نگاهی به سند چشمانداز 20ساله از منظر اقتصادی
Article data in English (انگلیسی)
نگاهی به سند چشمانداز 20ساله از منظر اقتصادی
مجید نوریان
مقدّمه
تهیه و تدوین سند چشمانداز توسعه بلند مدت کشور و ابلاغ آن توسط رهبر فرزانه انقلاب را شاید بتوان نقطه عطفی در تاریخ 50ساله برنامهریزی و سیاستگذاری در ایران و نیز راهنمای عمل و حرکت جمعی کشور تلقّی نمود. طراحی و تبیین ویژگیها و ترسیم موقعیت جامعهای که نسلهای امروز و آینده بتوانند آگاهانه و با اتّکای به نفس در مسیر تحقق آن گام بردارند، نه تنها لازمه پویایی و امید در جامعه، بلکه برآمده از اصول و آرمانهایی است که در اندیشه و فرهنگ اسلامی و انقلابی جای دارد و رویکرد و رفتار دولت و دستگاه اجرایی کشور را در چارچوب آن، هدفدار و معنادار میکند.
بر این اساس، چشمانداز، تصویری از آینده مطلوب را ترسیم مینماید که هرگاه در ذهن آحاد جامعه جای بگیرد، مسیر تحولات و دگرگونیهای جامعه را هموارتر مینماید. این افق بلندمدت به پیشبینی فرایند توسعه اقتصادی ـ اجتماعی کشور و تعامل آن با جریانهای منطقهای و جهانی میپردازد.
در چارچوب چشمانداز مطلوب است که برنامهریزیها و حرکتهای فردی و اجتماعی به سوی آیندهای آرمانی جهت مییابند. به بیانی دیگر، چشمانداز موجب تجمیع انرژیها و فعالیتها، جلوگیری از اصطکاک و نیز اقتدار ملی میگردد.
سند چشمانداز در واقع رهیافتی استراتژیک در مباحث اقتصادی و برنامهریزی کشور است که ایران 1404 را ایران توسعه یافته، فعّال و تأثیرگذار در اقتصاد جهانی معرفی میکند.
باید توجه داشت که سند چشمانداز ـ همانگونه که از عنوان آن برمیآید ـ در سطح استراتژی بلندمدت تدوین گشته و سطوح دیگر خواستههای برنامهای همچون مأموریتها و اهداف کلان را باید در برنامههای چهارگانهای که در مقطع 20ساله موردنظر تدوین میگردد، تعریف و تبیین نمود.
بدیهی است که بین چشمانداز، مأموریتها و اهداف کلان برنامهها، باید سازگاری وجود داشته، به گونهای که اهداف برنامهها از چشمانداز 20ساله نشأت بگیرد.
آنچه در این نوشتار مورد بررسی و کنکاش قرار میگیرد، آن دسته از ویژگیهایی است که در آن، افق 1404ایران اسلامی را به لحاظ اقتصادی و علمی واجد مشخصات زیر معرفی مینماید:
1. قدرت اول منطقه به لحاظ اقتصادی، فنی و علمی؛
2. رشد پر شتاب و مستمر اقتصادی، ارتقای نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل؛
3. یک رقمی شدن نرخ تورم و بیکاری.
همچنین در این نوشتار سعی شده است با تبیین برخی روندهای اقتصادی کشور طی سالهای گذشته، به اجمال چالشها و فرصتهای فراروی تحقق اهداف چشمانداز و نیز الزامات آن مورد بررسی قرار گیرد.
الف. ویژگیهای سند چشمانداز
از جمله ویژگیهایی که سند چشمانداز را از برنامههای پنجساله ممتاز ساخته است رویکرد تلفیقی و جامع آن به مسئله اقتصادی میباشد.
رویکرد درونگرایی صرف به همان اندازه رویکرد برونگرایی صرف خطرناک و هشداردهنده است. درونگرایی اقتصاد ایران را دچار حذف و انزوا خواهد کرد و برونگرایی، هضم و استحاله را در پی دارد. تلفیقی مناسب از این دو و متناسب با موضوعات و فرهنگ اصیل و ریشهدار اسلام میتواند از این افراط و تفریطها جلوگیری نماید.
