معرفت، سال دوازدهم، شماره ششم، پیاپی 69، شهریور 1382، صفحات 101-

    تربیت جنسى

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    تربیت جنسى

    حافظ ثابت

    پیشگفتار

    «تربیت» از مسائل مهمى است که از دیرباز توجه والدین و دیگر متولّیان امر آموزش را به خود مشغول نموده است. در هر دوره اى اندیشمندان بزرگى در شرق و غرب عالم در زمینه تربیت فعالیت هاى علمى و عملى داشته و در این زمینه، نظرات کاربردى مهمى ارائه داده اند.

    «تربیت جنسى» انسان یکى از ساحت هاى مهم و پر لغزش تربیتى است. غریزه جنسى از جمله غرایز طبیعى است که خداوند در حیوان و انسان قرار داده. با وجود این غریزه است که در انسان نیاز جنسى پیدا مى شود و باید به صورتى صحیح آن را ارضا نماید. برآوردن یا رها نمودن نیازهاى جنسى رفتارهاى متفاوتى را در انسان به دنبال دارند. صاحب نظران و مربیّان تربیتى به صورت هاى مختلف به اهمیت آن اذعان کرده و توجه عموم مردم را به آن جلب کرده اند.

    آیة اللّه ابراهیم امینى در این باره مى گوید: «پدران و مادران مسؤول نمى توانند نسبت به غریزه جنسى فرزندانشان بى تفاوت باشند و در این باره برنامه اى نداشته باشند; زیرا تربیت جنسى یکى از دشوارترین و حسّاس ترین انواع تربیت هاست. اندک اشتباه و غفلتى در این باره ممکن است کودکان را به وادى هاى فساد و تباهى بکشاند.»1

    نگاهى گذرا به پرونده هاى موجود در مراکز و محاکم قضایى، پاسگاه هاى نیروى انتظامى و صفحات حوادث مطبوعات به این امر گواهى مى دهد که درصد بالایى از جرایم به عدم تربیت صحیح در زمینه مسائل جنسى برمى گردد. اهمیت این امر آن جا آشکارتر مى شود که بدانیم رفتارهاى جنسى و غیرجنسى با هم تعامل دارند، به گونه اى که رفتارى غیرجنسى زمینه ساز بروز رفتار جنسى مى شود و یا به عکس. از این رو، مى توان ادعا کرد که غالب رفتارهاى انسان با غریزه جنسى در ارتباط است.

    غریزه جنسى از زمان بلوغ جنسى، که همزمان با دوره نوجوانى است، برانگیخته مى شود و نیاز جنسى در انسان احساس شده، ارضاى آن را طلب مى نماید. از این رو، با این که مسأله غریزه جنسى از دوره نوجوانى به بعد مطرح مى باشد، اما از آن رو که بنیان شخصیت انسان از جمله در مسائل جنسى در دوره هاى پیش از آن پى ریزى مى شود، باید به مسائلى که در آن دوره ها بر رشد جنسى انسان تأثیرگذارند نیز پرداخته شود.

    موریس دبس مى گوید: «تغییرات بلوغ ـ به معناى اخص کلمه ـ مستلزم تربیت جنسى است، ولى هنوز نه در خانواده به این تربیت اهمیت کافى داده مى شود و نه در مدرسه. اغلب اوقات، پدر و مادر از بجا آوردن وظیفه شانه خالى مى کنند و دبیران نیز خود را به کرى مى زنند، در صورتى که باید این نکته را خوب به خاطر داشت که تربیت جنسى جزء لاینفک وظایف مربّیان است. اگر ما مسأله جنسى را از لحاظ اهمیت در ردیف سایر فعالیت هاى انسانى قرار دهیم و آن را موضوع جداگانه و امرى نشماریم که گفتوگوى از آن گناه است، بسیارى از مشکلاتى که امروز، ظاهراً، وجود دارد از میان خواهد رفت.»2

