معرفت، سال بیستم، شماره چهارم، پیاپی 163، تیر 1390، صفحات 53-

    نقش اعتقادات، بینش‏ها و باورهاى دینى

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    محمدمهدی صفورائی پاریزی / *استادیار - جامعه المصطفی العالمیه / m_safurayi@miu.ac.ir
    چکیده: 
    پژوهش حاضر با روش تحلیلى و توصیفى و با هدف شناسایى و استخراج باورهاى دینى مؤثر در تقویت، استحکام و کارآمدى خانواده از آیات و روایات صورت گرفته است. در این پژوهش، به مهم‏ترین بینش‏ها و باورهاى دینى اشاره شده است که بر روابط و رفتارهاى اعضاى خانواده اثر مى‏گذارد و آن را به خانواده‏اى کارآمد تبدیل مى‏کند؛ چنان‏که نبود چنین بینش‏هایى، سبب ناکارآمدى خانواده و شکل‏گیرى روابط نامناسب خواهد شد. نتایج پژوهش نشان داد که بر اساس منابع دینى، ایمان به خدا، اعتقاد به رسالت و امامت و زندگى پس از مرگ، مهم‏ترین باورهاى دینى‏اند که خانواده را کارآمد مى‏کند. بر اساس نتایج پژوهش بینش‏ها، باورهاى دینى از سه بُعدِ معنادهى به زندگى، اجراى وظایف و تکالیف توسط اعضاى خانواده، و مواجهه با مشکلاتى که در خانواده پدید مى‏آید، بر کارآمدى خانواده اثر مى‏گذارد.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سال بیستم ـ شماره 163 ـ تیر 1390، 53ـ65

    محمدمهدى صفورائى*

    چکیده

    پژوهش حاضر با روش تحلیلى و توصیفى و با هدف شناسایى و استخراج باورهاى دینى مؤثر در تقویت، استحکام و کارآمدى خانواده از آیات و روایات صورت گرفته است.

    در این پژوهش، به مهم‏ترین بینش‏ها و باورهاى دینى اشاره شده است که بر روابط و رفتارهاى اعضاى خانواده اثر مى‏گذارد و آن را به خانواده‏اى کارآمد تبدیل مى‏کند؛ چنان‏که نبود چنین بینش‏هایى، سبب ناکارآمدى خانواده و شکل‏گیرى روابط نامناسب خواهد شد.

    نتایج پژوهش نشان داد که بر اساس منابع دینى، ایمان به خدا، اعتقاد به رسالت و امامت و زندگى پس از مرگ، مهم‏ترین باورهاى دینى‏اند که خانواده را کارآمد مى‏کند. بر اساس نتایج پژوهش بینش‏ها، باورهاى دینى از سه بُعدِ معنادهى به زندگى، اجراى وظایف و تکالیف توسط اعضاى خانواده، و مواجهه با مشکلاتى که در خانواده پدید مى‏آید، بر کارآمدى خانواده اثر مى‏گذارد.

    کلیدواژه‏ها: خانواده، باور دینى، ایمان، اعتقاد، معاد، رسالت و امامت.

    مقدّمه

    اعتقاد و عقیده از ریشه عقد و عقد به معناى بستن، پیوندزدن و گره‏خوردن است. پیوند و بستن چیزى به چیز دیگر گاه حقیقى و مادى است، مانند چسباندن جوانه یا شاخه درختى به شاخه درخت دیگر و گاه اعتبارى و معنوى است؛ مانند پیوند زناشویى که صیغه عقد، زن و شوهر را به هم پیوند مى‏دهد.1

    عقیده، چیزى است که به ذهن، فکر و جان انسان بسته مى‏شود و پیوند مى‏خورد. وقتى ذهن مى‏پذیرد که انسان پس از مرگ زنده مى‏شود، حقوق دیگران را باید رعایت کرد، به والدین باید احترام گذاشت، زن و مرد به محبت و فرزند به تربیت نیاز دارند و...، معنایش این است که یک باور، نظریه و بینش را انسان پذیرفته و با ذهن شخص پیوند خورده است. این پیوند، عقد و آن بینش عقیده است و زمانى که فردى مى‏گوید: چنین اعتقادى دارم؛ یعنى قلب و دل را بر آن بسته و گره‏زده‏ام.

    زیربناى همه جهت‏گیرى‏هاى انسان در زندگى عقاید و باورهاى اوست. بنابراین عقیده، بالاترین نقش را در زندگى فردى و اجتماعى انسان دارد. اگر باورهاى انسان در زندگى و به ویژه در خانواده صحیح و مطابق با خواسته‏هاى خالق هستى باشد، زندگى او هم در مسیر صحیح و کارآمدى2 قرار خواهد گرفت و اگر بینش‏هاى نادرست، جهت‏دهنده زندگى فرد باشد، زندگى را به بى‏راهه برده، آن را ناکارآمد مى‏سازد. از این‏روست که اسلام بیش از هر چیز به اصلاح شناخت و بینش‏هاى انسان اهمیت مى‏دهد و برترین افراد را از نظر ایمان کسانى مى‏داند که از نظر شناخت بر دیگران برترى دارند.3

    این نوشتار برگرفته از پژوهشى است که نگارنده با عنوان «معرفى شاخص‏هاى خانواده کارآمد از دیدگاه اسلام و ساخت آزمون سنجش کارآمدى آن» انجام داده است. در این پژوهش شاخص‏هاى بینشى، اخلاقى و حقوقى خانواده کارآمد از دیدگاه اسلام از منابع دینى استخراج شد و بر اساس نتایج به دست آمده آزمون آن نیز ساخته و به جامعه علمى معرفى گردید.

    این پژوهش به سؤالات زیر پاسخ مى‏دهد:

    1. اعتقادات، بینش‏ها و باورهاى دینى اثرگذار بر کارآمدى خانواده کدام‏اند؟

    2. این بینش‏ها چگونه بر کارآمدى خانواده اثر مى‏گذارند؟

    3. نبود چنین بینش‏هایى چه اثرى بر خانواده مى‏گذارد؟

    منابع دینى ما، یعنى قرآن و سنت، سرشار از توصیه‏هاى اثرگذار بر کارآمدى خانواده است. مجموعه تعالیم اسلامى در مورد خانواده، ما را به نظامى رهنمون مى‏کند که شاخص‏هاى کارآمدى را دربر دارد و پاسخگوى نیازهاى مادى و معنوى خانواده است. در ادامه مهم‏ترین شاخص‏هاى بینشى خانواده کارآمد، از منابع معتبر دینى استخراج و معرفى مى‏شود.

