بررسی علل فردی خشونت خانوادگی و ارائه راهکارهای دینی مقابله با آن
![](/files/orcid.png)
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
خشونت خانوادگی ازجمله مسائلی است که از دیرباز در برخی خانوادهها وجود داشته و مطالعه علل و عوامل آن مورد توجه اندیشمندان در علوم مختلف بوده است. عوامل بسیاری در ساحتهای گوناگون زندگی، میتواند به ظهور و بروز خشونت خانوادگی، دامن بزند. از وضعیتهای روحی و روانی گرفته تا زمینههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی. از سوی دیگر، خشونت خانوادگی از جهت طرفهای درگیر خشونت، به گونههای مختلفی همچون خشونت زن و شوهر نسبت به یکدیگر، خشونت والدین نسبت به فرزندان و نیز خشونت فرزندان نسبت به پدر و مادر، تقسیم میشود. در یک نگاه کلی نیز، علل خشونت به علل فردی و اجتماعی تقسیم میشود.
در آموزههای دینی نیز مسئلة خشونت در خانواده مورد توجه قرار گرفته است. در آیات و روایات برخی پدیدهها بهمثابه عوامل خشونت و خشونت خانوادگی معرفی شدهاند. پرسش اصلی این نوشتار سؤال از علل فردی خشونت خانواگی و نیز راهکارهای مواجهه با آنها از منظر آموزههای دینی است. روش گردآوری دادههای پژوهش به صورت اسنادی و کتابخانهای بوده و برای پردازش داده نیز از روش توصیفی ـ تحلیلی، استفاده شده است.
خشونت از نظر واژهشناسی بهمعنای غضب، درشتی و تندی نمودن، ضد لینت و نرمی است (دهخدا، 1373، ص593، حرف خ). و در اصطلاح، رفتاری است که به منظور ایراد آسیب به دیگری، از شخصی سر میزند و دامنة آن، از تحقیر و توهین، تجاوز، ضرب و جرح تا تخریب اموال و دارایی و قتل گسترده است (صديق سروستانی، 1386، ص113).
موضوع خشونت خانوادگی با گونههای مختلف آن از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده و آثار متعددی در این خصوص به نگارش درآمده است. برخی از این آثار میتوانند در زمره پیشینة این نوشتار قرار گیرند:
کتاب مقابله با خشونت خانگی علیه زنان (سالاریفر و تبیک، 1390)، ازجمله آثاری است که در زمینه خشونت خانوادگی نگاشته شده است. این کتاب ده فصل دارد. بعد از تعریف، انواع و پیامدهای خشونت خانگی، زمینهها و علل آن بررسی شده و سپس به اصلاح نگرش و رفتار مردان خشونتورز پرداخته شده است. این اثر هرچند کوشیده تا به علل و زمینههای خشونت خانوادگی بپردازد، اما ازآنجاکه هدف اصلی آن بیان راههای مقابله با این پدیده از منظر روانشناختی بوده است، به صورتی گذرا به علل پرداخته و حال آنکه در این تحقیق قرار است علل خشونت هم در عرصة خشونت بین زوجین و هم در عرصة خشونت علیه فرزندان پرداخته شود و راهکارهای مقابله با آن از دیدگاه آیات و روایات نیز بررسی شود.
مقالة راهکارهای مقابله با خشونت علیه زنان در خانواده با تکیه بر آیات و روایات (قنبرپور و شريفي، 1397) بدین موضوع پرداخته است. در این اثر تکیه بر روی ارائه راهکارها بوده و از تبیین علل سخني به ميان نيامده است، درحالیکه در تحقیق پیشرو ضمن تبیین علل خشونت خانگی هم در عرصة خشونت بین زوجین و هم در عرصة خشونت علیه فرزندان راهکارهايي ارائه ميشود.
مقالة «نگاهی مجدد به خشونت علیه زنان در قرآن کریم» (بستان و دهقاننژاد، 1396)، در دو محور به نگاه قرآن در این زمینه پرداخته است. در این اثر هم تنها به خشونت علیه زنان پرداخته شده، درحالیکه در تحقیق پیشرو خشونت خانگی هم در عرصة خشونت بین زوجین و هم در عرصة خشونت علیه فرزندان موردنظر است. ضمن اینکه به علل خشونت خانگی و راهکارهای آن اشاره نشده و صرفاً نظر اسلام در مورد خشونت بیان شده است.
مقالة «تبیین علل و زمینههای خشونت خانگی» (سالاريفر، 1388)، به بررسی علل و زمینههای خشونت خانگی علیه زنان ميپردازد. در این مقاله نیز صرفاً به خشونت علیه زنان و نه دیگر اعضای خانواده پرداخته است. افزون بر اینکه نویسنده در اثر مذکور تنها به تبیین علل و زمینهها پرداخته و راهکارهای قرآنی و روایی را مورد توجه قرار نداده است.
با توجه به پیشینه، روشن میشود که وجه نوآورانه این پژوهش را میتوان در دو چیز یافت: نخست. پردازش جامع مسئلة خشونت خانوادگی؛ دوم. بررسی آن از منظر آموزههای دینی است. در ادامه به تبیین مهمترین علل فردی خشونت خانوادگی میپردازیم.
1. علل فردی خشونت خانوادگی
خشونت خانوادگی پدیدهای چندوجهی است که دارای علل گوناگون فردی، اجتماعی و خانوادگی است. در ادامه به تبیین علل فردی پیدایش این پدیده از منظر آیات و روایات پرداخته میشود.
1ـ1. تفاوتهای زیستشناختی زن و مرد
اولین عامل فردی خشونت به نادیده گرفتن مسائل زیستی انسان و تفاوت مرد و زن مربوط میشود. یکی از مهمترین تفاوتها بین زن و مرد تفاوت در قدرت بدنی است. گاهی اوقات قدرت بدنی بیشتر مردان میتواند زمینهساز خشونت مردان به زنان و کودکان شود. اینگونه مردان فکر میکنند اعضای خانواده به خاطر ترس از زور بازوی بیشتر آنها اظهار مخالفت کمتری میکنند. در متون اسلامی گزارههایی وجود دارد که به ضعف بدنی زنان اشاره دارد. رسول خدا فرمودند: «در مورد دو ضعیف، یعنی یتیم و زن، از خدا بترسید. بهترین شما خوشرفتارترینتان با خانوادهاش است» (مجلسی، 1403ق، ج79، ص268). برخی مردان در هنگام مواجهه با زنان برای پیش بردن اهداف منطقی یا غیرمنطقیشان متوسل به قدرت بدنی میشوند، غافل از اینکه خداوند متعال این زور و بازو را برای اهدافی چون رفتن به جهاد یا حراست از اعضای خانواده در وجود آنها به امانت گذارده است.
