ناگوار آن نسبت به تغذیه مادران و فرزندان، توصیه هاى فراوانى نموده که اگر به خوبى اجرا شود، مسلّماً مشکلات تربیتى پدید نمى آید. امروزه بسیارى از مشکلات فردى و اجتماعى در اثر غذاهایى است که به نحوى از راه حرام به دست آمده و در خانواده ها به مصرف مى رسد. کودکانى که با غذاى حرام تغذیه شوند و دوره حسّاس کودکى را به همین صورت سپرى نمایند، فطرت دینى خود را از دست مى دهند و به هر خلافى دست مى زنند. دلیل بر این مطلب کلامى است از امام حسین(علیه السلام) که در روز عاشورا پس از ناامیدى از هدایت لشگریان عمر سعد خطاب به آنان فرمودند: «به تحقیق، شکم هاى شما از حرام پُر شده است»;27 یعنى: گوشت و پوست شما از حرام پرورش یافته و قابل هدایت و اصلاح نیستید و حتى کلام امام معصوم(علیه السلام) بر شما تأثیرى ندارد.

    در این زمینه، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نسبت به زنان باردار مى فرمودند: «زنان باردار را در آخرین ماه هاى حاملگى خرما بخورانید تا فرزندان شما بردبار و متقّى شوند»28 طبق این روایت، خوردن خرما در دوره باردارى توسط مادر، به تربیت دینى کودک کمک مى کند و او را متدیّن و با تقوا بار مى آورد.

    نخستین غذایى که پس از تولد، کودک از آن تغذیه مى کند شیر مادر است. شیر مادر از جنبه هاى گوناگون بر کودک تأثیر مى گذارد و آنچه مهم است تأثیرات روحى آن است. نسبت به تغذیه از شیر مادر و چگونگى آن دستوراتى از ائمّه معصوم(علیهم السلام)رسیده که قابل توجه است:

    حضرت على(علیه السلام) فرمودند: «چیزى براى کودک سودمندتر و پربرکت تر از شیر مادر نیست.»29 در مورد انتخاب دایه نیز فرمودند: در انتخاب دایه چنان تلاش و دقت کنید که در ازدواج دقت مى نمایید; زیرا شیر طبیعت کودک را دگرگون مى سازد،30 و نیز فرمودند: «از شیر زن هاى زانیه و دیوانه به فرزندانتان ندهید; زیرا شیر در اخلاق کودک سرایت مى کند.»31

    از مجموع روایات، برمى آید که تغذیه حلال و مطلوب، اعم از شیر مادر و غذا، در دوره کودکى بر تربیت دینى کودک تأثیر فراوان دارد. از این رو بر پدران و مادران لازم است به این دستورات معصومین(علیهم السلام) توجه کنند و از غذاهاى حلال استفاده نمایند تا فرزندانى صالح و مفید، هم براى خودشان و هم براى جامعه تربیت کنند. شخصیت هاى بزرگ دینى و اسلامى در آغوش پدران و مادران مؤمن و متدیّن پرورش یافته اند که منشأ خیرات و برکات قرار گرفته اند. درباره شیخ انصارى(رحمه الله) نقل شده است که مادرش هیچ گاه بدون طهارت، به ایشان شیر نداد. مرحوم شیخ انصارى در اثر این مراقبت ها و تربیت درست خانوداگى به مقامى رسید که جهان اسلام و حوزه هاى علمیه شیعه تاکنون مدیون خدمات علمى و فرهنگى اوست.

    2. دستورات والدین: نهاد خانواده یک نظام کوچک اجتماعى است که اعضاى آن ارتباط متقابل با یکدیگر دارند. اگرچه افراد خانواده روابط گوناگونى با هم دارند، ولى آنچه بیش از همه مؤثر به نظر مى رسد ارتباط کلامى است; زیرا بایدها و نبایدهاى دینى و دیگر معارف اسلامى معمولاً در قالب گفتوگو و دستورات توسط پدر و مادر به فرزندان القا مى شود. دستورات والدین نقش اساسى در تربیت دینى کودک دارد و آن ها مى توانند با ارائه رهنمودهاى درست به فرزند خود، پایه هاى فکرى او را به شکل کاملاً مطلوب بنیان نهند. در این زمینه، نکات چندى به نظرمى رسد که ذیلاً بدان ها اشاره مى شود:

