تحلیل ابعاد تربیت اجتماعی کودک بر اساس قرآن و نامه 31 نهج البلاغه
Article data in English (انگلیسی)
تحلیل ابعاد تربیت اجتماعی کودک
بر اساس قرآن و نامه 31 نهج البلاغه
فاطمه مرضیه حسینی کاشانی / دکترای علوم قرآن و حدیث دانشکده اصولالدين و پژوهشگر مرکز پژوهشهای اسلامي معصومیه
fama.hossini@gmail.com
نفیسه ثقفی / سطح 3 تفسیر مؤسسۀ آموزش عالی حوزوی معصومیه fama.hossini@gmail.com
دريافت: 12/12/1403 پذيرش: 25/02/1404
چکیده
بنا بر اهمیت تربیت در طول تاریخ، منابع اسلامی اعم از قرآن، روایات و آثار اندیشمندان مباحث گستردهای را به این مهم اختصاص دادهاند و در مباحث مربوط به تربیت اجتماعی توصیههای متعددی به مربیان داشتهاند، اما با توجه به اینکه اصطلاح تربیت اجتماعی قدمت چندانی ندارد در تراث مکتوب اسلامی، دادههای موجود در این قالب بیان نشدهاند. ازاينرو در این نوشتار سعی شده که با بهرهگیری از ظرفیتهای موجود در نامه ۳۱ نهج البلاغه که دیدگاه اسلام نسبت به تربیت اجتماعی را به بیان اميرالمؤمنين علي روایت میکند، ابعاد تربیت اجتماعی با روش توصیفی ـ تحلیلی بیان گردد و به مستندات قرآنی آن اشاره شود. یافتهها بیانگر آن است که در نامه 31 نهج البلاغه، مسائل ناظر به تربیت اجتماعی کودک در پنج بعد معرفت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، عدالت اجتماعی، احسان وسازندگی و تنظیم روابط و مقررات اجتماعی، تبیین شده است.
کلیدواژهها: تربیت اجتماعی، نامه 31 نهج البلاغه، تربیت فرزند، ابعاد تربیت.
مقدمه
تربیت از مسائلی است که در طول تاریخ، از جوامع بدوی تا متمدن مورد توجه بشریت بوده است، هر چند بروز و ظهور آن در مکاتب و ادیان و جوامع، متفاوت بوده است. در این میان تربیت فرزندان از اهمیت ویژهای برخوردار است، بهطوریکه آن را به دغدغهای اصلی و مهم برای والدین بدل کرده است.
گستردگی حیطۀ مطالعاتی تربیت در ابعاد تربیت جسمی، اخلاقی، عاطفی، اعتقادی و اجتماعی نمایان میشود و اگرچه هر یک دارای اهمیتی انکارناپذیر هستند، اما بعد تربیت اجتماعی، از مهم ترین ابعاد است؛ چراکه طبیعت خلقت انسان به طوری است که به زندگی در جمع گرایش دارد و بستر اجتماع محلی برای رفع نیازها و شکلگیری شخصیت اوست، از جامعه اثر میگیرد و بر آن اثر میگذارد و اگر تربیت صحیح صورت نگیرد، بروز مشکلاتی انکارناپذیر را برای فرد و اجتماع به همراه خواهد داشت.
بر این اساس، در منابع اسلامی، اعم از قرآن، روایات و آثار اندیشمندان دینی، مباحث گستردهای در زمینه مباحث مرتبط با تربیت اجتماعی وجود دارد و توصیههای متعددی به مربیان، اعم از والدین و هر کسی که امر تربیت به او واگذار شده است دارد، اما اصطلاح «تربیت اجتماعی» اصطلاحی است که قدمت چندانی ندارد و دادههای موجود در تراث مکتوب اسلامی با عنوان «تربیت اجتماعی» بیان نشده است. ازاينرو پژوهشگران متعددی بر آن شدهاند، این اطلاعات ارزشمند را بازخوانی و با تحلیل جوانب مختلف آن، برای بهرهگیری مخاطبان دوران معاصر، به زبان علمی روز عرضه کنند.
در این میان، نهج البلاغه بهعنوان یکی از کتب حدیثی معتبر، ظرفیت قابلتوجهی برای بیان دیدگاه اسلام نسبت به تربیت اجتماعی، به روایت اميرالمؤمنين علي دارد، بهویژه نامه 31 نهج البلاغه که نکات تربیتی ارزشمند و فراوانی ضمن آن بیان شده است.
پژوهشگران دیگری در زمینۀ تربیت اجتماعی به روایت نهج البلاغه، قلم زدهاند:
مقالۀ «تبیین مبانی و اصول تربیت اجتماعی در نهج البلاغه» (افخمی اردکانی، 1386)، به بیان مبانیای همچون کرامت، تأثیرگذاری، تأثیرپذیری و اصولی چون عزت، مسئولیت، اصلاح شرایط و روابط پرداخته است.
مقالۀ «تربیت اجتماعی از منظر نهج البلاغه» (انارینژاد، 1386)، به بررسی مفهوم، اهداف، اصول و روشهای تربیت اجتماعی پرداخته است.
مقالۀ «روشهای تربیت اجتماعی کودک بر اساس قرآن و نهج البلاغه» (حيدري، 1391)، روشهایی همچون پیشگیری، عبرتآموزی، تشویق، تنبیه را بیان کرده است.
پاياننامۀ «روشهای تربیت اجتماعی از دیدگاه نهج البلاغه» (اسماعیلیفر، 1390)، بعد از واکاوی تربیت اجتماعی از منظر حضرت علی و جامعهشناسی و روانشناسی، از روشهایی چون پرهیز از تحقیر، محبت و مهرورزی، ابراز توانایی، بهعنوان روشهای تربیت اجتماعی نام میبرد.
مقالۀ «بررسی تربیت مدنی از دیدگاه امام علی با تأکید بر نهج البلاغه» (بهرام، 1392)، از تحکیم ایمان و عقیده، ترویج اخلاقیات، عدالت و حقوق شهروندی بهعنوان چهار محور تربیت مدنی در نهج البلاغه نام میبرد و عوامل و مصادیق آنها را بیان میکند.
نويسنده در فصل چهارم کتاب روشهای تربیت اجتماعی کودکان و نوجوانان بر اساس قرآن و نهج البلاغه (زارع، 1397)، به بررسی ماهیت، اهداف، اصول و روشهای تربیت اجتماعی پرداخته است.
اما این آثار علمی، با تمرکز بر نامه 31 نهج البلاغه، ابعاد تربیت اجتماعی را به بحث نگذاشته و آن را تحلیل نکردهاند؛ حال آنکه این نامه بهتنهایی، ظرفیت بررسی دقیق در این زمینه را دارد و بیانگر آن است که امام در سفارشات خود به فرزندش امام حسن عنایت خاصی به نهادینه کردن اموری دارد که زندگی اجتماعی انسانها را به سمت تقرب الهی سوق میدهد. ازاینرو در این نوشتار این سؤال طرح شده که امام علی در نامه 31 نهج البلاغه چه ابعادی برای تربیت اجتماعی ترسیم میکند و برای هر بعد چه توصیههایی دارد؟
در مقاله حاضر، ابعاد مختلف تربیت اجتماعی، اعم از معرفت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، عدالت اجتماعی، احسان و سازندگی و روابط و مقررات اجتماعی به بحث گذاشته میشود.
