معرفت، سال بیستم، شماره هشتم، پیاپی 167، آبان 1390، صفحات 123-

    نگرش دینى و هوش فرهنگى (مورد مطالعه: شهر سنندج)

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    یعقوب احمدی / *استادیار - گروه علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور سنندج / yahmady2009@gmail.com
    چکیده: 
    هوش فرهنگى توانایى فرد براى تطبیق با ارزش‏ها، سنت‏ها، آداب و رسوم متفاوت است. با توجه به متنوع و چندفرهنگى بودن جامعه ایرانى و همچنین جامعه شهرى سنندج، هدف اصلى مقاله سنجش وضعیت هوش فرهنگى و متعین‏هاى آن است. از آنجایى که دین و نگرش دینى، مؤلفه بسیار برجسته‏اى در شکل‏دهى به جهت‏گیرهاى نگرشى افراد به شمار مى‏رود، به عنوان مؤلفه اصلى مؤثر بر هوش فرهنگى مورد کنکاش قرار مى‏گیرد. روش پژوهش حاضر، توصیفى از نوع همبستگى است. از نظر کنترل شرایط پژوهش، یک بررسى پیمایشى، از نظر وسعت، پهنانگر و از نظر زمانى، مقطعى است. جامعه آمارى پژوهش، شهروندان 15 سال به بالاى مناطق چندگانه شهر سنندج هستند. شیوه نمونه‏گیرى به روش خوشه‏اى چندمرحله‏اى و حجم نمونه 340 نفر مى‏باشند. نتایج توصیفى تحقیق حکایت از آن دارد که سطح هوش فرهنگى شهروندان در شاخص هوش فرهنگى و ابعاد چهارگانه در حد متوسط و متوسط رو به بالا قرار دارد. این نشان از رضایت‏بخش بودن وضعیت هوش فرهنگى است. نتایج تحلیلى تحقیق نیز حاکى از ارتباط معنادار و البته معکوس میان نگرش دینى با شاخص هوش فرهنگى و سه بعد از ابعاد چهارگانه هوش فرهنگى هستند.
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    معرفت سال بیستم ـ شماره 167 ـ آبان 1390، 123ـ138

    یعقوب احمدى*

    چکیده

    هوش فرهنگى توانایى فرد براى تطبیق با ارزش‏ها، سنت‏ها، آداب و رسوم متفاوت است. با توجه به متنوع و چندفرهنگى بودن جامعه ایرانى و همچنین جامعه شهرى سنندج، هدف اصلى مقاله سنجش وضعیت هوش فرهنگى و متعین‏هاى آن است. از آنجایى که دین و نگرش دینى، مؤلفه بسیار برجسته‏اى در شکل‏دهى به جهت‏گیرهاى نگرشى افراد به شمار مى‏رود، به عنوان مؤلفه اصلى مؤثر بر هوش فرهنگى مورد کنکاش قرار مى‏گیرد.

    روش پژوهش حاضر، توصیفى از نوع همبستگى است. از نظر کنترل شرایط پژوهش، یک بررسى پیمایشى، از نظر وسعت، پهنانگر و از نظر زمانى، مقطعى است. جامعه آمارى پژوهش، شهروندان 15 سال به بالاى مناطق چندگانه شهر سنندج هستند. شیوه نمونه‏گیرى به روش خوشه‏اى چندمرحله‏اى و حجم نمونه 340 نفر مى‏باشند.

    نتایج توصیفى تحقیق حکایت از آن دارد که سطح هوش فرهنگى شهروندان در شاخص هوش فرهنگى و ابعاد چهارگانه در حد متوسط و متوسط رو به بالا قرار دارد. این نشان از رضایت‏بخش بودن وضعیت هوش فرهنگى است. نتایج تحلیلى تحقیق نیز حاکى از ارتباط معنادار و البته معکوس میان نگرش دینى با شاخص هوش فرهنگى و سه بعد از ابعاد چهارگانه هوش فرهنگى هستند.

    کلیدواژه‏ها: هوش فرهنگى، نگرش دینى، تنوع فرهنگى، انگیزش، فراشناخت، ارزش، چندفرهنگى.

    مقدّمه

    چندفرهنگى1 بودن یکى از موضوعات مهم اجتماعى،سیاسى و فرهنگى بسیارى از جوامع پیشرفته به شمار مى‏آید. گرچه پدیده جامعه چندفرهنگى نسبتا کهن بوده و منشأ و تاریخ آن در کشورهاى مختلف، متفاوت است، اما اهمیت آن به ویژه در عصر جهانى‏شدن آشکار شده است. در جوامع چندفرهنگى مبحث تعاملات میان‏فرهنگى از اهمیت بسیارى برخوردار است. تعاملات میان‏فرهنگى وجوهى از رفتار میان مردمانى با فرهنگ یا پاره‏فرهنگ‏هاى هویتى متفاوت شکل مى‏گیرد.

    تعاملات میان‏فرهنگى، به عنوان فرایند مبادله اندیشه‏ها، معانى و کالاهاى فرهنگى میان مردمانى از فرهنگ‏هاى مختلف، هنگامى به وقوع مى‏پیوندد که ادراکات فرهنگى و نظام‏هاى نمادین آنها به اندازه کافى مجزا هستند. در این‏گونه از ارتباط، اساسا بین دو طرف ارتباط، در آغاز علقه فرهنگى مشترکى وجود نداشته و یا اینکه طرفین، داراى پیوندهاى فرهنگى ضعیفى هستند. به عبارتى، ارتباط میان افرادى که ادراکات فرهنگى و نظام نمادهایشان به حدى گوناگون است که مى‏تواند در جریان ارتباط، ایجاد اختلال نماید، «تعاملات میان‏فرهنگى» نامیده مى‏شود. در این میان، فرد هنگامى نیازمند آگاهى از راز و رمزهاى ارتباطات میان‏فرهنگى مى‏شود که در یک حس فرهنگى2خود را متمایز از دیگران ببیند و ضمنا در تلاش باشد که به مشابهت معنى در فراگرد ارتباط دست یابد. براى پیشبرد روند فوق، یعنى پیشبرد تعاملات و ارتباطات میان‏فرهنگى، محققان به وجود پیش‏نیازهاى بسیارى اشاره نموده‏اند. یکى از مواردى که در سال‏هاى اخیر با مطالعه بر روى فرهنگ و سازگارى انسان‏ها با مبانى فرهنگى انجام شده، بحث هوش فرهنگى و اثر آن بر تعاملات میان‏فرهنگى در جوامع چندفرهنگى به ویژه جوامع مهاجرپذیر است.

    هوش فرهنگى حوزه نوینى از هوشمندى است که امکان میانجى‏گرى در فضاهاى فرهنگى متنوع را مطرح مى‏کند. مفهوم چندوجهى هوش فرهنگى براى نخستین بار توسط ایرلى و انگ مطرح شد. این دو اندیشمند، هوش فرهنگى را قابلیت یادگیرى الگوهاى جدید در تعاملات فرهنگى و ارائه پاسخ‏هاى رفتارى صحیح به این الگوها تعریف کرده‏اند.3 آنها معتقد بودند: در مواجهه با موقعیت‏هاى ‏فرهنگى‏ جدید، به ‏زحمت ‏مى‏توان ‏علائم ‏و نشانه‏هاى آشنایى یافت که بتوان از آنها در برقرارى ارتباط سود جست. بر این‏اساس،هوش‏فرهنگى‏به‏عنوان‏مبنایا توانمندى تمرکز بر قابلیت‏هاى‏خاصى‏که‏براى‏روابط‏شخصى باکیفیت واثر بخشى در شرایط فرهنگى مختلف لازم ‏است، تلقّى ‏مى‏گردد.

