معرفت، سال سی و یکم، شماره نهم، پیاپی 300، آذر 1401، صفحات 5-8

    مراتب و انگیزه‌های ارزش اخلاقی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    آیت الله محمدتقی مصباح یزدی / *استاد - ریاست محترم مؤسسه / mesbah@mesbahyazdi.ir
    چکیده: 
    در اسلام شرط قبولی اعمال و رسیدن به حد نصاب ارزش، ایمان به خدا و جهان آخرت است. اما این سخن بدان معنا نیست که در اسلام سایر اعمالی که حسن فعلی دارند، بی ارزش اند؛ زیرا ممکن است برخی اعمال ارزش هایی زیر حد نصاب داشته باشند و درعین حال انسان را برای ترقی معنوی آماده کنند. در مقابل، اگر رفتاری دارای حسن فعلی باشد، اما ناشی از کفر و عناد باشد، حتماً ارزش منفی دارد و نه تنها در عالم آخرت که محل ظهور ارزش ها، پاداش ها و فضیلت هاست، هیچ نتیجة مثبتی برای فاعل آن نخواهد داشت، بلکه مستحق عذاب نیز خواهد شد. برای مثال، اگر فرد مؤمنی گناهان کوچکی مرتکب شده باشد، هرچند ایمانش محفوظ است، اما به همان اندازه از کمال نهایی دور خواهد شد؛ زیرا این گناهان کم کم او را از فضای معنوی و الهی دور کرده، به وادی دیگری سوق می دهد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Levels and Motivations of Moral Value
    Abstract: 
    Abstract In Islam, the condition for the acceptance of actions and reaching the quorum of value is faith in God and the hereafter. This does not mean that other deeds with goodness in action (hosn-e fe’li) are worthless in Islam, because some actions may have values below the quorum but they may still prepare man for spiritual advancement. On the other hand, if a behavior has goodness in action but is the result of disbelief and obstinacy, it definitely has a negative value, i.e. it will not have any positive results in the hereafter where values, rewards and virtues appear, and it will lead to punishment. For example, if a believer commits minor sins, although his faith is preserved, he will be far from ultimate perfection, because these sins gradually drive him away from spirituality and godliness.
    متن کامل مقاله: 
    مراتب متفاوت انگيزه و ارزش
    اعمالي که به حد نصاب ارزش رسيده‌اند و از نظر خداوند ارزش اصيل محسوب مي‌شوند، مراتبی بسيار متفاوت دارند؛ گرچه ممکن است انسان نتواند اين مراتب را به‌درستي تشخيص دهد و درنتيجه آنها را شبيه هم بداند. در آيات و روايات اشاراتي دربارة اين تفاوت درجات و فاصلة ميان برخي درجات از يکديگر وجود دارد. البته در برخي موارد، خود انسان نيز با کمي دقت در حالات خود، مي‌‌تواند اين تفاوت را احساس کند. مثلاً دربارة حالات بعضي بزرگان آمده است که با شنيدن نام مبارک سيدالشهدا‌ و به شوق زيارت کربلا، ديدگانشان از اشک پُر مي‌شد، يا اينکه با ياد جهنم لرزه بر اندامشان مي‌افتاد. علتْ این است که حالات انسان در مقابل اين‌ مسائل متفاوت است؛ زيرا مراتب خوف تفاوت مي‌کند.
    قرآن کريم و روايات معصومان انگيزه‌هاي اعمال را دست‌کم به سه بخش تقسيم مي‌کنند: 1. خوفاً من النار؛ 2. طمعاً في الجنه؛ 3. ابتغاء مرضات الله (حشر: 20؛ توبه: 72)؛ که هريک از دسته‌هاي اول و دوم، بسته به ميزان انگيزه‌اي که براي انجام کار ايجاد مي‌کنند، درجات متفاوتي دارند، و کسب رضاي الهي نيز با ميزان معرفت انسان به خدا و محبت او به خدا ارتباط مستقيم دارد.