    ارضاى غریزه جنسى در هر جامعه و مکتبى داراى چارچوب و اصولى است که رعایت آن ها لازم است. افرادى که مراعات این چارچوب و اصول را مى نمایند داراى «رفتار بهنجار جنسى» مى باشند و آنان که این امور را رعایت نکنند داراى رفتار جنسى بهنجار نخواهند بود. افراد یک جامعه که ارضاى غریزه جنسى خود را در چارچوب ارزش هاى حاکم بر آن جامعه محدود مى کنند و پا را از آن فراتر نمى نهند، داراى «رفتار بهنجار جنسى» مى باشند و در نتیجه، در مورد تربیت جنسى به سطح قابل قبولى در آن جامعه رسیده اند.

    دین مبین اسلام، که آیین صحیح زندگى را به مردم مى آموزد، در زمینه مسائل جنسى بى تفاوت نیست، بلکه توجه خاصى به آن نموده است.3 شاید علت آن هم این باشد که غریزه جنسى بر اغلب مسائل انسانى، اعم از مادى و معنوى، تأثیرگذار است و سرنوشت انسان را دست خوش تغییر و تحول مى گرداند. از این رو، افرادى که توانسته اند غریزه جنسى خود را تعدیل نمایند و زمام آن را به دست بگیرند، در زمینه هاى دیگر تربیت، راحت تر به پیش رفته اند. در عصر حاضر، که اختراع رسانه هاى صوتى و تصویرى گوناگون و پیشرفته و دست رسى آسان کودکان، نوجوانان و جوانان به آن ها در کنار وگوشه شهر و روستا، خانواده هاى مسلمان را با نگرانى شدیدى روبه رو نموده است، ضرورى مى نماید تا با تحقیق بیش تر در این زمینه، گامى (اگرچه ابتدایى) در جهت شناخت ابعاد گوناگون تأثیرپذیرى انسان در امور جنسى و عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسى وى برداشته شود، و به گونه اى با اشراف والدین و مربّیان بر ساحت هاى رفتارهاى جنسى متربّى، زمینه بهترى براى ارشاد و هدایت او فراهم آید. این مقاله درصدد بررسى «تأثیرپذیرى جنسى انسان» و «عوامل تأثیرگذار بر رفتار جنسى»، بخصوص در کودکان، نوجوانان و جوانان، مى باشد.4

    پیشینه بحث

    «تربیت جنسى» که بخشى از تربیت به مفهوم عمومى آن است، سابقه اى دیرینه دارد. به موازات دگرگونى هاى تربیت و مسائل تربیتى، تربیت جنسى نیز دست خوش دگرگونى بوده است. اندیشمندان حوزه هاى علم و دین به مناسبت هاى گوناگون، به ویژه آن جا که از غریزه جنسى سخن به میان آورده اند، به تأثیرپذیرى انسان از عوامل مختلف و دگرگون شدن رفتارهاى جنسى او از این عوامل اشاره کرده اند. اما این که چگونه و با چه شیوه اى با این غریزه برخورد مى گردد، در مکاتب فکرى و دینى به تناسب اهداف، اصول و ارزش هاى برگزیده، پیشنهادهاى گوناگونى عرضه شده است.

    ضرورت و اهمیت این پژوهش

    انسان موجودى است که در برابر افکار، اندیشه ها و رفتارهایش مسؤول است. تأثیرگذارى غریزه جنسى بر افکار و خیالات و رفتارهاى انسان از امورى است که قابل تردید نمى باشد. نویسنده کتاب آیین تربیت در این باره مى گوید: «غریزه جنسى یکى از غرایز نیرومند و حساس انسان مى باشد. این غریزه براى انسان زندگى ساز است و در حیات روانى و جسمانى او تأثیرات خوب یا بدى خواهد داشت. بسیارى از اعمال و رفتار و حتى بیمارى هاى جسمانى و روانى انسان از این غریزه مایه مى گیرد. اگر پرورش عاقلانه و درستى داشته باشد، زندگى را قرین خوشى و آسایش مى گرداند و اگر در طریق افراط یا تفریط واقع شود، ممکن است صدها ضایعه جسمانى و روانى به دنبال بیاورد و زندگى دنیا و آخرت انسان را خراب کند.»5