    علاوه بر مباحث مزبور، ویژگى چندفرهنگى و چندقومى بودن جامعه ایران و به ویژه شهر سنندج، بر اهمیت مباحث مبتنى بر تفاوت‏هاى فرهنگى و راه‏کارهاى مدیریت آنها و پیشبرد روند تعاملات میان‏فرهنگى براى تبدیل تنوع جامعه از وضعیت تهدید به فرصت بیش از پیش مى‏افزاید. از این منظر است که نوشتار حاضر عمده تأکید خود را بر پاسخ به این پرسش‏ها نهاده است:

    ـ وضعیت توزیع هوش فرهنگى شهروندان ساکن شهر سنندج در ابعاد چهارگانه آن به چه صورت مى‏باشد؟

    ـ کدام‏یک از متغیرهاى شخصیت میان‏فرهنگى و عناصر قوم‏گرایى بیش از سایر متغیرها بر هوش فرهنگى و ابعاد آن اثرگذار است و میزان تبیین‏کنندگى واریانس هوش فرهنگى توسط هریک به چه میزان است؟

    هوش فرهنگى و ابعاد آن

    هوش فرهنگى (CQ) توانایى فرد براى انطباق مؤثر و کارآمد با موقعیت‏هاى فرهنگى جدید است و بنابراین، اشاره به شکلى از هوش موقعیتى (مکانى) دارد که رفتارهاى هوشمندانه تطابقى، از نظر فرهنگى با ارزش‏ها و باورهاى یک جامعه یا فرهنگ خاص پیوند مى‏خورد.4

    بسیارى از محققان هوش فرهنگى را توانایى فرد در انجام اثربخش وظایف در موقعیت‏هاى متفاوت فرهنگى تعریف کرده‏اند. توماس و همکاران برآنند که هوش نوعى شایستگى چندوجهى است که شامل دانش فرهنگى، عمل متفکرانه و فهرستى از مهارت‏هاى رفتارى مى‏شود.5 توماس و ارلون (2008) هوش فرهنگى را بهعنوان نظامى از توانایى‏هاى تعاملى تعریف کرده‏اند. در واقع، هوش فرهنگى ظرفیتى است که به افراد اجازه مى‏دهد تا در مواجهه با فرهنگ‏هاى مختلف، درک و فهم درستى داشته باشند و به طور مناسب عمل کنند.6

    جدول شماره 1: تعاریف اندیشمندان از هوش فرهنگى

    تعاریف

    متفکران

    موفقیت افراد در توانایی سازگاری و انطباق با فرهنگی دیگر؛ به عنوان مثال موفقیت در انجام یک کار تجاری و یا مأموریت بازرگانی برون مرزی.

    برسلین 2006

    توانایی یک شخص در تطابق و وفق دادن موثر و کارا با شرایط و موقعیت های جدید فرهنگی.

    ارلی و آنگ 2003

    طبیعی به نظر آمدن و توانایی تفسیر و تحلیل اشارات و ژست های نامفهوم فرد یا افرادی دقیقاً مثل همکاران و هموطنان آن فرد یا افراد و بازتاب آن حرکات و اشارات.

    ارلی و موساکو سکی

    2004

    موثر بودن و تأثیرگذار بودن فرد در درک دانش و آگاهی، مهارت ها و ویژگی های شخصیتی، برای انجام بهتر کار با افرادی از ملیتهای مختلف و فرهنگ های متفاوت، چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور.

    جانسون 2006

    توانایی تأثیرگذاری در فرهنگ های مختلف.

    توانایی تعامل موثر با افرادی که از لحاظ فرهنگ با ما متفاوتند.

    ان جی و الی 2006

    تامس 2006

    داشتن مهارت و انعطاف در درک فرهنگ و پذیرش بیشتر آن و توانایی در برقراری ارتباط فکری و عاطفی و رفتاری هنگام تعامل با افرادی از فرهنگ های دیگر

    تامس و انکسون 2005

    در رابطه با نحوه شکل‏گیرى هوش فرهنگى، برخى از محققان معتقد به شناخت ذاتى هستند7 و تعداد دیگرىنیز معتقدند که هوش فرهنگى در واقع پروسه‏اى است که در جریان آن، افراد دانش فرهنگى را به عنوان وجهى از واقعیت زندگى درک کرده و کسب مى‏کنند8 و معتقدند کهاین جزء از فرهنگ ‏زیر مجموعه ‏بخش‏ شناختى ‏عقل مى‏باشد.

    هوش فرهنگى در واقع، مفهومى چندوجهى و چندبعدى است که تمایلات انسانى در رابطه با فرهنگ‏هاى دیگر را از زوایاى متفاوت مورد واکاوى و ارزیابى قرار مى‏دهد. ارلى و آنگ (2003) از نخستین متفکرانى بودند که مفهوم چندوجهى هوش فرهنگى را تدوین کردند. آنها هوش فرهنگى را شامل عناصر ذهنى (فراشناخت و شناختى) و عناصر انگیزشى و رفتارى در نظر گرفتند. بر این اساس، مى‏توان عنوان نمود که ارلى و آنگ سه نوع هوش فردى را که به طور مستقیم با تعامل انسانى مرتبط است از هم باز شناخته‏اند که یکى از ابعاد به دو زیرمجموعه قابل تفکیک است: ذهنى (فراشناخت و شناخت)، انگیزشى و رفتارى.

    هوش فرهنگى ـ فراشناختى

    هوش فرهنگى ـ فراشناختى نوعى آگاهى و هشیارى فرهنگى است در تعامل با دیگرانى از زمینه‏هاى مختلف فرهنگى. هوش فرهنگى ـ فراشناختى نشان از فرایندهایى دارد که افراد به کار مى‏گیرند تا دانش فرهنگى را کسب و درک کنند. این دانش شامل آگاهى و کنترل بر فرایند تفکر افراد در رابطه با فرهنگ مى‏شود. عامل فراشناختى هوش فرهنگى یک مؤلفه منتقدانه است که دست‏کم سه کاربرد و برونداد مهم دارد:

    نخست، اندیشیدن در مورد افراد و وضعیت‏هایى را که زمینه‏هاى فرهنگى متفاوت دارند ارتقا مى‏دهد.

    دوم، اندیشیدن انتقادى در مورد عادات، مفروضات و مرزهاى فرهنگى را موجب مى‏گردد.

    سوم، به افراد امکان مى‏دهد که نگاشت‏هاى ذهنى را ارزیابى و مرور کنند و این عامل به طور محسوسى دقت فهم آنها را افزایش مى‏دهد.9

    هوش فرهنگى ـ شناختى

    هوش فرهنگى ـ شناختى نوعى دانش فرهنگى فردى از هنجارها، تمرین‏ها و عرف‏ها در محیط‏هاى مختلف فرهنگى است. در گوناگونى گستره و مسلم فرهنگ‏هاى دنیاى معاصر، هوش فرهنگى ـ شناختى دانش همگانى فرهنگى و همچنین دانش فرهنگ‏هاى مختلف را نشان مى‏دهد. عامل شناختى هوش فرهنگى نوعى مؤلفه انتقادى است؛ زیرا دانش راجع به شباهت‏هاى فرهنگى و تفاوت‏هاى آن، تصمیم‏گیرى و عملکرد در وضعیت‏هاى چندفرهنگى است.10

    هوش فرهنگى ـ انگیزشى

    هوش فرهنگى ـ انگیزشى نوعى قابلیت فردى است براى توجه مستقیم و صرف انرژى در راستاى تفاوت‏هاى فرهنگى. منظور از هوش فرهنگى ـ انگیزشى، توانایى فرد براى معطوف کردن توجه و انرژى خود به سمت و سوى سازگارى و انطباق با فرهنگ‏هاى جدید است. به طور اخص، هوش فرهنگى ـ انگیزشى اشاره به انگیزه درونى و خودکارایى در انطباق با فرهنگ‏هاى جدید است. بنابراین، افرادى که هوش فرهنگى ـ انگیزشى بالایى دارند از تعامل در فرهنگ‏هاى جدید لذت مى‏برند و در انجام چنین کارى و داشتن چنین توانایى‏هایى احساس اعتماد به نفس مى‏کنند.11

    هوش فرهنگى ـ رفتارى

    هوش فرهنگى ـ رفتارى نوعى قابلیت فردى است براى نمایش اعمال مناسب شفاهى و غیرشفاهى هنگام تعامل با افراد دیگر در زمینه‏هاى فرهنگى مختلف. هوش فرهنگى ـ رفتارى بر اساس داشتن و کاربرد فهرست یا سلسله گسترده‏اى از رفتارهاست. هوش فرهنگى ـ رفتارى اشاره به طیف گسترده‏اى از مهارت‏هاى رفتارى است که افراد دارند و مى‏توانند به شکل مناسبى، رفتارهاى کلامى و غیرکلامى خود را در موقعیت‏هاى جدید فرهنگى بروز دهند.12

