رابطه دیندارى و احساس امنیت اجتماعى در بین زنان مناطق شمال و جنوب شهر تهران
Article data in English (انگلیسی)
سال بیست و سوم ـ شماره 199 (ویژه جامعه شناسى)
یاسمن فرشادفر : دانشجوى دکترى جامعه شناسى دانشگاه آزاد اسلامى تهران مرکز. d_farshadfar@yahoo.com
محسن نیازى : استاد گروه علوم اجتماعى دانشکده علوم انسانى دانشگاه کاشان. niazim@kashanu.ac.ir
چکیده
امروزه مفهوم امنیت اجتماعى بهعنوان یکى از مهمترین مؤلفه هاى نظم و ثبات نظام اجتماعى مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. احساس امنیت، به ویژه براى زنان که نیمى از جمعیت جامعه را تشکیل مى دهند، از اهمیت خاصى برخوردار است. در این میان، دین به عنوان مظهر همبستگى اجتماعى نقش اساسى در ارتقاى احساس امنیت اجتماعى ایفا مىکند. بر این مبنا، هدف اساسى این مطالعه، بررسى رابطه بین میزان دیندارى و احساس امنیت اجتماعى زنان در جامعه مورد مطالعه مىباشد.
این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعى بوده و براى جمع آورى داده هاى پژوهش از تکنیک پرسشنامه همراه با مصاحبه استفاده شده است. جامعه آمارى پژوهش شامل کلیه زنان واقع در سنین فعالیت ساکن در مناطق شمال و جنوب شهر تهران مىباشد. یافتههاى تحقیق رابطه بین میزان دیندارى و احساس امنیت را نشان مىدهد. یافتهها حکایت از رابطه معنىدار بین میزان دیندارى و احساس امنیت در بین زنان مناطق شمال و جنوب تهران دارد.
کلیدواژه ها: دین، دیندارى، امنیت، امنیت اجتماعى، زنان.
مقدّمه
ازجمله مسائل بسیار مهمى که از دیرباز تاکنون در اشکال مختلف مطرح بوده و ابعاد و موضوعات مربوط به آن در گذر زمان، تنوع بسیار یافته است، مقوله امنیت است. حساسیت هاى مربوط به این مفهوم حجم قابل توجهى از پژوهش ها و تحقیقات مختلف را به خود اختصاص داده است. بررسى مؤلفه ها و ملاحظات امنیتى یکى از سیاست ها و برنامه هاى حیاتى هر کشور محسوب مى گردد. ازاین رو، اهمیت مفهوم امنیت و درک صحیح آن به منظور تدوین سیاست هاى امنیتى، مى تواند در ثبات و تحولات فرهنگى، اجتماعى، سیاسى و اقتصادى یک جامعه تأثیر مطلوبى داشته باشد (تاجیک، 1377، ص 46).
امنیت مقوله اى اساسى در هر نظام اجتماعى است و هر کشورى اولویت اول ساختار حکومتى خود را به برقرارى امنیت در جامعه خود اختصاص مى دهد. امروزه نگاه به مسائل و آسیب هاى امنیتى مى تواند از زوایاى مختلفى صورت پذیرد که بخش عمده آن متوجه زنان جامعه که نیمى از جمعیت کشور را تشکیل مى دهند، مى باشد. درواقع، با گسترش جوامع، پدیده هایى اعم از افزایش تورم و هزینه هاى بالاى زندگى، فقر، گرانى مسکن و عواملى نظیر آن، مسائل اجتماعى زنان و زمینه هاى ناهنجارى هاى اجتماعى آنان را فراهم مى کند (ماندل، 1377، ص 22) و این امر موجب احساس ناامنى زنان در عرصه هاى مختلف اقتصادى، اجتماعى و سیاسى مى گردد.
منابع تأمین کننده احساس امنیت براى افراد مختلف جامعه متفاوت است (قربان حسینى، 1377، ص 23). این منابع در سه سطح کلان، میانى و خرد اثرگذار است (لرنى، 1383، ص 25). در سطح کلان، ساختار کلى جامعه و ایمن بودن آن از جنگ، قحطى، خشک سالى، زلزله، سیل و سقوط ساختار سیاسى حکومت از عمده متغیرهایى است که احساس امنیت را در افراد جامعه شکل مى دهد. روابط میان نهادهاى سیاسى، اجتماعى و اقتصادى جامعه، چالش هاى بین گروه ها و جناح هاى مختلف، نظام مندى شغلى، تعاملات جناح هاى سیاسى، بهره ورى اقتصادى و... متغیرهایى هستند که سطح میانى احساس امنیت در افراد جامعه را شکل مى دهند. از سویى دیگر، روابط بین افراد جامعه در حوزه کار، تحصیل، اقوام و خویشاوندان، همسایگان، همکاران و نیز تجربه هاى مستقیم و غیرمستقیم روزانه افراد از پدیده هاى مختلف ازجمله سرقت، ضرب و شتم، قتل و غیره و برخوردارى هاى اقتصادى ـ اجتماعى افراد، سطح خرد احساس امنیت را شکل مى دهد. تفسیر درست یا نادرست افراد و تجارب آنان از شرایط اجتماعى، همواره احساس امنیت را در طیفى از احساس امنیت درست و واقعى و یا کاذب و غیرواقعى قرار مى دهد. در برخى موارد، ساختارهاى اجتماعى و انتظامى جامعه و شاخص هاى لازم، امنیت بالایى را در جامعه نشان مى دهند، اما برداشت افراد از فضاى اجتماعى یا اطلاعات آنان در مورد دیگران، آنان را در مخمصه روانى احساس ناامنى قرار مى دهد (کرامتى، 1385، ص 153).
از سوى دیگر، دین عبارت از احساس اعتقاد به قواى لاهوتى و ماوراى طبیعى و رعایت یک سلسله قواعد اخلاقى در زمینه ارتباط با خود، سایر بندگان و خدا و انجام مناسک عبادى براى کسب تقرّب خالق و جلب رضایت او به منظور تعالى روح (ربانى و همکاران، 1386، ص 57) به عنوان یکى از عوامل اساسى مؤثر بر احساس امنیت اجتماعى مورد تأکید قرار گرفته است. دین دارى، عبارت از پذیرش تمام یا بخشى از عقاید، اخلاقیات و احکام دینى، به نحوى که شخص دیندار خود را ملزم به تبعیت و رعایت آن بداند مى باشد (یغمایى، 1380، ص 190). بر این مبنا، دیندار کسى است که با آگاهى (اگرچه در حداقل) به اصول و شعائر یک مذهب، پیروى آن را در نظر و عمل اتخاذ مى کند، به نحوى که این پیروى بر زندگى اجتماعى او تأثیر بگذارد (انورى، 1373، ص 156).
