صفحهها: 5-
تاریخ دریافت: 1394/08/21تاریخ پذیرش: 1395/01/26
چکیده:
این مقاله به تبیین عرفان حقیقى از عرفان هاى کاذب مى پردازد. از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام، «عارف باللّه» کسى است که به عالى ترین مقام معرفت بشر که دستیابى به آن براى ایشان ممکن است، نایل آید. همواره در طول تاریخ از عرفان تحریف هایى صورت گرفته و آن را با شاعر یکسان پنداشته اند؛ زیرا عرفا و شعرا مفاهیم معنوى و عرفانى را در قالب مفاهیم تخیلى و شعرى بیان مى کنند. این برداشتى عامیانه و نادرست است. در قرآن نیز گاهى اوقات تعابیر استعارى، کنایى و تخیلى به کار رفته اند. ازاین رو، عرفان هرگز به معناى داشتن مهارت در ارائه مفاهیم معنوى در قالب شعر و یا به صورت کنایه، استعارى و تخیلى نیست. عارف باللّه کسى است که افزون بر شناخت ذهنى خدا و اسماء و صفات او، عمیقا نیز خداوند و صفات او را باور داشته باشد. این عرفان، نشانه کامل انسان و شیعه واقعى و روح تشیع است و در پرتو تجلى نور الهى در قلب مؤمن حاصل مى شود.
این مقاله به تبیین عرفان حقیقى از عرفان هاى کاذب مى پردازد. از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام، «عارف باللّه» کسى است که به عالى ترین مقام معرفت بشر که دستیابى به آن براى ایشان ممکن است، نایل آید. همواره در طول تاریخ از عرفان تحریف هایى صورت گرفته و آن را با شاعر یکسان پنداشته اند؛ زیرا عرفا و شعرا مفاهیم معنوى و عرفانى را در قالب مفاهیم تخیلى و شعرى بیان مى کنند. این برداشتى عامیانه و نادرست است. در قرآن نیز گاهى اوقات تعابیر استعارى، کنایى و تخیلى به کار رفته اند. ازاین رو، عرفان هرگز به معناى داشتن مهارت در ارائه مفاهیم معنوى در قالب شعر و یا به صورت کنایه، استعارى و تخیلى نیست. عارف باللّه کسى است که افزون بر شناخت ذهنى خدا و اسماء و صفات او، عمیقا نیز خداوند و صفات او را باور داشته باشد. این عرفان، نشانه کامل انسان و شیعه واقعى و روح تشیع است و در پرتو تجلى نور الهى در قلب مؤمن حاصل مى شود.