    ابعاد چهارگانه هوش فرهنگى در واقع، تشریح‏گر فرایندهاى متفاوت در برخوردهاى میان فرهنگى هستند. هوش فرهنگى ـ فراشناختى بر فرایندهاى شناختى سطح بالاتر تمرکز دارد. هوش فرهنگى ـ شناختى نشان‏دهنده دانش نسبت به هنجارها، رسوم و سنت‏ها در فرهنگ‏هاى مختلف است13 که شامل دانش اقتصادى، حقوقى(قانونى) و نظام‏هاى اجتماعى فرهنگ‏ها و خرده‏فرهنگ‏هاى مختلف و دانش و آگاهى از چارچوب اصلى ارزش‏هاى فرهنگى است. هوش فرهنگى ـ انگیزشى نشان‏دهنده اهمیت و سمت‏وسوى انرژى و توانایى‏هایى است که در جهت یادگیرى و عملکرد در موقعیت‏ها و شرایط میان فرهنگى، سوق داده مى‏شود. این نوع هوش فرهنگى عمدتا به عنوان شکل خاصى از خوداثربخشى یا باور به مفید بودن خود و انگیزه درونى در موقعیت‏هاى میان فرهنگى معرفى مى‏گردد. سرانجام، هوش فرهنگى ـ رفتارى، توانایى بروز دادن اعمال و اقدامات مناسب کلامى و غیرکلامى، بخصوص هنگام تعامل با افراد از فرهنگ‏هاى مختلف است.14

    دین‏دارى و نگرش دینى

    دین در لغت به معناى «کیش»، «ملة»، «صبغة»، «طریقت» و «شریعت مقابل کفر» است.15 نیز به معناى قید و بند، التزام، تعهد، تکریم، تقدس و شریعت، مذهب، ورع، پاداش16 انقیاد، خضوع، پیروى، تسلیم و جزا17 آمده است. معانى دیگرى هم در برخى از فرهنگ‏لغت‏ها ذکر شده است که از جمله آنها مى‏توان به این معانى اشاره کرد: «جزا و مکافات»، «حساب‏رسى»، «اطاعت و انقیاد»، «رویه و عادت».18

    مفهوم دین در قرآن نیز به معانى متعددى به کار رفته است. یکى از مهم‏ترین معانى دین، «شریعت و آیین» (مجموعه‏اى از باورها و آداب و سنن) است. معانى دیگرى نیز در قرآن براى واژه دین ذکر شده است؛ دین به معناى اطاعت و پرستش، تسلیم و روز جزا نیز در قرآن به کار رفته است.

    برخى از متکلمان اسلامى در تعریف دین (که غالبا مرادشان دین اسلام بوده است و نه همه ادیان الهى) به دو مفهوم «کتاب» و «سنت» توجه داشته‏اند. برخى دیگر از اندیشمندان مسلمان تعاریف عام‏ترى براى دین ذکر نموده‏اند که مى‏توان شمول آنها را نسبت به ادیان الهى دیگر نیز سرایت داد. تفتازانى یکى از اندیشمندانى است که تعریفش از دین اختصاص به دین اسلام ندارد. او معتقد است: «دین عبارت است از قوانین الهى که وضع شده‏اند تا صاحبان عقل را با اختیار خودشان به خیر بالذات نایل سازند.»19 علّامه طباطبائى نیز در تعریف دین با اشاره به غایت دین مى‏گوید: «دین چیزى غیر از سنت حیات، و شیوه‏اى که بر انسان واجب است آن را به کار گیرد تا در حیات خود سعادتمند شود نیست.»20 آیت‏اللّه جوادى آملى هم ضمن ارائه تعریفى از دین، ملاک‏هایى براى حقانیت ادیان ذکر مى‏کند: «به معناى اصطلاحى، دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرّراتى است که براى اداره امور جامعه انسانى و پرورش انسان‏ها باشد. گاهى همه این مجموعه، حق و گاهى همه آنها باطل و زمانى مخلوطى از حق و باطل است. اگر مجموعه حق باشد، آن را دین حق و در غیر این صورت، آن را دین باطل و یا التقاطى از حق و باطل مى‏نامند. دین حق، دینى است که عقاید، قوانین و مقرّرات آن از طرف خداوند نازل شده و دین باطل دینى است که از ناحیه غیر خداوند تنظیم و مقرّر شده است.»21 آیت‏اللّه مصباح دین‏دارى را فرع بر قبول خداوند برمى‏شمرد و به این ترتیب، مفهوم «ادیان بى‏خدا» را نادرست مى‏داند: «علاوه بر آن، دین به معناى اعتقاد به آفریننده‏اى براى جهان و انسان، و دستورات عملى متناسب با این عقاید مى‏باشد. از این‏روى، کسانى که مطلقا معتقد به آفریننده‏اى نیستند و پیدایش پدیده‏هاى جهانى را تصادفى و یا صرفا معلول فعل و انفعالات مادى و طبیعى مى‏دانند "بى‏دین" نامیده مى‏شوند، اما کسانى که معتقد به آفریننده‏اى براى جهان هستند، هرچند عقاید و مراسم دینى ایشان، توأم با انحرافات و خرافات باشد، دیندار شمرده مى‏شوند و بر این اساس، ادیان موجود در میان انسان‏ها به "حق" و "باطل" تقسیم مى‏شوند و دین حق عبارت است از آیینى که داراى عقاید درست و مطابق با واقع بوده، رفتارهایى را مورد توصیه و تأکید قرار دهد که از ضمانت کافى براى صحت و اعتبار، برخوردار باشند.»22

    همچنین، دین‏دارى به معناى میزان التزام عملى و ذهنى به باورهاى دینى است. به عبارتى، میزان پیروى پیروان دین از آن و از زیرمجموعه‏هاى آن است. بر این اساس، از لحاظ واژه‏شناسى، دین‏دارى صفت مفهوم دین است و از این نظر نسبى است؛ یعنى مصداق قطعى و مطلق براى آن نمى‏توان معلوم کرد و به این لحاظ، داراى مراتبى است و بین دو وضعیت حداقلى و حداکثرى جاى مى‏گیرد. به لحاظ منطقى مى‏توان گفت که رابطه این دو واژه به نوعى رابطه مفهوم و مصداق است. دین یک مفهوم کلى، و دین‏دارى مصداق و جلوه‏اى از آن است. دین‏دارى که واحد مشاهده آن در اصل افراد هستند، تلاش‏هاى فردى براى درک آن چشمه قدسى است. بنابراین، دین‏دارى وابستگى تام به دین دارد و فرد دیندار، با درجات یا از جهات متفاوت مى‏کوشد، خود را با یک منبع قدسى که از نظر وى در دین متبلور است، هم‏ذات گرداند و بر این اساس، میزان و جهت هم ذات‏انگارى فرد با دین موردنظر وى، دین‏دارى او را روشن مى‏سازد.23

    در این زمینه، اندیشمندان حوزه دین و به ویژه جامعه‏شناسان، بر گوناگونى و متنوع بودن دین تأکید نموده‏اند. کنت به ابعاد سه‏گانه دین، یعنى «عواطف»، «عقاید» و «عمل» بر حسب ابعاد سه‏گانه وجودى انسان اشاره کرده است.24 از نظر دورکیم، دین را گروه‏هاى اجتماعى به وجود مى‏آورند و اساسا امرى گروهى و یا جمعى است. این همان چیزى است که به گفته دورکیم، آن را از سحر و جادو متمایز مى‏سازد. از نظر او، دین عبارت است از یک نظام مشترک و الزام‏آور از اعتقادات و اعمال که به امور مقدس، یعنى آن چیزهایى که جدا، مجزا و محترم هستند، مربوط مى‏شود؛ اعتقادات و اعمالى که همه پیروان آنها را در یک اجتماع اخلاقى (کلیسا) گرد هم مى‏آورد. نزد ماکس وبر دین عبارت است از «نوع خاصى از رفتار در یک زندگى اجتماعى» که باید به مطالعه و بررسى شرایط و نیز آثار آن پرداخت. آلپورت (1950) میان دو نوع نهادى‏شده و درونى‏شده دینى تمایز مى‏گذارد تا ارتباط گرایش‏هاى مختلف را با این دو مقوله نشان دهد.25 از دیدگاه وى، جهت‏گیرى مذهبى، به دو صورت «درونى» و «بیرونى» مى‏باشد. وى قابل قبول‏ترین روش متمایز کردن این دو قطب مذهب را این مى‏داند که بگوییم شخص داراى «مذهب بیرونى»، مذهبش را به کار مى‏گیرد، در صورتى که شخص داراى «مذهب درونى» با مذهبش زندگى مى‏کند. بر اساس نظر آلپورت، مذهب درونى، مذهب فراگیر داراى اصول سازمان‏یافته و درونى‏شده است که خود غایت و هدف است نه وسیله‏اى براى رسیدن به هدف شخصى، اما کسى که جهت‏گیرى مذهبى بیرونى دارد، مذهبش با شخصیت و زندگى‏اش تلفیق نشده است و براى او مذهب وسیله‏اى است که براى ارضاى نیازهاى فردى، از قبیل امنیت، مورد استفاده قرار مى‏گیرد.