    در این زمینه کتاب یا مقاله‏اى که مستقل و مستقیم به موضوع پرداخته باشد، یافت نشد، ولى مى‏توان به رساله دکترى نگارنده اشاره نمود.4

    1. ایمان به خدا

    اساسى‏ترین باور دینى، ایمان به خدا و یکتاپرستى است. ایمان عبارت است از پذیرایى و قبول مخصوصى از ناحیه نفس در آنچه قبول کرده؛ قبولى که باعث شود نفس در برابر آن ادراک و آثارى که اقتضا دارد، تسلیم شود. علامت این تسلیم و قبول آن است که سایر قوا و جوارح آدمى نیز آن را بپذیرد و مانند خود نفس در برابرش تسلیم شود. هرگاه این ایمان نسبت به خدا باشد، آن را «ایمان به خدا» مى‏گویند. ایمان به خدا که همان اعتقاد قلبى و انجام دادن اعمال صالح است، صفات دیگرى را نیز در روح مؤمن پدید مى‏آورد و براساس شدت و ضعف ایمان، صفات نیز شدت‏وضعف مى‏یابد و همین صفات، تعیین‏کننده رفتارهاى انسان در زندگى فردى و اجتماعى و مادى و معنوى‏اند.5

    ایمان به خداوند آثار متعددى در رفتار انسان و اعضاى خانواده دارد و هریک به شیوه‏اى خاص بر کارآمدى خانواده اثر مى‏گذارد. فردى که خدا را همواره ناظر بر اعمال خود مى‏بیند6 و براساس کلام وحى، آفریدگارش را از رگ گردن به خود نزدیک‏تر مى‏بیند7 مى‏کوشد در برخورد با دیگر اعضاى خانواده و اداى وظایف و رعایت حقوق، رضایت او را جلب کند و رفتارهایش را در زندگى خانوادگى براى رسیدن به رشد، تعالى و کمال تنظیم نماید. انسانى مى‏تواند به کمال و سعادت برسد که از آرامش برخوردار باشد. آرامش نیز خود در فضاى خانواده‏اى آرام به وجود خواهد آمد و با خانواده آرام کارآمدى آن نیز تأمین خواهد شد. در تعالیم مذهبى اصلى‏ترین عامل براى رسیدن به آرامش و حفظ آن، «ایمان به خداوند» بیان شده است. در روایتى کوتاه و پرمعناى امیرمؤمنان على علیه‏السلام مى‏فرمایند: «ایمان بیاور تا در امان باشى.»8 همچنین آن حضرت ایمان به خدا را مساوى با آرامش و امنیت مى‏دانند و در روایتى دیگر مى‏فرمایند: «ایمان همان امنیت و آرامش است.»9 در ادامه به برخى آثار ایمان و چگونگى آرام‏بخشى آن‏اشاره‏مى‏شود.

    الف. خوش‏بینى

    یکى از آثار ایمان مذهبى، خوش‏بینى به جهان خلقت و هستى است. ایمان به تلقّى فرد مؤمن از جهان شکل خاصى مى‏دهد، به این نحو که آفرینش را هدفدار و زندگى را معنادار مى‏کند. از دیدگاه چنین فردى هدف از زندگى خانوادگى رسیدن به تکامل و سعادت است. این طرز تلقّى از جهان، دید انسان را درباره نظام کلى هستى و قوانین حاکم بر آن خوش‏بینانه مى‏سازد.

    «قیافه دنیا در نظر مردم با ایمان فرق مى‏کند؛ چراکه مردم مذهبى به طور کلى قبول دارند که هر واقعه و امرى که به زندگى آنها ارتباط دارد، انعکاسى از مشیّت الهى است.»10

    حالت فرد باایمان در کشور هستى، مانند حالت فردى است که در کشورى زندگى مى‏کند که قوانین و دستورهاى حکومتى آن را صحیح و عادلانه مى‏داند؛ به حسن نیت گردانندگان اصلى کشور نیز ایمان دارد و به طور طبیعى زمینه ترقى و تعالى را براى خویش و دیگر اعضاى خانواده‏اش فراهم مى‏بیند و معتقد است تنها چیزى که ممکن است سبب ناکامى او شود، سستى و کم‏کارى خود اوست. این اندیشه او را با خوش‏بینى و امیدوارى به حرکت و جنبش وا مى‏دارد و براى غلبه بر مشکلات احتمالى از هیچ تلاشى فروگذار نیست.

    اما درون اعضاى خانواده بى‏ایمان پر از عقده، کینه و ناآرامى است. سرپرست خانواده به فکر اصلاح خویش و اعضاى خانواده‏اش نمى‏افتد. اعضاى این جامعه کوچک از زندگى لذت نمى‏برند و با مشاهده کوچک‏ترین مشکلى فریاد اعتراض آنان بلند مى‏شود که چرا من باید دچار چنین مشکلاتى باشم. قرآن کریم نیز مى‏فرمایند: «هر کس از توجه و یاد من روبرگرداند، زندگى سخت و پر از فشارى خواهد داشت.»11 براساس مفهوم و معناى این آیه شریفه زندگى خانوادگى براى اعضاى مؤمن و خوش‏بین آن لذت‏بخش خواهد بود و شرایط سخت آن را نیز براى آنان قابل تحمل خواهد کرد.

    خانواده کارآمد نیازمند درک خوبى‏ها، بدى‏ها و علل پدیدآورنده آنهاست. اعضاى خانواده کارآمد از خوبى‏ها براى پیشرفت و رسیدن به کمال استفاده مى‏کنند و براى افزایش آنها پیوسته در تلاش‏اند و با شناسایى عوامل پدیدآورنده بدى‏ها و ناملایمات راه را بر بروز آنها مى‏بندند. انسان مؤمن براساس ایمان به خدا، جهان را به نور حق و حقیقت روشن مى‏بیند. این روشن‏بینى فضاى روح و جان او را روشن مى‏کند و در پرتو نور ایمان و عنایات خداوند متعال به حل مشکلات و برداشتن موانع پیشرفت مى‏پردازد. برخلاف فرد بى‏ایمان که در مواجهه با سختى‏هاى زندگى دچار اضطراب و به‏هم‏ریختگى مى‏شود و جهان در نظرش پوچ و تاریک به نظر مى‏آید.

    چنین فردى به جاى اینکه به تلاش و پیشرفت فکر کند، از زندگى ناامید و فضاى مطلوب آن را به محیطى ناامن و ناکارآمد تبدیل مى‏کند. فرزندان این خانواده نیز براى مقابله با عوامل پدیدآورنده ناکارآمدى آموزش کافى نمى‏بینند.

    ب. امیدوارى

    فرد باایمانِ خوش‏بین، به نتیجه مطلوب تلاش‏هاى خود امیدوار است. در منطق مؤمن، خداوند به تلاش‏هاى او بى‏توجه نیست، بلکه دستگاه آفرینش و خالق آن، پشتیبان افرادى است که در راه حق و حقیقت و درستى و عدالت و خیرخواهى تلاش مى‏کنند و معتقدند اگر «خدا را یارى کنید خداوند شما را یارى خواهد کرد»12 و «اجر و پاداش نیکوکاران هرگز هدر نمى‏رود.»13 مؤمن به کمک خداوند امیدوار است و در بحران‏هاى زندگى و براى دست‏یابى به اهدافش دست یارى به سوى خداوند دراز مى‏کند و این امید او را به اهدافش خواهد رساند و به خانواده‏اى کارآمد دست خواهد یافت. کمبودهاى زندگى که براى بعضى دردناک و سبب ناکارآمدى است، در پرتو امید به یارى خداوند برطرف خواهد شد.