    خداوند هر کسي را که در مسير هدايت و تربيت قرار گيرد، به اندازة همت و کوشش او در اين راه، و تا رسيدن به عالي‌ترين مراتب فضيلت، کمک و تشويق مي‌کند: «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقينَ وَالشُّهَداءِ وَالصَّالِحينَ وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفيقا» (نساء: 69)؛ کساني که از خدا و پيغمبر اطاعت مي‌کنند، رفيق انبيا، صديقين، شهدا و صالحان مي‌شوند، و اينها چه خوب رفيقاني هستند. اين آيات حتي به انسان‌هاي عادي مژدة دستيابي به مقام انبيا يا دست‌کم مهماني آنها را مي‌دهد. اما خداوند مانند هر مربي ديگري، براي تربيت مردم، آنها را تشويق مي‌کند تا با همت‌ بلند و آمادگي کامل، براي دستيابي به مقامات عالي‌تر بکوشند و در مسير حرکت به‌سوي کمال، خستگي و سختي‌هاي راه را تحمل کنند.
    يک مربي حکيم براي تربيت فرزندان خويش در جهت کسب علم، ايمان و اخلاق نيک، ابتدا آنان را با چيزهايي که مي‌پسندند و مقتضاي سن آنهاست، تشويق می‌کند؛ زيرا کودک را بايد با همان بيان و ابزاري تشويق کرد که برايش انگيزش ايجاد مي‌کند. به‌تدريج که عقل و درک او بيشتر شد، اسباب تشويق نيز متناسب با آن، رشد خواهد کرد؛ مثلاً هنگامي که ارزش احترام به بزرگ‌ترها را درک کرد، براي او از ميزان ارزش عزيز بودن نزد خدا سخن گفت، و اگر جز اين باشد، تأثيري نخواهد داشت.
    خداوند متعال نيز از همين روش براي تشويق مردم به کارهاي خوب و رسيدن به فضایل عالي استفاده کرده است، و ابتدا به بهشت و نعمت‌هاي آن وعده مي‌دهد، سپس مي‌فرمايد: «وَرِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ» (توبه: 72)؛ خشنودي خداوند از بهشت و نعمت‌هاي آن بالاتر است. چنين روش تربيتی حکيمانه‌اي است که مؤثر خواهد بود و غير آن، تأثيري نمي‌بخشد.
    برخي با اين سوءتفاهم که ويژگي‌ها و نعمت‌هايي که قرآن دربارة بهشت و جهان آخرت بيان کرده، صرفاً براي تشويق مردم به انجام کارهاي خير است، آنها را واقعي نمي‌دانند و از ديد آنها، واقعيت جهان آخرت همان نورانيتي است که در مقام قرب الهي براي انسان پيدا مي‌شود.
    اين پندار، اشتباهی بسيار بزرگ است؛ زيرا گرچه اين امور وعده‌هاي خداوند براي تربيت ابتدايي انسان‌هایند تا در مسير رشد و تکامل قرار گيرند و به معارف بالاتر دست يابند، خود نيز واقعيت دارند. اين نهايت لطف الهي است که براي سير انسان مراتبي قرار داده است که همه واقعيت دارند. البته استفاده کردن و لذت بردن از هريک از اين مراتب، براي اشخاص متفاوت است. به‌طور مثال، لذت خوردن يک لقمه غذا از دست انسان بزرگ و وارسته‌اي مانند مقام معظم رهبري فقط به اين عنوان که از دست مبارک ايشان است، با خوردن همان غذا از دست ايشان براي رفع گرسنگي، بسيار متفاوت است. غذا همان غذاست، اما لذت‌ها با هم قابل مقايسه نيست. از آن بالاتر، لذت خوردن تکه‌نان خشکی است از دست ايشان افتاده که لذيذتر از تمام غذاهاي لذيذي است که تاکنون خورده‌ايم.
    بنابراين تمام وعده‌ها و وعيدهاي مادي که در قرآن آمده است، جزء‌به‌جزء حقيقت دارد. اما انسان تشنه‌ فقط آب مي‌نوشد و از سيراب شدن لذت مي‌برد؛ اما کسي که لطف و عنايت الهي را به خويش مي‌بيند، به شکرانة جايگاهي که در بهشت برين به وي عطا شده است، از خوردن آب لذتي فراتر از شخص تشنه می‌برد.
