تزاحم ارزشهاى اخلاقى در رسانه و راه حل آن
Article data in English (انگلیسی)
سال بیست و سوم ـ شماره 198 (ویژه جامعه شناسى)
محمد فولادى : استادیار مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدسسره. fooladi@iki.ac.ir
دریافت: 25/10/92 پذیرش: 11/2/93
چکیده
اخلاق و رسانه، و تعامل دو سویه آن دو، و نقش اخلاق در رسانه، همواره از مباحث جذاب و در عین حال، چالشزا بوده است. سؤال اصلى این است که آیا در عرصه اخلاق مىتوان معیارها و ضوابطى را فرازمانى و فرامکانى تصور کرد که همواره اصحاب رسانه در عمل بدان پایبند بوده، و با عمل بدان، رسانه اخلاقى داشت؟ و یا اینکه، اخلاق و ارزشهاى اخلاقى امورى نسبى اند و در هر زمان و یا مکانى، و نسبت به هر فرد و یا موقعیت اجتماعى، این امور معنا و مفهوم متفاوتى را از حیث ارزش بودند، تداعى مىکنند. از سوى دیگر، اگر معتقد به اصول و ارزشهاى اخلاقى ثابت و فرازمانى باشیم، در تعامل دوسویه اخلاق و رسانه، باید اصحاب رسانه در مقام عمل و در مقام تزاحم، به چه اصول، قواعد و یا معیارهایى پایبند باشند؟ به نظر مىرسد، در اسلام ما داراى ارزشهاى اخلاقى ثابت و فرازمانى و فرامکانى هستیم. ازاینرو، ممکن است اصول حاکم بر رسانه، و ارزشهاى اخلاقى جامعه، در مقام عمل دچار تزاحم شوند. این پژوهش با روش توصیفى ـ تحلیلى به بحث از تزاحم ارزشهاى اخلاقى در رسانه پرداخته، معیارهایى را براى برونرفت از این تزاحمها بیان مى کند.
کلیدواژه ها: اخلاق، ارزشهاى اخلاقى، تزاحم ارزشهاى اخلاقى.
مقدّمه
همواره بحث از اخلاق در عرصه هاى گوناگون، به ویژه در فضاهاى مجازى و رسانه هاى ارتباط جمعى، به دلیل نوپیدایى آن، بحثى جذاب و چالش زا بوده است. تعامل دوسویه رسانه و اخلاق، ما را با اصطلاح جدیدى با عنوان اخلاق رسانه مواجه مى سازد. اخلاق رسانه، یعنى مجموعه قواعد و اصول اخلاقى و ارزشى که باید توسط اصحاب رسانه و سازمان ارتباطى رعایت شود. ازآنجاکه اخلاق اسلامى مبتنى بر باورها و ارزش هاى اصیلِ اسلامى جهان شمول و زمان شمول اند، اخلاق رسانه نیز در یک نظام اسلامى با اتکا بر مبانى اعتقادى و ارزشى اسلام، جهان شمول و با توجه به انعطاف پذیرى بر اساس اجتهاد اسلامى، زمان شمول است. این در حالى است که اخلاق نظام هاى اعتقادى دیگر، اعم از الهى و غیرالهى، فاقد چنین خصوصیات و امتیازاتى هستند؛ زیرا عمدتا بر فرهنگ و ویژگى هاى قومى و جغرافیایى مبتنى هستند و لذا امور نسبى اند.
اخلاق در حوزه ارتباطات و به اصطلاح، اخلاق رسانه، حوزه اى فرعى از اخلاق عملى است و خود عناوین و بخش هاى متعددى مثل اخلاق روزنامه نگارى، اخلاق پزشکى، اخلاق کشاورزى و اخلاق در فضاى مجازى (اینترنت) و... را دربر مى گیرد.
در تعامل اخلاق و رسانه، آیا اصول، ضوابط و معیارهاى اخلاقى وجود دارند که فرازمانى و فرامکانى بوده، و همواره بر رسانه حاکم باشند؟ و یا اینکه اصول و ارزش هاى اخلاقى قابل تعدیل بوده، و امکان تزاحم میان آنها وجود دارد؟ در صورت تزاحم، رسانه در مقام عمل باید به کدام یک از اصول متعارضین عمل نماید؟ این پژوهش، ضمن بیان برخى گونه هاى تزاحم اصول وارزش هاى اخلاقى در عرصه رسانه، درصدد بیان راه برون رفت از این معضل در مقام عمل براى اصحاب رسانه است.
جایگاه اخلاق در رسانه
دنیاى افسون زده امروز، تشنه دین، معنویت و اخلاق است. گمشده امروز دنیاى غربى، اخلاق و معنویت است. متأسفانه در دنیاى معاصر، سیطره فناورى بر زندگى انسان و ماشینى شدن زندگى انسان ها و حاکمیت على الاطلاق صنعت بر زندگى آنان، و حتى ماشینى شدن خود انسان، موجب شده که توجه به ارزش هاى اخلاقى و انسانى رو به افول رود. در پرتو حاکمیت این دیدگاه، که واقعیت را از ارزش تفکیک نموده و ارزش ها را در پاى واقعیت ها ذبح نموده، موجب شده که انسان معاصر هر روز خود را از ویژگى هاى اصیل انسانى و اخلاقى دورتر بیابد و رفته رفته واقعیت انحرافى بودن این مسیر هم نمایان شود. انسان عصر مدرنیسم، که روزگارى به زعم خود براى رسیدن به قله آزادى، رفاه، آسایش و سعادت با محوریت انسان و با اتکاى بر خرد انسانى، بر هرچه رنگ سنت، دینى و ارزشى داشت تاخت و آن را به حاشیه راند، اینک خسته و پریشان از این همه بى مهرى و بى رحمى هاى خویش نسبت به سنت و دین، بر مدرنیسم پشت کرده، به فرامدرنیسم و پست مدرنیسم و بازگشت به معنویت و سنت روى آورده و در اندوه ارزش هاى والاى انسانى از دست رفته زانوى غم بغل گرفته است! (مصباح، 1376، ص 23؛ شریفى، 1384، ص 92).
از سوى دیگر، امروزه فناورى هاى پیچیده زندگى بشر را چنان احاطه کرده که گویا او را به ماشینى بى اختیار و اراده تبدیل کرده است. امروزه انقلاب اطلاعات و فناورى رایانه اى و ارتباطات، جامعه جهانى را به واسطه توسعه و پیشرفت در حوزه وسایل ارتباطى، در دو بُعد زمان و مکان بسیار به هم نزدیک و فشرده کرده است. حاصل این توسعه و پیشرفت، پدید آمدن به اصطلاح دهکده جهانى (Global Village) است که در آن، انسان ها هرچند بسیار به هم نزدیک شده و از بى خبرى و جهل رهایى یافته اند، اما با ظهور پدیده جهانى شدن، به ویژه در حوزه فرهنگ، جهانیان، به ویژه صاحبان اندیشه و فرهنگ غیرسکولار، به ویژه دینى با ناامنى شدید جهانى مواجه شده اند؛ زیرا هویت فرهنگى، ملى، بومى، دینى و اخلاقى و انسانیت آنان از سوى رسانه هاى سلطه گر سکولار غربى به شدت مورد تاخت و تاز قرار گرفته و تهدید مى شود. زندگى روزمره ما به شکل تنگاتنگى با رسانه ها و پیام هاى آنها گره خورده است. با ورود به عصر دیجیتال و توسعه فزاینده ارتباطات، رسانه هاى ارتباطى قدرت خارق العاده اى پیدا کرده اند، به گونه اى که انحصار رسانه ها در دست عده اى خاص، موجب شده است که آنان ارزش ها و هنجارهاى موردنظر خود را ترویج نمایند و زمینه سوءاستفاده از قدرت فوق العاده رسانه هاى جمعى را بیش از پیش فراهم سازند.
حال، این سؤال مطرح است که آیا اصولاً رسانه ها، که ابزار نوپدید تمدن بشر امروزى و پل ارتباطى و وسیله تسلط بر افکار، اراده و احساسات بشریت دوران معاصر به شمار مى آیند، پاسخگوى تحقق ارزش ها و پیام معنوى و قدسى دین و اخلاق اسلامى براى سعادت انسان ها هستند؟ آیا مى توان با این رسانه ها، به ویژه در جامعه اسلامى اخلاق اسلامى و حرفه اى و ارزش هاى اخلاقى را ترویج کرد؟
در پاسخ باید گفت: از یک سو، دو نوع تلقى از انسان و هویت واقعى و استعدادهاى نهفته او وجود دارد: بنابر یکى از دو تلقى، انسان در ذات خود فاقد شخصیت انسانى است و هیچ امر ماوراء حیوانى در سرشت او نهاد نشده است، هیچ اصالتى در ناحیه ادراکات و بینش ها و یا در ناحیه احساسات و گرایش ها ندارد. در این تلقى، آنچه در انسان اصالت دارد و به صورت غریزه در او موجود است، جنبه هاى حیوانى اوست؛ زیرا انسان موجودى است اسیر منافع مادى، محکوم ابزار تولید، در اسارت شرایط مادى اقتصادى، وجدانش، تمایلاتش، قضاوت و اندیشه اش، انتخابش جز انعکاسى از شرایط طبیعى و اجتماعى محیط نیست. آینه اى است که جز محیط خود را نمى تواند منعکس سازد، طوطى اى است که در پس آیینه شرایط محیط قرار گرفته است و برخلاف اجازه محیط طبیعى و اجتماعى کوچک ترین جنبشى نمى تواند بکند (مطهرى، 1372، ص 47).
اما بنابر تلقى دیگر، انسان موجودى است داراى سرشت الهى، مجهز به فطرتى حق جو و حق طلب، حاکم بر خویشتن و آزاد از جبر طبیعت، محیط، سرشت و سرنوشت. در این تلقى، ارزش هاى انسانى در انسان اصالت دارد؛ یعنى بالقوه به صورت یک سلسله تقاضاها در سرشت او نهاده شده است. انسان به موجب سرشت هاى انسانى خود، خواهان ارزش هاى متعالى انسانى است. به عبارت دیگر، خواهان حق و حقیقت و عدالت و ارزش هاى اخلاقى است و به موجب نیروى عقل خود مى تواند طراح جامعه خود باشد و به موجب اراده طرح هاى فکرى خود را اجرا کند و روحى به عنوان هادى و حامى ارزش هاى انسانى او، وى را یارى و راهنماى مى کند. در نگاه اول، انسان مادى و سکولار به دنبال تأمین منافع مادى و طراحى زندگى این جهانى و نیل به حداکثر سود مادى است. اما در نگاه دوم، اصالت با ارزش هاى انسانى و اخلاقى است. با این تلقى از انسان، مى توان رویکرد نوینى نسبت به زندگى مادى، ارزش هاى اخلاقى، رسانه ها و به ویژه رسانه دینى در نظام اسلامى داشت. بدین سان، ارزش هاى اخلاقى را در رسانه ها ترویج نمود.
