معرفت، سال بیستم، شماره هشتم، پیاپی 167، آبان 1390، صفحات 87-

    تحلیل محتواى گزاره‏‌هاى دینى ناظر به محورهاى نظریات کجروى (بزه‏‌دیدگى)

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    عبدالهادی صالحی زاده / *جامعه شناسی مؤسسه امام خمینی / hadisalehizade2@gmail.com
    چکیده: 
    یافته‏هاى نوین مطالعات کجروى، نقش‏آفرینى بزه‏دیده را در پدید آوردن کجروى و کنترل آن، موجه مى‏دانند. رفتار بزه‏دیده، نوع تعامل او با دیگران، شیوه زندگى و دیگر متغیرهاى خرد، میان‏برد و کلان مرتبط با آن، آثارى مثبت یا منفى در ایجاد تمایل و انگیزه کجروى و بزه‏دیدگى یا مهیا ساختن فرصت و زمینه وقوع آن دارند. این مقاله به اجمال به تبیین‏هاى بزه‏دیده شناختى، به تحلیل ابعاد خرد، میان برد و کلانِ نقش‏آفرینى بزه‏دیده در وقوع کجروى و بزه‏دیدگى، به هدف بررسى دیدگاه‏هاى قرآن و احادیث اهل‏بیت علیهم‏السلام در این زمینه مى‏پردازد. این پژوهش با تحلیل محتواى آیات و روایات، و با نمایاندن ملاحظات خاص گزاره‏هاى دینى پیرامون متغیرهاى خرد، میان برد و کلان مؤثر در بزه‏دیدگى افراد، به دنبال رویکرد دینى در باب انحرافات از منظر بزه‏دیده‏شناسى است. یافته‏ها حاکى از این هستند که متون اسلامى، رویکرد بزه‏دیده‏شناختى را به عنوان یکى از چشم‏اندازهاى مؤثر در تبیین کجروى و بزه‏دیدگى به کار گرفته است.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    معرفت سال بیستم ـ شماره 167 ـ آبان 1390، 87ـ104

    عبدالهادى صالحى ‏زاده*

    چکیده

    یافته‏هاى نوین مطالعات کجروى، نقش‏آفرینى بزه‏دیده را در پدید آوردن کجروى و کنترل آن، موجه مى‏دانند. رفتار بزه‏دیده، نوع تعامل او با دیگران، شیوه زندگى و دیگر متغیرهاى خرد، میان‏برد و کلان مرتبط با آن، آثارى مثبت یا منفى در ایجاد تمایل و انگیزه کجروى و بزه‏دیدگى یا مهیا ساختن فرصت و زمینه وقوع آن دارند.

    این مقاله به اجمال به تبیین‏هاى بزه‏دیده شناختى، به تحلیل ابعاد خرد، میان برد و کلانِ نقش‏آفرینى بزه‏دیده در وقوع کجروى و بزه‏دیدگى، به هدف بررسى دیدگاه‏هاى قرآن و احادیث اهل‏بیت علیهم‏السلام در این زمینه مى‏پردازد. این پژوهش با تحلیل محتواى آیات و روایات، و با نمایاندن ملاحظات خاص گزاره‏هاى دینى پیرامون متغیرهاى خرد، میان برد و کلان مؤثر در بزه‏دیدگى افراد، به دنبال رویکرد دینى در باب انحرافات از منظر بزه‏دیده‏شناسى است. یافته‏ها حاکى از این هستند که متون اسلامى، رویکرد بزه‏دیده‏شناختى را به عنوان یکى از چشم‏اندازهاى مؤثر در تبیین کجروى و بزه‏دیدگى به کار گرفته است.

    کلیدواژه‏ها: کجروى، بزه‏دیده (آماج بزه)، بزه‏دیده‏شناسى، تبیین‏هاى خرد، میان برد، کلان، فرصت جرم.

    مقدّمه

    حیات علمى رشته «بزه‏دیده‏شناسى» پس از سالیان دراز که از خردورزى‏هاى محققان پیرامون شناخت علل کجروى و راه‏هاى کنترل آن مى‏گذرد، در خلال چند دهه اخیر و با تلاش‏هاى محققان در این‏باره آغاز شده است که کجروى و بزه‏دیدگى ناشى از آن را با ارجاع به متغیرهاى خرد، میان برد و کلان مرتبط با آماج‏هاى کجروى و بزه‏دیدگان تبیین کنند. تبیین‏هاى بزه‏دیده‏شناختى کجروى، حرکتى جدید و بسیار نوپا در جهت نشان دادن این واقعیت‏اند که بزه‏دیده صرفا یک آماج منفعل جرم نیست تا بتوان گفت صرفا در نقطه وقوع یک رفتار کجروانه قرار گرفته، و نقشى در مهیا ساختن زمینه وقوع آن ایفا نکرده است.

    یافته‏هاى نوین مطالعات کجروى، نقش‏آفرینى بزه‏دیده را در پدید آوردن کجروى و کنترل آن، موجه مى‏دانند. نتایج، حاکى از آن است که رفتار بزه‏دیده، نوع تعامل او با دیگران، شیوه زندگى و دیگر متغیرهاى خرد، میان برد و کلان مرتبط با او، آثارى مثبت یا منفى در ایجاد تمایل و انگیزه کجروى و بزه‏دیدگى یا مهیا ساختن فرصت و زمینه وقوع آن دارند. این رویکرد جدید، سبب شده است تا در مطالعات کجروى و تدوین راهبردها و سیاست‏هاى کنترل اجتماعى، بزه‏دیده نیز همانند کجرو، مسئله‏اى مهم و عمده باشد.

    با توجه با اینکه دین مبین اسلام، رسالت خود را زدودن انحراف از عرصه‏هاى فردى و اجتماعى حیات انسان مى‏داند و تبیین‏ها و راهکارهاى کنترلى آن بر شناخت دقیق و فراگیر علل آسیب‏هاى فردى و اجتماعى استوار است، بازخوانى آموزه‏هاى اسلامى با هدف یافتن دیدگاه‏هاى تبیینى و کنترلى کجروى آن مى‏تواند تأثیر بسزایى در شناخت جایگاه اسلام در قلمرو بومى تبیین و کنترل کجروى داشته باشد. روشى که این تحقیق به کار گرفته «تحلیل محتوا»ى «توصیفى» و «کیفى» است. مقوله‏هاى تحلیل نیز «موضوعى» (ناظر به محتواى پیام‏هاى گزاره‏هاى دینى)اند.

    سؤال اصلى تحقیق حاضر این است که آیا دین مبین اسلام در آموزه‏هاى خود به محورهاى نظریات بزه‏دیده‏شناسى توجه داشته است یا نه؟

    سؤال‏هاى فرعى این تحقیق نیز عبارتند از: 1. متغیرهاى بزه‏دیده‏شناختى در متون دینى چگونه مورد تأکید قرار گرفته‏اند و سازوکارهاى تبیینى جرم با توجه به آن متغیرها چگونه بیان شده است؟

    تاکنون تلاش نظرى سامان‏مندى براى شناسایى دیدگاه‏هاى اسلام درباره نقشى که متغیرهاى مربوط به بزه‏دیده در شکل‏گیرى رفتارهاى کجروانه دارند، انجام نگرفته است. نوپدید بودن تبیین‏هاى بزه‏دیده‏شناختى بر اهمیت این بُعد از نوآورى مى‏افزاید.

    مطالعات اولیه، نشان مى‏دهد که نقش‏آفرینى بزه‏دیده در وقوع کجروى و بزه‏دیدگى خود و در کنار آن، امکان مسئول شمردن او در ازاى آن، در بسیارى از آیات و روایات به روشنى و تفصیل مورد توجه قرار گرفته است و یکى از ویژگى‏هاى نظام کنترل اجتماعى اسلام به شمار مى‏آید. این تحقیق به سبب محدودیت مجال و با رعایت اختصار، به بررسى دیدگاه‏هاى موجود در منابع اسلامى درباره برخى از محورهاى‏تبیینى‏این نظریه‏ها پرداخته است.

    چارچوب نظرى

    وجود جرم و کجروى و زیرپا نهادن قوانین و نظم عمومى در جامعه توسط برخى افراد و گروه‏ها، تهدیدى همیشگى و غیرقابل تحمل براى افراد جامعه و نظم حاکم بوده و هست. در طول دوران زندگى بشر، همیشه سازوکارهاى کنترلى مختلف و متعددى براى مهار کردن کجروى‏ها در جوامع طراحى شده است. اندیشمندان اجتماعى براى کنترل بهتر و همچنین پیشگیرى از وقوع انحراف و جرم، آن را به عنوان یک پدیده اجتماعى، مورد مطالعه و تحلیل قرار داده‏اند. در همین زمینه، این اندیشمندان به خاطر درک بهتر این پدیده سعى در تحلیل و تبیین دقیق‏تر و فراگیرتر آن داشته‏اند تا از این رهگذر به راه‏هاى بهتر و کارآمدترى براى مقابله و کنترل آن دست یابند.

    قریب سه دهه پیش، عده‏اى از جرم‏شناسان، پژوهش‏هاى خود را بر کنشگر دیگر بزه‏کارى، یعنى بزه‏دیده، متمرکز کردند تا سهم عناصرى مانند شخصیت، منش، رفتار و... وى را در تکوین جرم و وقوع بزه‏دیدگى برآورد نمایند. این رویکرد جدید به جرم، به نوبه خود تحولات عمیقى را در علت‏شناسى این پدیده ایجاد نمود که ‏حاصل ‏آن ‏تولد رشته ‏جدیدى‏ به ‏نام «بزه‏دیده‏شناسى» است.1

    بزه‏دیده‏شناسى یا مجنى‏علیه‏شناسى، شاخه جدیدى از جرم‏شناسى است که به بررسى قربانیان جرم مى‏پردازد. شناخت بزه‏دیده و آنچه به او مربوط مى‏شود، موضوع این دانش نوین است. در این دانش، شخصیت، صفات زیستى، روانى، اخلاقى، و خصوصیات اجتماعى و فرهنگى بزه‏دیده و سهم او در تکوین جرم و رابطه‏اش با مجرم، بررسى مى‏شود.2

    آنچه در تبیین‏هاى بزه‏دیده‏شناختى مورد تأکید است، رابطه متقابل بین بزه‏کار و بزه‏دیده و همچنین مطالعه طرفین جرم بخصوص بزه‏دیده است که با بررسى رفتارها، خصوصیات، سبک زندگى و ساختارهاى اجتماعى پیرامون او، تأثیرش در وقوع جرم و بزه‏دیدگى را اندازه‏گیرى مى‏کنند. یافته‏هاى نظرى و تجربى این حوزه، حاکى از نقش‏آفرینى مؤثر بزه‏دیده در شکل‏گیرى پدیده مجرمانه و وقوع بزه‏دیدگى است. تبیین‏هاى بزه‏دیده‏شناختى، گونه‏هاى مختلف این نقش‏آفرینى را تحلیل مى‏کنند و از این رهگذر، سهم بزه‏دیده در ایجاد پدیده مجرمانه را مشخص مى‏نمایند.