از دیگر وجوه جامعیت سند میتوان به مطرح کردن همزمان سه گفتمان اصلی در آن اشاره کرد. در طراحی این سند گفتمان صلح، گفتمان آزادی و دموکراسی و گفتمان توسعه و پیشرفت در کنار هم به عنوان اهداف سند مطرح شدهاند.1
وجه دیگر جامعیت سند عبارت است از: همراهی رشد با عدالت و به تعبیری، جایگزینی توسعه عدالت محور به جای تکبعدی نگریهایی که در برنامههای قبلی اعمال میگردید. روح حاکم بر برنامه چشمانداز رسیدن به رشد و رونق و ترقّی همراه با حفظ معنویات و رشد کمالات انسانی است. به عبارت دیگر، در بعد مادی، برنامه 20ساله بر آن است تا عدالت و رشد را باهم محقق سازد. تحقّق همزمان عدالت و رشد، تنها در نظام اقتصادی اسلام امکانپذیر میباشد. هیچیک از دو نظام مشهور اقتصادی امروز (سرمایهداری و سوسیالیسم) قادر به تضمین رشد و عدالت همراه باهم نیستند.
واقعیت این است که بدون رشد اقتصادی و خلق ثروت جدید، رفاه عادلانه در بلندمدت دستنیافتنی است. آنچه که در نظام سرمایهداری و الگوهای غربی توسعه مورد انتظار میباشد، مسئله رشد نیست، بلکه درباره «مجموعه سیاستهای رشد بنیانی» است که نسبت به توزیع درآمد بیاعتناست و تنها بر افزایش درآمد سرانه تأکید داشته، عدالت را امر ثانوی تلقّی میکند.
ویژگی دیگر سند، رویکرد درون نسلی ـ برون نسلی آن میباشد. این سند با محور قرار دادن تولید و توسعه از سویی و توجه به منابع طبیعی و زیست محیطی از سویی دیگر، رویکردی درون نسلی ـ برون نسلی اتخاذ نموده است. در واقع، موتور سند را باید در تسلّط گفتمان پیشرفت و توسعه پایدار جستوجو نمود.
وجه دیگر جامعیت سند را باید در توجه آن به ویژگی «توسعه متوازن» مورد ارزیابی قرار داد. سند چشمانداز علاوه بر آنکه افق سیاستگذاریهای کشور را از بازههای زمانی 5ـ4 ساله افزایش میدهد، نوعی همهجانبهگرایی و جامعیت نظام تصمیمسازی کشور در فرایند را نیز اتّخاذ میکند. در حقیقت، نگاه سند نه نگاهی تک بعدی (سیاسی یا اقتصادی و...) بلکه به شکل همزمان توسعه پایدار و به تناسب اولویت، اهدافی را در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دنبال میکند. بر همین اساس، تخصیص منابع به تناسب اولویت صورت خواهد گرفت و از هدر رفتن منابع ملی پیشگیری خواهد شد.
این در حالی است که تفکر حاکم بر سیاستگذاران و مجریان برنامههای قبلی توسعه از نوعی رویکرد تک بعدی به مقوله توسعه رنج میبرد، به گونهای که توسعه سختافزاری دولت کارگزاران با تمرکز صرف بر توسعه اقتصادی و غفلت از ابعاد دیگر توسعه و در نهایت، نارضایتی بدنه اجتماعی، منجر به شکلگیری دوم خرداد 76 گردید. و از سویی، در دولت اصلاحات نیز توسعه فرهنگی متناسب با ارزشهای اسلام و انقلاب مورد بیمهری جدّی قرار گرفت، توسعه اقتصادی در محاق افتاد و توجه مطلق به اصلاحات و توسعه سیاسی معطوف گردید.
ب. تبیین روندهای اقتصادی کشور طی دو دهه اخیر
مروری بر روند شاخصهای کلان اقتصادی طی سالهای گذشته قدری ما را در ترسیم واقعیتر چشمانداز یاری مینماید؛ زیرا چشمانداز هر اندازه هم در برگیرنده تمامی متغیرهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور باشد، اما در هر حال، ناگزیر باید از وضع موجود آغاز کند و با اتّکا بر نقاط قوّت، امتیازات و امکانات کشور، با اتّخاذ سیاستهای مناسب بر نقاط ضعف و تهدیدها غلبه نماید.