    انسان فطرتا جویاى سعادت خویش است و از داشتن آینده‏اى بدون کمال و همراه با محرومیت گریزان است. هر فردى به این امید تشکیل خانواده مى‏دهد که آینده‏اى درخشان‏تر از زمان تنهایى خود داشته باشد. افراد در کنار خانواده کارآمدِ والدین خود نیز به دنبال کسب کمال و سعادت‏اند، اما سعادت بیشتر را در آینه تشکیل خانواده همراه با فرزندانى با سعادت مى‏بینند. دو چیز مهم و اساسى مایه سعادت انسان و خانواده مى‏گردد: اولى تلاش و دومى اطمینان به شرایط بیرونى براى به ثمر رسیدن تلاش‏ها و در نتیجه تأمین سعادت و کارآمدى خانواده. مؤمن درباره آنچه به خودش مربوط است تردید ندارد. اما آنچه انسان را در مورد اهداف و نتایج تلاش‏هایش در آینده به اضطراب و نگرانى مى‏کشاند، بى‏اطلاعى از همراهى جهان خارج و مادى است. انسان بى‏ایمان نمى‏داند و برایش روشن نیست آیا کار خوب فایده دارد؟ آیا صداقت و امانت ثمربخش است؟ آیا با همه تلاش‏هایى که مى‏کند و وظایفى که انجام مى‏دهد پایان کار محرومیت است یا موفقیت؟ ایمان مذهبى براین اساس که انسان یک طرف معامله است و طرف دیگر آن خداوندى است که به او ایمان دارد، دچار نگرانى از آینده نمى‏شود و اطمینان‏خاطر دارد خداوند هرگز او را تنها نخواهد گذاشت و در سختى‏ها دست او و اعضاى خانواده‏اش را خواهد گرفت. در نگاه انسان باایمان، هرچند او در ظاهر و از جهت مادى پیشرفت نکند، خداوند تلاش‏هایش را خواهد پذیرفت و از پاداش خود بى‏نصیب نخواهد گذاشت. آرامش چنین فردى سبب پدید آمدن آرامش در خانواده و در نتیجه کارآمدى آن خواهد شد.

    ج. لذت معنوى

    یکى دیگر از آثار ایمان مذهبى، برخوردارى بیشتر از یک سلسله لذت‏هاست که «لذت معنوى» نامیده مى‏شود. انسان داراى دو گونه لذت است: یکى لذت‏هایى که به یکى از حواس انسان تعلق دارد و بر اثر برقرارى ارتباط میان یک عضو با جهان خارج حاصل مى‏شود، مانند لذتى که چشم از دیدن، گوش از شنیدن، دهان از راه چشیدن و لامسه از راه تماس مى‏برد؛ دیگرى لذت‏هایى که با عمق روح و جان آدمى مربوط است و به هیچ عضو خاصى مربوط نیست و تحت تأثیر برقرارى رابطه با یک ماده بیرونى حاصل نمى‏شود، مانند لذتى که انسان از احسان و خدمت به اعضاى خانواده خود مى‏برد، لذتى که از محبوبیت و احترام همسر و فرزندانش دریافت مى‏کند یا لذتى که از موفقیت خود یا فرزندش مى‏برد که نه به عضو خاصى تعلق دارد و نه تحت تأثیر مستقیم یک عامل مادى خارجى است. لذت معنوى مایه شادابى اعضاى خانواده و کارآمدى است.

    لذت‏هاى معنوى از لذت‏هاى مادى، هم قوى‏ترند و هم پایدارتر. در زبان دین، از «طعم ایمان» و «حلاوت ایمان» یاد شده است. ایمان حلاوتى بیش از همه حلاوت‏ها دارد. لذت معنوى آن‏گاه مضاعف مى‏شود که کارهایى از قبیل احسان و خدمت به اعضاى خانواده از پیروى از حس دینى ناشى گردد و براى خدا انجام شود و در قلمرو «عبادت» قرار گیرد. بالاترین و بهترین تأثیر لذت معنوى کاهش و رفع اضطراب ناشى از عوامل درونى و بیرونى است. آرامشى که از لذت معنوى براى خانواده و اعضاى آن حاصل مى‏شود، کارآمدى خانواده را افزایش مى‏دهد و همه آنان را براى تلاش بیشتر در جهت کمال و بالندگى سوق مى‏دهد.

    د. کاهش ناراحتى‏ها

    بشر در زندگى، خواه ناخواه، همچنان‏که خوشى‏ها، شیرینى‏ها، به‏دست‏آوردن‏ها و کام‏یابى‏هایى دارد، رنج‏ها، مصیبت‏ها، شکست‏ها، از دست دادن‏ها، تلخى‏ها و ناکامى‏هایى نیز دارد و روشن است که بشر موظف است با طبیعت دست و پنجه نرم کند و تلخى‏ها را به شیرینى تبدیل نماید. اما برخى از حوادث جهان مثل پیرى قابل پیش‏گیرى یا برطرف ساختن نیست. انسان، خواه ناخواه به سوى پیرى گام برمى‏دارد، چراغ عمرش رو به خاموشى مى‏گراید و ناتوانى، ضعف، پیرى و سایر عوارض چهره زندگى را دگرگون و فرد را ناراحت مى‏کند. علاوه بر این، اندیشه مرگ و نیستى، چشم بستن از هستى، جدایى از کسانى که به آنها دل‏بستگى داشته است، رفتن و جهان را به دیگران واگذاشتن، به نوعى دیگر انسان را رنج مى‏دهد و سبب از دست دادن امید به زندگى و بى‏رغبتى به کارها مى‏شود.

    ایمان مذهبى در انسان نیروى مقاومت مى‏آفریند و تلخى‏ها را قابل تحمل مى‏کند و انسان باایمان مى‏داند هر چیزى در جهان حساب معینى دارد و اگر واکنش در برابر تلخى‏ها به نحو مطلوب باشد، به فرض اینکه خود این جبران‏ناپذیر باشد، به نحوى دیگر از طرف خداوند متعال جبران مى‏شود. پیرى به حکم اینکه پایان کار نیست، مطبوع و دوست‏داشتنى مى‏گردد، به ویژه زمانى که علاوه بر دست یارى خداوند، دست فرزندان نیز یار و یاور والدین سالخورده باشد. در خانواده کارآمد اعضاى مؤمن و جوان آن هرگز افراد سالخورده را فراموش نخواهند کرد و بیش از دوران جوانى به آنان رسیدگى خواهند کرد. ایمان مذهبى فرزندانى صالح پرورش مى‏دهد و فرزند صالح به زبان دین «عمل صالح» انجام مى‏دهد و ناراحتى را از دل والدین پیر خود مى‏زداید. فرزندى که با عمل صالح خود دل و جان والدین خود را شاد کرده، امیدوار است که در آینده فرزندان او نیز چنین کنند.

    ه . سکینه (آرامش‏خاطر)

    «سکینه» در لغت، به معناى وقار، سنگینى و آرامش است و برخى آن را به هیئت خاص جسمانى معنا کرده‏اند که از آرامش اعضا حاصل مى‏شود.14 افراد مؤمن داراى نوعى آرامش و اطمینان‏اند که هرگونه وحشت و دودلى از آنان زایل مى‏شود. این آرامش زاییده ایمان است. مؤمنان هنگامى که به یاد قدرت بى‏پایان خداوند متعال مى‏افتند، امیدوارمى‏شوندودرپرتوآن‏مشکلات‏خودراحل‏شده‏مى‏بینند.