    با آنکه واچ (1951) براى نخستین بار این نکته را مطرح کرد که تجربه دینى ادیان داراى سه بعدِ «مفهومى یا نظرى»، «آیینى یا عملى» و «جامعه‏شناختى یا جمع» است، اما آثار گلاک و استارک توجه پژوهشگران را به سوى تعریف چندبعدى از دین جلب کرد.26

    گلاک و استارک در کتاب ماهیت اجتماعات دینى اذعان کرده‏اند که با وجود تفاوت در میان ادیان مختلف، وجوه مشترکى را در میان آنها مى‏توان یافت. این وجوه یا عرصه‏ها در حقیقت، ابعاد دین‏دارى را تشکیل مى‏دهند و عبارتند از: ابعاد اعتقادى، مناسکى، پیامدى عاطفى ‏و فکرى.27

    در ایران نیز در سال‏هاى اخیر، شناخت نگرش‏هاى دینى و گونه‏هاى دین‏دارى در پژوهش‏هاى بسیارى انجام گرفته است. شجاعى زند، دین‏دارى را تأثیر و تجلّى کم یا زیاد دین در ذهن، رفتار و روان افراد معرفى مى‏کند که ابعاد پنج‏گانه معتقد بودن، مؤمن بودن، اهل عبادت بودن، اخلاقى عمل کردن و متشرع بودن از آن مستفاد مى‏شود. براى ساخت سنجه یا سنجه‏هاى معیار در دین‏دارى علاوه بر ابعاد و وجوه تصریح‏شده، مى‏توان از نشانه‏ها، آثار و پیامدهاى عمیق‏تر دین‏دارى نیز کمک گرفت؛ مانند تلاش فرد در افزایش دانش دینى، داشتن ظاهر دینى، برپایى شعائر و... .28

    یکى از الگوهاى دین‏دارى که در چند سال اخیر بر اساس سطوح و آموزه‏هاى دین اسلام به سنجش جهت‏گیرى مذهبى دانشجویان مسلمان پرداخته است، الگویى است که در 10 مقوله، انسانِ دیندار مسلمان را معرفى مى‏کند:

    1. رابطه انسان و دین (بعد شعایرى و مناسکى)؛

    2. رابطه انسان و خدا (معرفت الهى، توسل و امید...)؛

    3. رابطه انسان و آخرت (ایمان به معاد، ترس از دوزخ و...)؛

    4. اولیاى دین (اعتقاد به نبوت و امامت و الگوگیرى از آنها)؛

    5. اخلاق فردى (تقوا، توبه، عزت نفس، تعقل و ...)؛

    6. روابط اجتماعى (راست‏گویى، پاک‏دامنى و...)؛

    7. معیشت (مال حلال، کمک به مستمندان و...)؛

    8. خانواده (گفتار نرم، ازدواج و...)؛

    9. ابعاد جسمى (سلامت، طهارت و...)؛

    10. انسان و طبیعت (عبرت، آبادانى، عدم آزار حیوانات و...).29

    بر این اساس، نوشتار حاضر نیز با توجه به الگوهاى دین‏دارى و نگرش دینى در ایران و جهان به سنجش نگرش دینى در میان شهروندان سنندجى پرداخته است. منظور از نگرش دینى در این نوشتار، اعتقادات منسجم و یکپارچه توحیدى است که خداوند را محور امور دانسته و ارزش‏ها، اخلاقیات، آداب و رسوم رفتارهاى انسان را با یکدیگر، طبیعت و خویشتن تنظیم مى‏نماید.

    مرورى بر منابع تجربى

    پیشینه خارجى

    ـ «رفتار سازمانى و فرایندهاى تصمیم‏گیرى انسان یا تأثیر هوش فرهنگى بر تسلسل و نتایج مذاکره» عنوان مطالعه‏اى است که توسط لین ایما و مایکل جى گلفاند در سال 2005 انجام پذیرفته است. پژوهش فوق، تأثیر هوش فرهنگى بر فرایندها و نتایج مذاکرات میان فرهنگى را بررسى نموده است و به بازبینى سایر انواع هوش‏ها (مانند توانایى شناختى و هوش عاطفى)، شخصیت (پذیرا و باز بودن در رفتار و برون‏گرا بودن) و تجربیات بین‏المللى پرداخته است.

    روش تحقیق نوشتار، پیمایشى، ابزار گردآورى اطلاعات پرسشنامه استاندارد و شیوه گردآورى اطلاعات از طریق اینترنت بوده است. حجم نمونه مقتضى (236 نفر)، از طریق ابزارهاى پژوهش «مارکت» به کار گرفته شدند تا نظرخواهى اینترنتى را تکمیل کنند. همه شرکت‏کنندگان، کارکنان تمام‏وقت ادارات (شامل 42 درصد زن و 58 درصد مرد) بودند و میانگین سنى آنها 1/42 بوده است.

    نتایج حکایت از آن داشته‏اند که افراد داراى هوش فرهنگى بالاتر، انگیزه‏هاى مشارکتى بیشتر و انگیزه شناخت‏شناسى بالاترى نسبت به افراد داراى هوش فرهنگى پایین‏تر، دارند. بنابراین، استدلال محققان این بوده است که افراد با هوش فرهنگى بالاتر بر شکل‏گیرى روابط همکارى مثبت‏تر (به جاى روابط رقابتى منفى) تمرکز دارند.

    نتایج همچنین حکایت از آن داشته‏اند که با توجه به اینکه افراد با هوش فرهنگى بالاتر، واقعا از تعامل با افراد از فرهنگ‏هاى مختلف لذت مى‏برند، احتمال دارد که آنها داراى فکر و ذهن باز، و کنجکاو بوده و از یادگیرى چیزهاى جدید لذت ببرند و یا به عبارت دیگر، انگیزه‏هاى شناخت‏شناسى بیشترى داشته باشند. افراد با هوش فرهنگى بالاتر هم ـ بنا به تعریف ـ در سازگارى با موقعیت متنوع فرهنگى اعتماد به نفس بالایى دارند. بنابراین، اگر مشکلات ارتباطى به دلیل نشانه‏هاى سرگرم‏کننده فرهنگى پدید آید، به احتمال بسیار زیاد، این افراد تلاش بسیار زیادى را مى‏کنند تا درک درستى از پیرامون خود داشته باشند، و اهداف خود را در سازگارى مؤثر با موقعیت‏هاى میان فرهنگى به دست آورند. پژوهش‏ها نشان داد که شواهد غیرمستقیم براى رابطه مثبت بین هوش فرهنگى و انگیزه شناخت‏شناسى وجود دارد.

    ـ «اثرات هوش فرهنگى بر پذیرش و ادغام اعضا در تیم‏هاى چندملیتى» عنوان مطالعه‏اى دیگر است که توسط جین فلارتى در سال 2006 انجام پذیرفته است.

    روش پژوهش مطالعه فوق، ترکیبى از پیمایش و روش تحقیق کیفى بوده است. مشارکت‏کنندگان در دو تیم کلى و چند زیرمجموعه تیمى جزئى تفکیک شده‏اند. تیم‏هاى شرکت‏کننده از لحاظ جنسیت، سن، ملیت و حق تصدى تیمى و شرکتى متنوع بوده‏اند. تیم‏هاى شرکت‏کننده از جنبه ملیت به مقدار زیادى متنوع بوده‏اند، به گونه‏اى که دست‏کم از 27 ملیت مختلف در تیم‏ها مشارکت داشته‏اند.