توجه به این نکته ضرورى است که انسان مادى و سکولار در تلقى اول و نیز انسان دینى در تلقى دوم، از نظر نوع جهان بینى کاملاً متفاوت هستند. ازاین رو، انسان دینى باید به سمت ساختن رسانه دینى حرکت نماید. هدف تعامل با مخاطب در رسانه دینى باید برگرفته از جهان بینى و نوع نگرش به انسان، به عنوان خلیفه الهى و حرکت در مسیر عبودیت و بندگى و کمال انسانى باشد. رسانه در نظام اسلامى باید با تعامل درست با مخاطب، هدایت، سعادت، نجات، خیر و صلاح و رستگارى را براى انسان به ارمغان آورد. به تصریح قرآن، همه تعلیمات پیامبران مقدمه براى نیل به شناخت خدا و نزدیک شدن به او، و برقرارى عدل و قسط در جامعه بشرى است (احزاب: 45). ازاین رو، رسانه ها در نظام اسلامى باید در خدمت انسان و تعالى او قرار گیرند. بنابراین، در نظام اسلامى و جامعه دینى باید رسانه ها در خدمت دین، اخلاق و آموزه هاى دینى باشند و رسالت اصلى رسانه ها در نظام اسلامى، ترویج فرهنگ، عناصر فرهنگى و اخلاقى و اخلاقى سازى فضاى جامعه و تأکید بر هویت اصیل فرهنگى و اخلاقى است که نقش برجسته اى در پیشرفت و توسعه دینى، اخلاقى و تعالى جامعه اسلامى دارد.
حال، این سؤال مطرح است که ارزش هاى اخلاقى که باید یک رسانه دینى به آن پایبند باشد، کدام اند؟ و در صورت پایبندى رسانه ها به این ارزش ها، آیا در مقام عمل تزاحمى پدید نمى آید؟ در اینکه ارزش هاى اخلاقى در عرصه رسانه کدام اند، اجمالاً، باید گفت: متناسب با جهان بینى دینى و آموزه هاى پذیرفته شده در اسلام، ارزش هاى اخلاقى وجود دارند که همه افراد، نهادها و سازمان ها در یک نظام دینى باید بدان پایبند باشند. این ارزش ها، از اصول و مبانى دینى و منابع شناخت اسلام به دست مى آیند. طرح تفصیلى این موضوع مجال دیگرى مى طلبد. ازاین رو، این مقاله به موضوع دوم مى پردازد؛ یعنى رسانه ها در مقام عمل و پایبندى به اخلاق، آیا تزاحمى بین ارزش هاى اخلاقى پدید نمى آید. در مقام تزاحم، باید به کدام ارزش اخلاقى عمل کرد؟ اجمالاً، در ذیل تعارض برخى ارزش هاى اخلاقى طرح، و راه حل رفع تزاحم آنها بیان شده است.
1. تزاحم اصلِ راست گویى و بیان حقیقت با مصالح عمومى
ازجمله ارزش هاى اخلاقى در اسلام و در یک نظام دینى، که منابع قرآنى و روایى فراوانى بر آن دلالت مى کند، اصل راست گویى، بیان حقایق و مصالح عمومى است (زمر: 33؛ توبه: 11؛ اعراف: 85؛ اشترى، بى تا، ص 92).
در عرصه رسانه، دو اصل اخلاقى یعنى راست گویى و بیان حقیقت و رعایت و پایبندى به مصالح عمومى وجود دارد. گاهى ممکن است بیان یک واقعیت و راست گویى با اصل دیگرى به نام منافع و مصالح عمومى و یا منافع خصوصى افراد در تزاحم افتد. براى مثال، در زمان جنگ، اگر نقشه عملیات به دست خبرنگارى افتاد، آیا او حق دارد به بهانه بیان حقیقت، آن را منتشر نماید و یا شهادت فرمانده عملیات و یا تعداد شهدا و یا اسرا را از طریق رسانه ها پخش نماید. همچنین آیا رسانه ها در نظام اسلامى مجازند به هر دلیل، با دسترسى به میزان هزینه تبلیغاتى یک نامزد انتخابات ریاست جمهورى، به صورت جانبدارانه، این واقعیت را بیان کنند. همچنین آیا یک رسانه مى تواند، تصویر یکى از وزیران و یا نمایندگان مجلس را در حین استراحت که سیگار مى کشد، یا در حال شیرجه زنى در استخر پخش نماید! بالاخره اینکه آیا رسانه هاى تصویرى در نظام اسلامى مى توانند از دعواى درون خانه یک شهروند عادى، که فرزند خود را به شدت تنبیه مى کند، و یا خودفروشى یک بانوى فقیر را به بهانه بیان واقعیات اجتماعى پخش نمایند!
بر اساس آموزه هاى برگرفته از دین، اصل راست گویى و بیان واقعیت در موارد مذکور و بسیارى از موارد دیگر، باید رابطه این اصل را با برخى از اصول دیگر بررسى کرد تا با اصول دیگرى همچون حفظِ حیثیت و آبروى افراد و حفظِ منافع و مصالح عمومى و نظام اسلامى و حفظِ حریم خصوصى افراد در تزاحم نباشد (حجرات: 12؛ نساء: 148؛ کلینى، 1413ق، ج 2، ص 355). در این گونه موارد، در زمان جنگ انتشار نقشه عملیات، تعداد شهدا و یا اسرا با هیچ منطقى درست نیست. هرچند این گونه موارد بیان واقعیات باشد، اما با اصل دیگرى به نام مصالح نظام اسلامى سازگار نیست. اما بیان هزینه تبلیغاتى یک نامزد انتخابات، در زمان انتخابات درصورتى که براى همه نامزدها از رسانه هاى عمومى به صورت یکسان منتشر شود، از باب فرهنگ سازى و جلوگیرى از اسراف اشکالى ندارد. اما حق حریم خصوصى افراد مانع از پخش زندگى خصوصى افراد در خصوص کشیدن سیگار و یا شناى افراد عادى و یا غیرعادى مى باشد. علاوه بر اینکه، بخصوص درباره زنان از باب اشاعه منکرات، جایز نیست! در این گونه موارد، اصولاً انتشار این گونه صحنه ها، هرچند یک واقعیت است، اما هیچ توجیه عقلى، شرعى و یا قانونى ندارد. اما تنبیه کودک، شاید به عنوان یک رفتار نابهنجار و از باب تنبه والدین و نیز جلوگیرى از منکرات در جامعه اشکالى نداشته باشد.
بنابراین، بیان واقعیت و حقیقت و راست گویى، درصورتى که توجیه عقلى، شرعى، قانونى و حتى عرفى داشته باشد و براى دفع مفسده، و یا جلوگیرى از منکر و یا فرهنگ سازى، و امر به معروف و نهى از منکر و... باشد، و نیز درصورتى که مخالف مصالح نظام اسلامى یا حق حریم خصوصى افراد نباشد، اشکالى ندارد.
2. تزاحم اصلِ حفظ حیثیت افراد با اصلِ مصالح نظام اسلامى
از سوى دیگر، ازجمله اصول و ارزش هاى اخلاقى در نظام ارزشى اسلام، حفظ حیثیت، حرمت و آبروى افراد و نیز حفظ مصالح نظام اسلامى است (اسراء: 70؛ کلینى، 1413ق، ج 1، ص 59؛ مجلسى، بى تا، ج 67، ص 294؛ نهج البلاغه، 1369، خ 131). به عنوان یک قاعده کلى و یک اصل اخلاقى، در نظام اسلامى رعایت و حفظ حیثیت و آبروى افراد لازم و ضرورى است. اما گاهى اوقات ممکن است رعایت این اصل با برخى اصول اخلاقى دیگر، در تزاحم قرار گیرد. براى مثال، در باب مشورت، اگر صلاح اندیشى مشورت کننده، متوقف بر بازگو کردن عیب شخصى دیگرى باشد، ذکر این عیب و افشاى این اسرار براى مشورت کننده اشکال اخلاقى و شرعى ندارد. همچنین در جایى که مصالح جامعه، تجسس درباره اسرار یا ذکر عیوب کسى را ایجاب کند؛ آنجاکه در جامعه اسلامى مى خواهند مقامى را به کسى واگذار کنند و جان و مال مسلمانان را در اختیار او بگذارند، نباید به حسن ظاهرى افراد اکتفا کرد، بلکه لازم است در گزینش افراد دقت کافى شود و یا دشمنان اسلام و مردم مسلمان، گروه هاى معاند، منافقان، و... که در مقابل ملت مسلمان ایران ایستاده اند، و یا عوامل داخلى و وابستگان آنان در داخل کشور، کسانى که در کشور به فتنه گرى مشغول هستند، نمى توان به بهانه رعایت حیثیت افراد، طرح ها و نقشه هاى آنان را در رسانه ها منتشر نکرد! و یا به بهانه حفظ حیثیت و حرمت افراد، وارد خانه تیمى آنان نشد! در این گونه موارد، همواره، اصل حفظ مصالح نظام اسلامى، و مردم مسلمان بر اصلِ حفظ حیثیت افراد حاکم است.