یکی دیگر از تفاوتهای زیستی زن و مرد، به هورمونها مربوط میشود. همه انسانها، تحت تأثیر هورمونها زندگی میکنند و غم و شادی و هیجان و استرس و برانگیختیهایشان همه و همه تحت مدیریت هورمونهای مختلفی هستند که در بدنشان ترشح میشوند. هورمونی که در مردان وجود دارد و موجب خشونت میشود «تستوسترون» است که روانشناسان، آن را عامل مؤثری در رفتار پرخاشگرانه مردان دانستهاند (سالاریفر، 1388، ص9). از سوي ديگر، زنها نیز در طول زندگی خود و طی گذر از مراحل مختلف رشد، تغییرات گوناگونی را سپری میکنند، ازجملة این تغییرات میتوان به بلوغ، قاعدگی، حاملگی، زایمان و یائسگی اشاره نمود که مانند حلقههای یک زنجیر به هم متصل هستند و هنگامی که فرد از یک مرحله به مرحله دیگر گذر میکند، میتواند بر روی سلامت روانی و جسمانی او تأثیر بگذارد. یکی از این تغییر و تحولات که دائماً در طول زندگی زنان اتفاق میافتد، قاعدگی است، که یک پدیده زیستشناختی و دارای روند طبیعی است. شایعترین علائم روانی در این دوران شامل تحریکپذیری، نوسانات خلقی و بیحالی است. در آیة 222 سورة «بقره» هم به این نکته اشاره شده است: «وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى»؛ و سؤال کنند تو را از عادت شدن زنان، بگو: آن رنجی است برای زنان. كلمه «أذى» در این آیه بهمعناى هر عارضهاى میباشد براى چيزى كه ملايم با طبع آن نباشد (طباطبائی، 1417ق، ج2، ص312). در این زمان برای زن به لحاظ جسمى، كسالت و اختلال مزاج پيش مىآيد، او را نسبت به آميزش بىنشاط مىسازد (قرائتی، 1374، ج1، ص348). نتیجه اینکه در این دوران زنها به مراقبت و درک بیشتری از سمت همسر نیاز دارند و به خاطر تغییرات هورمونی خاصی که اقتضای وجودی زن و مرد است شرایط برای خشونت و عصبانیت فراهم میشود و در برخی زمانها مستعد ابراز خشونت و تخلیه هیجان خشم میشوند. ازاینرو لازم است که هم خود فرد و هم اطرافیان درک صحیحی از این وضعیت داشته باشند.
2ـ1. بداخلاقی
در خانوادههایی که پایبندی خاصی به باورها و ارزشهای مذهبی و اصول آن دارند، گرایش به پرخاشگری و خشونت از بسامد کمتر برخوردار است؛ چراکه دین و مذهب با ایجاد محدودیتهایی به کنترل نفس و خودمهارگری کمک میکند.
عدم پایبندی مرد و زن به ارزشهای دینی و اخلاقی، مهمترین عامل بروز خشونت خانگی از دیدگاه اسلام است (بستان، 1383، ص165). بدین جهت پیشوایان دین با تأکید، افراد را از ازدواج با فرد بداخلاق پرهیز دادهاند (حر عاملی، بیتا، ج14، ص54) و تقوا را به عنوان معیار یک همسر مناسب معرفی کردهاند (طبرسی، 1370، ص214). تأکید بر خوشاخلاقی، بهمثابه یکی از معیارهای مهم ازدواج، بدین جهت است که بداخلاقی، زمینهساز خشونتهای کلامی و غیرکلامی است. از سوی دیگر، فردی بهسبب بهرهمندی از تقوا به اخلاق خوب آراسته است؛ مهار عواطف و رفتارهای خویش را در دست دارد و همین باعث پیشگیری خشونت نسبت به همسر است.
3ـ1. حسادت
یکی از مصادیق مهم خشونت ناشی از ضعف اخلاقی، حسادت است. حسادت عبارت است از: آرزوی زوال نعمتها از دیگری، از آن چیزهایی که صلاح او در آنهاست (نراقی، بیتا، ج2، ص168). این حسادت میتواند در اعضای مختلف خانواده نسبت به یکدیگر بروز نماید؛ گاهی حسادت در بین فرزندان موجب دست زدن به اعمال خشونتآمیز میشود. برای نمونه در داستان حضرت آدم، خصوصیت حسد، عامل اصلی قتل هابیل توسط قابیل بود. قرآن میفرماید: «آنگاه هوای نفس او را بر کشتن برادرش ترغیب نمود تا او را به قتل رساند و بدین سبب از زیانکاران گردید» (مائده: ۳۰). در داستان حضرت یوسف نیز عاملی که برادران آن حضرت را به خشونت علیه برادر وادار نمود، حسادت برادران به موقعیت برتر ایشان و محبت بیشتر پدر بر او بود: «هنگامی که گفتند: یوسف و برادرش نزد پدر از ما محبوبترند، درحالیکه ما گروه نیرومندی هستیم! مسلماً پدر ما در گمراهی آشکاری است! یوسف را بکشید؛ یا او را به سرزمین دوردستی بیفکنید، تا توجه پدر، فقط به شما باشد» (یوسف: ۸ و ۹). دلیل اصلی این نوع خشونتهای خانوادگی که ناشی از حسادت نسبت به اعضای خانواده است ضعف اخلاق و آلودگی به حسادت در خانوادههاست.
4ـ1. تکبر
کبر و خودبینی یکی دیگر از عوامل ناشی از ضعف اخلاقی بروز خشونت خانوادگی است. انسانهای متکبر بیش از دیگر افراد به خشونت میپردازند و بیشتر از دیگران به اذیت و آزار اعضای خانواده اقدام میکنند. براي نمونه اقتدار و سرپرستی مرد بهعنوان مدیر خانواده، با رفتاری که بوی تکبر و خودخواهی بدهد، تفاوت دارد. اگر مرد خانواده به این موضوع توجه نکند و پیوسته بخواهد با برتریجویی متکبرانه مدیریت خودش را اثبات کند بهناچار گاه دست به اعمال خشونتآمیز زده و آرامش خانواده را بر هم میزند. شاهد مثال این عامل خشونت، داستان حضرت نوح است. در این داستان کنعان به دلیل خودبینی و تکبری که داشت با درشتی و خشونت در گفتار با پدر خویش سخن میگوید: «آن پسر (نااهل) پدر را پاسخ داد که من به زودی بر فراز کوهی روم که از خطر آبم نگه دارد» (هود: 43).