رابرتسون معتقد است: دین از طریق تقویت ارزش ها و هنجارهاى مهم به کنترل اجتماعى فرد کمک مؤثر مى کند (رابرتسون، 1372، ص 336). همچنین، دین براى جامعه معنایى از اجماع را به وجود آورده و آن را تحکیم مى بخشد، رفتارهاى ضداجتماعى را منع نموده و راه کارهایى را براى انسجام دوباره متخلفان پیشنهاد مى دهد (تنهایى، 1375، ص 25). دین با ایجاد یک نظام درونى قوى در انسان ها، آنها را از انجام کارهاى خلاف باز داشته و باعث مى شود که آدمیان خود را به طور درونى کنترل نمایند (رفیع پور، 1378، ص 38). دین زندگى اجتماعى سالم را با عطوفت و ملاحظه در کنار انسان هاى دیگر میسر و نظام اجتماعى را منسجم و مستحکم ساخته است؛ بنابراین، مى توان گفت ایمان مذهبى، سیمان اجتماعى است (رفیع پور، 1376، ص 306). هارى آلپر، کارکردهاى انضباط بخشى، انسجام بخشى، حیات بخشى و خوش بختى بخشى را به عنوان چهار کارکرد عمده دین تشریح نموده است (گیویان، 1377، ص 26). راس دین را یکى از اساسى ترین وسایل کنترل اجتماعى درونى مى داند (کینگ، 1349، ص 121). از دیدگاه شهید مطهرى، ایمان به انسان عشق، امید و گرمى، مقصد، جهت، خوب خواستن، الهام بخشیدن به اینکه چه باید کرد، را هدیه مى دهد و انسان را در مقابل اضطراب ها، تنهایى ها، احساس بى پناهى ها و پرانگارى ها ایمن مى سازد (ر.ک: مطهرى، 1379).
امروزه تهدیدات امنیتى بر اساس میزان شدت، قدرت و آسیب پذیرى نسبت به تمامیت و هویت ارزشى نظام تعریف و طبقه بندى مى شود. از این منظر، باید به تهدیدهاى امنیتى نگاهى دوباره نموده و عواملى را که موجد افزایش ناامنى در فضاى جامعه مى شود تبیین نمود. جامعه امروز ما با تهدیدها و فرصت هایى چند مواجه است که آثار زیان بار آن متوجه اقشار جامعه بخصوص زنان مى گردد. از سوى دیگر، امروزه آسیب ها و نابسامانى هاى اجتماعى جلوه هاى جزئى و فرعى از تهدیدها و آسیب هاى امنیتى اند که در بالاترین حد خود سلامت اخلاقى و نظم و امنیت عمومى و ملى جامعه را خدشه دار مى کند. در این زمینه، نقش عوامل فرهنگى و اجتماعى که موجد تولید این آسیب پذیرى ها هستند در جامعه نمود پیدا نموده و عامل جنسیت در پذیرش این آسیب پذیرى ها نقش برجسته اى دارد. زنان نسبت به مردان در مقابله با پدیده هاى اجتماعى و آسیب هاى امنیتى و هرگونه کج رفتارى در فضا و محیط جامعه زمینه آسیب پذیرى بیشترى دارند، همچنین در مقابله با عوامل مختلف اجتماعى و فرهنگى به مقوله احساس امنیت واکنش متفاوت را نشان مى دهند (لرنى، 1383، ص 17). در مجموع، احساس امنیت اجتماعى به عنوان موضوع اصلى عبارت است از: نوعى ذهنیت و جهت گیرى روانى مثبت (رضایت بخش، قانع کننده و آرامش بخش) شهروندان، نسبت به عدم تأثیرگذارى حضورى و بروز رویدادها و وقایع ضدامنیتى در شرایط فعلى و آتى در حوزه هاى امنیت اجتماعى، ثبات سیاسى، انسجام هویتى، یکپارچگى و امنیت سرزمینى (حاجیانى، 1384، ص 28). امنیت داراى دو بعد ذهنى و عینى است. در بعد عینى، امنیت به معناى فقدان تهدید براى ارزش هاى کسب شده است و در بعد ذهنى، یعنى: عدم هراس از اینکه آن ارزش ها مورد حمله قرار بگیرند (ماندل، 1377، ص 76).
با توجه به موارد فوق، در این تحقیق رابطه بین میزان دین دارى و احساس امنیت زنان مناطق شمال و جنوب تهران مورد مطالعه قرار گرفته است. در این ارتباط، هدف اساسى تحقیق تبیین رابطه میزان دین دارى و احساس امنیت زنان مى باشد.
پیشینه بحث
درباره مقوله امنیت و اقسام آن ازجمله امنیت اجتماعى، امنیت اقتصادى و امنیت فرهنگى و احساس امنیت تحقیقات بسیارى شده است، اما تحقیق و پژوهش در مورد امنیت زنان به ندرت و با جامعه آمارى بسیار محدود صورت گرفته است. در ذیل و از میان مطالعات انجام شده داخلى در رابطه با مقوله امنیت و امنیت اجتماعى زنان، به ذکر چهار مورد اکتفا مى کنیم:
1. سیدعبدالحسین نبوى و همکاران در پژوهشى به بررسى تأثیر پایگاه اجتماعى ـ اقتصادى و هویت قومى بر اساس امنیت اجتماعى پرداخته اند. این تحقیق در سال 1388 با هدف بررسى جامعه شناختى احساس امنیت اجتماعى و شناسایى پاره اى از عوامل اجتماعى و سیاسى مؤثر بر احساس امنیت اجتماعى انجام گرفته است. امنیت اجتماعى یکى از عناصر بنیادى بعد سیاسى نظم اجتماعى به شمار مى آید و میزان و ضرایب احساس امنیت یا ناامنى، وابسته به سطح برداشت و احساس افراد و مرتبط با تحلیل ها و بررسى هاى امنیتى است. احساس امنیت اجتماعى افراد در این پژوهش به سه بعد احساس امنیت جانى، احساس امنیت مالى و احساس امنیت سیاسى در آن، مورد بررسى قرار گرفته است. چارچوب نظرى تحقیق برگرفته از آراى سه تن از صاحب نظران مکتب کپنهاگ (بارى بوزان، ال ویور و بایرن مولار) است.
2. فیض اللّه نوروزى و سارا فولادى سپهر در سال 1389 در پژوهشى به بررسى احساس امنیت زنان 15ـ29 ساله شهر تهران در دو بعد احساس امنیت در محیط خانواده و احساس امنیت در مکان هاى عمومى پرداخته اند. این پژوهش از نوع تبیینى بوده و در آن به بررسى احساس امنیت زنان 15ـ29 ساله شهر تهران در دو بعد احساس امنیت در محیط خانواده و احساس امنیت در مکان هاى عمومى پرداخته شده است.
3. مریم منافى و همکاران در پژوهشى به بررسى عوامل مؤثر بر امنیت اجتماعى زنان شاغل متأهل در دو محیط کار و خانواده در مراکز حمایتى معاونت امور اجتماعى بهزیستى شهر تهران در سال 1382 پرداخته اند. این پژوهش از نوع مطالعه پیمایشى ـ زمینه یابى بوده و هدف از انجام آن، شناخت دیدگاه زنان شاغل متأهل در خصوص عوامل مؤثر بر امنیت اجتماعى آنان در دو محیط کار و خانواده بوده است.