    از سوى دیگر، عوامل گوناگونى مى توانند رفتارهاى انسان از جمله رفتارهاى جنسى را تحت تأثیر خود قرار دهند. این امر مورد توجه خود انسان به عنوان کسى که مسؤولیت خود را به عهده دارد و نیز سایر مربیان و والدین که مسؤولیت دیگرى را به عهده دارند، بوده است. از این رو، بررسى عواملى که رفتارهاى جنسى انسان را تحت تأثیر قرار مى دهند، مى تواند براى همه کسانى که دغدغه فکرى شان سعادت و خوش بختى خود و متربّیان تحت نظارت آنان است، مفید باشد. این مهم آن گاه بیش تر ضرورت پیدا مى کند که احساس مى شود با وجود اهمیت آن، به دلایل گوناگون در این زمینه بحث و بررسى لازم صورت نگرفته است.

    مقدّمه

    شخصیت انسان مجموعه اى از سه بُعد «شناخت»، «گرایش» و «رفتار» است; چنان که انسان را با این ابعاد سه گانه مى شناسند. از این سه بُعد، دو ساحت شناختى و گرایشى سهم بیش ترى در تأثیرگذارى بر رفتار انسان دارند. گرچه خود رفتارها نیز زمینه ساز بروز رفتارهاى دیگرى در انسان مى شوند. در حوزه رفتارهاى جنسى انسان، که بخش مهمى از رفتار وى را تشکیل مى دهند، نیز این تأثیرگذارى و تأثیرپذیرى جریان دارد و از این رو، رفتارهاى جنسى، تحت تأثیر عوامل سه گانه شخصیت ساز انسان قرار دارند.

    اثرپذیرى در مسائل جنسى

    رشد جنسى انسان در طول زندگى، از راه هاى گوناگون و تحت تأثیر عوامل چندى دگرگون مى شود. این تأثیرپذیرى در دوره هاى زندگى متفاوت مى باشد. تأثیرپذیرى کودک مانند تأثیرپذیرى نوجوان نیست. به همین صورت، بین جوان و میان سال نیز تفاوت است. از این رو، لازم است تأثیرپذیرى جنسى انسان در دوره هاى گوناگون به صورت جداگانه مورد بررسى قرار گیرند.

    1. تأثیرپذیرى کودک در مسائل جنسى

    رفتار انسان متأثر از افکار، اندیشه ها، امیال و آرزوهایى است که در دوران کودکى داشته است. اگر کودک در رابطه با مسائل جنسى داراى اندیشه ها و آرزوهاى صحیح باشد، قطعاً در دوره هاى بعدِ زندگى نیز داراى رفتارهایى خواهد بود که با اهداف متعالى انسانى سازگار و هماهنگ مى باشد. انسان وقتى پا به عرصه وجود مى گذارد، از لحاظ دانش و معلومات، اندوخته اى ندارد و فقیر و محروم است; همان گونه که خداوند تبارک و تعالى مى فرماید: «خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالى که هیچ نمى دانستید و او گوش، چشم ها و قلب را براى (درک و علم) شما قرار داد، شاید شکرگزار باشید.»6 دانشى که در این آیه از انسان نفى شده، دانش کسبى و حصولى است، نه علم حضورى که هر انسانى نسبت به بعضى امور علم حضورى دارد. با این حال، کسانى که این نوع علم حضورى را قبول دارند، اشاره اى به دانسته هاى جنسى انسان از نوع حضورى نکرده اند. نتیجه این که دست بشر هنگامى که به دنیا مى آید از دانش جنسى خالى است و ذهن و حافظه کودکان مانند صفحه سفیدى است که هنوز چیزى در آن نوشته نشده و هرچه در آن ریخته شود به راحتى ثبت مى شود و به آسانى از بین نمى رود; چه این که گفته اند: «العلمُ فى الصِّغر کالنقشِ فى الحجر»; دانش آموزى در کودکى مانند نقش بستن چیزى بر روى سنگ است. هرقدر از عمر کودک مى گذرد، بر دانسته هایش، از جمله درباره مسائل جنسى افزوده مى شود. گرچه گفته مى شود که کودک درک و فهمى نسبت به مسائل جنسى ندارد، اما این را هم نمى توان منکر شد که کودک به مرور زمان، اطلاعاتى درباره این مسائل پیدا مى کند.