    همان‏طور که امواج خروشان و غلطان اقیانوس نمى‏تواند آرامش و ژرفاى آن را بر هم زند و امنیت آن را پریشان سازد، شایسته است که دگرگونى‏هاى سطحى و موقت زندگى، آرامش درونى انسانى را که عمیقا به خداوند ایمان دارد، بر هم نزند؛ چراکه انسان متدین واقعى، تسلیم دگرگونى نمى‏شود و توازن شخصیت خویش را حفظ مى‏کند و همواره آماده مقابله با مسائل ناخوشایندى است که احتمالاً روزگار برایش پیش مى‏آورد. خداوند در قرآن کریم مى‏فرماید: «و آرامش را بر کسانى که از ایمان بهره‏اى داشته باشند، نازل مى‏فرماید.»15

    مفسران قرآن «سکینه» را از ماده سکون به معناى آرامش دل دانسته‏اند؛ آرامشى که انسان در عزم و اراده خود دارد و هیچ‏گونه اضطراب و نگرانى به خود راه نمى‏دهد؛ مانند شخص حکیم، یعنى کسى که داراى ملکه اخلاقى (حکمت) باشد که در کارهاى خودش چنین آرامشى دارد. این آرامش را نیز از خواص ایمان برشمرده‏اند. علّامه طباطبائى براى واضح شدن معناى «سکینه» مقدّمه‏اى ارائه مى‏دهند:

    انسان روى غریزه فطرى، کارهاى خود را با تعلیق انجام مى‏دهد؛ یعنى یک سلسله مقدّمات عقلى که مشتمل بر مصالح زندگى و مؤثر در سعادت واقعى و موافق با غرض صحیح اجتماعى است، ترتیب مى‏دهد و از آنها نتیجه مى‏گیرد که چه کارى را بکند و چه کارى را نکند، در صورتى که روى اسلوب فطرت مشى کند و جز آنچه براى سعادت حقیقى‏اش سودمند است، در نظر نگیرد، این کار فکرى با آرامش‏خاطر و بدون هیچ‏گونه تزلزل و اضطراب انجام مى‏گیرد، ولى در صورتى که به زندگى مادى بچسبد و از هوا و هوس خود پیروى کند، امر بر او مشتبه شده، نیروى وهم و خیال با فریبندگى و آرایش‏گرى مخصوص به خود در اندیشه‏هایش مداخله مى‏کند و از سویى از راه راست منحرفش مى‏سازد و از سوى دیگر او را در تصمیم خود سست و در اقدام به کارهاى سخت و سنگین، مضطرب مى‏نماید.16

    مؤمن همچون کسى است که بر تکیه‏گاهى استوار و پایه‏اى ویران‏نشدنى تکیه زده و امور خود را بر معارف حق و اعتقادات شک و شبهه‏ناپذیر، مبتنى ساخته است. او در کارها طبق فرمان الهى اقدام مى‏کند و چیزى را متعلق به خودش نمى‏داند تا ترس از بین رفتنش را داشته باشد. مؤمن از فقدان چیزى اندوهگین نمى‏شود و براى تشخیص خیر و شر دچار اضطراب و دودلى نمى‏گردد. در ادامه، علّامه طباطبائى شخص بى‏ایمان را همچون افراد بى‏سرپرستى مى‏داند که به کارشان رسیدگى نمى‏شود و خیالات و احساسات شوم، از هر طرف بر آنان حمله و آنها را دچار اضطراب شدید مى‏کند.

    ایشان براى این ادعاى خود، شواهدى از آیات قرآن کریم مى‏آورند:

    «خدا دوست مؤمنان است.»17 «خدا دوست کسانى است که ایمان دارند. آنان را از تاریکى‏ها به سوى نور مى‏برد، و کسانى که کفر ورزیدند، دوستانشان گردن کشانند که از نور به سوى تاریکى‏ها بیرونشان مى‏برند.»18 «ما شیطان‏ها را دوستان کسانى قرار دادیم که ایمان نمى‏آورند.»19 «شیطان به شما نوید فقر مى‏دهد و به کار زشت وا مى‏دارد، ولى خدا به شما نوید آمرزش مى‏دهد.»20 «همانا دوستان خدا نه ترسى برایشان است و نه اندوهناک مى‏شوند... .»21

    خلاصه «سکینه عبارت است از یک روح الهى یا ملازم با یک روح الهى که سبب آرامش دل و اطمینان و آسودگى خاطر مى‏شود.»22

    و. توکل

    باور دینى دیگرى که نتیجه ایمان مذهبى است، توکل بر خداوند است. توکل بر خداوند یعنى فرد در همه امور زندگى اعتماد و تکیه‏اش بر قدرت اوست.23 انسان باایمان اداره جهان و تمام تغییر و تحولات آن را در تصرف خداوند و در احاطه اراده او مى‏داند. انسان‏ها در رویارویى با حوادث و مسائل زندگى به دو دسته عوامل نیازمندند: الف. اسباب و علل مادى در خارج؛ ب. شرایط روانى ویژه‏اى که به فرد کمک کند با مسائل بهتر مواجه شود. توکل برخداوند هر دو دسته شرایط را فراهم مى‏آورد. گاهى ضعف اراده، ترس، دلهره و اشراف کامل نداشتن بر موقعیت‏ها موجب مى‏شود فرد نتواند از روش‏هاى مناسب و مطلوب براى رویارویى با مشکل و حل آن استفاده کند. توکل بر خدا باعث تقویت اراده و کاهش تأثیر عوامل مزاحم مى‏شود و فرد را در کوشش براى حل مسائل زندگى و رسیدن به تعادل و سازگارى تواناتر مى‏کند و زمینه تحقق خانواده‏اى کارآمد فراهم مى‏شود. اعضاى خانواده در فرآیند زندگى با مشکلات وکاستى‏هاى متعددى روبه‏رو مى‏شوند. ورشکستگى اقتصادى، دزدیده شدن اموال، از دست دادن شغل، بیمارى‏هاى جسمى و روانى، از دست دادن عزیزان و... براى خانواده مشکل‏سازند و گاهى عامل ناسازگارى در خانواده مى‏شوند و حتى گاهى خانواده را با بن‏بست مواجه مى‏کنند. در چنین اوضاعى که به ظاهر تمام اسباب و نشانه‏هاى مادى از حل نشدن مشکل حکایت مى‏کند، توکل بر خداوند متعال سبب تقویت اراده و قوت قلب اعضاى خانواده مى‏شود و روزنه امیدى در برابر افراد مى‏گشاید و گاهى اوقات مشکلات را از راه‏هایى حل مى‏کند که به هیچ وجه به ذهن افراد خطور نمى‏کرده است.24

    نکته مهمى که بر کارآمدى خانواده مى‏افزاید و به آنان در مواجهه با نابسامانى‏ها یارى مى‏دهد، توصیه متقابل اعضاى آن به توکل بر خداوند و خالق هستى است. این نکته براى زنان اهمیت بیشترى دارد و مثبت‏تر ارزیابى شده است؛ زیرا در حالى که حل بیشتر مشکلات و به ویژه مشکلات اقتصادى بر عهده مرد است، تقویت روحیه مرد براى مدیریت و حل مشکلات از جانب دیگر اعضاى خانواده و مخصوصا همسر اهمیتى دو چندان دارد.25

