معرفت، سال سی و سوم، شماره اول، پیاپی 316، بهار 1403، صفحات 83-93

    تأثیر مسابقه و مقایسه بر تربیت کودکان

    نویسندگان:
    ✍️ مریم جعفری ندوشن / سطح 3 فقه و اصول مرکز تخصصی قبا / m.nodooshan@gmail.com
    dor 20.1001.1.10236015.1403.33.1.8.9
    doi 10.22034/marifat.2024.2021986
    چکیده: 
    خداوند نخستین دوره رشد انسان را با بازی توأم نموده تا در ضمن بازی بتواند کار بزرگترها را تقلید کند، یکی از راه‌های تعامل کودکان بازی است. بخصوص بازی‌‌های رقابتی و مسابقه‌ای برای آنان جذابیت زیادی دارند و اگر به درستی انجام شوند، می‌توانند بر رشد جسمانی و بهبود مهارت‌های پایه و روابط اجتماعی آنان مؤثر باشد، در حالی که مقایسه استعدادهای کودکان با یکدیگر ممکن است نتیجه عکس را داشته باشد. مقاله در صدد است به بررسی تأثیر مسابقه و مقایسه بر تربیت کودکان پرداخته و محاسن و معایب آن بر روند رشد و تربیت کودکان را بیان نماید. مسابقه و رقابت در شرایط درست به کودکان کمک می‌کند تا توانایی‌‌های خود را بهتر بشناسند، توانایی‌هایی که در طول زندگی مطمئناً به دردشان می‌خورد. رقابت کودکان با یکدیگر تأثیر عمیقی بر رشد شخصیت آنها می‌گذارد. با این حال، خداوند هر انسانی را منحصر به فرد و برای هدفی خاص آفریده است. در واقع هر انسانی توانایی‌ها و استعدادهای مختص به خود را دارد و مقایسه افراد با یگدیگر غیر اصولی می‌باشد. مقایسه فرزندان با دیگران نیز رفتاری اشتباه در قبال کودکان و تربیت آنان است که نه تنها موجب رشد و شکوفایی کودک نشده، بلکه با اثرات نامطلوبی که به جا می‌گذارد مانع خودشکوفایی کودکان می‌شود. یکی از رایج‌ترین و اشتباه‌ترین باورها و رفتارهایی که در جامعه به عنوان یک روش تربیتی مورد استفاده قرار می‌گیرد، مقایسه کردن فرزندان با دیگران است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Effect of Competition and Comparison on Children's Education
    Abstract: 
    God has combined the first period of human development with play. While playing, children can imitate the adults. Playing is one of the ways children learn how to interact. Competitive games in particular are very attractive to children and, if done correctly, can be effective in their physical development and can improve their basic skills and social relationships. However, comparing children's talents with one another may have the opposite result. This article seeks to examine the effect of competition and comparison on children's education and explain its advantages and disadvantages. If done correctly, competition helps children better understand their abilities, and this will certainly come in handy throughout their lives. Children's competition with each other has a profound effect on the development of their personality. However, God has created each human being unique and for a specific purpose. In fact, every human being has his/her own abilities and talents, and comparing people with each other is wrong. Comparing children with one another negatively affects their upbringing. It does not contribute to their growth and development, but rather hinders their self-realization. One of the most common wrong beliefs and behaviors in society is comparing children with one another.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
     
    از مهم‌ترين مسائل تعليم و تربيت، شناخت عوامل و راه‌هاي مؤثر آن است، تا در پرتو آن آموزش و تربيت به‌درستي و به‌طور مطلوب تأمين شود. براي موفقيت و دستيابي و توفيق در امر تربيت، شناسايي مراحل شيوه‌هاي آن مهم است که با توجه به سن کودک بايد مورد توجه قرار گيرد. در اين قسمت به توضيح مسئله، ضرورت پژوهش حاضر، پيشينة پژوهش و روش آن پرداخته شده است.
    مقايسه و مسابقه دو عاملي هستند که مي‌توانند تأثير قابل توجهي در تربيت کودکان داشته باشند. در جامعه‌اي که رقابت و مقايسه بيش از حد مورد توجه قرار مي‌گيرد، برخي والدين ممکن است به فکر اين باشند که با مقايسه کودک خود با ديگران و تحت فشار قرار دادن او در مسابقات، به او انگيزه و انضباط را ياد دهند. اما اين رويکرد ممکن است منجر به آسيب‌هاي رواني و اجتماعي براي کودکان شود. از يک سو، مقايسه ممکن است باعث ايجاد احساس ناکارآمدي، کمبود عزت نفس و استرس در کودکان شود. زماني که کودکان متوجه مي‌شوند که براي دستيابي به توانايي‌ها و موفقيت‌هاي خود با ديگران مقايسه مي‌شوند، ممکن است احساس ناکافي بودن و ناراضي بودن از خود داشته باشند. اين احساسات منفي مي‌توانند به کاهش اعتماد به نفس، افزايش استرس و اضطراب و حتي ايجاد مشکلات رواني در آينده منجر شوند. از سوي ديگر، مسابقه ممکن است باعث فرسودگي و خستگي زودرس کودکان شود. زماني که کودکان مدام درگير مسابقات و رقابت‌ها هستند، فرصت کافي براي استراحت، بازي و خلاقيت کم مي‌شود. اين مي‌تواند منجر به کاهش انگيزه و علاقه به يادگيري و تجربه‌هاي جديد شود و کودکان را از لذت بردن از فرايند يادگيري و استفاده از خلاقيت خود باز دارد. بنابراين، مسئلة مورد بحث در اينجا اين است که تأثير مقايسه و مسابقه در تربيت کودکان چگونه است؟ آيا مقايسه و مسابقه مي‌توانند به توسعه مهارت‌ها و موفقيت کودکان کمک کنند، يا آيا آنها مي‌توانند آسيب‌هاي رواني و اجتماعي به کودکان وارد کنند؟ بررسي تأثير اين دو عامل در تربيت کودکان مي‌تواند به والدين و مربيان کمک کند تا رويکردهاي بهتري در تربيت و پرورش کودکان داشته باشند؟
    تحقيق در مورد اثر تربيتي مسابقه و مقايسه در کودکان مي‌تواند به ما کمک کند تا درک بهتري از تأثيرات مثبت و منفي رقابت بر روي رشد و توسعه کودکان پيدا کنيم. برخي از نقاطي که مي‌توان در تحقيقات مرتبط با اين موضوع مورد بررسي قرار داد عبارتند از:
    اعتماد به نفس: بررسي نحوه تأثير رقابت بر اعتماد به نفس کودکان مي‌تواند مفيد باشد. آيا رقابت مي‌تواند به ارتقاي اعتماد به نفس کودکان کمک کند يا به آن ضربه بزند؟
    خلاقيت: بررسي تأثير رقابت بر خلاقيت کودکان نيز از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. آيا رقابت مي‌تواند انگيزه خلاقيت را در کودکان افزايش دهد يا به آن ضربه بزند؟
    روابط اجتماعي: بررسي نقش رقابت در شکل‌گيري و تقويت روابط اجتماعي کودکان نيز مي‌تواند جالب و حائز اهميت باشد. آيا رقابت مي‌تواند به فراهم آوردن فرصت‌هاي اجتماعي و بهبود روابط کودکان کمک کند يا به آن ضربه بزند؟
    استرس و فشار: بررسي تأثير رقابت بر سطح استرس و فشار رواني کودکان نيز از اهميت است. آيا رقابت مي‌تواند به افزايش استرس و فشار کودکان منجر شود يا به کاهش آن کمک کند؟
    تحقيقات در مورد اثر تربيتي مسابقه و مقايسه بر کودکان به طور گسترده‌اي انجام شده است. اين تحقيقات در حوزه‌هاي مختلفي از جمله روان‌شناسي، علوم تربيتي و علوم اجتماعي صورت گرفته، اما اثري که به صورت مستقل به آن پرداخته شده باشد در دسترس نيست. با اين حال کتاب‌هايي نگاشته شده که به صورت مختصر به اين مسئله اشاره کرده است از جمله: سبک‌هاي ارتباطي والدين با فرزندان (احمدي، 1391)، نويسنده به شيوه‌هاي ارتباطي والدين پرداخته و در بخشي از کتاب به صورت جزئي به مسئلة رقابت و مقايسة کودکان اشاره کرده است. اصول برقراري رابطه انساني با کودک و نوجوان (به‌پژوه، 1397)، نويسنده در كتاب به راه‌هاي برقراري ارتباط با کودکان پرداخته، اما کمتر به مسئله مورد بحث اشاره داشته است. کتاب گفتارهايي در رابطه با روابط والدين با فرزندان (جوهري، 1356)، نويسنده در اين کتاب هم به راه‌کارهايي در رابطه با روابط والدين با فرزندان پرداخته و مختصري در مورد اين مسئله بيان کرده است. همچنين مي‌توان به پژوهش روانشناسي کودک (جعفري گلستان، 1396) اشاره كرد. اين موارد تنها چند نمونه از کتاب‌ها و مقالاتي هستند که در زمينه اثر تربيتي مسابقه و مقايسه در کودکان نگاشته شده‌اند.