3. تزاحم اصلِ حریم خصوصى با حقِ دسترسى به اطلاعات آزاد
موضوع حریم خصوصى همواره ازجمله موضوعات چالش برانگیز بوده است: ازیک سو، حریم خصوصى محرمانه و براى همه افراد حرمت دارد و انتشار آن منع قانونى دارد و از سوى دیگر، تا پیش از این، بسیارى از مشاهیر، افراد سلطنتى، سیاستمداران، ستاره هاى ورزشى و عامه مردم تمایل داشتند تا خود را از طریق رسانه به دنیا بشناسانند. امروزه هم بسیارى از همین گونه افراد خود، براى کسب شهرت، به دنبال انتشار بخش هایى از زندگى خصوصى خود هستند. ستاره هاى ورزشى، سینمایى و... به اصحاب رسانه ها پول مى دهند تا بیوگرافى شان را به رشته تحریر درآورده و یا به تصویر بکشند. همه این گونه موارد، بسیارى اوقات، سرشار از جزئیات زندگى خصوصى است. یا بسیارى از سیاستمداران، و شخصیت هاى سیاسى، با راه اندازى وب سایت هاى شخصى، صحنه ها و تصاویرى از زندگى خصوصى خود را به نمایش مى گذارند. اما این امر در بسیارى از افراد و یا حتى جوامع کلیت ندارد. همچنان براى بسیارى از افراد در جامعه، به ویژه جامعه اسلامى انتشار حریم خصوصى آنان حرمت و منع قانونى دارد. بنابراین، در اینجا تناقضى وجود دارد مبنى بر اینکه از یک سو، افراد در دسترسى آزاد به اطلاعات ذى حق اند، و از سوى دیگر، این حق با مانعى به نام حرمت و منع ورود به حریم خصوصى افراد مواجه است:
مشهورترین عبارت در زمینه مصونیت زندگى خصوصى افراد عبارت حق مصونیت خلوت فردى است، هرچند عملاً حق دستیابى به اطلاعات و یا حق دانستن مردم، در رسانه هاى سکولار به نوعى خیال پردازى تبدیل شده است: سیسلا بُک (Sissela Bok) مى نویسد: موضوع حق مردم به آگاهى یافتن از مسائل، به خودى خود از دیدگاه معرفت شناسى و اخلاقى، نوعى خیال پردازى است و حق مردم به دانستن حقیقت از آن هم خیال پردازانه تر است. ... در عصرى که غرض ورزى، دلیل تراشى و انکار، دامنه آگاهى انسان را محدود مى سازد، چگونه مى توان ادعاى حق آگاهى یافتن مردم از حقایق را عنوان کرد؟... توجیه نقض حریم خصوصى افراد و افشاگرى از سوى گزارشگران، آنچنان سست و بى پایه است که اکثر مردم از این حق با تمسخر یاد مى کنند (هوسمن، 1388، ص 78).
مراد از حریم خصوصى، رویکردهاى متعارف، اطلاعات درباره زندگى خصوصى و شخصى افراد، به ویژه وجوهى که تأثیرى بر روندهاى حیات اجتماعى جامعه ندارند، قلمرویى که باید از تعرض هرگونه نظارت مداخله گرانه، ازجمله گستره حق دسترسى آزادانه به اطلاعات، مصون بماند. به بیان دیگر، رعایت حریم خصوص افراد و آزادى شهروندان در دسترسى به اطلاعات، در تخالف و تزاحم با یکدیگر نیستند. ازاین رو، همواره بر آزادى اطلاعات به مثابه دسترسى شهروندان به اطلاعاتى که نزد دولت است، تأکید مى شود. درحقیقت، آزادى اطلاعات به طور طبیعى دسترسى شهروندان به اطلاعات پیرامون زندگى خصوصى سایر افراد را شامل نمى شود. مراد اطلاعات عمومى در خصوص وقایعى است که در جهان خارج اتفاق مى افتد. این قاعده کلى، از منظر برخى صاحب نظران، هنگام بحث درباره زندگى خصوصى، به ویژه کسانى که به نمایندگى از مردم سرنوشت آنان را در دست گرفته اند، قابل تأمل مى شود (نمک دوست، 1385).
اما موارد زیر به عنوان استثناى از این قاعده کلى در نظام اسلامى مطرح شده اند:
1. وقتى فردى، شخصیتى عمومى، یا مسئولیت سیاسى پیدا کرد، برخى اطلاعات شخصى، مالى، شغلى و مایملک او، طبق قانون از قلمرو حریم خصوصى خارج و قابل انتشار خواهد بود.
2. وقتى منافع و مصالح نظام اسلامى اقتضا کند که منافع و حریم خصوصى برخى افراد منتشر گردد. این گونه موارد را قانون تعیین مى کند (قانون اساسى، اصول 9،12الى25).
3. آن گاه که افراد به بهانه داشتن حریم امن خصوصى و سوءاستفاده از این حق قانونى خود، قصد اخلال به منافع عموم و مصالح نظام اسلامى را داشته باشند.
4. آن گاه که ورود به حریم خصوصى افراد و انتشار اطلاعات خصوصى و خانوادگى افراد، با اصل دیگرى تحت عنوان اشاعه فساد و... در جامعه در تنافى باشد.
بنابراین، حفظ حریم خصوصى افراد، به عنوان یک اصل اساسى در اسلام و قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران پذیرفته شده است. کسى نباید به اندک بهانه اى، به خود اجازه تعدّى به حریم اندرونى افراد را بدهد، مگر اینکه افرادى با سوءاستفاده از این حق، در پى ضربه زدن به منافع عمومى و یا نظام اسلامى باشند. بنابراین، همواره در عین حرمت حریم خصوصى افراد، منافع عمومى و منافع نظام اسلامى حریم امنى است که کسى حق تعرض به آن را ندارد. بر همین مبنا، رسانه ها در نظام اسلامى نیز حق ورود به حریم خلوت و خصوصى افراد را ندارد، مگر در موارد روشنى که برخى افراد بخواهند از این حق قانونى خود تخطى نموده، به منافع عموم افراد جامعه و یا نظام اسلامى خسارت و یا زیان مادى و یا معنوى وارد نمایند. در این صورت، مى توان حریم خصوصى را نقض کرد.
4. تزاحم اصلِ رازدارى با بیان واقعیت و یا سانسور
از دیگر اصول اخلاقى در عرصه رسانه، رازدارى، بیان واقعیت، و حرمت سانسور مى باشد (بقره: 283؛ نهج البلاغه، 1369، خ 174؛ تمیمى آمدى، 1353، ج 6، ص 286؛ مجلسى، بى تا، ج 78، ص 229). گاهى اوقات در مقام عمل، براى اصحاب رسانه ممکن است تزاحم پدید آید. در باب تزاحم اصل رازدارى و سانسور بیان این نکته ضرورى است که رعایت اصل منفعت عمومى، به ویژه رعایت مصالح نظام اسلامى در هر شرایطى ضرورى و امرى بایسته است. هرگز نمى توان به بهانه بیان حقیقت و حرمت سانسور، مصالح مردم مسلمان و نظام اسلامى را زیرسؤال برد. براى مثال، اگر یکى از مسئولان بلندپایه نظام اسلامى در عرصه زندگى خصوصى خود، دچار لغزشى شده که این لغزش و خطا، ارتباطى با نوع شغل او و یا منفعت عمومى نداشته باشد، این خطاى وى را به بهانه اصل بیان واقعیت و اصل آزادى انتشار اخبار و حرمت سانسور، نمى توان منتشر کرد؛ زیرا در اینجا اصل رازدارى حاکم است و حفظ حرمت و کرامت انسانى لازم مى باشد. و به بهانه بیان واقعیت نمى توان حرمت ها و حریم ها را شکست. اما اگر خطاى وى با منافع نظام اسلامى و یا نوع شغل او ارتباط داشته باشد و بیانگر فساد و ناکارآمدى وى باشد، در این صورت، مى توان آن را با حفظ عفت عمومى و به حکم قانون منتشر نمود؛ زیرا اصل بر حفظ منافع عمومى است و افراد حق ندارند با عملکرد نادرست خویش، موجبات فساد و یا ناکارآمدى نظام سیاسى را فراهم آورند.
بنابراین،همواره درتزاحم اصول اخلاقى با یکدیگر باید رعایت اهم و مهم را در نظر داشت. همواره رعایت منافع عموم، و مصالح نظام اسلامى بر منافع اشخاص مقدم است.
5. تزاحم اصلِ امانت دارى با سانسور
از دیگر اصول و یا ارزش هاى اخلاقى در عرصه رسانه، امانت دارى و حرمت سانسور است (اسراء: 77؛ کلینى، 1413ق، ج 1، ص 59) که گاهى اوقات در مقام عمل ممکن است بین دو قاعده و اصل کلى امانت دارى و یا آزادى اطلاعات با سانسور تزاحم رخ نماید. براى مثال، اگر در میان اصحاب رسانه ها، این سؤال مطرح شود که به دلیل وجود اصلِ آزادى اطلاعات، آیا مى توان فیلم 300 و یا بدون دخترم هرگز، را پخش نمود؟ فیلمى که سراسر افتراء و بیان امور غیرواقعى نسبت به مردم و سرزمین این مرز و بوم است؟ در پاسخ باید گفت: هرچند ممکن است پخش چنین فیلم هایى موردپسند و حتى خواست برخى از مردم باشد، اما از نظر اخلاقى، پخش این گونه فیلم ها نوعى ترویج امور مذموم و غیراخلاقى است. بنابراین، پخش آن درست نیست. هرچند عدم پخش آن موجب سانسور باشد. در سایر موارد تزاحم نیز توجه به این امر ضرورى است که مى بایست مجوز عقلى، عرفى، شرعى، اخلاقى و یا دست کم فایده اى عقلایى براى پخش آن پیدا کرد.
ازاین رو، رسانه ها در نظام اسلامى، همواره باید با اتخاذ سازوکارهاى مناسب، حافظ منافع عمومى و منافع نظام اسلامى و نیز منافع افراد باشد. در همه موارد تزاحم دو اصل مزبور، در مثال فوق و موارد مشابه، باید با حفظ حرمت و آبروى افراد، حافظ مصالح نظام اسلامى و منافع عموم بود، و با داشتن مجوز عقلى و یا شرعى اقدام به انتشار اخبار و انعکاس حوادث نمود؛ جایى که انتشار یک خبر، حادثه و یا واقعیت، و یا فیلم و گزارش، هرچند مردم پسند و جذاب باشد، اما موجب تشویش اذهان عمومى و ناامنى در جامعه است و مردم اعتماد خود را نسبت به نظام اسلامى از دست مى دهند، نمى توان چنین برنامه اى را منتشر کرد. هرچند موجبات سانسور شود. به هر حال، صرف جذاب و مردم پسند بودن انتشار یک برنامه، مجوزى براى انتشار آن نیست.
