اخلاق و عرفان اسلامى
اخلاق و عرفان اسلامى
استاد محمّدتقى مصباح
چكيده
پنجمين ويژگى عبادالرحمان «انفاق متعادل» است، به گونهاى كه نه اسراف و افراطى در آن صورت بگيرد و نه بخل و تفريط. اين مفهوم امروزه به عنوان «اقتصاد» معروف است و حتى در كتب روايى نيز بابى بدان اختصاص يافته است.
رعايت تعادل در همه امور پسنديده و حتى حكم عقل و بلكه نقل است؛ چنانكه در روايات به اين موضوع اشاره شده است: «خيرالامور اوسطها». بنابراين، اختصاصى به انفاق ندارد، بلكه همه عبادات واجب و مستحب را شامل مىشود. عدم رعايت تعادل در انفاق، طبق برداشت از آيه شريفه مورد بحث (فرقان: 67) حرام است و در مقابل، رعايت آن واجب؛ اما هر يك از اين دو داراى مراتبى هستند. مؤمن واقعى كسى است كه سر بر فرمان مولا دارد و هرچه را او حكم براند اطاعات كند؛ نه گامى پيش نهد و نه گامى پس.
تمام مكاتب اخلاقى، به ويژه اسلام، به نوعى بر اعتدال و رعايت حدّ وسط صحّه گذاشته و بدان توصيه كردهاند. از انجام امور ـ واجب يا مستحب ـ توجه به تكاليف و وظايف متزاحم لازم است؛ چراكه گاهى پرداختن بيش از حد به يك وظيفه موجب بازماندن از وظيفهاى مهمتر مىشود.
كليدواژهها: عبادالرحمان، انفاق، زيادهروى، اعتدال، تزاحم.
مقدّمه
«وَ الَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَاما.»(فرقان: 67)
در جلسات اخير، درباره آيات شريفه آخر سوره فرقان، كه در وصف عبادالرحمان هستند، عرايضى تقديم كرديم تا به اين آيه شريفه رسيديم كه ترجمه تحتاللفظى آن روشن است.
ويژگىهاى عبادالرحمان
5. انفاق متعادل
يكى از اوصاف عبادالرحمان اين است كه در مقام انفاق، نه اسراف مىكنند و نه بخل مىورزند. بين اين دو، افراط و تفريط، حدّ وسطى را رعايت مىكنند؛ رعايت اعتدال و قوام كه مساوى است با عدل و وسط. درباره اين آيه شريفه، دو وجه تفصيلى يا دو قول وجود دارد. برخى آن را اينگونه معنا كردهاند كه منظور از «انفاق» همان انفاق مصطلح است كه در ذهن عموم ما وجود دارد. «انفاق» يعنى: پول دادن به ديگران كه انفاق واجبى است؛ پرداخت زكات و وجوهات شرعى واجب. انفاقهاى مستحبى هم هستند كه هر بذل و بخششى، بخصوص وقتى براى خدا باشد، مطلوب است. پس گفتهاند: اين آيه تأكيد مىكند كه در مقام انفاق، اعتدال را رعايت كنيد.
نظيرش در يك آيه ديگر هم هست كه شايد از اين جهت روشنتر باشد؛ در سوره اسراء، خطاب به پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله مىفرمايد: «وَ لاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَ لاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوما مَحْسُورا» (اسراء: 29)؛ يعنى نه دستت را به گردنت ببند و نه خيلى گشادهدستى كن. هر دو تعابير كنايى هستند؛ يعنى نه چنان دست
خودت را ببند كه به هيچ كس چيزى ندهى؛ امساك كنى، بخل بورزى، و نه چنان گشادهدستى كن كه ديگر چيزى نداشته باشى و مورد ملامت قرار بگيرى. گفتهاند: منظور اين است كه عريان باشى؛ يعنى آنچنان نباش كه در مقام انفاق، هر چه دارى بذل و بخشش كنى كه چيزى براى خودت نماند، به گونهاى كه اگر ديگرى رسيد و مىخواهى به او انفاق كنى چيزى نداشته باشى. شأن نزولى هم براى اين آيه ذكر كردهاند كه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلههمه آنچه را در اختيار داشتند به فقرا دادند، سپس فقير نيازمندترى پيدا شد، به گونهاى كه دلشان مىخواست بتوانند كمك كنند ولى ديگر چيزى نداشتند به او بدهند و شايد ـ مثلاً ـ در دلشان گذشته بود كه كاش به ديگران كمتر مىدادند تا براى اين هم چيزى مىماند. اين آيه نازل شد كه در مقام انفاق ـ به حسب نقلى كه هست ـ آنچنان گشادهدستى نكن كه ديگر چيزى برايت نماند تا اگر بعدتر كسى نياز ضرورى داشت و به تو مراجعه كرد دست خالى نباشى و بتوانى به او هم كمك كنى. اين يك تفسير براى اين آيه است.
بعضىها گفتهاند: اين يك دستور اخلاقى يا ارشاد عقلى است كه در مقام بذل و بخشش، نه زيادهروى كن، نه بخل بورز؛ اعتدال را رعايت كن، حتى در مقام انفاق و بخشش به ديگران. براى تقريب به ذهن، تعبير «اقتصاد»، كه امروزه وزارتخانهاى هم به اين نام ناميده مىشود يا علمى به اين نام وجود دارد، جايگزين مناسبى است. اصل لغوى اين واژه به معناى «ميانهروى» است. در قرآن داريم: «فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ» (لقمان: 32) كه در وصف عدهاى از بندگان شايسته خداست. اميرالمؤمنين عليهالسلام در خطبه همّام، در وصف متقين فرمودند: «ملبسهم الاقتصاد»؛1 يعنى روششان ميانهروى است. پس «اقتصاد» يعنى: ميانهروى. حتى در اصول كافى هم بابى داريم به نام «باب الاقتصاد فى العبادة»؛ يعنى حتى در عبادت هم نبايد زيادهروى كرد، بايد حد نگه داشت، ميانهرو بود. اقتصاد حتى در عبادت هم مطلوب است. منظورم اين است كه اگر آيه را كسانى اينجور تفسير كردند كه در مقام انفاق هم ميانهروى كنيد به خاطر اين است كه براى مواضع بعدى دستخالى نمانيد. اين تعجبى ندارد، يك تدبير عقلايى است كه آدم براى اينكه كارش را تدبير كند و مصلحت را در نظر بگيرد و آيندهنگر باشد، نبايد همه چيز خود را انفاق كند. بايد توجه داشته باشد كه فردا ممكن است كسى بيايد كه نياز شديد