    شاید یکى از دلایل منع عمل زناشویى در مقابل دیدگان کودکان همین نکته باشد که نباید ذهن جستوجوگر و فعّال کودکان را به مسائل جنسى آلوده کرد تا مبادا زمانى که به بلوغ جنسى نزدیک شدند و نسبت به امور جنسى درک و فهمى پیدا نمودند، به لغزش هاى جنسى گرفتار گردند. هر چه بر سن کودک افزوده مى شود، بر توانایى او نسبت به درک مفاهیم و نمادها افزوده مى شود. کودکى که در دوران کودکى اش با مسائل جنسى روبه روست، (چه دیگران پاى او را به مسائل جنسى بکشانند و یا بر اثر تربیت ناسالم خود به این سو رویگردان شود) اگر به وسیله مربّیان از انحراف او جلوگیرى نشود، زمینه لغزش هرچه بیش ترش در مسائل جنسى زیادتر است. آیا پدر و یا مادرى که با پوشش نامناسب جسمى، یا گفتار و رفتار برانگیزاننده در برابر دیدگان کودک و یا نوجوان ظاهر مى شوند و سلامت و امنیت روانى او را دست خوش طوفان قرار مى دهند، با والدینى که مواظب همه حرکات و سکنات خویش هستند و به اندیشه ها و رفتارهاى فرزندان خود جهت مى دهند، یکسانند؟ آیا کودکى که به هر دلیل صحنه هایى از روابط جنسى را مشاهده کرده است (از هرنوع رابطه جنسى که باشد) این کودک ـ چه دختر و چه پسر ـ در آینده احتمال لغزش هاى جنسى اش زیادتر نیست؟ و یا کودکى که با آلت تناسلى خود بازى مى کرده و هیچ کس برخورد صحیحى با او نداشته است، گرچه در آن زمان لذت جنسى براى او وجود نداشته، ولى بر اثر عادت به این کار و استمرار آن تا زمان بلوغ و بیدار شدن غریزه جنسى، لذت جنسى برایش حاصل مى شود و به انحراف «خود ارضایى» مبتلا مى گردد; پسران گرفتار استمنا و دختران در دام استشها مى افتند.

    هر کدام از رفتارهاى انسان، چه مثبت و چه منفى، به نوبه خود مى تواند بر شخصیت فرد تأثیر بگذارد. انحرافات و کج روى هاى رفتار جنسى نیز از این قاعده مستثنى نیستند و در نتیجه، شخصیت انسان را متحوّل مى سازند. حال اگر به این مطلب، وسعت و عمق تأثیرپذیرى کودک را اضافه نماییم، بهتر به نقش رشد جنسى در تربیت کودک پى مى بریم.

    والدین و معلمان مسؤولیت مهمى در قبال تشکیل تصورات صحیح و کسب عادات بجا به عهده دارند. مهم ترین آن مسؤولیت ها مربوط به فراهم ساختن محیط سالم و روابط صحیح در خانواده است. در این که رعایت چه نکاتى اساس اخلاقى خانواده را تأمین مى کند، باید گفت: داشتن رابطه درست بین پدر و مادر نقش مهمى ایفا مى کند. پدر و مادر باید دوستى، عشق و احترام متقابل به یکدیگر داشته باشند; زیرا رفتار و کردار والدین براى کودکان نمونه تقلید است.