    نظریه‏هاى بزه‏دیده‏شناختى، متغیرهاى خرد، میان برد و کلان و عوامل و بسترهاى به وجود آمده توسط بزه‏دیده را مورد مطالعه قرار مى‏دهند. متغیرهاى خرد، ویژگى‏هاى زیستى و روانى، و متغیرهاى میان برد، رفتارهایى هستند که احتمال بزه‏دیدگى فرد و فرصت‏هاى بزه‏دیدگى را افزایش مى‏دهند. متغیرهاى کلان، آن دسته از شرایط ساختارى و اجتماعى‏اند که گروه‏ها و خانواده‏ها را در معرض بزه‏دیدگى از جرم قرار مى‏دهند، به گونه‏اى که برحسب پراکندگى و اختلاف آن شرایط، میزان، کیفیت و فرصت‏هاى وقوع بزه‏دیدگى، متفاوت مى‏شود. شایان ذکر است که این عناصر گاه مکمل هم بوده و گاه با یکدیگر هم‏پوشانى دارند. اما آنچه مهم است تفاوت آنها در نحوه تبیین نقش بزه‏دیده است.

    از جمله آثار این نظریات در عرصه کنترل جرم، مسئولیت مدنى و حتى کیفرى بزه‏دیده است که با اثبات اینکه فرد، نقش مؤثرى در بزه‏دیدگى خویش داشته است، بخشى از تقصیر و مسئولیت متوجه خود او مى‏شود. از جمله آثار کنترلى دیگر، راهبرد پیش‏گیرى بزه‏دیده‏محور است که پیش‏گیرى از جرم را با راه‏کار حفاظت از آماج‏هاى بالقوه بزه، ممکن مى‏داند. کاربرد مؤثر این نظریات در پیش‏گیرى از جرم، بخصوص در مهار متغیرهاى زیستى ـ روانى و رفتارهاى غیرآگاهانه بزه‏دیده که بیشترین فرصت وقوع جرم را به وجود مى‏آورند، نیز شایان ذکر است که سیاست‏هاى پیشگیرانه دستگاه‏هاى قضایى مى‏توانند بر داده‏هاى این‏گونه نظریات و آزمون‏ها مبتنى باشند. در این تلاش، سعى مى‏شود متغیرهاى مهمى که این نظریه‏ها آنها را در تبیین بزه‏دیدگى به کار گرفته‏اند، بررسى شود.

    آسیب‏زایى بزه‏دیده

    همان‏گونه که بیان شد، مطالعات بزه‏دیده‏شناختى، با چرخش نوک پیکان پژوهش از سوى بزه‏کار، به هر دو طرف پدیده بزه، یعنى هم بزه‏کار و هم بزه‏دیده، آغاز شد. از آن پس، مطالعات جرم‏شناختى براى کنشگرِ دوم صحنه جرم نیز سهمى در وقوع جرم قایل شدند و درصدد تحلیل این نقش‏آفرینى برآمدند. و این آغاز شکل‏گیرى رشته بزه‏دیده‏شناسى بود. متفکران این حوزه مطالعاتى مشارکت و آسیب‏زایى بزه‏دیده را امرى مسلم دانسته و سنگ‏بناى مطالعات خویش قرار داده‏اند. از این‏رو، آسیب‏زا بودن بزه‏دیده، درونمایه و شاخصه تمام نظریات بزه‏دیده‏شناختى مى‏باشد که در ادامه، آنها را به اختصار در سه حوزه خرد، میان برد و کلان، بررسى خواهیم کرد.

    1. تبیین‏هاى خرد

    برخى از ابعاد مشارکت بزه‏دیده در وقوع کجروى و بزه‏دیدگى ناشى از آن، به ویژگى‏هاى شخصى او برمى‏گردد. این ویژگى‏هاى طبیعى، شرایط آسیب‏پذیرى را بیشتر فراهم مى‏کنند. البته برخى از این ویژگى‏ها قابل کنترل نیستند. مثلاً، شرایط سنى سالمندان و کودکان و ضعف و آسیب‏پذیرى حاصل از آن، چیزى نیست که بتوان آنها را کنترل و مهار کرد تا احتمال وقوع جرم یا بزه‏دیدگى ناشى از آن را کاهش دهد، بلکه باید به موازات آمادگى و استعداد بزه‏دیدگى، مواردِ کنترلى و حفاظتى را افزایش داد تا خطر بزه‏دیدگى کمتر شود.

    این نکته به عنوان اولین یافته‏هاى بزه‏دیده‏شناختى مورد توجه جرم‏شناسانى مانند فون هانتیگ قرار گرفته است. او مدعى است: بزه‏کاران بیشتر به دنبال افرادى هستند که نتوانند به خوبى از خود دفاع کنند؛ درست مثل گرگ‏هایى که به دنبال بره هستند. کودکان، زنان، و سالخوردگان از زمره این افراد به شمار مى‏روند و نیروى بدنى آنان به اندازه‏اى نیست که بتوانند از خود دفاع کنند.3

    در ذیل، به برخى از این ویژگى‏ها اشاره مى‏شود:

    الف. سن: نویسندگان کتاب بزه‏دیده و بزه‏دیده‏شناسى با بیان چند گزارش، این ویژگى را به مثابه متغیرى که استعداد بزه‏دیدگى را بالا مى‏برد، به تصویر کشیده‏اند. در بخشى از کتاب که به بدرفتارى علیه کودکان و میزان بالاى خشونت و سوءاستفاده از کودکان در فرانسه مى‏پردازد، خون‏ریزى مغزى را یکى از آثار بدرفتارى با کودکان و اولین عامل مرگ و میر آنان معرفى مى‏کند و این شاخص را حاکى از شرایط سنى این قشر و ناتوانى آنان در دفاع از خود مى‏داند.4

    آنان همچنین سالمندان را به واسطه ضعف روانى و انزواى اجتماعى، آماج مستعد برخى از جرم‏ها معرفى مى‏کنند. به گفته ایشان، هنگامى که کمیسیونِ مطالعات و ارائه راه‏کار در زمینه کمک به بزه‏دیدگان به مسئله بزه‏دیدگى اشخاص سالمند مى‏پرداخت از ضعف روانى این اشخاص، انزواى اجتماعى‏شان و این واقعیت یاد کرد که آنان اهداف مناسبى براى جرم‏هایى نظیر کیف‏قاپى در شوارع عمومى هستند.5

    ب. جنس: نمونه‏اى از این‏گونه تحلیل‏ها را نیز مى‏توان در کتاب یادشده دید. لپز و فیلیزولا در گزارش و تحلیل خشونت‏هاى فراوان مردان علیه زنان، جنسیت و ویژگى‏هاى جنسى زنانگى را بسترى براى خشونت‏ها و جرم‏هاى بر ضد آنان مى‏دانند و یکى از اهداف انجمن‏هاى فمنیستى و انگیزه تشکل آنها را حمایت از زنانى مى‏داند که به واسطه زن بودنشان و تفاوت‏هاى موجود بین زن و مرد، آماج بزه قرار گرفته‏اند.

    2. تبیین‏هاى میان برد

    در نظریات بزه‏دیده‏شناختى، متغیرهاى میان برد رفتارى نیز در سطح قابل‏توجهى مورد تأکید قرار گرفته‏اند. بزه‏دیده‏شناسان با مطالعه انواع رفتارهاى بزه‏دیدگان، طیف وسیعى از پدیده‏هاى بزه‏دیدگى را تحلیل مى‏کنند. متغیرهاى رفتارى در نظریات بزه‏دیده‏شناسى را مى‏توان در سه قسم توضیح داد: اول، رفتارهایى که ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه انجام و زمینه‏ساز بزه‏دیدگى فرد شوند؛ دوم، رفتارهایى که عمدتا ناآگاهانه صورت مى‏گیرند و فرد را در معرض بزه‏دیدگى قرار مى‏دهند؛ و سوم، رفتارهایى که با قصد و آگاهى توسط بزه‏دیده انجام مى‏پذیرند و بیانگر رضایت ـ و چه بسا اشتیاق ـ او به وقوع جرم یا بزه‏دیدگى‏اند. در ادامه، تأثیر نمونه‏هایى از این‏گونه رفتارها بر بزه‏دیدگى را به اختصار بررسى خواهیم کرد.

    الف. رفتارهاى قسم اول

    1. بى‏حفاظ بودن: به نظر شمارى از بزه‏دیده‏شناسان، بى‏حفاظ ظاهر شدن آماج‏هاى بزه در برابر بزه‏کاران بالقوه، یکى از انواع مشارکت ناآگاهانه در وقوع جرم است. براساس این رویکرد، ایجاد حفاظ براى بزه‏دیدگان بالقوه و انجام تدابیر محافظتى براى اشیا و کالاهاى با ارزش، سهم مهمى در دور کردن فکر مجرمان از تعدى به آنها دارد. در بین مواردى که مجرم براى انجام پدیده مجرمانه باید انتخاب کند، قطعا آماجى را انتخاب مى‏کند که حفاظ کمترى داشته باشد. در برخى موارد نیز ممکن است بى‏حفاظى، خود، فکر و انگیزه تعدى را در ذهن مجرم بالقوه ایجاد نماید.