    ز. پذیرش مقدرات الهى

    رضایت دادن به مقدرات الهى و تسلیم بودن در مقابل آن، از آثار ایمان به خداوند است. پدید آمدن این حالت مبتنى بر فراهم شدن زمینه‏هاى شناختى و عاطفى است. فرد باید باور داشته باشد که همه رویدادهاى جهان هستى منوط به اذن خداوند و قدرتى است که او به اسباب و علل مى‏دهد.26 دست‏یابى انسان به این شناخت و آگاهى که خداوند نه تنها به مصالح انسان آگاه‏تر است، بلکه خیرخواه‏تر از خود آنها نسبت به خودشان است، سبب مى‏شود فرد بپذیرد که همه حوادث در جهت خیر و صلاح انسان‏ها روى مى‏دهد و از جهت عاطفى نیز از بروز حوادث راضى است و در مقابلِ خواست خداوند تسلیم است. این حالت به ویژه براى شرایطى سودمند است که حوادثى روى دهد که تلاش و خواست انسان‏ها در آن نقشى نداشته باشد. حوادثى مانند زلزله، مرگ عزیزان و بیمارى‏هاى بى‏درمان غالبا از حیطه اختیار و اراده افراد خارج است. بروز این حوادث برخى خانواده‏ها را دچار تنش و ناسازگارى مى‏کند و گاهى ممکن است برخى از اعضا، دیگر اعضا را به سبب بروز مشکل سرزنش کنند و این امر نیز بر ناسازگارى‏ها مى‏افزاید.27

    در چنین موقعیت‏هایى اعضاى خانواده‏اى که در برابر قضاى الهى تسلیم و راضى باشند، رویارویى آنان با مشکلات سهل‏تر خواهد شد. حالت رضایت باعث مى‏شود اعضاى خانواده بروز حوادث و مشکلات را مثبت و تکامل‏بخش بشمارند و زمینه سازگارى و پذیرش آنها آسان‏تر فراهم شود. پذیرش و تسلط بر نابسامانى و ناسازگارى‏ها تضمین‏کننده کارآمدى خانواده است.

    2. اعتقاد به رسالت و امامت

    دومین رکن دین‏دارى باور به رسالت انسان‏هایى از سوى خداوند است که در تاریخ اسلام و دیگر ادیان الهى به عنوان انبیاى الهى شناخته شده‏اند. در فرهنگ شیعى در راستاى تکمیل رسالت نبى مکرم اسلام و خاتم پیامبران، حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، وصایت و جانشینى آن حضرت به «امامت» معروف است و این جانشینى به عهده چهارده امام پاک و معصوم واگذار شده است.

    نقش باور به اصل نبوت و امامت در زندگى انسان به آموزش امور دینى برمى‏گردد. شناخت تعالیم دین پس از کلام خداوند (قرآن کریم) منحصر به رجوع به سخنان پیامبر گرامى و جانشینان ایشان است، به گونه‏اى که حتى استفاده صحیح از کلام وحى مبتنى بر تفسیر اولیاى دین و مستلزم درک سخنان آنان است. اساس تنظیم و تهیه این پژوهش نیز براساس استفاده از آیات قرآن کریم و روایات به دست آمده از پیامبر خاتم و ائمّه هدى علیهم‏السلامبوده است. اما در بحث حاضر تنها به نقش باور به رسالت و امامت در الگوگیرى و الگوپذیرى از آنان در کارآمدى خانواده مى‏پردازیم.

    الگوپذیرى، امرى ضرورى، بایسته و سودمند است و آدمى به اقتضاى طبیعت انسانى خود به دنبال الگویابى است. الگوى28 شایسته و بهنجار و سالم، افکار انسان را منظم مى‏سازد و چگونگى به کارگیرى توان بالقوّه و استعدادهاى نهفته فرد را نیرومند مى‏کند. بر عکس پیروى از الگوهاى ناسالم، آسیب‏هاى جبران‏ناپذیرى به همراه مى‏آورد و خانواده را از هم مى‏پاشد. بنابراین، نمى‏توان و نباید از الگوهایى پیروى کرد که درهاى سلامت دنیایى و سعادت آخرتى را بر روى اعضاى خانواده ببندد و سبب ناکارآمدى خانواده شود.

    انسان تحت تأثیر حس کمال‏جویى که در فطرت و سرشت او نهفته است، به پیروى از الگوهایى راضى مى‏شود که درجه‏هاى بیشترى از کمال را پشت سر نهاده و وجود خویش را به فضایل و صفات پسندیده بیشترى آراسته‏اند. انسان در هر سن و دوره‏اى از زندگى، به ویژه پس از تشکیل خانواده، کمال‏گرا و ترقّى‏خواه است. بنابراین، به عواملى که سبب رشد و شکوفایى این ویژگى شوند، اهمیت مى‏دهد. از این عوامل، الگوهایى هستند که مراحلى از کمال و جاده رشد را پیموده و خانواده کارآمد را تجربه کرده باشند؛ پس قدم در راه آنها مى‏نهد و به پیش مى‏رود. به عبارت دیگر انسان براى سنجش کارآمدى خانواده خود از دو جهت نیازمند الگوى کارآمد است: از یک جهت مى‏خواهد با الگوگیرى براى تشکیل خانواده‏اى کارآمد بکوشد و از سوى دیگر با مقایسه خانواده خود با خانواده‏هاى کارآمد مى‏خواهد بداند آیا در مسیر دست‏یابى به کارآمدى حرکت مى‏کند یا خیر؟

    همان‏گونه که اگر ابزار سنجش و ارزیابى همچون متر، عدد، ساعت و دماسنج را از اجتماع انسانى بگیرند، زندگى، دشوار و رنج‏آور مى‏شود و انسان‏ها در عادى‏ترین مسائل زندگى سرگردان خواهند شد، همچنین اگر الگوهاى انسانى مناسب براى افراد بشر وجود نداشته باشد، جامعه در ابهام و سرگردانى به سر خواهد برد.

    بنابراین، باید الگوى خانواده‏اى کامل و کارآمد وجود داشته باشد تا بتوان براساس آنها درباره رفتار خود داورى کرد. چنین اسوه‏هاى انسانى، همچون پیامبران، ائمّه و اولیاى الهى در طول تاریخ همواره وجود داشته‏اند و اگر انسان خود را با آنان به عنوان افرادى و خانواده‏هایى که به معیارهاى انسانى آراسته‏اند، مقایسه کند، به چگونگى کار خود پى خواهد برد و مسیر شکل‏دهى خانواده‏اى کارآمد را خواهد پیمود.