6. تزاحم اصل سانسور با انجام رسالت دینى و هدایت گرى
در پایبندى به دو اصل اخلاق رسانه، یعنى بیان واقعیات و عدم سانسور، توجه به چند نکته ضرورى است:
الف. ازآنجاکه رسالت اصلى رسانه ها در نظام جمهورى اسلامى، هدایت گرى و فرهنگ سازى است، این رسانه ها نمى توانند هر آنچه که در جامعه جهانى و یا جامعه انسانى اتفاق مى افتد، منتشر نمایند؛ زیرا اولاً، هیچ رسانه اى توان انجام چنین کارى را ندارد. ثانیا، ممکن است در بسیارى از موارد این برنامه ها و یا حوادث و رخدادها، با اصول پذیرفته شده رسانه دینى در تزاحم باشد. در موارد تزاحم، مشى سکوت و یا عدم انتشار، بهترین گزینه است.
ب. آنچه بد و ناپسند است، تحریف، قلب و دستکارى یک واقعیت اجتماعى و انتشار آن به صورت تحریف شده است. اما گزینش و انتخاب بهترین، با معناترین، مفیدترین و اخلاقى ترین برنامه، از میان برنامه هاى موجود، و حتى حذف موارد غیرضرور و یا غیراخلاقى آن، متناسب با ارزش هاى حاکم بر جامعه دینى، بایسته و لازم است.
ج. بنابراین، بسیارى اوقات عملاً سانسور و عدم پخش و یا حذف موارد غیراخلاقى یک برنامه و یا گزارش و... نه تنها بداخلاقى و یا کار غیراخلاقى نیست، بلکه بر اساس مبانى پذیرفته شده دینى: خداوند بانگ برداشتن به بدزبانى را دوست ندارد، مگر [از ]کسى که بر او ستم رفته باشد و خدا شنواى داناست (نساء: 148)، لازم و در راستاى انجام رسالت دینى رسانه هاست؛ زیرا بسیارى اوقات در انتشار اخبار باید اهم و مهم، منافع و مصالح عموم مردم مسلمان و جامعه اسلامى و مفید و یا غیرمفید بودن خبر، حادثه، فیلم، گزارش، مستند و یا هر برنامه دیگرى را در نظر گرفت؛ چون ممکن است انتشار برخى موضوعات نه مفید باشد و نه در راستاى مصالح عموم و یا رسالت هدایت گرى و یا مصالح نظام اسلامى.
د. گاهى اوقات نیز ممکن است انتشار موضوعى لازم باشد، اما با تفسیر و تحلیل، نقد و بررسى. در این گونه موارد لازم است، اصل موضوع به طور مستقل منتشر گردد، و نقد و بررسى آن به صورت جداگانه آورده شود به گونه اى که مخاطبان بتوانند اصل موضوع را از تجزیه و تحلیل آن متمایز کنند.
7. تزاحم اصل سانسور و حق آزادى
هر انسانى مایل است با آزادى کامل سخن، نوشته و اثر خود را عرضه کند و از این راه، علاوه بر معرفى شخصیت و آثار خود، به مخاطبان و جامعه خدمت نماید. این میل را حق آزادى مى گویند. اما گاهى در ارائه این افکار و محصولات، موانعى وجود دارد که در اصطلاح رسانه اى سانسور گفته مى شود. سانسور واژه فرانسوى است و به معنى ممیزى و تفتیش مطبوعات و مکاتیب و نمایش هاست (دهخدا، 1337، ذیل واژه). همچنین انتقاد، عیب جویى، خرده گیرى، تفتیش و مراقبت از سوى دولت در فیلم ها، نمایشنامه ها و مطالب روزنامه ها و سایر مطبوعات پیش از انتشار آنها (معین، 1364، ذیل واژه) سانسور معنى شده است.
در باب تعارص دو حق نفى اصل سانسور و حق آزادى بیان، توجه به چند نکته ضرورى است:
1. ازآنجاکه سانسور، همواره به وسیله افراد سودجو در موارد منفى به کار مى رود، حالت منفى به خود گرفته است؛ به گونه اى که این واژه مجموعه اى از زورگویى ها، حق کشى ها، سرکوب آزادى ها و پایمال کردن حقوق انسان ها را تداعى مى کند. این مسئله در اندیشه دینى در هر صورت، مردود و پذیرفتنى نیست.
2. در سانسور همواره دست یک قدرت سلطه گر و برتر، اعم از برترى سیاسى، اقتصادى و نظامى دیده مى شود؛ هرچند ممکن است این قدرت برتر، مشروعیت خود را از یک دیدگاه فکرى گرفته باشد. در سانسور، معمولاً براى ادامه زندگى حرفه اى و تداوم اهداف و آرمان ها، آسیب دیگرى خودنمایى مى کند که رسانه ها در نظام اسلامى باید از افتادن در دام آن برحذر باشند و آن خودسانسورى (self-censorhips) است و مانند سانسور بار منفى دارد.
3. در جلوگیرى از انتشار نوشتار، گفتار و تصویر و یا هر برنامه اى دو جنبه وجود دارد: جنبه مثبت آن نظارت و جنبه منفى آن، سانسور نام دارد. خودسانسورى نیز دو جنبه دارد: جنبه مثبت آن تقوا و عدالت و جنبه منفى آن، محافظه کارى، خجالت و سازش نام دارد. به عبارت دیگر، هر منع و جلوگیرى از انتشارى بد، زشت و ناپسند نیست. جایى که نباید مطلبى منتشر شود، اگر منتشر گردد، زشت و ناپسند است و بعکس. درباره خودسانسورى هم این مطلب صادق است.
4. کنترل مثبت یا نظارت در عرصه رسانه ها، به ویژه در رسانه هاى مکتوب ممیزى نام دارد که ازجمله رسالت هاى سازمان هاى نظارتى و متولیان فرهنگ مى باشد؛ زیرا در نظام اسلامى نمى توان هر چیزى را پخش و منتشر کرد. علاوه بر این، امر به معروف و نهى از منکر یک وظیفه دینى است. اگر این فریضه الهى در جامعه اجرا نشود، جامعه از نظر اخلاقى به پرتگاه سقوط خواهد افتاد. افزون بر این، نظارت نوعى پیش گیرى از وقوع جرم است که امرى لازم و ضرورى است.
بنابراین، نظارت وظیفه دینى در نظام اسلامى است، نه تنها با حق آزادى بیان در تزاحم و یا تعارض نیست، که عدم نظارت به نوعى مخالف آزادى بیان و محدود کردن آزادى سایرشهروندان مى باشد. طبیعى است که حفظ حقوق افراد درصورتى که تزاحمى با مصالح اجتماعى و مصالح نظام اسلامى نداشته باشد، محترم و لازم الرعایة است.
8. تزاحم اصل خدامحورى و یا اخلاق محورى با مسئولیت پذیرى
از دیگر اصول اخلاقى در نظام اسلامى، که رسانه ها موظف به رعایت آن هستند، خدامحورى، اخلاق مدارى و مسئولیت پذیرى است (احزاب: 17؛ ذاریات: 56؛ نحل: 53؛ روم: 10؛ محدث نورى، 1409ق، ج 2، ص 282). گاهى و در بدو امر ممکن است در مقام عمل این اصول و یا ارزش هاى اخلاقى، در تزاحم با یکدیگر قرار گیرند. براى نمونه، ممکن است یکى از رسانه ها، در مقام عمل، و در پخش یک برنامه و یا ارائه تفسیر و گزارشى با محذور تزاحم دو یا چند اصل اخلاقى مواجه شود؛ زیرا ازیک سو، رسانه در نظام اسلامى موظف به پایبندى به اصل خدامحورى است؛ باید در نظام اسلامى، همه نهادها، سازمان ها، و افراد حقیقى و حقوقى منتسب به نظام اسلامى، پاسدار این اصل اخلاقى باشند و محور، مبنا، سمت، سو و جهت حرکت خود را خدامحورى و رضایت الهى قرار دهند. اما از سوى دیگر، همین رسانه باید در عمل اخلاق محور و مسئولیت پذیر باشد. اخلاق محورى و مسئولیت پذیرى یعنى اینکه رسانه ها باید در پاسدارى از ارزش هاى اخلاقى و دینى جامعه اسلامى و نیز در برابر آنچه منتشر مى کنند، رسانه اى پایبند و مسئولیت پذیر و پاسخگو باشند. اما ممکن است در ظاهر امر و بدوا، این رسانه در عمل به این اصول اخلاقى با مشکل مواجه گردد. البته با دقت کافى تزاحم برطرف مى شود؛ زیرا براى مثال، در انتشار خبر مربوط به اختلاس سه هزار میلیارد تومان چند بانک در یکى از شعبه هاى استان خوزستان، و یا ... رسانه از یک سو، باید با پخش خبر این موضوع مهم و فاش کردن اسامى افرادى که در آن نقش داشته اند و یا بدان سفارش کرده اند، در راه مبارزه با مفاسد اقتصادى پیشگام بوده، تا از بروز این گونه ناهنجارى هاى اقتصادى و اخلاقى در جامعه جلوگیرى شود، و مى تواند مسئولیت آنچه را که منتشر مى کند را نیز بپذیرد. اما، با فرض حاکمیت خدامحورى، این رسانه خود را در پخش اسامى افرادى که در معرض اتهام قرار دارند و هنوز جرم آنان در دادگاه صالحه اثبات نشده است، مجاز نمى بیند؛ زیرا با فرض حاکمیت خدامحورى در جامعه، اخلاق نیز حاکم و رسانه مسئولیت پذیر خواهد بود. بنابراین، تزاحم خدامحورى و اخلاق محورى، با مسئولیت پذیرى بدوى خواهد بود. به راستى اگر خدا، محور زندگى باشد، هرگز تزاحمى با اخلاق پدید نمى آید؛ فرد و یا سازمان خدامحور، اخلاق محور و مسئولیت پذیر نیز هست.
9. تزاحم اصل وقف خدمت به مردم با حفظ مصالح نظام اسلامى
ازجمله وظایف اخلاقى و رسالت دینى هر رسانه اى در نظام اسلامى، خدمت به مخاطبان و حفظ مصالح نظام اسلامى است. گاهى اوقات ممکن است رسانه در عمل به این دو اصل اخلاقى با محذور مواجه شود. براى مثال، آیا یک شخصیت سیاسى مى تواند بنا بر تشخیص خود و به عنوان وظیفه دینى و با هدف صرف خدمت به نظام اسلامى (کارى که برخلاف منویات و یا دستور صریح رهبرى نظام است)، اقدامى خلاف مصلحت نظام اسلامى انجام دهد و یکى از رسانه ها نیز آن را به عنوان وظیفه اخلاقى خدمت براى مردم منتشر نماید! چراکه رسانه ها در نظام اسلامى باید نسبت به انعکاس واقعیات عینى، خود را در خدمت مردم در راه دستیابى به اطلاعات درست، معتبر و موثق قرار داده و آنها را به درستى و بدون تحریف ترسیم و انعکاس دهند! این کار نیز در راستاى همان وظیفه اخلاقى این رسانه است!