    امام صادق(علیه السلام) ارتباط سعادت فرزندان را به والدین تا آن جا توسعه مى دهند که نوه هاى انسان را هم در برمى گیرد; حضرت مى فرمایند: «به درستى که خداوند به وسیله رستگارى مردِ مؤمن، فرزند و فرزندِ فرزندش را رستگار مى کند.»7

    در روایت دیگرى امام باقر(علیه السلام) مى فرمایند: «فرزندان با صلاح و درستى پدران خود (از بدى ها و آفات) حفظ مى شوند.»8

    خانواده اگر زندگى خود را بر پایه دوستى بنا نهد، مى توان امیدوار بود که اجتماع آینده نسلى شایسته خواهد بود. براى حفظ کودک و نوجوان از آینده ناگوار، باید مربّیان، بخصوص والدین، آنان را از تأثیرات پیچیده اى که مربوط به معاشرت غلط و تربیت نادرست جنسى است، دور نگه دارند.

    2. تأثیرپذیرى نوجوان و جوان در مسائل جنسى

    نوجوانى ادامه زندگى انسان پس از دوره کودکى است. کودک با رشد سریع و مستمر خود و با فعلیت پیدا کردن بعضى از توانایى هایش که تا آن زمان در او به صورت بالقوّه بوده است، به دوره پر فراز و نشیب نوجوانى قدم گذارده و آن را تجربه مى کند. در این دوره، انسان با مسائل خاصى روبه رو مى شود که در دوره هاى پیش از این وجود نداشته اند. از جمله مسائلى که نوجوان را از کودک متمایز مى کند، مسأله رشد جنسى است. نوجوان با رسیدن به بلوغ جنسى، چیزهایى را درک مى کند که یک کودک از درک آن عاجز است و آن لذت هایى است که یک نوجوان و یا جوان از دیدنى ها و شنیدنى ها و لمس کردنى ها مى برد و با لذتى که یک کودک از آن ها مى برد، متفاوت است. با بلوغ جنسى، نیاز جنسى در انسان شکل مى گیرد و انسان به دنبال چیزى مى گردد که این نیاز به وجود آمده را تأمین گرداند. نیاز جنسى از جمله نیازهاى تنکردى (فیزیولوژیک) و اولیه9 براى انسان به شمار مى رود و تا وقتى ارضا نگردد، نیازهاى سطح بالاتر و عالى تر در او شکل نمى گیرند و اگر هم شکل بگیرند، چندان تأثیرگذار نیستند که بتوانند نیاز جنسى را تحت الشعاع خود قرار دهند. از این رو، ابعاد شناختى و گرایشى نوجوان و جوان تحت تأثیر مسائل جنسى قرار مى گیرد و به دنبال شناخت و گرایش، رفتار او هم، که ناشى از بُعد شناختى و گرایشى اوست، تحت تأثیر امور جنسى قرار مى گیرد.

    با توجه به این همبستگى، از یک سو، درمى یابیم که نگاه فرد بالغ به چیزهایى که در ارتباط با مسائل جنسى است با نگاه یک فرد نابالغ متفاوت است; و از سوى دیگر نیز با نگاه او به چیزهایى که مربوط به مسائل جنسى نیست، یکسان نمى باشد. به همین صورت، سایر ابعاد ادراکى فرد بالغ، اعم از محسوسات مانند شنیدنى ها، گفتنى ها، و لمس کردنى ها و غیر آن و غیر محسوسات مانند خیال و خواب دیدن او تحت الشعاع غریزه جنسى قرار دارند. همه این ها حکایت از آن دارند که بلوغ جنسى، ابعاد گوناگون شخصیت انسان را تحت تأثیر خویش قرار داده است; از این رو، هم نوجوان و جوان و هم سایر کسانى که با آنان در ارتباط هستند، باید به این مسأله توجه کافى داشته باشند.

    نوجوان در دوره نوجوانى خود، با تغییر و تحولات متعدد و پیچیده فیزیکى و روانى روبه رو مى شود. او مى داند که دیگر کودک نیست که همچنان به والدین خود وابسته باشد. از سوى دیگر، هنوز به دوره جوانى نرسیده است که به حد استقلال و خودکفایى در اداره خویش رسیده باشد. از این رو، نسبت به هویّت خود، دچار سردرگمى و نوعى شک و تردید مى شود و گویا گم شده اى دارد و به دنبال آن مى گردد. آنچه مى خواهد شناخت هویّت خویش است. او مى خواهد بداند که کیست و چیست. «نوجوانى» مرحله بریدگى و انقطاع از کودکى با تمام خصوصیات آن و ناپیوستگى به دوره جوانى با امتیازات خاص آن است. از این رو، برخى از نوجوانان به انزوا و گوشه گیرى روى مى آورند و در افکار، آرزوها و تمایلات خود فرو مى روند. نوجوان از نظر جسمى رشد کرده و از کودکى خویش در این زمینه فاصله گرفته است. بزرگ ترها وقتى به او نگاه مى کنند، نسبت به گذشته توقّعات زیادترى از او دارند، در حالى که از نظر روحى و روانى هنوز به حدّى نرسیده است که بتواند خواسته هاى بزرگ ترها را به تمام و کمال جامه عمل بپوشاند. از این رو، بزرگ ترها تصور مى کنند که نوجوان از روى لجبازى و غرور، در حد انتظارات آنان ظاهر نمى شود و از این رو، رابطه بین والدین و فرزندان سست مى شود و کم کم حاضر نمى شوند به سخن یکدیگر گوش دهند و زمینه ناسازگارى و برخورد فراهم مى شود.

    این جاست که نقش والدین در کمک به نوجوان براى گذر از این مرحله آشکار مى گردد. پدر و مادرهایى که بتوانند موقعیت و شرایط خاص نوجوان خود را درک کنند و بفهمند، بهتر مى توانند با فرزند خود همراهى و همدلى نموده و با راهنمایى لازم، نوجوان را به سرمنزل مقصود برسانند. با تغییراتى که در درون و برون براى نوجوان رخ داده و او را از کودکى جدا کرده است، نمى توان با او همچون یک کودک خردسال برخورد کرد; مثلا، نوجوانى که در زمان کودکى اش به راحتى متقاعد مى شد و حتى به او پرخاش مى گردید، حسّاس و زودرنج شده، خیلى زود عصبانى مى شود و کوچک ترین برخوردى با او موجب طغیان او مى گردد. ریشه این مسائل، تحولات گسترده و پیچده دوره بلوغ جنسى است; زیرا نوجوان با قرار گرفتن در مرحله بلوغ جنسى و تحمّل تغییرات تمام اعضا، زود خسته، اندوهگین، پژمرده و حساس مى شود. نوجوانان تعادل حیاتى دوره کودکى را از دست مى دهند و با پافشارى کردن بر خواسته هاى خود، کم تر از والدین خود اطاعت مى کنند. پدر و مادرها باید با تحمّل زیاد، ادب و نزاکت فراوان، با نوجوان برخورد کنند و با دقت، در حالى که سعى مى کنند مسائل لازم دوره نوجوانى را به او بیاموزند، به او کمک کنند.

    باید به نوجوان لزوم خوددارى از لذایذ جنسى و روش عالى ارتباط با دیگران را یاداور شد. باید آن ها را از تأثرات باطنى دور کرد و با ورزش و مشغولیت فکرى مناسب، تمرکز حواس آن ها را از تمایلات جنسى از بین برد. نوجوانان به اطلاعات علمى علاقه فراوان دارند و با پشت کار زیاد، آثار علمى را مى خوانند و به وسیله هاى گوناگون، نیرو و استعداد خود را امتحان مى کنند. باید والدین و معلمان این علاقه ها را شناسایى کرده، نوجوانان را هدایت نمایند. این علاقه ها، که مناسب با نیازمندى هاى جسمى و روحى نوجوانان هستند، آن ها را بیش تر آرام و خوددار مى سازند.