5ـ1. بدبینی
یکی دیگر از عوامل ناشی از ضعف اخلاقی که موجب خشونت خانوادگی میشود، شکاکیت افراد خانواده نسبت به یکدیگر است. انسانى كـه بر اثر روحيه بدبينى، به همسر خود اعتماد و اطمينان ندارد، از آرامش و صفاى زندگى خانوادگى محروم خواهد بود. این رفتار، ايجاد زمينه وسيع درگيرى و اختلافات خانوادگى اسـت. اميرالمؤمنين فرمودند: بدگمانى بر هر كس چيره شود، بين او و هيچ دوستى صلح و آرامش باقى نخواهد گذاشت (محمدي ريشهری، 1375، ج6، ص573، ح11760). در آیات وحی نیز نشانههایی از نقش بدگمانی در بروز و ظهور خشونت روحی و روانی در خانواده وجود دارد. برای نمونه در داستان حضرت یوسف و زمانی که قدح از بار بنیامین بیرون کشیده شد، برادران در محضر یوسف از روی بدبینی بنیامین و یوسف را دزد خواندند و یوسف و بنیامین را مورد خشونت روحی و کلامی قرار دادند: «برادران گفتند: اگر او دزدی کند (جای تعجب نیست)، برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدی کرد!» (يوسف: 77). برادران یوسف نسبت به او و بنیامین بدبین بودند؛ و این بدگمانی منجر به خشونت آنان شد.
6ـ1. تغذیه ناپاک
در یافتههای علمی امروزی، به تأثیر نوع غذا در اخلاق و روحیات انسانی اذعان شده است، اینکه از چه غذایی برای تغذیه استفاده شود در جسم و بدن انسان تأثیر مستقیم دارد و از سوی دیگر، بدن و نفس نیز متأثر از یکدیگرند. براساس مبانی فلسفی و اخلاقی، رابطه نزدیکی میان تغذیه و اخلاق وجود دارد و همین مسئله اهمیت توجه به تغذیه را دوچندان میکند. البته گفتنی است که هرگز غذا علت تامه برای اخلاق نیست، بلکه باید گفت یکی از عوامل زمینهساز اخلاقِ انسان، تغذیه است (فصیحی و ديگران، 1394، ص70). انتخاب و استفاده آنچه میتوان از طریق معده وارد بدن نمود، در تغییر و تصرف و شکلدهی صفات روحی و اخلاقی افراد تأثیر دارد؛ «میتوان با خوردن اندکی زعفران خندید، با خوشه انگوری شادمان گردید، بهوسیلة دانههایی از عدس بر ترشحاتی از بدن، بهویژه اشک افزود و با تکههايی از خربزه احساس شجاعت کرد...» (پاكنژاد، 1361، ص9،17و20). قرآن کریم در آیات متعددی مسئله تغذیه را مورد توجه قرار داده است. در بیانی کلی میفرماید: انسان باید به غذاى خویش (و آفرینش آن) بنگرد (عبس: 24). این آیه ابعاد متعددی دارد؛ از طريق قياس اولويت مىتوان مسئله حلال و حرام و مشروع و نامشروع را به وسيله دلالت التزامى از آيه استفاده كرد (مکارم شیرازی و ديگران، 1374، ج26، ص146). از میان خوردنیها و نوشیدنیها قرآن به رابطه خوردن مال حرام و شرابخواری با دشمنی و ستیزهجویی و خشونت میان افراد پرداخته و روی آوردن به خوردن مال حرام و شرابنوشی را از راهکارها و دامهای شیطان با هدف ایجاد دشمنی وعداوت در جوامع بشری برشمرده است: «شیطان میخواهد با شراب و قمار، میان شما کینه و دشمنی افکند و شما را از یاد خدا و نماز بازدارد، آیا بسنده میکنید؟» (مائده: 91). تردیدی نیست که عداوت و بغضاء دو حالت درونی و اخلاقی است که در سورة مائده، آية 91 اشاره به رابطه میان آن و نوشیدن شراب ذکر شده و این نشان میدهد که غذا و نوشیدنی حرامی همچون شراب میتواند در شکلگیری رذائل اخلاقی همانند پرخاشگری و ستیزهجویی و عداوت و دشمنی اثر بگذارد. بنابراین والدین باید توجه کامل به نحوه تهیه غذا و نوع آن داشته باشند و بدانند که بيدقتی در انتخاب آنها سبب تغییر اخلاق از طرف اعضای خانواده شود.
2. راهکارهای فردی مقابله با خشونت خانوادگی از منظر اسلام
برای علل خشونتی که ریشه فردی دارد، راهکارهایی در آموزههای دینی بیان شده که بیشتر جنبه فردی دارد. در ادامه به بررسی برخی از مهمترین این راهکارها پرداخته میشود:
2ـ1. سکوت
گاه سخن گفتن در هنگام خشم و ناراحتی میتواند زمینهساز پدیدهای چون خشونت باشد. لازم نیست همیشه در هنگام خشم و عصبانیت با جواب دادن و سخن گفتن واکنش نشان داد، بلکه باید مهارت خویشتنداری را در چنین موقعیتها تمرین کرد و تسلط بر خویشتن و اجتناب از واکنش فوری را آموخت. یک راه آسان برای مقابله با این خشم، سکوت کردن است، در هنگام خشم فرد زمام عقل خویش را از دست میدهد؛ بنابراین، ممکن است که حرفهای غیرمنطقی و نسنجیده بر زبان آورد و آتش خشم خود و طرف مقابل را شعلهورتر سازد و تبعات زیانباری به دنبال داشته باشد، درحاليكه چند لحظه سکوت میتواند از بروز مسائل و مشکلات بسیاری، جلوگیری کند. این بدان جهت است که سکوت با ایجاد فرصت برای درست اندیشیدن و فعال کردن نظم فکری، به فرد کمک میکند تا ضمن مدیریت احساسات و انفعالات، عصبانیت خویش را کنترل کرده و از بروز واکنشهای غیرمنطقی چون خشونت بپرهیزد. اميرالمؤمنين ميفرمايند: «خشمگینی را با سکوت معالجه کنید» (تمیمی آمدی، 1410ق، ج2، ص303). گفتنی است که در بسیاری از شرایط، سکوت نهتنها موجب از بین رفتن حق انسان نمیشود، بلکه باعث میشود حق ازدسترفته به انسان بازگردد، مثل اینکه با گذر زمان مشخص شود اتفاقی که به خاطر آن خشم انسان برانگیخته شده یک نوع سوءتفاهم بوده و اصلاً قضیه با آن چیزی که در ذهن اوست تفاوت دارد. این بدان جهت است اگر فرد در وضعیت خشم، سخن بگوید موجب بالا گرفتن نزاع و دعوا شده و زمینه برای اصلاح وضعیت از دست میرود. اما اگر سکوت کند این احتمال وجود دارد که طرف مقابل به اشتباه خودش پی ببرد و قضاوت و رفتارش تجدیدنظر کند.