علاوه بر این، آیا ازآنجاکه رسانه در نظام اسلامى باید به صحت عمل حرفه اى خویش توجه ویژه داشته باشند و تنها اخبار و اطلاعاتى را که منشأ و منبع آنها مشخص است، منتشر کند، مى تواند به عنوان خدمت به نظام اسلامى و با هدف اطلاع رسانى و آگاهى بخشى، خبر موثقى را منتشر نماید که برخلاف مصالح نظام اسلامى بوده و وحدت و یکپارچگى نظام اسلامى را نشانه رفته، و موجبات تنش و درگیرى قومیت هاى موجود در جامعه را فراهم سازد! طبیعى است که در تعارض این گونه موارد، همواره حفظ مصالح نظام اسلامى اصل حاکم خواهد بود.
10. تزاحم اصل شرافت حرفه اى و اخلاق محورى با تکلیف محورى و وظیفه گرایى
اصحاب رسانه در نظام اسلامى باید در حرفه خویش، به مجموعه فضائل و بایدهاى اخلاقى پایبند و از رذائل و نبایدهاى اخلاقى اجتناب نمایند: یعنى امین و رازدار و حق مدار بوده، از حرمت شکنى، مردم آزارى، مکر و حیله و... اجتناب نمایند. اما گاهى اوقات عمل به این دو اصل، ممکن است موجب تزاحم با اصل دیگرى به نام تکلیف محورى مواجه شود. براى مثال، گاهى اوقات و در مقاطع خاص موسم حج و یا شرایط جنگى و یا ایام انتخابات، که فضاى سیاسى کشور در شرایط خاص و یا حادى قرار دارد، پخش و انتشار یک فیلم و یا سریال و یا یک گزارش و تحلیل از رسانه هرچند یک عمل اخلاقى و شرافت حرفه اى و حفظ بى طرفى است، اما ازآنجاکه برخلاف وظیفه و تکلیف دینى در آن شرایط خاص است، و موجب تزاحم دو اصل اخلاقى است. در این صورت، اصل تکلیف گرایى مقدم است؛ زیرا درست است که اخلاق محورى یک اصل اخلاقى است و رسانه دینى باید رسانه اخلاقى نیز باشد، اما چون عمل به این اصل اخلاقى، برخلاف وظیفه و تکلیف دینى در این شرایط خاص است، نمى توان به آن اصل عمل کرد. براى مثال، آیا در موسم حج سیماى جمهورى اسلامى مى تواند به افشاگرى درباره خاندان آل سعود مبادرت کند! و یا در ایام جنگ، به بهانه عمل به اصل شرافت حرفه اى، مى تواند راهبرد جنگى را افشا نماید؟ قطعا خیر؛ چون برخلاف تکلیف دینى است.
11. تزاحم اصل حق دستیابى به اطلاعات درست با تکلیف محورى
مردم و افراد در نظام اسلامى حق دارند از طریق دریافت اخبار و اطلاعاتى که از رسانه ها منتشر مى شود، به تصویرى عینى از واقعیت دست یابند. این یک اصل اخلاقى براى رسانه ها است. امام خمینى قدس سره در این زمینه مى فرمایند: رادیو و تلویزیون موظفند اخبارى را نقل کنند که صددرصد صحت آن ثابت باشد (امام خمینى، 1372، ج 13، ص 228). از سوى دیگر، رسانه هاى همگانى موظف به شناخت تکلیف و انجام وظیفه هستند (رعد: 17؛ خسروى، 1364، ص 52). باید وظیفه دینى خود را در هر مقطع زمانى به درستى تشخیص داده، براى حفظ نظام اسلامى و تعالى جامعه تلاش نمایند؛ به عبارت دیگر، تشخیص درست وظیفه و انجام آن یک تکلیف و رسالت دینى است، نیل به نتیجه ممکن است اهمیتى نداشته باشد. به تعبیر امام خمینى قدس سره، ما مکلف به انجام وظیفه هستیم، نه نیل به نتیجه. با این حال، گاهى اوقات عمل به این دو اصل، در عمل، رسانه ها را در نظام اسلامى با مشکل تزاحم مواجه مى سازد. آیا رسانه هاى همگانى مى توانند مسابقات بازى هاى مختلط رزمى، که چندى پیش (مهر ماه 1390) در یکى از استان هاى کشور اتفاق افتاد و یا بازى آب پاشى مختلط در یکى از پارک هاى شهر تهران و یا پخش مسابقه فوتبال بانوان با آقایان در یکى از استادیوم هاى ورزشى را به عنوان عمل به اصل اخلاقى دستیابى به اطلاعات و اخبار درست منتشر نمایند! طبیعى است که عمل به این اصل اخلاقى و پخش این گونه برنامه ها، برخلاف تکلیف دینى رسانه هاى همگانى و موجب اشاعه بى بندبارى و فساد و تباهى در جامعه مى شود.
12. تزاحم اصل حق دستیابى به اطلاعات درست با حفظ حیثیت و کرامت انسانى
از اصول و ارزش هاى مهم اخلاقى براى رسانه ها در نظام جمهورى اسلامى، به عنوان رسانه هایى تبلیغى و چشم آگاه و بیدار نظام اسلامى، باید با پایبندى به اخلاق و آموزه هاى اخلاقى، پاسدار اصول و آموزه هاى اخلاقى و دینى باشند و محوریت تولید و پخش برنامه هاى خود را حق دستیابى مخاطبان و مردم مسلمان به ارائه اطلاعات درست قرار دهند. با این حال، رسانه ها، موظف و مکلف به حفظ کرامت انسان ها و آبرو و حیثیت افراد هستند. گاهى اوقات ممکن است رسانه ها در عمل به این دو اصل اخلاقى با تزاحم مواجه شوند. براى مثال، افراد فقیر گرچه ممکن است واقعا افراد صادق، ساده و قابل ترحمى باشند، اما این به این معنا نیست که چون این گونه افراد ساده و قابل ترحم هستند، براى کمک به رفع مشکل آنان، وارد زندگى خصوصى آنان شده، با پخش برنامه هاى مستندى از زندگى زاغه نشینان، با این توجیه که رسالت رسانه ها ارائه اطلاعات درست از واقعیات جهان پیرامون است، حیثیت و کرامت انسانى آنان را زیرسؤال ببرند! و یا کسانى که داراى مکنت مالى هستند و افراد داراى پول و ثروت، به صرف داشتن اعتبار اجتماعى و ثروت، به ترویج زندگى اشرافى آنان بپردازند؛ چون رسالت رسانه ها اطلاع رسانى است! در این دو مثال فقیر و ثروتمند، آیا رسانه ها مى توانند دست به عوام فریبى بزنند و فرد ثروتمند را با عوام فریبى تخطه نمایند و مثلاً بگویند: ایشان یک چهره علمى و فرهنگى است. در دانشکده تدریس مى کنند، دانشجویان زیادى در کلاس درس ایشان حاضر مى شوند. مردم او را قبول دارند. مورد اعتماد فلان شخصیت سیاسى و علمى است. به راستى شایسته است در این موضوع (مثلاً اختلاس) ایشان محکوم گردد! (خندان، 1389، ص 168) و یا با تهییج احساسات عمومى، براى رفع مشکلات خانواده فقیر و جمع آورى اعانات مردم، کرامت آنان را زیر پا گذارد. البته که حفظ کرامت انسانى در هر حال، بر اصل حق دستیابى به اطلاعات درست مقدم است.
13. تزاحم اصل تکلیف گرایى با شرافت حرفه اى و هدایت گرى
از سوى دیگر، تکلیف گرایى، شرافت حرفه اى و هدایت گرى، سه اصل مهم اخلاقى در عرصه رسانه هاست. شناخت تکلیف و انجام وظیفه دینى، اصلى بنیادین و خدشه ناپذیر و ازجمله اصول مهم حاکم بر رسانه ها در نظام اسلامى است. اما گاهى ممکن است رسانه در عمل به این اصل، با تزاحم با اصلى دیگرى به نام شرافت حرفه اى و یا هدایت گرى مواجه شود. براى مثال، سیماى جمهورى اسلامى موظف است به عنوان یک وظیفه دینى برنامه هاى خوب، مفید، سازنده و در عین حال، جذاب و شاد تهیه، تولید و پخش نماید. ازجمله مى توان در اعیاد دینى و یا ملى، اقدام به تولید و پخش ویژه برنامه هاى مناسبتى مفید، شاد و جذاب با هدف جذب مخاطبان به برنامه هاى دینى و جلوگیرى از جذب آنان به رسانه هاى بیگانه نمود. اما گاهى اوقات، ممکن است شاد و جذاب بودن برنامه، با اصل هدایت گرى در تزاحم قرار گیرد. اگر برنامه هاى طنز و شادى به حد افراط برسد و موجبات لودگى و لهو و لعب را فراهم آورد، با اصل هدایت گرى در تزاحم خواهد افتاد و در این صورت، این اصل مقدم خواهد شد.
از سوى دیگر، رسانه ها باید در پایبندى به اصول اخلاق حرفه اى، به مجموعه فضائل و بایدهاى اخلاقى پایبند و از رذائل و نبایدهاى اخلاقى اجتناب نمایند. در نیل به این هدف، گاهى نیز ممکن است، عمل به این اصل با اصل هدایت گرى در تزاحم افتد. براى مثال، در اندیشه دینى، صداقت و راست گویى، ازجمله فضائل و ارزش هاى اخلاقى رسانه دینى است. اگر یکى از خبرنگاران و یا گزارشگران به دلیل اغوا و یا وسوسه هاى شیطانى، اقدام به دریافت رشوه از یک کارگزار سیاسى نموده و در مقابل متعهد مى شود خبرى از ایشان را در گزارش خبرى خود همراه با تصویرى سازى خاص تبلیغاتى ایام انتخابات منتشر نماید. اما پس از مدتى از این عمل متنبه شد. آیا رسانه ها در نظام اسلامى، مى توانند با هدف عمل به اصل اخلاقى شرافت حرفه اى و راست گویى، خبر این موضوع را منتشر نمایند! طبعا انتشار چنین خبرى در رسانه ها برخلاف رسالت هدایت گرى است و موجب ترویج ناهنجارى هاى اخلاقى در سطح جامعه خواهد شد.
