سخن آغازين
فلسفه دانش جستوجوى حقيقت و عامل بارورى انديشه انسان و عنصر تعالىبخش حقيقت آدمى است. بدون تفكّر، فلسفه ورزيدن ادّعايى بيش نيست. پذيرش تقليدى يك انديشه يا انكار بىدليل آن روشى فيلسوفانه نيست. تكرار سخن ديگران نيز، هرچند بسيار بزرگ باشند، فضيلتى فلسفى محسوب نمىشود. همتى سترگ و جسارتى سقراطى مىبايد تا انديشههاى گفته و نوشته شده را فهميده، به چالش كشيده و عالمانه قبول يا ردّ نمود و آنگاه سخنى نو، يا نگاهى نو، يا پاسخى نو براى پرسشى نو را بر انبوهى از يافتههاى گذشتگان افزود. آنچه گفته شد، سيره سلف صالح از متفكّران و فيلسوفان مسلمان بوده و گويا ديرزمانى است كه بهاى كافى بدان داده نمىشود. انصاف را مراعات مىبايد؛ هنوز نيز بزرگانى هستند كه چنين كردهاند و مىكنند و چنين مىخواهند. اكنون بر ماست كه چنين كنيم. مايى كه انديشه پا گذاشتن جاى پاى بزرگانى چون طباطبائىها، مطهرىها، جوادىها و مصباحها داريم. بايد بس كرد از تكرار گفتههايى كه گفته شده است! بايد بس كرد از تكرار نوشتههايى كه نوشته شده است! سخنى نو مىبايد! نه آنگونه كه برخى از روى درك نادرست، جهل، خود را تراوش عقل ناب مىنامند، بلكه با خون دل خوردن و ياد گرفتن، فهميدن آنچه فيلسوفان پيشين گفتهاند و نوشتهاند؛ درك كردن مجهولات زمانه؛ و آنگاه پاسخى نو آغازيدن براى پرسشهاى نويى كه كم نيستند. به اميد آن روز!
دبير گروه فلسفه