4. همچنین در این زمینه باید به کتاب امنیت اجتماعى از دیدگاه اسلام (قرآن کریم و سیره معصومین علیهم السلام، امام خمینى قدس سره و مقام معظم رهبرى (مدظله العالى)) اشاره کرد که با همکارى معاونت امنیتى و انتظامى اداره کل امنیتى وزارت کشور در سال 1382 و در پنج فصل تنظیم شده است و در آن به موضوعات امنیت اجتماعى از رویکرد قرآن مجید، امنیت اجتماعى از دیدگاه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهو ائمه اطهار علیهم السلام، امنیت اجتماعى در پیام و کلام امام خمینى قدس سره و امنیت اجتماعى در پیام و کلام مقام معظم رهبرى (مدظله العالى)، پرداخته شده است.
مباحث نظرى
در این بخش مفاهیم دین دارى و امنیت اجتماعى به عنوان متغیرهاى مستقل و وابسته تحقیق موردبحث قرارگرفته است.
الف. دین دارى
واژه دین در لغت به معناى مذهب، ورع، اطاعت، پاداش (عمید، 1369، ص 673)، انقیاد، خضوع، پیروى، تسلیم و جزا (جوادى آملى، 1373، ص 93) و قید و بند، الزام، تعهد، تکریم، تقدیس و شریعت (علیزاده، 1377، ص 43) آمده است. الیاده معتقد است: تعاریف از دین آن قدر متعدد و متنوع است که حتى ارائه فهرست ناقصى از آنها غیرممکن است (الیاده، 1375، ص 60). در فارسى کهن و در کتاب زرتشت، از کلمه دین به صورت دئنا و به معناى وجدان و ضمیر پاک نام برده شده است (شکور، 1359، ص 6). دین در زبان لاتین به معناى اعتقاد و بستن و پیمان وفادارى به آداب و رسوم و اعمال ناشى از باورهاى مذهبى است. کاوش هاى باستان شناسان و بررسى هاى تاریخى حاکى از آن است که دین همزاد بشر بوده و از آغاز تاریخ زندگانى بشر، هیچ گاه از زندگى او بیرون نرفته، هرچند حضورش با فراز و نشیب هایى همراه بوده است (ر.ک: ناس، 1354). از دیدگاه تایلر، دین اعتقاد به هستى هاى روحانى است (همیلتون، 1377، ص 26). بیتس معتقد است: دین هرگونه نظام باورداشت ها، نمادها و مناسکى است که زندگى را معنى دار و درکپذیر مى سازند (بیتس، 1375، ص 709). از دیدگاه هابرماس، زندگى بدون دین معنادار نیست (علیخانى، 1383، ص 32). در بین عناصر فرهنگ ساز بشرى، دین نقش تعیین کننده و بسیار قوى را بر عهده دارد و به تعبیرى،فرهنگ دینى مى تواندحیات بخش،توسعه آفرین و تمدن ساز باشد (بازرگان، بى تا، ص 9). پترسون و دیگران معتقدند: قوانین فراوانى وجود دارد که انسان ها به نحو اجتناب ناپذیرى دینى هستند و دین نیرویى قوى در زندگى بشر است (پترسون و دیگران، 1377، ص 17).
واژه دین در اسلام به سه معنا به کار رفته است. در مورد نخست، دین به مفهوم خضوع، فروتنى و اخلاص و تسلیم اوامر پروردگار مى باشد. معناى دیگر دین، یعنى نظامى که داراى یک سلسله عقاید و بینش ها درباره خدا، جهان، انسان و جهان دیگر و یک سلسله دستورها براى اینکه در زندگى چگونه باید رفتار کرد، مى باشد. همچنین، دین در قرآن به معناى قیامت و جزا آمده است (مطهرى، 1379، ص 18و19).
در تعاریف کارکردگرایانه، بر کارکردهاى انسجام بخشى، تعریف ارزش ها و هنجارهاى اجتماعى و ارائه نظم اخلاقى، پاسخ به سؤالات اساسى بشر و کاهش تعارضات ذهنى، افزایش ظرفیت تحمل پذیرى و مشروعیت بخشى به تنظیمات جمعى در ارتباط با دین تأکید شده است (شجاعى زند، 1376، ص 39).
شهید مطهرى پیرامون نقش دین بیان مى کند: انسان نمى تواند بدون داشتن ایده و آرمان و ایمان، زندگى سالم داشته باشد، و تبدیل به موجودى مردّد و سرگردان خواهد شد که تکلیف خویش را در مسائل اخلاقى و اجتماعى نمى داند (مطهرى، 1379، ص 33). از دیدگاه دورکیم، دین وسیله استحکام و دوام اجتماعى است. دین با ایجاد پیوند میان پیروان خود، به وسیله انجام مراسم گوناگون و ایجاد ارزش ها و باورهاى مشترک میان آنها وحدت اجتماع را تأمین مى کند (آرون، 1364، ص 392). همچنین، تشریفات مذهبى، مردم را گرد هم مى آورد و از این طریق، پیوندهاى مشترک آنها را دوباره تصدیق مى کند و در نتیجه، همبستگى اجتماعى را تحکیم مى بخشد (علمى، 1386، ص 49). هارى آلپر چهار کارکرد عمده دین را از نظر دورکیم عبارت از انضباط بخش، انسجام بخش، حیات بخش و خوش بختى بخش (با الهام به امید و آرامش) بیان نموده است (گیدنز، 1381، ص 86). درواقع، دین از یک سو، به عنوان یک منبع اجتماعى، همبستگى و دلبستگى عاطفى را ایجاد و تقویت مى کند و از سوى دیگر، با ایجاد و تقویت مفاهیم اخلاقى مشترک میان افراد و معنابخشى به هنجارها، افراد را انسجام داده، نوعى نظم اخلاقى را ایجاد و محافظت مى کند.
ب. امنیت اجتماعى
مفهوم امنیت به لحاظ پیچیدگى مفهومى جدال برانگیز است. از دیدگاه ولفرز، امنیت به لحاظ مفهومى، نماد ابهام آمیزى است که ممکن نیست داراى معنایى دقیق باشد (ولفرز، 1962، ص 46). در لغت نامه دهخدا، امنیت به معناى بى خوفى، و امن، بى بیمى، ایمنى، ایمن شدن و در امان بودن آمده است (دهخدا، 1385، ص 2894). ناامنى حالتى است تهدیدآمیز که در معرض خطر بودن را القا مى کند و امنیت عبارت است از حالتى که از تهدید و خطر مصون باشد (صدیق اورعى، 1375). در فرهنگ معین، امنیت به معناى ایمن شدن و در امان بودن و بى بیم شدن آمده است (معین، 1354). در فرهنگ عمید، ایمنى به معناى آرامش و آسودگى است (عمید، 1359، ص 275). در فرهنگ آکسفورد، امنیت اجتماعى به معناى ارتباط امنیت با جامعه و نوعى سازمان دهى و یا امنیتى است که شکل و ساخت اجتماعى یافته است (آکسفورد،2000،ص 1227).
امنیت از یک سو، به دنبال کسب یک مفهوم استقلالى مستقل و از سوى دیگر، در ذیل مفاهیمى همچون قدرت، جنگ و صلح، به عنوان مباحث مورد توجه علوم سیاست، علوم استراتژیک و مطالعات بین المللى تعریف شده است (بوزان، 1378، ص 3). از دیدگاه لارونى مارتین، امنیت عبارت از تضمین رفاه آتى است (ربیعى، 1383، ص 10). از دیدگاه هافمن، امنیت، پشتیبانى و حمایت یک ملت از حمله دیگران و مصون داشتن فعالیت هاى اقتصادى مردم از جریان هاى ویرانگر بیرونى است (هافمن، 1981). ولفرز بیان مى کند: امنیت در معناى عینى، فقدان تهدید در برابر ارزش هاى کسب شده است. درواقع، حفظ ارزش ها معادل برقرارى امنیت است. در این تعریف، تحقق و برقرارى امنیت در پرتو حفظ ارزش ها متصور مى باشد (لرنى، 1382، ص 29). در دیدگاه صاحب نظران، امنیت، از یک سو، وسیله و از سوى دیگر، هدف تلقى مى شود (روشندل، 1374، ص 16).
واندروگریلى در تعریف کاربردى خود، امنیت اجتماعى را برابر با سطح توسعه انسانى و سطح نابرابرى اقتصادى در نظر مى گیرد (آندرا، 1998، ص 253). از دیدگاه بوث، مفهوم امنیت مبتنى بر تحقق انواع عدالت اجتماعى بوده و این امر براى نیل به صلحى پایدار کاملاً ضرورى است (بوث، 1991، ص 324). هایزمن معتقد است: امنیت اجتماعى بر تهدیدات علیه هویت فرهنگى بیش از حق حاکمیت دولت متمرکز است (ایوب، 1991، ص 127). ویور (1995) معتقد است: امنیت اجتماعى بر تهدیدات علیه هویت یک جامعه متمرکز شده است. اگر جامعه اى هویتش را از دست بدهد، آن جامعه نخواهد توانست به عنوان یک جامعه، بقاى خود را تضمین نماید. از نظر ویور، امنیت اجتماعى زمانى تهدید مى شود که جوامع مشاهده کننده هویت هایشان به مخاطره افتاده است (www.Ciaonet.org, 2011).
در مجموع مى توان گفت: امنیت اجتماعى توانایى حفظ و استمرار یکپارچگى جامعه در یک قلمرو و سرزمین معین، براى اعتلا و بسط الگوهاى هویت، مشارکت، قدرت و توسعه نظامات اجتماعى در فرایند تغییرات محیطى با پشتوانه کشش هاى متقابل اندیشه اى، عاطفى، اقتدارى و مبادله اى با ماهیت عقلانیت است.
دیدگاه ها و نظریه هاى امنیت
نخستین مباحث فلسفى و سیاسى در عرصه امنیت را شاید بتوان در گفتمان هاى فلاسفه اى همچون افلاطون و ارسطو یافت. این اندیشمندان بر ایجاد و حفظ امنیت به مثابه یکى از اهداف و وظایف حکومت اصرار مى ورزیدند. ارسطو به طور تلویحى و افلاطون با تأکید بر عدالت، آن را به عنوان بنیادى ترین وسیله و ابزار حکومتى براى نیل به امنیت معرفى کرده اند. افلاطون (428 قبل از میلاد) در آثار متعدد خود به ویژه در کتاب سیاست معروف به جمهورى و کتاب نوامیس معروف به قوانین، خواهان جامعهاى آرمانى (مدینه فاضله) است که در آن همه مردم از امنیت اجتماعى برخوردار باشند. ارسطو (348 قبل از میلاد) خواستار نظم، آرامش، امنیت و وضع قوانین معتدل در جامعه بود. وى معتقد بود که سوداگرى، پول پرستى و افراط در ثروتمندى، فرزندان ناشایست بر جاى مى نهند و زمینه اصلاح، بازسازى و امنیت را از بین مى برند. چند قرن بعد، نظریه پردازان عصر روشنگرى، ازجمله هابز، لاک، روسو، و منتسکیو، در گفتمان هاى فلسفى ـ سیاسى خود به مفهوم امنیت، منزلتى رفیع تر بخشیدند. به نظر هابز (1378)، مردم به ایجاد و تأسیس حکومت ازآن رو علاقه مند شدند که آنها را در مقابل تجاوز خارجیان و صدمه یکى بردیگرى مصون ومحفوظ مى نماید.
در دهه هاى اخیر، در دنیاى بعد از جنگ سرد مفهوم جدیدى از امنیت متولد شده است که با مفهوم امنیت در دوره هاى قبل تفاوت هاى اساسى دارد؛ بدین معنا که امنیت چندجانبه، تجزیه ناپذیر و یکسان در حال شکل گیرى است. به عبارت دیگر، امنیت یکى مساوى با امنیت دیگرى است. در تحصیل این امنیت، مجموعه اى از افراد، گروه ها و سازمان هاى فراملى و فروملى و دولت ها نقش ایفا مى نمایند. با تأکید بر این نکته که ابعاد نظامى، سرزمینى، اقتصادى و تجارى امنیت همچنان معتبر است، ولى در دهه هاى آینده بعد ارتباطى، اجتماعى و فرهنگى امنیت نقش بیشترى در برقرارى امنیت ملى و در نهایت امنیت بین المللى ایفا مى کند (بصیرى، 1380، ص 161).
امنیت اجتماعى و احساس امنیت نخستین بار و به صورت منسجم توسط بارى بوزان مطرح شد. به عقیده بوزان، امنیت بشرى به پنج دسته امنیت نظامى، امنیت سیاسى، امنیت اقتصادى، امنیت اجتماعى و امنیت زیست محیطى تقسیم مى شود (خوش فر، 1382، ص 74).
بسیارى از نظریه پردازان مسائل امنیتى، معتقدند که واقعیت احساس ناامنى ساختارى است که به خشونت هاى شهرى و دامنه، شکل و نوع بزهکارى که بافت و پیکره اجتماع را متزلزل میکند، بستگى دارد. جاب در بحث مرجع امنیت، چهار رویکرد عمده در این زمینه شامل امنیت تک تک شهروندان، امنیت ملت، امنیت رژیم و امنیت دولت را مشخص نموده است (جاب، 2001، ص 15). از نظر پارسونز، جامعه یک کل واحد است و نظام اجتماعى مجموعه اى از خرده نظام هاست. به زعم پارسونز این خرده نظام ها عبارت از نظام هاى اقتصاد، فرهنگ، سیاست، حقوق یا مذهب است. حالت عادى یا وضعیت تعادل هنگامى است که کارکرد هریک از این اجزا به اندازه لازم و مفید باشد. هنگامى که یکى از خرده نظام ها رشد نامتناسب داشته باشد یا نهادهاى اجتماعى در وظایف یکدیگر مداخله کنند، تعادل بر هم مى خورد. اگر عدم تعادل در جامعه از حدى فراتر رود، نظام اجتماعى دوام نیافته، دستخوش بحران مى شود و ناامنى به وجود مى آید. امنیت دوایر محدودى همچون اقتصاد، فرهنگ، سیاست یا خانواده را شامل نمى شود، بلکه تمام جنبه ها و شئون حیات اجتماعى را دربر مى گیرد. از دیدگاه پارسونز، امنیت و ناامنى را نه در چارچوب یک خرده نظام، بلکه در نحوه ارتباط و تعامل و تعادل کلیه بخش ها و خرده نظام ها، باید جست وجو کرد. امنیت، مفهومى عام و گسترده است که خرده نظام هاى جامعه همچون: امنیت اقتصادى، امنیت اجتماعى، امنیت اخلاقى، امنیت قضایى و... به آن معنى مى دهد. بر هم خوردن تعادل خرده نظام ها، در سه نوع جامعه، سه نوع ناامنى قدرگرایانه، آنومیک و ناامنى در وضعیت گذار را پدید مى آورد (باقى، 1376، ص 29).
در ناامنى قدرگرایانه، نهاد سیاست و قدرت بر سایر نهادها سلطه دارد. در چنین جامعه اى، فرد همچون عضوى از بدن جامعه و قطعه اى از ماشین اجتماع به شمار مى آید و فردیت و استقلال فردى در پایین ترین حد خود قرار دارد. ناامنى آنومیک که در جامعه باز رخ مى دهد زمانى است که روابط مناسب میان خرده نظام ها و استقلال در عین همکارى میان نهادها از بین برود و عدم تعادل از حدى که قابل اصلاح است، تجاوز کند. این جامعه در معرض نوعى دیگر از ناامنى است. رشد ناموزون فردیت و محو کامل ارزش هاى مشترک، از عوارضى است که جامعه باز را تهدید مى کند. رشد خودخواهى و سست شدن همبستگى اجتماعى، جامعه را دچار بى هنجارى مى کند و ناامنى آنومیک پدید مى آید.
ناامنى وضعیت در حال گذار به ناامنى آنومیک شباهت دارد. آن دسته از جوامع در حال گذار که از وضعیت بسته عزیمت کرده اند، اما در مرحله مشارکت جویى باقى مانده و رقابتى نشده اند، این نوع ناامنى را تجربه مى کنند؛ گرچه این جوامع از مضار ناامنى قدرگرایانه نیز مصونیت کامل نیافته اند (کلمن، 1377، ص 11). در این جامعه، نرخ بزهکارى پنهان، افزون است؛ قوانین نانوشته حکومت مى کنند و تسرى پذیرى اجتماعى، در بالاترین میزان و شدت خود قرار دارد. پیامدها و تبعات وجود یا گسترش احساس ناامنى در جامعه را مى توان در موارد ایجاد حالت انفعال در مردم، از میان رفتن خلاقیت ها، بروز بى تفاوتى و رفتارهاى مبتنى بر بى اعتمادى به قدرت مرکزى و خدشه دار شدن امنیت اجتماعى و مانند آنها برشمرد.
ج. دین دارى و امنیت اجتماعى
امیل دورکیم، مذهب را مظهر همبستگى اجتماعى بیان نموده و دین را به مثابه حقیقتى مى داند که داراى کیفیتى مختص خود است؛ به این معنا که نمایش ها یا نمادهاى دینى در اذهان افراد وجود دارند تا از محرک هاى خودمدارانه ممانعت کنند و فرد را به طریقى تحت انضباط درآورند که بتواند به طور عینى به واقعیت بیرونى بپردازد. به عقیده دورکیم، دین وسیله استحکام و دوام اجتماعى است و با ایجاد پیوند میان پیروان خود به وسیله انجام مراسم گوناگون و ایجاد ارزش ها و باورهاى مشترک میان آنها، وحدت اجتماعى را تأمین مى کند. بر این مبنا، اگر باورها را از جامعه حذف کنیم، چیز دیگرى جز زور و قدرت عریان بى واسطه نمى تواند جامعه انسانى را حفظ کند و این حفاظت هم براى مدت زیادى دوام نمى آورد (جلالى مقدم، 1379، ص 98).
توکویل معتقد است: در جامعه اى مساوات طلب که مى خواهد خود بر امور خود حکومت کند، انضباطى اخلاقى که در وجود افراد رسوخ یافته باشد، ضرورت دارد. اعضاى جامعه باید در کنه وجود خویش از انضباطى پیروى کنند که فقط ناشى از ترس آنان از مجازات نباشد. به اعتقاد وى، آن ایمانى که بهتر از هر چیز دیگر انضباط اخلاقى را در افراد پدید خواهد آورد، ایمان مذهبى است (آرون، 1382، ص 265). همچنین، زیگموند فروید و دیوید رایزمن معتقدند که انسان ها داراى نظام کنترل درونى هستند. به اعتقاد آنها، عواملى وجود دارند که انسان ها را از کارهاى نامشروع بازمى دارند. یکى از مهم ترین این عوامل، مذهب است. اگر پایبندى هاى مذهبى اعضاى یک جامعه قوى باشد، انسان ها کمتر به سوى کارهاى نامشروع خواهند رفت و خود را به طور درونى کنترل خواهند نمود که این قوى ترین و مؤثرترین نوع کنترل است، آن هم بدون هزینه نیروى انتظامى و مانند آن. در مقابل، اگر نقش دین در جامعه و در بین مردم تضعیف گردد، امکان انحراف به شدت افزایش مى یابد. بدین منظور، پرداختن به امور مذهبى افراد بخصوص جوانان و پاسخ به سؤالات و شبهات آنها موجب تداعى ساختار وجدانى در آنها شده و وجدان، خود به صورت یک سازوکار قوى درونى به فعالیت مى پردازد (رفیع پور، 1378، ص 38). اعتقادات مذهبى مى تواند عامل مؤثرى در پیش گیرى از جرایم باشد. استارک و دیگران (1982) بر اثر بازدارندگى دین دارى در ارتکاب جرایم تأیید نموده اند. به اعتقاد آنان، قدرت پیش گیرى کننده دین نسبت به کنش هاى متقابل مبتنى بر ناهمنوایى هاى مجرمانه در اجتماعات دینى و اخلاقى از اجتماعات غیرمذهبى بیشتر است و دین به عنوان حفاظى در برابر جرم و بزه عمل مى نماید. مطالعات دیگرى نیز حاکى از آن است که عامل بى قیدى نسبت به مذهب و عدم پایبندى کامل به اعتقادات دینى و در یک کلام بحران معنویت، عاملى قوى براى انجام رفتارهاى خشونت آمیز است (محبى، 1380، ص 8).
با توجه به مباحث فوق، فرضیه اصلى این تحقیق مبنى بر رابطه بین میزان دین دارى و احساس امنیت اجتماعى تدوین گردیده است.
روش تحقیق
این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعى بوده و اطلاعات تحقیق با استفاده از تکنیک پرسش نامه توأم با مصاحبه جمع آورى گردیده است. در این پژوهش، براى سنجش هریک از متغیرهاى اصلى پژوهش از گویه هاى مربوطه در قالب طیف لیکرت استفاده شده است. اعتبار و روایى گویه هاى طیف در آزمون مقدماتى و نهایى با استفاده از ضریب آلفاى کرونباخ مورد تأیید قرار گرفته است. پس از جمع آورى داده هاى تحقیق و ورود داده ها به رایانه با استفاده از نرم افزار spssو فعالیت هاى آمارى مربوطه، تجزیه و تحلیل یافته هاى تحقیق صورت گرفته است.
