در تبین رویکرد فلاسفة مسلمان به مسئلة شر باید گفت، فارابی اولین کسی بوده که به این مسئله پرداخته است. او بین شرور طبیعی و ارادی فرق قائل شده است. پس از وی ابن سینا رویکردی نیستی انگارانه به مسئلة شر داشته که به صورت مفصل در جوانب مختلف به این مسئله پرداخته است. پس از ابن سینا غالباً همین رویکرد برای فلاسفه بعدی ازجمله سهروردی، صدرالمتألهین، علامه طباطبائی، شهید مطهری، آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح مورد توجه بوده است. در این پژوهش با روشی توصیفی و بعضاً تحلیلی به دست می آوریم که فلاسفه اسلامی در حل مسئلة شر راه حلی ترکیبی را بیان می کنند. آنها شر را یک امری عدمی و نسبی می دانند که لازمة عالم مادی است. آنها قائلندکه براساس حکمت خداوند متعال در خلق نظام احسن هستی، شرور نسبت به خیر کثیر این عالم، قلیل می باشند و این شرور در بردارنده فوائد کثیری در عالم هستند.