نگاهی به وضعیت شاخصهای کلان اقتصادی و شاخص توسعه انسانی و نیز روند این شاخصها طی سالهای پس از انقلاب نشان میدهد که وضعیت موجود، وضعیتی چالشی و نابسامان بوده و در واقع، سند چشمانداز تلاشی هدفمند برای غلبه بر این وضعیت میباشد. البته با توجه به پتانسیلها و توانمندیهای بالقوه و در واقع، فرصتهایی که درون جامعه موجود است اهدافی فراتر از وضع این چالشها نیز مطرح شده است. روشن است که اهداف مزبور دستیافتنی و قابل تحقق میباشند؛ زیرا اولا، این مهم (دستیابی به اهداف موردنظر سند) با وجود دشواری و پیچیدگیاش، بنا به ضرورتهای حیاتی برای شکوفایی اقتصاد کشور در این مرحله و حفظ ثبات و امنیت و ارتقای جایگاه ایران در منطقه امری اجتنابناپذیر است. ثانیا، تجربه کشورهایی که این مسیر ر ا پیمودهاند، نشان میدهد که نیل به هدفهای مطرح شده در این چشمانداز در پرتو تدبیر با تلاش و انسجام قابل دستیابی است. در ادامه، روندهای مورد اشاره از منظر فرصتها و چالشها مورد بررسی اجمالی قرار میگیرند.2
1. رشد اقتصادی
رشد اقتصادی محصول و کارکرد تمامی عوامل اقتصادی و غیراقتصادی بوده و از شاخصهای مهم و اساسی برای ارزیابی توانمندیهای اقتصادی در ایجاد فرصتهای شغلی و تغییر سطح رفاه جامعه است.
بر اساس آخرین برآوردها، در فاصله سالهای 1381ـ1357 محصول تولید ناخالص داخلی از متوسط رشد سالانه 1/6درصد به صورت واقعی برخوردار بوده است. البته متوسط رشد سالانه در دورههای مختلف متفاوت بوده است. در فاصله سالهای ( 1367ـ1357 انقلاب و جنگ) از متوسط رشد سالانه 2/4ـ درصد؛ در فاصله برنامه اول از متوسط رشد سالانه 7/4درصد؛ در فاصله برنامه دوم از متوسط رشد سالانه 3/2درصد و در فاصله سالهای 1381ـ1379 از متوسط رشد سالانه 5/2درصد برخوردار بوده است.
بر این اساس، عملکرد رشد اقتصادی سالانه ایران طی دو دهه اخیر پایین و همراه با نوسانات بسیار زیاد مبتنی بر منابع طبیعی (درآمد حاصل از فروش نفت) بوده است.
همچنین سطح درآمد سرانه و تولید سرانه در اقتصاد ایران پایین بوده است. در طی 25سال گذشته رشد سالانه درآمد سرانه معادل 8 درصد بوده است. همچنین تولید سرانه به طور متوسط 9 درصد و درآمد ملی 4 درصد رشد داشته است.
بنابراین، میتوان نرخ پایین و نوسانی رشد اقتصادی کشور را از اصلیترین چالشهای فراروی تحقّق اهداف سند دانست که با توجه به منابع طبیعی غنی و سایر فرصتهای ارزشمندی که در اختیار اقتصاد کشور میباشد باید با تلاش و برنامهریزیهای دقیق آن را برطرف نمود.
2. بهرهوری کل عوامل تولید (TPF)
در ادبیات اقتصادی، بهرهوری یکی از عوامل مهم منابع رشد اقتصادی است. سولو(Solow) از اقتصاددانان توسعه، در یک چارچوب نظری به نام «حسابداری رشد» منابع رشد اقتصادی را انباشت عامل (Factor accumulation) و رشد بهرهوری معرفی میکند و بدینوسیله، به بررسی تغییرات بلندمدت در محیط اقتصادی و سیاستهای اقتصادی میپردازد.3
بدینسان، رشد بهرهوری کامل عوامل تولید و اجزای آن، یعنی رشد بهرهوری نیروی کار و سرمایه، مهمترین عامل مؤثر بر رشد اقتصادی به حساب میآیند. همچنین بهرهوری کل عوامل تولید، استفاده بهینه از عوامل تولید در تولید محصول یا محصولات را نشان میدهد. اکنون این سؤال مطرح میشود که سهم رشد بهرهوری کل عوامل تولید در رشد اقتصادی در ایران چه مقدار است؟ بر اساس محاسبات انجام شده در دوره زمانی 1376ـ1381 سهم مذکور بسیار کم و در حد 1درصد بوده است. البته در سالهای اخیر عملکرد شاخص بهرهوری نیروی کار روند صعودی داشته و از متوسط رشد سالانه حدود 2/6درصد برخوردار بوده است که علت آن را باید در افزایش کیفیت نیروی کار جستوجو نمود. لکن شاخص رشد بهرهوری سرمایه همچنان منفی (1/8ـ درصد) بوده است.4
بنابراین، در مجموع میتوان وضعیت بهرهوری کل عوامل تولید را از دیگر چالشهای اصلی فراروی سند چشمانداز به حساب آورد.