    نتایج تحلیلى تحقیق نشان داده‏اند که ارتباط مثبت بین هوش فرهنگى ترغیبى تیمى و پذیرش و زمان ادغام تیمى براى اعضاى جدید وجود داشته است. به عبارتى، نتایج نشان داده‏اند که هوش فرهنگى انگیزشى بسیار در این زمینه تأثیرگذار بوده است. به بیان دیگر، همزمان با افزایش توانایى هوش فرهنگى انگیزشى، زمان پذیرش و ادغام اعضاى تیم جدید کاهش مى‏یابد. بر این اساس، ارتباط معنادارى بین هوش فرهنگى انگیزشى تیم با پذیرش و زمان ادغام اعضاى جدید و ارتباط مثبت معنادارى میان هوش فرهنگى انگیزشى و پذیرش تیمى و زمان ادغام براى اعضاى جدید وجود داشته است.

    ـ «تأثیرات هوش فرهنگى بر اعتماد میان فردى در گروه‏هاى چندفرهنگى» یکى دیگر از مطالعاتى است که در رابطه با هوش فرهنگى و اثر آن توسط توماس راکستول و کوک یینگ انجام پذیرفته است.

    روش تحقیق مطالعه فوق از نوع آزمایشى همراه با ابزار پرسشنامه بوده است. اطلاعات از 259 جنبه از 40 پروژه تیمى در مدرسه تجارى سانفرانسیسکو جمع‏آورى شده است. میانگین سنى 22 سال بوده است و از مجموع مشارکت‏کنندگان 57 درصد دختر و 43 درصد پسر بوده‏اند. حجم نمونه در این مطالعه 454 دانش‏آموز سانفرانسیسکویى بوده است. 197 دانش‏آموز بومى و بقیه از 19 کشور مختلف انتخاب شدند که شامل کانادا، نیوزلند، فنلاند، نروژ، سوئد، هلند و آلمان بوده‏اند.

    نتایج تحقیق حاکى از آن بوده‏اند که گروه‏هاى متنوع فرهنگى سطح کمترى از تأثیرپذیرى براساس اعتماد نسبت به گروه‏هاى تک‏فرهنگى داشته‏اند. نتایج همچنین نشان داده‏اند که هوش فرهنگى اعضاى محلى گروه‏ها، تأثیرات منفى تنوعات فرهنگى بر اعتماد را کاهش داده است. همچنین رابطه معنادارى میان هوش فرهنگى فراشناختى و تنوع گروهى در مورد پیش‏بینى اعتماد وجود داشته است.

    پیشینه داخلى

    وحید قاسمى و همکاران در مطالعه‏اى تحت عنوان «توزیع شهروندان ساکن در شهر اصفهان بر مبناى مقیاس استاندارد هوش فرهنگى» که در سال 1389 انجام پذیرفته، به بررسى مفهوم هوش فرهنگى در ابعاد چهارگانه آن پرداخته است. مطالعه با واکاوى مفهوم هوش فرهنگى و عناصر آن و نظریه‏هاى موجود در این رابطه آغاز مى‏شود. هدف از انجام این کار پژوهشى، همان‏گونه که عنوان شد، نشان دادن موقعیت شهروندان 20 تا 49 ساله ساکن در شهر اصفهان بر مبناى متوسط امتیاز آنان از چهار مقیاس فرعى سنجش هوش فرهنگى شامل ابعاد انگیزشى، شناختى، فراشناختى و رفتارى بوده است.

    روش تحقیق مطالعه فوق، پیمایش مبتنى بر پرسشنامه استاندارد هوش فرهنگى بوده است. حجم نمونه در این نوشتار 396 نفر بوده‏اند و توزیع پرسشنامه با استفاده از شیوه نمونه‏گیرى سهمیه‏اى و بر مبناى سه متغیر جنس، گروه سنى و منطقه محل زندگى انجام پذیرفته است.

    نتایج تحقیق حکایت از آن داشته‏اند که در مجموع، وضعیت هوش فرهنگى در سه مقیاس فرعى از مقیاس چهارگانه در حد رضایت‏بخشى قرار داشته و وضعیت سازه اصلى هوش فرهنگى نیز در محدوده حد وسط بوده است. میانگین‏هاى 29/5، 05/5 و 57/4 (حداکثر = 7 و حداقل = 1 و حد وسط 4) به ترتیب براى هوش‏هاى فراشناختى، رفتارى و انگیزشى از نقاط قوت وضعیت جامعه آمارى مورد مطالعه در باب هوش فرهنگى بوده است و همچنین میانگین 88/2 براى هوش فرهنگى شناختى، مهم‏ترین نقطه ضعف جامعه آمارى مورد مطالعه تشخیص داده شده است.

    همچنین میانگین سازه اصلى هوش فرهنگى شهروندان ساکن شهر اصفهان که از ترکیب چهار بعد ذکر شده حاصل شده بود نشان داده است که جامعه آمارى در مجموع داراى هوش فرهنگى بالاتر از حد متوسط بوده‏اند.

    مطالعه‏اى دیگر در مورد هوش فرهنگى با عنوان «ارتباط هوش فرهنگى و عملکرد جامعه‏المصطفى العالمیه» توسط معصومى کاظمى در سال 1387 براى اخذ درجه کارشناسى ارشد انجام پذیرفته است.

    روش تحقیق مطالعه فوق، پیمایشى، و ابزار گردآورى داده‏ها پرسشنامه استاندارد بوده است. حجم نمونه 74 نفر از کارکنان جامعه‏المصطفى العالمیه بوده است که داده‏ها از طریق پرسشنامه جمع‏آورى گردیده است. به منظور سنجش هوش فرهنگى از سؤالات پرسشنامه استاندارد ارائه‏شده توسط Angو براى سنجش عملکرد از سؤالاتى که بر اساس بررسى ادبیات موجود در زمینه عملکرد تدوین شده بود، استفاده گردیده و هر دو دسته سؤالات در قالب یک پرسشنامه در اختیار قرار گرفته است.

    نتایج به دست‏آمده از طریق آزمون همبستگى «اسپیرمن» نشان داده‏اند که بین هوش فرهنگى و عملکرد، ابعاد هوش فرهنگى (فراشناختى، شناختى، انگیزشى، رفتارى) و عملکرد ارتباط معنادارى وجود داشته است. اولویت ابعاد هوش فرهنگى کارکنان جامعه‏المصطفى العالمیه بر اساس نتایج به دست‏آمده از آزمون «فریدمن» بدین قرار بوده است: هوش فرهنگى ـ انگیزشى، هوش فرهنگى ـ فراشناختى، هوش فرهنگى ـ رفتارى، و هوش فرهنگى ـ شناختى. بر مبناى نتایج به دست‏آمده از آزمون، هوش فرهنگى، هوش فرهنگى ـ انگیزشى، هوش فرهنگى ـ فراشناختى، هوش فرهنگى ـ رفتارى و عملکرد، کارکنان جامعه‏المصطفى العالمیه در حد مطلوبى قرار داشته‏اند، اما از نظر هوش فرهنگى ـ شناختى در وضعیت مطلوبى نبوده‏اند.

    فرضیات تحقیق و روش‏شناسى

    الف. فرضیات تحقیق: فرضیات تحقیق حاضر به قرار زیرند:

    ـ بین نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ رفتارى رابطه وجود دارد.

    ـ بین نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ شناختى رابطه وجود دارد.

    ـ بین نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ فراشناختى رابطه وجود دارد.

    ـ بین نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ انگیزشى رابطه وجود دارد.

    ب. روش‏شناسى: پژوهش حاضر نوعى تحقیق توصیفى از نوع همبستگى (غیرآزمایشى) است که از نظر کنترل شرایط پژوهش، یک بررسى پیمایشى است. از نظر هدف، یک بررسى کاربردى، از نظر وسعت، پهنانگر و از نظر زمانى یک بررسى مقطعى است. جامعه آمارى پژوهش شامل کلیه شهروندان 15 سال به بالاى شهر سنندج مى‏باشد. تعداد نمونه بر اساس فرمول نمونه‏گیرى «کوکران» با دقت برآورد 05%= dو حداکثر واریانس 25%=pq و سطح اطمینان 95 درصد، 348 نفر تعیین شده که به دلیل زایل شدن برخى از پرسشنامه‏ها هنگام گردآورى داده‏ها و عدم امکان استفاده از آنها 325 پرسشنامه مورد تجریه و تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس، هوش فرهنگى با استفاده از پرسشنامه 20 سؤالى استاندارد ارلى و آنگ سنجش شد. در این زمینه 5 گویه براى هوش فرهنگى ـ انگیزشى، 6 پرسش براى هوش فرهنگى ـ شناختى، 4 پرسش براى هوش فرهنگى ـ فراشناختى و 5 گویه براى سنجش هوش فرهنگى ـ رفتارى ارائه شده است.