    بى تفاوتى، بى انضباطى فکرى و علاقه به نزدیکى جنسى در نوجوان به راحتى مى تواند سبب لجام گسیختگى و فسق و فجور شود. احساس جنسى پیش از موقع و لجام گسیختگى آن ممکن است نه تنها سبب سرایت بیمارى هاى مقاربتى گردد، بلکه موجب شکست روحى نوجوانان شود. اگر انسان پیش از نوجوانى به گونه اى با امور جنسى سر و کار داشته و به قول معروف چشم و گوشش باز شده و بلکه تجربه عمل جنسى داشته باشد، در دوره نوجوانى با تفکر و تمایلات خود، فقط در آرزوى معاشرت با یک پسر یا یک دختر است. در این صورت، رشد نامتساوى روحى و جسمى در اندام او به وجود مى آید و نوجوان با گرفتار آمدن به تأثرات جدید، پریشان خاطر و پژمرده مى شود. اگر دانش آموز است و به تحصیل اشتغال دارد، دچار عقب ماندگى مى شود و چنان که کارگر است، براى رفتن سر کار تنبلى مى کند; خیلى زود کتاب یا دوست خود را کنار مى گذارد و رها مى کند و سراغ کتاب یا دوستى مى رود که درباره مسائل جنسى به او اطلاعات بدهد. نوجوان هنوز نمى تواند خود را اداره کند و به خود سر و سامان دهد و تمایلات جنسى را سرکوب نماید. در نتیجه، با پى روى از آرزوها و تمایلات، خود را بیش از پیش ضعیف مى سازد; هم تسلیم خواسته هاى نفسانى خود مى شود و هم در مقابل خواسته هاى افراد دیگر از خود مقاومت نشان نمى دهد. دل بستگى جنسى جلوى استعداد نوجوان را مى گیرد و اجازه فعالیت لازم را به وى نمى دهد. تأثیرات نیرومند احساساتِ مربوط به تمایلات جنسى گویى جاى تصورات و مفاهیم ذهنى را مى گیرند.

    در صورتى که نوجوان از قبل با وضع جنسى آشنایى داشته باشد، پس از بیدار شدن میل جنسى در وى، با افکار و تمایلات خود، آرزوى معاشرت را در ذهن خود مى پروراند. گاهى شرایط خانه هم طورى است که یا راهنمایى نمى شود و یا مى ترسد بپرسد. نوجوان با گرفتار آمدن به تأثرات جدید، پریشان خاطر و پژمرده مى شود، از درس عقب مى افتد، دنبال خواندن کتاب هاى مربوط به امیال جنسى مى افتد و بیش تر با دوستانى که بتوانند نیازهاى او را برطرف کنند، ارتباط پیدا مى کند. او نمى تواند خود را مهار کند و تمایلات جنسى سرکش را سرکوب نماید. از این رو، با پى روى از آرزوها، سست اراده مى شود و نمى تواند در مقابل اراده دیگران مقاومت کند.

    از این رو، از اهمیت پرداختن به مسأله بلوغ نباید غفلت کرد و به سادگى از کنار آن گذشت. نمى توان نوجوان را در این زمینه به حال خود رها کرد، بلکه باید او را در جریان دگرگونى ها و تحولات جنسى، جسمى و روحى این دوره قرار داد. اگر مربّیان و والدین از این مسأله غفلت ورزند و بارى به هر جهت از کنار آن بگذرند، آفات و آسیب هایى نوجوان را تهدید مى نماید.