    موریس گسن با توضیح این متغیر در نظریه کوهن و فلسن، ارتکاب جرم را وابسته به تلاقى فیزیکى مجرم بالقوه و هدف آن مى‏داند و در ادامه مى‏افزاید: ارتکاب یک جرم توسط شکارچى بستگى به تلاقى فیزیکى بزه‏کار بالقوه و هدف با طعمه‏اى دارد که براى او مطلوب باشد؛ البته با ذکر این نکته که محافظ، مدافع یا نگهبانى وجود نداشته باشد.6

    ریمون بودون و فرانسیس بوریکا نیز این متغیر را در بزه‏دیدگى مؤثر مى‏دانند: هنگامى که هدف بى‏حفاظ باشد، حمله خواه بر ضد اشخاص و خواه علیه اموال، براى بزه‏کار آسان‏تر است.7

    بودون و بوریکا سپس وضعیت‏هایى همچون مدت زمان تنها به سر بردن افراد و غالبا بدون مراقب بودن خانه‏ها را شاخصه‏هاى این بى‏حفاظ بودن معرفى مى‏کنند.8

    2. در معرض بودن: حضور در مکان‏هایى که در آنها خطر بزه‏دیدگى وجود دارد، مانند برخى مکان‏هاى تفریحى که امنیت چندانى ندارند، یا خروج از منزل در شب هنگام، انجام فعالیت‏هاى اجتماعى که لازمه‏اش ارتباط با مجرمان و خلاف‏کاران بالقوه است و... همگى نمونه‏هایى از «در معرض بودن»اند که احتمال بزه‏دیدگى را بالا مى‏برند و فرصت‏هاى مجرمانه را پدید مى‏آورند. گسن در توضیح این متغیر مى‏نویسد: افراد مجرد جوان اغلب بیشتر از سایرین بزه‏دیده مى‏شوند؛ زیرا ایشان عصر هنگام و در طول شب بیشتر به رستوران‏هاى شبانه و بارها رفت و آمد مى‏کنند و از سوى دیگر، بیشتر با اشخاصى معاشرت مى‏کنند که مى‏توان آنها را بزه‏کار نامید و عادت روزانه آنها به گونه‏اى است که ایشان را به سمت نشست و برخاست با افراد خطرناک و رفت‏وآمد به مکان‏هاى خطرناک در زمان‏هاى خطرناک مى‏کشاند.9

    او همچنین در جاى دیگر مى‏گوید: مجاورت و نزدیکى بزه‏کار و بزه‏دیده، احتمال بزه‏دیده شدن را افزایش مى‏دهد. بنابراین، افرادى نظیر کودکان و زنان و سالخوردگان... باید با به وجود آوردن فاصله بین خود و بزه‏کاران بالقوه، احتمال خطر را کاهش دهند.10

    ب. رفتارهاى ناآگاهانه

    1. بى‏مبالاتى: رفتارهاى ناشى از غفلت، بى‏دقتى، بى‏مبالاتى یا سهو بزه‏دیدگان بالقوه، فرصت‏هاى مناسبى را براى افراد مستعد ارتکاب جرم به وجود مى‏آورد و شرایط را براى آنان هموار مى‏سازد. اندیشمندان این حوزه مطالعاتى، این‏گونه رفتارها را تسهیل‏کننده عمل مجرمانه مى‏دانند. براى مثال، امضا کردن قراردادهاى مالى‏اى که داراى بندهاى حقوق متعددى است، بدون مطالعه و دقت لازم، از عوامل شایعى است که زمینه فریب خوردن و متحمل شدن ضررهاى مالى را فراهم مى‏کند. هرگاه شخصى در اتخاذ تدابیر احتیاطى لازم براى مقابله با وقوع جرم، کوتاهى کند (آن هم در مواردى که احتمال وقوع این پدیدهْ عقلانى است)، مى‏توان گفت که آن شخص، شرایطى را فراهم آورده که در آن، جرمى علیه او اتفاق بیفتد.11

    2. بى‏ملاحظگى و شتاب‏زدگى: بى‏ملاحظگى و شتاب‏زدگى که آن را از جمله رفتارهاى خطرناک به شمار مى‏آورند، یکى از عناصر شایعى است که در صحنه جرم به وقوع مى‏پیوندد و در بزه‏دیده‏شناسى بدان توجه شده است. هنگام مواجهه با مجرم و واقع شدن در صحنه جرم، هر شخص بنا به اطلاعات و روحیات خود ممکن است واکنش خاصى از خود نشان دهد. بسیارى از افراد در چنین موقعیت‏هایى، واکنش‏هاى نسنجیده و تندى از خود بروز مى‏دهند. این واکنش‏ها غالبا به صورت خشونت یا پرخاشگرى است که باعث تحریک مجرم مى‏شود و او را در صدمه زدن به فرد تحریک مى‏کند. براى نمونه، تحقیق ولفگانگ (1958) نشان داد که در ایالت فیلادلفیاى آمریکا در بیست و شش درصد تمامى قتل‏هاى کشف‏شده توسط پلیس، بزه‏دیده عنوان عامل اصلى به شمار مى‏رفت؛ یعنى این بزه‏دیده بود که ضربات اول را وارد آورده بود.12

    ج. رفتارهاى آگاهانه

    1. وسوسه، ترغیب، پیش قدمى: در بیان این بعد از نقش‏آفرینى بزه‏دیده، رفتارهایى مورد توجه قرار مى‏گیرد که تأثیر خود را در مراحل پیش از بزه‏دیدگى برجا مى‏نهند و ماهیت آنها، ایجاد انگیزه لازم براى ارتکاب جرمى است که در آینده‏اى نه چندان دور، رخ خواهد داد. از جمله نمونه‏هاى این رفتارها هم مواردى مانند وسوسه‏انگیزى، اغوا، ترغیب، تشویق، تحریک، جذب کردن، به خشم آوردن، جلب توجه کردن، پیش‏قدم شدن، به دام انداختن و حتى القا کردن ایده جرم است.13 در برخى جرم‏ها بخصوص جرم‏هاى جنسى مشاهده مى‏شود که بزه‏دیده خود با وسوسه‏انگیزى، ترغیب، اغوا و دسیسه‏چینى در انجام جرم پیش‏قدم مى‏شود. در برخى دیگر از جرم‏ها، بزه‏دیده و بزه‏کار با هم تبانى مى‏کنند؛ همچون قتل‏هاى ترحمى که بیمار، آگاهانه با پزشک همدستى نموده و با طرح و نقشه قبلى، دست به عمل مى‏زنند.

    3. تبیین‏هاى کلان

    برخى بزه‏دیده‏شناسان از متغیرهاى ساختارى و اجتماعى براى تبیین پدیده بزه‏دیدگى استفاده نموده‏اند. این متغیرهاى تبیینى، توزیع نامنظم وقوع این پدیده در مناطق مختلف را توضیح مى‏دهند. مشاهده این نکته که برخى از خانواده‏ها و محله‏ها دچار بزه‏دیدگى‏هاى مکرر از برخى جرم‏ها مى‏شوند، اما در جاهاى دیگر، این نسبت متفاوت است، باعث شد که اندیشمندان بزه‏دیده‏شناس به برخى متغیرهاى کلان اجتماعى نیز توجه کنند. این دسته جرم‏شناسان مى‏گویند: پژوهش‏ها و آمارها نشان مى‏دهند که جرم و قربانى جرم شدن به صورت تصادفى در میان جمعیت توزیع نمى‏شود. براى مثال، میزان احتمال اینکه کسى قربانى جرم و جنایت شود، پیوند تنگاتنگى با ناحیه زندگى او دارد. مناطقى که از محرومیت مادى بیشترى رنج مى‏برند، در کل، نرخ‏هاى جرم و بزه‏دیدگى بالاترى دارند.14

    عبدالفتاح (1991) برخى از این متغیرها را که در برخى نظریه‏هاى بزه‏دیدگى مورد توجه قرار گرفته‏اند، به شرح زیر بیان کرده است. به گفته او، خطر بزه‏دیدگى، ارتباط نزدیکى با منطقه محل سکونت دارد. براى مثال، او به موارد زیر اشاره مى‏کند:

    1. افرادى که در مناطق جرم‏خیز یا پیرامون آن سکونت دارند، احتمال بزه‏دیدگى بسیار بالاترى دارند تا افراد ساکن در مناطقى که جرم یا بزه کمترى در آنجا صورت مى‏گیرد.

    2. میزان بزه‏دیدگى، معمولاً در مرکز شهر بیش از مناطق حاشیه‏اى شهر است.

    3. سکونت در مرکز شهر در کنار متغیرهاى دیگر، بعضى از گروه‏ها را در موقعیت‏هایى قرار مى‏دهد که احتمال بزه‏دیدگى در آن فوق‏العاده بالاست.

    تحقیق سامپسون و ولدرج (1987) نیز نشان داده است که صِرف زیستن در یک محیط اجتماعى کم‏حفاظ مى‏تواند از جمله علل ایجاد ساختارهاى «فرصت جرم» محسوب شود؛ بدون آنکه موقعیت خاص آماج‏هاى بالقوه جرم، دخالتى در شکل‏گیرى آن داشته باشد.15

    در ادامه به دو نمونه از تبیین‏هاى کلان بزه‏دیدگى اشاره مى‏شود:

    الف. الگوى سبک زندگى

    شیوه زندگى افراد و ارتباط آنان با مجرمان بالقوه یکى از عناصر کلان در نظریات بزه‏دیده‏شناختى است. با تفاوت شیوه زندگى افراد، میزان برخورد آنها با مجرمان و در معرض خطر قرار گرفتن آنها متفاوت مى‏شود. نوع زندگى فرد، نقش کلیدى در آسیب‏پذیرى او دارد؛ زیرا به طور تنگاتنگى در ارتباط با وضعیت‏هایى است که فرد را در معرض خطر بزه‏دیده واقع شدن قرار مى‏دهد.16

    منطق اساسى ارتباط‏دهنده میزان بزه‏دیده شدن و سبک زندگى در نظریه ارائه‏شده توسط کوهن و فلسون در سال 1979 مطرح شده است.17 با این توضیحات، به راحتى مى‏توان نتیجه گرفت که مجاورت و زندگى در جامعه‏اى که شمار خلاف‏کاران و مجرمان آن بیشتر است، احتمال بزه‏دیدگى را بالا مى‏برد. همچنین برخى از عوامل اجتماعى، همچون فقر و محرومیت در یک جامعه یا محله، احتمال بزه‏دیدگى را براى کسانى که با آن محله‏ها ارتباط و رفت‏وآمد دارند، افزایش مى‏دهد.