2ـ2. تغییر وضعیت جسمانی
برخی متون دینی برای تغییر وضعیت فیزیکی، عکس حالتی را که در هنگام خشم است، توصیه کردهاند؛ چراکه در حالت غضب، امکان کنترل افکار بسیار ضعیف است. به علت هجوم افکار منفی و غیرمنطقی به صورت خودکار به ذهن، آسانترین تغییر، تغییر در وضعیت فیزیکی بدن است. اگر شخص در حال نشستن عصبانی شده، برخیزد و اگر ایستاده است، بنشیند و صورت از آن صحنه برگرداند، بعد از تغییر وضعیت از حالت ایستاده به نشسته، احتمال اینکه فرد از هیجان خشم فاصله بگیرد به مراتب بیشتر از زمانی است که منفعل باشد. در روایت پیامبر اکرم میخوانیم: «اگر یکی از شما خشمگین شد و ایستاده بود، بنشیند و هنگامی که خشمش از بین رفت، بلند شود. در غیر این صورت، به پهلو دراز بکشد» (ابنحنبل، 1421ق، ج5، ص152)، اگر با خوابیدن هم آرام نشد، مرحلة بعدی صورت روی خاک نهادن (سجده) است. همچنین فرمودهاند: «هر کس که حالت خشم در او پیدا شد، گونههای خویش را بر زمین نهد» (ناصف، بیتا، ج5، ص299). در اینجا حضرت اشاره به سجده کردن دارند و اینکه فرد در حال غضب، عزیزترین عضو بدن خود را در پستترین مکان (خاک) بنهد، برای آنکه طعم ذلت را بر نفس سرکش خود بچشاند و غروری که باعث خشم شده است بریزد.
3ـ2. وضو گرفتن
امروزه اندیشمندان بر این نکته تأکید دارند که استفاده از آب و نوشیدن آن در کاهش عصبانیت انسان تأثیرگذار است. پيشوایان دینی نیز با توصیه به استفاده از آب در هنگام خشم برای فروکاستن از شدت عصبانیت بر رابطه معنادار بین این دو اشاره کردهاند. پیامبر اكرم در اين زمينه فرمودهاند: «هنگامی که کسی از شما خشمگین شود وضو بگیرد» (مجلسی، 1403ق، ج77، ص312). از این عبارت استفاده ميشود که وضو ساختن در هنگام خشم در فرو نشاندن آتش غضب مؤثر است. در روایات دیگر، ایشان علاوه بر وضو، بر غسل، بهمثابه گونهای دیگر از استفاده از آب در هنگام خشم تأکیده کرده و ميفرمايد: «هنگامی که کسی از شما خشمگین ميشود وضو بگیرد و غسل کند؛ زیرا غضب از آتش است و آتش را آب خاموش میکند (مجلسي، 1403ق، ج70، ص272). در هنگام خشونت بهسبب افزایش فعالیت ماهیچهها و افزایش گردش خون در بدن، دمای بدن بهشدت بالا میرود، بنابراین، وضو گرفتن (بهویژه با آب سرد)، دمای بدن را پایین ميآورد و به صورت قابلملاحظهای میزان خشمی که ممکن است به دنبال آن رفتار خشونتآمیز بیایید را کاهش ميدهد.
4ـ2. به یاد خدا بودن
در بسیاری موارد، محرک خشونت و پرخاشگری وسوسه نفس، شیطان و دوستان شیطان صفت میباشد. ازاينرو یاد خداوند دورکنندة شیطان است. این بدان جهت است که یاد خداوند آرامشبخش است و در سایة این آرامش انسان میتواند در واکنشهای خود از خرد خدابنیاد خود بهخوبی استفاده کند. امام علي میفرماید: «ذکر خدا دورکننده شیطان است» (تمیمی آمدی، 1410ق، ص369). بدین جهت است که یکی از اذکاری که برای کنترل خشم ـ بهمثابه وضعیت سببساز خشونت ـ مورد تأکید پیشوایان دینی قرار گرفته، ذکر استعاذه است. استعاذه معنوی، حالت روانی ویژهای است که انسان را در پناه خداوند متعال قرار میدهد و جملة «أعوذ بالله»، درواقع، بیانگر آن حالت درونی است. امام صادق «استعاذه» را عاملی برای غلبه انسان بر شیطان و بهتبع آن غضب میداند. آن حضرت میفرماید: «هرگاه کسی از شما، آن هنگام که عصبانی شود «أعوذ بالله من الشیطان الرجيم» بگوید، غضب از وجودش میرود» (مجلسی، 1403ق، ج92، ص339). ذکر دیگر که توصیه شده ذکر حوقله است. گفتن آن، تمسک به قدرت برتر خداوند است که فرد خود را ناچیز میشمرد و بهنوعی به آسیبپذیری خود، در برابر نفس اماره و شیطان اعتراف میکند و فرد متوسل به قدرتی برتر میشود. علاوه بر این، موجب تصحیح افکار منفی فرد میشود و در نهایت، سبب میشود تا خود را از شرّ غضب برهاند. قطب راوندی در حدیثی مینویسد: «ابلیس به موسی عرضه داشت: از غضب پرهیز کن و هرگاه خشمگین شدی "لَا حولَ و لَا قُوةَ إِلَّا بِاللَّه الْعلی الْعظیمِ" را بگو تا غضبت آرام گیرد» (محدث نوری، 1408ق، ج12، ص15).
5ـ2. توجه به آثار خشونت
یکی دیگر از راههای کنترل خشونت توجه به پیامدهای خشونتورزی است. فرد خشمگین با خشونت بر دیگران خود را در معرض انواع آسیبهای جسمی و روحی و روانی قرار میدهد. کارکرد مثبت تأمل در پیامدهای منفی خشونتورزی این است که نظم طبیعی و فطری نهاد انسان ـ که همنوای با جلب منفعت و دفع مفسده است ـ را فعال کرده و از این طریق به مدیریت خشم و کنترل آن دست میيابد. در سخنان پیشوایان دینی به برخی از این پیامدهای منفی خشم با هدف توجه دادن کنشگران اجتماعی به علل و آثار خشونتورزی اشاره شده است. پیامبر اکرم فرمودند: «غضب، ایمان را فاسد میکند، همانگونه که سرکه عسل را تباه میسازد» (حر عاملي، بيتا، ج15، ص360). این روایت بر «فساد و نابودی ایمان»، بهمثابه یکی از پیامدهای منفی خشم که زمینهساز خشونت است اشاره میکند. بدون شک صرف خشمگین شدن نمیتواند ایمان را نابود کند، بلکه قدرت فاسدسازی خشم، ناشی از گفتار و کرداری است که به صورت خشونت ظهور و بروز بیرونی پیدا میکند.
از سوی دیگر، توجه به فضائل و ثوابهایی که برای فرو بردن خشم بیان و عدم بروز آن بیان شده است، عامل انگیزشی بسیار مؤثری برای اجتناب از خشونت و فرو بردن آن خواهد بود. براساس روایات «فروبرندة خشم مانند مجاهدی میباشد که به صورت دشمنش شمشیر میزند و قلبش مملو از آرامش الهی میگردد» (طبرسی، 1372، ج2، ص82). علاوه بر توجه به آثار خشونت در زندگی، آموزههای دینی در راستای کنترل زمینههای خشونت، به انسان سفارش میکند منشأ خشم را شناسایی کرده و از بزرگنمایی و تصرف وهم و خیال در آن ممانعت ورزد. مثلاً اگر خشونت ریشه در خودپسندی و دنیاطلبی و تجملات و زیادهخواهی دارد به یاد آورد که رفتار غضبآلود، شخصیت و دنیای او را تباه خواهد ساخت (محدث نوري، 1408ق، ج18، ص32).