    الگوها چون معیارها و ملاک‏ها را در اختیار آدمى مى‏گذارند، ارزش و اهمیت دارند. با این حال، صرف وجود معیارها و ملاک‏ها، انسان را از وجود الگوها بى‏نیاز نمى‏کند. الگو در مقایسه با معیارِ صرف، این برترى را دارد که تحقق معیارها را در موجود انسانى نشان مى‏دهد. بنابراین، اگر کسى معیارها را بشناسد، این امر او را از مزیت مشاهده تحقق آنها بى‏نیاز نمى‏کند. براى مثال، ممکن است کسى معیارهاى شعر و شاعرى را به خوبى خوانده و دریافته باشد با این حال، شاگردى کردن در محضر شاعرى برجسته و دیدن آن معیارها در کار و کردار وى، به ویژه از منظر تعلیم و ترتیب، فرصتى است که هرگز نمى‏توان از آن صرف‏نظر کرد. بر این اساس، الگوى عملى در جریان تعلیم و تربیت، جایگاهى اساسى و حذف ناشدنى دارد.

    جایگاه اساسى الگوى عملى در مکتب‏هاى الهى که رسالت اصلى آنها تعلیم و تربیت انسان است، به قدرى برجسته است که خداوند در طول تاریخ براى هدایت هر قوم و گروهى، الگویى عملى به عنوان پیامبر و امام فرستاده است تا مردم را هدایت و راهنمایى کند؛ زیرا عملى‏ترین و پیروزمندانه‏ترین وسیله تربیت، تربیت شدن و تربیت کردن با توجه به نمونه‏اى عملى و زنده است.

    براى تشکیل خانواده‏اى کارآمد و چگونگى تنظیم روابط و نوع رفتارها، همانندسازى با انسان‏هایى که تعالیم دینى به طور کامل در آنان تجلى یافته، ضرورى است. در این‏باره قرآن کریم براى کارایى بهترِ رفتارهاى فردى و خانوادگى و دست‏یابى به کمال معنوى و رشد و بالندگى از افراد دعوت مى‏کند که پیامبر را در زندگى خود الگو قرار دهند29 و از این الگوى کارآمد و نیکو در هیچ‏یک از مراحل زندگى غفلت نکنند. زیرا بر اساس آیات قرآن پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله30 و خانواده او ویژگى‏هاى شخصیتى و رفتارى بسیار مناسبى دارند و از هرگونه ناهنجارى رفتارى، شخصیتى و اخلاقى دورند31 و پیروان آنان هرگز به گمراهى کشیده نخواهند شد.32

    3. اعتقاد به معاد

    اعتقاد به زندگى پس از مرگ در دو بُعد فردى و اجتماعى قابل بررسى است. آثار فردى، در زندگى خصوصى و شخصى هر فردى متجلى مى‏شود، اما لازمه آثار اجتماعى، گرد آمدن افراد در کنار یکدیگر است و تا افراد نباشند آن آثار بروز نخواهد کرد. کانون خانواده اجتماع کوچکى است که از گرد هم آمدن اعضاى خانواده تشکیل شده است. با آنکه اعتقاد به معاد بر همه ابعاد زندگى انسان‏ها اثرگذار است، در این بحث بیشتر بر جنبه‏هاى خانوادگى تأکید مى‏شود. باور به معاد در جنبه‏هاى مختلف زندگى خانوادگى اثرگذار است و ما در اینجا به آنها اشاره مى‏کنیم.

    الف. معنایافتن زندگى

    دو کشتى را تصور کنید که با شمارى سرنشین در اقیانوسى در حرکت‏اند. سرنشینان یکى از این دو امیدوارند دیر یا زود کشتى در کرانه اقیانوس پهلو بگیرد، اما مسافران کشتى دیگر، به عللى، از حیات خویش و پهلو گرفتن کشتى در ساحل قطع امید کرده‏اند و بر این باورند که دیر یا زود امواج اقیانوس آنان را خواهد بلعید و به کام مرگ فروخواهد برد. آیا باور، کردار و واکنش‏هاى این دو دسته یکسان خواهد بود؟

    بدیهى است که دیدگاهشان با هم برابر نیست؛ بلکه اصلاً با یکدیگر قابل مقایسه نمى‏باشند. نگاه دسته اول به مجموعه اقیانوس و کشتى و قوانین حاکم بر آن و روابط مسافران و آنچه پیرامون آنها یافت مى‏شود با طرز نگاه دسته دوم بسیار متفاوت است. دسته اول به این مجموعه با دیدى ستایش‏برانگیز مى‏نگرند؛ زیرا آنها را ارزشمند مى‏شمارند و از اینکه به کشتى سوار شده‏اند خوشحال‏اند یا حداقل پشیمان نیستند. اما دسته دوم آرزو مى‏کنند اى کاش سوار نمى‏شدند و اکنون که گرفتار شده‏اند، منتظرند هرچه زودتر کشتى به قعر اقیانوس برود و این اضطراب و وحشت پایان پذیرد. در نزد اینها، همه این مجموعه، اعم از اقیانوس، کشتى، مسافران و همه اشیاى پیرامونشان بى‏معنا و بى‏ارزش است.

    اعضاى خانواده در فرایند زندگى بسان مسافران آن دو کشتى‏اند که در اقیانوس بى‏کران دنیاى مادى در حرکت است. آنان که حیات را به همین چند روزه دنیا محدود مى‏دانند و بر این گمان‏اند که با سپرى شدن آن، چیزى جز فنا و نیستى در انتظارشان نیست، مانند سرنشینان کشتى‏اى هستند که راه به جایى نمى‏برند و مرگ در انتظارشان است. اینان از اینکه پا به عرصه هستى خانواده گذاشته‏اند گله دارند و مى‏گویند: اى کاش به دنیا نمى‏آمدیم و ازدواج نمى کردیم؛ همان‏گونه که آنان مى‏گفتند: اى کاش بر کشتى سوار نمى‏شدیم. اینان در خانواده به علت توجه نکردن به اهداف متعالى به کارکردهاى محدود زندگى‏خانوادگى اکتفا مى‏کنند و خانواده بر اثر بى‏هدفى به راحتى به جدایى و انحلال کشیده مى‏شود. اعتقاد به زندگى پس از مرگ، خانواده را متوجه اهداف پایدارى مى‏کند که باعث پیوند هرچه بیشتر اعضا و احساس مسئولیت آنان در برابر یکدیگر مى‏شود.

    ب. احساس مسئولیت

    احساس مسئولیت، یکى از عوامل مهمِ مهار رفتار فردى و اجتماعى انسان محسوب مى‏شود. بین انسانى که خود را در مقابل کارهاى خویش مسئول مى‏داند و دیگرى که براى خود مسئولیتى قائل نیست، بسیار فرق هست؛ یکى مقیّد است هر کارى را انجام ندهد، مگر آنکه براى وى و خانواده‏اش در آن مصلحتى وجود داشته باشد، برخلاف دیگرى که مى‏گوید هرچه پیش آید خوش آید. هرقدر احساس مسئولیت تقویت شود نتیجه‏هاى بهتر و دل‏پذیرترى بروز خواهد کرد و به عکس هرچه تضعیف شود آثار ناهنجارى در پى خواهد داشت.

    بر این اساس اهتمام همه مکتب‏ها بر آن است که این احساس را به روش‏هاى گوناگون در وجود پیروان خویش ایجاد و تقویت کنند. شاید مکتبى یافت نشود که براى انسان در مقابل مقامى حقیقى یا حقوقى، مسئولیتى قائل نباشد. البته به مقتضاى اختلاف در منشأ این احساس در هر طرز تفکرى، طبیعى است که آثار حاصل از آن و گستره تأثیر آن، متغیر و متفاوت خواهد بود.