    در این خصوص عبدالفتاح (1991) نیز یادآور شده است که فرصت‏هاى بزه‏دیدگى، ارتباط نزدیکى با خصوصیات شغلى آماج‏هاى بالقوه و فعالیت‏ها و رفتارهاى آنها دارد. به گفته او، استعداد برخى مشاغل براى فراهم آوردن زمینه بزه‏دیدگى، بیش از حد متوسط موجود در مشاغل عادى است؛ و افراد داراى چنین مشاغلى، بیش از افراد داراى مشاغل کم‏خطرتر، در معرض بزه‏دیدگى قرار مى‏گیرند. او نمونه‏هاى این‏گونه فعالیت‏ها را به شرح زیر برمى‏شمرد: مواردى مانند حمل و نقل مسافر یا کالا و معامله در اماکن عمومى که به خودى خود زمینه‏ساز بزه‏دیدگى است و پیوندى قوى با بزه‏دیدگى‏هاى خشن دارد؛ فعالیت‏هاى تفریحى، شیطنت‏آمیز و مخاطره‏جویانه که خطرآفرینى آن، بیش از اعمالى است که فرد را ناخواسته و منفعلانه، در معرض خطر قرار مى‏دهد و... . او همچنین به انواعى از یافته‏هاى بزه‏دیده‏شناختى اشاره مى‏کند که بیانگر پیوند عمیق‏تر و قطعى‏تر اشتغال به فعالیت‏هاى مجرمانه با بزه‏دیدگى است؛ و نشان مى‏دهد که بزه‏کاران، بیش از همنوایان و بزه‏ناکردگان در معرض بزه‏دیدگى قرار مى‏گیرند.18

    ب. الگوى فعالیت‏هاى روزمره

    یکى دیگر از رویکردهاى بزه‏دیده‏شناختى، بزه‏دیدگى را در ارتباط با فعالیت‏هاى روزمره افراد، از جمله فعالیت‏هاى مربوط به کار، مدرسه و خانه‏دارى و حتى فعالیت‏هاى مرتبط با اوقات فراغت، بررسى مى‏کند.19 براساس این رویکرد، نوع فعالیت‏هاى روزانه افراد در میزان بزه‏دیدگى آنان مؤثر است، مثلاً، احتمال بزه‏دیدگى آنان که بیشتر از خانه خارج مى‏شوند، نسبت به کسانى که کمتر از خانه خارج مى‏شوند، بیشتر است. یافته‏هاى برخى تحقیقات انجام‏شده در سوئیس نیز نشان داده است بزه‏دیدگانى که قربانى جرم‏هاى علیه اشخاص شده بودند، اغلب شب‏ها از منزل خود خارج مى‏شدند و اوقات زیادى را بیرون از خانه مى‏گذراندند.20 انجام برخى فعالیت‏هاى اجتماعى مانند سروکار داشتن با افراد خلافکار، داشتن شغل‏هایى همچون پلیسى و حضور در محله‏ها و مکان‏هایى که مجرمان زیادى در آنجا زندگى مى‏کنند و... نیز مى‏تواند میزان احتمال بزه‏دیدگى را بالا ببرد.

    عبدالفتاح (1991) نیز یادآور مى‏شود که برخى فعالیت‏هاى اجتماعى، افراد را به عنوان آماج‏هاى مستعد بزه‏دیدگى، در مجاورت گروه وسیعى از مجرمان بالقوه، ناشناخته و گمنام قرار مى‏دهد؛ و از این طریق، سطح بى‏حفاظ ماندن آنان را افزایش مى‏دهد. او نمونه این فعالیت‏ها را خروج شب هنگام از منزل به قصد تفریح یا فعالیت‏هاى اجتماعى مى‏داند. او همچنین مدعى است که احتمال این بزه‏دیدگى، به میزان فراوانى و تکرار این فعالیت‏ها و همچنین به میزان زمانى بستگى دارد که شخص براى آن صرف مى‏کند.21

    مقولات موردنظر در تحقیق

    با توجه به اینکه در این نوشتار قصد داریم دیدگاه‏هاى منابع اسلامى پیرامون محورهاى موجود در نظریه‏هاى بزه‏دیده‏شناسى را به اختصار مورد بررسى قرار دهیم، برخى از این محورها را که در این نوشتار امکان پرداختن به آنها هست در قالب مقوله‏هاى ذیل خلاصه مى‏کنیم:

    1. بزه‏دیده مى‏تواند در شکل‏گیرى کجروى یا بزه‏دیدگى خود، مؤثر و مسئول باشد.

    2. برخى رفتارها، چه آگاهانه یا غیرآگاهانه، احتمال بزه‏دیدگى را بالا مى‏برند.

    3. برخى رفتارهاى آگاهانه (تشویق، ترغیب، اغوا،...) احتمال بزه‏دیدگى را بالا مى‏برند.

    4. برخى رفتارهاى ناآگاهانه (بى‏مبالاتى، شتاب‏زدگى، فعالیت‏هاى پرخطرى همچون پرخاشگرى و...) احتمال بزه‏دیدگى را بالا مى‏برند.

    5. شیوه زندگى فرد در میزان بزه‏دیدگى او مؤثر است.

    6.برخى‏فعالیت‏هاى‏روزمره‏احتمال‏بزه‏دیدگى‏رابالامى‏برد.

    متون اسلامى و تحلیل‏هاى بزه‏دیده‏شناختى

    1. نقش و مسئولیت بزه‏دیده در شکل‏گیرى کجروى یا بزه‏دیدگى خود

    در برخى آیات و روایات، ذیل عنوان‏هایى مانند «خطاکارى، گناه‏کارى، انتقال تقصیر، و شایستگى ملامت»، مسئولیت اخلاقى و بعضى از هزینه‏هاى اجتماعى انواع بزه از بزه‏کار به بزه‏دیده انتقال داده شده و به او نسبت داده مى‏شود. محورهاى زیر نمونه‏هایى از تعبیرهایى است که در قرآن کریم و احادیث اهل‏بیت علیهم‏السلام یافت مى‏شود و مسئولیت یا تأثیر بزه‏دیده در شکل‏گیرى جرم یا وقوع بزه‏دیدگى را بیان مى‏کند.

    1ـ1. مقصر شناختن بزه‏دیده توسط قرآن و دادن نسبت «خطاکار» و «گناه‏کار» به او: نمونه این تحلیل را مى‏توان در آیات 23 تا 28 سوره «یوسف» دید. این آیات به بیان ماجرایى پرداخته‏اند که در آن، حضرت یوسف علیه‏السلام آماج هوسرانى‏هاى همسر عزیز مصر قرار گرفته است: «و آن زن که یوسف در خانه‏اش بود، از او تمنّاى کام‏جویى کرد و درها را بست و گفت: بشتاب به سوى آنچه برایت مهیاست. [یوسف ]گفت: پناه بر خدا! او آقاى من است، به من جاى نیکو داده است... و در حقیقت [آن زن ]آهنگ وى کرد، و [یوسف نیز ]اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او مى‏کرد... و آن دو به سوى در بر یکدیگر سبقت گرفتند، و [آن زن ]پیراهن او را از پشت بدرید و در آستانه در، آقاى آن زن را یافتند. زن گفت: کیفر کسى که قصد بد به خانواده تو کرده چیست؛ جز اینکه زندانى شود یا عذابى دردناک ببیند؟] یوسف [گفت: او از من کام خواست. و شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد: اگر پیراهن او از جلو دریده شده، زن راست گفته و او از دروغ‏گویان است، و اگر پیراهن او از پشت دریده شده، زن دروغ گفته و او از راست‏گویان است.» پس چون ]عزیز[ دید پیراهن او از پشت دریده شده، گفت: بى‏شک، این از نیرنگ شما ]زنان] است، که نیرنگ شما [زنان] بزرگ است.

    چنان‏که مى‏بینیم، در آیات 26 تا 28، قرآن کریم به طرف مؤنث ماجرا ـ که در جرم‏هاى جنسى، عرفا بزه‏دیده محسوب مى‏شود ـ مستقیما نسبت گناه و خطا مى‏دهد و با تعابیرى که حاکى از مسئولیت این بزهدیده عرفى و تأثیرگذارى شایان توجه اوست، امر به استغفار مى‏کند. این نیز در حالى است که وى مى‏کوشیده تا با استفاده از این برداشت عرفى و ابزارهاى دیگرى که اختیار دارد، خود را تبرئه کند و یوسف علیه‏السلام را مقصر جلوه دهد.22

    2ـ1. سزاوار سرزنش دانستن زیان‏دیدگان توسط قرآن در بسیارى از موارد: در تحلیلى که در قرآن کریم و روایات اهل‏بیت علیهم‏السلام درباره فرایند ارتکاب گناه از سوى افراد، ارائه شده است، عنصر خاصى وجود دارد که چهره‏اى نسبتا متفاوت با تحلیل‏ها و تعریف‏هاى رایج از کجروى، بدان مى‏بخشد. در بیانى کلى، مى‏توان گفت: آموزه‏هاى اسلامى، ارتکاب گناه را پیش از هر چیز، نوعى آسیب‏دیدگى ناشى از فریب‏ها و فریب‏کارى‏هاى شیطان مى‏دانند. این تحلیل، مبتنى بر دو مقدّمه زیر است: اول، اینکه آموزه‏هاى اسلامى با توجه به پیامدهاى ناگوارى که زیر پا نهادن هنجارهاى الهى براى گناه‏کاران در پى دارد، آن را نوعى خسران و زیان دیدن آنها در حیات این‏جهانى و آن‏جهانى‏شان مى‏دانند. دیگر اینکه، این‏گونه رفتارها را معلول «اغوا»ى شیطان و کارگزاران او مى‏شمرند که در بیان عرفى، معادل با نوعى کلاه‏بردارى است.

    شاهد این ادعا، شمارى از آیات قرآن کریم‏اند که لغزش و کجروى انسان‏ها را مستقیما به شیطان نسبت داده‏اند. اولین نمونه از این موارد، فراز زیر از آیه 36 سورء «بقره» است که خداوند در آن، ازلال و لغزش آدم و حوا را به شیطان نسبت مى‏دهد: «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ...»؛ پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید و از آنچه در آن بودند ایشان را به درآورد.

    مفسّران درباره نسبت دادن این لغزش به شیطان چنین گفته‏اند: چون شیطان سبب اخراج آدم و همسرش از بهشت شد و آنچه آدم و همسرش انجام دادند به خواست شیطان و وسوسه او بود، و لغزش آن‏دوبه‏اونسبت‏داده‏شده است.23

    آیه زیر نیز با اشاره به ماجراى لغزش یاران پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در جنگ احد، این لغزش و تخلف نظامى را با تعابیر زیر به شیطان نسبت داده است: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْاْ مِنکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُواْ...» (آل‏عمران: 155)؛ روزى که دو گروه با هم رویاروى شدند، کسانى که از میان شما [به دشمن ]پشت کردند، در حقیقت، جز این نبود که شیطان آنان را به سبب بعضى از آنچه [از گناه ]حاصل کرده بودند، بلغزانید.