6ـ2. شناخت ویژگیهای اختلافی بین زن و مرد
گوهر وجودی زن و مرد یکی است؛ هر دو انساناند و طبیعتاً با یکدیگر شباهتهایی بسیار دارند، ضمن آنکه در مواردی با یکدیگر تفاوت دارند. زن و مرد همانطور که از نظر ساخت بدنی و جسمی از هم متمایزند، تفاوتهای روانی آنان نیز از نظر عمل روانشناسی در فرهنگهای مختلف به اثبات رسیده است و این تفاوتها را نمیتوان تنها زاییده تربیت و محیط دانست. توجه به این تفاوتها و شناخت بهتر از هریک از دو جنس به زندگی سعادتمندانهتر آنها میانجامد و آدمی را به سوی زندگی بایستهتر رهنمون میشود (رحماندوست، 1397، ص27). همانطور که گفته شد به خاطر تغییرات هورمونی زنان در ایام قاعدگی و تغییر خلق و خوی ایشان در آن دوره، لازم است درک دقیقی از سوی مرد در این ایام صورت بگیرد و عوامل تنشزا که موجب تحریکپذیری بیشتر زنان در این دوره میشود اجتناب شود و همراهی و همدلی بیشتری با همسران داشته باشند.
همچنین زنان هم بدانند که آستانه تحریکپذیری مردان به خاطر ویژگیهای خاصشان بسیار بالاست، ازاينرو با درک موقعیت آنها از جر و بحثهای بیفایده دوری کنند و آرامش محل زندگی را به هم نزنند. پيامبر اكرم درباره صفات بدترین زنان آمده است: «بدترین زنان، زنی است که نزد خویشان و بستگان، خفیف و خوار باشد، ولی نزد شوهر خود مباهات کند... در گفتار و رفتار زشت و بیپروا باشد (طبرسی، 1370، ص256). خضوع و خشوع در برابر همسر و گردنکشی نکردن ازجمله توصیههای پیشوایان دینی به زنان است؛ چراکه این رفتارها خشم مردان را برمیانگیزد و در صورت تداومشان از سوی زنان، منجر به اعمال رفتار خشونتآمیز از سوی مردان میشود. پیامبر اكرم فرمودهاند: «اگر زنی شوهرش را اذیت کند، خداوند نمازش را نمیپذیرد و کارهای خوب او را قبول نمیکند تا اینکه شوهرش از او راضی شود». سپس حضرت فرمود: هر مردی که زن خود را اذیت نماید، دارای این عذاب خواهد بود (حر عاملی، بیتا، ج14، ص116). مخالف طبع و ویژگی شوهر رفتار کردن یکی از مصادیق اذیت کردن وی است، بهگونهايكه بهجای آماده کردن فضای منزل بهعنوان کانون آرامش با بهانههای واهی آنجا را به محل تشنج تبدیل کرده، مقدمات بروز خشونت را توسط مرد فراهم آورد. علاوه بر این، خود زن و مرد با توجه و آگاهی از ویژگیهای خاص خود و با یادگیری مهارتهای کنترل خشم، باید به مدیریت احساسات و انفعالات همت گماشته و بدینگونه آستانه تحمل خویش را بالا ببرند.
7ـ2. کمک به یکدیگر در مهار خشم
در آموزههای دینی بر نقش یاری کردن و همکاری با دیگران در عینیت یافتن نیکیها و خوبیها (مائده: 2) تأکید شده است. یکی از مصداقهای تعاون در نیکیها، کمک هریک از اعضای خانواده در مدیریت و کنترل خشم است. زنان با توجه به ابعاد عاطفی، از جمله همدلی قویتر میتوانند با درک حالت عاطفی همسر، او را در مهار خشم یاری دهند. خشم شوهر نسبت به همسر، فرایندی تبادلی و رابطهای دو طرفه است. اگر زن بخواهد در هنگام بروز خشونت همسر، همان روش را در پیش گیرد یا حالت انفعالی محض داشته باشد، معمولاً خشونت تشدید خواهد شد. بهتر است با یادآوری اذکار استعاذه و حوقله شعلة آتش خشم را پایین آورده تا خشم همسر فرو نشیند.
تماس بدنی ملایم با فردی که خشمگین شده نیز میتواند زمینهساز برای یاریگری در مدیریت خشم باشد. تماس فیزیکی در بین خویشاوندان در بیشتر مواقع تداعیکننده خاطرات خوب و روابط عاطفی مطلوب است. میتوان گفت در زمان خشم، تماس فیزیکی با تداعی عاطفه مثبت میتواند راهحل مثبتی در جهت مقابله با خشم بر خویشاوندان باشد و مانند همان ریختن آب بر آتش خشم عمل کند. براساس سخنان پیشوایان دینی، لمس بدن خویشاوند خشمگین، آتش خشم او را فرو مینشاند و در آرامتر شدن روحی و دست برداشتن از اعمال خشونتآمیز بسیار تأثیرگذار است. امام صادق در این خصوص میفرماید: «هر گاه شخصی بر خویشاوندی غضب کند، پس به آن خویشاوند نزدیک شود و او را لمس کند؛ زیرا لمس خویشاوند غضب را فرو مینشاند (کلینی، 1430ق، ج2، ص303). افزون بر این، هرگونه واکنش ملایم و برانگیزانندة عواطف مثبت، ازجمله نگاه محبتآمیز و شادی، شوخی کردن و عوض کردن فضای خانه یا لحظهای سکوت کردن یا حتی اعلام آمادگی برای شنیدن درددل طرف مقابل همگی بر موقعیت خشم تأثیر میگذارد و آن را به آرامش سوق میدهد.