    قرآن وقتي شربت گواراي خوش‌طعم و خوش‌بويي را معرفي مي‌کند، مي‌گويد چاشني زنجبيل دارد: «وَيُسْقَوْنَ فِيهَا کَأْسًا کَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلاً» (انسان: 17)؛ در بهشت از شربتي خواهند نوشيد که طعم زنجبيل دارد. اما از همين شربت، اشخاص گوناگون لذت‌هاي متفاوت مي‌برند: برخي براي رفع تشنگي مي‌نوشند و از آن لذت مي‌برند؛ عده‌اي هم آن را شربتي مي‌بينند که در دار کرامت خدا به دست بندگان شايستة خدا با احترام به آنها نوشانده می‌شود. اين لذت با آن لذت‌ بسيار تفاوت دارد.
    در مورد جهنم نيز واقعيت عذاب را با تبديل شدن پوست سوخته‌شده به پوست جديد و استمرار عذاب، چنين بيان مي‌کند: «کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ» (توبه: 72)؛ هر وقت پوست بدن آنها سوخت و خاکستر شد، مجدداً به پوست جديد تبديل مي‌شود، تا دوباره طعم عذاب را بچشند؛ و اين عذاب، پیوسته ادامه مي‌يابد.
    لذت‌هاي مادي و معنوي
    کساني ‌که معرفت بالايي دارند، لذت‌هاي ديگري غير از مزه و طعم نعمت‌هاي مادي را مي‌چشند. نقل است که از آيت‌الله قاضي پرسيدند: در بهشت انواع خوراکي‌ها، پوشاک، همسر زيبا، مناظر زيبا، گل‌هاي زيبا و... وجود دارد؛ ولی آيا نماز هم هست؟ ايشان پاسخ داده بود: من بهشتي را که نماز نداشته باشد، دوست ندارم. شايد معناي اين سخن اين باشد که لذت نمازي که من مي‌خوانم، از همة آن نعمت‌هاي بهشتي بيشتر است. امثال ايشان، نه پيغمبر بودند، نه امام معصوم؛ بلکه انسان‌هاي عادي بودند که در مکتب‌ آن‌ بزرگواران درس خواندند و از دستورهایشان اطاعت کردند و به اين مقام‌ رسيدند.
    بنابراين قرآن در مقام تربيت، مراتب اشخاص را مدنظر قرار مي‌دهد. البته آيات الهي به‌گونه‌اي تنظيم شده‌اند که همة انسان‌ها در هر درجه و مقامي بتوانند از آنها استفاده کنند. خداوند متعال در سورة «جن» مي‌فرمايد: «وَأَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَي الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً» (جن: 16)؛ ]فرستادگاني از جن گفتند: شنيده‌ايم که بعد از تورات موسي کتابي نازل شده و در آن آمده است که[ اگر بر راه صحيح استقامت کنند و پابرجا بمانند، آب گوارايي به آنها خواهيم نوشاند. نوشيدن آب بهشتي به‌عنوان يک وعدة الهي، اولين پاداش براي کساني است که خدا و پيامبرش را اطاعت کردند و کار نيک انجام دادند. البته لذت چشيدن آب گواراي بهشتي زماني مشخص مي‌شود که تشنگي محشر به‌درستي درک شود. سپس اين آب گوارا به شربتي تبديل خواهد شد که با زنجبيل مخلوط و معطر است، و مخصوص انبيا، اولياي خدا و محبين راستين آنهاست.
    براي درک کثرت نعمت‌هاي بهشتي، خداوند مي‌فرمايد: «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا... أَنْهَارٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ» (محمد: 15)؛ در بهشتي که به متقين وعده داده شده است، نهرهايي وجود دارد که در آن، شيري جاري است که فاسد و ترشيده نمي‌شود؛ «جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» (بروج: 11)؛ باغ‌هايي که از زير آنها رودها جاري است؛ «أَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّي» (محمد: 15)؛ نهرهایي از عسل مصفا؛ «لحم طير مما يشتهون» (واقعه: 23)؛ گوشت پرندگان هرچه بخواهند؛ «أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ» (نساء: 57)؛ زوج‌هاي مطهر و پاکيزه؛ «وَحُورٌ عِينٌ» (واقعه: 22)؛ «و حورالعين»؛ و هرچيزي که کمابيش انسان‌ها ـ بخصوص مخاطبان قرآن که عرب‌زبان بودند و در محيط عربستان زندگي مي‌کردندـ از آن لذت مي‌برند.