    فراگیرى این تحلیل را همچنین مى‏توان در آیات زیر دید که بخش عمده انسان‏ها را در طول تاریخ، در معرض این نوع بزه‏دیدگى مى‏داند:«قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ» (ص: 82ـ83)؛ [شیطان ]گفت: پس به عزّت تو سوگند که همگى را جدّا از راه به در مى‏برم، مگر آن بندگان پاکدل تو را.

    اما در نهایت، در نگاه این آموزه‏ها، انسان موجودى مختار و داراى قدرت انتخاب است و فریب خوردن او از شیطان، نوعى گزینش نادرست اوست. پس، با وجود فریب‏خوردگى و بازى خوردن از شیطان، باز هم همین انسان زیان‏دیده است که مسئول و مقصر قلمداد مى‏شود. این نکته نیز از جمله در آیه 22 سوره «ابراهیم» مورد توجه قرار گرفته است که با ترسیم صحنه‏اى از زمان پایان گرفتن کار حساب‏رسى افراد در روز رستاخیز، سخن زیر را از شیطان نقل مى‏کند. این سخن در واقع، تفسیرى از داورى پروردگار و به ویژه، نوعى پاسخ به افرادى است که ـ برحسب تصویر ارائه‏شده در آیه قبل ـ مى‏کوشند مسئولیت رفتارهاى نادرست خود را به دیگران منتقل کنند:24«وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الأَمْرُ... مَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَکُم...»؛ و چون حکم به پایان رسید شیطان به کافران گوید: ... من بر شما سلطه‏اى نداشتم و فقط از شما خواستم و شما خواسته مرا اجابت کردید. پس مرا سرزنش نکنید، بلکه خویشتن را سرزنش کنید [که چرا دعوت شیطنت‏آمیز و ظاهرالفساد مرا پذیرفتید]... .

    3ـ1. بزه‏دیدگى هر فرد، نتیجه عمل خود او: در برخى روایات، هر نوع جنایت انجام‏شده علیه فرد، نتیجه اعمال خود او شمرده شده و با این بیان، به نوعى، به نقش‏آفرینى‏هاى افراد در بزه‏دیدگى‏ها و زیان‏دیدن‏هاى ناشى از جرم‏هایى که علیه آنها انجام مى‏گیرد، اشاره شده است. نمونه‏هایى از این تحلیل را مى‏توان در دو روایت زیر که از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل شده است، دید:

    حدیث نخست که در کتاب شریف من لایحضره الفقیه آمده، یادآور شده است: هر نوع جنایتى که علیه فرد، انجام مى‏پذیرد، تنها نتیجه عمل خود اوست. وجود ادات حصر در بیان این حدیث که مفید تعمیم است، به روشنى از نقش‏آفرینى بر نقش‏آفرینى مؤثر بزه‏دیده در آسیب‏هاى وارد بر او حکایت مى‏کند: «ایجْنِى عَلَى الْمَرْءِ إِلاَّ یدُه»؛25 جز دستان انسان، کسى بر او جنایتى روا نمى‏دارد.

    محققان در تفسیر این حدیث، از یک‏سو، تأکید مى‏کنند که در اغلب موارد، زیان‏ها و آسیب‏هایى که بر افراد وارد مى‏شود، نتیجه اعمال خود آنهاست؛ و از سوى دیگر، ارتباط آن را برخى مضمون‏هاى قرآنى نشان داده‏اند که در این مختصر، مجال پرداختن به آنها نیست.26 برخى از آنان نیز با تفسیر این مضمون در قالب عبارات زیر، برداشت یادشده را تأیید کرده‏اند: هر بلا که بر سر انسان آید از جانب خود اوست.27

    روایت دوم‏باتأکیدبر این نکته که خسارت‏هاى واردشده بر هر فرد تنها ناشى از جنایت‏هاى خود اوست، مضمون پیش‏گفته را با بیان دیگرى یادآور شده و آن را تقویت کرده است: «أَلاَ لایجْنِى جَانٍ إِلّا عَلَى نَفْسِهِ»؛28 زنهار که کسى مرتکب جنایتى نمى‏شود جز آنکه علیه خود اوست.

    چنان‏که مى‏بینیم در این روایت، پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهیادآور شده‏اند که آثار جنایت‏هاى هر فرد، بى‏تردید دامان خود او را گرفته و زیان‏ها و آسیب‏هاى ناشى از آن بى‏تردید به خود او خواهند رسید.

    2. رفتارهاى بزه‏دیده

    تحلیل‏هاى میان برد یا موقعیتى بزه‏دیده‏شناختى با تمرکز بر موقعیتِ وقوع جرم و بازکاوى رفتارهاى طرفین در شکل‏گیرى جرم و بزه‏دیدگى، ساخت طرفینى این پدیده را به عنوان یک اصل در نظر گرفته و یارى‏رسانى بزه‏دیده در موقعیت‏هاى وقوع جرم را مورد تأکید قرار مى‏دهند. در بررسى این تبیین‏ها، رفتارهاى بزه‏دیده به سه دسته تقسیم شد: اول، آنها که مى‏توانند آگاهانه یا ناآگاهانه انجام شوند. دوم، رفتارهاى آگاهانه و سوم، انواعى از رفتارهاى ناآگاهانه آماج‏هاى بزه که مى‏توانند زمینه‏ساز بزه‏دیدگى آنها باشند. در ادامه، نمونه‏هایى از گزاره‏هاى دینى ناظر به این تحلیل‏ها را مرور مى‏کنیم.

    1ـ3. رفتارهاى دسته اول:

    1ـ1ـ2. صدور علایم آسیب‏پذیرى: از جمله رفتارهایى که باعث جلب توجه مجرم بالقوه به آماج‏هاى مستعد بزه‏دیدگى یا تقویت انگیزش ارتکاب جرم در او مى‏شود، صدور برخى علایم از طرف آن آماج‏هاست که آمادگى یا استعداد آنها را براى قرار گرفتن در فرایند وقوع رفتار مجرمانه، اعلام مى‏کند. فرازهاى ذکرشده از دو آیه زیر، نمونه‏هایى از توجه گزاره‏هاى اسلامى به نقشى است که بزه‏دیده بالقوه قادر است با صدور علایم آسیب‏پذیرى در فرایند شکل‏گیرى جرم، ایفا کند.

    این آیات که خطاب به همسران پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله سخن مى‏گویند، آنان را از انجام رفتارهایى خاص، نهى کرده‏اند: «اى همسران پیامبر!... به نرمى، سخن نگویید تا (مبادا) آنکه در دلش بیمارى است، طمعى پیدا کند... و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید.... (احزاب: 32ـ33)

    مفسّران با تعابیر مختلف بدین نکته توجه داده‏اند که این آیات، مخاطبان واقعى خود را ـ که به همسران پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله منحصر نیستند ـ از صدور انواعى از علایم آسیب‏پذیرى، پرهیز داده است و علت این نهى را نیز آن مى‏داند که این‏گونه علایم مى‏توانند موجب جلب توجه مجرم بالقوه یا تقویت انگیزش ارتکاب جرم در او شوند. آنان در خصوص فراز ذکرشده از آیه نخست، یادآور مى‏شوند که به نرمى ـ و چه بسا کرشمه ـ سخن گفتن با مردان، سبب مى‏شود که آنان در چهره زنانى جلوه کنند که به جنس مخالف، تمایلى دارند؛ و این وضع، مردانى را که در غرایز جنسى از تعادل لازم برخوردار نیستند، دچار طمع کرده، به فکر گناه مى‏افکند.29 به همین شکل، آنان فراز ذکرشده از آیه دوم را نیز بیانگر رفتارهایى مى‏دانند که جزء عادات فرهنگى زنان در جامعه پیش از اسلام بوده30 و در نتیجه، مى‏توانسته در بخش‏هایى از جامعه همچنان طبیعى محسوب شود.

    بدین شکل، مى‏توان گفت که آیات یادشده مى‏توانند بیانگر توجه قرآن به آثار رفتارهایى باشند که ممکن است ناآگاهانه و بدون هیچ قصدى از سوى آماج‏هاى مستعد بزه‏دیدگى سر بزنند. اما به مثابه علایمى هستند که مى‏توانند توجه مجرمان بالقوه را به خود جلب نموده و دست‏کم با به خطا انداختن آنها، انگیزه‏هاى ارتکاب جرم را در آنان تقویت کنند.

    2ـ2. رفتارهاى آگاهانه: در برخى از موارد، این بزه‏دیده است که به هر دلیل، ممکن است رفتارى عمدى انجام دهد تا شرایط وقوع بزه ـ و در نتیجه، بزه‏دیدگى او ـ فراهم آید. برخى از این رفتارها عبارتند از: اغوا، ترغیب، تشویق، تحریک، پیش‏قدمى، زمینه‏سازى و عرضه‏گرى. به نظر بسیارى از بزه‏دیده‏شناسان، نمونه شایعى از این‏گونه رفتارها را مى‏توان در «جرم‏هاى جنسى» مشاهده کرد. به بیان دیگر، آنان برآنند که به‏رغم آنکه در جرم‏هاى جنسى، طرف مؤنث عرفا بزه‏دیده محسوب مى‏شود، در موارد متعددى از این جرم‏ها، این زن است که با اقدامات تسهیل‏کننده یا برانگیزاننده، خود را در معرض رفتارهاى مجرمان بالقوه قرار داده است. البته آنان یادآور مى‏شوند که این رفتارها همیشه به قصد بزه انجام شده یا با آگاهى از احتمال وقوع آن، صورت نمى‏گیرد، بلکه در بسیارى موارد، تنها با هدف تحریک طرف مقابل و لذت‏جویى‏هاى مقدماتى است. اما در عمل، مجرم را به انجام بزه و گاه استفاده از زور و فشار برمى‏انگیزاند.

    با توجه به نزدیکى مضمون‏هاى «پیش‏قدمى»، «عرضه‏گرى»، «تشویق» و «اغواء» و به ویژه اینکه همه شواهد قرآنى ناظر به آنها را از آیات 23 و 24 سوره «یوسف» استفاده کرده‏ایم، شواهد قرآنى ناظر به این مقولات آنها را یکجا بررسى مى‏کنیم. چنان‏که گذشت، این آیات، بیانگر ماجرایى هستند که در آن، حضرت یوسف علیه‏السلام آماج هوس‏رانى‏هاى همسر عزیز مصر قرار گرفت: «و آن زن که یوسف در خانه‏اش بود از او تمنّاى کام‏جویى کرد و درها را بست و گفت: بشتاب به سوى آنچه برایت مهیاست... و در حقیقت، [آن زن ]آهنگ وى کرد، و [یوسف نیز ]اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او مى‏کرد... .»