3. تورم
تورم یکی از مهمترین و مخرّبترین عوامل مؤثر بر اقتصاد ملی است. این پدیده پیامدهایی نظیر افزایش نابرابری در توزیع درآمد، انتقال درآمد از پساندازکنندگان به وامگیرندگان، افزایش ریسک و ایجاد عدم اطمینان به دنبال دارد.
مروری به آمارهای موجود نشان میدهد که طی چند دهه گذشته تورم یکی از مسائل گریبانگیر اقتصاد کشور بوده که متوسط آن از یک روند صعودی نیز برخوردار بوده است.
همانگونه که از جدول پیداست طی سالهای پس از انقلاب کشور همواره از نرخ تورم دورقمی و بالا برخوردار بوده است. نکته قابل توجه در بحث تورم و در واقع، ویژگی چالشی بودن آن را باید در ویژگی مزمن بودن آن دانست.
بنابر نظر هاربرگر (A. Harberger) هنگامی تورم در کشوری مزمن است که آن کشور برای مدتی حدود 10 سال نرخ تورم متوسطی بیش از %20 داشته باشد. بنابراین، با استناد به نظر هاربرگر تورم در کشور ما به صورت مزمن درآمده است.5
4. بیکاری
شکی نیست که بیکاری از مهمترین چالشهای اقتصادی کشور است که اگر درمان نشود ابعاد اجتماعی و سیاسی وسیعی پیدا خواهد کرد. بنابراین، لازم است همواره افزایش اشتغال و کاهش بیکاری به عنوان یکی از اصلیترین اهداف برنامههای اقتصادی مدنظر سیاستگذاران باشد. از مهمترین نکاتی که در مورد بیکاری مورد توجه قرار دارد این است که جمعیت جویای کار در سالهای اخیر به صورت یک موج وارد صحنه شده و مشکلساز گردیده است.
علت ایجاد این موج، وجود یک دوران کودک انبوهی است که در اوایل دهه شصت ایران را فرا گرفت. در آن سالها رشد سالانه افزایش جمعیت کشور به حدود 3/6درصد رسید، اما در اواخر دهه شصت رو به کاهش گذاشت تا آنکه اکنون به حدود 1/7درصد رسیده است. موجی که در دهه شصت ایجاد شد ابتدا در اوایل دهه هفتاد به مدارس و آموزش و پرورش فشار آورد و باعث هجوم دانشآموزان جدید به مدارس شد، سپس در نیمه دهه هفتاد به کنکور و دانشگاه فشار آورد و اینک چند سالی است که این موج به بازار کار فشار میآورد. کودکان دوران کودک انبوهی اوایل دهه شصت اکنون به سن کار رسیدهاند و جویای کار هستند، میخواهند تشکیل زندگی بدهند، نیازمند وسایل اولیه زندگی و مسکن هستند و به شهرهای بزرگ روی میآورند و باعث شلوغی و ازدحام شهرها شدهاند. بنابراین، چالش اقتصادی و اجتماعی اساسی فراروی دولت و برنامههای توسعه و به ویژه سند چشمانداز این است که برای این فرزندان دهه شصت، کار، وسایل اولیه زندگی و مسکن مناسب ایجاد نماید.
همانگونه که از جدول پیداست طی سالهای 1381ـ1375 نرخ بیکاری از روند روبه رشدی برخوردار بوده است.6
5. شاخص توسعه انسانی
توسعه انسانی بر اساس سه بُعد توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی استوار است. بنابراین، شاخص توسعه انسانی متشکل از سه مؤلفه درآمد، آموزش و امید به زندگی است. عناصر ضروری در رشد این شاخص چهار عامل برابری، پایداری، بهرهوری و توانمندسازی افراد جامعه است.
بنابر گزارش توسعه انسانی سال 2003 سازمان ملل، جمهوری اسلامی ایران در بین 175کشور جهان از نظر رشد شاخص توسعه انسانی، در رتبه 106قرار گرفته و درآمد سرانه ایران در سال 2001معادل 6000دلار و شاخص توسعه انسانی %719 ذکر شده است. بر این اساس، ایران از نظر رتبه توسعه انسانی دارای توسعه انسانی متوسط است و این در حالی است که کشورهایی همچون مکزیک، کویت، آرژانتین، بحرین و کره جنوبی از جمله کشورهای در حال توسعهای هستند که دارای توسعه انسانی بالا هستند.
