معرفت، سال سی و چهارم، شماره دوم، پیاپی 321، تابستان 1404، صفحات 13-22

    ملاک‌های قرآنی انتخاب افراد برای تصدی مسئولیت‌های اجتماعی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    ✍️ یونس حسنی / دکترای علوم قرآن و حدیث مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / Hasaniuones@gmail.com
    dor 20.1001.1.10236015.1404.34.2.4.4
    doi 10.22034/marifat.2025.5001546
    چکیده: 
    با توجه به اصل شایسته‌سالاری در گزینش افراد و واگذاری مسئولیت‌های اجتماعی به آنها چه در بخش‌های دولتی و چه در نهادها و سازمان‌های خصوصی، انتخاب درست در گرو آگاهی از ویژگی‌هایی متناسب با مسئولیتی است که افراد متصدی آن می‎شوند. قرآن کریم از «انتخاب» با تعابیر متناظری همچون «اصطفا»، «اجتبا» و... درباره انبیا و اولیا و برخی از صالحان نام برده است؛ هرچند انبیای الهی در عالی‎ترین مراتب صفات و ویژگی‎های مطرح‌شده در قرآن می‌باشند، اما دیگران نیز در مرتبه پایین‌تری باید واجد شرایط مشترک با آنها برای بر عهده ‌گرفتن مسئولیت‌های اجتماعی باشند. پژوهش حاضر با هدف بیان ملاک‎های قرآنی انتخاب شایسته افراد با روش توصیفی ـ تحلیلی سامان یافته و به این نتیجه رسیده که ایمان، تقوا، امانتداری، آگاهی و تخصص، سابقه جهاد، سعه صدر و ولایت‎پذیری ازجمله ملاک‌های قرآنی افراد برای تصدی انواع مسئولیت‎های اجتماعی می‎باشد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Qur’anic Criteria for Selecting Individuals for Social Responsibilities
    Abstract: 
    Given the principle of meritocracy in selecting individuals and assigning social responsibilities, whether in governmental sectors or private institutions, proper individual selection depends on awareness of traits suited to the responsibilities undertaken. The Holy Qur’an refers to "selection" using terms like istifā and ijtibā for prophets, God's friends, and some righteous individuals. Although the divine prophets represent the highest rank in the Holy Qur’an, others must also possess shared qualifications at a lower level to assume social responsibilities. This descriptive-analytical study aims to outline the Qur’anic criteria for choosing qualified individuals, concluding that faith, piety, trustworthiness, knowledge and expertise, jihadi membership, tolerance, and adherence to divine guardianship (wilāyah) are the key criteria for taking different social positions.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    ملاک‌های قرآنی انتخاب افراد برای تصدی مسئولیت‌های اجتماعی
    یونس حسنی /        دکترای علوم قرآن و حدیث مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی    Hasaniuones@gmail.com
    دريافت: 23/10/1403                    پذيرش: 06/12/1403
    چکیده
    با توجه به اصل شایسته‌سالاری در گزینش افراد و واگذاری مسئولیت‌های اجتماعی به آنها چه در بخش‌های دولتی و چه در نهادها و سازمان‌های خصوصی، انتخاب درست در گرو آگاهی از ویژگی‌هایی متناسب با مسئولیتی است که افراد متصدی آن می‎شوند. قرآن کریم از «انتخاب» با تعابیر متناظری همچون «اصطفا»، «اجتبا» و... درباره انبیا و اولیا و برخی از صالحان نام برده است؛ هرچند انبیای الهی در عالی‎ترین مراتب صفات و ویژگی‎های مطرح‌شده در قرآن می‌باشند، اما دیگران نیز در مرتبه پایین‌تری باید واجد شرایط مشترک با آنها برای بر عهده ‌گرفتن مسئولیت‌های اجتماعی باشند. پژوهش حاضر با هدف بیان ملاک‎های قرآنی انتخاب شایسته افراد با روش توصیفی ـ تحلیلی سامان یافته و به این نتیجه رسیده که ایمان، تقوا، امانتداری، آگاهی و تخصص، سابقه جهاد، سعه صدر و ولایت‎پذیری ازجمله ملاک‌های قرآنی افراد برای تصدی انواع مسئولیت‎های اجتماعی می‎باشد.
    کلیدواژه‎ها: مسئولیت، انتخابات، ویژگی‌های انتخاب، مدیریت، قرآن.