    اينها‌ لذت‌هاي مادي واقعي است که خداوند در قرآن از آنها ياد کرده؛ اما مهم‌تر از آنها، نعمت‌هاي روحي و معنوي و لذت‌هايي است که قابل اندازه‌گيري با محسوسات نيستند. بهترين راه براي بهره‌گيري از چنين نعمت‌هايي، کسب معرفت و محبت به اوليای الهي است. خداوند براي اينکه مردم را به اصل دين دعوت کند و در انجام واجبات اولية دين به آنها انگيزه دهد، از اين عوامل تربيتي غفلت نکرده است.
    راهکارهاي قرآن برای تقويت ايمان انسان‌ها
    بسياري از انسان‌ها به خدا ايمان دارند و او را ناظر بر اعمال خود مي‌دانند. اما با وجود اين، مراقب اعمال و کردار خود نيستند و اين ايمان، در زندگي آنها ظهور و بروز نکرده است. اين وضعیت از ضعف ايمان آنها نشئت گرفته است. ضعف ايمان موجب غفلت انسان و درنتيجه عدم توجه به حضور خدا خواهد شد؛ و اين عدم توجه موجب خواهد شد که سياهي هوس‌هاي شيطاني در او نفوذ کند و او را از اطاعت و انجام فرمان‌های الهي بازدارد. به همين جهت، براي عده‌اي انجام دادن و تکرار کردن بسياري از گناهان آسان است؛ درحالي‌که کساني هم بودند که حتي از ارتکاب يک گناه در طول عمرشان واهمه داشتند.
    خداوند در قرآن ماجرای حضرت داوود با دو برادر را نقل مي‌کند. يکي از آنها به حضرت داوود، که مقام قضاوت داشت، عرض کرد: «إِنَّ هَـذَآ أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَکْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ» (ص: 23)؛ برادرم 99 گوسفند دارد و من فقط يک گوسفند دارم؛ اما برادرم به من گفته است که آن را هم به من واگذار کن. «قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَي نِعَاجِهِ»؛ [حضرت داوود] فرمود: [اين سخن بيجايي است.] او با اين‌ درخواست، به تو ظلم کرده است. سپس فرمود: «وَإِنَّ کَثِيراً مِّنَ الْخُلَطَآءِ لَيَبْغِي بعضهم علي بعض»؛ بسيار رخ می‌دهد که افراد در معاشرت با يکديگر، به هم از اين‌ دست ظلم‌ها مي‌کنند. مواظب باشيد به هم ظلم نکنيد. حضرت داوود پس از رفتن آن‌ دو برادر متوجه شد که بدون تحقيق در خصوص ادعاي برادر اول و درخواست شاهد از سوي او بر اين ادعا، به نفع او و عليه برادر دوم سخن گفته و او را ظالم خطاب کرده است. ازاين‌رو جناب داوود سال‌ها به‌ سبب اين قضاوت عجولانه، در پيشگاه الهي ناراحت و گريان بود (مكارم شيرازي و ديگران، 1381، ج 19، ص 249؛ قرطبي، 1364، ج 16، ص 165).
    طبيعي است که همة انسان‌ها ايماني مانند ايمان سلمان و امثال او ندارند. اما شيوه‌هاي تربيتي قرآن به‌گونه‌اي است که هر انساني را با هر ظرفيت و توانايي، در مسير رشد و هدايت قرار مي‌دهد و بر ايمان او می‌افزاید.