    جدول شماره (2): ضریب آلفاى کرونباخ

    سازه و ابعاد

    تعداد گویه

    میزان آلفا

    هوش فرهنگی

    ـ انگیزشی

    ـ شناختی

    ـ فراشناختی

    رفتاری

    20

    5

    6

    4

    5

    94/0

    78/0

    843/0

    724/0

    914/0

    نگرش دینی

    13

    915/0

    واحد تحلیل پژوهش حاضر، شهروندان، و قلمرو زمانى تحقیق، شش ماهه نخست سال 1390 مى باشد. همچنین میزان روایى سازه‏هاى متعدد پژوهش براساس آلفاى کرونباخ در جدول زیر آمده است که به نظر مى‏رسد همه سازه‏هاى مورد مطالعه در حد مطلوبى داراى روایى‏اند.

    جدول شماره (3): ویژگى‏هاى جمعیت‏شناختى پاسخ‏گویان

    متغیر

    ابعاد

    درصد

    جنس

    مرد

    زن

    9/52

    1/47

    وضعیت تأهل

    متأهل

    مجرد

    5/50

    5/49

    سن

    15-19

    20-24

    25-29

    30-34

    35-39

    40-44

    45-49

    50 به بالا

    16

    3/20

    5/22

    12

    2/9

    7/7

    5/6

    8/5

    تحصیلات

    بیسواد

    ابتدایی و راهنمایی

    تا دیپلم

    فوق دیپلم و لیسانس

    فوق لیسانس و بالاتر

    7/6

    4/23

    2/21

    2/42

    5/6

    منطقه

    زندگی

    پایین

    متوسط

    بالا

    3/33

    3/33

    3/33

    یافته‏هاى تحقیق

    یافته‏هاى پژوهش در دو قسمت ارائه مى‏گردد. در قسمت اول، ابعاد مختلف هوش فرهنگى و همچنین نگرش دینى توصیف شده و در قسمت دوم، فرضیات تحقیق درباره رابطه نگرش دینى و شاخص هوش فرهنگى و ابعاد آن بررسى مى‏شوند.

    توصیف متغیرهاى اصلى

    متغیرهاى‏اصلى‏در این پژوهش، هوش فرهنگى و ابعاد آن و نگرش ‏دینى ‏شهروندان‏ است ‏که‏ در زیر توصیف ‏آنها ارائه ‏مى‏شود.

    توزیع پراکندگى وضعیت شاخص هوش فرهنگى شهروندان شهر سنندج: طبق اطلاعات جدول شماره (4) ملاحظه مى‏شود که متوسط هوش فرهنگى شهروندان 2/47 درصد با انحراف معیار 8/12 بوده است. در این میان، پیوستار هوش فرهنگى حداقل 20 و حداکثر 140 است.

    جدول شماره 4: توزیع پراکندگى وضعیت هوش فرهنگى شهروندان سنندج

    متغیر

    تعداد

    میانگین

    انحراف معیار

    ضریب کجی

    حداقل

    حداکثر

    چارک اول

    چارک دوم

    چارک سوم

    هوش فرهنگی

    325

    64/85

    41/19

    153/0

    20

    140

    50/72

    87

    100

    با توجه به جدول شماره (5) نیز مى‏توان عنوان نمود که بیشترین میزان شهروندان سنندجى داراى هوش فرهنگى متوسطى در ابعاد چهارگانه بوده‏اند (5/46 درصد). همچنین جدول حکایت از آن دارد که پس از این مقوله، 9/32 درصد از شهروندان سنندجى داراى هوش فرهنگى پایینى بوده‏اند.

    جدول شماره 5: وضعیت هوش فرهنگى شهروندان ساکن سنندج

     

    فراوانی

    درصد

    درصد تجمعی

    بالای بالا

    10

    1/3

    1/3

    بالا

    40

    3/12

    4/15

    متوسط

    151

    5/46

    8/61

    پایین

    107

    9/32

    8/94

    پایین پایین

    17

    2/5

    0/100

    جمع

    325

    0/100

     

    بر اساس اطلاعات جدول شماره (6) ملاحظه مى‏شود که به طور متوسط هوش فرهنگى ـ شناختى شهروندان سنندجى در طول شش ماهه اول سال 1390 برابر 45/23 درصد با انحراف معیار 45/5؛ هوش فرهنگى ـ انگیزشى آنها 40/21 با انحراف استاندارد 52/6؛ هوش فرهنگى ـ فراشناختى شهروندان شهر سنندج 65/18 با انحراف استاندارد 45/5؛ هوش فرهنگى ـ رفتارى آنان 70/21 با انحراف استاندارد 05/6 بوده است. علاوه بر آن، بر اساس اطلاعات جدول مى‏توان عنوان نمود که سطح هوش فرهنگى ـ شناختى شهروندان سنندجى در حد متوسط، هوش فرهنگى ـ انگیزشى در حد متوسط و یا مقدارى بالاتر از آن، هوش فرهنگى ـ فراشناختى در حد نسبتا مطلوب و هوش فرهنگى ـ رفتارى شهروندان مورد مطالعه در حد متوسط یا به عبارتى دقیق‏تر، در سطح متوسط رو به بالا قرار دارد.

    جدول شماره 6: توصیف ابعاد چهارگانه هوش فرهنگى

    شاخص ها و ابعاد

    میانگین

    حداقل

    حداکثر

    انحراف معیار

    شناختی

    45/23

    6

    42

    45/5

    انگیزشی

    40/21

    5

    35

    52/6

    رفتاری

    70/21

    5

    35

    05/6

    فراشناختی

    65/18

    4

    28

    31/4

    علاوه بر آن، بر اساس اطلاعات جدول شماره (7)، متوسط نمرات نگرش دینى شهروندان شهر سنندج 50/40 با انحراف استاندارد 71/9 بوده است. در این میان، پیوستار نگرش دینى حداقل 13 و حداکثر 65 بوده است. همچنین بر اساس اطلاعات جدول مى‏توان عنوان نمود که سطح نگرش دینى شهروندان مورد مطالعه در حد تقریبا متوسط بوده است و نیز با توجه به دینى بودن جامعه و حاکمیت ایرانى، سطح نگرش دینى در میان شهروندان در حد چندان مطلوبى قرار ندارد.

    جدول شماره 7: توزیع پراکندگى نمرات نگرش دینى شهروندان سنندجى

    متغیر

    تعداد

    میانگین

    انحراف معیار

    ضریب کجی

    حداقل

    حداکثر

    چارک اول

    چارک دوم

    چارک سوم

    نگرش دینی

    325

    50/40

    71/9

    019/0

    13

    65

    34

    41

    46

    یافته‏هاى تحلیلى

    نگرش دینى و شاخص هوش فرهنگى

    فرضیه اصلى این عنوان مبتنى بر اثر نگرش دینى بر شاخص هوش فرهنگى بوده است. از آن‏رو که هر دو متغیر در سطح فاصله‏اى بوده‏اند، از آماره پیرسون براى تعیین همبستگى و ارتباط آنها استفاده شده است.

    جدول شماره 8: بررسى رابطه نگرش دینى و شاخص هوش فرهنگى بر مبناى ضریب همبستگى پیرسون

    متغیرها

     

    هوش فرهنگی

    نگرش دینی

    مقدار پیرسون

    167/0

    سطح معناداری

    002/0

    تعداد

    325

    همان‏گونه که در جدول فوق مشهود است، ارتباط معنادارى میان متغیرهاى نگرش دینى و شاخص هوش فرهنگى وجود دارد (سطح معنادارى = 002.0). بر این اساس، مى‏توان با 95 درصد اطمینان رأى به رد فرض صفر و پذیرش فرض مقابل داد. به عبارتى، مى‏توان عنوان نمود که بین نگرش دینى و شاخص هوش فرهنگى رابطه معنادارى در سطح 95 درصد اطمینان وجود دارد. همچنین مقدار پیرسون (167/0) از متوسط بودن شدت همبستگى دو متغیر نگرش دینى و شاخص هوش فرهنگى شهروندان سنندجى حکایت دارد. البته باید اشاره نمود که علامت منفى در کنار شدت همبستگى نشان از معکوس بودن رابطه میان دو متغیر دارد. بر این اساس، آماره پیرسون نشان از آن دارد که بالا رفتن شدت نگرش دینى سبب کاهش توانایى هوش فرهنگى شهروندان سنندجى شده است و بعکس.

    نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ انگیزشى

    فرضیه اصلى این عنوان مبتنى بر اثر نگرش دینى بر هوش فرهنگى ـ انگیزشى بوده است. از آن‏رو که هر دو متغیر در سطح فاصله‏اى بوده‏اند، از آماره پیرسون براى تعیین همبستگى و ارتباط آنها استفاده شده است.

    جدول شماره 9: بررسى رابطه نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ انگیزشى با استفاده از ضریب همبستگى پیرسون

    متغیرها

     

    هوش فرهنگی-انگیزشی

    نگرش دینی

    مقدار پیرسون

    122/0

    سطح معناداری

    044/0

    تعداد

    323

    همان‏گونه که در جدول شماره (9) مشخص است، ارتباط معنادارى میان متغیرهاى نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ انگیزشى وجود دارد (سطح معنادارى = 044.0). بر این اساس، مى‏توان با 95 درصد اطمینان رأى به رد فرض صفر و پذیرش فرض مقابل داد. به عبارتى، مى‏توان عنوان نمود که بین نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ انگیزشى رابطه معنادارى در سطح 95 درصد اطمینان وجود دارد. همچنین مقدار پیرسون (112/0) از نسبتا ضعیف بودن شدت همبستگى دو متغیر نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ انگیزشى شهروندان سنندجى حکایت دارد. البته باید اشاره نمود که علامت منفى در کنار شدت همبستگى نشان از معکوس بودن رابطه میان دو متغیر دارد. بر این اساس، آماره پیرسون نشان از آن دارد که بالا رفتن شدت نگرش دینى سبب کاهش توانایى هوش فرهنگى ـ انگیزشى شهروندان سنندجى شده است و بعکس.

    نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ شناختى

    فرضیه اصلى این عنوان مبتنى بر اثر نگرش دینى بر هوش فرهنگى شناختى بوده است. به این دلیل که هر دو متغیر در سطح فاصله‏اى بوده‏اند، از آماره پیرسون براى تعیین همبستگى و ارتباط آنها استفاده شده است.

    جدول شماره 10: بررسى رابطه نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ شناختى با استفاده از ضریب همبستگى پیرسون

    متغیرها

     

    هوش فرهنگی-شناختی

    نگرش دینی

    مقدار پیرسون

    139/0

    سطح معناداری

    012/0

    تعداد

    323

    همان‏گونه که در جدول فوق مشهود است، ارتباط معنادارى میان متغیرهاى نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ شناختى وجود دارد (سطح معنادارى = 012/0). بر این اساس، مى‏توان با 95 درصد اطمینان رأى به رد فرض صفر و پذیرش فرض مقابل داد. به عبارتى، مى‏توان عنوان نمود که بین نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ شناختى رابطه معنادارى در سطح 95 درصد اطمینان وجود دارد. همچنین مقدار پیرسون (139/0) از تقریبا متوسط بودن شدت همبستگى دو متغیر نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ شناختى شهروندان سنندجى حکایت دارد. البته باید اشاره نمود که علامت منفى در کنار شدت همبستگى نشان از معکوس بودن رابطه میان دو متغیر دارد. بر این اساس، آماره پیرسون نشان از آن دارد که بالا رفتن شدت نگرش دینى سبب کاهش توانایى هوش فرهنگى ـ انگیزشى شهروندان سنندجى شده است و بعکس.

    نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ فراشناختى

    فرضیه اصلى این عنوان مبتنى بر رابطه نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ فراشناختى بوده است.

    جدول شماره 11: ضریب همبستگى پیرسون براى همبستگى نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ فراشناختى

    متغیرها

     

    هوش فرهنگی-فراشناختی

    نگرش دینی

    مقدار پیرسون

    105/0

    سطح معناداری

    035/0

    تعداد

    323

    همان‏گونه که در جدول فوق مشهود است، ارتباط معنادارى میان متغیرهاى نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ فراشناختى شهروندان سنندجى وجود دارد (سطح معنادارى = 035/0). بر این اساس، مى‏توان با 95 درصد اطمینان رأى به رد فرض صفر و پذیرش فرض مقابل داد. همچنین مقدار پیرسون از نسبتا ضعیف بودن شدت همبستگى دو متغیر نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ فراشناختى شهروندان سنندجى حکایت دارد. اگرچه برخلاف موارد پیشین، در این مورد ارتباط دو مقوله مثبت و مستقیم بوده است.

    نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ رفتارى

    فرضیه اصلى این عنوان مبتنى بر اثر نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ رفتارى بوده است. از آن‏رو که هر دو متغیر در سطح فاصله‏اى بوده‏اند، از آماره پیرسون براى تعیین همبستگى آنها استفاده شده است.

    جدول شماره 12: ضریب همبستگى پیرسون براى همبستگى میان نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ رفتارى

    متغیرها

     

    هوش فرهنگی-رفتاری

    نگرش دینی

    مقدار پیرسون

    187/0

    سطح معناداری

    001/0

    تعداد

    323

    همان‏گونه که در جدول فوق مشهود است، ارتباط معنادارى میان متغیرهاى نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ رفتارى وجود ندارد (سطح معنادارى = 001/0). بر این اساس، مى‏توان با 95 درصد اطمینان رأى به رد فرض صفر و پذیرش فرض مقابل داد. همچنین مقدار پیرسون (187/0) از متوسط رو به بالا بودن شدت همبستگى دو متغیر نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ رفتارى شهروندان سنندجى حکایت دارد. البته باید اشاره نمود که علامت منفى در کنار شدت همبستگى نشان از معکوس بودن رابطه میان دو متغیر دارد. بر این اساس، آماره پیرسون نشان از آن دارد که بالا رفتن شدت نگرش دینى سبب کاهش توانایى هوش فرهنگى رفتارى شهروندان سنندجى شده است و بعکس.

    جمع‏بندى

    مقاله حاضر به بررسى وضعیت هوش فرهنگى شهروندان سنندجى و اثر دین‏دارى بر آن پرداخته است. در این زمینه، نتایج زیر حاصل شده است:

    1. به طور کلى، میانگین نمرات هوش فرهنگى شهروندان 64/85 با انحراف استاندارد 41/19 و حداقل هوش فرهنگى 4/28 و حداکثر 17/138 از 140 به دست آمده است؛ یعنى سطح هوش فرهنگى شهروندان سنندج در حد متوسط و به عبارتى دقیق‏تر، متوسط رو به بالا قرار دارد و این نشان مى‏دهد که دامنه هوش فرهنگى تقریبا از آستانه مطلوبى برخوردار است. همچنین مشخص گردید که بیش از 61 درصد از شهروندان داراى هوش فرهنگى متوسط به بالا بوده‏اند.

    2. یافته‏هاى توصیفى نشان از آن دارد که هوش فرهنگى ـ انگیزشى شهروندان مقدارى از متوسط بالاتر بوده است. همچنین میانگین سایر ابعاد هوش فرهنگى، یعنى هوش فرهنگى ـ شناختى، هوش فرهنگى ـ فراشناختى و هوش فرهنگى ـ رفتارى به ترتیب 45/23 با انحراف استاندارد 45/5 و حداقل 6 و حداکثر 42؛ 65/18 با انحراف استاندارد 33/4 حداقل 4 و حداکثر 28؛ 70/21 با انحراف استاندارد 05/6 حداقل 5 و حداکثر 35 بوده است. بر این اساس، مى‏توان عنوان نمود که رتبه شهروندان در هر سه بعد هوش فرهنگى تقریبا بالاتر از متوسط قرار دارد. اگرچه وضعیت هوش فرهنگى ـ فراشناختى از سایر ابعاد بهتر است.

    3. متوسط نمره سطح نگرش دینى افراد مورد مطالعه نیز برابر با 50/40 با انحراف استاندارد 71/9 به دست آمده است. همچنین حداقل نمره مورد انتظار نگرش دینى 13 و حداکثر آن 65 بوده است. بر این اساس، مقدار به دست‏آمده در نگرش دینى تقریبا مثبت بودن نگرش دینى افراد در راستاى دین‏دارى اسلامى بوده است و به عبارت دیگر، سطح نگرش دینى شهروندان در حد بالاتر از متوسط قرار دارد.

    نتایج تبیینى و یافته‏هاى تحلیلى را نیز مى‏توان به صورت زیر خلاصه نمود:

    1. بین نگرش دینى و شاخص هوش فرهنگى شهروندان همبستگى معکوس معنادارى (167/0=r) وجود دارد. همچنین بین نگرش دینى با ابعاد چندگانه هوش فرهنگى روابط معنادار و البته معکوسى وجود داشته است. بر این اساس، بین نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ انگیزشى همبستگى معکوس معنادارى (112/0= r) با سطح معنادار 044/0 = p) وجود دارد. بین نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ شناختى نیز همبستگى معکوس معنادارى (139/0- = r) با سطح معنادارى 012/0 = pوجود دارد. همچنین بین نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ رفتارى همبستگى معکوس معنادارى (187/0 = r) با سطح معنادار 000/0 = pوجود دارد.

    در مجموع، این یافته‏ها بیانگر آن هستند که هرچه سطح نگرش دینى شدت بیشترى یافته است، نوعى پایبندى انحصارى به هویت فرهنگى خاص (در این مورد، هویت دینى) تقویت شده و از آن‏رو که هویت عاملى غیریت‏ساز بوده و «خود» مثبت و خوب را در مقابل «دیگرى» بد و منفى قرار مى‏دهد، زمینه‏هاى ارتباط میان فرهنگى ـ چنان‏که در مورد هوش فرهنگى به آن اشاره مى‏شود ـ را حذف کرده یا دست‏کم به مخاطره مى‏اندازد. اگرچه در میان موارد و عناصر هوش فرهنگى، در حالتى متفاوت بین نگرش دینى و هوش فرهنگى ـ فراشناختى همبستگى مستقیم معنادارى (105/0 = r) با سطح معنادار 035/0 = p وجود دارد. بر این اساس، یافته اصلى تحقیق در واقع زنگ خطرى جدى براى مسئولان درباره تعاملات آینده میان شهروندان ایرانى به ویژه از اقوام مختلف و همچنین درباره وضعیت تقریبا نامطلوب سطح نگرش دینى در جامعه‏اى دینى است.

    ··· منابع

    ـ آذربایجانى، مسعود، تهیه و ساآزمون جهت‏گیرى مذهبى با تکیه بر اسلام، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385.

    ـ تفتازانى، سعدالدین، شرح العقایدالنسفیه، قاهره، مکتبه الکلیات الازهریه، 1407ق.

    ـ جوادى آملى، عبداللّه، دین‏شناسى، قم، انتشارات اسلامى، 1373.

    ـ سراج‏زاده، حسین و مریم توکلى، «بررسى عملیاتى دیندارى در پژوهش‏هاى اجتماعى»، نامه پژوهش، ش 20و21، بهار و تابستان 1380، ص 159ـ188.

    ـ شجاعى‏زند، علیرضا، «مدلى براى سنجش دیندارى در ایران»، جامعه‏شناسى ایران، دوره ششم، ش 1، بهار 1384، ص 34ـ66.

    ـ طباطبائى، سید محمدحسین تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانى، قم، جامعه مدرسین، 1364.

    ـ عمید، حسن، فرهنگ عمید، چ هفتم، تهران، امیرکبیر، 1369.

    ـ گنجى، محمد و همکاران، «رابطه گونه‏هاى دیندارى و سرمایه اجتماعى رویکردى نظرى و تجربى در بین مردم شهرستان کاشان، جامعه‏شناسى کاربردى، سال بیست و دوم، ش 42، تابستان: 1390، ص 95ـ120.

    ـ مصباح، محمدتقى، آموزش عقاید، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1370.

    ـ میرسندسى، م، سنجش میزان و انواع دیندارى در میان دانشجویان، پایان‏نامه دکترى، رشته جامعه‏شناسى، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1383.

    - Ang, S., L. V. Dyne & S. K. Koh, Personality Correlates of the four-factor model of cultural intelligence, Group and Organization Management, 31: 100-123, 2006.

    - Earley, P.C. & S. Ang, Cultural intelligence: Individual Interactions across Cultures, Stanford, CA, Stanford, 2003.

    - Thomas, D. C. & K. Inkson, "People Skills for a global Workplace", Consulting to Management, V. 16 (1), p. 5-10, 2005.

    - Thomas, D. C., "Domain and development of Cultural intelligence: The importance of Mindfulness", Group and Organization Management, 31 (1), p. 78-103, 2006.

    - Van Dyne, L., & S. Ang, "Getting more than you expect: Global leader initiative to span structural holes and reputational effectiveness", In W. H. Mobley & E. W. Weldon (eds.), Advances in global leadership, New York, JAI Press, 2006.


    * استادیار گروه علوم اجتماعى دانشگاه پیام نور. دریافت: 20/12/89 ـ پذیرش: 10/6/90.

    yahmady2009@gmail.com


    1. Multicultural.

    2. Cultural Sense.

    3. P. C. Early and S. Ang, Cultural intelligence: Individual interactions across Cultures, p. 132.

    4. Ibid, p. 134.

    5. D. C. Thomas & K. Inkson, "People Skills for a global Workplace", Consulting to Management, V. 16 (1), p. 8.

    6. D. C. Thomas, "Domain and development of Cultural intelligence: The importance of Mindfulness", Group and Organization Management, 31 (1), p. 83.

    7. S. Ang, L. Van Dyne, & S. K. Koh, Personality Correlates of the four-factor Model of Cultural Intelligence, p. 119.

    8. P. Earley, & E. Mosakowski, Cultural intelligence, p. 143.

    9. L. Van Dyne, & S. Ang, "Getting more than you expect: Global leader initiative to span structural holes and reputational effectiveness", In W. H. Mobley & E. W. Weldon (eds.), Advances in global leadership, p. 108.

    10. Ibid, p. 109.

    11. S. Ang, L. Van Dyne, & S. K. Koh, Personality Correlates of the four-factor model of Cultural intelligence, p. 121.

    12. Ibid, p. 123.

    13. Ibid, p. 102.

    14. Ibid, p. 108.

    15ـ على‏اکبر دهخدا، لغت‏نامه، ذیل واژه «دین».

    16ـ حسن عمید، فرهنگ عمید، ص 673.

    17ـ عبداللّه جوادى آملى، دین‏شناسى، ص 93.

    18ـ حسن عمید، همان، ص 685.

    19ـ سعدالدین تفتازانى، شرح‏العقائد النسفیه، ص 6.

    20ـ سید محمدحسین طباطبائى، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوى همدانى، ج 6، ص 167.

    21ـ عبداللّه جوادى آملى، دین‏شناسى، ص 93ـ95.

    22ـ محمدتقى مصباح، آموزش عقاید، ج 1، ص 28.

    23ـ م. میرسندسى، سنجش میزان و انواع دیندارى در میان دانشجویان، ص 61.

    24ـ علیرضا شجاعى‏زند، «مدلى براى سنجش دیندارى در ایران»، جامعه‏شناسى ایران، دوره ششم، ش 1، ص 39.

    25ـ حسین سراج‏زاده و مریم توکلى، «بررسى عملیاتى دیندارى در پژوهش‏هاى اجتماعى»، نامه پژوهش، ش 20و21، ص 61.

    26ـ محمد گنجى و همکاران، «رابطه گونه‏هاى دیندارى و سرمایه اجتماعى رویکردى نظرى و تجربى در بین مردم شهرستان کاشان، جامعه‏شناسى کاربردى، سال بیست و دوم، ش 42، ص 102.

    27ـ همان، ص 102.

    28ـ علیرضا شجاعى‏زند، همان، ص 42.

    29ـ مسعود آذربایجانى، تهیه و ساآزمون جهت‏گیرى مذهبى با تکیه بر اسلام، ص 494.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احمدی، یعقوب.(1390) نگرش دینى و هوش فرهنگى (مورد مطالعه: شهر سنندج). فصلنامه معرفت، 20(8)، 123-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    یعقوب احمدی."نگرش دینى و هوش فرهنگى (مورد مطالعه: شهر سنندج)". فصلنامه معرفت، 20، 8، 1390، 123-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احمدی، یعقوب.(1390) 'نگرش دینى و هوش فرهنگى (مورد مطالعه: شهر سنندج)'، فصلنامه معرفت، 20(8), pp. 123-

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احمدی، یعقوب. نگرش دینى و هوش فرهنگى (مورد مطالعه: شهر سنندج). معرفت، 20, 1390؛ 20(8): 123-