جامعه آمارى، شیوه نمونه گیرى و حجم نمونه
جامعه آمارى این پژوهش شامل کلیه زنان در سن فعالیت (15ـ64 سال) ساکن در منطقه شمال (مناطق 1و2) و جنوب شهر تهران (مناطق 19و20) در سال 1389 مى باشد. روش نمونه گیرى خوشه اى چندمرحله اى مى باشد، که در مرحله اول، بلوک ها در هر منطقه شناسایى شده است. در مرحله دوم، واحدهاى مسکونى در داخل بلوک ها مشخص گردیدند و در نهایت، در مرحله سوم، از هر منزل با روش تصادفى ساده، زنان بین 15 تا 64 سال انتخاب شدند و پرسش نامه موردنظر تکمیل گردید.
در این مطالعه تعداد زنان در گروه سنى 15ـ64 سال در مناطق یادشده به استناد سرشمارى عموم و نفوس مسکن در سال 1385 و با توجه به نرخ رشد 6/1 جمعیت تهران در سال 1389 برآورد گردیده است. بر اساس فرمول نمونه گیرى کوکران، تعداد 266 نفر از هریک از مناطق 1و2 و 265 نفر از هریک از مناطق 19و20 به عنوان حجم نمونه تعیین گردیدند و به شیوه نمونه گیرى تصادفى مورد بررسى و مطالعه قرار گرفتند.
یافته هاى پژوهش
در این بخش، ابتدامشخصات فردى پاسخ گویان ارائه گردیده است. پس از آن ، یافته هاى مربوط به متغیرهاى مستقل و وابسته تحقیق ارائه گردیده و مورد توصیف قرار گرفته اند. در بخش پایانى، با استفاده از فعالیت هاى آمارى مربوطه، رابطه بین متغیرهاى فوق مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند.
الف) مشخصات فردى پاسخ گویان
در مطالعه زنان مناطق 1و2 در شمال تهران، بیشترین فراوانى مربوط به گروه سنى 21ـ25 با 37/25 درصد بوده و 60 درصد در گروه سنى 15ـ30 قرار گرفته اند. همچنین، 43 درصد متأهل و 56 درصد مجرد مى باشند. بیشترین فراوانى تحصیلى مربوط به مقطع تحصیلى لیسانس مى باشد که 53 درصد را به خود اختصاص داده است. 88 درصد از گروه موردمطالعه داراى تحصیلات تا پایان مقطع لیسانس بودند. 82 درصد از زنان فاقد اشتغال هستند. همچنین، 68 درصد متولد شهر تهران بوده اند. یافته هاى مربوط به مشخصات فردى زنان موردمطالعه در جنوب شهر تهران (مناطق 19و20) نشان مى دهد 50 درصد آنان داراى سنین 15 تا 25 سال و 54 درصد از آنان متأهل مى باشند. 75 درصد از پاسخ گویان داراى تحصیلات دیپلم و یا بالاى دیپلم هستند. 34 درصد خانه دار و 15 درصد محصل یا دانشجو مى باشند. همچنین، 2/78 درصد از زنان گروه موردمطالعه در جنوب تهران فاقد درآمد هستند.
ب) توصیف یافته ها
در این بخش یافته هاى مربوط به متغیر مستقل تحقیق یعنى میزان دین دارى و همچنین میزان احساس امنیت زنان به عنوان متغیر وابسته تحقیق ارائه گردیده است.
1. میزان دین دارى: دین دارى به بیان کلى، یعنى داشتن اهتمام دینى به نحوى که نگرش، گرایش و کنش هاى فرد را متأثر سازد (شجاعى زند، 1384، ص 36). در این پژوهش، منظور از پایبندى مذهبى (دین دارى) افراد آن است که فرد علاوه بر اعتقاد به اصول و فروع دین، رفتار دینى و ظاهر دینى نیز داشته باشد؛ بدین معنا که از یک سو، به انجام عبادات و تکالیف فردى و جمعى اش بپردازد و از سوى دیگر، دینى بودن در ظاهر و رفتار او نیز نمایان باشد.
در این تحقیق با استفاده از الگوى شجاعى زند (1384) میزان دین دارى در قالب چهار بعد اعتقادات، عبادیات، اخلاقیات و شرعیات مورد بررسى قرار گرفته است. اعتبار و روایى گویه هاى این مقیاس از طریق ضریب آلفاى کرونباخ مورد بررسى و با (815/0a=) مورد تأیید قرار گرفته است. میزان دین دارى پاسخ گویان با استفاده از 26 گویه در قالب طیف لیکرت مورد سنجش قرار گرفته است. با توجه به گویه ها و شاخص هاى سنجش دین دارى و با ترکیب نمرات شاخص ها و تقسیم آن به فواصل برابر، میزان دین دارى پاسخ گویان به دست آمده است. بر این اساس، توزیع فراوانى و درصدى میزان دین دارى پاسخ گویان در جدول زیر ارائه شده است.
جدول 1: توزیع فراوانى و درصدى میزان دین دارى به تفکیک زنان مناطق شمال و جنوب تهران
یافته هاى تحقیق بیانگر این امر است که میزان دین دارى زنان شمال تهران به میزان 1/23 درصد در حد کم، 4/39 درصد متوسط و 5/37 درصد در حد زیاد بوده است. همچنین، میزان دین دارى زنان مناطق جنوب تهران به میزان 2/17 درصد در حد کم، 8/22 درصد متوسط و 60 درصد در حد زیاد مى باشد.
2. میزان احساس امنیت اجتماعى: امنیت اجتماعى، بر فراغت جمعى از تهدیدى که عامل غیرقانونى دولت یا دستگاه یا فرد و یا گروهى که در تمام یا قسمتى از جامعه به وجود آورده است، تأکید مى ورزد (امیرى، 1382، ص 315). در این پژوهش، منظور از احساس امنیت اجتماعى آن است که زنان با حضور در اجتماع، در محیط کار، در مکان هاى عمومى، خیابان و... تا چه حد اطمینان دارند که امنیت آنها تأمین مى شودواحساس ترس و نگرانى نمى کنند. احساس امنیت اجتماعى، هرگونه نگرانى از تهدید، ترس هنگام تنهایى در خیابان، ترس از حضور در خیابان به ویژه در شب، عدم اعتماد به غریبه ها و غیره را شامل مى شود.
در جدول (2) توزیع درصدى پاسخ هاى پاسخ گویان به هریک از گویه هاى طیف احساس امنیت اجتماعى به تفکیک مناطق شمال و جنوب تهران ارائه گردیده است.
جدول 2: توزیع درصدى پاسخ هاى پاسخ گویان به هریک از گویه هاى طیف احساس امنیت اجتماعى به تفکیک مناطق شمال و جنوب تهران
اعتبار و روایى گویه هاى طیف احساس امنیت اجتماعى با استفاده از آزمون آلفاى کرونباخ (85/0a=) مورد تأیید قرار گرفته است. با تقسیم مجموع نمرات این طیف به تعداد گویه ها و طبقه بندى آن در قالب سه مقوله کم، متوسط و زیاد با فواصل برابر، جدول توزیع فراوانى و درصدى میزان احساس امنیت زنان به دست آمده است.