14. تزاحم کسب سود و مسئولیت پذیرى و یا هدایت گرى
امروزه رسانه ها و وسایل ارتباط جمعى، حتى در بازارهاى نسبتا کوچک نیز به کالاهاى سودآور تبدیل شده اند. صاحبان سرمایه هاى هنگفت به گونه اى فزاینده کنترل روزنامه ها، شبکه هاى تلویزیونى و رادیویى را به دست مى گیرند. داگلاس گومر مى نویسد: فعالیت رسانه ها درواقع، تحت سیطره چند شرکت بزرگ قرار دارد و هریک از این شرکت هاى بزرگ، بخشى از بازار رسانه ها را تحت کنترل خود دارند. براى مثال، وقتى در امریکا شبکه ان.بى.سى در ساعت خاصى از روزهاى خاص هفته، یک برنامه کمدى پخش مى کند، رقباى این شبکه یعنى اى.بى.سى و سى.بى.اس نیز به پخش برنامه متقابل مبادرت مى کند. رسانه ها تنها در بازارهاى کالا و خدمات فعالیت نداشته، بلکه در بازار افکار و اندیشه نیز فعالیت مى کنند. درواقع، در جوامع غربى، یکى از عومل مؤثر در ادامه حیات رسانه ها، به ویژه ایستگاه تلویزیونى، دادن پوشش خبرى مناسب به رویدادهایى است که به حامیان مالى ایستگاه تلویزیونى مربوط مى شود. رویدادهایى نظیر گشایش فروشگاه هاى جدید (همان، ص 105).
کوزر کادوشین و پاول مى نویسد: به علت نامطمئن بودن بازار بسیارى از انواع کتاب ها، تجارت کتاب نیز همانند رشته صنعت سینما در فعالیت خود بر اصل احتمالات تکیه دارد. یکى از فیلم سازان سرشناس هالیوود، همین سخن را درباره فیلم هاى هاى تولیدى بیان کرده است... ناشران تلاش مى کنند تا از طریق چاپ و انتشار آثار نویسندگان سرشناس، تبلیغات وسیع یا کنترل توزیع، میزان عدم اطمینان نسبت به آینده کتاب و نشریات را کاهش دهند (همان، ص 108). همین داستان در مورد، رسانه هاى تصویرى نیز جارى است.
امروزه بسیارى از صاحبان رسانه ها و بنگاه هاى انتشاراتى، بیش از اندازه نسبت به ایجاد تعادل صحیح بین سود و مسئولیت در قبال خوانندگان و تماشاگران و شنوندگان توجه نشان مى دهند. کشمکش میان سود و مسئولیت، جدالى است که در همه رسانه ها جریان دارد. در روزنامه ها، حجم اخبار مندرج به میزان آگهى هاى تبلیغاتى موجود در آنها بستگى دارد. فضاى اصلى مربوط به تبلیغات بازرگانى و تجارى است. در تلویزیون نیز بیشترین تبلیغات مربوط به سریال ها و فیلم هاى پرمخاطب است. علاوه بر این، همواره اصحاب رسانه ها تلاش مى کنند تا برنامه ها و فیلم هاى پرمخاطبى تهیه و تولید کنند تا هزینه هاى صرف شده را نه تنها تأمین نماید که درآمدزایى نیز داشته باشد. اصولاً، رسانه هاى سکولار، که بر عقلانیت و سودانگارى مبتنى هستند، تولید و پخش برنامه ها، گزارش ها، فیلم ها و مصاحبه ها و حتى تبلیغات تجارى و بازرگانى باید منجر به کسب سود باشد. در غیر این صورت، عقلانى نخواهد بود.
اما این تلقى را اندیشه دینى برنمى تابد؛ زیرا مهم ترین رسالت رسانه هاى دینى در نظام اسلامى، مسئولیت پذیرى و هدایت گرى است. این دو رسالت ممکن است با کسب سود و افزایش مخاطبان و تلاش براى تجارى سازى رسانه ها و تبلیغ و فروش کالاهاى تجارى در تزاحم و تنافى قرار گیرد؛ زیرا گاهى ممکن است بتوان برنامه اى طنزِ پرمخاطب را تولید کرد که بسیار جذاب و مخاطب پسند است، اما موجبات شکستن حریم ها و حرمت هاست، ترویج لودگى و ابتذال را به دنبال دارد. اگر هدف در رسانه دینى هدایت گرى باشد، سود و عطاى این گونه برنامه ها را باید به لقایش بخشید. در عین حال، توجه به این نکته ضرورى است که توجه به جذابیت هاى هنرى، حرفه اى و رسانه اى در تولیدات رسانه ها امرى لازم و ضرورى است و تولید برنامه هاى طنز سالم، آموزنده و فرح بخش فى نفسه خوب و مفید است، اما اگر همراه با شکستن حریم ها باشد، امرى غیراخلاقى خواهد بود. لذا در تولیدات رسانه ها باید در کنار جاذبیت و مخاطب پسند بودن، پایبندى به ارزش هاى دینى و اخلاقى هم لازم است.
راه حل تزاحم ها
پس از بیان برخى تزاحم هاى ارزش هاى اخلاقى حاکم بر رسانه ها در نظام اسلامى، و ارائه راه حل هاى موردى براى هر مورد تزاحم، اینک به صورت قاعده کلى و کلان راه حل هایى ارائه مى گردد: همان طور که از آنچه گذشت، نمى توان به عنوان قاعده کلى حکم کرد که اصول و یا ارزش هاى اخلاقى حاکم، مطلق و همه زمانى و همه مکانى هستند و در هر صورت، رسانه ها باید به آنها عمل کرده و یا از آنها اجتناب نمایند، بلکه در مقام عمل، فرد و یا سازمانى به هنگام عمل به این اصول و ارزش ها، باید توجه به موارد تزاحم داشته و یکى از راه حل هاى زیر را برگزیند:
الف. عمل بر اساس ضوابط و معیارها
1. اصول اخلاقى در عرصه رسانه بر دو دسته اند (فولادى، 1390، ص 124): برخى از این اصول که بلاواسطه از مبانى دینى اخذ مى شوند، اصول بنیادین، همه زمانى و همه مکانى هستند. این اصول همواره و در هر حال، باید مراعات شوند و تحت هیچ شرایطى نمى توان آنها را نقض کرد. در صورت تزاحم با اصول دیگر اخلاقى، این اصول حاکم هستند. وظیفه اخلاقى فرد و یا نهاد و سازمانى حکم مى کند که بدان ها پایبند باشد. برخى از این اصول هم غیربنیادین هستند که تنها در صورت تزاحم با اصول بنیادین، اصول بنیادین مقدم خواهند بود. در غیر این صورت، همواره پایبندى و عمل به این اصول اخلاقى ـ هرچند غیربنیادین ـ ضرورى خواهد بود. در مقام عمل به اصول و ارزش هاى اخلاقى توسط رسانه ها، و در مقام تزاحم میان اصول اخلاقى بنیادین، با اصول غیربنیادین، به عنوان یک قاعده و معیار باید گفت: اصول بنیادین، یعنى اصولى که بلاواسطه از مبانى دینى اخذ مى شوند، نسبت به اصول غیربنیادین و یا فضائل و ارزش هاى اخلاقى، اصولى همه زمانى و همه مکانى هستند؛ همواره و در هر حال، این اصول مقدم بوده و باید مراعات شوند. تحت هیچ شرایطى نمى توان آنها را در حالت تزاحم نقض کرد.
2. در صورت تزاحم اصول غیربنیادین، با فضائل و ارزش هاى اخلاقى، وظیفه اخلاقى فرد حکم مى کند که به اصول غیربنیادین پایبند باشد؛ اصول غیربنیادین نیز نسبت به ارزش هاى اخلاقى، اصولى همه زمانى و همه مکانى هستند. هرگز آنها را در مقام تزاحم نمى توان ترک کرد. همچنین این اصول، در صورت عدم تزاحم با اصول بنیادین، همه زمانى و همه مکانى خواهند بود. نمى توان آنها را به بهانه تزاحم طرد و یا نقض کرد. اصول غیربنیادین، تنها در صورت تزاحم با اصول بنیادین، مى توانند ترک و یا نقض شوند.
3. اما در صورت تزاحم دو یا چند اصل بنیادین با یکدیگر، ملاک و معیار این است که اصلى که از مبناى قوى تر و پایه اى تر و ریشه اى تر به دست آمده باشد، مقدم بر اصلى خواهد بود که از یک اصل بنیادین درجه دوم و یا درجه سوم به دست آمده باشد. براى مثال، یک اصل بنیادین این است که خدا هست و او محور همه چیز است، اصل بنیادین دیگر این است که خدا خالق ارزش هاست و ارزش ها محور است. در تزاحم اصلِ خدامحورى و ارزش محورى، و عدم امکان جمع این دو اصل، اصلِ خدامحورى مقدم است. همچنین در صورت تزاحم دو اصلِ هدایت گرى و اصلِ مسئولیت پذیرى، اگر مقتضاى عمل به اصلِ دوم این باشد که وظیفه دینى اقتضاى کند که رسانه اى برنامه اى را منتشر کند، مسئولیت آن را هم بپذیرد و حق پاسخ گویى را هم به مخاطب حقیقى و یا حقوقى بدهد. اما لازمه این کار، به چالش کشیدن قومیت ها، و تخریب انسجام ملى در کشور، و پخش این برنامه، خلاف رسالت تربیتى و هدایت گرى رسانه ها در نظام اسلامى باشد، اصل اول مقدم خواهد شد.