1. مفهومشناسی
برخی مفاهیم مطرح در این مقاله که نیاز به توضیح دارند، به شرح زیر است:
1ـ1. نامۀ 31 نهج البلاغه
نامۀ 31، وصیتنامۀ حضرت در قالب نامهای طولانی، از پدری که در سن 60 سالگی است به فرزندش امام حسن مجتبی در سن 30 سالگی است و حاوی دستورالعملهای اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی و... است. انگیزه حضرت از نگارش این نامه، انجام مسئولیت خویش در ادبآموزی فرزند بیان میکند و میفرماید:
پیش از آنکه دلت سخت شود و خردت به امور دنیا مشغول شود، به ادب آموزیات پرداختم تا با اندیشهای استوار در کارها به امری روی آوری که مردمان کارآزموده تو را از طلب و آزمودن آن بینیاز ساختهاند، در نتیجه از رنج طلب آسوده گشته، دیگر محتاج آن نیستی که خود آزمون از سر گیری، از این رهگذر به تو فایدهای رسد که ما به آن دست یافتیم، و برایت چیزی آشکار شود که بسا بر ما پنهان بوده است (نهج البلاغه، 1390، نامه 31، ص581).
2ـ1. تربیت
تربیت مصدر باب تفعیل، از ریشه ربو یا ربب است (ابنفارس، 1404ق، ج2، ص483؛ راغب اصفهانی، 1412ق، ص340) در ریشه ربب معانی حضانت و سرپرستی (ابنمنظور، 1414ق، ج1، ص401)، اصلاح و همراهی و بر عهده گرفتن کار (ابنفارس، 1404ق، ج2، ص382)، ایجاد تدریجی و تکامل بخشیدن (راغب اصفهاني، 1412ق، ص377) وجود دارد. در ریشه ربو، معانی زیادت، رشد و نمو و علو به کار رفته است. وجه مشترک هر دو ریشه، کمالبخشی، اصلاح و رشد است. مفهوم تربیت در اصطلاح عبارت است از: پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونیای را که بالقوه در یک شیء موجود است به فعلیت درآوردن و ایجاد تعادل و هماهنگی میان آنها تا از این راه، متربی به حد اعلای کمال برسد (مطهری، 1380، ص56). اميرالمؤمنين علي تربیت را نوعی شکوفا نمودن استعدادهای درونی و فطری انسان معنا میکند و میفرماید:
خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود و هر چند گاه متناسب با خواستههای انسانها رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان بازجویند و نعمتهای فراموش شده را به یادآورند و با ابلاغ احکام الهی حجت را بر آنها تمام نمایند و توانمندیهای پنهانشده عقلها را آشکار سازند و نشانههای قدرت خدا را معرفی کنند (نهج البلاغه، 1390، خطبه 1).
3ـ1. تربیت اجتماعی
انسان اجتماعی زیست میکند و برای رفع نیازمندیهای خود ناگزیر است با گروهها و افراد مختلف جامعه ارتباط داشته باشد. پیچیدگیهای شخصیتی انسانها و ماهیت فردی و اجتماعی انسان، مسائل متعددی را برای او ایجاد میکند که لازم است برای چگونگی برخورد با این مسائل، تربیت شود. تربیت اجتماعی بهمعنای رشد ابعاد اجتماعی و شکوفا کردن استعدادهای مدنی و جمعی انسانهاست. پرورش جنبه یا جنبههایی از شخصیت انسان که مربوط به زندگی او در جامعه است تا از این طریق، به بهترین شکل، حقوق، وظایف و مسئولیتهای خود را نسبت به همنوعان خود شناخته و آگاهانه برای عمل به آنها اقدام کند (حاجی دهآبادی، 1377، ص115). بر این اساس، تربیت اجتماعی در گرو آشنایی با مفاهیم مختلف زندگی گروهی و مزایا و محدودیتهای زندگی اجتماعی و شناخت گروههای اجتماعی و ارزشها و معیارها و قوانین حاکم بر آنهاست. امام علی با عنایت به این بعد مهم زندگی انسان، مسلمانان را برادرانی معرفی میکند که دارای حقوق و تکالیفی نسبت به هم هستند و میفرماید: «هر حقی تو به گردن برادرت داری او هم بر گردن تو دارد» (ابنشعبه حراني، 1404ق، ص92).
بر این اساس تربیت اجتماعی، بدون شناخت فرصتها و تهدیدهای زندگی اجتماعی در وهله نخست و سپس تعیین موقعیت خود نسبت به اجتماع در قالب مسئولیتهای اجتماعی امکانپذیر نیست. در پژوهش حاضر تلاش شده بر اساس توصیههای اميرالمؤمنين علي به فرزندش امام حسن مجتبی، این دو مهم استنباط شود و در اختیار مربیان و کسانی که تربیت اجتماعی فرزندان جامعه بر عهده آنان است، قرار گیرد.
2. معرفت اجتماعی
از مقولات مهم دربارۀ انسان، حیات اجتماعی و نظامهای آن است، روابط انسانی سه بخش عمده دارد: رابطۀ انسان با خود، رابطۀ انسان با خدا، رابطۀ انسان با جهان، که روابط انسانی و مناسبات اجتماعی، بخشی از رابطۀ اخیر است که دشوارترین رابطه از نظر معرفتی و سختترین مناسبات از لحاظ علمی است (جوادی آملی، 1389، ص18).
دین اسلام آئینی اجتماعی است و هیچ بخشی از زندگی انسان یافت نمیشود که موضوع زیست اجتماعی در آن لحاظ نشده باشد و در بیان احکام دینی، مصالح اجتماعی بیان نشده باشد. ازاينرو قرآن کریم علاوه بر اینکه به زندگی فردی و تربیت فرد در تهذیب باطن و تعدیل رفتار اهتمام دارد، بر زندگی جمعی نیز تأکید فراوان دارد و در کنار واژگانی همچون قوم، قبیله، شعب، عشیره، ناس، امت، ملت که مفهوم جامعه را میرساند، به بیان احکام فقهی، حقوقی و اخلاقی میپردازد که نشان از اهمیت موضوع و اهتمام قرآن به امور اجتماعی دارد (جوادی آملی، 1389، ص31ـ39).
زندگی اجتماعی، موقعیتهای مختلفی را پیش پای انسان قرار میدهد؛ چراکه نحوۀ مواجهۀ او مهم است. ازاينرو لازم است مربی، متربی را با فرصتها و تهدیدها آشنا سازد.
1ـ2. آشنایی با فرصتهای زندگی اجتماعی
طبق آیۀ «وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا» (زخرف: 32)؛ درجات بعضی را برتر از بعضى قرار داديم تا یکديگر را به خدمت گيرند.
زندگی افراد با یکدیگر پیوند دارد، خداوند استعدادها و ارزاق، اموال، صفات، قدرتها و خلاقیتها را میان بندگانش تقسیم کرده است، تا انسانها تسخیری متقابل داشته و نیازمند یکدیگر باشند و بستر جامعه، زمینه بروز این تفاوتها و بهرهگیری و تأمین نیازهاست (جوادی آملی، 1389، ص33).
با توجه به این مطلب فرصتهای زندگی اجتماعی در چند مورد خلاصه میشود:
الف. شکوفایی استعدادها
هیچ فردی بهتنهایی، توانایی باز کردن ابعاد و به فعلیت رساندن نیروها و استعدادهای خود را ندارد، اگر فرد مستعد از جامعه کنارهگیری کند یا فضای اجتماع نامساعد باشد، موجب از بین رفتن اندیشهها و بارقههای سودمند خواهد شد (خیری، 1393، ص89).
قرآن ضرورت زندگی اجتماعی و عدم گوشهنشینی را برای داشتن جامعهای پاک و الهی، با مبانی اجتماعی که صبغۀ توحیدی دارد، در ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اعتقادی و... مورد توجه قرار داده است و بر مبنای توحید و معادباوری، عدالت، کرامت و تألیف قلوب، ایجاد روابط صحیح و سالم را که ضامن سلامت و سعادت افراد است در دسترس افراد مستعد قرار داده است.
ازاينرو رشد، کمال و شکوفایی افراد، در فرایند زندگی اجتماعی و پذیرش مسئولیتها است و سعادت فرد از اجتماع میگذرد.
ب. تأمین نیازها
پیوند زندگی افراد در جامعه، موجب میشود که نیازهای مادی و معنوی انسانها در جامعه بهتر و به صورت کامل تأمین شود، درحالیکه بعضی نیازها در زندگی فردی یا برآورده نمیشود و یا به صورت ناقص برآورده میشود.
انسان برای هستی و پیدایش خود به پدر و مادر نیاز دارد و در دوران زندگی نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم (با مساعدت و مشارکت دیگران یا به وسیله اشیای دیگری) باید به تأمین نیازهای مادی یا معنوی خود بپردازد. برای بهرهوری از مواهب طبیعت نیاز به تعاون و همکاری با دیگران دارد و برای رشد معنوی نیازمند علم و کمالات دیگران است (مصباح یزدی، 1391الف، ج3، ص20ـ21)؛ چراکه افراد به کارهای مختلف اشتغال دارند و به فرآوردههای یکدیگر نیازمند میشوند و کثرت حوائج انسان به قدری زیاد است که فرد فرد انسانها نمیتوانند تمام آنها را در زندگی فردی خود برآورده کنند (طباطبائی، 1374، ج18، ص148).
بنابراین ادارۀ زندگی دستهجمعی، از طریق تعاون و خدمت متقابل امکانپذیر است (مکارم شیرازی، 1371، ج21، ص50). ازاينرو قرآن کریم میفرماید: «وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا» (زخرف: 32).
در همین زمينه میتوان از این سخن امام علي بهره برد که توصیه میفرماید مراقب پیوندهای دوستانه میان خودتان باشید که مبادا از هم گسسته شوند و در این زمینه تلاش کن: «اگر برادرت از تو روی گرداند، تو مهربانی کن و اگر بخل ورزید، تو بخشنده باش و اگر دوری کرد، تو نزدیک شو و اگر خطا کرد، عذرش را بپذیر، بهگونهایکه انگار او صاحب نعمت توست» (نهج البلاغه، 1390، ص590).
ج. توشهبرداری برای سرای جاوید
هدف علم مدنی، اشاعۀ خیرات در عالم و ازالۀ شرور به قدر توان انسان است (خیری، 1393، ص23)، ازاينرو زیست جمعی علاوه بر اینکه بر تداوم زندگی و رسیدن به کمالات انسانی مؤثر است، در کمالات اخروی نیز نقش دارد (طوسی، 1391، ص255).
ترغیب اسلام به روحیه سودرسانی، ایثار، حمایت از افراد آسیبپذیر و آسیبدیده، تأکید بر ترویج ارزشهای فرازیستی دارند که نوعی بسترسازی در جهت ایجاد روحیۀ اجتماعی و توشهبرداری برای سرای اخروی است.
همانگونه که اميرالمؤمنين میفرمایند: «اگر از مستمندان کسی را یافتی که توشهای از جانب تو به قیامت برد و در آن روز، هنگام نیاز به تو رساند، وجود او را غنیمت شمار و بار را به او بسپار و تا میتوانی در افزایش زاد و توشۀ او بکوش، شاید روزی او را بجویی و نیابی» (نهج البلاغه، 1390، نامۀ31، ص589).
از نظر قرآن، هدف از زندگی اجتماعی، تقرب به ذات الهی و دستیابی به ملکات نفسانی است، ازاينرو میفرماید: «اى مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفريديم و شما را تیرهها و قبيلهها قرار دادیم تا يكديگر را بشناسید (اینها ملاک برتری نیست)، گرامیترين شما نزد خدا باتقواترين شماست» (حجرات: 13).
بنابراین رعایت امور و مناسبات اجتماعی براساس تقوا و پایبندی به احکام و حقوق و اخلاق اجتماعی، مزیت حقیقی و بالابرندۀ انسان است و او را به سعادت حقیقی و حیات طیبه و ابدی در جوار رحمت الهی میرساند (طباطبائی، 1374، ج18، ص490).
2ـ2. آشنایی با تهدیدهای زندگی اجتماعی
محیطی که انسان با آن در ارتباط است اثر فوقالعادهای در روحیات و اعمال انسان دارد؛ چراکه بسیاری از صفات از محیط کسب میشود و اگرچه شرایط محیطی، علت تامه در خوب یا بد شدن انسان نیست، اما عاملی مهم و زمینهساز است (امیری، 1392، ص139). بنابراین لازم است به منظور صیانت فرزندان از انحرافات فکری، اخلاقی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... ابتدا محیط خانه را بستری سالم و مناسب رشد ساخت و سپس متربی را نسبت به خطرات محیط ناسالم دوستان و محیط کار و... متنبه ساخت، خطراتی چون فضای مجازی، اعتیاد، انحرافات جنسی، فرقههای ضاله و... .
در توصیههای حضرت امیر در نامه 31، مبنا قرار دادن اصولی همچون کرامت، حرمت، عزت نفس و اصالت و... و بیان کردن معیارهای روابط اجتماعی، در جهت جلوگیری از آسیبها و تهدیدهای روابط اجتماعی و پیشگیری از انحطاطهای جامعه است. بنابراین متربی باید بداند در اثر تأثیر و تأثر اجزا، واقعیت جدید و زندهای پدید میآید که روح جدید و شعور و وجدان و اراده و خواست جدید پدید میآورد و بر شعور و وجدان افراد غلبه مییابد (مطهری، 1380، ص29) که اگر تقوا نباشد، از هدف زندگی اجتماعی که مد نظر قرآن است و آن تقرب به ذات الهی و دستیابی به ملکات نفسانی است بیبهره میماند.
3. مسئولیت اجتماعی
انسان، موجودی مسئول، در حوزههای فردی و اجتماعی است و ویژگیهای او همانند اراده، انتخاب، آزادی و تکلیف و... براساس اصل اساسی مسئولیت است، مسئولیتی که در قبال خود، طبیعت، دیگران و خدا دارد (ساجدی و کوشا، 1394، ص221).
طبق این اصل اساسی حضرت در فرازهای نامه به این مسئولیتها اشاره دارند و علاوه بر اینکه وظیفه و مسئولیت خود را در قبال تربیت با بیان مواعظ و راهنماییها، انجام میدهند و میفرمایند: «هر کاری سرانجامی دارد و باید مراقب آن بود (نهج البلاغه، 1390، نامه 31، ص595).
1ـ3. بایستگی دغدغهمندی اجتماعی
در دین اسلام، انسان اگرچه عهدهدار وظایفی فردی در برابر خداوند است، بخش بزرگ مسئولیتهای او در قبال دیگران است و یک مسلمان موظف است برای اصلاح جامعهاش بکوشد و نسبت به همنوعان خود دغدغه داشته باشد و خود را عضوی از پیکرۀ واحدی بداند که از سویی باید تلاش کند نیازهای دیگر اندام تأمین شود و از سوی دیگر، دقت کند تا اندامها دچار آفت و بیماری نشوند.
پيامبر اکرم بر مسئولیت اجتماعی تصریح میکنند و میفرمایند: همۀ شما نگهبان هستید و در مورد کسانی که مسئولشان هستید مورد سؤال واقع میشوید: «کُلُّکُم راع وَ کُلُّکُم مَسئولٌ عَن رَعیَتِه فَالإمام راع وَ هَوَ المَسئولٌ عَن رَعیَتِه وَ الرَّجُلُ فی أهلِه راع وَ هُوَ مَسئولً عَن رَعیَتِه وَ المَرأَةُ فی بَیتِ زَوجِها راعیه وَ هی مَسئولَة عَن رَعیتَها و...» (ابن ابیجمهور احسائي، 1405ق، ص129).
تربیت اجتماعی با مقولۀ مسئولیت اجتماعی ارتباطی انفکاکناپذیر دارد و افراد جامعه اسلامی باید در حد امکان و مطابق با وظایف خود در اصلاح و رشد جامعه قدم بردارند (شکری، 1399، ص140) و آنچه در حیطۀ مسئولیت و دغدغهمندی اجتماعی، در معارف اسلامی بهعنوان عنصری سازنده معرفی شده است، امر به معروف و نهی از منکر است که قرآن میفرماید: «بايد از ميان شما، جمعی دعوت به نيكى و امر به معروف و نهی از منکر كنند و رستگاران آنها هستند» (آلعمران: 104)؛ و حضرت امیر نیز به این اخلاق اجتماعی اشاره دارند و میفرمایند: «به کار نیک امر کن... و با دست و زبانت از بدی بازدار» (نهج البلاغه، 1390، نامه 31، ص581).
بر اساس این اصل اجتماعی، آمادگی فهم و پذیرش مسئولیت اجتماعی در فرزند به وجود میآید و از اهداف مهم تربیت اجتماعی، پرورش افرادی است که نسبت به امور سایر افراد جامعه، دغدغهمند بوده و حساس باشند، در این صورت یک نظام کنترل و ارشاد در جامعه محقق میگردد و با جلوگیری از ظلم و فساد، محیطی سازنده برای تمام افراد جامعه را فراهم میسازد.
2ـ3. بایستگی همکاری و مشارکت
همکاری و مشارکت، اصلی اجتماعی و اساس زندگی بشر است که عامل اصلی پیشرفت و ترقی جوامع انسانی است، لازمۀ اجتماعی بودن انسان این است که کارها به شکل جمعی و با مشارکت و تعاون انجام گیرد و بر این اساس است که نظام اسلام قوانین اجتماعی خود را بر اصل مشارکت استوار نموده است، و برای به وجود آمدن جامعهای ایدئال و متمدن که صرفاً گرد آمدن و جمع شدن فیزیکی نیست و جامعهای انسانی را رقم میزند، چنین شعاری سر میدهد که «همواره در راه نيكى و پرهيزگارى به يكديگر کمک كنيد» (مائده: 2)، و «امورشان با مشورت در میان آنها انجام گیرد» (آلعمران: 159).
ازاينرو در عرصۀ تربیت اجتماعی مورد توجه قرار دادن اصل مشارکت و همت در پرورش روحیۀ همکاری در کودکان لازم است. بنابراین قرار گرفتن متربی در محیطهای اجتماعی خانواده، اقوام، دوستان، محافل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی همانند نماز جمعه و جماعت و... در شکلگیری روحیه مشارکت در او مؤثر است.
ازاینروست که اميرالمؤمنين به منظور شکلگیری صحیح این روحیه، توصیههایی اخلاقی در بیان حقوق اجتماعی و برادران دینی دارند و مشارکت و همکاری را در امور نیک سفارش و در امور منکر نهی مینمایند. (نهج البلاغه، 1390، نامه31، ص581).
ازاينرو در تربیت اجتماعی، لازم است توانایی انجام رفتارهای مطلوب، یعنی رفتارهایی که مطابق با شرع و قوانین و اخلاق اسلامی است، توسط متربی، بروز یابد تا روابط مطلوب با سایرین برقرار گردد، ازجملۀ این رفتارها تعاون و همکاری، همدلی و همیاری، سخاوت، دوری از تمسخر، بخل، خودپسندی و... است که بهعنوان مهارتهای اجتماعی و زیرمجموعۀ ارزشهای اخلاقی بهشمار میروند و آداب معاشرت واردشده در متون دینی، بیانگر فنون و راهکارهایی در جهت کسب مهارت ارتباط اجتماعی و ارتقای کیفیت آن هستند.
یکی از نکات مورد اشاره حضرت در زمینۀ همکاری و مشارکت اجتماعی، تعیین مسئولیتهاست، حضرت میفرمایند: برای هر کدام از خدمتگزارانت، مسئولیتی تعیین کن که بتوانی او را در برابر آن کار مسئول بدانی، که تفسیم کار صحیح موجب میشود، کارهای را به یکدیگر وانگذارند و سستی نکنند (نهج البلاغه، 1390، نامۀ 31، ص584).
4. عدالت اجتماعی
از دیگر اصول و ارزشهای جامعه، عدالت اجتماعی است که دوام و بقای جامعه به آن بستگی دارد و هماهنگی و تعادل میان اجزای یک کل را به وجود میآورد.
1ـ4. آشنایی با ضرورت عدالت اجتماعی
ازآنجاکه اجتماع انسانی دربرگیرندۀ عواطف، احساسات و نگرشهای متفاوت است، ساماندهی امور اجتماعی، نیازمند حساب و منطقی دقیق است تا حقوق اجتماعی افراد، در سایۀ عدالتخواهی همۀ افراد، بهخصوص حاکمان و مجریان قانون حفظ شود. ازاينرو عدالت مفهومی مقدس در آموزههای اسلامی و یکی از اهداف فرستادن انبیاء اقامۀ عدل و داد در جامعه است: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید: 25)، تا از هرج و مرجها و آشفتگیهای رفتاری و ناهنجاریها، که اجتماع انسانی را از مطلوب اخلاقی دور میکند، برحذر دارد.
در آیات قرآن و کلام معصومان چهرههای مختلفی از عدل تکوینی «وَ السَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِيزَانَ» (الرحمن: 7)، تشریعی «قُلْ أَمَرَ رَبىّ بِالْقِسْطِ» (اعراف: 29)، اخلاقی و اجتماعی «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسَانِ» (نحل: 90) وجود دارد. ازاينرو حضرت فرزند خود را در تعامل اجتماعی، برای حفظ انصاف و عدالت، بر موضوع خود ـ دیگر معیارنگری، رهنمون میکند تا فرزند در هنگام رویارویی با دیگران، خود را در موقعیت فرضی آنها دیده و ارزیابی کند و از بسیاری از نگرشها، داوریها و واکنشهای غیرمنصفانه و ناعادلانه پرهیز نماید (ساجدی و کوشا، 1394، ص204). راهبردی که در موقعیتهای مختلف اجتماعی در ابعاد سیاسی، اخلاقی، اقتصادی ارتباطات خرد و کلان حافظ و باسط عدالت است و از وظایف مسلمانان است که با انسانها به جهت انسان بودن آنها به عدالت رفتار شود و از ظلم و جور پرهیز شود و بر این مبناست که فرمود: «پسرم! خود را میزان میان خود و دیگران قرار بده، آنچه برای خود میپسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی، برای دیگران نیز نپسند، همانگونه که نمیخواهی بر تو ستم شود، تو نیز به دیگران ستم نکن، و همانگونه که میخواهی به تو نیکی شود تو نیز به دیگران نیکی نما. کاری که از دیگران زشت میشماری، از خودت نیز زشت شمار» (نهج البلاغه، 1390، نامه31، ص587).
2ـ4. معرفتدهی نسبت به حقوق و تکالیف
در آموزههای اسلامی، وظایف و مسئولیتهای افراد نسبت به یکدیگر در قالب حقوق متقابل تعریف شده است و برخورداری از هر حقی، بنا بر نقش و جایگاه فرد در اجتماع، تکلیفی را بر عهده دیگران قرار میدهد، مانند حق والدین بر فرزندان، فرزندان بر والدین، عالمان بر جاهلان، ثروتمندان بر فقیران و... که موظف و مسئول بر رعایت آن هستند و این حقیقتی است که فرد چه نسبت به آن آگاه باشد یا غافل، بر عهده او ثابت است» «کُلُّکَم راع وَ کُلُّکُم مَسئول».
ازاينرو با مبنا قرار دادن این موضوع در تربیت اجتماعی، میتوان متربی را نسبت به تکالیف و مسئولیتهایش آشنا ساخت و زمینۀ مسئولیتپذیری را در او به وجود آورد. ازاینروست که حضرت در نامه حقوقی را برمیشمارند و حق برادر دینی را آنقدر بزرگ میدانند که تضییع آن را برابر با تزلزل و از بین رفتن پایههای اخوت برمیشمارند (مکارم شیرازی و ديگران، 1371، ج9، ص658) و میفرمایند: «آنکه حقش را تباه ساختهای دوست (برادر) تو نباشد» (نهج البلاغه، 1390، نامه31، ص595)؛ چراکه حق مؤمن از کعبه بزرگتر است (کوفی اهوازی، 1402ق، ص 42).
ازآنجاکه افراد قابلیتها و ظرفیتهای متفاوتی دارند و همه در شناخت و ادای وظایف اجتماعی خود موفق نیستند، نظارت اجتماعی و قانونگذاری لازم است، این تلازم در آیۀ ذیل نمایان است: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ» (توبه: 71)؛ مردان و زنان باایمان، ولی (یار و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند.
5. احسان و سازندگی
تعاون، احسان، ایثار و... لازمۀ مجموعهای هدفمند و هماهنگ است، و زندگی اجتماعی بر پايۀ این موارد تحقق میپذیرد (جوادی آملی، 1386، ج2، ص78). احسان جامعترین و گستردهترین واژه در باب نیکی کردن است (قرائتی، 1388، ج1، ص149) و مصادیق زیادی دارد، با توجه به آیات و احادیث مرتبط احسان دو معنا دارد:
1. انجام کارهای پسندیده و امور خوشایند که دیگران هم بهره ببرند؛ 2. انجام عمل به وجه حسن و نیکو، بدون هیچ قصد سوئی (طباطبائی، 1374، ج6، ص189)، و اتقان و استحکام در امور (رشيدرضا، 1414ق، ج2، ص214). آنچه عرف جامعه از معنای احسان دارند، نیکوکاری و دستگیری از مستمندان و نیازمندان یعنی انفاق کردن ـ از مصادیق احسان ـ میباشد، در ذیل نیز همین معنا مورد توجه است.
1ـ5. عادتدهی به احسانگری و سازندگی اجتماعی
احسان، آثار و پیامدهای فردی و اجتماعی بسیاری دارد، تقویت تعاون و مشارکت عمومی، همدلی و وحدت اجتماعی، اصلاح اجتماع، اخوت و پیوند قلوب، دشمنزدایی، آبادانی و... (زینلی، 1398، ص95ـ109) از آثار آن در بعد اجتماعی میباشد.
حضرت علي در توصیههای مربوط به روابط اجتماعی به نیکی کردن سفارش میکنند و میفرمایند: «أحسِن کَما تُحِبُّ أن یُحسِنَ إلَیکَ» (نهج البلاغه، 1390، نامه31، ص594) (همانگونه که میخواهی به تو نیکی شود تو نیز به دیگران نیکی نما) و در نیکی تلاش کن: «لایَکُونَنَ عَلی الإساءَةِ أقوی مِنکَ عَلَی الإحسان»
همانگونهکه قرآن کریم میفرماید: «أَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ» (قصص: 77)؛ همانگونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن. تقاضای حال دیگران را نادیده نگیر و از مواهب عظیمی که خداوند به تو بخشیده در برنامههای عظیم اجتماعی به کار گیر (مکارم شیرازی و ديگران، 1371، ج16، ص157).
در آیۀ «أَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ» (قصص: 77) با یادآوری احسان الهی در حق انسان، دعوت به احسان بر دیگران صورت گرفته است، و احسان را طریقی برای آخرتطلبی معرفی میکند (قرائتی، 1388، ج7، ص 94). اميرالمؤمنين نیز در فرازی از نامه، پرده از پیامد فردی و کارکرد اخروی انفاق برداشته و میفرماید: «اگر از مستمندان کسی را یافتی که توشهای از جانب تو به قیامت برد و در آن روز، هنگام نیاز، آن را به تو رساند، وجود او را غنیمت شمار و بار را به او بسپار... و هر کس از تو در حال توانگریات وامی بخواهد وجودش را مغتنم شمار و نیازش را برآور تا در روز دشواریت آن را به تو پردازد» (نهج البلاغه، 1390، نامه31، ص589).
شاهد مثال قرآنی مطلب بسیار است، ازجمله فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزی دادهایم، انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و نه فروشی هست، و نه دوستی سودی دارد» (بقره: 254).
2ـ5. پرورش روحیۀ میانهروی در احسانگری
متربی باید بداند رعایت تعادل در احسانگری بهمنظور حفظ سلامت جامعه و اقتصاد آن، لازم است؛ چراکه اگر اساس زندگی اجتماعی فقط بر اصل احسان باشد، انگیزۀ مشارکت و فعالیت در زندگی اجتماعی ضعیف میشود و تنآسایی، راحتطلبی، چاپلوسی و... رواج مییابد و وابستگی ایجادشده خلاقیت و ابتکار را از بین میبرد و بهرهگیری از دستاوردهای دیگران، نظام اجتماعی را به هم میریزد (مصباح یزدی، 1391الف، ج3، ص13). از سوي ديگر، سخاوتهای جاهلانه و اسراف در انفاق، موجب از بین رفتن سرمایه و فقر میشود، که نتیجۀ آن اضافه شدن فقر به جامعه و انحطاط حیات است (طباطبائی، 1374، ج2، ص93).
همانگونهکه قرآن کریم از تمام رفتارهای مبتنیبر افراط و تفریط نهی میکند و میفرماید: «وَ أَنفِقُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ لَا تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلىَ التهلُكَةِ وَ أَحْسِنُواْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» (بقره: 195)؛ و در راه خدا انفاق کنید، و خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
پیشوایان دینی، از طرفی بر رعایت اعتدال و تأمین نیازها و حقوق خانواده در حد متعارف و دوری از رهبانیت و ترک فعالیت سفارش کردهاند و از سویی به تعادل در انفاق تشویق نمودهاند، همانطورکه در تفسیر آیۀ بالا، امام صادق محسنین را مقتصدین (میانهروها) معرفی میکنند (عیاشی، 1380ق، ج1، ص87).
بنابراین متربی با شناخت موقعیت و کنترل رفتارهای هیجانی و احساسی، علاوه بر اینکه میتواند به احسانگری و سازندگی عادت کند، میتواند روحیۀ متعادلی در این زمینه کسب کند. امام علی میفرماید: «هر کس میانهروی را ترک کند، از راه درست منحرف شده است» (نهج البلاغه، 1390، نامه31، ص590).
6. تنظیم روابط و مقررات اجتماعی
مقررات اجتماعی با مرزگذاری، از تنشها و برخوردها جلوگیری میکند و وجود قوانین و نظارت بر اجرای آنها، روابط اجتماعی را سامان میبخشد. در اولین اجتماع انسانی، یعنی خانواده نیز وجود مقررات در حفظ وحدت میان اعضای خانواده مؤثر بوده و نظارت و مراقبت از طریق امر به معروف و نهی از منکر در تربیت اجتماعی فرزندان نقش بسزایی دارد که در ادامه مورد توجه قرار میگیرد:
1ـ6. حفظ وحدت و رفع اختلاف
همدلی، انسجام و همبستگی در میان اعضای خانواده، موجب تعاون، تکافل و احساس مسئولیت در قبال خویشاوندان و اتحاد یکپارچگی با افراد جامعه میشود (ساجدي و کوشا، 1394، ص242ـ243)، ازاينرو اميرالمؤمنين در روزهای آخرین عمر خویش تمام فرزندان، خاندان و کسانی که وصیت حضرت به آنها میرسد را به تقوا و وحدت سفارش میکنند (ابن ابیالحدید، 1404ق، ج6، ص120).
والدین بهعنوان مربیان اصلی فرزندان، خود با حسن معاشرت، نظم و انضباط، ایجاد روحیۀ مشورت و عفو و گذشت، حاکمیت صداقت و پرهیز از سوءظن، اصل قرار دادن محبت و احسان و آشنا بودن و آشنا ساختن با حقوق و وظایف در حفظ وحدت و رفع اختلاف میان اعضای خانواده مدد میرسانند (حسنزاده، 1392، ص45).
امام علی با میزان قرار دادن نفس در روابط اجتماعی، به حفظ انسجام اجتماعی توصیه میکند، آنجاکه میفرماید: «فرزندم، نفس خودت را میزان میان خود و دیگران قرار بده، آنچه برای خود دوست داری، برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند، ستم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود» (نهج البلاغه، 1390، نامه31، ص585).
2ـ6. امر به معروف و نهی از منکر
هدف اصلی معصومان، اصلاح جامعه و هدایت فضای روابط به سمت سعادت فردی و اجتماعی بوده است. ازاينرو بر امر به معروف و نهی از منکر، که بارزترین نماد احساس مسئولیت در قبال دیگران است، سفارش و وصیت کردهاند (ساجدی و کوشا، ص244).
اميرالمؤمنين علي در وصیت خود بیان میفرمایند که هر فردی باید امر به معروف کند و از عاملان به آن باشد و نیز با دست و زبان و دوری از عامل آن، نهی کند: «وأمُر بِالمَعروف تَکُن مِن أهلِه وَ أنکِر المُنکَر بِیَدِک وَ لِسانِکَ و بایِن مِن فِعلِه بِجُهدِکَ» (نهج البلاغه، 1390، نامه31، ص580). همانگونهکه قرآن کریم میفرماید: «وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلىَ الخَيرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ» (آلعمران: 104)؛ باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند. و این دیدگاه اسلام است که همۀ مردم در برابر یکدیگر مسئولیت دارند و به طریق اولی والدین بهعنوان رئیس و سرپرست خانواده، وظیفه دارند با نظارت مستمر، از فساد در عرصه اخلاق و معنویت و امور مادی فرزندان جلوگیری کرده یا به معالجه برخیزند (مصباح یزدی، 1391ب، ص33).
قرآن کریم میفرماید: «يَأَ ايهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَكُم وَ أَهْلِيكُم نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِجَارَةُ» (تحريم: 6)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید.
طبق تفسیر آیه، امر به اطاعت از خدا و نهی از معصیت او (طبری، 1412ق، ج28، ص106؛ صنعانی، 1411ق، ج2، ص242)، و تبعیت از سنن (تستری، 1423ق، ج1، ص171)، امر به آنچه خدا امر کرده و نهی از آنچه خدا نهی کرده (قمی، 1404ق، ج2، ص377)، موجبات نجات از عذاب الهی هستند. در سراسر نامۀ 31 نیز روش تربیتی امر به معروف و نهی از منکر، در کلام حضرت نمایان است. براي مثال امور معروفی که حضرت به آن امر کردهاند: توحید: «لَو کانَ لِربِک شَریکٌ لَاَتَتکَ رُسُله»؛ «وَ اعلَم أنَّ مالکَ الموتَ هُو مالک الحیاةِ و أنَّ الخالقَ هو المُمیت انّ المُفنی هو المُعیدُ و أنّ المُبتَلی هُوَ المُعافی» (نهج البلاغه، 1390، نامه31، ص584)، ولایت: «فَأرض به رائداً وَ إلی النَّجاةِ قائداً» (نامه31، ص584)، معاد: «إنَّما خُلقتَ لِلآخرةِ لا لِلدُّنیا» (نامه31، ص590)؛ «وَ الجَزاءُ فی المَعاد» (نامه31، ص584)، بخشش، خیرخواهی، احسان: «وَ امحِض أخاکَ النَصیحَة»؛ «عِندَ الجمودِه عَلَی البَذل»؛ «وَ لایَکونَنَّ عَلَی الإساءَةِ أقوی مِنکَ عَلَی الإحسان» (نامه31، ص594) و... است و امور منکری که از آن نهی نمودهاند: خودپسندی و غرور: «وَ أعلَم إنّ الإعجابَ ضِدُ الصَواب وَ آفةُ الألباب» (نامه31، ص586)، سخن بیارزش و خندهآور: «إیّاکَ أن تَذکرَ مِنَ الکَلامِ ما یَکونُ مُضحِکاً وَ إن حَکَمیتَ ذلکَ عَن غَیرِکَ» (نامه31، ص596)، مال حرام: «بِئسَ الطَّعامُ الحَرام» (نامه31، ص592)، ظلم و ستم: «لاتَظلِم» (نامه31، ص586) و... میباشد.
بنابراین حضرت از این اصل عملی و وظیفۀ شرعی برای تشویق و ترغیب و کنترل فردی و اجتماعی استفاده میکنند.
3ـ6. رعایت آداب مهمانی در تربیت
روش تعلیم، از روشهای مهم در تربیت و آموزش، خصوصاً در تربیت اجتماعی است و لازم است متربی به منظور حضور در اجتماع و تشکیل ارتباطات صحیح، آداب اجتماعی را فراگیرد (رضایی، 1393، ص271). آداب اجتماعی ابعاد گستردهای دارد، ازجمله مواردی که اسلام دربارۀ آن برنامه دارد، مهمانی است که به تعدادی از آنها اشاره میشود:
الف. سلام کردن
سلام کردن مهارتی اجتماعی است که در جذب مخاطب و ایجاد ارتباطی مطلوب، موفقیتساز است و در موقعیتهای مختلف مورد سفارش قرار گرفته است، ازجمله هنگام ورود به منزل دیگران: «يَأَ ايهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُيُوتًا غَيرَ بُيُوتِكُمْ حَتىَ تَسْتَأْنِسُواْ وَ تُسَلِّمُواْ» (نور: 27)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! در خانههایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجاره بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید.
همچنین بر پیشی گرفتن کوچکتر بر بزرگتر در سلام کردن سفارش شده است و سلام کردن هنگام رویارویی با افراد نشانۀ تواضع برشمرده شده است (کلینی، 1407ق، ج2، ص646) که احترام و ادبی اجتماعی است.
امام علی در توصیه به کارگزاران خود به این ادب اشاره میکنند و میفرمایند: وقتی به آبادی رسیدی... به آنها سلام کن و در سلام و تعارف و مهربانی کوتاهی نکن (نهج البلاغه، 1390، نامه25).
ب. اجازه گرفتن
سلام کردن و اجازه گرفتن، مقدمهای برای ورود به حریم دیگران است. متربی باید بداند اگر درخواستش اجابت نشد، نباید داخل شود و باید برگردد، همانگونهکه در سورۀ نور، آيۀ 27 دستور به اذن و سلام وارد شد و پیامبر اکرم در کلامی سفارش کردهاند که برای ورود به منزلی، سه بار اذن باید گرفت و اگر اذن نداند باید برگشت، و وقتی فرد از پشت در طلب اذن میکند به در خیره نشود. همانطورکه حضرت روبهروی در نمیایستادند، بلکه راست یا چپ در منتظر پاسخ میماندند. (طبرسی، 1385ق، ص194).
ج. آداب خوردن و آشامیدن
آداب و سنن در این باب بسیار است، ازجمله شستن دست قبل و بعد از غذا، (مجلسی، 1378، ص62)، شروع غذا با گفتن «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» و اتمام آن با گفتن «اَلحَمدُلله» (مجلسی، 1378، ص66)، از طعام جلوی خود خوردن و از پیش کسی چیزی برنداشتن (مجلسی، 1378، ص95)، و تحکیم نکردن بر صاحب خانه (مجلسی، 1378، ص92) از آدابی است که متربی باید فراگیرد.
پرهیز از لقمه حرام، در خوردن و آشامیدنها بسیار مهم است حضرت میفرماید: «بدترین غذا لقمه حرام است» (نهج البلاغه، 1390، نامه31، ص582).
د. آداب مجالست و همنشینی
هنگام ملاقات یکدیگر سفارش شده است که علاوه بر سلام کردن، مصافحه کنید و بشاشت و خوشحالی نشان دهید» (مجلسی، 1378، ص362)، مصافحه کردن موجب ریزش گناهان و از بین رفتن کینه از سینه است (مجلسی، 1378، ص363)، وقتی مهمان به خانۀ شخصی وارد میشود، هر جا که صاحب خانه میفرماید، بنشیند، که او نیک و بد خانه خود را بهتر میداند (مجلسی، 1378، ص367).
کمگویی و بهگویی در همنشینیها از توصیههای حضرت است؛ امام میفرماید: آنچه با سکوت از دست میدهی، آسانتر از آن است که با سخن از دست برود؛ چراکه نگهداری آنچه در مشک است، با محکم بستن دهانه آن امکانپذیر است» (نهج البلاغه، 1390، نامه31، ص583).
نتیجهگیری
اجتماعی بودن انسان در متن خلقت و آفرینش اوست و این ویژگی، زندگی اجتماعی را شکل میدهد که محفوف به فرصتها و تهدیدهایی است، فرصتهایی همچون شکوفایی استعدادها، تأمین نیازها و تهدیدهایی همانند انحرافات اخلاقی و فرهنگی است.
آنچه از قرآن و سخنان امام علی در نامه 31 نهج البلاغه در زمینۀ تربیت اجتماعی برداشت میشود آن است که امور مختلفی در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی باید لحاظ شود و مسائل مربوط به آن به متربیان آموزش داده شود. در بعد مسئولیت اجتماعی، افراد جامعه باید نسبت به جامعۀ خود دغدغهمند بوده و در امور آن همکاری و مشارکت داشته باشند تا اصلاح و پیشرفت صورت گیرد. در بعد عدالت اجتماعی، باید دانسته شود که عدالت عامل بقا و دوام جامعه است و رعایت حقوق و تکالیف موجب رسیدن جامعه به مصالح مادی، معنوی و کمال نهایی خود است. در بعد احسان و سازندگی این امر قابل توجه است که احسان از عوامل بقا، جاودانگی و سرافرازی ملتهاست و آثار مثبت زیادی دارد، ازاينرو عادتدهی متربی به این فریضه و روحیۀ میانهروی در آن، حافظ سعادت جامعه و اقتصاد آن است. در زمینه تنظیم روابط و مقررات اجتماعی، وجود قوانین و نظارت بر اجرای آنها، بر تربیت اجتماعی فرزندان نقش بسزایی دارد، موجب حفظ وحدت و رفع اختلاف بوده و امر به معروف و نهی از منکر و رعایت آداب مهمانی ازجملۀ موارد تنظیم روابط میباشند.
- قرآن کریم، ترجمة ناصر مکارم شیرازی.
- نهج البلاغه (1390). ترجمة علی شیروانی. قم: معارف.
- ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبۀالله (1404ق). شرح نهج البلاغه. ترجمۀ غلامرضا لایقی. تهران: کتاب نیستان.
- ابن ابیجمهور احسائی، محمد بن زینالدین (1405ق). عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه. تصحیح مجتبی عراقی. قم: سیدالشهداء.
- ابنشعبه حرانی، حسن بن علی (1404ق). تحف العقول. تصحیح علیاکبر غفاری. چ دوم. قم: جامعۀ مدرسین.
- ابنفارس، احمد بن زکریا (1404ق). معجم مقاییس اللغۀ. تصحیح عبدالسلام محمد هارون. قم: مکتب الاعلام الاسلامی.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم (1414ق). لسان العرب. چ سوم. بیروت: دار صادر
- اسماعیلیفر، سمیه (1390). روشهای تربیت اجتماعی از دیدگاه نهج البلاغه. پایاننامه کارشناسی ارشد. قم: دانشکده علوم حدیث.
- افخمی اردکانی، محمدعلی (1386). تبیین مبانی و اصول تربیت اجتماعی در نهج البلاغه. تربیت اسلامی، 4(2)، 7ـ39.
- امیری، دادمحمد (1392). نقش محیط در تربیت از منظر قرآن کریم. سفیر نور، 26و28، 129ـ152.
- انارینژاد، عباس (1386). تربیت اجتماعی از منظر نهج البلاغه. تربیت اسلامی، 4 (2)، 163ـ192.
- بهرام، احمدعلی (1392). بررسی تربیت مدنی از دیدگاه امام علی با تأکید بر نهج البلاغه. پژوهشی در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، 18(21)، 69ـ91.
- تستری، سهل بن عبدالله (1423ق). تفسیر التستری. تحقیق عیون سود و محمد باسل. بیروت: دارالکتب العلمیه.
- جوادی آملی، عبدالله (1386). تفسیر تسنیم. تحقیق علی اسلامی. چ ششم. قم: اسراء.
- جوادی آملی، عبدالله (1389). جامعه در قرآن. تحقیق و تنظیم مصطفی خلیلی. چ سوم. قم: اسراء.
- حاجی دهآبادی، محمدعلی (1377). درآمدی به نظام تربیتی اسلام. تهران: دفتر تحقیقات و تدوین متون درسی.
- حسنزاده، صالح (1392). عوامل تحکیم خانواده در فرهنگ اسلامی. پژوهشنامه معارف قرآنی، 15، 45ـ68.
- حیدری، مسعود (1391). روشهای تربیت اجتماعی کودک بر اساس قرآن و نهج البلاغه، 6 (9)، 1ـ18.
- خیری، حسن (1393). مبانی نظام اجتماعی اسلام. قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق). مفردات الفاظ القرآن. بیروت: دارالقلم.
- رشیدرضا، محمدرضا (1414ق). تفسیر المنار. بیروت: دارالمعرفه.
- رضایی، مهدیه (1393). قرآن و تربیت اجتماعی کودک. قم: پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن.
- زارع، سعیده (1397). روشهای تربیت اجتماعی کودکان و نوجوانان بر اساس قرآن و نهج البلاغه. تهران: ندای کارآفرین.
- زینلی، فاطمه (1398). نقش احسان در زندگی مادی و معنوی انسان براساس آموزههای قرآنی. پایاننامه کارشناسی ارشد الهیات (گرایش علوم قرآن و حدیث). آران و بیدگل: دانشگاه پیام نور.
- ساجدی، ابوالفضل و کوشا، غلامحیدر (1394). تربیت اجتماعی در خانواده و شاخص های آن. قم: مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- شکری، سمیه (1399). اصول تربیت اجتماعی در قرآن با محوریت تفسیر تسنیم. پایاننامه سطح 3. ارومیه: مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآن الزهرا.
- صنعانی، عبدالرزاق بن همام (1412ق). تفسیر القرآن العزیز. بیروت: دارالمعرفه.
- طباطبائی، سیدمحمدحسین (1374). تفسیر المیزان. ترجمۀ سیدمحمدباقر موسوی همدانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی.
- طبرسی، علی بن حسن (1385ق). مشکاة الانوار فی غرر الأخبار. چ دوم. نجف: المکتبة الحیدریه.
- طبری، محمد بن جریر (1411ق). جامع البیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دارالمعرفه.
- طوسی، نصیرالدین (1391). اخلاق ناصری. تصحیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری. چ هفتم. تهران: خوارزمی.
- عیاشی، محمد بن مسعود (1380ق). تفسیر عیاشی. تحقیق سیدهاشم رسولی. تهران: مکتبۀ العلمیۀ الاسلامیه.
- قرائتی، محسن (1388). تفسیر نور. تهران: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
- قمی، علی بن ابراهیم (1404ق). تفسیر القمی. تصحیح طیب موسوی جزائری. چ سوم. قم: دارالکتاب.
- کلینی، محمد بن یعقوب (1407ق). الاصول من الکافی. تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی. چ چهارم. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
- کوفی اهوازی، حسین بن سعید (1402ق). الزهد. تصحیح غلامرضا عرفانیان یزدی. چ دوم. قم: المطبعة العلمیه.
- مجلسی، محمدباقر (1378). حلیة المتقین. تصحیح مهدی معینیان. چ چهارم. تهران: باقرالعلوم.
- مصباح یزدی، محمدتقی (1391ب). بزرگترین فریضه. تحقیق و نگارش قاسم شباننیا. قم: مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- مصباح یزدی، محمدتقی (1391الف). اخلاق در قرآن. قم: مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- مطهری، مرتضی (1380). مقدمهای بر جهانبینی اسلامی. چ چهاردهم. تهران: صدرا.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران (1371). تفسیر نمونه. چ دهم. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
- مکارم شیرازی، ناصر (1390). پیام امام امیرالمؤمنین. چ سوم. قم: امام علی ابن ابیطالب.