بر طبق این آمار، جایگاه ایران در جدول شاخصهای توسعه انسانی و در میان کشورهای همجوار و منطقه بیانگر این است که کسب رتبه اول در منطقه حتی وقتی محدود به کشورهای همسایه باشد تا چه اندازه نیاز به تلاش دارد.
ج. چالشهای فراروی تحقق اهداف سند چشمانداز
یکی از مهمترین اصول برنامهریزی، توجه به چالشهای موجود و آتی جامعه است. در تدوین سند باید به نحوی برای حل چالشها تمهیداتی فراهم شود تا در میانه راه با مشکل مواجه نشویم. اقتصاد ایران علیرغم دارا بودن ظرفیتهای قابل توجه، با چالشهای گوناگونی روبهرو است. در ذیل به برخی از این چالشها اشاره میگردد:
1. تعامل ضعیف بااقتصاد جهانی
نگاهی به وضعیت کشور در چند دهه اخیر به ویژه در سالهای پس از انقلاب حاکی از آن است که کشور ما تا حد زیادی از فرایند جهانی شدن دور مانده است. کاهش سهم ایران در تجارت جهانی کالا، کاهش سهم تجارت در تولید ناخالص داخلی، ناچیز بودن سهم ایران در سرمایهگذاری مستقیم خارجی و عدم حضور در ترتیبات تجارت جهانی از جمله محدودیتهای موجود در این زمینه است که در صورت ادامه وضعیت موجود برخی مؤلفهها تحمیل میشوند. واقعیت این است که نمیتوان از اقتصاد جهانی کنارهگیری کرد. باید در یک تعامل معنادار و خلّاق، مبتنی بر درک و تفاهم متقابل «دو سویه و چند سویه» چالشهای این حوزه را به فرصت تبدیل نمود.
2. اتّکا به صادرات نفت
اقتصاد ایران از چند جهت در برخورد با مسئله نفت با چالش مواجه است:
الف. ساختار و برنامهریزی صنعت نفت کشور، ساختار برونگرایی برنامهریزی است و بومی نشده است. به عبارت دیگر، توسعه صنعت نفت عمدتا در راستای تأمین تقاضای بینالمللی صورت گرفته است. از اینرو، این صنعت نتوانسته با دیگر بخشهای اقتصاد ملی و پیکره آن تعامل لازم را برقرار نماید.
ب. نگرش ما به نفت نگرش اقتصادی و استراتژیکی نبوده است.
ج. نوع نگاه به نفت تاکنون به عنوان یک منبع درآمد بوده است و هرگز به عنوان منبع ثروت بدان نگریسته نشده است.
سایر چالشهای اقتصادی سند چشمانداز عبارتند از:
ـ نازل بودن سطح درآمد سرانه و پایین بودن میزان رشد اقتصادی طی دو دهه گذشته، که به طور متوسط 3/9 درصد بوده است.
ـ عدم شکلگیری بنیانهای تولید مبتنی بر اقتصاد دانایی در راستای دستیابی به رشد مستمر اقتصادی.
ـ پایین بودن بهرهوری عوامل تولید و عدم توجه جدی به نقش بهرهوری در توسعه پایدار.
ـ بالا بودن جمعیت بیکار، ساختار نامتعادل بیکاری معطوف به جوانان و زنان.
ـ ساختار انحصاری فعالیتهای تصدیگری دولت و اندازه غیر بهینه دولت.
ـ توسعه نامتوازن منطقهای و عدم استفاده از ظرفیتهای بالقوه مناطق.
ـ ناکارآمدی نظام اداری و اجرایی کشور و بزرگ و بیقواره شدن دولت و اتّکا به ساختارهای انگیزشی غیر مؤثر و تفکر غیرعلمی در اداره امور و... .
د. فرصتهای فراروی تحقق اهداف سند
در خصوص فرصتهای فراروی تحقق اهداف سند به طور اجمال میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
ـ نیروی کار ماهر، جوان، خلّاق، تحصیلکرده و هوشمند؛
ـ استقلال سیاسی کشور؛
ـ دسترسی به بازارهای منطقهای و جهانی و امکان نقشآفرینی منطقهای؛
ـ ذخایر ارزشمند نفت و گاز و منابع طبیعی دیگر.