    مفسّران، فرازهاى بیان‏شده از این آیات را به گونه‏اى تحلیل کرده‏اند که به روشنى توجه قرآن کریم را به مضمون‏هاى موردنظر، نشان مى‏دهد. به تصریح آنان، معناى فراز «رَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ»در آیه 23 این است که همسر عزیز مصر، مى‏کوشید یوسف علیه‏السلام را با «نیرنگ» به خود متوجه سازد؛ یعنى، کارهایى انجام مى‏داد که اشخاص فریبکار انجام مى‏دهند تا طرف مقابلشان را بفریبند و آنچه را که او در اختیار دارد و نمى‏خواهد از دست بدهد، از وى بربایند. به نظر آنان، منظور آیه، چاره‏اندیشى‏ها و نیرنگ‏هایى است که زلیخا انجام داد تا یوسف را به کام‏جویى وادار سازد.31 با این تحلیل، در این آیه، آن که سعى در زمینه‏سازى وقوع بزه دارد، خود زن است که با حیله و نیرنگ مى‏کوشد طرف مقابل را اغوا کند.

    تعبیر «غَلَّقَتِ الأَبْواب» در آیه یادشده، بیانگر بستن درب‏ها به سختى و محکمى است.32 این کار نیز توسط طرف مؤنث صورت مى‏پذیرد و دلالت‏هاى زیر را با خود دارد: اول، نوعى زمینه‏سازى بستر گناه است؛ با این هدف که وقوع آن را تسهیل کند. دوم، حاوى پیام‏هاى مثبت زن به طرف مقابل است تا بدو بفهماند که براى انجام بزه از طرف او مشکلى نخواهد بود. و سوم، راه فرار را بر او مى‏بندد و با این ترفند، مجال ارتکاب گناه و فرصت متقاعد ساختن او را افزایش مى‏دهد.

    به نظر آنان، فراز «هَیتَ لَکَ» مى‏تواند بیانگر مواردى باشد که آماج بزه، خود را بسان یک کالاى جذاب عرضه مى‏کند تا نظر مجرم را به خویش جلب کند. تحلیل‏هاى مفسّران از این فراز، مفهوم «عرضه‏گرى» را به روشنى مى‏رساند. آنان برآنند که آن بانو خود را آماده گناه کرد و به یوسف علیه‏السلام اعلام نمود آماده است تا در اختیار او قرار گیرد. برخى دیگر، معناى این فراز را «بیا» و «بشتاب» دانسته‏اند. این معنا گویاى آن است که او با فراهم کردن شرایط، از یوسف علیه‏السلام، دعوت و او را به رفتار ناشایست مورد نظرش، «ترغیب و تشویق» کرده است.33

    مقدم شدن فراز «هَمَّتْ بِهِ» بر فراز «هَمَّ بِها» نیز مى‏تواند بیانگر پیش‏قدمى آماج بزه باشد که مفسّران به اتفاق به آن توجه داده‏اند؛ یعنى، رفتارى که به بزه‏کار بالقوه مى‏فهماند براى انجام بزه با بزرگ‏ترین مشکل ـ که همانا ممانعت بزه‏دیده است ـ روبه‏رو نخواهد بود و ممکن است تمایل و تلاش او به انجام بزه را چند برابر کند. این نکته در آیات پیش‏گفته 26 تا 28 این سوره نیز مورد توجه است که به از پشت دریده شدن پیراهن یوسف علیه‏السلام توجه داده و آن را بیانگر مقصر نبودن او شمرده‏اند. این آیات، نشان مى‏دهند که زلیخا همان‏گونه که در فراهم کردن مقدمات رسیدن به مقصود، پیش‏قدم بود، پس از فراهم شدن شرایط نیز باز او بود که ابتدا اقدام کرد.34

    3ـ2. رفتارهاى ناآگاهانه: از جمله رفتارهاى ناآگاهانه مى‏توان به خشونت و پرخاشگرى، بى‏مبالاتى و بى‏ملاحظگى و رفتارهاى پرخطر اشاره کرد. به گفته برخى محققان، گاه خشونت بیجا و پرخاشگرىِ آماج جرم، به نوعى همیارى در وقوع جرم بدل مى‏شود، به گونه‏اى که اگر بزه‏دیده این پرخاشگرى و واکنش نسنجیده را از خود نشان نمى‏داد، جرم یا اصلاً صورت نمى‏پذیرفت و یا از شدت آن کاسته مى‏شد. روایات معصومان علیهم‏السلام از این متغیر با تعابیرى همچون غضب، تعجیل و... یاد کرده‏اند. این گزاره‏ها در تبیین این رفتارهاى ناآگاهانه به سازوکارهاى مختلفى اشاره کرده‏اند. نقطه مشترک این تعابیر، ضعف تعقل فرد و عقلانى نبودن این واکنش اوست و اینکه این نوع برخورد، حاصلى جز پشیمانى و زیان خود وى ندارد. در ادامه، چند نمونه از این گزاره‏ها را بررسى مى‏کنیم:

    1ـ3ـ2. پرخاشگرى: روان‏شناسان در تعریفى نسبتا جامع از پرخاشگرى آن را چنین تعریف مى‏کنند: پرخاشگرى ناظر به رفتارى است که با نیت تخریب اموال یا صدمه زدن به شخص دیگر انجام مى‏شود و متضمن بى‏توجهى محض به سلامت دیگران و احتمالاً خود است؛ پیامدهاى پرخاشگرى ممکن است فیزیکى یا روانى باشد.

    چنان‏که مى‏بینیم، عنصر اساسى این تعریف، بى‏توجهى به پیامدهاى آسیب‏آفرین عمل است. وجود این عنصر، نوعى همخوانى را بین این مفهوم و مضمون «اطلاق غضب (رها کردن خشم)» در روایات اسلامى ـ که بیانگر رفتارهاى کنترل‏نشده و غیرعقلانى ناشى از این‏گونه هیجانات عاطفى است ـ پدید مى‏آورد.35

    بسیارى از روایات به عواقب بد «اطلاق غضب» هشدار داده‏اند و آسیب‏هاى ناشى از این‏گونه رفتارها را بیش از هر چیز، متوجه مرتکب آن مى‏دانند. براى نمونه، در ذیل، به دو روایت نقل‏شده از امام على علیه‏السلام در این زمینه اشاره مى‏شود. این روایات، اطلاق غضب را همچون آتشى سوزان مى‏دانند که هلاکت خود فرد را در پى دارد.

    در روایت اول، این نوع رفتار به آتشى تشبیه شده که مرتکب آن را با شعله خود، سوزانده و به هلاکت مى‏کشاند: «الْغَضَبُ نَارٌ مُوقَدَةٌ مَنْ کَظَمَهُ أَطْفَأَهَا وَ مَنْ أَطْلَقَهُ کَانَ أَوَّلَ مُحْتَرِقٍ بِهَا»؛36 غضب، آتشى است فروزنده. آن که آن را فرو نشاند، آن آتش را خاموش کرده است و آن که آن رها کند، خود او اولین کسى است که در شعله‏اش خواهد سوخت.

    در روایت دوم نیز همین امام همام یادآور شده‏اند: «مَنْ غَلَبَ عَلَیهِ غَضَبُهُ تَعَرَّضَ لِعَطَبِهِ»؛37 هر که غضبش بر او غلبه کند، متعرّض هلاک خود گشته و خود را در معرض آن قرار داده است.

    شارحان این احادیث، غلبه غضب بر فرد را بیانگر تصمیم‏گیرى‏هاى نسنجیده و پرخاشگرانه ناشى از این حالت هیجانى دانسته و از جمله یادآور شده‏اند: با غلبه غضب هیچ دور نیست که کارى کند که باعث هلاکت اخروى او گردد، بلکه گاهى دنیوى نیز.38

    به همین شکل، در حدیث دوم نیز تعبیر «تَعَرَّضَ» به روشنى به نقش فرد در هلاکت خود، اشاره دارد.39

    2ـ3ـ2. بى‏ملاحظگى و بى‏مبالاتى: توجه قرآن به نقش بى‏ملاحظگى و بى‏مبالاتى آماج بزه در بزه‏دیدگى او را ـ براى مثال ـ مى‏توان در دو آیه زیر دید:

    آیه 165 سوره «آل‏عمران» بیانگر ماجرایى است که در جنگ احد اتفاق افتاده است. سپاه اسلام، در مرحله اول، با پیروزى بر دشمن عنان جنگ را در دست گرفته بودند. اما در اثر غفلتى که از آنان سر زد، در جمع‏آورى غنایم عجله کردند و فرمان پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را در مواظبت بى‏وقفه از تنگه احد، زیر پا نهادند. دشمن از این غفلت و بى‏مبالاتى استفاده کرد و از همان نقطه بر سپاه اسلام یورش برد؛ و ضربات جبران‏ناپذیرى بر آنها وارد کرد و هفتاد نفر از آنان را به شهادت رساند. در این آیه مى‏خوانیم: «أَوَلَمَّا أَصَابَتْکُم مُّصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَیْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَـذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِکُمْ...»؛ آیا زمانى که [در جنگ احد ]آسیبى به شما رسید که بى‏تردید دو برابرش را [در جنگ بدر به دشمن ]رساندید. مى‏گویید: این آسیب چگونه و از کجاست؟ بگو: از ناحیه خود شماست.

    مفسّران در تحلیل این آیه، تأکید دارند که قرآن کریم، ضرباتى را که بعد از رها کردن تنگه احد بر سپاه اسلام وارد آمد حاصل بى‏مبالاتى سپاهیان مسلمان در حفاظت از آن تنگه مى‏دانند و مسئولیت صدمات حاصله را بر عهده خود آنان ـ که در واقع، بزه‏دیدگان این ماجرا بودند ـ مى‏گذارد.40 آنان همچنین یادآور شده‏اند: سبب آن مصایب، نافرمانى تیراندازان بود که مراکز خود را خالى کردند و تازه بعد از خالى کردن نیز، از در معصیت، پشت به قتال نمودند و خلاصه کلام اینکه، سبب آن نافرمانى و سرپیچى از دستور رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله، که فرمانده این جنگ بود و این نافرمانى باعث فشل و تنازعشان در امر، و در آخر سبب شکستشان گردید و این خود سنتى است طبیعى و عادى.41

    آیه 108 سوره «انعام» نیز در بیان دیگرى، ضرر ناشى از عملکرد ناآگاهانه و رفتار نسنجیده افراد را به خود آنها نسبت داده و خود زیان‏دیدگان را مسئول بزه‏دیدگى خویش برشمرده است: «وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوا بِغَیْرِ عِلْمٍ...»؛ و معبودانى را که کافران به جاى خدا مى‏پرستند، دشنام ندهید، که آنان هم از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام خواهند داد.