جدول 3: توزیع فراوانى و درصدى میزان احساس امنیت اجتماعى زنان به تفکیک مناطق شمال و جنوب تهران
یافته هاى تحقیق در جدول (3) نشان مى دهد میزان احساس امنیت اجتماعى در بین زنان مناطق شمال تهران به میزان 29 درصد در حد کم، 55 درصد متوسط و 16 درصد زیاد بوده است. همچنین، میزان احساس امنیت اجتماعى زنان جنوب تهران به میزان 8/39 درصد در حد کم، 5/47 درصد متوسط و 6/12 درصد در حد زیاد مى باشد.
ج) تجزیه و تحلیل یافته ها
در این بخش، ابتدابه مقایسه میزان احساس امنیت اجتماعى و دین دارى در بین زنان مناطق شمال و جنوب تهران مى پردازیم و سپس رابطه بین دو متغیر دین دارى و احساس امنیت اجتماعى را مورد تجزیه و تحلیل قرار مى دهیم.
1. مقایسه احساس امنیت اجتماعى زنان در مناطق شمال و جنوب تهران: در این بخش، با استفاده از آزمون t معنى دارى تفاوت بین احساس امنیت در بین زنان مناطق شمال و جنوب تهران مورد بررسى قرار گرفته است.
جدول 4: خلاصه محاسبات آزمون T
در جدول فوق ازآنجاکه tمحاسبه شده (364/9t=) از مقدار tبحرانى آلفاى 01/0 بزرگتر است، با 99 درصد اطمینان مى توان نتیجه گرفت که بین امنیت اجتماعى زنان شمال و جنوب تفاوت معنى دارى وجود دارد، به گونه اى که میانگین احساس امنیت زنان شمال بالاتر از زنان جنوب است و فرضیه صفر رد مى شود.
2. مقایسه میزان دین دارى زنان در مناطق شمال و جنوب تهران:
جدول 5: خلاصه محاسبات آزمون t
با توجه به اینکه tمحاسبه شده (323/1t=) از مقدار t بحرانى آلفاى 05/0 کوچک تر است، ازاین رو، با 95 درصد اطمینان مى توان نتیجه گرفت که بین میزان دین دارى زنان شمال و جنوب تفاوت معنى دارى وجود ندارد، به گونه اى که میانگین دین دارى زنان شمال و جنوب تقریبا یکسان است و فرضیه صفر تأیید مى شود.
3. رابطه بین میزان دین دارى و احساس امنیت زنان: در این بخش، رابطه بین میزان دین دارى زنان مناطق شمال و جنوب تهران و میزان احساس امنیت اجتماعى توسط آنان مورد بررسى قرار گرفته است.
با توجه به یافته هاى پژوهش، رابطه بین میزان دین دارى و احساس امنیت اجتماعى دربین زنان شمال تهران مشاهده مى شود. در جدول (6) نتایج آزمون ضریب همبستگى پیرسون در مورد رابطه دو متغیر فوق نشان داده شده است.
جدول 6: خلاصه محاسبات آزمون همبستگى مربوط به رابطه بین دین دارى و احساس امنیت زنان منطقه شمال تهران
با توجه به مقدار همبستگى (263/0=r) و سطح معنى دارى (000/0) که بزرگ تر از مقدار بحرانى جدول است، مى توان نتیجه گرفت فرض صفر رد مى شود و با اطمینان 99 درصد بین دین دارى و احساس امنیت رابطه معنى دارى وجود دارد.
همچنین، یافته هاى تحقیق در مورد رابطه بین میزان دین دارى و احساس امنیت اجتماعى در بین زنان مناطق جنوب تهران، همبستگى بین دو متغیر فوق را تأیید مى نماید. در جدول زیر نتایج فعالیت آمارى مربوطه با استفاده از ضریب همبستگى پیرسون ارائه گردیده است.
جدول 7: خلاصه محاسبات آزمون همبستگى مربوط به رابطه بین دین دارى و احساس امنیت زنان منطقه جنوب
با توجه به مقدار همبستگى (640/0=r) و سطح معنى دارى (020/0) که بزرگ تر از مقدار بحرانى جدول است، مى توان نتیجه گرفت فرض صفر رد مى شود و با اطمینان 95 درصد بین دین دارى و احساس امنیت رابطه معنى دارى وجود دارد.
نتیجه گیرى
نتایج تحقیق، تفاوت معنى دار بین میزان احساس امنیت اجتماعى در بین زنان مناطق شمال و جنوب شهر تهران را نشان مى دهد. بر این مبنا، احساس امنیت اجتماعى در بین زنان شمال تهران بیشتر از زنان مناطق جنوب شهر تهران مى باشد. در این میان، همبستگى بین میزان دین دارى و میزان احساس امنیت زنان مناطق شمال و جنوب شهر تهران به ترتیب برابر با 263/0=r و 640/0=r مورد تأیید قرار گرفته است. نوع رابطه مثبت بوده و بیانگر این امر است که با افزایش میزان دین دارى زنان، شاهد افزایش میزان احساس امنیت در بین آنان خواهیم بود.
با توجه به یافته هاى پژوهش، میانگین میزان احساس امنیت در بین زنان شمال تهران بیش از زنان مناطق جنوب شهر تهران مى باشد. این نتایج با نظریه پیوندهاى افتراقى قرابت و همخوانى دارد. طبق نظر کلوآرد، بر پایه این نظریه وقتى ابزار و امکانات معمول و موردنیاز یکسان توزیع نشود و برخى در شرایط بهتر قرار گیرند و برخى با عدم امکان دستیابى به وسایل و امکانات مواجه باشند، ناامنى و عدم احساس امنیت براى ساکنان آن منطقه به وجود مى آید. به این ترتیب، مى توان نتیجه گرفت که امنیت اجتماعى در سایه بالا رفتن سطح کیفى زندگى خانوادگى و محلى فراهم مى گردد. از سوى دیگر، اگرچه احساس امنیت به ایمنى افراد نظر دارد، ولى این توجه از آن روست که اطمینان خاطر و آرامش در نتیجه ایمنى کسانى که به آنها اعتماد و دلبستگى داریم تحقق مى پذیرد. با توجه به یافته هاى تحقیق، میزان احساس امنیت شغلى در مناطق شمال شهر تهران بیشتر از مناطق جنوب شهر تهران مى باشد.
با توجه به یافته هاى تحقیق، همبستگى معنى دار بین میزان دین دارى و احساس امنیت اجتماعى در بین زنان مناطق شمال و جنوب تهران مشاهده مى شود.
در مجموع، نتایج پژوهش نشان مى دهد در شرایط متفاوت زندگى اجتماعى، که در این تحقیق مناطق شمال و جنوب شهر تهران مورد بررسى قرار گرفته اند، ارتقاى دین دارى زنان موجب افزایش احساس امنیت اجتماعى نزد آنان بوده و دین دارى به عنوان یکى از عوامل مهم در زمینه امنیت اجتماعى مورد توجه مى باشد.
