لیبرالیسم با خوش بینی به سرشت انسان و نهادهای بین المللی، یکی از رهیافت های کلان در روابط بین الملل برای برقراری امنیت جهانی است. این نظریه با تکیه بر مبانی لیبرالی و تجویز راه کارهای سیاسی به دنبال اهدافی مانند آزادی، صلح و رفاه در سیاست بین الملل می باشد. این مقاله با هدف نقد نظریه لیبرالی امنیت و بیان ناکارآمدی آن در جهت ایجاد صلح و امنیت بین الملل، با روشی تبیینی و انتقادی، به تحلیل ساحت های سه گانه مبانی، اهداف و راه کارهای نظریه لیبرالی امنیت می پردازد و ناکارآمدی آن را از منظر اسلامی بررسی می کند. روند تاریخی نشان می دهد، اتخاذ مبنای فردیت انسان با هدف دستیابی به رفاه مادی از طریق نهادهای وابسته، و رویکرد ناعادلانه در اعمال راه کارها، نه تنها امنیت جهانی را محقق نکرد، بلکه موجب افزایش ستیزهای بین المللی و منطقه ای نیز گردیده است.