    1. مفهوم‌شناسي
    1ـ1. تربيت
    واژه تربيت از ريشه «ربو» به معناي فزوني، رشد و برآمدن، گرفته شده و در اصطلاح به معناي ايجاد زمينه‌اي مناسب براي پرورش استعدادهاي جسماني و روحاني و هدايت آنها در جهت مطلوب، ضمن جلوگيري از کج‌روي‌ها و ناهنجاري‌هاست. امروزه تربيت فرزندان، از دشوارترين، حساس‌ترين و پرثمرترين وظايف بشري به ويژه والدين است که نتيجه نهايي آن، هم به خانواده و هم به جامعه بازمي‌گردد. پدر و مادر که پديدآورندگان کودک هستند، بايد در زمينه سازندگي ايشان، بهترين و سودمندترين سرمايه‌گذاري را انجام دهند تا با تربيت صحيح فرزندان خود و تحويل آنان به جامعه، نقش‌آفرينان مؤثري باشند. والدين بايد جنبه معنوي و الهي را در تربيت کودک در نظر بگيرند و به پرورش استقلال فکري و ايجاد خودباوري در کودکان توجه کنند (جوهري، 1356، ص 23).
    2ـ1. مسابقه
    «سبق‏» به معناى پيشى گرفتن بر يکديگر در دويدن، تاختن، جنگيدن و... است» (معين، 1360، ماده سبق). با بررسى در لغت پى مى‏بريم که به گونه‏اى در اين واژه، مفهوم رقابت، پيشتازى و پيش‏آهنگى نهفته است، که در برابر آن «لحوق‏» به معناى پيوستن قرار دارد. در زمينه‏هاى مختلف علمى، فکرى، ورزشى و... آن بازيکنى که جلو مى‏افتد و زودتر از ديگران به مقصد از پيش تعيين‌شده مى‏رسد و بر رقيب پيروز مى‏شود، سابق و پيشتاز گفته مى‏شود که در فارسى مى‏گويند: گوى سبقت را از ديگران ربود. اين واژه در قرآن کريم و احاديث، داراى کاربردهاى گوناگونى است: در قرآن، آنجا که برادران يوسف در بيان چگونگي کار خويش مي‌گويند: «إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا» (يوسف:17)، يعنى: گفتند اى پدر! ما به مسابقه رفته بوديم و يوسف را پيش کالاى خود گذاشته بوديم. در جريان يوسف و زليخا چنين مى‏خوانيم: «و استبقا الباب‏» (يوسف:25)؛ هر دو (يوسف و زليخا) به طرف در دويدند. در بيان صراط در روز قيامت اين‌گونه مى‏فرمايد: «فاستبقوا الصراط‏» (يس: 66)، يعنى: پس شتابان آهنگ صراط مى‏کنند. ابن‌منظور مى‏گويد: «استباق‏» پيشى گرفتن، در قرآن به سه معنا به کار رفته است: يکى، تيراندازى که در آيه نخست، از زبان فرزندان يعقوب چنين نقل کرده است و ديگرى پيش افتادن در هدف که از دومين آيه مورد اشاره، در جريان يوسف و زليخا به دست مى‏آيد و معناى سوم، عبور کردن و گذشتن است که از سومين آيه استفاده مى‏شود (ابن‌منظور، 1408ق، ج10، ص152). همان‌گونه که مى‏بينيد در معناى اول و دوم، مفهوم «مسابقه‏» و سبقت نهفته است.
    3ـ1. مقايسه
    دو چيز را با هم سنجيدن، دو کار يا دو چيز را با هم اندازه گرفتن.
    1. (مصدر) قياس کردن با هم سنجيدن دو چيز را. 2. (اسم) سنجش.
    کلمة «مقايسه» در زبان فارسي به معناي بررسي و سنجش شباهت‌ها و تفاوت‌ها بين دو يا چند چيز است (معين، 1360، ماده سبق).
    2. اهميت بازي و مسابقه براي کودکان
    يکي از راه‌هاي تعامل کودکان بازي است. بخصوص بازي‌‌هاي رقابتي و مسابقه‌اي براي آنان جذابيت زيادي دارند و اگر به‌درستي انجام شوند، مي‌توانند بر رشد جسماني و بهبود مهارت‌هاي پايه و روابط اجتماعي دانش‌آموزان مؤثر باشند.
    بازي مؤثرترين و پرمعناترين راه يادگيري کودکان است و جبران آن از طريق ديگر امکان‌پذير نيست. اگرچه بازي منبع غني آموزشي براي کودک و عاملي مهم و مؤثر در رشد و شکوفايي استعدادهاي او به شمار مي‌رود، اما بعضي از والدين، کودکان را از آن منع مي‌کنند. آنها کمتر به اين نکته توجه دارند که ممکن است کم بازي کردن، کودک را از بسياري موفقيت‌هاي يادگيري محروم کند. شايد آنها از اين نکته غافلند که بازي‌ها فرصت‌هايي را به وجود مي‌آورند تا کودکان با مقررات و ضوابط زندگي آشنا شوند و روح سازگاري در آنها پديد آيد. کودک هنگام بازي، مفاهيم همکاري، پيروزي، شکست، برتري‌طلبي، و رقابت را ياد مي‌گيرد. بنابراين، بسياري از آموزش‌هاي تربيتي را مي‌توان از طريق بازي‌ها به کودک نشان داد و به‌راحتي او را در مسير تربيت رهبري کرد.
    بازي از نظر پياژه عبارت است از: اولويت درون‌سازي نسبت به برون‌سازي. پياژه شناخت آدمي را به شکل ويژه‌اي از سازگاري زيستي ارگانيسم پيچيده با محيط پيچيده مي‌داند که به کمک دو فرايند مربوط به هم، يعني «درون‌سازي» و «برون‌سازي» صورت مي‌گيرد. در فرايند درون‌سازي، انسان به طور مدام اطلاعاتي را از جهان خارج مي‌گيرد و آن را با آنچه از گذشته در ذهن خود تنظيم کرده است تطبيق مي‌دهد. افزون بر آن، هرگاه اطلاعات تنظيم‌شده به طور کامل با دانش در حال رشد او تطبيق نکند، آنها را اصلاح مي‌کند. اين فرايند را «برون‌سازي» مي‌نامند. به طور خلاصه، درون‌سازي ناظر است بر فرايند انطباق محرک‌هاي خارجي با ساختارهاي ذهني دروني. در حالي که برون‌سازي بر فرايند مکمل و معکوس سازگار ساختن ساختارهاي ذهن خود با ساختار محرک‌هاي بيروني دلالت دارد (فلائل، 1374، ج1، ص20). از نظر پياژه، بازي راهي است براي دسترسي به جهان برون و لمس آن، به گونه‌اي که با وضع کنوني فرد مطابقت کند. کودکي که در بازي وانمود مي‌کند تکه چوب، يک قايق است، تکه چوب را به مفهوم خود از قايق درون‌سازي کرده و آنها را در ساختار ذهني خود از قايق وارد ساخته است (شجاعي، 1383، ص28).
    البته بايد به اين مطلب توجه نمود که اگر‌چه بازي‌ها براي کودکان بهترين روش طبيعي جهت کسب مهارت‌ها و ورزيدگي براي مقابله با مشکلات زندگي هستند. اما اگر به طور مستمر با نگاه صرفاً رقابتي انجام شوند يکي از تبعات اين بازي‌‌هاي رقابتي، تقويت منش و فرهنگي است که در آن افراد در بزرگسالي، خواسته يا ناخواسته، با انگيزه‌ي رقابتي زندگي مي‌کنند (مروجي، 1395).
    بازي کودکان پيش‌تمرين و روش آماده شدن براي زندگي واقعي است. کودکان فراز و نشيب‌هاي زندگي واقعي، احساسات، عواطف و حتي آموزش‌هايي را که بايد در زندگي واقعي داشته باشند، بايد در زندگي واقعي داشته باشند، درون بازي ياد مي‌گيرند و تجربه مي‌کنند. بازي موجب مي‌شود که بچه‌ها بتوانند انرژي متراکم و باقي‌مانده در روان خودشان را تخليه کنند و عواطف و احساسات خود را از اين راه ابراز کنند.
    در نظريه تربيتي اسلام، مراحل رشد و تربيت کودک و نوجوان به سه دوره هفت ساله تقسيم شده است. در اين تقسيم‌بندي که تقريبا مسلّم‌ترين تقسيم‌بندي اسلام درباره مراحل رشد و تربيت کودک است، مراحلي در رشد کودک پيش‌بيني شده و متناسب با آن، چگونگي برخورد مربي با هريک از مراحل مشخص شده است. رسول اكرم مراحل رشد و تربيت کودک را در حديثي به صراحت به سه دوره هفت ساله تقسيم بندي کرده است: «فرزند آدمي در هفت سال اول زندگي، آقا و سيد پدر و مادر است (دوره سيادت). در هفت سال دوم، بنده فرمان‌بردار و مطيع پدر و مادر است و هفت سال سوم، سن نظرخواهي و مشورت» (قمي، 1416ق، ج8، ص580).
    بازي در هفت سال اول زندگي، از نظر اسلام، تمريني است براي ورود به مرحله دوم رشد؛ يعني مرحله اطاعت. به دليل نقش و اهميتي که بازي در اين مرحله دارد و با توجه به اينکه بازي رفتار اصلي کودک در اين دوره است، اين دوره را مرحله بازي ناميده‌اند. از هفت سالگي به بعد تغييرات مهمي در جسم و روان کودک پديد مي‌آيد، بدين معنا که حرکات و رفتارش از پختگي خاصي برخوردار مي‌شود. از نظر رواني و ذهني هم به اندازه کافي رشد مي‌کند و خوب و بد را مي‌فهمد، ولي هنوز هم در انتخاب راه زندگي و هدف‌هاي معقول پختگي لازم را ندارد. امروزه ثابت شده که کودکان در سنين هفت تا چهارده سالگي به علت درک و فهمي که از ناتواني‌هاي جسمي و رواني خويش در برابر بزرگترها دارند، داراي حالت و روحيه پذيرفتن دستورها و اطاعت از بزرگ‌ترها ـ به ويژه والدين خود ـ هستند. افزون بر اين حالت تسليم‌گونه، دوست دارند از بزرگ‌ترها تقليد کنند و از ابراز متابعت و پيروي از ديگران احساس لذت مي‌کنند (جهانگرد، 1379، ص45).
    در روايات متعدد خطاب به والدين آمده است که به کودکان فرصت دهيد تا بازي کنند. صريح‌ترين روايت در اين‌باره از وجود مبارک امام صادق رسيده است که فرمود: «فرزند خود را هفت سال آزاد بگذار بازي کند.» اميرالمؤمنين علي فرموده است: «هرکس کودکي دارد، بايد براي او کودک شود و به بازي و تفريح با وي بپردازد» (حرعاملي، 1412ق، ص203). رسول خدا نيز فرموده: «هر کس در نزدش کودکي است (سرپرستي و تربيت کودکي را برعهده دارد) بايد رفتارهاي متناسب با کودک انجام داده و خود را به صورت هم بازي براي او در آورد» (حرعاملي، 1412ق، ج21، ص486).
    اين احاديث بر اين واقعيت تأکيد دارند که دنياي کودکي با دنياي بزرگسالي متفاوت است و مربيان بايد اين دوران رشد را درک کنند و به کودکان اجازه دهند که بازي کنند (شجاعي، 1383، ص28).
    3. اثر تربيتي ايجاد مسابقه بين کودکان
    مسابقه و رقابت در شرايط درست به کودکان کمک مي‌کند تا توانايي‌هاي خود را بهتر بشناسند، توانايي‌هايي که در طول زندگي مطمئناً به دردشان مي‌خورد. اما براي بعضي از والدين «مسابقه» کلمه چندان خوشايندي نيست. آنها معتقدند اين کلمه نه تنها فشار بيش از حد به کودکان وارد مي‌کند تا بهترين باشند، بلکه باعث مي‌شود آنها با هم‌سن و سال‌هاي خود درگير شوند و دعوا کنند. نظر بعضي از پدر و مادرها اين است که مسابقه استرس زيادي به کودک وارد مي‌کند و شکست در آن فرزندشان را نااميد مي‌کند. براي همين خيلي از پدر و مادرها در پايان مسابقه همه را برنده اعلام مي‌کنند يا اينکه سعي مي‌کنند شرايط رقابت کمتري در مسابقه حاکم باشد. رقابت کودکان با يکديگر تأثير عميقي بر رشد شخصيت آنها مي‌گذارد. اگر کودکان به دليل رفتار ناعادلانه والدين نتوانند موقعيت و برتري خود را با رفتار مثبت حفظ کنند، ممکن است از طريق ديگري عمل نمايند (فرهاديان، 1378، ص63). بسياري از متخصصان پرورش کودک بر اين عقيده‌اند که رقابت سالم براي کودکان مفيد است. علاوه بر اينکه رقابت سالم، آنها را براي برد و باخت‌هاي زندگي آماده مي‌کند، بلکه اين امکان را به آنها مي‌دهد تا در زندگي آينده‌‌شان مهارت‌هايي مانند رعايت نوبت، احساس همدردي با ديگران و با اراده بودن را بياموزند.
    4. فوايد و مزاياي بازي‌هاي مسابقه‌اي
    تمرينات جسمي مطلوب و متناسب با سن و سال براي تقويت عضلات و حرکات درشت و ظريف کودکان. بچه‌‌هاي امروزي به دليل جذابيت تلويزيون، تبلت، گوشي همراه و بازي‌هاي رايانه‌اي وقت کمتري را صرف بازي غيررسمي خارج از خانه مي‌کنند و اين تا اندازه‌اي ماية نگراني والدين است. بازي‌‌هاي رقابتي باعث مي‌شوند که کودکان تمايل کمتري به بازي‌‌هاي تک‌‌نفره رايانه‌اي و گوشي همراه نشان دهند. اين بازي‌ها باعث پيشرفت کودکان در درک کردن نقطه‌نظر ديگران بخصوص توانايي درک نقش‌هاي چندين بازيکن در يک بازي مي‌شود. امکان درک قواعد بازي‌‌هاي قانونمند و رشد هوش منطقي رياضي اين تجربيات بازي به نوبه خود مقدار زيادي به رشد هوش هيجاني و اجتماعي کمک مي‌کنند. براي کودکان مشکل است که در مورد احساساتشان با ديگران صحبت کنند، اما در چارچوب بازي جو و فضايي وجود دارد که کودکان احساس نمي‌کنند که تهديدآميز است و قادر به بيان و نشان دادن درونيات خود به راحتي هستند. توانايي بيان هيجانات در يک محيط ايمن از نظر درماني براي کودکان و همچنين بزرگسالان سودمند است. كودکان احساس تنهايي در رنج و شادي خود نمي‌کنند. احساس همبستگي و انسجام در گروه به وجود مي‌آيد که امکان ادامه فعاليت را به گروه مي‌دهد. احساس شادي و بازي‌‌هاي سرگرم‌کننده و جذاب باعث ايجاد انگيزه و شادابي دانش‌آموزان مي‌شود و روي يادگيري بهتر آنها مؤثر است (گادسون و چارل، 1393، ص 156).
    5. مزاياي احتمالي رقابت
    رقابت يکي از عوامل مهم در زندگي انسان‌هاست و باعث تحرک و پيشرفت شخصي و اجتماعي مي‌شود. رقابت در کودکي نيز مي‌تواند به عنوان يکي از ابزارهاي آموزشي براي آماده‌سازي کودکان براي مواجهه با موقعيت‌هاي مختلف در زندگي واقعي مورد استفاده قرار گيرد.
    اولين مزيتي که رقابت براي کودکان دارد، افزايش اعتماد به نفس آنهاست. هنگامي که کودکان در رقابت با ديگران شرکت مي‌کنند، آنها ياد مي‌گيرند که چگونه با فشار و استرس مواجه شوند و با موفقيت از آن خارج شوند. اين تجربه به کودکان کمک مي‌کند تا اعتماد به نفس بيشتري به خود داشته باشند و از توانايي‌هاي خود مطمئن‌تر شوند.
    دومين مزيت رقابت، يادگيري همکاري و تعامل با ديگران است. در رقابت، کودکان با ديگران به رقابت مي‌پردازند و بايد با همکاري و تعامل با ديگران، به هدف خود برسند. اين تجربه به کودکان ياد مي‌دهد که چگونه با ديگران همکاري کنند و براي رسيدن به هدف مشترک، با همکاري و تعامل، بهترين عملکرد را از خود نشان دهند.
    سومين مزيت رقابت، تقويت مهارت‌هاي اجتماعي است. در رقابت، کودکان با ديگران در ارتباط هستند و بايد مهارت‌هاي اجتماعي مثل ارتباط برقرار کردن، احترام گذاشتن به ديگران، قوانين رعايت کردن و... را تقويت کنند. اين مهارت‌هاي اجتماعي به آنها کمک مي‌کند تا در زندگي روزمره خود، با ديگران بهتر ارتباط برقرار کنند.
    بنابراين، رقابت براي کودکان مي‌تواند يکي از ابزارهاي آموزشي مؤثر براي آماده‌سازي آنها براي مواجهه با موقعيت‌هاي مختلف در زندگي واقعي باشد. اين تجربه به آنها کمک مي‌کند تا اعتماد به نفس بيشتري به خود داشته باشند، همکاري و تعامل با ديگران را ياد بگيرند و مهارت‌هاي اجتماعي خود را تقويت کنند.
    6. چالش‌ها و مشکلات بازي‌هاي مسابقه‌اي
    بازي‌هاي رقابتي کوکان با وجود تمام مزاياي آن با چالش‌ها و مشکلاتي هم ممکن است همراه باشد. رقابت ممکن است موجب تنش شود. عدم تناسب مهارت کودک با سطح بازي ممکن است بر اعتماد به نفس او تأثير منفي بگذارد و او را بي‌علاقه كند. بازي‌هاي رقابتي مي‌تواند در تقويت جسماني کودکان و مهارت‌هاي اجتماعي آنها مؤثر باشد، اما کودکاني که زودهنگام به تيم‌هايي ملحق مي‌شوند که به مهارت‌‌هاي فراتر از توانايي‌هاي آنها نياز دارند، طولي نمي‌کشد که علاقه خود را از دست مي‌دهند و شايد اعتماد به نفس آنها لطمه ببيند.
    مربيان و والديني که به جاي ترغيب کردن انتقاد مي‌کنند و با عصبانيت به باخت واکنش نشان مي‌دهند، اضطراب شديدي را در برخي کودکان ايجاد مي‌کنند و زمينه را براي مشکلات هيجاني و کنار کشيدن زودهنگام از ورزش مهيا مي‌سازند.
    بايد توجه شود که رقابت در بازي به طور سالم مديريت شود و از ايجاد روابط خصمانه در بين همسالان جلوگيري شود. رقابت نبايد منجر به مقايسه بين کودکان شود؛ زيرا مي‌تواند آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري بر رشد، شخصيت اجتماعي و تربيت کودک در آينده وارد نمايد.
    7. معايب احتمالي رقابت
    رقابت بين کودکان مي‌تواند باعث بروز مشکلات زير شود:
    1ـ7. کاهش اعتماد به نفس
    رقابت بين کودکان ممکن است باعث کاهش اعتماد به نفس کودکان شود، بخصوص زماني که کودکان در مواجهه با ديگران به عنوان بازنده احساس مي‌کنند. اين مشکل مي‌تواند باعث کاهش اعتماد به نفس آنها شود و در نتيجه منجر به عدم انجام وظايف يا فعاليت‌هايي شود كه لازم است آنها را انجام دهند.
    2ـ7. تضعيف روابط اجتماعي
    رقابت بين کودکان ممکن است باعث تضعيف روابط اجتماعي آنها شود. براي مثال، اگر يک کودک به عنوان بازنده در يک رقابت شرکت کند، ممکن است احساس شکست و ناراحتي کند و به همين دليل، از برقراري روابط اجتماعي با ديگر کودکان خودداري کند.
    3ـ7. افزايش استرس
    رقابت بين کودکان ممکن است باعث افزايش استرس و فشار رواني آنها شود. بخصوص زماني که کودکان احساس مي‌کنند که بايد براي برنده شدن در رقابت، بيش از حد تلاش کنند. اين مشکل مي‌تواند باعث کاهش سلامت رواني آنها شود و در نتيجه، به عواقب منفي براي آنها منتهي شود.
    4ـ7. رفتارهاي نامناسب
    رقابت بين کودکان ممکن است باعث بروز رفتارهاي نامناسبي شود، مانند تقليد از ديگران، تحقير کردن ديگران، و يا به دست آوردن هدف با هر قيمتي. اين رفتارها مي‌تواند باعث کاهش احترام و محبت کودکان به يکديگر شود و در نتيجه، به عواقب منفي براي روابط آنها منجر شود.
    5ـ7. کاهش خلاقيت
    رقابت بين کودکان ممکن است باعث کاهش خلاقيت آنها شود، به دليل اينکه آنها به هدف‌هايي که براي برنده شدن در رقابت تعيين شده‌اند، محدود شده و از فعاليت‌هاي خلاقانه و خودبيشتري خودداري ‌کنند.
    بنابراين، رقابت بين کودکان مي‌تواند باعث بروز مشکلات و معايبي شود که بايد در نظر گرفته شوند. براي جلوگيري از اين مشکلات، بهتر است که رقابت بين کودکان به صورت سالم و با رعايت قوانين اخلاقي و اجتماعي انجام شود.
    8. اثر (آسيب‌هاي) تربيتي مقايسه کودکان با يکديگر
    خداوند هر انساني را منحصر به فرد و براي هدفي خاص آفريده است. در واقع هر انساني توانايي‌ها و استعدادهاي مختص به خود را دارد و مقايسه افراد با يگديگر غيراصولي مي‌باشد. مقايسه فرزندان با ديگران نيز رفتاري اشتباه در قبال کودکان و تربيت آنان است که نه تنها موجب رشد و شکوفايي کودک نشده، بلکه با اثرات نامطلوبي که به جا مي‌گذارد مانع خودشکوفايي کودکان مي‌شود. يکي از رايج‌ترين و اشتباه‌ترين باورها و رفتارهايي که در جامعه به عنوان يک روش تربيتي مورد استفاده قرار مي‌گيرد، مقايسه کردن فرزندان با ديگران است. متأسفانه اکثر والدين براي اينکه فرزندان خود را تحريک کنند که بيشتر تلاش کنند دست به مقايسه کردن فرزندانشان با ديگران مي‌زنند، در حالي که نمي‌دانند با اين رفتار چه آسيب‌هايي به فرزندشان وارد مي‌کنند. مقايسه کردن فرزندان با ديگران در حقيقت باعث غيرفعال شدن بخش‌هايي از ذهن انسان مانند: خلاقيت، مديريت، حافظه و... مي‌شود که اين بخش‌ها تأثير بسيار زيادي بر رشد و شکوفايي فرزندان دارد. متأسفانه والدين نمي‌دانند که مقايسه کردن فرزندان با ديگران باعث بروز اختلالات رواني، بيماري‌هاي روحي، افسردگي، پرخاشگري، ناراحتي‌هاي قلبي و... مي‌شوند، همة‌ اين موارد به علت فشارها و تنش‌هايي است که ناشي از مقايسه کردن فرزندان با ديگران توسط والدين، به وجود مي‌آيند. والدين با مقايسه کردن فرزندان با ديگران در واقع باعث کاهش عزت نفس، کاهش اعتماد به نفس، از بين رفتن خلاقيت و کارايي ذهني و همچنين باعث از بين رفتن آرامش و امنيت فرزندانشان مي‌شود، در حالي که والدين اولين کساني هستند که بايد حس امنيت و آرامش را به فرزندانشان منتقل کنند. بنابراين والدين با وجود عشقي که به فرزندشان دارند، با مقايسه کردن فرزندان با ديگران، بزرگ‌ترين آسيب را به فرزندشان وارد مي‌کنند. براي جلوگيري از آسيب‌هاي روحي و رواني به فرزندان، ابتدا خود والدين بايد نحوه صحيح تربيت را ياد بگيرند. در اين نوشتار به اثرات اين مقايسه و رفتار مناسب جايگزين آن اشاره مي‌کنيم.
    9. نقش والدين و مربيان در ايجاد بستر مقايسه کودکان
    والدين و مربيان بايد همواره به اصل ويژگي‌ها و تفاوت‌هاي فردي کودکان توجه داشته باشند. بدين معنا که انسان‌ها همان‌گونه که از نظر شکل ظاهري، اجزاي صورت و ساختمان بدني با يکديگر تفاوت دارند، در استعدادهاي دروني و توانايي‌ها نيز با يکديگر متفاوت هستند. توجه به اصل تفاوت‌هاي فردي، يکي از سرلوحه‌هاي اصلي برنامه‌هاي آموزشي و پرورشي جديد است که مي‌تواند راهگشاي بسياري از مسائل مربوط به تعليم و تربيت باشد.
    بدين‌ترتيب، پدران و مادران در محيط خانه و معلمان و مربيان نيز در محيط‌هاي آموزشگاهي، بايد اصل تفاوت‌هاي فردي را از ياد نبرند و از مقايسه فرزندان و دانش‌آموزان خود با يکديگر بپرهيزند. بديهي است بي‌توجهي در اين‌باره پيامدهاي ناگواري را براي متعلمان به همراه دارد.
    جبران خليل جبران، آثار بي‌توجهي به چنين مسئله‌اي را در حکايتي به نام «ديوانه» اين‌گونه بيان مي‌کند: در باغ ديوانه‌خانه‌اي، جواني رنگ‌پريده و جذاب و شگفت‌انگيز را ديدم، روي نيمکتي کنار او نشستم و گفتم: چرا اينجايي؟ مرد با تعجب به من نگاه کرد و گفت: چه سؤال عجيبي؟! اما جوابت را مي‌دهم. پدرم مي‌خواست مثل او باشم. عمويم مي‌خواست مثل خودش باشم. مادرم مي‌خواست من تصويري از شوهر دريانوردش باشم و از او پيروي کنم. برادرم فکر مي‌کرد بايد مثل او ورزشکار ماهر باشم. استاد فلسفه، موسيقي و منطقم هم مي‌خواستند، مثل آنها باشم. مصمم بودند که من بازتاب چهره خودشان در آينده باشم. پس من اينجا آمدم؛ چراکه اين مکان را سالم‌تر مي‌دانم. دست‌کم مي‌توانم خودم باشم. سپس ناگهان به طرف من برگشت و گفت: ببينم، راه تو هم به خاطر تحصيلات و مشاوره خوب به اينجا ختم شده؟ پاسخ دادم، نه من بازديدکننده هستم و او گفت: آه. پس تو يکي از آنهايي هستي که در ديوانه‌خانه آن سوي اين ديوار زندگي مي‌کنند (جبران، 1383، ص126).
    پيام اين حکايت آن است که هرگز نبايد توانايي‌ها و ناتواني‌هاي افراد را با يکديگر مقايسه کرد؛ زيرا مجموعه عواملي که موجب شکل‌گيري رفتار و شخصيت افراد مي‌شود، با ديگران متفاوت است. توصيه مي‌شود که حتي کودک را با خواهر، برادر، فرزندان بستگان و دوستانش نيز مقايسه نکنيد. کودک غرور ويژه‌اي دارد و نزد همسالان و کودکان ديگر از آبرو و احترام خاصي برخوردار است. ازاين‌رو، وقتي شما کودکي را با ديگري مقايسه مي‌کنيد، در واقع، غرور او را مي‌شکنيد، به او بي‌احترامي مي‌کنيد، توانايي‌هاي او را ناديده مي‌گيريد و ناتواني‌هايش را به منظور تحقير و سرزنش مطرح مي‌کنيد و به رخ او مي‌کشيد (به‌پژوه، 1397، ص57).
    بنابراين، وظيفه پدران و مادران اين است که زمينه مناسبي را براي رشد فرزندانشان فراهم آورند و هيچ‌گاه توانايي‌هاي آنان را بي‌ارزش ندانند، و بيش از توانشان نيز از آنان انتظار نداشته باشند. متأسفانه، بسياري از والدين آرزوهاي بي‌نتيجه خود را در وجود بچه‌هاي خود پي مي‌گيرند و تصور مي‌کنند اگر خودشان به هر علت، نتوانستند به پيشرفت‌هاي تحصيلي و شغلي دست يابند، فرزندانشان حتماً بايد اين کمبودها را جبران کنند. به همين دليل، بدون آنکه متوجه باشند، استعدادهاي فرزندان خود را سرکوب مي‌کنند تا با توسل به زور و جبر آرزوهاي خود را برآورده سازند (جوهري، 1356، ص50).
    10. آثار نامطلوب مقايسه کودکان با يکديگر
    فرزندان ما همه با هم متفاوت هستند و والدين بايد به اين مهم توجه کنند که توانمندي، استعدادها، يادگيري‌ها و رفتار کودکان با هم متفاوت است. فرض کنيد در باغچه منزل شما هم درخت سيب وجود دارد و هم درخت گلابي، هر دو درخت نياز به نور، آب، زمين خوب و کود دارند، اما در نهايت ميوه‌اي که به دست مي‌آيد با هم متفاوت است (جعفري گلستان، 1396، ص15). مقايسه کردن براي هر شخصي نابودكننده است. اين براي کودکان تحقيرکننده است. کودکان بسيار حساس و لطيف هستند و در صورت انتقادهاي منفي، عملکرد خوبي ندارند. اگر اين انتقادها به آنها بگويد که ديگران بهتر از آنها هستند اين بسيار دردناک است. اين به اين معنا نيست که ما نبايد اشتباه‌هاي آنها را به رويشان بياوريم، اما پيشروي از اين مرحله بسيار مخرب است. برخي از آثار نامطلوب مقايسه کودکان با يکديگر عبارتند از:
    1) ايجاد استرس
    استرس در کودکان مجموعه عوامل بسيار ظريفي است که منشأ آن فشار است و شناخت آن مستلزم دقت فراوان است (بانک جامع اطلاعات پزشکي واحد تحقيقات مرکز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان، 1390، ص11192). اگر کودک به طور مرتب مقايسه شود، احساس فشار مي‌کند. سپس تلاش مي‌کند والدين خود را راضي کند، عدم توانايي در انجام اين کار مي‌تواند او را مضطرب کند. در دنياي امروز استرس، فقط و فقط به فشارهاي عصبي و روحي فرد گفته نمي‌شود، بلکه دامنه وسيع‌تري از فرديت را دربر مي‌گيرد (مديريت استرس، مرکز تحقيقات رايانه‌اي قائميه اصفهان، 1390، ص200).
    2) کاهش عزت نفس و احساس ارزشمندي
    وقتي والدين شروع به مقايسه مي‌کنند، کودک باور مي‌کند که ديگران از او بهتر هستند. در نتيجه با خود مي‌گويد: من عملکرد خوبي ندارم. نمي‌توانم انتظارات والدينم را برآورده کنم پس من پسر / دختر دوست‌داشتني و ارزشمندي نيستم. من به اندازه کافي خوب نيستم. اين احساس براي رشد شخصي و تحصيلي کودک بسيار مخرب است. با توجه به تحقيقات انجام‌شده، ضروري است که در مورد رابطه عوامل مختلف با عزت نفس، بخصوص والدين توجه کافي بشود؛ زيرا محيط خانواده اولين و بادوام‌ترين عاملي است که در رشد شخصيت افراد تأثير مي‌گذارد. خانواده يکي از عوامل اساسي شکل‌گيري شخصيت کودک و اولين بذر تکوين رشد فردي و به اساس بناي شخصيت آدمي است (حق‌بيان و راه‌چمني، 1391، ص313).
    3) کناره‌گيري از اجتماع
    اگر کودک به طور مداوم مورد مقايسه يا تمسخر قرار گيرد، از تعامل با ديگران و حتي همسالان خود، اجتناب مي‌کند. بنابراين به مرور تبديل به فردي منزوي و گوشه‌گير مي‌شود. در منابع ديني، به احاديثي برمي‌خوريم که هر يک به گونه‌اي اهميت و ارزش مردم‌دوستي را مي‌نمايانند و بدان تشويق مي‌كنند. از سوي ديگر، مردم‌گريزي، بي‌مهري به همنوعان، سر فرو بردن در کار خود و کناره‌گيري از اجتماع نکوهش شده است (عليپور، 1388، ص101).
    اميرالمؤمنين علي مي‌فرمايد: «ناتوان‌ترين مردم کسي است که از يافتن دوست ناتوان باشد و ناتوان‌تر از او کسي است که دوستي به دست آورد و او را از دست بدهد» (جمعي از نويسندگان، 1398، حکمت12).
    4) سرکوب استعدادها
    نداشتن جرئت براي انجام دادن کارهاي مهم و اساسي، باعث سرکوب استعداد و توانايي‌هاي بالقوه و نهفته در درون فرزندان شده و بخش چشمگيري از توانمندي‌هاي آنان شکوفا نخواهد شد (احمدي، 1391، ص21). کودکي را در نظر بگيريد که استعداد نقاشي دارد، ولي والدين آن را ناديده گرفته و او را به سمت ديگري مثل شنا سوق مي‌دهند و تلاش مي‌کنند با مقايسة با ديگران به او انگيزه بدهند. در چنين موقعيت کودک دچار تعارض مي‌شود؛ زيرا ممکن است براي جلب نظر والدين استعداد ناديده‌انگاشته خود را سرکوب کند و با بي‌ميلي شنا را ادامه دهد و در اين زمينه هم موفقيتي کسب نکند.
    5) کاهش دغدغه‌مندي
    اگر استعدادها يا موفقيت‌هاي کودک به طور مداوم ناديده گرفته شود، ممکن است او ديگر حتي زحمت نکشد که توجه والدين را جلب کند؛ زيرا والدين به وضوح کودک ديگري را که موفقيت‌هاي «مناسب‌تري»، به او ترجيح مي‌دهند. در نتيجه تبديل به فردي بي‌دغدغه مي‌شود که براي حل مسائل و پذيرش مسئوليت‌هاي زندگي تلاشي نمي‌كند.
    6) فاصله گرفتن از والدين
    واضح است که اگر کودک نسبت به خواهر و برادر، پسر عمو، دوستان يا همسايگان مرتباً مقايسه شود، آشکارا نتيجه مي‌گيرد که براي ديگران فردي غيرقابل قبول است و همه از او ناراضي هستند. در نتيجه ديگران منبع آزار او مي‌شوند و او سعي مي‌کند فاصله خود را با آنها حفظ کند. بنابراين ممکن است کودک، احساس ناامني کند و اعتماد خود را از دست دهد. در نتيجه در دوران نوجواني و بلوغ، مشکلات رفتاري و ناسازگاري‌هاي بيشتري را تجربه خواهيد کرد.
    7) عدم اعتماد به نفس
    اعتماد به نفس از اصلي‌ترين عوامل رشد مطلوب شخصيت انسان محسوب ‌مي‌شود و از جمله مفاهيمي است که مورد توجه پژوهشگران و صاحب‌نظران روان‌شناسي و علوم تربيتي قرار گرفته است (دانشمند، 1391، ص66). اگر شخصي به ما بگويد که ما در انجام کاري خوب نيستيم و ديگراني هستند که آن را بهتر انجام مي‌دهند به طور آرام و پايداري عدم اعتماد به نفس در ما شکل مي‌گيرد. کودکان نيز اگر به حد کافي خوب باشند، ديگر سرگردان نخواهند بود.
    8) بروز حسادت
    وقتي والدين فرزندان خود را با يک شخص کامل که در حال حاضر جلوي چشم اوست، مقايسه مي‌کنند فرزند ممکن است از شدت حسادت رنج ببرد که اين مي‌تواند بچه همسايه باشد، يک همکلاسي يا حتي پسرخاله‌اش. حسادت يک احساس خوب که در وجود انسان ريشه بدواند نيست و کودکي که از حسادت عذاب مي‌کشد مي‌تواند باعث بروز تنفر و حتي پرخاشگري شود.
    برتراند راسل در اين‌باره مي‌نويسد: جلوگيري از ايجاد حسادت بين اطفال، کار مشکلي نيست؛ چه، والدين يا کساني که عهده‌دار تربيت و نگهداري کودکان مي‌باشند، با اندک بردباري در رفتارهايشان، مي‌توانند مانع از بروز حسادت بين کودکان گردند.
    براي جلوگيري از حسادت در ميان کودکان، طريق مناسب آن است که بين کودکان، عدالت کامل برقرار شود و در تقسيم بازيچه‌ها، بين آنان به عدالت رفتار شود و نيز توجه بزرگ‌ترها به کودکان، يکسان باشد.
    هنگامي که کودک تازه‌اي در خانواده متولد مي‌شود، اين وظيفه والدين است که به کودکان ديگر تفهيم کنند که وجود اين کودک تازه‌وارد، به هيچ وجه از اهميت آنها نمي‌کاهد و آنها همان قدر ارزشمند بوده‌اند که اکنون نيز مي‌باشند (راسل، 1359، ص187).
    9) منفي‌گرايي
    مقايسه کردن در زماني که شخصيت کودکان در حال شکل‌گيري است مي‌تواند موجب منفي‌گرايي در او شود. حتي اگر تلاش هم کنيم نمي‌توانيم حجم اين منفي‌گرايي در او را حدس بزنيم. کودک به جاي اينکه وظايف جديد و چالش‌هاي پيش‌رويش را با روحيه مثبت بپذيرد، پذيرش خود و نتايج کارهايي که انجام مي‌دهد منفي خواهد بود. تمامي والدين مي‌خواهند روحيه مثبت‌گرايي را در کودکان پرورش دهند تا باعث شادي او آنها شوند.
    10) تخريب رابطه والدين فرزندي
    اگر والدين به فرزند خود بگويند که بچه همسايه بهتر از اوست، او به تدريج شروع به تحقير آنها مي‌کند. بچه‌ها از لحاظ احساسي آسيب‌پذير هستند. آنها ممکن است که قادر نباشند که داستان پشت پرده را ببينند و نگراني والدين درباره خودشان را درک کنند. به جايش فکر مي‌کنند که والدينشان مخالف آنها هستند.
    11) آينده بزرگسالاني همراه با عصبانيت و تندخويي
    والديني که به راحتي فرزندانشان را مقايسه مي‌کنند، باعث مي‌شوند فرزندانشان عصبي و تندخو باشند. کودکان ممکن است به طرز افراطي سعي در راضي نگه داشتن والدينشان باشند و بعد از مدتي احساس کنند نمي‌توانند انتظارات والدينشان را برآورده کنند و اعتماد به نفس و استقلالشان را از دست بدهند. تندخويي نوعي از جنون است؛ زيرا شخص تندخو از کار خود پشيمان مي‌گردد و اگر ندامتي حاصل نکرد، پس جنون او مستحکم [هميشگي] است. انسان در هنگامي که در حالتي است که خشم و غضب بر او حاکم شده است قواي عقلاني او غيرفعال مي‌گردد و احساس خشم و غضب بر نيروي عقلي او چيره گشته و در اين حالت تصميمات و کارهايي که انجام مي‌گيرد کاملاً اشتباه و يا ضريب خطا و اشتباه آن بسيار زياد است، به گونه‌اي پس از گذشت زماني اين اشتباهات آشکار شده و فرد دچار پشيماني و ندامت مي‌گردد. بنابراين تشبيه به جنون شده که خرد در آن وجود ندارد و خردمند در هنگام خشم تصميمي نمي‌گيرد و اقدام و عملي انجام نمي‌دهد (حسيني، 1391، ص143).
    12) افزايش رقابت بين خواهر و برادرها
    مطالعه‌اي نشان مي‌دهد که والدين بايد مراقب مقايسه فرزندان خود با يکديگر باشند. نتايج اين پژوهش نشان مي‌دهد که باورهاي والدين در مورد فرزندان، ممکن است بر رشد آنها تأثير بگذارد. براي والدين سخت است كه تفاوت‌هاي بين فرزندان خود را متوجه شوند يا به آنها فكر كنند، اين امري طبيعي ست. اما براي کمک به موفقيت همه کودکان، والدين بايد به جاي مقايسه بر شناخت نقاط قوت هر يک از فرزندان خود متمرکز شوند.