    در توضیح مفاد این آیه مى‏توان گفت: افراد گاه براى دفاع از خود و اثبات حقانیتشان در برابر دشمنان، ناآگاهانه و از روى بى‏ملاحظگى رفتارهاى نادرستى از خود بروز مى‏دهند که در برخى موارد، باعث متضرر شدن خود آنان مى‏شود. یکى از این رفتارها، همان دشنام گفتن به کفار است که از نگاه قرآن مى‏تواند متقابلاً به توهین و بى‏حرمتى آنان به مقدسات مسلمانان بینجامد؛ زیرا این غریزه انسانى است که از حریم مقدسات خود دفاع کند و با کسانى که به حریم مقدساتش تجاوز کنند به مقابله برخیزد و چه بسا شدت خشم، او را به ناسزا گفتن به مقدسات دشنام‏دهندگان وادارد.42 در اینجاست که قرآن کریم، زیان‏هاى ناشى از این‏گونه اعمال را به خود زیان‏دیدگان نسبت داده و آنان را مسئول بزه‏دیدگى خویش شمرده است. برخى مفسّران در این زمینه توجه داده‏اند: «ناسزاگویى» عامل بروز دشمنى و کینه و ناسزا شنیدن است... گاهى انسان در گناه دیگران شریک مى‏شود؛ آنجا که مقدّمات گناه دیگران را فراهم کند.43

    برخى دیگر برآنند که آیه شریفه، ناسزاگویى به دیگران را نوعى عامل و زمینه‏ساز گناه آنان مى‏داند و با این تعبیر، فرد را مسبب و مسئول واکنش انجام‏شده در برابر آن ناسزا به شمار مى‏آورد.

    در این آیه بدین نکته اشاره شده است که براى هیچ کس جایز نیست کارى را انجام دهد یا حرفى را بزند که زمینه‏ساز گناه دیگرى شود.44

    3ـ3ـ2. رفتارهاى پرخطر: برخى از رفتارها انسان را در موقعیتى قرار مى‏دهد که احتمال بزه‏دیدگى را بالا مى‏برد. از جمله این رفتارها مى‏توان به رفتارهاى پرخطر اشاره کرد. در ادامه، با توجه منابع اسلامى به دو نمونه از این رفتارها اشاره مى‏شود:

    الف. سبک شمردن امر سلطان: از جمله رفتارهاى پرخطر که احتمال بزه‏دیدگى را بالا مى‏برد، بى‏اعتنایى به قدرت‏هاى حاکم و جبّار است. برخى روایات با عنایت به حاکمیت قدرت‏هاى مستبد ستمگر در جامعه آن روز، به ضرورت رعایت ملاحظاتى خاص در برخورد با قشر حاکم، توجه داده‏اند و خطرات رعایت نکردن این ملاحظات را برشمرده‏اند. از جمله آنها حدیث زیر در کتاب شریف من لایحضره الفقیه است که در آن، امام صادق علیه‏السلام به نقل از پدران بزرگوارشان علیهم‏السلام وصیتى را از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به امام على‏بن ابى‏طالب علیه‏السلام روایت مى‏فرمایند که فراز زیر از آن، به پرخطر بودن این رفتار و نقش مؤثر آن در بزه‏دیدگى افراد اشاره دارد: «ثَمَانِیةٌ إِنْ أُهِینُوا فَلایلُومُوا إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ... وَ الْمُسْتَخِفُّ بِالسُّلْطَانِ»؛45 هشت دسته‏اند که اگر بدانان اهانتى شود، باید خود را سرزنش کنند... آن که پادشاه را سبک بشمارد... .

    سبک شمردن امر سلطان منجر به گلاویز شدن فرد با حاکمیت قدرتمند آن جامعه است که به طور طبیعى خطرات جانى و مالى را براى شخص به همراه مى‏آورد و او را مورد تهدید قرار مى‏دهد.

    ب. در آمدن در موضع تهمت: حضور در برخى مکان‏ها و قرار گرفتن در شرایطى خاص و نقش آنها در افزایش احتمال زیان‏دیدگى از جمله رفتارهاى پرخطرى است که در احادیث موجود در منابع اسلامى مورد توجه قرار گرفته است. براى مثال، دو روایت زیر، که به ترتیب از امام على و امام صادق علیهماالسلام نقل شده‏اند، قرار گرفتن در معرض بدگمانى جامعه و تبعات اجتماعى ناشى از آن ـ که از جمله آنها مى‏تواند از دست دادن منزلت و حیثیت اجتماعى باشد ـ را یکى از زیان‏هاى ناشى از این‏گونه رفتارها به شمار آورده و خود فرد را در ازاى این زیان‏دیدگى، مسئول و قابل سرزنش دانسته‏اند:

    ـ «مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهْمةِ فَلایلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّن»؛46 کسى که خود رادرمعرض‏بدنامى‏وجایگاه‏تهمت قرار مى‏دهد، نباید کسى را که‏به‏اوگمان‏بدمى‏برد،ملامت کند.

    ـ «مَنْ دَخَلَ مَوْضِعا مِنْ مَوَاضِعِ التُّهَمَةِ فَاتُّهِمَ فَلا یلُومَنَّ إِلاَّ نَفْسَهُ»؛47 هر که به جایى تهمت‏خیز در آید و متهم گردد، کسى جز خود را سرزنش نکند.

    3. شیوه زندگى

    شیوه زندگى یکى از عناصرى است که تحلیل‏هاى کلان بزه‏دیدگى، آن را داراى نقش مؤثرى در پیوند دادن آماج‏هاى بزه و بزه‏کاران بالقوه و زمینه‏سازى وقوع بزه و بزه‏دیدگى مى‏دانند. این امر مسلم و شایعى است که شمار قابل توجهى از اشخاص براى گذران زندگى، چه بسا ناگزیر، محیط و ساختار اجتماعى و شیوه زندگى خاصى را برمى‏گزینند که موجبات بزه‏دیدگى آنان را فراهم مى‏آورد یا احتمال آن را افزایش مى‏دهد.

    در فرهنگ قرآنى، «مستضعفان عملى»48 کسانى‏اند که محیط یا شیوه زندگى خاصى را برگزیده‏اند که مانع عمل به باورها و پاى‏بندى به ارزش‏ها و هنجارهاى الهى است و چه بسا آنان را به زیر پا نهادن این هنجارها وامى‏دارد. قرآن کریم، این امر را خسرانى تردیدناپذیر و زیان دیدن انسان در حیات این‏جهانى و آن‏جهانى‏اش مى‏داند. اما در این خسران و زیان‏دیدگى ـ که بى‏تردید، معلول فشارهاى تحمل‏ناپذیر جامعه و ساختارهاى اجتماعى غیرالهى و کارگزاران و حاکمان آنهاست ـ خود این افراد را مقصر و مسئول مى‏شمرد و آنان را «ستم‏کننده به خود» مى‏نامد. تحلیل قرآن درباره این دسته از مستضعفان، از یک‏سو، بر نقش و مسئولیت این افراد در زیانى که این اجتماعات و حاکمان آن بر آنان وارد مى‏آورند، تأکید دارد و از سوى دیگر، گونه‏اى خاص از بزه‏دیدگى را با اشاره به نقش متغیر کلان «شیوه زندگى» توضیح مى‏دهد. این تحلیل را از جمله مى‏توان در آیه زیر دید: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَـئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرا» (نساء: 97)؛ همانا آنان که فرشتگان جانشان را مى‏گیرند، در حالى که بر خویشتن ستم کرده‏اند، از آنان مى‏پرسند: در چه وضعى بودید؟ گویند: در زمین، مستضعف بودیم [و به‏ناچار در جبهه کافران قرار داشتیم]. فرشتگان [در پاسخ ]گویند: مگر زمین خداوند گسترده نبود تا در آن هجرت کنید؟ آنان، جایگاهشان دوزخ است و بد سرانجامى است.

    4. فعالیت‏هاى روزمره

    ارتباط اجتماعى افراد و رفت‏وآمد آنها در محیط‏هاى مختلف، یکى دیگر از متغیرهاى کلان مؤثر در میزان بزه‏دیدگى است که در بخش «چارچوب نظرى» با تعبیر «فعالیت‏هاى روزمره» به آن اشاره شد. گزاره‏هاى دینى نیز نسبت به این متغیر بى‏التفات نبوده و برخى از گونه‏هاى این فعالیت‏هاى روزمره را معرفى و آثار منفى آن بر شخص را گوشزد مى‏نمایند. نمونه این گزاره‏ها، فراز زیر از وصیت امیرمؤمنان على علیه‏السلام به فرزند گرامى‏شان امام حسن مجتبى علیه‏السلام است. این فراز به مضمون همنشینى با بدان و رفت‏وآمد در مجالس مورد سوءظن که مصداق آشکارى از فعالیت‏هاى روزمره افراد است، اشاره دارد و به نقش این‏گونه فعالیت‏ها در زمینه‏سازى تهدیدها و زیان‏هایى ـ مانند فریب خوردن از همنشینان ـ توجه داده است: «إِیاکَ وَ... وَ الْمَجْلِسَ الْمَظْنُونَ بِهِ السُّوءُ فَإِنَّ قَرِینَ السَّوْءِ یغُرُّ جَلِیسَهُ»؛49 بپرهیز از... مجلسى که بدان گمان بد مى‏رود؛ که همنشین بد، همنشین خود را مى‏فریبد.

