تبيين معرفتشناختي واقعگرايي، مباني و مؤلفههاي آن در گزارههاي اخلاقي
ضمیمه | اندازه |
---|---|
3.pdf | 221.83 کیلو بایت |
سال سي و يكم، شماره ششم، پياپي 297، شهريور 1401، ص 19ـ26
نوع مقاله: ترويجي
* حسن رهبر/ استاديار گروه فلسفه و حکمت اسلامي دانشگاه سيستان و بلوچستان h_rahbar@theo.usb.ac.ir
كاظم موسيخاني / استاديار گروه الهيات دانشگاه گنبد كاووس kmusakhani@gonbad.ac.ir
دريافت: 20/02/1401 پذيرش: 08/06/1401
چکيده
يکي از ديدگاهها پيرامون چيستي گزارههاي اخلاقي، واقعگرايي است. در باور واقعگرايان، وراي گزارههاي اخلاقي واقعيتي نهفته است و ارزش صدق و کذب آنها خارج از اذهان ماست. به تعبيري، اينکه ما چگونه ميانديشيم در وجود گزارههاي اخلاقي و اصالت و واقعيت آنها بيتأثير است. باور به واقعگرايي بر مبناي ديگري استوار است که از آن به شناختگرايي تعبير ميکنند. شناختگرايان بر اين باورند که اولاً احكام اخلاقي صدق و كذبپذيرند و ثانياً صدقشان در نهايت بهوسيلة واقعيتهاي در دسترس، بهدست ميآيد. آن سوي واقعگرايي، ناواقعگرايي و در نتيجه، ناشناختگرايي است که عواقبي همچون افتادن در دام نسبيت و بيمعنايي احکام اخلاقي را در پي دارد. مقاله ميكوشد به روش کيفي، توصيفي و تحليلي مبتني بر منابع کتابخانهاي به تبيين هويت معرفتشناسانة گزارههاي اخلاقي بپردازد و ضمن بيان تعريف و مباني واقعگرايي، نتايج ناواقعگرايي را بيان کند.
كليدواژهها: فلسفة اخلاق، واقعگرايي، ناواقعگرايي، شناختگرايي، ناشناختگرايي.