    الف ـ درست بودن دستورات والدین: از عوامل مؤثر در شکل گیرى نظام فکرى و دینى کودک، امر و نهى هاى پدر و مادر و دیگر کسانى است که به او آموزش دینى مى دهند. کودک تمامى فرمان هایى را که از ناحیه والدین و دیگر مربیّان نسبت به او صادر مى شود، درست مى پندارد و به آن ها عمل مى کند. یکى از شروط تربیت درست کودک و به خصوص تربیت دینى او، درست بودن فرمان هایى است که به وى داده مى شود. اگر دستورات والدین به کودک در زمینه احکام و معارف دینى صحیح و آگاهانه باشد در تمام زندگى مشکل دینى نخواهد داشت; زیرا یادگیرى در دوره کودکى بسیار پایدار و بادوام است و آنچه کودک در این دوره فرامى گیرد تا پایان زندگى از آن متأثر مى شود. بنابراین، لازم است خود والدین نخست آشنایى کامل با احکام و مسائل دینى پیدا کنند، سپس آن ها را به صورت درست به فرزندانشان منتقل نمایند. متأسفانه بسیارى از پدران و مادران با مسائل دینى آشنایى کافى ندارند و در این زمینه، مطالبى را به فرزندان ارائه مى دهند که در واقع، خلاف احکام دینى است. آموزش هاى غلط والدین در محیط خانه موجب برداشت هاى نادرست کودک از دین مى شود که از پیامدهاى سوء آن انحراف فکرى فرزندان است. گناه و کیفر این گونه آموزش هاى نادرست بر عهده والدین است که در عالم پس از مرگ مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت.

    درباب امر به معروف و نهى از منکر، آیات و روایات متعددى بر اهمیت این دو فرضیه الهى دلالت دارد و همه مسلمانان را به انجام آن دعوت مى کند. اما یکى از شروط اجراى این فرضیه بزرگ شناخت «معروف» و «منکر» است که مجرى امر به معروف و نهى از منکر باید بداند معروف و منکر یعنى چه، وگرنه ممکن است به صورت وارونه (معروف را منکر و منکر را معروف) معرفى کند.32 از جمله جاهایى که این وظیفه عمومى باید اجرا شود، محیط خانواده است و این، شناخت پدران و مادران را از معروف ها و منکرهاى دینى مى طلبد. در نتیجه، درست بودن دستورات پدر و مادر نقش اساسى در تربیت دینى کودک دارد و بر این اساس، وظیفه والدین بسیار سنگین است و باید سعى کنند مسائل دینى را با شناخت کافى و به صورت صحیح، به فرزندان یاد دهند.

    ب ـ هماهنگ بودن دستورات والدین: از دیگر عوامل مؤثر در تربیت دینى کودک، هماهنگى مربیّان و به خصوص پدر و مادر در تربیت فرزندان، اعم از تربیت کلامى و غیر کلامى، است; یعنى: اگر پدر کارى را بد بداند و کودک را از انجام آن باز دارد، مادر نیز آن کار را بد بداند و فرزند را از ارتکاب به آن نهى کند. اگر دستورات والدین به کودک، هماهنگ نباشد و کودک گفتارهاى ضد و نقیض از آن ها بشنود، دچار سرگردانى مى شود و نمى تواند راه درست را انتخاب کند. این گونه کودکان همیشه سعى مى کنند تا در برابر ارتکاب خلاف راه فرارى براى خود جستوجو نماید.33 اما اگر والدین به صورت هماهنگ، بایدها و نبایدهاى دینى را به کودک ارائه دهند و از او رعایت آن ها را بخواهند، کودک تحت تأثیر فرمان هاى آنان، خود را ملزم به رعایت ارزش هاى صحیح مى داند. به عنوان مثال، اگر پدر در محیط خانه نسبت به حجاب دختر اهمیت قایل شود و به رعایت آن امر نماید، مادر نیز رعایت حجاب را از دختر بخواهد، معلّم هم بر این موضوع تأکید ورزد، آن دختر مسلّماً خود را موظّف به رعایت آن مى داند.

