نخل و نخلگردانى در استان يزد
ضمیمه | اندازه |
---|---|
5.pdf | 167.66 کیلو بایت |
مهديه جمشيدى گوهرريزى1
چكيده
مراسم ماه محرم در شمار گستردهترين، پرشكوهترين و مردمىترين آيينهاى مرسوم ايران و حوزه فرهنگ ايرانى است. به همين دليل، از عناصر عمده تحكيم وحدت، وفاق مذهبى و ملى در ايران و همبستگى فرهنگى در ميان كشورهاى منطقه است. اين مراسم، اگرچه داراى مضمون واحدى است، اما به تبع اختلاف اقليم و حوزههاى فرهنگى، داراى نمودهاى گوناگون است. اين نمودها از جمله جاذبههاى آن به شمار مىرود. بنابراين، شناخت و همبستگى ارزشهاى نهفته در سوگوارىهاى عاشورايى، و جايگاه عظيم فرهنگى آن از اهميت خاصى برخوردار است. نخلگردانى از جمله مراسم مرسوم در محرم است كه به معناى تشييع پيكر پاك سرور شهيدان در روز عاشورا در هر سال برگزار مىگردد. به نظر مىرسد، عموميت اين مراسم در سراسر ايران از ساير رسوم و نشانهها بيشتر است. با توجه به مشاهدات در اغلب نقاط ايران، مىتوان گفت كه مردم اغلب نقاط ايران يا نخل دارند و يا آن را مىشناسند. اين رسم پرسشهاى زيادى را در بين پژوهشگران برانگيخته و متأسفانه تاكنون در مورد آن پژوهشى صورت نگرفته است. اين نوشتار تلاش دارد با استفاده از روش پژوهش كيفى از نوع ميدانى (مردمنگارى)، به كمك تكنيك مصاحبه و مشاهده به مطالعه مراسم نخل و نخلگردانى در محرم پرداخته و ضمن بيان باورها و نذورات اين مراسم آيينى، به تبيين كاركردهاى فرهنگى و اجتماعى آن بپردازد.
كليدواژهها: نخل، نخلآرايى، همبستگى اجتماعى، نخلبندى، حيثيت اجتماعى، نذر.
مقدّمه
نهضت عاشورا يك حركت انقلابى است؛ حركتى كه فرزند متّقى، رشيد و آگاه پيامبر صلىاللهعليهوآله، در راه زنده كردن قرآن و احياىارزشهاى فراموش شده اسلام آن را به وجود آورد. اين حركت، نخست با درخواست فراوان جمع بسيارى از مسلمانانآگاه، متعهّد و مبارزان با سابقه آغاز گشت و پس از حوادثى كه پيش آمد، و بعد از تذكرهاى بسيار و سخنرانىهاى فراوانىكه در جهت بيدار كردن وجدانهاى خفته سپاه اموى كوفه و شام صورت گرفت. به دنبال نپذيرفتن سخن حق و عدل آنحضرت، كار به درگيرى و جنگ كشيد. در اين هنگام، امام حسين عليهالسلام و ياران او، با كمال شهامت و آزادگى، استقامت وفداكارى، در دفاعى مقدّس از مرزهاى دين توحيد و عدل، با ايمانى ژرف و حماسهآفرينىهايى شگرف، به آستانشهادت سر نهادند و در راه بقاى دين خدا جان خويش را هديه كردند. و تجلّى آيين محمّدى را جاودان ساختند.بدينگونه، عاشورا يك نشان بزرگ افتخار است كه تاريخ آن را به سينه اسلام آويخته است. و يك مشعل جاويد هدايتاست كه تاريخ آن را بر سر راه فرزندان اسلام قرار داده است. اين فرزندان اسلام در همه سرزمينهاى اسلامى و در همهزمانها هستند، كه بايد آن را زنده و پاس بدارند و مراسم عاشورا را با يادكرد، هماره اهداف والاى آن را احيا نمايند و ازمكتب انسانساز و مجاهدپرور عاشورا پيوسته بهرهمند گردند.
مراسم ماه محرم، كه از دل فرهنگ مبارز تشيّع برخاسته است، در حوزه فرهنگ ايرانى در ابعاد زمان و مكان،صورتهاى گوناگون و جلوههاى نمايان و مشخص، پيدا كرده است. جريان سرخ عاشورا در رگ و پى سنتهاى كهن نيزنشسته و همه آن ارزشهايى را كه شايسته تداوم در جريان فرهنگ بود، با خود همراه كرده است. به اين ترتيب، بر محوربينش و جهانبينى مردمان اين سرزمين، مراسم ماه محرم، جلوهگاه ملموس نبرد نور و ظلمت و نماد ستيز داد و بيدادشده، و رويارويى حق و باطل را در نمونه شكوهمند عاشوراى كربلا به نمايش گذاشته است.
محرم يادآور بزرگترين ارزشهاى اسلامى و بشرى چون ايثار، وفادارى، شهامت، صبر و دليرى است. مراسم ماهمحرم در شمار گستردهترين، پرشكوهترين و مردمىترين آيينهاى مرسوم ايران و كشورهاى شيعهنشين، بخصوص درجامعه اسلامى ايران و از جمله عناصر مهم تحكيم وحدت و وفاق مذهبى و ملى در ايران و همبستگى فرهنگى در ميانكشورهاى منطقه است. بنابراين، شناخت و همبستگى ارزشهاى نهفته در سوگوارىهاى عاشورايى، و جايگاه عظيمفرهنگى آن، از جايگاه برجستهاى برخوردار است. نخلگردانى نيز از جمله مراسم معمول محرم است.
اين مقاله به كمك روش پژوهشى كيفى از نوع ميدانى در يزد، در پى پاسخ به اين سؤالها است كه وجه تسميه نخلچيست؟ رسم نخلگردانى چه معنا و مفهومى دارد؟ و از چه كاركردهاى فرهنگى و اجتماعى در بين مردم برخودارمىباشد؟
نخل چيست؟
«نخل»، يك اسكلت چوبى اتاق مانندى است كه در ايام عزادارى دهه اول محرم و در آستانه روز عاشورا به وسيلهپارچههاى الوان، آينه، چراغ، شيشههاى رنگى، چوب، فلز و امثال آن تزيين مىشود. در اين مراسم، آن را از مكانى بهمكان اصلى اجراى مراسم عزادارى حمل مىكنند. اين حمل، همراه با عزادارى و نوحهخوانى و شور و شيون است. بهعبارت ديگر، نخل «حجله مانندى است كه از چوب مىسازند و با انواع شالهاى ابريشمين رنگارنگ و پارچههاىقيمتى، آينه و چراغ و غيره آرايش مىدهند و به گل و سبزه مىآرايند و در روز عاشورا آن را به محلى كه مراسمروضهخوانى و تعزيه برپاست مىبرند.»1
نخل را يك شبيهسازى به تابوت مىدانند. در باب ناميدن اين شىء بدين نام بايد گفت: ظاهرا اشكال قديمى نخلبدين صورت بوده كه از چوب و برگ درخت خرما ساخته مىشده است. نخل در زبان فارسى به معناى درخت خرما،چوب، نوعى از زيورآلات و قد و قامت آمده است. در لغتنامه آمده است كه نخل يعنى تابوت بزرگ و بلندى كه بر آنخنجر، شمشير و پارچههاى قيمتى و آينهها بسته است و روز عاشورا را به عنوان تابوت امام حسين عليهالسلام حركت دادهمىشود و چون شبيه درخت خرما ساخته مىشود، نخل گفته است. در بيانى ديگر، «نخل، كاهوگ حسين عليهالسلام كه درسوگوارى حسينبن على پيشاپيش گروه سوگواران و سينه زنان مىبرند.»2
گرچه در بعضى مناطق چيزى شبيه به نخل، در اندازه كوچك، كه به گهواره كودك شبيه است، مىسازند و آن را درمراسم سوگوارى حمل مىكنند، اما اين به هيچ وجه نخل محسوب نمىشود، بلكه پديدهاى متأخر است كه شايد بهنوعى، الهام گرفته از نخل باشد كه آن را به نام «گهواره علىاصغر» مىنامند. اين در حالى است كه «نخل» را نماد تابوتامام حسين عليهالسلام مىدانند.