4. اما اگر در مقام عمل، اصول غیربنیادین با یکدیگر در تزاحم قرار گرفتند، بر اساس ملاک و تقدم اصل اهم و مهم عمل خواهد شد؛ اصلى مقدم مى شود که مقرب تر به کمال مطلوب باشد. براى مثال، در صورت تزاحم دو اصلِ احترام به کرامت انسانى و اصلِ حق مردم در دستیابى به اطلاعات درست، ازآنجاکه ممکن است لازمه عمل به اصلِ دوم، ورود به محدوده حریم خصوصى افراد باشد، و یا موجب افشاى اسرار مردم شود، و این امر در تزاحم با اصل اول، یعنى احترام به کرامت انسانى باشد، اصل اول مقدم خواهد بود؛ زیرا بر اساس عمل به اصل اهم و مهم، اصل کرامت انسانى مقدم بر حق دستیابى مردم به اطلاعات درست مى باشد. همچنین اگر اصلِ وقف خدمت به نظام اسلامى و مخاطبان با اصلِ احترام به منافع عموم در تزاحم قرار گیرد، و لازمه عمل به اصل دوم مثلاً، تخریب چهره و یا ناکارآمدى نظام اسلامى باشد، اصلِ اول مقدم خواهد بود.
5. گاهى اوقات نیز ممکن است فضائل و ارزش هاى اخلاقى، اعم از بایدها و نبایدها با یکدیگر تزاحم پیدا کنند. در این صورت نیز نکاتى چند لازم به یادآورى است:
5ـ1. در این صورت، به عنوان یک معیارى که رسانه باید همواره بدان پایبند باشد و تحت هیچ شرایطى نباید از آن غفلت نماید، پایبندى به اصول و ارزش هاى اخلاقى و دینى و حفظ مصالح نظام اسلامى است. همواره حفظ مصالح نظام اسلامى بر هر اصل دیگرى مقدم است. در ضرورت این اصل، همین کافى است که امام خمینى قدس سره در این زمینه مى فرمایند: همه رسانه ها و نویسندگان مکلف به حفظ نظام هستند... دستگاه هاى تبلیغاتى باید برخلاف مصالح کشور و مخالف سیاست جمهورى اسلامى نباشد (امام خمینى، 1372، ج 20، ص 276).
5ـ2. هرچند وظیفه رسانه ها در نظام اسلامى اطلاع رسانى است. اما گاهى نیز سانسور و عدم پخش برنامه ها، حوادث و گزارش ها، براى انجام رسالت هدایت گرى، تربیتى و دینى لازم و ضرورى است؛ زیرا ممکن است در گوشه و کنار جهان حوادث و وقایع متعدد و متنوعى رخ دهد: فیلم ها و سریال هایى پخش شود، گزارش ها، مصاحبه ها، دیدگاه ها، مکاتب، جنبش ها، نهضت ها، انقلاب ها و... رخ دهد، حوادث خوب و ناگوارى رخ دهد، آیا ازآنجاکه وظیفه رسانه اطلاع رسانى است، موظف به انتشار همه اینهاست؟ طبیعى است که پاسخ منفى است؛ زیرا ممکن است بسیارى از اینها، ضد دینى، غیراخلاقى، غیرقابل انتشار، غیرمفید، مضر، غیرمهم، غیرضرورى و... باشد، و یا با مصالح عالیه نظام اسلامى در تزاحم باشد و یا اساسا امکان پخش همه آنها وجود نداشته باشد. ازاین رو، در انتشار برنامه ها از رسانه ها، باید اهم و مهم را لحاظ کرد و از میان آنها آنچه مفید، آموزنده، و در راستاى نقش رسالت دینى و هدایت گرى رسانه ها است، منتشر کرد.
5ـ3. آیا رسانه ها مجاز هستند هر خبر درست و موثقى را منتشر کنند؟ آیا رسانه مجاز است براى کاهش آثار منفى احتمالى یک خبر، در آن به گونه اى دخل و تصرف کند که از تأثیر منفى آن کاسته شود؟ اگر انتشار خبرى، پیامدهاى منفى و عدم انتشار آن نیز پیامدهاى منفى دیگرى داشته باشد، مرجع تصمیم گیرى انتشار و یا عدم انتشار چه کسى است؟ با چه ملاکى باید در مورد آن تصمیم گیرى نماید؟ انتشار خبر با اولویت دادن به حق دانستن مردم و نادیده گرفتن حق آزادى اطلاعات چگونه قابل جمع است؟ آیا مى توان با هدف افشاگرى در مورد مقامات دولتى و نشان دادن عدم صلاحیت آنان، به زندگى خصوصى آنان وارد شد و اطلاعاتى را در این زمینه منتشر کرد؟ به عنوان یک قاعده کلى در این زمینه باید گفت: در این گونه موارد، باید اخبار و هرگونه برنامه اى را با حفظ مفید بودن، حفظ حریم ها، حرمت ها، حفظ مصالح نظام اسلامى و ارزش ها، توجه به جنبه دانش افزایى و هدایت گرى و اطلاع رسانه، مقابله با بایکوت خبرى رسانه هاى بیگانه، همراه با تفسیر و تحلیل منتشر کرد. درصورتى هم که مصلحتى در انتشار آن نباشد، از انتشار آن اجتناب کرد.
5ـ4. در تزاحم منافع عام و ارزش ها، با منافع خاص، اصل اول مقدم است. براى نمونه، گرچه بیان حقیقت، به خودى خود و صرف نظر از سایر عوامل، بسیار ارزشمند است و مى تواند ترجیع بند رسانه ها، به ویژه رسانه باشد، ولى همین ارزش ممکن است با سایر ارزش هاى اجتماعى و حرفه اى تزاحم پیدا کند و انتخاب یکى از آنها، یک مسئله اخلاقى را آشکار کند. براى مثال، هرچند ممکن است بیان یک حقیقت، همچون فساد اخلاقى از باب حقِ آزادى اطلاعات امرى لازم باشد، اما افشاى آن، با اصل منفعت و مصلحت عمومى در تزاحم قرار خواهد گرفت و لذا نباید آن را منتشر کرد. همچنین اگر اصلِ آزادى اطلاعات با افشاى اسرار نظامى و اسناد و اطلاعات محرمانه و طبقه بندى شده، در تزاحم گیرد، به دلیل تزاحم این دو اصل، انتشار آن به دلیل خلاف مصالح عموم بودن، ممنوع است. همچنین اگر میان حقِ آزادى بیان و بیان حقیقتِ مسائل قومیت ها و نژادها، با اصل دیگرى به نام ضرورت حفظ وحدت و انسجام اجتماعى به عنوان رسالت و وظیفه خطیر رسانه ها در نظام اسلامى تضاد و تزاحم افتاد، طبیعى است که اصل دوم مقدم باشد.
5ـ5. گاهى نیز ممکن است ارزش هاى اخلاقى رسانه اى، مثل عدم افشاى منابع خبرى و یا کسب خبر و اطلاعات از طریق ارائه هویت جعلى و اشتغال به فعالیت هایى که مغایر با وظیفه اخلاقى و فعالیت حرفه اى رسانه اى است، با اصل حفظ مصالح نظام و کشف توطئه دشمنان نظام اسلامى در تزاحم قرار گیرد، در اینجا نیز اصل دوم مقدم خواهد بود.
5ـ6. در صورت تزاحم اصل حق آزادى اطلاعات با اصول و یا ارزش هاى اخلاقى دیگر، باید گفت: اولاً، حق برخوردارى از آزادى اطلاعات مطلق نیست، بلکه مقید به قیود و شرایطى است. مثلاً اگر این حق در تزاحم با منافع سایر افراد جامعه قرار گرفت، منافع عموم مقدم است؛ زیرا مردم برخوردار از آزادى اطلاعات هستند، نه در گرفتن اطلاعات از زندگى خصوصى افراد، و نه در جایى که این آزادى، به ضرر جامعه بوده و به منافع عموم لطمه اى وارد سازد. پس این اصل هم مقید است.
بنابراین، به عنوان قاعده و راهنماى عمل، در صورت تزاحم اصول و یا ارزش هاى اخلاقى با یکدیگر، مى توان بر اساس قاعده عمل کرد و تزاحم ها را برطرف و به ارزش هاى اخلاقى پایبند بود. اما در عین حال، توجه به چند محور و قاعده دیگر، براى رفع تزاحم ها، ضرورى است:
ب. پاسخگو بودن و مسئولیت پذیرى رسانه ها
رسانه ها و سازمان هاى خبرى در قبال کسانى که اخبار و گزارش هاى مربوط به آنها را چاپ و یا پخش مى کنند، پاسخگو هستند. بى تردید انتشار مطالب، اخبار و گزارش هاى بى اساس و مغرضانه درباره افراد و یا سازمان ها، اقدامى غیراخلاقى محسوب مى شود (هوسمن، 1388، ص 132). مسئولیت و پاسخ گویى رسانه ها به دو صورت قابل تصور است:
1. احساس مسئولیت در قبال منابع خبرى: این تعهد ایجاب مى کند که اصحاب رسانه ها از افشاى هویت منابع خبرى خود، خوددارى کنند. این امر، نوعى اعتماد است که در فرهنگ و قاموس رسانه ها ریشه اى عمیق دارد؛ زیرا در صورت افشاى منابع خبرى، عواقب و پیامدهاى زیر متوجه آنان خواهد شد: الف. منبع اطلاعات از مزاحمت ها و مجازات احتمالى مصون مى ماند. ب. رسانه ها امین مردم هستند. اگر قرار باشد هویت منابع خبرى فاش شود، کسى حاضر نخواهد بود اطلاعات خود را در اختیار رسانه ها قرار دهد.
2. احساس مسئولیت در برابر مردم: اگر رسانه ها را در مقابل مردم، مسئول فرض کنیم. در این صورت، باید منابع خبرى معتبر و شناخته شده باشند. استفاده از منابع خبرى ناشناس، با تعهد و مسئولیت اصحاب رسانه ها در تضاد و تعارض مى باشد (همان، ص 133).
علاوه بر این، باید اصحاب رسانه ها از آنچه که با اصل اخلاقى پاسخگو بودن و مسئولیت پذیرى در تنافى است، پرهیز نمایند: داشتن شغل دوم، درگیر شدن در مسائل سیاسى، پذیرش مشاغل رسمى و فعالیت در سازمان ها و مؤسسات محلى، موجب مخدوش شدن تعهدات اصحاب رسانه ها مى شود (همان، ص 123).