    بر این اساس، مربیّان کودک و نوجوان، اعم از والدین و معلّمان، باید به این مهم توجه کنند و در ارائه ارزش ها و معارف دینى به کودکان، هماهنگ عمل نمایند، وگرنه ممکن است کودک در اثر اختلاف عملکرد و بینش مربیّان دچار تضاد در یادگیرى گردد و به اضطراب و بى اعتمادى گرفتار شود.34 هرگونه دستور ناهماهنگ در محیط خانه نسبت به ارزش هاى دینى موجب تزلزل در باورها و نظام ارزشى کودک مى شود و در نتیجه کودک قادر به تصمیم گیرى و نشان دادن واکنش مناسب در برابر حوادث نخواهد بود.

    ج ـ قابل فهم بودن دستورات والدین: یکى از شروط لازم براى تأثیر امر و نهى والدین در محیط خانه، قابل فهم بودن آن براى کودک است. پدر و مادر باید با توجه به آمادگى ذهنى و ادراکى کودک به او دستور دهند. اساساً شیوه تعلیمات انبیا(علیهم السلام)در تبلیغ دین به مردم این بوده که با هر کس به قدر استعداد و سطح درک و فهمش سخن مى گفتند. به همین دلیل، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى فرمایند: «ما گروه پیامبران مأمور شده ایم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم.»35 این روش در سیره ائمّه معصوم(علیهم السلام)نیز وجود داشته و نحوه برخورد و گفتوگوى آنان با توجه به تفاوت سطح فکرى و علمى افراد متفاوت بوده است. بر این اساس، امام صادق(علیه السلام) در زمینه مسائل اعتقادى و اثبات صانع با کسى که از اهل علم بود، از روش پیچیده فلسفى استفاده کردند، ولى با دیگرى که سطح فکرى پایین ترى داشت، براى اثبات امامت و رهبرى، مثال ساده چوپان و گلّه را مطرح نمودند.36 این شیوه به لحاظ تربیتى، اهمیت فراوان دارد و بهره گیرى مربیّان از این روش و توجه پدر و مادر به آن ضرورى است.

    این شیوه تربیتى را از قرآن مجید نیز مى توان استفاده کرد. خداى متعال به پیامبرش(صلى الله علیه وآله)دستور مى دهد که در برخورد با مردم با توجه به خصوصیات آنان، از سه روش استفاده کن: با یک دسته از مردم که اهل فکرند، با حکمت و استدلال، با گروه دیگر، با موعظه و نصیحت و با عده اى که اهل عناد و لجاجت اند با جدال احسن برخورد نما.37 پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) نیز بر اساس دستور الهى، متناسب با میزان عقل و درک مخاطب با او سخن مى گفتند و هیچ گاه از این روش عدول نکردند.

    امروزه روان شناسان و کارشناسان امور تربیتى نیز به این نتیجه رسیده اند و مسأله رعایت تفاوت هاى فردى را مطرح مى کنند; یعنى: هر کس خصوصیات منحصر به فردى دارد که بایدبه آن توجه نمود، به ویژه در دوره کودکى، رعایت این تفاوت ها در تربیت کودک نقش اساسى دارد. تفاوت در استعداد و میزان درک و فهم مطالب از محورهاى مهم تفاوت فردى است که باید در محیط خانه به وسیله والدین رعایت گردد.

    3ـ مطابقت گفتار و رفتار والدین: یکى دیگر از عوامل مؤثر در تربیت دینى کودک، هماهنگ بودن علم و عمل مربّى است; یعنى: آنچه مربّى از کودک مى خواهد و به انجام آن دستور مى دهد، پیش از هر چیز، خود عامل به آن باشد. انطباق علم و عمل در محیط خانه، که فضاى شکل گیرى منش ها و باورهاى دینى و اخلاقى کودک است، اهمیت فراوان دارد. پدر و مادر، که نقش اساسى در تربیت و به خصوص تربیت دینى، کودک دارند، موظّف اند هر گاه کارى را از کودک مى خواهند، خود نیز به آن بها داده، عمل نمایند. پدر و مادر به عنوان الگوى تربیتى براى فرزند، خودشان باید پاک، متدیّن و عامل به دستورات الهى باشند تا بتوانند فرزندان پاک و صالحى تحویل جامعه دهند، وگرنه چراغى که خاموش و فاقد نور است، نمى تواند به دیگران نور ببخشد.

    درباره مطابقت گفتار و رفتار واهمیت دادن به عمل، روایات متعددى از معصومان(علیهم السلام) رسیده است; از جمله، در این باره، امام صادق(علیه السلام)فرمودند: «مردم را با اعمال خود به خوبى ها دعوت نمایید و تنها به زبان اکتفا نکنید»;38 یعنى: آنچه را با زبان خوب یا بد مى دانید در عمل هم مورد توجه قرار دهید.