    محبت به کودک سبب تقويت احساس بالندگي و رشد کودك مي‌شود. با هر بار لبخند زدن پدر و مادر به فرزند، فرزند درمي‌يابد که به او اهميت مي‌دهند. بدين ترتيب، کودک در دوره خردسالي، اعتماد به نفس مي‌يابد (سقلاطوني، 1391، ص51). والدين هنگامي که به جاي تمجيد ويژگي‌هاي منحصر به فرد هريک از فرزندان، شروع به مقايسه مي‌کنند، ممکن است فرزند آنان مخفيانه، شروع به نفرت از خواهر و برادر خود کند. اين ممکن است او را به سمت رفتار پرخاشگرانه، دعوا و حتي ضرب و جرح يکديگر سوق دهد. در نتيجه دعواهاي خواهر و برادري شروع شود. همچنين در حال انتقال اين پيام هستند که کودکي دوست‌داشتني‌تر است که کارها را بهتر انجام دهد و اين موفقيت بچه‌هاست که آنها را محبوب مي‌کند، نه صرف وجود آنها. در نتيجه، ممکن است کودک شروع به تحقير و سرزنش خودش کند.
    نتيجه‌گيري
    مسابقه و رقابت در شرايط درست به کودکان کمک مي‌کند تا توانايي‌هاي خود را بهتر بشناسند، توانايي‌‌هايي که در طول زندگي مطمئناً کاربرد زيادي دارد. بازي‌هاي رقابتي کوکان با وجود تمام مزاياي آن با چالش‌ها و مشکلاتي هم ممکن است همراه باشد. رقابت ممکن است باعث تنش شود و عدم تناسب مهارت کودک با سطح بازي ممکن است بر اعتماد به نفس او تأثير منفي بگذارد و او را بي‌علاقه كند. بازي‌هاي رقابتي مي‌تواند در تقويت جسماني کودکان و مهارت‌هاي اجتماعي آنها مؤثر باشد. بايد توجه شود که رقابت در بازي به طور سالم مديريت شود و از ايجاد روابط خصمانه در بين همسالان جلوگيري شود، اما اين رقابت نبايد منجر به مقايسه بين کودکان شود؛ زيرا مي‌تواند آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري بر رشد، شخصيت اجتماعي و تربيت کودک در آينده وارد نمايد. مقايسه کردن براي هر شخصي نابودکننده است و براي کودکان تحقيرکننده است. کودکان بسيار حساس و لطيف هستند و در صورت انتقادهاي منفي عملکرد خوبي ندارند. اگر اين انتقادها به آنها بگويد که ديگران بهتر از آنها هستند اين بسيار دردناک است. اين به اين معنا نيست که ما نبايد اشتباه‌هاي آنها را به رويشان بياوريم، اما پيشروي از اين مرحله بسيار مخرب است و ممکن است آثار نامطلوب بسياري به همراه داشته باشد.

    References: 
    • قرآن کریم.
    • ابن‌منظور، محمدبن مکرم (1408ق). لسان العرب. قم: ادب الحوزه.
    • احمدی، محمدرضا (1391). سبک‌های ارتباطی والدین با فرزندان. مشهد: آستان قدس رضوی.
    • بانک جامع اطلاعات پزشکی واحد تحقیقات مرکز تحقیقات رایانه‌ای قائمیه اصفهان (1390). www.ghbook.ir
    • به‌پژوه، احمد (1397). اصول برقراری رابطه انسانی با کودک و نوجوان، تهران: دانژه.
    • جبران، خلیل جبران (1383). باغ پیامبر و سرگردان. ترجمة آرش حجازی. چ دوم. تهران: کاروان.
    • جعفری گلستان، بتول (1396). روانشناسی کودک. چ دوم. قم: نوید حکمت.
    • جمعی از نویسندگان (1398). حکمت‌های نهج البلاغه. اصفهان: کتابخانه دیجیتالی قائمیه.
    • جوهری، شکیبا‌سادات (1356). گفتارهایی در رابطه با روابط والدین با فرزندان. قم: دفتر عقل.
    • جهانگرد، یدالله (1379). نحوه رفتار والدین با فرزندان. چ ششم. تهران: انجمن اولیا و مربیان.
    • حرعاملی، محمدبن حسن (1412ق). وسائل الشیعه. چ پانزدهم. قم: آل‌البیت.
    • حسینی، سیدحسین (1390). خرد و خردمندی از دیدگاه نهج البلاغه، قم، زائر.
    • حق‌بیان، سیدمحمدجواد و راه‌چمنی، سیدابوالفضل (1391). مدیریت رفتار. اصفهان: مرکز تحقیقات رایانه‌ای قائمیه اصفهان.
    • دانشمند، مهدی (1391). تربیت خانواده و سبک اسلامی. اصفهان: مرکز تحقیقات رایانه‌ای قائمیه.
    • راسل، برتراند (1359). زناشویی و اخلاق. ترجمة مهدی افشاری. تهران: کاویان.
    • سقلاطونی، مریم (1391). به رنگ زندگی: زیرنویس‌ها و پیام‌های کوتاه: ویژه زن و خانواده. قم: مرکز پژوهش‌های صدا و سیما.
    • شجاعی، محمدصادق (1383). بازی کودک در اسلام. قم: مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما.
    • علیپور، زهرا (1388). اخلاق زندگی 1. قم: مرکز پژوهش‌های صدا و سیما.
    • فرهادیان، رضا (1378). خانواده و تحول در تربیت. قم: مسجد جمکران.
    • فلائل، جان اچ (1374). روان‌شناسی شناختی. ترجمة فرهاد ماهر، تهران: جوانه رشد.
    • قمی، شیخ عباس (1416ق). سفینة البحار. تهران: اسوه.
    • گادسون، هید جرارد و ای شافر، چارل (1393). 101 تکنیک بازی درمانی. ترجمة الهه محمداسماعیل. تهران: ارسباران.
    • مدیریت استرس (1391). اصفهان: مرکز تحقیقات رایانه‌ای قائمیه.
    • مروجی، مهدی (1395). کودک و بازی. آموزش پیش دبستانی. 8(1)، 17ـ23.
    • معین، محمد (1360). فرهنگ معین، تهران: امیرکبیر.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جعفری ندوشن، مریم.(1403) تأثیر مسابقه و مقایسه بر تربیت کودکان. فصلنامه معرفت، 33(1)، 83-93 https://doi.org/10.22034/marifat.2024.2021986

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مریم جعفری ندوشن."تأثیر مسابقه و مقایسه بر تربیت کودکان". فصلنامه معرفت، 33، 1، 1403، 83-93

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جعفری ندوشن، مریم.(1403) 'تأثیر مسابقه و مقایسه بر تربیت کودکان'، فصلنامه معرفت، 33(1), pp. 83-93

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جعفری ندوشن، مریم. تأثیر مسابقه و مقایسه بر تربیت کودکان. معرفت، 33, 1403؛ 33(1): 83-93