همچنین اهمیت منطقه خلیج فارس از نظر جغرافیای اقتصادی و جغرافیای سیاسی به دلیل وجود ذخایر عمده انرژی جهان در این منطقه، یک امتیاز اساسی برای کشورهای این حوزه محسوب میشود. از اینرو، فرصت مشارکت فعال در نظم نوین اقتصادی و تقسیم بینالمللی تولید و تجارت به کشورهای این حوزه فراهم آورده است. حوزه نفتی دریای خزر نیز از ابعاد مشابهی قابل تعمق است.
ه. الزامات تحقق اهداف سند چشمانداز
تحقق اهداف سند نیازمند پیشبینی الزامات آن است تا بتوان با تمهیدات لازم، الزامات مورد نیاز را فراهم نمود. این الزامات باید بر مبنای نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدهای موجود در محیط افراد جامعه پیشبینی و تبیین گردد. در واقع، این الزامات به مثابه مقدمه واجب میباشند که به طور اجمال عبارتند از:
1. الزام اول شکلگیری اجماع عام در سطح سیاستگذاری ـ برنامهریزی و از همه مهمتر، در ذهن آحاد جامعه است، به گونهای که یک اراده معطوف به پیشرفت در کلیت جامعه ایجاد شده و با به وجود آوردن یک تحول فرهنگی مثبت، بستر زایندهای در کشور ایجاد شود. باید یک باور عمومی در مورد چشمانداز در جامعه به وجود آید.
تضمین آیندهای معقول و انسانی برای مجموعه ملی تنها از طریق و در شرایط نیل به توسعه فراگیر و بلندمدت ممکن و میسّر است که به نوبه خود محتاج و در گرو نیل به درجهای از اجماع ملی پیرامون اهداف توسعه و نیز راهبرد لازم برای تحقق آن است.
2. مهندسی مجدد ساختار اقتصادی کشور؛
3. ارتقای بهرهوری کل عوامل تولید؛
4. ظرفیتسازی و توانمندسازی جامعه، با تکیه بر علوم و فناوری نوین؛
5. ایجاد ساختارهای انگیزش مناسب فردی و اجتماعی برای شکلگیری رشد پایدار و تحقق اهداف امنیت انسانی؛
6. نظام دولتی منعطف و توانمند نسبت به الزامهای رشد و توسعه همهجانبه در فضاهای ملی و بینالمللی؛
7. گسترش فرهنگ توسعهای مشتمل بر قبول ارزشهای ذاتی کار و تولید، نهادینه شدن تقدم اهداف مملکتی بر اهداف فردی و گروهی و...؛
8. تحول در ساختارها و نگرشها.
و در نهایت، الزام نهایی سند را باید اینچنین بیان داشت که:
«حاکمیت باید واجد ویژگیهایی گردد و از جمله مجهز به بافت فکری شفاف و منسجم و اجماع در نظر و ثابت در عمل».
تنها فرهنگ و تفکر و ایدهای که بتواند انرژیهای پراکنده در سطوح و لایههای اقشار و طبقات اجتماعی را بر حول محور توسعه متمرکز کرده و توسعه را به یک تصمیم جمعی نهایی بدل کند فرهنگ و تفکر دینی است؛ زیرا آموزههای دینی در بردارنده وحدت و انسجام و اراده جمعی است.
پینوشتها
1 ـ محمدکاظم انبارلویی، «سه گفتمان اصلی چشمانداز 20ساله»، روزنامه رسالت18/8/1382.
2 ـ به عنوان مثال، بر طبق گزارش توسعه انسانی 2003 در سال 1975 درآمد سرانه کره جنوبی 1461دلار بود، اما در سال 2001این شاخص برای کرهایها به 8916 دلار رسیده است و همچنین طی این دوره این کشور از رشد اقتصادی متوسط 8/4درصد برخوردار بوده است و این در حالی است که کشور کره هرگز از نظر منابع طبیعی و پتانسیلها با کشور ایران قابل مقایسه نیست.
3 ـ ر.ک: مایکل تودارو، توسعه اقتصادی در کشورهای در حال توسعه، ترجمه غلامرضا فرجادی.
4 ـ ر.ک.به: گزارش برنامه سوم توسعه، سازمان مدیریت و برنامهریزی.
5 ـ محمدمهدی بهکیش، اقتصاد ایران در بستر جهانی شدن، تهران، نشر نی، 1380، ص179ـ182.
6 ـ بر اساس آمار مرکزی ایران نرخ بیکاری طی سالهای 75ـ79 به ترتیب 14/3، 1/12، 1/9 و 16و 16/4 گزارش شده است.