    نتیجه‏گیرى

    در این پژوهش با بیان نظریه بزه‏دیده‏شناختى، اصول و مقولات اصلى این نظریه برجسته، و با برگردان مفاهیم کلیدى بزه‏دیده‏شناختى به چند مقوله اصلى تقسیم شدند و با تحلیل محتواى آیات قرآن کریم و روایات موجود در منابع حدیثى شیعه، در پاسخ به سؤال اصلى تحقیق که «آیا دین مبین اسلام در آموزه‏هاى خود به محورهاى نظریات بزه‏دیده‏شناسى توجه داشته است یا نه»، این نتیجه حاصل شده است که به رغم نوپا بودن نظریات بزه‏دیدگى در مطالعات جرم‏شناسى، آموزه‏هاى اسلامى در تحلیل رفتارهاى کجروانه و علل شکل‏گیرى این‏گونه رفتارها و بزه‏دیدگى‏هاى ناشى از آنها، محورهاى خرد، میان برد و کلان مطرح شده در نظریه‏هاى بزه‏دیده‏شناختى را به شکلى معنادار مورد توجه قرار داده‏اند و این رویکرد را به عنوان یکى از راه‏کارهاى مهم ‏در حوزه ‏تبیین ‏کجروى ‏به کار گرفته‏اند.

    ··· منابع

    ـ نهج‏البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدى، تهران، علمى و فرهنگى، 1378.

    ـ ابن‏منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، بیروت، دارصادر، 1414ق.

    ـ امیلیانو، ویانو، «بزه‏دیدگى و بزه‏دیده‏شناسى»، ترجمه نسرین مهرا، تحقیقات حقوقى، ش 19ـ20، بهار و پاییز 1376، ص 432ـ457.

    ـ بابایى، احمدعلى، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1382.

    ـ تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم و دررالکلم، شرح آقاجمال‏الدین خوانسارى، تهران، دانشگاه تهران، 1366.

    ـ جمعى از مترجمان، ترجمه تفسیر طبرى، تهران، توس، 1356.

    ـ حرّ عاملى، محمدبن حسن، وسائل الشیعة، قم، آل‏البیت، 1409ق.

    ـ حسینى همدانى، سید محمدحسین، انوار درخشان، تهران، کتابفروشى لطفى، 1404ق.

    ـ حلّى، ابن ادریس، المنتخب من تفسیرالتبیان، قم، کتابخانه آیت‏اللّه مرعشى نجفى، 1409ق.

    ـ خرمشاهى، بهاءالدین و مسعود انصارى، پیام پیامبر، تهران، منفرد، 1376.

    ـ راغب اصفهانى، المفردات فى غریب‏القرآن، بیروت، دارالعلم، 1412ق.

    ـ سلیمى، على و محمد داورى، جامعه‏شناسى کجروى، قم، پژوهشکده حوره و دانشگاه، 1380.

    ـ صدوق، محمدبن على، من لایحضره الفقیه، ترجمه على‏اکبر غفارى، قم، جامعه مدرسین، 1404ق.

    ـ طباطبائى، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامى، 1417ق.

    ـ طبرسى، فضل‏بن حسن، جوامع الجامع، ترجمه جمعى از مترجمان، تهران، دانشگاه تهران، 1377.

    ـ طبرسى، فضل‏بن حسن، مجمع‏البیان، ترجمه جمعى از مترجمان، تهران، ناصرخسرو، 1372.

    ـ فلسفى، محمدتقى، الحدیت روایات تربیتى، تهران، نشر فرهنگ اسلامى، 1368.

    ـ قرائتى، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگى درس‏هایى از قرآن، 1383.

    ـ کى‏نیا، مهدى، «بزه‏دیده‏شناسى»، حقوق دانشکده علوم قضایى، ش 1، بهار 1370، ص 32ـ47.

    ـ گسن، موریس، اصول جرم‏شناسى، ترجمه میرروح‏اللّه صدیق، تهران، دادگستر، 1385.

    ـ گنابادى، سلطان‏محمد، بیان‏العادة فى مقامات العبادة، ترجمه رضا خانى و حشمت‏اللّه ریاضى، تهران، دانشگاه پیام نور، 1372.

    ـ گیدنز، آنتونى، جامعه‏شناسى، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، نى، 1386.

    ـ لپز، ژرژ و ژینا فیلیزولا، بزه‏دیده و بزه دیده‏شناسى، ترجمه روح‏الدین کرد علیوند و احمد محمدى، تهران، مجمع علمى و فرهنگى مجد، 1379.

    ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه‏الوفاء، 1404ق.

    ـ مکارم شیرازى، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374.


    * دانشجوى دکترى جامعه‏شناسى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره. دریافت: 10/6/89 ـ پذیرش: 19/5/90.

    hadisalehizade@gmail.com


    1ـ ژرژ لپز ـ ژینا فیلیزولا، بزه‏دیده و بزه‏دیده‏شناسى، ترجمه روح‏الدین کرد علیوند و احمد محمدى، ص 10.

    2ـ مهدى کى‏نیا، «بزه‏دیده‏شناسى»، حقوق دانشکده علوم قضایى، ش 1، ص 12.

    3ـ ر.ک: موریس گسن، اصول جرم‏شناسى، ترجمه میر روح‏اللّه صدیق.

    4ـ ژرژ لپز و ژینا فیلیزولا، همان، ص 36.

    5ـ همان، ص 49.

    6ـ موریس گسن، همان، ص 181.

    7ـ ریمون بودون و فرانسیس بوریکا، جرم، ص 36، به نقل از: على سلیمى و محمد داورى، جامعه‏شناسى کجروى، ص 249.

    8ـ همان.

    9ـ موریس گسن، همان، ص 181.

    10ـ همان، ص 184.

    11ـ به نقل از: على سلیمى و محمد داورى، همان، ص 344.

    12ـ موریس گسن، همان، ص 177.

    13ـ على سلیمى و محمد داورى، همان، ص 335.

    14ـ آنتونى گیدنز، جامعه‏شناسى، ترجمه حسن چاوشیان، ص 327.

    15ـ همان، ص 341ـ346، به نقل از: على سلیمى و محمد داورى، همان، ص 259.

    16ـ ویانو امیلیانو؛ «بزه‏دیده‏شناسى»، ترجمه نسرین مهرا، تحقیقات حقوقى، ش 19ـ20 ص 432ـ457.

    17ـ موریس گسن، همان، ص 181.

    18ـ همان، ص 341ـ346، به نقل از: على سلیمى و محمد داورى، همان، ص 258.

    19ـ ویانو امیلیانو، همان، ص 447.

    20ـ موریس گسن، همان، ص 187.

    21ـ به نقل از: على سلیمى و محمد داورى، همان، ص 260.

    22ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، تفسیر المیزان، ج 11، ص 142، 165ـ166 و 257.

    23ـ فضل‏بن حسن طبرسى، جوامع الجامع، ترجمه مترجمان، ج 1، ص 68.

    24ـ ر.ک: ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 10، ص 326ـ328.

    25ـ محمدبن على صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 378، ح 5786؛ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 74، ص 168، ش 4.

    26ـ محمدبن على صدوق، همان، ج 13، ص 9.

    27ـ همان، ج 6، ص 315.

    28ـ این حدیث در منابع اهل‏سنت، نقل شده است (مانند سنن‏الترمذى، ج 4، ص 461؛ ج 5، ص 273؛ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 890) اما فقهاى شیعه نیز به مفاد آن استدلال کرده‏اند. از جمله: حسن‏بن یوسف مطهّر حلّى، التنقیح‏الرائع لمختصرالشرائع، ج 4، ص 410، نیز ر.ک. بهاءالدین خرمشاهى و مسعود انصارى، پیام پیامبر، ص 104، ش 5.

    29ـ فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البیان، ج 8، ص 558؛ همو، مجمع‏البیان، ترجمه مترجمان، ج 20، ص 107؛ سلطان محمد گنابادى، بیان‏العادة فى مقامات العبادة، ترجمه رضا خانى و حشمت‏اللّه ریاضى، ج 11، ص 450؛ احمدعلى بابایى برگزیده تفسیر نمونه، ج 3، ص 608.

    30ـ ناصر مکارم شیرازى، همان، ج 17، ص 290ـ291.

    31ـ فضل‏بن حسن طبرسى، جوامع الجامع، ترجمه مترجمان، ج 3، ص 198.

    32ـ فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البیان، ج 12، ص 190.

    33ـ جمعى از مترجمان، ترجمه تفسیر طبرى، ج 12، ص 178ـ179.

    34ـ سید محمدحسین حسینى همدانى، انوار درخشان، ج 9، ص 51.

    35ـ براى مطالعه بیشتر، ر.ک: راغب اصفهانى، المفردات فى غریب‏القرآن، ص 608.

    36ـ محمدتقى فلسفى، الحدیث، ج 1، ص 143؛ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، غررالحکم و دررالکلم، شرح آقاجمال خوانسارى، ج 2، ص 47، ش 1787.

    37ـ عبدالواحدبن محمد تمیمى آمدى، همان، ج 5، ص 236، ش 8139.

    38ـ همان.

    39ـ براى مطالعه بیشتر در این زمینه، ر.ک: همان، ج 5، ص 195، ش 7948 و ص 201، ش 7977؛ همان، ج 3، ص 69، ش 3855.

    40ـ فضل‏بن حسن طبرسى، همان، ج 4، ص 330.

    41ـ سید محمدحسین طباطبائى، همان، ج 4، ص 92.

    42ـ همان، ج 7، ص 434.

    43ـ محسن قرائتى، تفسیر نور، ج 3، ص 329.

    44ـ فضل‏بن حسن طبرسى، همان، ج 4، ص 537.

    45ـ محمدبن على صدوق، همان، ج 4، ص 355، ح 5762.

    46ـ نهج‏البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدى، حکمت 159.

    47ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، وسائل الشیعة، ج 12، ص 36، ح 15573.

    48ـ براى مطالعه بیشتر، ر.ک: نهج‏البلاغه، ص 206، ص 189، باب الهجرة.

    49ـ محمدبن حسن حرّ عاملى، همان، ج 12، ص 36، ص 15573.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صالحی زاده، عبدالهادی.(1390) تحلیل محتواى گزاره‏‌هاى دینى ناظر به محورهاى نظریات کجروى (بزه‏‌دیدگى). ماهنامه معرفت، 20(8)، 87-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عبدالهادی صالحی زاده."تحلیل محتواى گزاره‏‌هاى دینى ناظر به محورهاى نظریات کجروى (بزه‏‌دیدگى)". ماهنامه معرفت، 20، 8، 1390، 87-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صالحی زاده، عبدالهادی.(1390) 'تحلیل محتواى گزاره‏‌هاى دینى ناظر به محورهاى نظریات کجروى (بزه‏‌دیدگى)'، ماهنامه معرفت، 20(8), pp. 87-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    صالحی زاده، عبدالهادی. تحلیل محتواى گزاره‏‌هاى دینى ناظر به محورهاى نظریات کجروى (بزه‏‌دیدگى). معرفت، 20, 1390؛ 20(8): 87-