8ـ2. تقسیم وظایف خانه بین افراد خانواده
یکی از عواملی که در بروز خشونت و نیز خشونت خانوادگی تأثیر دارد، خستگی است. عامل خستگی ممکن است به علل و عوامل مختلفی بستگی داشته باشد. سختی شرایط کار در خارج از خانواده و زیادی و فرایند ناتمام کارها در خانواده، گاه زمینهساز بروز اختلاف و ظهور خشونت است. ازاینرو تقسیم عادلانه کارها و وظایف در خانواده، بار سنگین کارها را از دوش یک نفر برداشته و از خستگی ناشی ار فشار کار و درنهایت از بروز اختلاف و خشونت جلوگیری میکند. همکاری فرزندان در انجام کارهای خانه حس مسؤلیتپذیری و نظم و ترتیب را در آنها تقویت میکند. همة اعضای خانواده بدانند که باید نسبت به محل زندگی خود و اطرافشان احساس مسئولیت کنند و هر قسمتی از کارها را که ميتوانند بهتر انجام دهند. کارهای سنگین و بسیار دشوار وظایف مردان است؛ چراکه به دلیل خصوصیات جسمانی و تواناییشان بهتر میتوانند از پس از آن کار برآیند، ولی زنان به دلیل شکنندگی بالا و کمتر بودن توانایی جسمانیشان از آن نوع کارها دوری میکنند و تمایل بیشتری به سمت کارهای ظریف آشپزی و خانهداری و... دارند. امام صادق درباره تقسیم کار میان امام علی و حضرت زهرا فرمودند: «علی برای منزل هیزم میآورد، آب تهیه میکرد، منزل را جارو میکرد، در پاک کردن عدس کمک میکرد. فاطمه هم گندم و جو آرد میکرد، خمیر درست مینمود و نان میپخت» (مجلسی، 1403ق، ج43، ص151، ح7). نکتة مهم این حدیث، همکاری کردن در کارها بین اعضای خانواده است که نشانگر آن است که نباید کارهای روزمره زندگی را طبق یک قاعده کلی تقسیم کرد و تن به همکاری در منزل یا خارج از منزل نداد. اینگونه علاوه بر آموزش همکاری به فرزندان بهعنوان یک الگو باعث دلگرمی همسر نیز میشود و خستگی ناشی از کارهای زیاد از تن وی زدوده میشود و فرزندان هم یاد میگیرند تا هر کدامشان گوشهای از کارهای روزمره را متناسب با علایقشان بر عهده بگیرند. این کار خستگیای که منجر به عصبانیت میشود را از دوش یک نفر برميدارد و زمینه اختلاف و تعارض و تنش در خانواده را کاهش میدهد.
9ـ2. تقویت صفات اخلاقی
انسان فطرتاً گرایش به سمت کمال دارد و برای رسیدن به کمال مطلق آفریده شده است. با توجه به اینکه کمال نهایی انسان وصول به مقام قرب الهی است، در نتیجه هر فعل و صفتی که انسان را در رسیدن به این مرتبه یاری کند فضیلت محسوب میشود. نیاز با رشد و ارتقا سطح اخلاقی افراد به کاهش تعارضها و تنشها بهمنزله عوامل و زمینهها خشونت، یاری میرسانند.
الف. تقویت حلم و بردباری
یکی از راهکارهای مدیریت خشونت تقویت حلم است. حلم همان صبر همراه با عقلانیت است. به این معنا که انسان باید همواره در زندگی عقل را حاکم بر رفتار و کردار خود کند تا اینگونه در هر کاری، بهویژه در وضعیت بحرانی خشونت بتواند خود را مهار و مدیریت نماید. زندگی چند نفر انسان در کنار هم با وجود اختلافات فراوان هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی ـ روانی ممکن است با تضاد و تعارض همراه باشد که اگر هرکدام نخواهند عاقلانه مدیریت کنند، منجر به خشونت میشود. اميرالمؤمنين علي میفرمايد: «بردباری، آتش خشم را فرو مینشاند و تندی، آن را شعلهورتر میکند» (تمیمی آمدی، 1410ق، ج2، ص123، ح2063). با تقویت این صفت اخلاقی در وجود خود میتوان هم شیرینی زندگی خانوادگی را چشید و هم صبوری در تعامل با افراد بیرون از خانه را آموخت؛ چراکه خانواده محیطی است برای تمرین و تقویت فضایل اخلاقی.
ب. بخشش و گذشت
خشونت جز در افرادی که مشکلات حاد روانی دارند، خودبهخود و بدون علت به وجود نمیآید، پس در حالت طبیعی حتماً کسی یا چیزی خشم انسان را برمیانگیزد، اگر این خشونت به خاطر خدا و پایمال شدن حق او باشد، دیگر حقی برای انسان نمیماند و اجازهای برای عفو و گذشت نیست، ولی درصورتيکه خشم به خاطر خود انسان باشد، بخشش و گذشت در صدر همه تصمیمها و اقدامها قرار میگیرد. خداوند متعال چنین بخششی را از اوصاف شایستة مؤمنان میداند و میفرماید: «همان کسانی که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب میورزند و هنگامی که خشمگین شوند، عفو میکنند» (شوري: 37). پیامبر اكرم نیز در خصوص تأثیر بخشش بر کاهش خشونت میفرمایند: «هر گاه خشمى براى شما پيش آمد، با عفو و گذشت آن را از خود دور كنيد؛ زيرا در روز رستاخيز آوازدهندهاى صدا مىزند: هر كه به گردن خدا مزدى دارد، برخيزد و كسى جز بخشايندگان برنخيزند. آيا نشنيدهايد كه خداوند متعال مىفرمايد: «پس، هر كه ببخشد و آشتى ورزد، مزدش با خداست» (دیلمی، 1408ق، ص337). علت جایگاه پراهمیت عفو گذشت در روایات از دو جهت قابل تحلیل است: نخست مطلوبیت ذاتی گذشت از خطاهای دیگران و هم از آن جهت که مانع بروز خشونتهای احتمالی است.
ج. با صدای آرام صحبت کردن
محیط خانواده بهترین محل رشد کلامی و ابراز وجود با گفتار است. روابط کلامی، در خانه آنقدر برای زن و فرزندان اهمیت دارد که برای مرد اینگونه نیست و مرد در روابط به صرف حضور بیشتر توجه دارد. تعالیم اسلام درباره چگونگی گفتار با همسر توصیههایی دارد: ازجمله اینکه گفتوگوی اعضای خانواده باید با یکدیگر محترمانه باشد و آهنگ صدا به صورت ملایم باشد (سالاريفر، 1388، ص79). برخي از افراد در لحظاتی که خشمگین هستند، آگاهانه یا ناآگاهانه با صدای بلند صحبت میکنند، این مسئله نهتنها کمکی به حل مشکل نمیکند، بلکه وضعیت را از آنچه هست، بدتر ساخته، طرف مقابل را تحریک میکند، تا بیشتر علیه او جبهه بگیرد. از طرف دیگر، با صدای بلند و نابهنجار حرف زدن، احساسات منفی را در طرف مقابل پرورش داده و ناخودآگاه شنوایی او را نسبت به حرفهای فرد عصبانی کاهش میدهد و بیمحبتی و دلسردی را افزایش میدهد و بهاینترتیب، فضای دوستانه بیین اعضا از بین میرود (كربلايي علیگل، 1398، ص151). پیامبر اکرم در این زمینه میفرماید: خداوند مردانی را که فریاد میزنند، دوست ندارد و صدای ملایم را دوست دارد (متقی هندی، 1409ق، ج2، ص569). پرخاشگری و بلند صحبت کردن زوجین و بروز رفتارهای خشونتآمیز فضای محبتآمیز خانواده را تبدیل به فضای متشنج کرده و محبت و رفاقت را از بین میبرد. توصیه به معاشرت به معروف و اخلاق نیک درواقع محکم کردن پیوند عاطفی بین زوجین و در نتیجه استحکام پایههای زندگی را به دنبال دارد و به دنبال آن عواملی که باعث ایجاد خشونت بین زوجین میشود، از بین میبرد.
10ـ2. مهار محرکها
یکی از راهکارهایی که میتواند انسان را در کنترل غضب و خشم (که رفتار خشونتآمیز به دنبال دارد) کمک نماید، این است که عواملی را که باعث غضبناک شدن وی شده است از بین ببرد.
الف. درمان بیماریها
براساس پژوهشهاي صورتگرفته، بیماریهای جسمانی و روانی یکی از بسترهای بروز خشونت در زندگی خانوادگی هستند. افزون بر اینکه به لحاظ آماري، بیماری مرد رابطۀ معناداري با شدت خشونت با زنان دارد (خانجانی و ديگران، 1388، ص77). ازاينرو یکی از راهکارهای رفع خشونت، برطرف کردن بیماریهايي ميباشد كه بسترساز بروز خشونت هستند.
علت وجود رابطه بین بیماری و خشونت این است که درد و رنج ناشی از بیماری، فرد را کمحوصله و نابردبار مىکند، بهگونهاىکه او به سرعت خشمگین شده و گاه افراد خانواده را مورد خشونت قرار مىدهند. در قرآن نیز دلالتهایی از این رابطه را میتوان مشاهده کرد. مثلاً در داستان حضرت ایوب که بهشدت از بیمارى رنج مىبرد، ناملایمات بسیارى از مردم دیده بود، از رنج و آزار و اذیت مردم به ستوه آمده بود و به صحرا پناه برده بود. وقتى همسرش سخن شیطان را براى او نقل کرد، بهشدت به خشم آمد و همسرش را به خشونت جسمى تهدید کرد (فخررازی، 1420ق، ج۲۶، ص۲۱۲) و پس از بهبودى به عهد خویش وفادار ماند و همسر خویش را تازیانه زد: «وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ» (ص: 44). بنابراین برای جلوگیری از خشونت در خانواده لازم است که بیماریهای جسمی و روحیای را که طاقت و تحمل فرد را کم کرده و آستانه تحمل او را پایین آورده و با کوچکترین تنشی خشمگین شده و اعمال خشونتآميز انجام میدهد، درمان کند.
ب. تعدیل طبع
طبع بدنی انسان در شکلدهی به رفتار انسان تأثیرگذار است. ابنمسکویه یکی از عوامل مؤثر بر اخلاق انسان را مزاج و طبع برشمرده و بخشی از اخلاق را ناشی از مزاج ذاتی و طبیعی انسان میداند. مانند انسانی که کوچکترین چیزی او را عصبانی میکند و با کوچکترین علتی برانگیخته ميشود. قسم دوم بهسبب عادت و تمرین میباشد (ابنمسکویه، 1385، ص51).
در روایات همواره از طبع صفرا (گرم و خشک) بهعنوان عامل خشم نام برده شده است (موسوی و ديگران، 1397، ص124). گاهی مزاج افراد فطرتاً صفرا است که بیش از دیگران عصبانی میشوند و سریع واکنش نشان دادن جزء ویژگیهای آنان است، هرگاه طبع انسان تعدیل شد؛ یعنی اوضاع گرمی، سردی، تری و خشکی بدنش معتدل گردید، در رفتار او تغییراتی ایجاد میشود. هرچه سر و مغز انسان گرمتر باشد، اصطلاحاً صفرایی است و کنترل خشم او سختتر است، برای بهبود این موضوع، باید تغذیهای خلاف طبع گرم داشته باشد و به دنبال غذاهایی باشد که این گرمی را تعدیل کند. در رابطه با درمان مزاج امام صادق میفرماید: «بیماری گرم را با سرد و بیماری سرد را با گرم و بیماری مرطوب را با خشک و بیماری خشک را با مرطوب درمان کنید» (صدوق، 1377، ج2، ص512). برای درمان طبع صفرایی (گرم و خشک) میتوان خوراکیهایی مانند کاهو، عسل، غلات، سبزی خرفه، آلو و میوههای تازه و... مصرف نمود. در طب اسلامی از راه متعادل نمودن طبع میتوان خشم و غضب را کنترل نمود و آن را مهار کرد. بنابراین، نباید همه رفتارهای پرخاشگری و خشونت را مربوط به مسائل روحی دانست، بلکه برای برطرف کردن خشونت، ابتدا باید به دنبال علت خشم رفت؛ چراکه ممکن است علت آن جسمی باشد و برای رفع آن تلاش کرد (موسوي و ديگران، 1397، ص124).
11ـ2. اصلاح تغذیه
در طب اسلامی و طب سنتی، خشم و غضب انسان در صورتی به روح مربوط میشود که عوامل و زمینههای جسمی آن نیز کاملاً سالم باشند. در این صورت باید رفتار اصلاح شود و در غیر این صورت، انسان باید تغذیه خود را اصلاح نماید؛ چراکه این عامل، میتواند نقش مؤثری بر زودخشمگین شدن وی، داشته باشد. رفتارهای انسان بدون شک به مسئله تغذیه مرتبط میشود. براي مثال، مال حرام تغییراتی در خلق و خوی انسان میدهد، مانند بسیاری از مواد غذایی که موجب تقویت قوای خشم و برخی دیگر موجب نرمخویی و توانمندی انسان در کنترل خشم میشود. در آموزههای دینی نمونههایی از مواد غذایی در کاستن خشم و پرخاشگری مورد اهمیت دانسته شده است (موسوي و ديگران، 1397، ص124). ازجملة این خوراکیها زیتون میباشد که در این رابطه با این مواد غذایی امام رضا میفرماید: «زیتون غذای خوبی است... اعصاب را محکم میسازد و خشم و غضب را فرو مینشاند» (طبرسی، 1370، ج 1، ص315). همچنین این رابطه در مصرف کشمش و مویز نیز در روایات مورد توجه قرار گرفته است. پيامبر اكرم ميفرمايد: «چه نیکو خوراکی است کشمش، اعصاب را تقویت میبخشد و ضعفهای جسمانی را برطرف میسازد و خشم را خاموش میكند» (مفید، 1416ق، ص124). از دیگر خوراکیهایی که مصرف آن توصیه شده است گوشت بلدرچین است. پیامبر اکرم میفرماید: «هر کس میخواهد خشمش کاهش یابد، گوشت بلدرچین بخورد» (حر عاملي، بيتا، ج25، ص50). در فرهنگ اسلامی، پیشوایان دینی پزشکان جسم و روح هستند که این مسئله را مورد توجه قرار دادهاند.
نتیجهگیری
در این نوشتار علل فردی خشونت خانوادگی و نیز راهکارهای مقابله با آن از منظر آموزههای دینی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. یافتهها نشانگر آن بود که در آموزههای دینی اموری همچون تفاوتهای جسمانی بین زن و مرد، بداخلاقی، حسادت، تکبر، بدبینی و تغذیه ناپاک، بهمثابه عوامل فردی خشونت و نیز خشونت مورد توجه قرار گرفته است.
راهکارهای مقابله با خشونت خانوادگی در سطح فردی از منظر آموزههای دینی، عبارتاند از: سکوت، تغییر در وضعیت جسمانی، وضو گرفتن و لزوم یاد خدا، توجه به آثار خشونت، شناخت ویژگیهای متفاوت زن و مرد، تقویت صفات اخلاقی مثل بردباری و گذشت، فریاد نکشیدن، مهار محرکها، اصلاح تغذیه.
با توجه به یافتههای پژوهش به نظر میرسد بخشی از تنشها و اختلافاتی که منجر به خشونت در خانواده میشود ناشی از ويژگیهای شخصیتی افراد است. شخصیت انسان راهنمای کنش انسان است. هر انسانی براساس شخصیتی که دارد به کنش دست میزند. از سویی، شخصیت واقعیتی است که در طول حیات انسان و در اثر مواجهه او با تجربههای تلخ و شیرین زندگی شکل میگیرد. ازاينرو آگاهی، توجه و اهتمام خانواده به تربیت و رشد شخصیت فرزندان و ساخت شخصیت سالم میتواند تا حد زیادی از خشونت خانگی جلوگیری کند. همه کسانی که امروز بهمثابه زن و شوهر و یا والدین و فرزندان در تعامل با یکدیگر هستند، پیش از این، مرحلهای از حیات خویش را بهمثابه فرزند تحت تأثیر برنامههای تربیتی پدر و مادر پشت سر گذاشتهاند. اگر جامعه ما خواستار کاهش خشونت خانگی است، خانوادهها باید در ساخت شخصیت سالم فرزندان همت گمارند. نهتنها خانواده، بلکه نظام آموزشی نیز در تربیت افراد و پرورش شخصیت سالم پدران و مادران آینده نقشی بسیار تأثیرگذار دارد.
- ابنحنبل، احمد بن محمد (1421ق). مسند الامام احمد بن حنبل. بیروت: مؤسسة الرسالة.
- ابنمسکویه، احمد بن محمد (1385). تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق. قم: طلیعه نور.
- بستان، حسین و دهقاننژاد، رضا (1396). نگاهی مجدد به خشونت علیه زنان از منظر قرآن. پژوهشنامه معارف قرآنی. 28، 77-100.
- بستان، حسین (1383). اسلام و جامعهشناسی خانواده. قم: پژوهشکدة حوزه و دانشگاه.
- پاکنژاد، رضا (1361). اولین دانشگاه و آخرین پیامبر. یزد: بنیاد فرهنگی شهبد پاکنژاد.
- تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد (1410ق). غرر الحکم و درر الکلم. قم: دار الکتاب الاسلامی.
- حر عاملی، محمد بن حسن (بیتا). وسائل الشیعه. تحقیق عبدالرحیم ربانی شیرازی. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- خانجانی، زینب و دیگران (1388). عوامل مرتبط با شدت خشونت خانگی علیه زنان مراجعهکننده به پزشکی قانونی تبریز (تحلیلی بر نقش عوامل بیماری شناختی و جمعیتشناختی). زن و مطالعات خانواده، 6(2)، 67ـ84.
- دهخدا، علیاکبر (1373). لغتنامه دهخدا. تهران: دانشگاه تهران.
- دیلمی، حسن بن ابیالحسن (1408ق). اعلام الدین فی صفات المؤمنین. قم: مؤسسة آلالبیت لاحیاءالتراث.
- رحماندوست، منصوره (1397). شناخت تفاوتهای زن و مرد جهت بهبود زندگی مشترک. تهران: نیستان.
- سالاریفر، محمدرضا (1388). تبیین علل و زمینههای خشونت خانگی. مطالعات اسلام و روانشناسی، 4(3)، 7ـ41.
- سالاریفر، محمدرضا و تبیک، محمدتقی (1389). مقابله با خشونت خانگی علیه زنان. قم: مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران.
- صدوق، محمد بن علی (1377). الخصال. چ هشتم. تهران: کتابچی.
- صدیق سروستانی، رحمتالله (1386). آسیبهای اجتماعی (جامعهشناسی انحرافات اجتماعی). تهران: سمت.
- طباطبایی، سیدمحمدحسین (1417ق). المیزان فی تفسیر القرآن. چ پنجم. قم: جامعة مدرسین.
- طبرسی، حسن بن فضل (1370). مکارم الاخلاق. چ چهارم. قم: شریف الرضی.
- طبرسی، حسن بن فضل (1372). مجمع البیان فى تفسیر القرآن. چ سوم. تهران: ناصر خسرو.
- فخررازی، محمد بن عمر (1420ق). التفسیر الکبیر. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- فصیحی، حسین و دیگران (1394). تأثیر تغذیه بر اخلاق با توجه به اثر متقابل نفس و بدن بر مبنای قرآن و روایات اهلبیت. اسلام و سلامت، 3و4، 66ـ73.
- قرائتی، محسن (1374). تفسیر نور. قم: مؤسسة در راه حق.
- قنبرپور، معصومه و شریفی، طاهره (1397). راهکارهای مقابله با خشونت علیه زنان در خانواده با تکیه بر آیات و روایات. احسن الحدیث، 6، 105-133.
- کربلایی علیگل، مریم (1398). کنترل خشم در خانواده. چ دهم. اصفهان: حدیث راه عشق.
- کلینی، محمدبن یعقوب (1430ق). الکافی. قم: دارالحدیث.
- متقی هندی، حسامالدین (1409ق). کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال. بیروت: مؤسسة الرساله.
- مجلسى، محمدباقر (1403ق). بحار الانوار. چ سوم. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- محدث نوری، میرزا حسین (1408ق). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. بیروت: مؤسسة آلالبیت.
- محمدی ریشهری، محمد (1375). میزان الحکمه. قم: دارالحدیث.
- مفید، محمدبن محمد بن نعمان (1416ق). الاختصاص. تحقیق علیاکبر غفاری. قم: جامعة مدرسین.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران (1374). تفسیر نمونه. تهران: دار الکتب الاسلامیه.
- موسوی، سیدمحمد و دیگران (1397). مهارتهای رفتاری کنترل خشم با رویکرد منابع دینی. روانشناسی تربیتی، 35، 117ـ133.
- ناصف، منصور (بیتا). التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول. بیروت: دارالجیل.
- نراقی، محمدمهدی (بیتا). جامع السعادات. نجف: دار النعمان.