مسئولیت رسانه ها باید در بیان حقیقت، گردآورى اطلاعات از منابع موثق و حصول اطمینان از انطباق عناوین خبرها و گزارش ها، با محتواى اخبار و مطالب مربوط مورد تأکید قرار گیرد. عکس ها و فیلم هاى ارائه شده، باید تصویر دقیقى از رویدادها ارائه دهد و واقعیت را آنچنان که هست، منعکس نماید. در عین حال، رعایت صحت و مجزا ساختن اخبار، از تفسیرهاى خبرى و خوددارى از گمراه ساختن مردم امرى بایسته است (همان).
علاوه بر این، در فرایند گردآورى اخبار و گزارش ها، همواره باید شرافت، اسرار خصوصى، حقوق و منافع افراد، محترم شمرده شود. باید بدون فراهم آوردن فرصت پاسخ گویى براى افراد، از افشاى اتهامات رسمى، که به حیثیت و شخصیت آنها لطمه وارد مى کند، خوددارى شود (همان، ص 124). همچنین، رسانه ها باید در برابر مردم پاسخگو باشد و مردم نیز به ابراز نارضایتى و طرح مشکلات خودبه این رسانه تشویق شوند.رسالت مسئولیت پذیرى این رسانه اقتضا مى کند که اعضا، ضمن اعتراف سریع به اشتباهات خود، نسبت به اصلاح آنها اقدام کنند.
ج. پایبندى رسانه ها به رسالت دینى و اخلاق اسلامى
در رسانه ها مهم ترین عامل حل تزاحمات و رهایى از سرگردانى در مقام عمل، پایبندى به اخلاق اسلامى و عمل به رسالت و وظیفه دینى است. اصحاب رسانه ها، به ویژه گزارشگران و مدیران عالى و میانى رسانه ها در نظام اسلامى باید از قرار گرفتن در موقعیتى که حیثیت و اعتبار خود و این رسانه را مخدوش مى کند، یا انجام کارى که نشان از زیر پا گذاشتن فضائل اخلاقى دارد، خوددارى کنند. خدمت به مخاطبان، عدم افشاى منابع محرمانه، آسیب شناسى و پى بردن به اشتباهات و تلاش در جهت برطرف ساختن آنها، اجتناب از هرگونه سوءاستفاده از قدرت، و ورود به حریم خصوصى زندگى افراد، حفظ حریم مخاطبان، پرهیز از صحنه سازى و بازسازى گزارش هاى خبرى و تصویر و یا پرداختن به موضوعات غیرضرور، و حاشیه اى، شبیه سازى و صحنه پردازى در ارائه اخبار، و رویدادهایى که خلاف احکام و موازین اخلاقى است، همچنین اجتناب از سرقت آثار دیگران، عدم سوءاستفاده از اطلاعات محرمانه دیگران، امرى بایسته و شایسته رسانه هادر نظام اسلامى است (همان،ص 26ـ27).
در پایبندى به ارزش هاى اخلاقى توجه به نکاتى چند براى رفع تزاحمات احتمالى ضرورى است:
1. بیان واقعیت و راست گویى در رسانه ها، درصورتى که توجیه عقلى، شرعى، قانونى و حتى عرفى داشته باشد و براى دفع مفسده، و یا جلوگیرى از منکر باشد و نیز مخالف مصالح نظام اسلامى یا حق حریم خصوصى افراد نباشد، اشکالى ندارد.
2. هرچند رعایت حیثیت و حرمت افراد لازم است، اما دشمنان اسلام و مردم مسلمان، گروه هاى معاند، منافقان، و عوامل داخلى و وابستگان آنان در داخل و یا خارج کشور، که به فتنه گرى علیه نظام اسلامى و مردم مسلمان مشغول هستند، حریم و حرمتى ندارند. در این گونه موارد، همواره، اصل حفظ مصالح نظام اسلامى، و مردم مسلمان بر اصلِ حفظ حیثیت افراد حاکم است.
3. هرچند حریم اندرونى و خصوصى افراد محترم و خط قرمز محسوب مى شود، اما افرادى که با سوءاستفاده از این حق، در پى ضربه زدن به منافع جامعه و نظام اسلامى هستند، و از این حق قانونى خود تخطى نموده، به منافع عموم افراد جامعه خسارت و یا زیان مادى و یا معنوى وارد مى نمایند، حریم خصوصى آنان حرمت ندارد.
4. هرچند اطلاع رسانى رسالت مهم رسانه هاست و دانستن نیز حق مردم است، اما اگر انتشار خبر، حادثه، واقعیت، فیلم، گزارشى و...، هرچند مورد پسند مردم باشد، اما موجب تشویش اذهان عمومى و ناامنى جامعه مى شود و مردم اعتماد خود را نسبت به نظام اسلامى و رسانه هاى آن از دست مى دهند، انتشار آن شایسته نیست.
5. سانسور و عدم پخش و یا حذف موارد غیراخلاقى یک برنامه، فیلم، و یا گزارش و... نه تنها بداخلاقى و یا کار غیراخلاقى نیست، بلکه بر اساس مبانى پذیرفته شده دینى، در راستاى انجام رسالت دینى رسانه هاست؛ زیرا در انتشار برنامه ها از یکى از رسانه ها، از لحاظ اهم و مهم، منافع و مصالح عموم مردم مسلمان و جامعه اسلامى، مفید، یا غیرمفید بودن خبر، حادثه، فیلم، گزارش، مستند و یا هر برنامه دیگرى لازم است. بنابراین، هر منع و جلوگیرى از انتشارى بد، زشت و ناپسند نیست. جایى که نباید مطلبى منتشر شود، اگرمنتشر گردد، زشت و ناپسند است و بعکس.
6. رسانه ها باید در پاسدارى از ارزش هاى اخلاقى و دینى جامعه اسلامى و نیز در برابر آنچه منتشر مى کند، رسانه اى پایبند و مسئولیت پذیر و پاسخگو باشند. ازاین رو، انتشار برنامه هایى که خلاف این رسالت دینى است و یا با سایر ارزش هاى اخلاقى و دینى در تعارض است، ناپسند و مذموم مى باشد.
7. تشخیص وظیفه و تکلیف دینى و پایبندى به اصول و مبانى پذیرفته شده دینى، و حفظ ارزش ها و پایبندى به آنها، اصلى ترین رسالت رسانه ها در نظام اسلامى است. علاوه بر تشخیص وظیفه و تکلیف دینى، توجه شرایط خاص زمانى امرى لازم و بایسته است؛ ممکن است گاهى اوقات رسانه ها، وظیفه و تکلیف دینى را درست تشخیص دهند، اما عمل به این وظیفه در شرایط خاص کشور و نیز جامعه جهانى بایسته نباشد.
8. عدم سوءاستفاده رسانه ها از شرایط و موقعیت خاص کشور براى ترویج یک فکر خاص و یا طرفدارى از یک گروه و یا موضع سیاسى خاص، عدم استفاده ابزارى از اهداف، عدم تهیج احساسات عمومى نیز ملاک، معیار و قاعده اى کلى است که توجه به آنها در باب تزاحمات لازم و ضرورى است.
9. هرچند توجه به جذابیت هاى هنرى، حرفه اى و رسانه اى در تولیدات رسانه ها امرى لازم و ضرورى است، اما ارزش هاى دینى، اخلاقى و یا مصالح نظام اسلامى نباید قربانى جاذبیت و مخاطب و عامه پسند بودن برنامه هاى رسانه ها باشد.
نتیجه گیرى
از آنچه گذشت، نتایج زیر به دست مى آید:
1. اخلاق رسانه، یعنى مجموعه قواعد و اصول اخلاقى و ارزشى که باید توسط اصحاب رسانه و سازمان ارتباطى رعایت شود.
2. ازآنجاکه اخلاق اسلامى مبتنى بر باورها و ارزش هاى اصیلِ اسلامى جهان شمول و زمان شمول اند، اخلاق رسانه در یک نظام اسلامى نیز با اتکا بر همین مبانى، جهان شمول و زمان شمول است.
3. اخلاقى سازى جامعه، بازگشت به خویشتن و یافتن گمشده اى است که بشر تشنه معنویت امروز در پى آن است. راه حل بسیارى از مشکلات اخلاقى، اجتماعى و فرهنگى جامعه ما، ریشه در دورى از معنویت، اخلاق و ارزش هاى متعالى دینى دارد.
4. در مقام تزاحم ارزش هاى اخلاقى در رسانه، توجه به سه اصل ضرورى است: عمل بر اساس ضوابط و معیارها؛ پاسخگو بودن و مسئولیت پذیرى رسانه ها؛ و پایبندى رسانه ها به رسالت دینى و اخلاق اسلامى.
منابع
نهج البلاغه، 1369، ترجمه سیدجعفر شهیدى، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب.
اشترى، ورام بن ابى فراس، بى تا، تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
امام خمینى، 1372، صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى قدس سره.
تمیمى آمدى، عبدالواحدبن محمد، 1335، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمدعلى انصارى، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
خسروى، موسى، 1364، مواعظ امامان علیهم السلام، ترجمه جلد هفتم بحارالانوار، تهران، اسلامیه.
خندان، على اصغر، 1389، مغالطات، چ ششم، قم، بوستان کتاب.
دهخدا، على اکبر، 1337، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
شریفى، احمدحسین، 1384، آئین زندگى، اخلاق کاربردى، قم، معارف.
فولادى، محمد، 1390، اصول اخلاقى حاکم از دیدگاه اسلام با تأکید بر سیماى جمهورى اسلامى ایران، پایان نامه دکترى، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس سره.
کلینى، محمدبن یعقوب، 1413ق، اصول الکافى، بیروت، دارالاضواء.
مجلسى، محمدباقر، بى تا، بحارالانوار، ترجمه سیدابوالحسن موسوى همدانى، تهران، کتابخانه مسجد ولى عصر علیه السلام.
محدث نورى، میرزاحسین، 1409ق، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسة آل البیت.
مصباح، محمدتقى، 1376، اخلاق در قرآن، نگارش محمدحسین اسکندرى، قم، انتشارات اسلامى.
مطهرى، مرتضى، 1372، علل گرایش به مادیگرى، قم، صدرا.
معین، محمد، 1364، فرهنگ فارسى، تهران، امیرکبیر.
نمک دوست تهرانى، حسن، 1385، اخلاق حرفه اى، حریم خصوصى و حق دسترسى به اطلاعات، رسانه، ش 66، ص 197ـ232.
هوسن، کارل، 1388، بحران و وجدان اخلاق روزنامه نگارى، ترجمه داود حیدرى، چ دوم، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها.