معرفت، سال سی و دوم، شماره ششم، پیاپی 309، 1402، صفحات 5-7

    عوامل تحقق ایمان *

    نویسندگان:
    چکیده: 
    ایمان براساس منابع اسلامی، ارزش اصیلی است که موجب سعادت دنیا و آخرت انسان می شود و سایر ارزش ها درصورتی که دارای حد نصاب باشند، از لوازم، نتایج و شاخه های ایمان به شمار می آیند و اگر کمتر از حد نصاب باشند، انسان را در نیل به این ارزش اصیل کمک می کنند؛ هرچند خودبه خود موجب سعادت دنیا و آخرت نخواهند شد. برای تحقق ایمان، سه مؤلفه لازم است: ابتدا شناخت محتوا و متعلق ایمان؛ زیرا بدون شناخت، تحقق ایمان ممکن نخواهد بود؛ هرچند علم به تنهایی نیز کفایت نمی کند و چه بسا عالمانی که کافر بوده اند. نمونة بارز این دسته، فرعون و بالاتر از او ابلیس است. دومین مؤلفه، انگیزه برای ملتزم شدن به لوازم علم است. گاهی شرایط به گونه ای است که چنین انگیزه ای در انسان تحقق نمی یابد و به رغم وجود علم، چیزی مانع تحقق ایمان می شود، اما اگر آن معرفت حاصل شد و این مانع هم وجود نداشت، نوبت به مؤلفة سوم، یعنی تصمیم به التزام و عمل به لوازم شناخت می رسد. این همان عنصر اختیاری است که در ایمان وجود دارد. به دلیل عنصر اختیار است که ایمان ارزشی اصیل به شمار می آید و سایر ارزش های اخلاقی و الهی در سایة آن تحقق می یابد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Factors Contributing to the Realization of Faith
    Abstract: 
    Abstract Based on Islamic sources, faith is considered the true value which brings happiness in this world and the hereafter. Other values are considered as requirements, results, and branches of faith if they have certain criteria, and if not, they only help humans to achieve this true value without leading them to happiness in this world and the hereafter by themselves. Three components are necessary for the realization of faith: first, knowledge of true faith and its constituents, because the realization of faith will not be feasible without knowledge. However, possessing knowledge alone is not sufficient, because there have been disbelieving scholars. The obvious examples of this group are Pharaoh and Iblis. The second component is the motivation for being committed to the means of achieving knowledge. Sometimes the conditions for having the above-mentioned motivation are not favorable and despite possessing knowledge, one is hindered from having faith. But if the knowledge is acquired and the hindrance is removed, the third component, i.e. taking on commitment and acting in accordance with knowledge essentials, is dealt with, which is the free will that should exist in faith. Because of free choice and will power, faith is considered a true value and other moral and divine values are realized accordingly.
    متن کامل مقاله: 
    انگيزة فطري انسان
    در انسان انگيزه‌اي فطري وجود دارد که موجب مي‌شود در کسب خوبي‌ها و آنچه بِدان علاقه دارد و به نفع خود مي‌پندارد، بکوشد؛ و متقابلاً از آنچه نمي‌پسندد و زیانبار تشخيص مي‌دهد، بپرهیزد. براي انسان عاقل حتي احتمال ضرر نيز مهم است.
    بنابراين انگيزة اصلي انسان براي شناخت خدا و ايمان به او، همان انگيزة فطري جلب منفعت و دفع ضرر است که حتي در حيوانات نیز وجود دارد. این انگيزه‌ در انسان، حتي با اثبات اصول دين فرو نمی‌نشیند، بلکه انسان را به تلاش بيشتر وا‌مي‌دارد. چون ايمان ذومراتب است ـ که حتي محاسبة اختلاف آن مراتب بسيار دشوار است ـ فطرت نيز براي هر مرتبه از مراتب آن، طالب جلب منفعت و دفع ضرر است و در هر مرتبه، انسان را براي رسيدن به مرتبة بالاتر و کسب منفعت بيشتر تشويق مي‌کند. هيچ عاملي براي محدود کردن اين انگيزه وجود ندارد و تا زماني که اين مراتب وجود دارد و انسان مي‌تواند آنها را به‌دست آورد، فطرت انسان از او مي‌خواهد که آنها را کسب کند.
    ذومراتب بودن ايمان
    ذومراتب بودن ايمان، هم در محاورات عرفي پذيرفته شده و هم با دلايل عقلي و نقلي قابل اثبات است. بديهي است ايمان نوجواني که تازه خدا را شناخته و به او ايمان دارد، با ايمان کساني همچون سلمان و ابوذر يک‌سان نيست؛ زيرا ايمان اين نوجوان، نهال بسيار ضعيفي است که تازه بر قلب او روييده و هر لحظه ممکن است در معرض آفات قرار گيرد و بخشکد، اما اولياي خدا تا پاي جان از ايمانشان دست برنمي‌دارند.
    آيات قرآن ذومراتب بودن ايمان را به‌روشني بيان کرده‌اند. خداوند دربارة ايمان مؤمنان مي‌فرمايد: «هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّکِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ» (فتح: 4)؛ خدا در دل‌هاي مؤمنان آرامشي ايجاد مي‌کند تا بر ايمانشان بيفزايد. «لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ»، يعني بر آن ايمان اول آنها افزوده مي‌شود. همچنین در آية دوم سورة «انفال» در معرفي مؤمنان مي‌فرمايد: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»؛ مؤمنان کساني‌اند که وقتي از خدا ياد مي‌شود، دلشان مي‌لرزد و احساس ضعف و شرمندگي مي‌کنند؛ «وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا» (انفال: 2)؛ و وقتي آيات قرآن بر آنها تلاوت مي‌شود، بر ايمانشان افزوده مي‌گردد. نمونۀ برجستۀ ايمان قوي و بالا، ايماني است که در مادران شهدا ديده مي‌شود. انسان‌هاي معمولي اگر خاري در پاي فرزندشان برود، بی‌قرار می‌شوند، ولي گاه برخي مادران شهدا که چهار فرزند خود را به جبهه فرستادند و همه به شهادت رسیدند، باز هم محکم و استوار ایستاده‌اند و سخنشان این است که اگر چند فرزند ديگر هم می‌داشتیم، در راه اسلام فدا می‌کردیم، و مراقب‌اند از سَرِ ضعف ایمان حتي قطره‌اي اشک از چشمشان فرونريزد. روشن است که چنین کسانی داراي چه مرتبۀ بالايي از ايمان‌اند.
    بنابراين ايمان قابل افزايش است و اين افزايش نيز حد و مرزي ندارد.
    گفتنی است افزايش بر دو گونه است: گاهي افزايش به شدت يافتن است؛ همانند تفاوت رنگ شیء کم‌رنگ و شیء پررنگ یا تفاوت عطر کم‌بو و پربو؛ اما گاهي افزايش به اين است که چيزي به آن امر اول اضافه ‌شود. براي تقريب به ذهن، نهالي را که داراي ريشه، ساقه و برگ است، در نظر بگيريد. رشد اين نهال گاهي به اين است که همان ريشه، قو‌ي‌تر، ساقه‌اش محکم‌تر، و برگ آن بزرگ‌تر‌ شود. در اين صورت، افزايشي در نهال صورت گرفته است. گاهي نيز افزايش نهال به آن است که ريشه‌اي به ريشه‌هاي آن افزوده شود يا در تنه‌اش چند شاخة ديگر برويد و تعداد برگ‌ها افزايش یابد.
    در آية 2 سورة «انفال»، تعبير «زادتهم ايمانا» به ‌معناي شدت ايمان است؛ همچنين آية 165 سورة «بقره» که مي‌فرمايد: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ»، شدت ايمان را بيان مي‌کند؛ اما در آية 4 سورة «فتح»، تعبير «لِيَزْدادُوا إِيماناً مَعَ إِيمانِهِمْ» افزودن ايمان به ايمان را بيان مي‌کند و مي‌فرمايد: خداوند افزون بر ايمانشان، ايمان ديگري به آنها مي‌دهد. مثلاً فرض کنيد فردی به سبب کمالي که در کسي سراغ دارد، به آن شخص محبت پيدا کرده است. حال هرقدر آن کمال افزايش يابد، توجه و محبت این فرد به آن شخص نيز بيشتر خواهد شد. روشن است که اينجا دو محبت در کار نيست، بلکه همان محبت اول است که رشد کرده و شدت یافته است. تفاوت اين دو محبت، به ضعف و شدت است. اما گاهي افزايش اين‌گونه نيست. براي مثال، فردی که به سبب کمال علمي شخصي، به او علاقه‌مند شده بود، پس از مدتي پي مي‌برد که افزون بر آن کمال علمي، اين شخص داراي کمالات اخلاقي بارزي همچون سخاوت و شجاعت نيز هست، و از اين پس، بر علاقه و محبت او به آن شخص افزوده مي‌شود. روشن است که هریک از شناخت‌ها، محبت جديدي ايجاد مي‌کند. دربارة خداوند متعال نيز مسئله همين‌گونه است. گاهي انسان ابتدا فقط خدا را بدان سبب که آفرينندة او و ساير موجودات جهان است، دوست مي‌دارد؛ اما بعدها اين شناخت براي او حاصل مي‌گردد که اين خداي جهان‌آفرين، مهربان نيز هست و انسان را در مقابل آفت‌ها و آسيب‌ها حفظ مي‌کند؛ حکيم نيز هست و هرکاري را از سَرِ حکمت انجام مي‌دهد؛ و همین‌طور به‌تدريج بر ساير صفات کمالي و نيز نعمت‌هاي الهي واقف مي‌شود. بر اين اساس، به موازات افزايش آگاهي او به پروردگار، شاخه‌هايي از معرفت و ايمان در قلبش می‌روید و درنتيجه شکرش افزوده مي‌شود. حتي اگر بلايي هم به او رسيد، نه‌تنها جزع‌وفزع نمي‌کند، بلکه با صبر و تحمل، آن را براساس حکمت الهي مقدمه‌اي براي افزايش نعمت، يا ابزاري براي تکامل خود مي‌داند و از آن خشنود مي‌شود و از آن استقبال مي‌کند. توکل، صبر و رضا شاخه‌هايي از ايمان‌اند که در روايات به آنها اشاره شده است (ر.ك: كليني، 1407ق، ج 2، ص 60؛ صدوق، 1385، ص 371؛ مجلسي، 1411ق، ج 68، ص 153). کساني که در مقامات عالي بهشت، عند ربهم يرزقون‌اند، هدايايي را بي‌واسطه از دست خدا دريافت مي‌کنند و لذتي که از اين عنايت مي‌برند، بيش از لذتي است که از خود آن نعمت مي‌برند.