از ويژگىهاى نخل، بزرگى و حجم و سنگينى وزن آن است. بزرگى و سنگينى اين نخلها چنان است كه چند صدمرد قوى بايد تا آن را از زمين بر دارند و بر دوش گيرند و حمل كنند. گرچه اين گفته به نظر اغراقآميز مىآيد، اما به هرحال معناى آن اين است كه حجم و وزن نخل بسيار زياد است. نخل در مناطق مختلف از نظر بزرگى متفاوت است، اما بههر حال حمل آن به نيروى چند ده مرد قوى نياز دارد.
واژه «نخل»، هم به «اسكلت عريانِ چوبى نخل» و هم به «حالت تزيين شده و پوشيده نخل» اطلاق مىشود. اما دراين دو حالت، بار معنايى و فرهنگى آن متفاوت است. تزيين و آرايش نخل، به «نخل بستن» تعبير مىشود. نخل بستن راچنين تعبير كردهاند: «نخل محرم يا نخل عزا يا نخل تابوت را تزيين كردن و آراستن، نخل كسى را بستن، نخل عزاى كسىرا بستن»، متصدى بستن نخل را «نخلبند» مىگويند. چنانكه از نخلبند به «آراينده كاهوگ حسين عليهالسلام » تعبير شدهاست.3 شاهد اين معنا در ادبيات فارسى، اين بيت از اشعار كليم كاشانى است كه مىگويد:
خار مژگان را به چشم كم مبين ديگر كليم
چار موسم از گلشن نخل شهيدان بستهايم
باور بيشتر مردم چنين است كه نخل نمادى از تابوت امام حسين عليهالسلام است. امروزه هم در بعضى مناطق مانندبخشهايى از خوزستان، گاهى براى مرده جوان، تابوت را شبيه به نخل مىسازند.4
هنوز هم در ايران، به ويژه در بعضى از مناطق، تابوت افراد بزرگ و مشهور و صاحبنام همچون مراجع تقليد و علماو روحانيان بزرگ را به شكل تابوت بسيار بزرگ و تقريبا شبيه نخل مىسازند و سقف آن به صورت يك خط شكستهاست.5
مورفولوژى نخل
نخلها عموما از چوب محكم و سنگين ساخته شدهاند و در ساخت آنها عمدتا چوب درخت تبريزى، بلوط، گردو، و درسالهاى اخير، چوب روسى به كار رفته است. اتصالات آن از ميخ پرچ بود كه به شيوه آهنگرى سنتى و به نام «گل ميخ»ساخته مىشده است، به گونهاى كه اين چوبها، كه با اشكال كشويى نر و ماده و به هم وصل مىگردند، با گل ميخ،محكم و پرچ مىشوند. پرچها در اتصالات بزرگ، بسيار درشت هستند كه يادگارى از آهنگرى سنتى محسوب مىشود.وزن آنها گاه تا يك كيلوگرم مىرسد. در ناحيه اتصالات نازكتر، پرچها شبيه ميخهاى امروزى و نسبتا ظريف هستند.6
مردمان منطقهاى كه داراى نخل بودند، همواره نسبت به ساختن نخل جديد اكراه داشتند و فقط زمانى به اين كارمبادرت مىكردند كه نخل قديمى يا بر اثر حادثهاى چون آتشسوزى از بين رفته و يا در اثر استفاده طولانى و استهلاكشديد، بسيار فرسوده و غيرقابل تعمير مىشد. در چنين مواردى، در ساخت نخل از فناورىهاى جديد، كه معمولاً ازچوب روسى است و براى اتصالات آن از پيچ و مهره و واشرهاى فلزى استفاده مىشود. چوب اين نخلهاى جديد، كهمعمولاً با دستگاههاى درودگرى مدرن آماده مىشود، بسيار شكيل و خوشتراش مىباشد. وزن نخلها در حالت عريان،به 200 تا 400 كيلوگرم و در حالت آراسته و بسته شده، به 300 تا 500 كيلوگرم مىرسد.حجمآنهابين12تا24مترمكعباست.7
قاعده نخل متشكل از تعدادى الوار چوب گرد، و در نخلهاى متأخر، چهارگوش مىباشد كه نسبت به هم با زوايهقائمه به صورت متقاطع قرار گرفتهاند. اينها به صورت يك قاعده مشبك درآمده و در چهار ضلع آن دستههايى وجوددارد كه در واقع، دو سر همان الوارهاى چوبى هستند كه قدرى تراش داده شدهاند تا بتوان آنها را با دست گرفت و از جابلند كرد. تعداد چوبهايى كه در طول قاعده قرار گرفتهاند، از دو تا چهار و تعداد چوبهايى كه در عرض قرار گرفتهاند،از چهار تا هشت عدد مىباشد. معمولاً چوبهاى عرضى قاعده، دو برابر چوبهاى طولى مىباشد. البته اين نظم،مطلق نيست و در بعضى مناطق به شكلهاى متفاوت ديده مىشود. به عنوان مثال، در منطقه كاشان نخلى وجود دارد كهمورفولوژى آن دقيقا بر عكس اين نظم است و اين تفاوتها بيشتر به دليل اين است كه در مناطقى، مسير عبور نخلصعبالعبور است و متناسب با آن نخل را مىسازند. در مجموع، بيشتر نخلهاى موجود در منطقه حاشيه كوير به سهشكل ديده مىشود: دوازده پايه، هجده پايه و بيست و چهار پايه. نخلهاى دوازده پايه و هجده پايه بر روى چهار ستونبر زمين استقرار دارند و نخل بيست و چهار پايه بر روى شش ستون مستقر است كه چهار پاى آن را در چهار رأس
مستطيل و دو پاى آن در ميان اضلاع طولى واقع شدهاند.8
اسكلت نخل شبيه به يك اتاق مشبك است. همواره ارتفاع قسمت جلوى اين اتاق بيش از ديواره عقبى آن است. درنتيجه، سقف اتاق از جلو به عقب، به طرف پايين، شيبدار است. قسمت بالاى ديوارههاى جلويى و عقبى نخل، معمولاًبه شكل كمان يا به شكل زوايه مىباشد. فاصله سطح قاعده نخل تا زمين، چهل تا پنجاه سانتيمتر است. اين فاصله بهاندازهاى است كه هنگام بلند كردن نخل از زمين، كمترين فشار به افراد وارد مىشود. ارتفاع ديواره جلويى نخل 5/2 تا5/3 متر مىباشد. فاصله پايههاى دستگيرهاى از هم، به اندازهاى است كه چند نفر لابهلاى آنها مىتوانند قرار گيرند و هرپايه را دو تا چهار نفر به دست مىگيرند.9
مورفولوژى نخل در يزد
فرم نخل به مهارت و ممارست استادكارهاى نجّار بستگى دارد. ساختمان نخل به كوچكى يا بزرگى سفارش و نوع چوبآن مربوط است. معمولاً پايه نخل از تنه درخت گردو ساخته مىشود كه تحمل بيشترى در برابر سرما و وزن و اسكلتدارد. ساختمان نخل معمولاً از چوب درخت سپيدار يا چنار تهيه مىشود. براى اتصال قطعات مختلف به يكديگر، ازگل ميخهاى آهنى نسبتا درشت و محكم استفاده مىشود. در اطراف نخل، تير و تيركهاى چوبى ضخيم و محكمى بهطور عمودى قرار گرفته است تا مردم بتوانند به زير آن رفته و نخل را به گردش درآورند. ضمنا چنانچه در حال حركتدادن نخل، تعادل حاملان به هم بخورد، تيركهاى چوبى موجب مىشود تا نخل واژگون نشود.
ساختمان نخل از نظر فنى
استاد عباس مجاور در مورد ساختمان نخل از ديد فنى مىگويد: در خصوص اتصال برگها بايد گفت: چوببست داخلنخل براى كلاف كردن نردبانمانندى كه در بين چوببستها وجود دارد، مىباشد. همچنين براى آن است كه كار بهاصطلاح بسته باشد و اسكلت نگه داشته شود؛ يعنى نخل به خاطر اتصالاتش كمتر تكان بخورد.10
اشكال اطراف برگهاى نخل هم تا اندازهاى قابل تأمّل است. در اين مورد برخى عقيده دارند در اطراف نخل 72 شكلكنگرهاى نصب شده كه به ياد 72 تن شهداى كربلاست. البته بايد در اين مورد يادآور شد كه به طور كلى تعداد كنگره درهمه نخلها 72 واحد نيست. به گفته درودگران اهل فن بايد تعداد كنگرهها با محيط هلالى كار جور دربيايد. اين كنگرهها،هم براى بستن پارچه مشكى، كه به اطراف نخل مىبندند مورد استفاده قرار مىگيرد و هم براى زيبايى. همچنين بايدگفت كنگرههاى اطراف همه نخلها مساوى نيست.
شبكهدار بودن نخل
استاد مجاور در مورد شبكهدار بودن برگهاى نخل مىگويد: «اينكه نخل را مشبك مىسازند به خاطر آن است كه نخلبادخور داشته باشد. و اين خود از دلايلى است كه موجب مىشود نخل عمر بيشترى داشته باشد. همچنين شبكهدارشدن نخل مىتواند به دليل سبكتر شدن وزن آن باشد. ديگر آنكه وجود شبكه، بستن آذينها و چراغها و آئينهها را بهنخل سهلتر مىكند.»11
اگر با ديد تعمقى به شبكهها و تردد خطوط عمودى، افقى توجه كنيم به نظر مىرسد، بين سطوح مشبك برگهاىنخل و سطح شبكهاى ديوارههاى ضريح در مرقد امامان و بزرگان دين، رابطهاى بصرى وجود دارد. اين رابطه بصرىحكايت از ارتباط تنگاتنگ اين دو موضوع دارد و نشانگر زنجيره اعتقادى است كه لزوم به كارگيرى اين نوع از سطوح رادر برگهاى نخل و مرقد جدا از بعد فنى آن توجيه مىكند. شايد بىمناسبت نباشد كه آن را نمودىازحالتتوسلبهپنجرههاىمشبك دانست.
نخلبندى يا نخلآرايى
بر اساس مشاهدات نگارنده، نخل را در نخستين دهه محرم و بيشتر در دو سه روز پيش از تاسوعا مىبندند. بستن وآرايش نخل يك تا چند روز طول مىكشد. طول زمان نخلآرايى بستگى به كوچك و بزرگ بودن نخل، مقدار اشياء ولوازم و زيورهاى تزيينى و بالاخره نوع و شكل آذينبندى دارد. نخلهاى ساده و كوچك را يك روزه و نخلهاى بزرگ وپر تزيين را چند روزه و معمولاً از پنجم تا نهم محرم، سياهپوش و آذينبندى مىكنند. كسى كه نخل را مىبندد و تزئينمىكند، از كارآزمودگى و مهارت بسيار فراوانى برخوردار است. اين فرد را اصطلاحا «نخلبند»، «نخل پيوند»، «نخل آرا» ودر بسيارى از جاهاى ايران، «بابا» يا «باباى نخل» يا «نخلى» مىنامند. نخلبند را در سياهپوش كردن و آذين بستن نخل،چند نفر كمك مىكنند.
نخلبندان و نخلآرايان و دستيارانشان، نخلهاى محلّه يا شهر خود را به قصد و نيت تبرك و تيمن مىبندند و تزيينمىكنند. در برخى از نقاط ايران مانند ابيانه، كار نخلآرايى و نگهدارى اشياى تزيينى نخل، اختصاص به يك خانوادهمعين دارد و اين فيض مقدس، نسلها از پدر به پسر رسيده است. آينه و آذينبندى كردن نخل از چند صدسال پيشدرايران معمول بوده است.12
براى بستن نخل، نخست همه سطح آن را با پارچههاى سياه و سبز و طاق شال و ترمه مىپوشانند. روى پوششنخل را، بخصوص پوشش دو جبهه پيش و پس آن را، با شاخههاى گل، شمشاد، آينه و زيورهاى گوناگون آذينبندىمىكنند. چند قبضه جنگافزار سرد، مانند شمشير، خنجر، دشنه، سپر و كلاهخود، و چند فانوس، چراغ لاله يا شمع وچند بيرق كوچك و بزرگ نيز بر روى پوشش نخل نصب مىكنند و به آن چند شمايل از ائمّه مىآويزند. گاهى روى نخل
يك دستار سبز و شال كمر و ردايى به نشانه پوشاك امام مىگذارند. براى دور كردن زخمچشم و چشمبد از نخل، بر آن«نظر قربانى» و «چهل بسماللّه» مىآويزند. زنگى هم از سقف آن آويزان مىكنند. به هنگام حمل نخل زنگ را به صدادرمىآوردند تا نخلكشان و افراد دسته با شنيدن صداى زنگ صلوات بفرستند.
از اصغر حلاجزاده، يكى از نخلبندان يزدى در مورد نخلآرايى، يا به قول خودشان بستن نخل محله «شاهابوالقاسم»سؤال مىكنيم، مىگويد: 72 سال سن دارم، سى و چند سال است كه نخل مىبندم و اين حرفه را از زمانى شروع كردم كهنخل اين محله تجديد و نو شد. در ابتدا آشنايى كامل با اين حرفه نداشتم. به همين دليل، رشنه [دشنه]آن را فردى به نامسنايى از محله وقت و ساعت مىآمد و مىبست، آينههاى آن را هم تا 2 سال حاجخليل خجسته مىبست، آن هم،آينههايى را كه از مردم به عاريه مىگرفتيم. اما امروزه همه آن وسايل براى ما مهياست.13
به نظر مىرسد، به طور كلى نخل به مثابه جنازه سيدالشهدا و نخلبردارى به مفهوم تشييع جنازه ايشان مىباشد ونحوه بستن نخل به اين صورت است كه 3 الى 4 روز پيش از روز عاشورا شروع به كار مىكنند. ابتدا كمكىها چوببست نخل را طناب پيچ مىكنند، به اين دليل كه ساختمان كلى نخل از پاى درنيايد و اسكلت نگه داشته شود. علاوه براين، روى سطح نخل كه چوببست است تا آينههاى نصب شده بر روى آن مرتب و منظم شود و پيچيدگىهاى سطحنخل را بر اثر رطوبت و گذر زمان به وجود آمده، مانع يك دست شدن رديف آينهها نشود و همه آنها به طور منظم ومرتب كنار يكديگر قرار بگيرند.
حاج خليل خجسته مىگويد: «آينهها را با كمك ديگران، به وسيله قيت [قيد]مىبنديم، به گونهاى كه منظم و كنارهم قرار گرفته باشند. طرف ديگر نخل را سبر [سرو]و اطراف آن را دشنه مىبنديم. بالاترين نقطه نخل مربوط به شمايلو سرپنجه مىباشد و بر روى نخل وسيلهاى به نام «شدّه» قرار مىدهيم كه دور تا دور آن پارچههايى با رنگهاى مختلفآويزان است.» ايشان در مورد دلايل استفاده از وسايل مذكور مىگويد: «سبر به مثابه قد و قامت علىاكبر سيدالشهداستو رشنهها، همان تير و نيزههايى است كه بر بدنش مىآيد و آن طرفى كه آينهها نصب است، به مفهوم حجلهگاه قاسممىباشد. در جنگهايى كه در زمانهاى قديم رايج بوده، عَلَم و علمدارى نيز حضور داشته كه علمدار، علمى باپارچههاى مخصوص و مرتبط با اقوام مختلف شركتكننده در جنگ، در دست داشت و مهمترين وظيفه او برپا داشتنآن در طول مدت جنگ بوده، در رويارويى سيدالشهدا عليهالسلام با يزيد بن معاويه علمدار ايشان حضرت اباالفضل عليهالسلامبودهاند.
حاج خليل مىافزايد: عَلَمى كه بر روى نخل نصب مىشود و به «شدّه» معروف است، به اين مفهوم است كه پرچمپيروزى نهضت حسين عليهالسلام هنوز كه هنوز است بر پا و استوار مىباشد.14
هاشمعلى حيدرى نيز، كه از نخلبندان محل كوچه بيوك يزد مىباشد، در مورد بستن نخل محله، چنين مىگويد:«78 سال سن دارم و 55 سال است كه به بستن نخل اين محله مشغولم؛ نخل به معناى تابوت سيدالشهداء ونخلگردانى، تابوتگردانى آن حضرت است. آينههاى نخل يادآور بازار شام است كه در موقع عبور اسراى كربلا از آن،آينهبندان كرده بودند؛ سبر به منزله قامت علىاكبر سيدالشهداء عليهالسلام و دشنههاى اطراف آن، همان تير و نيزههاى نشسته برپيكر شهداى كربلا مىباشد. در مورد سرپنجه بايد بگويم: به علت شباهت آن به دست و انگشتان، در گويش محلى بهاين نام معروف شده است، ولى در حقيقت نوعى توق است كه نمونه بارز و مشخص آن در انبار حضرتى حرممعصومه عليهاالسلامدر شهر قم وجود دارد. و به توق اباالفضل عليهالسلاممعروف است، شكل كلى آن شبيه گلابى است كه بر بالاى آنچند زبانه وجود دارد و در دو طرف سطح گلابى شكل، دو سر اژدها وجود دارد كه نماد مردم خونريز كوفه مىباشد.شَده كه دور تا دور آن پارچه رنگارنگ مىآويزند و بر بالاى نخل استوار مىگردد، مرگ جوانان را گوشزد مىكند واژدرهاى اطراف آن نيز مانند اژدرهاى توق، نماد يزيديان زمانه است. مىگويند پارچههاى اطراف آن، همان پوشش ولباسهاى اسراى كربلا است. سرپنجه و شدِه را از موقعىكه كوچهها و حسينيه، داراى تير چراغ برق و سيمها شده است،براى جلوگيرى از برخوردشان به آنها، از نصبشان بر روى نخل صرفنظر مىكنيم.
حيدرى در مورد نحوه بستن نخل محله خودشان اضافه مىكند: «ما نخل را نه طنابپيچ مىكنيم و نه چوببستمىزنيم؛ زيرا نخل ما كوچك است و محكم و هيچ نيازى به امور احتياطى ندارد. آينههاى آن را كه چهارده عدد مىباشد،بر سطح اصلى آن با قيت مىبنديم. طرف ديگر آن را ابتدا سياهپوش كرده و سپس سبر را در وسط مىبنديم و دست آخردشنهها را يكى يكى، اطراف و دور آن مىبنديم. ديوارهاى جانبى نخل را نيز با پارچه سياه مىپوشانيم.15
مرحوم جلال ضيغميان، كه از فرهنگيان و ادبدوستان يزدى و اهل محله شاهابوالقاسم است، در خصوص نخل ونخلبردارى و همچنين عناصر و اجزاى مربوط به نخلآرايى چنين مىگويد: «نخل به معناى تابوت و محفه مىباشد و ازقديمالايام يعنى از دوران آلبويه در ايران، كه از دولتهاى شيعى مذهب بودند، در بزرگداشت مراسم عاشورا سعىبسيار مىنمودند، رايج بود. در آن زمان، بر طبق روايتها، چون بدن امام حسين عليهالسلام دفن نشد و سه روز روى خاك ماند،شيعيان به منظور اعلام اين نكته ما در كربلا بوديم و با مراسم خاصى بدنها را دفن مىكرديم، به ساختن نخل پرداختند وبا تشريفات خاصى و به طور سمبليك اين مراسم را برگزار مىكردند كه بعدها براى رساندن مفاهيم بيشتر، داراىتزئينات خاصى شد.16
بر اساس مشاهدات نگارنده، دو طرف نخل به صورت قلب است كه يك طرف آن را آينهبندان مىكنند. از اين جهتكه دل انسان مانند آينهاى است كه نور خدا در آن تجلى مىكند و اين يك مسئله عرفانى است. ما مىبينيم كه حتى درشعر عرفاى ما مثل مولوى اين مسئله صريحا ذكر شده است:
آينه بينى كه چون غماز نيست
چون كه زنگار از رخش ممتاز نيست
به هر حال، قلب انسان آينهاى است كه خدا در آن تجلّى مىكند و چون امام حسين عليهالسلام مظهر خدا و نور خداست،يك طرف نخل را آينهبندان مىكنند كه نمودار قلب پاك امام حسين عليهالسلام است. طرف ديگر نخل را يك سرو مىبندند كهمسئله سمبليك دارد و نمودار بدن پاك امام حسين عليهالسلام است و اطراف آن را مقدارى دشنه مىبندند كه به تعداد زخمهايىاست كه طبق روايات بر بدن امام حسين عليهالسلام وارد شده و نشاندهنده صدمههايى است كه بر بدن امام حسين عليهالسلام خوردهاست. در حقيقت، يك نوع كار سمبليكى است كه انجام مىشود و دربرداشتن نخل هم يك فلسفه خاص ديگرى وجوددارد و اينكه طرفى كه آينهبندان است، به جلو حركت مىكند و طرف دشنه و سرو پشت سر است. اين كار يك چيز را بهدنيا اعلام مىكند: «اگر ما با افرادى روبهرو شويم كه با ما روراست باشند، ما هم قلبمان مانند آينه، صاف است و اگربخواهند با ما بجنگند، ما آمادگى دفاعى داريم. همانطور كه مىبينيم شمشيرهايى كه بسته شده، نمودار آمادگى دفاعىشيعيان در مقابل دشمنان مىباشد.»
نگارنده مشاهده كرده است كه در بالاى نخل علامتى به نام «شده» است و اين شدِه داراى مجموعه پرچمهاىگروههاى جنگكننده بودهاست؛ يعنى به اين صورت كه سربازان قديم مانند امروز كه گروه، دسته، گروهان هست، هرگروه براى خود علامتى داشته كه به آن پرچم مىگفتند. اين پرچمها به رنگهاى مختلف بودند. يك پرچمدار، كه دروسط يا در قلب لشكر مىايستاده، كليه اين علامتها را روى چوبى و در دست مىگرفته كه نمودار دو چيز است: يكىاينكه چند گروه در حال جنگند و مشخصات گروهها و دستهها چيست. دوم اينكه، سربازان تا هنگامى كه پرچم را بر پاىمىديدند دست از جنگ نمىكشيدند و سعى دشمنان معمولاً بر اين بود كه اين پرچم را كه «لوا» به آن مىگفتند، از صحنهبيرون كنند. ما مىدانيم كه در كربلا حضرت ابوالفضل عليهالسلام علمدار صحنه كربلا بود و تا آخرين لحظه اين پرچم را برپاداشت. ما امروز با گذاشتن اين شدِه بر روى نخل اعلام مىكنيم كه برپادارنده پرچم خونين كربلا هستيم و نمىگذاريم كهبر زمين بيافتد. در حقيقت، يك نوع اعلام آمادگى براى پيمودن خطمشى امام حسين عليهالسلام است.»
آداب نخلگردانى
طبق مشاهدات نگارنده، روز عاشورا نخل سياهپوش آذين بسته را بلند مىكنند و با آداب خاصى مىگردانند. در برخىمناطق ايران نخل را در حسينيهها يا ميدانهاى شهر و روستا و در برخى جاهاى ديگر در گذرها و محلههاى شهرمىگردانند. در حسينيهها يا ميدانها نخل را چند بار با فاصله زمانى متفاوت و در هر بار، يك تا سه بار در طول و عرضحسينيه يا ميدان، يا در گرداگرد حسينيه و ميدان حركت مىدهند و مىگردانند. در بيرون از حسينيه و ميدان، نخل راهمراه با دستههاى سينهزن و زنجيرزن در گذرگاههاى محله مىبرند، و گاهى به زيارتگاه يا امامزاده محله و يا به محلمجلس عزادارى و روضهخوانى، يا به در خانه روحانى و مجتهد بزرگ شهر و ده حمل مىكنند.
آقاى موسوى، يكى از نخلسازان معروف مىگويد: «براى بلند كردن نخل، مردانى جوان و تنومند و قوىهيكل بهزير نخل مىروند و دستگيرههاى چهار جانب آن را مىگيرند و ياحسينگويان بلند مىكنند. سرك دستگيرهها را روىبالشتكهاى پارچهاى، كه بر سر شانههاى خود قرار دادهاند، مىگذارند. شمار نخلكشان به بزرگى و سنگينى نخل بستگىدارد. نخلهاى بسيار بزرگ و سنگينى هستند كه دهها مرد تنومند و توانا هم به سختى مىتوانند آنها را بلند بكنند و برفراز شانههاى خود بكشند. در يزد و تفت، نخلهاى بزرگى وجود دارد كه چند صد نفر مرد قوى بايد آن را از زمين بردارندو بر دوش گيرند و حمل كنند. نخل را بىسرنشين يا با سرنشين بلند مىكنند و مىگردانند. در برخى جاها، يك مردسياهپوش روى چوببست جبهه پيش روى نخل مىنشينند و نخلكشان را در حمل نخل راهنمايى مىكند. در جاهايىديگر، يك يا دو نفر سياهپوش در دو جبهه جلو و عقب نخل مىنشينند و در تمام مسير حركت نخل، قرآن و چاووشىمىخوانند و سنج مىزنند. در برخى مناطق، سنجزنان همراه با علمكشان و بيرقداران دسته در پيش دسته نخلگردانانحركت مىكنند و سنج مىنوازند و ناظم يا راهنماى نخلكشان نيز چند گام پيشتر از نخل حركت مىكند و راه گذر درمسير تعيين شده و مرسوم را به آنها مىنماياند و حركتشان را در حمل نخل تنظيم و هدايت مىكند.
آقاى موسوى، در ادامه مىگويد: راهنما يا سردسته در گذرگاههايى ويژه براى نوحهخوانى و استراحت يا تعويضنخلكشان به حاملان نخل فرمان ايست مىدهد. نخلكشان در اين ايستگاهها، نخل را روى زمين يا چهارپايههاىمخصوص مىگذارند و به استراحت و شنيدن نوحه و نوشيدن آب و شربت قند و چاى مىپردازند. در اين توقفگاهها،گاهى گروهى تازه نفس، جاى نخلكشان خسته و مانده را مىگيرند، و حاجتمندان به نخل دخيل مىبندند و نذورات وخيرات خود را به متوليان مخصوص نخل مىدهند يا ميان نخلگردانان و عزاداران حسينى پخش مىكنند. در غروبعاشورا و پس از پايان آيين شام غريبان، نخل را به جايگاه خود در حسينيه يا ميدان بازمىگردانند. در اين هنگام، نخلبنديا بابا و متولى نخل، اشياء و زيورهاى نفيس و گرانبهاى نخل را باز مىكند و در صندوقى مىگذارد و به خانه خودمىبرد و تا محرم سال ديگر محفوظ نگه مىدارد. پوشش سياه نخلهاى درون حسينيهها و تكيهها را معمولاً پس ازپايان مراسم عزادارى سالار شهيدان در آخر محرم، يا پس از برگزارى مراسماربعين، چلهامامودرهفتهآخر صفروامىچينند.17
كاركردهاى فرهنگى و اجتماعى نخل و نخلگردانى
در چارچوب فرهنگ سنتى مردم يزد، نخلهايى كه متعلق به واحدهاى اجتماعى محلات و شهرها بودهاند. علاوه برجنبههاى قومى، مذهبى آن، مظهرى از تشخص اجتماعى و وحدت آيينى مردم يك شهر و جمعيت يك محله از شهر،در دوره معينى از زندگى اجتماعى و فرهنگى به شمار مىرفته است. هنوز هم اين ويژگى در جوامع مورد بحث كموبيشوجود دارد. نخل هر شهر و يا محله، نماد و نشانه يكپارچگى آن جامعه است و رسم نبوده است كه در ميدانهاى كوچكمحل، نخل ديگرى بسازند، مگر اينكه آن شهر يا محله براى خود هويت مستقلى كسب كرده باشد.
نخلهاى محلات و شهرها، معمولاً در عمومىترين مكان محله يعنى ميدانها يا حسينيهها جاى دارند و همواره درمعرض ديد و در ارتباط با آحاد مردم است. نخلها مخصوصا در گذشته، در يك روند هميارىهاى گوناگون مردم آبادىساخته و آماده مىشد. كمكهاى مالى از محل نذر و نيازهاى مردم فراهم مىگرديد و چوبهاى مورد نياز آن را باهمكارى مردم از مبدأ تا ميدان آبادى مىآوردند. در منطقه يزد چون غالبا نخلها را در اندازهاى بزرگ مىسازند، گاهىبراى ساختن يك نخل، بيش از پنجاه درخت لازم است كه فراهم كردن آن كار آسانى نيست. معمولاً اين كار با هماهنگى وهميارى مردم محل يا آبادى انجام مىگرديد.
براى ساختن نخل حسينيه امام تفت، در هشتاد سال پيش، مردم تنههاى بزرگ درختهاى مورد نياز را از دهكيلومترى تفت، يعنى از روستاى فراشاه (اسدايه) پياده بر دوشهاى خود آوردهاند. چوبهاى نخل ميدان بفروئيه درميبد را مردم از چهل كيلومترى آبادى، يعنى روستاى «ارموده» عقدا، آوردهاند.18
نكته جالب اينكه در برخى موارد، زرتشتيان يزد نيز در ساختن نخلها هميارى مىكنند. استاد عباس مجاور، كهتاكنون چندين نخل بزرگ براى آبادىهاى مختلف ساخته است، وى به نگارنده در اين مورد گفت: وقتى كه نخل آبادى«درهشير» را مىساختم، يك نفر خيّر زرتشتى مبلغ پنجاه هزار تومان به من داد و گفت كه مىخواهم در اين كار خير سهيمباشم.19
تا سه دهه پيش، مراسم آذينبندى و آماده كردن نخلها براى ايام عزادارى ماه محرم با يك فراخوان بسيج همگانىاهل محل يا آبادى، صورت مىگرفت.
رسم سنتى اين بود كه وقتى مىخواستند نخلها را براى انجام مراسم محرم و عاشوراى حسينى آماده كنند، چند روزبيش از فرا رسيدن آيينهايى براى گردآورى كمكهاى گوناگون از مردم انجام مىشد. مردم هرچه براى نخلبندى وآرايش زيباتر آن لازم بود، فراهم مىكردند. معمولاً در انبار حسينيهها هم تعداد زيادى لوازم نخلبندى از سالهاى پيشذخيره شده بود و هنوز هم در پارهاى از آبادىها و محلات كه نخل دارند اين انبار وجود دارد. وسايل نخلبندى عمدتاعبارتند از: آيينهها، خنجرها، دشنهها، پياله زنگها، سپر و پوشهاى سبز و سياه، علمها و چيزهاى ديگر. اما مردمهمهساله در آغاز ماه محرم از يك تكه ريسمان گرفته تا پارچههاى الوان، چراغها، آيينهها و ديگر زينتآلات را براىآذينبندى هرچه باشكوهتر نخل به ميدانهاى محل تحويل مىدادند.
در ميبد هنوز آيينههاى بسيارى در منازل يافت مىشود كه پشت آنها سوراخ شده يا حلقهاى در آن قرار دارد كه نشانهسپردن آنها به مسئولان حسينيهها براى آذينبندى سالانه نخل است... البته در برخى موارد براى انجام اين كارهاموقوفاتى نيز وقف مىگرديد.
اكنون آذينبندى نخل در همه مكانها انجام نمىشود و بعضا نخل را در ماه محرم فقط سياهپوش مىكنند. اما درآبادىهاى ميبد، هنوز هم آذينبندى سنتى نخل برقرار است. چنانكه گفته شد، معمولاً نخل را براى حركت و جابهجايىآماده مىكنند و در باور مردم اين حركت نمادين تصويرگر تابوت حضرت سيدالشهدا عليهالسلام به جبران ضايعه تاريخىتشييع نمودن پيكرهاى پاك شهيدان كربلا است.
اين حركت معمولاً يا با گردشى به دور ميدان صورت مىگيرد كه تعداد آن گردش 1،2، 5 يا 7 بار يا حتى بيشتر استيا به صورت پيمودن يك مسير است يا رفت و برگشت را در يك مسير كوتاه شامل مىشود. نخلهاى بزرگ، بخصوصاگر آذينبندى شده باشد، چندين تُن وزن دارد و معمولاً براى بلند كردن آن نيروى عظيمى لازم است. براى مثال،نخلهاى ميدان اميرچقماق يزد، ميدان امام تفت، ميدان مهريز، هريك به دهها نفر نيروى زورمند نياز دارد. نخلهاىبزرگ، ميان 150 تا 200 تن «جاگير» براى نخلبرداران دارد كه بايد با پاى برهنه آن را بر دوش، جابهجا كنند.
براى برداشتن نخل در آبادىهاى مختلف، تقسيم كار جالبى وجود دارد: در بعضى محلات اين سنت هنوز به دقتانجام مىشود. به گونهاى بلند كردن هر پايه نخل، مخصوص صنف، طايفه، يا اهل محل خاصى بوده و كسى حقسرپيچى از آن موازين را نداشته و معمولاً اين حق موروثى بوده است. مثلاً در نصرآباد پيشكوه يزد، هنگام برداشتننخل، هر پايه مخصوص صنفهاى نجار، آهنگر، قصاب، دباغ، سراج، ميراب و كسان ديگر مىبود و همچنين اين رسمباقى است كه هريك جايگاه ويژهاى دارند. در ميبد نيز چنين نظامى در نخلبردارى آبادىها وجود داشته است.
هنگام حركت نخل، مردم مجاور، بخصوص زنان از پشتبامها نُقل و نبات و گلاب و دستمالهاى رنگارنگابريشمين و هداياى ديگر بر سر نخل و نخلبرداران مىافشانند. در تفت در اين كار، برخى از اهالى زرتشتى محل نيزمشاركت مىكنند. نكته ارزشمند اينجاست كه همه ساله به هنگام نخلبردارى تمام اهل آبادى علىرغم تضادهاىگوناگونى كه با هم دارند، يكپارچه و متحد براى برداشتن و حركت دادن نخل هماهنگ و همزور مىشوند. اين يگانگى وهمزورى شايد در هيچ حركت ديگرى ديده نمىشود. البته بلند كردن و حركت دادن نخل، به سهم خود پيام توفيق وپيروزى همگان را در انجام يك كار دشوار به همراه دارد. معمولاً نخلبردارى، با مراسم قربانى گاو و گوسفند همراه است.
كاركردهاى اجتماعى نخل
1. ايجاد نظم اجتماعى
برخى احساسات براى نظم اجتماعى ضرورت دارند و مناسك، نوعى بيان تقويتكننده اين مراسم هستند. در واقع،يكى از كاركردهاى «دين» حفظ نظم اجتماعى است. برگزارى مراسم و مناسك ماه محرم و از جمله نخلگردانى در يزد، بهترتيبى كه گفته شد و با نظم و ترتيبى كه در شهرها و محلههاى اين استان انجام مىشود، نمادى از وجود و ايجاد نظم درفعاليتها و زندگى اجتماعى مردم يزد است.
2. ايجاد همبستگى اجتماعى
از نظر دوركيم، عاطفه جمعى عميق، بيشتر طى مناسك جمعىمثلاعيادومراسمملىومذهبى و... بهوجود مىآيد. بدينترتيب، موجبات افزايش و تحكيمانسجام اجتماعى را فراهم مىكند. در مراسم نخلگردانى و حمل نخل، بهويژهحملآندرمسيرهاىسختوصعبالعبور اين انسجام و همبستگى اجتماعى نمودى آشكارتر پيدا مىكند.
3. امنيت عاطفى و هويت
دين از طريق آيينها و مراسم، امنيت عاطفى و هويت و نقطه اتكاى ثابتى در بحبوحه ناسازگارىها در آرا و عقايد براىانسان به بار مىآورد. برگزارى مراسمى همچون نخلگردانى در يزد، اين امنيت عاطفى و هويت را براى مردم اين خطهايجاد مىكند.
4. حيثيت اجتماعى
عاطفه جمعى ناشى از مناسك اجتماعى نوعى سرافرازى و غرور به وجود مىآورد و كنشگران شركتكننده در آن، منافعخود و ديگران را يكى ديده و خود را متعلق به جمع و جمع را از آن خود مىدانند. در برگزاركنندگان مراسم ماه محرم دريزد و حملكنندگان نخل يزد به خوبى و آشكارا اين سرافرازى و غرور جمعى را مىتوان ديد.
5. باورهاى مردم در مورد نخل
«باورها» اساس مراسم و مناسك هستند. در واقع، مراسم و آيينهاى مختلف بر اساس باورداشتهاى مختلف انسانشكل مىگيرد. در مورد مراسم، نخلگردانى و باور و اعتقاد كلى، كه اساس اين رسم را بنيان نهاده است، در مراسمنخلگردانى، رفتارهاى مختلفى از مردم مشاهده مىشود كه هريك از آن رفتارها بر اساس باور و اعتقادى صورتمىگيرد. برخى از اين باورها به قرار زير است:
برخى اعتقاد دارند كه اگر زن نازايى، هنگام حركت نخل از زير نخل عبور كند، صاحب فرزند مىشود و حاجت وىبرآورده مىشود.
مردم باور دارند كه اگر كودكى بيمار باشد، اگر هنگام حركت نخل، وى را از روى نخل عبور دهند، شفا مىيابد. عبوردادن كودك توسط كسى كه بر نخل سوار است، انجام مىگردد. البته امروزه، اكثر اهالى سعى مىكنند كودكان خود را ازروى نخل عبور دهند تا فرزند آنها همواره سالم باشد.
اگر در هنگام حركت نخل در كوچههاى تنگ و باريك، نخل به ديوار خانهاى برخورد نمايد، عقيده دارند كه اتفاقناگوار و ناراحتكنندهاى در آن خانه رخ مىدهد. به همين دليل، كسى كه بر نخل سوار است بايد سعى كند نخل با ديوارخانهاى برخورد نكند. در صورتى كه نخل با ديوار خانهاى برخورد كند، صاحب خانه سعى مىكند براى رفع بدشگونىآن گوسفندى قربانى كند.
زنان براى برآورده شدن حاجات خود اعتقاد دارند كه در شبهاى تاسوعا و عاشورا تا صبح در كنار نخل در حسينيهچراغ نفتى روشن كنند.
نذرهاى نخل
نذرهايى كه براى نخل ادا مىشود، بخشى از اعتقادات و باورهاى مردم را تشكيل مىدهد كه به دنبال آن مراسمى نيزبرگزار مىشود. نذرهاى مختلفى را كه براى نخل ادا مىشود، مىتوان به دو گروه تقسيم كرد:
الف. نذرهايى كه براى تزيين نخل به كار مىرود عبارتند از:
انواع پارچههاى قيمتى و ابريشمى قديمى كه در پوشاندن نخل به كار مىرود.
انواع زيورهاى نقرهاى كه به جلوى نخل مىدوزند و آويزان مىكنند.
اگر پسر جوانى فوت كرده باشد قباى دامادى وى را نذر نخل مىكنند.
گاهى زنى كه داراى فرزند نمىشود، لباس عروسى خود را نذر نخل مىكند.
ب. نذرهايى كه به شكل خوردنى و نوشيدنى در پاى نخل به عزاداران داده مىشود، عبارتند از:
انواع ميوههاى فصل؛ انواع حلواها؛ شربتهاى مختلف؛ نان و قند.
برخى قند را در پاى نخل حل كرده به صورت شربت بين مردم پخش مىكنند. برخى نيز كله قندها را به فردى كه سوارنخل است مىدهند تا وى آن را در پذيرايى از عزاداران استفاده كند. همچنين تعدادى آن را به باباى نخل و ديگر افرادمحتاج مىدهند. در مورد نذر نان نيز به اين شكل عمل مىشود.
بايدها و نبايدهايى درمورد نخلها
ـ در برگزارى هر آيين و رسمى، ما همواره با مجموعهاى از بايدها و نبايدهايى رو به رو هستيم كه به صورت عرفدرآمده و به صورت قوانين غيررسمى، چارچوب رفتارهاى افراد در برگزارى آن مراسم مىباشد. شدت نظارت اجتماعىنيز بر اين رفتارها متفاوت است. در اين قسمت، به بايدها و نبايدهايى كه در برگزارى مراسم نخلگردانى مورد توجهاست اشارهاى خواهيم داشت.
ـ پيش از نخلگردانى، نخل بايد تزيين شود. در تزيين نخل فقط باباى نخل حق دارد كه با نذورات مردم نخل رابيارايد. اگر باباى نخل در آن زمان حضور نداشته باشد، يكى از افراد معتمد و هم طايفه او مىتواند نخل را تزيين كند. درضمن در تزيين نخل، افراد معتمد و همسر وى مىتوانند كمك كنند.
ـ در روز تاسوعا نخل را با پارچه سبز مىپوشانند. ولى در روز عاشورا چون روز قتل است، پارچه روى نخل بايدسياه شود.
ـ نخل هر محله بايد مسيرهاى مشخصى را طى كند. اين مسيرها نيز در حوزه جغرافيايى هريك از محلهها قرار دارد.در روز عاشورا مسيرهاى نخل طورى است كه در يكى از كوچههاى روستا با هم روبهرو مىشوند.
در روز تاسوعا نخل نبايد بر زمين گذاشته شود.
نتيجهگيرى
تا آنجا كه به شعائر مربوط به محرم مىشود، هر مراسم عزادارى مىتواند پس زمينه واقعه كربلا باشد و شخص را به يادشهادت امام حسين عليهالسلام بيندازد. مرگ بىترديد هميشه همراه انسان است و مقصدى است كه بايد به آن رهسپار شد. ولىدر لحظات خاصى از تاريخ، حوادثى رخ مىدهد كه در هميشه تاريخ جاودانند و به صورت يك سنت ماندگار درآمدهاست. و در همه نسلها تداعى و تكرار مىشود.
فاجعه شهادت امام حسين عليهالسلام و شهداى كربلا از حوادث ماندگار تاريخ است. عمق فاجعه به حدى است كه هرگز ازاذهان فراموش نمىشود.
نخلگردانى صورت تمثيلى تابوت شهادت در نمايشهاى آيينى شبيهگردانى است. در حالى كه اشاره به اقتدار وشكوه قدسى شهيد دارد، رنگ سياهى و تباهى مرگ را از هستى شهيدان مىزدايد و افق ديد را به گستره زندگى سرمدىهمراه با پيروزى آنها مىگشايد. همچنين شوق و شور ستيزندگى و جانبازى را نيز در بستر احساس تشييعكنندگان ديندارمعتقد برمىانگيزد و انديشه و آرمان استقبال از شهادت را براى دستيابى به حيات ابدى، در ذهنيت جمعى آنان تقويتمىكند.
تشييع تابوتهاى تمثيلى شهيد، در سالروز شهادت شهيدان، از سويى حديث قدرت خداوند را در تبيين فلسفه مرگو تجديد حيات شهيدان دين، باز مىنمايد و از سويى ديگر، اسطوره باززايى و جاودانگى و پيروزى شهيدان را در تاريخحيات استمرار مىبخشد. افزون بر اين، رسم نخلگردانى نوعى دگرگونى ذهنى، آرمانى در جمع مردم ديندارشركتكننده در مراسم سوگ سرور و سالار شهيدان حضرت سيدالشهدا عليهالسلام پديد مىآورد. اين دگرگونى جماعت مؤمنو معتقد به فلسفه شهادت را در پذيرش پديده مقدس و مبارك شهادت و زنده و پايدار نگه داشتن شور و تبشهادتخواهى كمك مىكند و ارزش و اعتبار مفهوم شهادت را در ذهن آنان استعلا مىبخشد و پيوند يگانگى وهمبستگى مردم را با فرهنگ مذهبى نياكان و شهيدان تاريخ استوار مىسازد. اين چنين رويارويى كه در يك زمينه و متناعتقادى و مذهبى صورت مىگيرد، جانمايه حماسى دارد و داراى توان نهفته (بالقوه) ماندگار شدن است. بنابراين،مىتواند در ژرفترين لايههاى فرهنگى، با باورهاى مردم درآميزد، ماندگار شود و در پهنه رواج سنتها گسترش يابد. امابراى بروز و كنش آشكار اين توان نهفته، يك عامل ديگر هم لازم است. طرفى كه ظرفيت و گنجايش پذيرش اين محتوارا داشته باشد، و اين همان بن و منشأ دوم مراسم سوگوارى ماه محرم است. اين ظرف، فرهنگ سرزمين اصلى اسلام وسرزمينهاى غربى دنياى اسلام نبود. آن فرهنگها اين خصوصيت را نداشتند فرهنگ ايرانى به لحاظ پيشينه و زمينههاىخاص آيينى كه داشت، و در فضاى شرايط خاص آن روزگار، اين رخداد را پذيرا شد. چنين بود كه در صيقل زمينههاىعاطفى، انسانى و آيينى است كه هنوز زنده و جارى است، رخداد بزرگ كربلا چنان بازتابى يافت كه جهانى شد، و همهزمان، و ماندگار و ديرپا.
مصاحبهشوندگان
ـ هاشمعلى حيدرى، 78 ساله، ساكن يزد، نخلبند.
ـ استاد عباس مجاور، 70 ساله، ساكن يزد، نخلساز.
ـ اصغر حلاجزاده، 72 ساله، ساكن يزد، نخلبند.
ـ جواد ضيغميان، 69 ساله، فرهنگى اهل ذوق و ادب.
- حاج خليل خجسته، 80 ساله، ساكن يزد، آينهبند.
ـ حبيباللّه آيتاللهى، 67 ساله، ساكن يزد، استاد دانشگاه.
- محمدعلى زارع، 35 ساله، ساكن يزد، نخلگردان.
- حسين دهقان، 47 ساله، ساكن مهريز، نخلگردان.
- علىاكبر كارگر، 41 ساله، ساكن مهريز، نخلگردان.
ـ محمد رجايى، 85 ساله، ساكن تفت، نخلساز.
ـ سيدمحمد موسوى، 44 ساله، ساكن تفت، نخلساز.
- اكبر موسوى خرمى، 61 ساله، ساكن تفت، نخلساز.
-
منابع
- ـ برآبادى، سيداحمد و همكاران، مردمشناسى مراسم ماه عزادارى در بيرجند، تهران، مركز نشر تحقيقات قلم آشنا، 1381.
- ـ دهخدا، علىاكبر، لغتنامه دهخدا، تهران، مؤسسه لغتنامه دهخدا، 1349.
- ـ نظرى، زليخا، نخلگردانى در روستاى ابيانه، تهران، پژوهشكده مردمشناسى، 1383.
-
پى نوشت ها
- 1 كارشناس ارشد مديريت فرهنگى دانشگاه خوراسگان. دريافت: 19/3/88 ـ پذيرش: 11/9/88.
- 1ـ علىاكبر دهخدا، لغتنامه، ص 395ـ396.
- 2ـ همان، ص 396ـ398.
- 3ـ علىاكبر دهخدا، لغتنامه، ص 398.
- 4ـ همان، ص 399.
- 5ـ همان.
- 6ـ زليخا نظرى، نخلگردانى در روستاى ابيانه، ص 88ـ90.
- 7ـ همان، ص 90ـ95.
- 8ـ سيداحمد برآبادى و همكاران، مردمشناسى مراسم ماه عزادارى در بيرجند، ص 117ـ119.
- 9ـ همان، ص 119ـ121.
- 10ـ مصاحبه با يكى از سازندگان نخل.
- 11ـ مصاحبه با يكى از سازندگان نخل.
- 12ـ زليخا نظرى، نخلگردانى در روستاى ابيانه، جزوه سازمان ميراث فرهنگى، ص 10.
- 13ـ مصاحبه نگارنده با فرد مزبور.
- 14ـ مصاحبه نگارنده با فرد مزبور.
- 15ـ مصاحبه نگارنده با فرد مزبور.
- 16ـ مصاحبه نگارنده با فرد مزبور.
- 17ـ مصاحبه نگارنده با فرد مزبور.
- 18ـ مصاحبه با يكى از سازندگان نخل سيد محمد موسوى.
- 19ـ مصاحبه نگارنده با فرد مزبور.