    نتیجه

    یکى از دستاوردهاى مهم این پژوهش آن است که حوزه هاى گوناگون شخصیت انسان نسبت به هم اثرپذیر و اثرگذارند. ساحت شناختى بر ساحت گرایش و امیال و رفتار انسان اثر مى گذارد و آن دو نیز بر شناخت. به قدرى این سه حوزه با هم تعامل دارند که جداسازى آن ها از یکدیگر کارى دشوار است. از این رو، به جاست که متولّیان امر تربیت، اعم از والدین، مربّیان و استادان با توجه به رابطه اثرپذیرى و اثرگذارى ابعاد شخصیت انسان بر یکدیگر با دقت و توجه بیش ترى به تعلیم و تربیت متربّیان اقدام کنند. اثرگذارى و اثرپذیرى غریزه جنسى بر رفتار نیز بخش مهم دیگرى از حوزه گسترده شخصیت انسان است که نقش بسیارى در سعادت و بدبختى انسان دارد.

    نکته دیگرى که باید به آن توجه داشت، این است که این تعامل ابعاد گوناگون انسان در همه انسان ها یکسان نیست، بلکه در دوره هاى گوناگون سنّى متفاوت مى باشد. کودکان در عین این که از نظر جنسى تحت تأثیر قرار مى گیرند، ولى با سایر افراد غیر همسن در این مسأله یکسان نمى باشند. از این رو، باید در بررسى رفتارهاى انسانى، سطوح سنى را مورد توجه قرار داد. دیگر این که اگر قرار شد رفتار جنسى خاصى در انسان ایجاد شود و یا تغییر نماید، باید به عواملى که بر رفتار جنسى انسان تأثیرگذارند، توجه شود.

    • پى نوشت ها
    1ـ ابراهیم امینى، آیین تربیت، تهران، انتشارات اسلامى، مرداد 1368، ص 337.
    2ـ موریس دبس، مراحل تربیت، ترجمه على محمد کاردان، تهران، دانشگاه تهران، 1374، ص 100.
    3ـ آیات و روایات بى شمارى که به نوع روابط افراد همجنس و غیر همجنس پرداخته اند و هرچه را موجب تحریک غریزه جنسى مى شود منع نموده اند در این جهت قلمداد مى شوند. در این نوشتار، آیات و روایات فراوانى مورد استناد قرار گرفته اند.
    4ـ براى اطلاع بیش تر ر.ک: پایان نامه کارشناسى ارشد نگارنده، «تربیت جنسى در اسلام»، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، 1381، فصل دوم.
    5ـ ابراهیم امینى، پیشین، ص 10و 11.
    6ـ «وَاللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ.» (نحل: 78)
    7ـ اسحاق بن عمار قال: سمعت اباعبدالله(علیه السلام) یقول: «انّ اللّهَ لیفلح بفلاح الرجل المؤمن وُلدَه و ولد ولده.» مرتضى فرید، الحدیث، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1366، ج 2، ص 347.
    8ـ «یحفظ الاطفال بصلاح آبائهم» مرتضى فرید، پیشین، ج 1، ص 296.
    9ـ «مزلو همچون بسیارى از روان شناسان دیگر، ارضاى میل جنسى را براى نسل بشر اساسى مى داند. او نیازهاى انسانى را در یک سلسله مراتب قرار مى دهد. نیازهاى جنسى بشر جزو نیازهاى جسمانى محسوب مى شود، همچون نیاز به غذا، آب، هوا و خواب.» محمدباقر کجباف، روان شناسى رفتار جنسى، تهران، نشر روان، 1378، ص 65.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ثابت تزنگی، حافظ.(1382) تربیت جنسى. فصلنامه معرفت، 12(6)، 101-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حافظ ثابت تزنگی."تربیت جنسى". فصلنامه معرفت، 12، 6، 1382، 101-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ثابت تزنگی، حافظ.(1382) 'تربیت جنسى'، فصلنامه معرفت، 12(6), pp. 101-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ثابت تزنگی، حافظ. تربیت جنسى. معرفت، 12, 1382؛ 12(6): 101-