    عناصر افزايش ايمان
    هرقدر فطرت انسان نسبت به کسب و افزايش مراتب بالاتر ايمان بيدارتر و فعال‌تر باشد، ايمانش افزون‌تر خواهد شد. براي اينکه انسان فطرت خود را فعال و بيدار نگه دارد، می‌باید در جهت افزايش معرفت‌ خود به خدا بکوشد. اين کوشش می‌تواند از دوران کودکي و به واسطة هدايت‌هاي لساني والدين آغاز ‌شود و سپس با براهين قطعي و استدلال‌هاي خدشه‌ناپذیر ادامه یابد تا تمام شبهاتي که در اين زمينه مطرح است، دفع شود. اما وراي اين معرفت‌ها نورانيتي است که خدا در دل برخي انسان‌ها، که لياقت آن را یافته‌اند، ایجاد مي‌کند. پس عنصر اول ايمان، معرفت است، و معرفت جزءالعلة ايمان و شرط لازم براي آن است، و اگر انسان بخواهد ايمان خود را افزايش دهد، لازم است بر معرفت خود به خدا بيفزايد؛
    عنصر دوم انگيزه است. انگيزه نيز بر اثر اشتغالات زندگي انسان، شدت و ضعف پيدا مي‌کند. انسان‌ چيزهاي زيادي را دوست دارد و علاقه‌مند است از آنها بهره‌مند شود. اما گاهي عواملي موجب می‌شود که از کوشش براي دستيابي به آنها منصرف شود. مثلاً کسي که صبح زود به قصد زيارت حضرت معصومه از خانه خارج شده، در بين راه بر اثر سخنان يکي از دوستانش که در مسير با او ملاقات کرده است، از زيارت منصرف، و براي انجام دادن کار ديگري، مثلاً معامله‌اي پرسود، با او همراه مي‌شود. اگرچه ممکن است در اين همراهي، سود زيادي هم نصيبش شود، به هر حال، از انگيزة اصلي‌اش، یعنی زيارت حضرت معصومه محروم شده است. گاهي ممکن است کار انسان به‌جايي برسد که انگيزه‌اي فاسد و گناه‌آلود، مانع زيارت او شود. بنابراين لازم است افزون بر بالا بردن معرفت خويش به خدا، به آسيب‌ها نيز توجه داشته باشد و آنها را کاملاً بشناسد تا بتواند به‌موقع خود را از آنها در امان نگه دارد. بي‌اعتنايي به چنين آسيب‌هايي، موجب قوت گرفتن آنها خواهد شد؛ به‌گونه‌اي‌که بعدها شايد نتوان جلو آنها را گرفت. اگر انسان بر لب جوي حرکت کند، احتمال اينکه پايش بلغزد و در آن بيفتد، زياد است.
    بنابراين علاوه بر تقويت عوامل رشد و پايداري ايمان، می‌باید از عوامل مزاحم و مانع رشد ايمان نيز دوري کرد. اين دو عامل با يکديگر، زمينة افزايش ايمان را در انسان فراهم مي‌کنند. در اين راه باید به لطف‌ خدا نيز اميدوار بود: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّکِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ» (فتح: 4). بر اثر ايمان، لياقت نزول سکينه در دل انسان مؤمن ايجاد خواهد شد و زمينة کمال و رشد بيشتري براي او فراهم مي‌شود.
     

    * این مقاله قلمی شده درس اخلاق استاد علامه مصباح یزدی(ره) برای طلاب علوم دینی در دفتر مقام معظم رهبری در قم است.

    • صدوق، محمدبن علي، 1385، مجموعه رسائل، تحقیق طالب الزکی، قم، دار الموده.
    • كلینی، محمدبن یعقوب، 1404ق، الکافی، چ چهارم، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
    • مجلسي، محمدباقر، 1411ق، بحار الانوار، تحقیق و تعلیق محمدباقر محمودی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح یزدی، آیت الله محمدتقی.(1402) عوامل تحقق ایمان *. فصلنامه معرفت، 32(6)، 5-7

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    آیت الله محمدتقی مصباح یزدی."عوامل تحقق ایمان *". فصلنامه معرفت، 32، 6، 1402، 5-7

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح یزدی، آیت الله محمدتقی.(1402) 'عوامل تحقق ایمان *'، فصلنامه معرفت، 32(6), pp. 5-7

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مصباح یزدی، آیت الله محمدتقی. عوامل تحقق ایمان *. معرفت، 32, 1402؛ 32(6): 5-7