    یکى از آثار پربرکت اعتقاد به معاد بیدار شدن این احساس در سطحى وسیع، در عمق وجود انسان‏هاست؛ به گونه‏اى که همه کارهاى آدمى را، اعم از جسمى و روحى، درونى و بیرونى تحت‏الشعاع قرار مى‏دهد و در مقابل هر کارى، فرد را موظف به پاسخ‏گویى مى‏سازد.

    معتقد به معاد، بر این باور است که فرداى قیامت در پیشگاه عدل الهى مؤاخذه خواهد شد و کارهاى ریز و درشتش را ناقدى بصیر و خبیر به نقد مى‏کشد تا سره از ناسره مشخص گردد.

    از منظر قرآن، انسان موجودى مسئول است؛ یعنى باید جوابگوى عملکرد خود باشد و در آنچه از او سر مى‏زند بى‏اعتنا و سهل‏انگار نباشد، بلکه باید براى هر کارى دلیلى منطقى داشته باشد. بیان دستورهاى دینى، اعم از واجب و حرام، در واقع بیان مسئولیت‏ها و تعهدهایى است که بر عهده انسان است و تذکر به وى در کتاب الهى کمکى است به او تا به نیکى از عهده مسئولیت‏ها برآید و اگر بر اساس آنها عمل کند به راحتى از عهده پاسخ‏گویى به عملکردش برمى‏آید. پس مسئول بودن، مبناى وظیفه داشتن است. قرآن کریم به منظور تأکید بر مسئولیتِ انسان در برابر عملکرد خویش با لحنى آمیخته به انکار و عتاب مى‏فرماید: «آیا انسان گمان مى‏کند بى‏هدف رها مى‏شود؟»33 و در نفى این پندار، حیاتِ مجدد انسان، و جریان مسئولیت‏خواهى و نیز مؤاخذه انسان در روز قیامت را به وى گوشزد مى‏نماید و مى‏فرماید: «پس سوگند به پروردگارت که از همه آنان خواهیم پرسید، از آنچه انجام مى‏دادند.»34

    در مکتب اهل‏بیت علیهم‏السلام و روایات نیز مسئول بودن انسان در مقابل خداوند یکى از روشن‏ترین عناصر ساختارى انسان مؤمن شمرده شده است، به گونه‏اى که مى‏توان گفت این موضوع، مسلم فرض شده و بیشترین تلاش براى متوجه ساختن مؤمنان به لوازم این باور، صرف گشته است. در این‏باره رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرمایند: «آگاه باشید که همه شما نگهبان هستید و در مورد زیردستان خود مسئولید. فرمانروا سرپرست مردم است و درباره آنان مسئول است، مرد سرپرست خانواده است و درباره آنان مؤاخذه خواهد شد و زن سرپرست خانه شوهر و فرزندان اوست و در مورد آنان پرسش خواهد شد.»35

    آن‏گاه که اعضاى خانواده به جهان پس از مرگ معتقد باشند و در مقابل یکدیگر احساس مسئولیت کنند، به اداى وظایف و مسئولیت‏هاى خود پایبندند و از رفتارهاى ناسالم اجتناب مى‏ورزند. در کلمات اولیاى دین در ازاى اجراى وظایف خانوادگى وعده پاداش داده شده است. توجه به این پاداش‏ها و نعمت‏هایى که فرد در جهان آخرت به آنها دست مى‏یابد و سبب آسایش وى در زندگى اخروى مى‏شود، در فرد براى انجام دادن کار انگیزه ایجاد مى‏کند و او را براى فعالیت و کسب نعمت‏ها و پاداش تشویق مى‏نماید. وقتى که عضو خانواده در قرآن کریم مى‏خواند: «شما و همسرانتان در نهایت شادمانى وارد بهشت مى‏شوید. سینى‏هایى از طلا و جام‏هایى در برابر آنها مى‏گردانند و در آنجا آنچه دل‏ها بخواهد و چشم‏ها از آن لذت ببرد، موجود است و شما در آن جاودانید، و این همان بهشتى است که به پاس اعمالى که انجام مى‏دادید، وارث آن شده‏اید.»36 براى رفتار مناسب و متعادل شوق و انگیزه مضاعف مى‏یابد و رفتارهاى بهنجار کارآمدى خانواده را تضمین خواهد کرد. در روایات در مورد پاداش پرستارى از بیمار آمده است فردى که یک شبانه روز در کنار بیمار بماند خداوند او را با حضرت ابراهیم علیه‏السلام محشور مى‏کند و او با سرعت برق از پل صراط مى‏گذرد.37 همچنین اگر کسى غذاى مناسب میل بیمار را به او بخوراند، خداوند از میوه‏هاى بهشتى روزى‏اش خواهد کرد.38 چنین تشویق‏هایى اعضاى خانواده را برمى‏انگیزد که حتى در شرایط دشوار با شوق و انگیزه دیگر اعضاى خانواده را یارى کنند. در چنین شرایطى هم فرد یارى‏دهنده احساس عاطفى مطلوب و مثبتى نسبت به خود و دیگر عضو خانواده پیدا مى‏کند؛ زیرا مى‏داند حتى در صورتى که پاداش خود را در دنیا دریافت نکند، از پاداش اخروى که بیشتر به آن نیاز دارد بى‏نصیب نخواهد ماند و هم بیمار با احساس رضایت از یارى عضو دیگر خانواده‏اش به سرعت بهبود خواهد یافت؛ ارتباط عاطفى عمیقى با وى برقرار خواهد کرد و به هنگام نیاز این تلاش را جبران خواهد کرد. در هر صورت چنین رفتارهایى که مبتنى بر اعتقاد به جهان پس از مرگ است سبب استوارى روابط اعضاى خانواده و کارآمدى آن خواهد شد. روایتى که در مورد بیمارى نقل شد، تنها یک مثال است و احادیث متعددى در مورد رفتارهاى افراد در خانواده و جامعه وجود دارد که جاى ذکر آنها نیست.

    ج. مهارکننده و بازدارنده

    اعتقاد به جهان آخرت نقش مهارکننده و بازدارنده نیز دارد. بسیارى از ناسازگارى‏هایى که در خانواده پدید مى‏آید به مهار نکردن رفتارهایى بازمى‏گردد که اعضا را به تعدّى به حقوق یکدیگر، تحمیل به دیگران و پرخاشگرى‏ها مى‏کشاند. اعتقاد به حسابرسى اعمال در روز قیامت و پاداش و مجازات افراد بر اساس رفتارهایشان و توجه به عواقب نامطلوب تجاوز به حقوق دیگران و فرار از اجراى مسئولیت‏ها، افراد را تا حد زیادى از رفتارهاى نامناسب باز مى‏دارد.