    براي گروهی از مردم وعده‌هاي دنيوي بيش از وعده‌هاي آخرتي مؤثر است، و بيماري‌ها و سختي‌هاي دنيوي براي آنها سوزناک‌تر از سوختن در عذاب جهنم است. چه‌بسا برخي دردهاي جسماني در انسان، او را به کفر نزديک مي‌کند. بنابراين خداوند که به احوال بندگانش آگاه است، براي اينکه آنها از هدايت محروم نمانند و به‌تدريج ايمانشان تقويت شود، به آنها آباد شدن زندگي‌ دنيايي را وعده مي‌دهد. مثلاً نجات از خشک‌سالي و نزول باران و سرسبزي و پرباري درختان را وعده مي‌دهد: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري‌ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ...» (اعراف: 96) تا باور کنند که ايمان و عمل آنها باعث افزايش و وسعت روزي در همين دنيا خواهد شد. بر اين اساس، عمل به دستورهای دين، در زندگي انسان اثر طبيعي دارد و حتي اگر کساني به‌خاطر افزايش روزي خود به دستورهای دين عمل کنند، روحشان اندکي تصفيه مي‌شود و دين و وعده‌هاي آخرت را نيز جدي‌تر مي‌گيرند. به همين سبب، براي تشويق مردم مي‌فرمايد: اگر به دستورهای خدا عمل کنيد، در همين دنيا نيز رزق شما افزايش می‌يابد. نیز در جايي ديگر وعدة آب غَدَق مي‌دهد: «وَأَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَي الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً» (جن: 16)؛ ]‌اي پيامبر، بگو: به من وحي شده است که[ اگر جن و انس در آن راه (تسليم خدا بودن) پايداري کنند، ما آبي فراوان که بنوشند (رزق فراوان)، در اختيارشان مي‌گذاريم. اين وعدة الهي، انگيزه خواهد شد تا آنها از خدا اطاعت کنند. اثر طبيعي اطاعت از خدا، نزديکي به اوست. کسي که طعم قربة الي الله را چشيد، ديگر به نعمت‌هاي دنيوي و مادي اهميت نمي‌دهد، و اين همان تربيت الهي است.
    خداوند براي دعوت به جهاد نيز از همين روش استفاده کرده است. بعد از گذشت سيزده سال از بعثت پيامبر اسلام و تحمل سختي‌هاي فراوان و با افزايش تعداد مسلمانان، خداوند اجازة جهاد صادر فرمود: «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَي نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ» (حج: 39). سپس براي اينکه انگيزة آنها براي جهاد و مبارزه بيشتر شود، به آنها وعدة پيروزي و دستيابي به غنایم فراوان مي‌دهد: «وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ کَثِيرَةً تَأْخُذُونَهَا» (فتح: 20)؛ خدا به شما وعده مي‌دهد که غنيمت‌هاي زيادي از اين جنگ مي‌بريد. «وَأُخْري تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَريبٌ» (صف: 13)؛ و چیز دیگری که آن ‌را هم دوست داريد، نصرت و ياري خداوند در [جنگ و] پیروزی قریب‌الوقوع سپاه اسلام است. نکتة تربيتي اين وعده آن است که به محض تحقق وعدة الهي، محبت او در دل‌ها افزون، و درنتيجه ايمان به خدا و اطاعت از او بيشتر خواهد شد.
    * این مقاله قلمی شده درس اخلاق استاد علامه مصباح یزدی (ره) برای طلاب علوم دینی در دفتر مقام معظم رهبری در قم است.

     

    • قرطبي، محمدبن احمد، 1364، الجامع الاحكام القرآن، تهران، ناصر خسرو.
    • مكارم شيرازي، ناصر‌ و همكاران، 1381، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح یزدی، آیت الله محمدتقی.(1401) مراتب و انگیزه‌های ارزش اخلاقی . فصلنامه معرفت، 31(9)، 5-8

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    آیت الله محمدتقی مصباح یزدی."مراتب و انگیزه‌های ارزش اخلاقی ". فصلنامه معرفت، 31، 9، 1401، 5-8

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح یزدی، آیت الله محمدتقی.(1401) 'مراتب و انگیزه‌های ارزش اخلاقی '، فصلنامه معرفت، 31(9), pp. 5-8

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح یزدی، آیت الله محمدتقی. مراتب و انگیزه‌های ارزش اخلاقی . معرفت، 31, 1401؛ 31(9): 5-8