منابع
آرون، ریمون، 1364، مراحل اساسى مسیر اندیشه در جامعه شناسى، ترجمه باقر پرهام، تهران، علمى و فرهنگى.
الیاده، میرچا، 1375، دین پژوهى، ترجمه بهاءالدین خرمشاهى، چ دوم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى.
امیرى، عبدالرضا، 1382، نقش رسانه جمعى در امنیت اجتماعى (مجموعه مقالات همایش امنیت اجتماعى 1)، تهران، معاونت اجتماعى و ارشاد نیروى انتظامى.
انورى، حمیدرضا، 1373، پژوهشى راجع به تقدیرگرایى، پایان نامه کارشناسى ارشد، تهران، دانشگاه علّامه طباطبایى.
بازرگان، مهدى، بى تا، دین و تمدن، تهران، بعثت.
بصیرى، محمدعلى، 1380، تحولات مفهوم امنیت ملى، اطلاعات سیاسى اقتصادى، ش 7و8.
بوزان، بارى، 1378، مردم، دولت ها و هراس، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردى، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردى.
بیتس، دانیل، 1375، پلاک فرد، انسان شناسى فرهنگى، ترجمه محسن ثلاثى، تهران، علمى و فرهنگى.
پترسون، مایکل و دیگران، 1377، عقل و اعتقاد دینى، ترجمه احمد نراقى و ابراهیم سلطانى، چ دوم، تهران، طرح نو.
تاجیک، محمدرضا، 1377، انتظام در پراکنده امنیت ملى ایران، اندیشه نو، پ.ش 1.
تنهایى، ابوالحسن، 1375، جامعه شناسى در ادیان، یزد، بهاباد.
جلالى مقدم، مسعود، 1379، درآمدى به جامعه شناسى دین و آراء جامعه شناسان بزرگ درباره دین، تهران، نشر مرکز.
جوادى آملى، عبدالله، 1373، شریعت در آیینه معرفت، تهران، فرهنگ رجا.
حاجیانى، ابراهیم، 1384، چارچوب روش شناختى براى بررسى احساس امنیت، مطالعات امنیت اجتماعى.
خوش فر، غلامرضا، 1379، امنیت و جامعه مدنى، امنیت، سال چهارم، ش 13و14.
دهخدا، على اکبر، 1385، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
رابرتسون، یان، 1372، درآمدى بر جامعه، ترجمه حسین بهروان، مشهد، آستان قدس رضوى.
ربانى، رسول و همکاران، 1386، برخى موانع ذهنى توسعه در ایران، پژوهشى پیرامون سنت و مدرنیته در نظام فرهنگى دانشجویان، توسعه انسانى، ش 2.
ربیعى، على، 1383، مطالعات امنیت ملى، تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى وزارت امور خارجه.
رفیع پور،فرامرز، 1378،آناتومى جامعه،تهران،شرکت سهامى انتشار.
ـــــ ، 1376، توسعه و تضاد، تهران، دانشگاه شهید بهشتى.
روشندل، جلیل،1374، امنیت ملى و نظام بین المللى، تهران، سمت.
شجاعى زند، علیرضا، 1384، مدلى براى سنجش دین دارى در ایران، انجمن جامعه شناسى ایران، دوره ششم، ش 1.
ـــــ ، 1376، مشروعیت دینى دولت و اقتدار سیاسى دین، بررسى جامعه شناختى مناسبات دین و دولت ایران اسلامى، تهران، مؤسسه فرهنگى انتشاراتى تبیان.
شکور، محمدجواد، 1359، خلاصه الادیان، تهران، نشر نى.
صدیقى اورعى، غلامرضا، 1375)، تأثیر ساختارى بر پدیده امنیت یا ناامنى اجتماعى (مجموعه مقالات ارائه شده در همایش توسعه و امنیت عمومى)، تهران، وزارت کشور.
علمى، قربان، 1386، بررسى منشأ دین و دین دارى از دیدگاه علّامه طباطبائى، آینه معرفت، سال پنجم، ش 10.
علیخانى، على اکبر، 1383، هویت در ایران، تهران، پژوهشکده علوم انسانى و اجتماعى.
علیزاده، سکینه، 1377، درآمدى بر مطالعات مردم شناسى دین، نمایه پژوهش، ش 5و6.
عمید، حسن، 1369، فرهنگ عمید، تهران، امیرکبیر.
ـــــ ، 1359، فرهنگ عمید، تهران، امیرکبیر.
قربان حسینى، على اصغر 1379، امنیت اجتماعى، امنیت عمومى، سال چهارم، ش 15و16.
کرامتى، مهدى، 1385، بررسى میزان احساس امنیت اجتماعى در بین شهروندان کشور، مطالعات امنیت اجتماعى،ش 6و7.
کینگ، ساموئل، 1349، جامعه شناسى، ترجمه مشفق همدانى، چ چهارم، تهران، امیرکبیر.
گیدنز، آنتونى، 1381، جامعه شناسى، ترجمه منوچهر صبورى، چ هفتم، تهران، نشر نى.
گیویان، عبدالله، 1377، سنجش نگرش مردم تهران راجع به نقش و کارکردهاى دین، تهران، شوراى فرهنگ عمومى.
لرنى، منوچهر، 1383، آسیب شناسى امنیت، تهران، پیام پویا.
ـــــ ، 1382، امنیت ملى و دفاع از ارزش ها، چ دوم، تهران، سازمان عقیدتى سیاسى ناجا.
ماندل، رابرت، 1377، چهره متغیر امنیت ملى، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردى، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردى.
محبى، سیده فاطمه، 1380، آسیب شناسى اجتماعى زنان، کتاب زنان، ش 14.
مطهرى، مرتضى، 1379، انسان وایمان، چ هیجدهم، تهران، صدرا.
معین، محمد، 1381، فرهنگ فارسى معین، تهران، معین.
ناس، جان بى، 1354، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، تهران، پیروز.
هابز، توماس، 1387، لویاتان، ترجمه حسین بشیریه، چ پنجم، تهران، نشر نى.
همیلتون، ملکم، 1377، جامعه شناسى دین، ترجمه محسن ثلاثى، تهران، تبیان.
یغمایى، محمدتقى 1380، دین دارى نوجوانان و عوامل مؤثر بر آن، پایان نامه کارشناسى ارشد، جامعه شناسى، تهران، دانشگاه علّامه طباطبایى.
Andrew Christopher, 1998, Her Majestys Secret Service: The Makingnof the British intelligence Community, New York, Viking.
Ayoob, Mohammad, 1991, "The Security Problematic of the third World: A Review Article", World Politics, n. 43, p. 57-83.
Both, Ken, 1991, "Security and Emsncipation", Review of Internation Studies, N 17.
Haffman, Stanly, 1981, "Security in the Age Means of Response in third of Turbulence World Conflict and internation security", Adelpers, n. 167.
Job, Brian L, 2001, "The insecurity Dilemma: National, rejime, and state Securities in the third World", in Job, The Insecurity Dilemma.