    قرآن کریم یکى از آثار بدخلقى در خانواده را فشار روحى در عالم برزخ مى‏داند، به گونه‏اى که حتى اگر فرد در ابعاد دیگر به وظایف خود عمل کرده باشد ولى در خانواده رفتار نامناسب داشته باشد، در عالم برزخ ـ یعنى فاصله بین انتقال از دنیا و روز قیامت ـ دچار فشار و سختى شدید مى‏شود.39

    در روایات نیز به عواقب نامطلوب بدرفتارى در خانواده اشاره شده است. رسول گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏فرماید: «هر زنى که همسر خود را با زبان بیازارد، خداوند هیچ کار نیک او را نمى‏پذیرد تا موقعى که شوهر خویش را از خود راضى گرداند... و نخستین کسى خواهد بود که به جهنم مى‏رود؛ این مطلب در مورد مردى که همسر خود را آزار دهد صادق است.»40 نتیجه آنکه پیروان راستین اسلام که به روز جزا ایمان دارند و خویشتن را در پیشگاه خدا مسئول مى‏دانند و همواره مراقب اعمال خود هستند، به واجبات الهى عمل مى‏کنند، از محرمات پرهیز مى‏نمایند و مى‏کوشند دامنشان به گناه و ناپاکى آلوده نشود؛ زیرا یقین دارند هر عمل زشت و ناروایى که در دنیا انجام دهند، در نامه عملشان ثبت مى‏گردد، در قیامت بازخواست مى‏شوند و به تناسب آن عمل، کیفر داده خواهند شد.

    نتیجه‏گیرى

    1. بر اساس منابع دینى، مهم‏ترین باورهاى دینى که خانواده را به یک خانواده کارآمد تبدیل مى‏کند، عبارت‏اند از:

    ایمان به خدا؛ اعتقاد به رسالت؛ اعتقاد به امامت؛ اعتقاد به زندگى پس از مرگ (معاد).

    2. بینش‏ها، و باورهاى دینى از سه بُعد زیر بر کارآمدى خانواده اثرگذارند:

    معنا دهى به زندگى؛ اجراى‏وظایف وتکالیف‏توسط اعضاى خانواده؛ مواجهه با مشکلاتى که در خانواده پدید مى‏آید.

    3. همچنین بر اساس نتایج پژوهش حاضر، نبود چنین بینش‏هایى بر روابط و رفتارهاى فردى و اجتماعى اعضاى خانواده اثر مى‏گذارد و با شکل‏گیرى رفتارها و روابط نامناسب سبب ناکارآمدى خانواده خواهد شد.

    ··· منابع

    • ـ تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1366.
    • ـ دهخدا، على‏اکبر، لغت‏نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1377.
    • ـ سالارى‏فر، محمدرضا، خانواده در نگرش اسلام و روان‏شناسى، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه و سمت، 1385.
    • ـ صفورایى، محمدمهدى، «ایمان به خدا و نقش آن در کاهش اضطراب»، معرفت، ش 75، اسفند 1382، ص 9ـ18.
    • ـ طباطبائى، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانى، قم، جامعه مدرسین، 1374.
    • ـ قائنى، محمد، گوهر دین در معرفت اصول و فروع دین، بى‏جا، بى‏نا، 1368.
    • ـ متقى هندى، حسام‏الدین، کنزالعمال، بیروت، موسسه‏الرساله، 1409ق.
    • ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1983م.
    • ـ محمدى رى‏شهرى، محمد، مبانى شناخت، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1370.
    • ـ ـــــ ، میزان‏الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، قم، دارالحدیث، 1379.
    • ـ مهدى‏زاده، حسین، الگوشناسى، قم، مرکز پژوهش‏هاى اسلامى صداوسیما، 1385.

    * استادیار جامعه‏المصطفى العالمیه. دریافت: 20/8/89 ـ پذیرش: 22/2/90. safurayi1347@gmail.com


    • 1ـ محمد محمدى رى‏شهرى، مبانى شناخت، ص 126.
    • 2ـ کارآمد به معناى آنکه کارها را به نیکویى انجام دهد و کاردان باشد على‏اکبر دهخدا، لغت‏نامه دهخدا. معناى اصطلاحى کارآمد در مباحث خانواده، تقریبا مشابه معناى لغوى آن است. خانواده به عنوان یک نظام پویا، زنده و در حال تغییر و رشد نیز با همین صفت وصف مى‏شود. کارآمد براى تشخیص فرآیند عملکرد خانواده بهنجار به کار مى‏رود. این مفهوم به قضاوت درباره سودمندى الگوهاى خانواده در کسب هدف‏ها اشاره دارد.
    • 3ـ محمد محمدى رى‏شهرى، میزان‏الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخى، ح 11874.
    • 4ـ محمدمهدى صفورائى پاریزى، شاخصه‏هاى خانواده کارآمد از دیدگاه اسلام، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1388.
    • 5ـ ر.ک: محمدمهدى صفورایى، «ایمان به خدا و نقش آن در کاهش اضطراب»، معرفت، ش 75.
    • 6ـ حدید: 4.
    • 7ـ ق: 16.
    • 8ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، ص 88.
    • 9ـ همان.
    • 10ـ محمد قائنى، گوهر دین در معرفت اصول و فروع دین، ص 223، به نقل از: ویلیام جیمز.
    • 11ـ طه: 124.
    • 12ـ محمد: 7.
    • 13ـ توبه: 90.
    • 14ـ على‏اکبر دهخدا، همان.
    • 15ـ توبه: 26.
    • 16ـ سید محمدحسین طباطبائى، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانى، ذیل آیه 248 سوره بقره.
    • 17ـ آل‏عمران: 68.
    • 18ـ بقره: 257.
    • 19ـ اعراف: 27.
    • 20ـ بقره: 268.
    • 21ـ یونس: 62.
    • 22ـ سید محمدحسین طباطبائى، همان.
    • 23ـ رعد: 30.
    • 24ـ طلاق: 2و3.
    • 25ـ محمدرضا سالارى‏فر، خانواده در نگرش اسلام و روان‏شناسى، ص 111.
    • 26ـ کهف: 39؛ اسراء: 20.
    • 27ـ محمدرضا سالارى‏فر، همان.
    • 28ـ ر.ک: مهدى حسین‏زاده، الگوشناسى، ص 8.
    • 29ـ احزاب: 21.
    • 30ـ قلم: 2.
    • 31ـ احزاب: 33.
    • 32ـ نجم: 2و3.
    • 33ـ قیامت: 36.
    • 34ـ حجر: 92ـ93.
    • 35ـ حسام‏الدین متقى هندى، کنزالعمال، ج 5، ص 289، ح 12911.
    • 36ـ زخرف: 70ـ72.
    • 37ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 76، ص 366.
    • 38ـ همان، ج 81، ص 220.
    • 39ـ همان، ج 6، ص 220.
    • 40ـ همان، ج 100، ص 244.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صفورائی پاریزی، محمدمهدی.(1390) نقش اعتقادات، بینش‏ها و باورهاى دینى. فصلنامه معرفت، 20(4)، 53-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدمهدی صفورائی پاریزی."نقش اعتقادات، بینش‏ها و باورهاى دینى". فصلنامه معرفت، 20، 4، 1390، 53-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صفورائی پاریزی، محمدمهدی.(1390) 'نقش اعتقادات، بینش‏ها و باورهاى دینى'، فصلنامه معرفت، 20(4), pp. 53-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صفورائی پاریزی، محمدمهدی. نقش اعتقادات، بینش‏ها و باورهاى دینى. معرفت، 20, 1390؛ 20(4): 53-