    گذشته از گفتار، سیره معصومان(علیهم السلام) نیز نشان مى دهد که آنچه را آنان از دیگران مى خواستند، پیش از همه، خود بدان عمل مى کردند. به عنوان نمونه، فاطمه زهرا(علیها السلام) ضمن هدایت فرزندان به انجام فرایض دینى، خود ارزش واقعى آن را عملاً به آنان نشان مى دادند. در همین زمینه، از امام حسن مجتبى(علیه السلام) نقل شده است: «در یکى از شب هاى جمعه، دیدم مادرم، زهرا(علیها السلام)، تا صبح نماز خواند و براى تک تک همسایه ها دعا نمود ولى براى خود و اهل خانه دعایى نکرد. پرسیدم: چرا این همه براى دیگران دعا کردى و براى خودت دعا نکردى؟ فرمود: یا بنىَّ، الجارُ ثُمَّ الدّارُ; فرزندم، اول همسایه، بعد اهل خانه.»39

    از این روایت، استفاده مى شود که شیوه حضرت زهرا(علیها السلام) در تربیت فرزند، تلفیق میان علم و عمل بوده و فرزندان ایشان نیز با الهام از رفتار مادر، چنان تربیت یافتند که هر کدام به عنوان یک مربّى بزرگ، مسلمانان را هدایت کردند و اگر آن ها نبودند امروز چیزى به نام اسلام وجود نداشت.

    از آنچه گفته شد، لزوم مطابقت رفتار با گفتار والدین در محیط خانه روشن گردید. پس لازم است پدر و مادر در برابر فرزندان، مراقب عملکرد خود باشند تا مبادا در اثر رفتار نادرست آنان، آسیبى به تربیت دینى کودک برسد.

    4. تأیید رفتار نیک فرزند: عامل دیگرى که در تربیت دینى کودک در محیط خانه بسیار موثر است تأیید رفتارهاى مطلوب او به وسیله والدین است. کارهاى درستى که از کودک مشاهده مى شود ـ اگرچه غیر دینى و معمولى باشد ـ اگر با تأیید و تحسین والدین مواجه شود، تداوم مى یابد. تأیید رفتار کودک از سوى والدین ممکن است به شیوه هاى زبانى یا عملى صورت گیرد که هر کدام به نوبه خود، در تکرار آن تأثیر فراوان دارد. اگرچه تأیید عملى از کارهاى مثبت در تربیت او تأثیر دارد، ولى تأیید کلامى از او مانند گفتن «آفرین، بسیار خوب» بیش تر مؤثر است; زیرا کودک در دوره کودکى، براى جلب توجه والدین به خود، به دستورات آنان بیش تر عمل مى کند.40

    اساساً یکى از شیوه هاى تربیتى قرآن مجید ایجاد انگیزه و رغبت در افراد صالح و برقرارى موازنه میان عمل و پاداش است. عوامل ایجاد انگیزه در قرآن متعدد است; گاه از طریق وعده پاداش فراوان و چندین برابر عمل، فرد را به انجام کار نیک تحریک مى کند. گاه از طریق تعلیمات عمیق دینى و اسلامى انسان را چنان صالح و متقى بار مى آورد که خود به دنبال کارهاى با ارزش مى رود و جز به کسب رضایت خدا نمى اندیشد.

    در زمینه پاداش هاى اخروى اعمال نیک انسان، لسان آیات متفاوت است. برخى آیات مى گویند: «هر که عمل نیکى انجام دهد، ده برابر پاداش مى گیرد»،41 برخى دیگر از آیات تعبیر «اضعافاً کثیرة» (رم: 30) دارد; یعنى: چندین برابر، برخى نیز پاداش هفتصد برابر و بى حساب را ذکر مى کنند. این تفاوت ها در میزان پاداش الهى بیان گر آن است که اجر و جزاى اعمال بر اساس درجه اخلاص و نیّت انسان تعیین مى شود; یعنى: هر اندازه کیفیت اعمال بالاتر باشد، پاداش بیش تر خواهد بود.

    بر این اساس، تأیید و تشویق کارهاى مطلوب به منظور ایجاد انگیزه در افراد از روش هایى است که از آیات و روایات استفاده مى شود و نقش اساسى در تربیت دینى دارد. وظیفه مربیّان و والدین است که در تربیت دینى کودکان و نوجوانان از این روش بهره گیرند. پدران و مادران به جاى سخت گیرى، تحمیل کارهاى ناخواسته، تهدید و تنبیه کودک، به جاست از شیوه متعادل همراه با ابراز عواطف و تأیید و تشویق در تربیت فرزند استفاده کنند.

    جمع بندى

    بر اساس آنچه گفته شد، روشن گردید که در نهاد هر انسانى، حسّ دینى و میل به خداجویى وجود دارد. در قرآن کریم، از این گرایش ذاتى به «فطرت اللّه» (بقره: 245) تعبیر شده که از آغاز زندگى، به تدریج نمایان مى شود و در رشد و شکوفایى آن، تربیت نقش اساسى دارد. به همین دلیل، تربیت درست و هماهنگ در محیط خانه و مدرسه زمینه رشد و شکوفایى سریع آن را فراهم مى سازد. استفاده از شیوه هاى مناسب تربیتى در محیط خانه و عرضه درست معارف دینى و مذهبى به کودک در تربیت دینى او تأثیر فراوان دارد. بنابراین بر پدران و مادران لازم است که تمام تلاش خود را نسبت به تربیت مطلوب دینى فرزندان خویش به کار گیرند; از جمله اقدامات تربیتى در جهت تحقق یافتن عوامل اصلى تربیت دینى خانواده فعالیت هاى دینى و فرهنگى والدین است که به منظور تأمین شرایط مساعد تربیتى صورت مى گیرد. به طور کلى، از نظر اسلام، تربیت یافته کسى است که در محور شناخت، ایمان و عمل به احکام کاملاً فعّال باشد.


    • پى نوشت ها

    1ـ رجب على مظلومى، گامى به سوى تربیت، نشر آفاق، 1364، ص 80

    2ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، 3/281

    3ـ على رضا اعرافى و همکاران، اهداف تربیت از دیدگاه اسلام، قم دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، 1376، ص 119

    4ـ ر. ک. به: على شریعتمدارى، روان شناسى تربیتى، امیر کبیر، 1374، ص 191 ـ 192

    5 و 6ـ على اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، واژه «تربیت» و «دین»

    7ـ محمدتقى مصباح یزدى، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 48 ـ 49

    8ـ همو، فلسفه اخلاق، تهران، اطلاعات، 1374، ص 198 ـ 200

    9ـ دفترهمکارى حوزه و دانشگاه،«اهداف تعلیم و تربیت در اسلام» (جزوه)

    10ـ عبدالعظیم کریمى، تربیت دینى، انتشارات قدیانى، 1374، ص 16 ـ 17

    11ـ جمعه: 2: «هو الذى بعث فِى الاُمیّین رسولاً منهم یَتلوا علیهم آیاتِه و یُزکیهّم و یُعلّمهم الکتابَ و الحکمةَ...»

    12ـ محمد شفیعى، مبانى تربیتى حضرت امام(رحمه الله)، دفتر تبلیغات اسلامى، ص 176

    13ـ ماهنامه تربیت، سال 14، ش. 9، ص 6

    14ـ موریس دبى، مراحل تربیت، ترجمه کاردان، انتشارات دانشگاه، 1374، ص 73

    15ـ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 24، ص 286; ذیل آیه «یَا اَیُّها الّذینَ آمنَوا قُوا اَنفُسکم و اَهلیکم ناراً وَقُودها النّاسُ و الحِجارةُ.»

    16ـ همان، ص 293; عن رسول الله(صلى الله علیه وآله): «تأمُرهم بِما امَر اَللّهُ و تَنهاهُم عَمّانَها هم اللّهُ اِن اَطاعوکَ کنتَ قد وقَیتَهم وَ اِن عَصوکَ کنتَ قَد قضیتَ مِا عَلیکَ»

    17ـ ابراهیم امینى، آیین تربیت، قم انتشارات اسلامى، 1368، ص 13 ـ 12

    18ـ نورالدین هیثمى، مجمع الزوائد، ج 8، ص 158; عن رسول الله(صلى الله علیه وآله): «من کانتْ له ابنةً فَادبّها و اَحسن اَدبَها و عَلّمهَا و اَحسن تَعلیمَها و اَوسِع عَلیها مِن نِعم الّتى اُوسعَ علیهِ کانتْ لَه منعةً و ستراً مِنَ النَّار.»

    19ـ همان، ص 157

    20ـ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج 13، ص 435 ـ 442 / سیدمحمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 14، ص 422 ـ 426

    21ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 85، ص 279

    22ـ مصطفى عباسى، نقش اسوه ها در تعلیم و تربیت، سازمان تبلیغات اسلامى، 1371، ص 41 به بعد

    23ـ ابراهیم امینى، آیین تربیت، ص 101

    24ـ شعارى نژاد، روان شناسى رشد، ص 148

    25ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 66، ص 314 / کنزالعمّال، ج 4، ح. 9266; عن النبى(صلى الله علیه وآله): «مَن اکلَ لَقمةً مِن حرام لَم تَقبل لَه صلاةً اربعینَ لیلة و لم تَستحب لَه دعوةٌ اربعینَ صباحاً و کلُّ لحم نبتَ مِن الحرامِ فَالنّار اَولى بِه.»

    26ـ علاءالدین هندى، پیشین، ج 4، ح. 9272; عن النبى(صلى الله علیه وآله): «لایَدخلُ الجنّةَ جسدٌ غُذِىَ بحرام.»

    27ـ جواد قیومى، صحیفة الحسین(علیه السلام)، قم انتشارات اسلامى، 1374، ص 292; عن الحسین(علیه السلام)«فقد مُلئت بُطونکم مِنَ الحرامِ.»

    28ـ مکارم الاخلاق، ج 1، ص 196; عن رسول الله(صلى الله علیه وآله): «اَطعُموا المرأة فی شهرِها الّذی تَلدُ فیه التَّمرَ فانَّ ولدَها یَکونُ حَلیماً تَقیّاً.»

    29ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 15، ص 175; عن امیر المؤمنین(علیه السلام): «ما مِن لبنِ رُضّعَ بِه الصَّبىُّ اَعظمُ برکَةً عَلیهِ من لبنِ اُمِّه.»

    30ـ همان، ص 188; عنه(علیه السلام): «تَخیَّروُا لِلرضّاعِ کما تَخیّرونَ لِلنّکاحِ فاِنَّ الرّضاعَ یُغیّر الطباعَ.»

    31ـ محمدباقر مجلسى، پیشین. ج 103، ص 333; عنه(علیه السلام): «توقّوا على اَولادِکم لبنَ البغى مِن النساءِ والمَجنونةِ فاِنَّ اللَّبنَ یعدى.»

    32ـ شیوه هاى صحیح امر به معروف و نهى از منکر، سازمان تبلیغات اسلامى، 1369، ص 159

    33ـ محمد دشتى، مسئولیت تربیت، ص 112

    34ـ همان، ص 192

    35ـ محمد بن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 18; عن رسول الله(صلى الله علیه وآله): «اِنّا مَعاشرَ الانبیاءِ اُمرنا اَن نُکلّمَ النَّاسَ عَلى قَدِر عُقولِهم.»

    36ـ شیوه هاى صحیح امر به معروف و نهى از منکر، ص 239

    37ـ نحل: 125: «اُدعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالحکمةِ وَالموعظةِ الحَسَنةِ و جادِلهم بِالّتی هِى اَحسنُ.»

    38ـ محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 5، ص 198; عن ابى عبدالله(علیه السلام): «کونُوا دُعاةَ النّاسِ باعَمالِکم و لاَتکَونوَا دَعاةً بِاَلسِنَتِکم.»

    39ـ همان، ج 43، ص 81 ـ 82

    40ـ محمدپارسا،روان شناسى تربیتى،انتشارات سخن،1374،ص176 ـ 186

    41ـ ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج 6، ص 55 ـ 56; «مَن جاءَ بِالحسنةِ فَلهُ عَشرُ اَمثالِها و مَن جَاءَ بِالسَّیِّئة فلا یُجزى اِلاّ مثلُها.»

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احسانی، محمد.(1378) تربیت دینى خانواده. فصلنامه معرفت، 8(5)، 25-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمد احسانی."تربیت دینى خانواده". فصلنامه معرفت، 8، 5، 1378، 25-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احسانی، محمد.(1378) 'تربیت دینى خانواده'، فصلنامه معرفت، 8(5), pp. 25-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احسانی، محمد. تربیت دینى خانواده. معرفت، 8, 1378؛ 8(5): 25-