     
    مقدمه
     
    خداوند سبحان انسان را دارای اراده و اختیار و قدرت گزینش و انتخاب آفریده که در دو راهی‎ها و چندراهی‌های پیش‌روی خود توان گزینش راه درست را دارد. سعادت یا شقاوت دنیوی و اخروی انسان نیز در زندگی بستگی به نوع انتخاب او دارد. همه اضلاع و ابعاد زندگی انسان چه در مسائل کوچک یا بزرگ، وابسته به گزینش‌ها و انتخاب‎های مختلف اوست. با تعمق و دقت بیشتر، معلوم می‏شود هیچ رفتار و کنشی از انسان بدون انتخاب نیست! چه توجه داشته باشد یا نه؛ در میان انواع انتخاب‎ها، انتخاب و گزینش افراد برای واگذاری مسئولیت‌های اجتماعی است که از جایگاه خطیری در جامعه برخوردار بوده و در سرنوشت جامعه اثرگذار است؛ این انتخاب یا توسط مسئول یا مسئولان و مدیران رتبه بالا صورت می‌گیرد یا توسط توده مردم و در قالب انتخابات سراسری و یا اساساً انتخاب فردی و شخصی در یک مورد مانند انتخاب وصی یا وکیل و نماینده و جانشین برای خود و از این قبیل موارد زیاد است. به‌هرروی شایسته‌سالاری به‌عنوان یک اصل عقلی و عقلایی در مدیریت‎ها و مسئولیت‌های مختلف جامعه امری بدیهی و ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. هر فردی شایستگی تصدی هر مقام و منصب و جایگاهی را ندارد، قطعاً باید دارای صلاحیت‌های متناسب با مسئولیت محول‌شده و پاره‎ای از شایستگی‌ها باشد، در غیر این صورت افراد جامعه با چالش‌ها و مشکلات مختلفی مواجه خواهند شد، چه‌بسا کیان جامعه در خطر افتاده و در پرتگاه سقوط و نابودی قرار بگیرد. مسئلة پژوهش حاضر این است که از منظر قرآن، فرد منتخب برای تصدی مسئولیت‌های اجتماعی دارای چه ملاک‎ها و ویژگی‎هایی باید باشد. با توجه به جایگاه والای قرآن و مصونیت و معصومیت محتوای آن از هرگونه خطای معرفتی و قابلیت قرآن برای نظریه‎پردازی در علوم مختلف انسانی ازجمله علوم اجتماعی در عرصه‌های مختلف مدیریتی و سیاسی، تحقیق حاضر، بر محور آیات قرآن درصدد پاسخ‌گویی به این مسئله در دو محور چیستی «انتخاب» و تعابیر و واژگان متناظر با آن در کاربردهای قرآنی با هدف بیان ملاک‌های انتخاب درست افراد برای واگذاری مسئولیت اجتماعی از منظر قرآن سامان می‌پذیرد.
    آثاری که درباره اصل مسئلة انتخاب و تأثیر آن در زندگی نوشته شده، بیگانه از مسئلة پژوهش حاضر است که به ملاک‌های قرآنی انتخاب درست مسئولان می‎پردازد، نه مطلق انتخاب‌ها در زندگی؛ اما راجع به ویژگی‎های مدیران و انتخاب مدیر شایسته آثاری نوشته شده و تا حدودی مشابه پژوهش حاضر است، اما با روش تحقیق متفاوت با تحقیق حاضر، برای نمونه مقالة «تبیین ویژگی‎های مدیران از دیدگاه حضرت علی در نهج البلاغه» (آرش آقاجانی، 1385)، که تحقیقی حدیثی است. برخی پژوهش‎ها نیز بر اساس قرآن و روایات انجام نگرفته، همچون مقاله «ویژگی‌های مدیر موفق» (مریم مبارکی)، که به ویژگی‌های فردی مدیر و توانمندی و تعامل او با کارکنان در محل کار اشاره شده که بیشتر صبغه تجربی و با روش میدانی است. اما اثری که تنها با محوریت آیات قرآن، ملاک‌های انتخاب درست را استخراج و تبیین کند، یافت نشد. ازاين‌رو با توجه به اهمیت ذاتی مسئله و خلأ تحقیقات پیشین، ضرورت تحقیق در مسئله موجه می‌شود.
    در آیات قرآن برای مفهوم «انتخاب» واژگان و تعابیر متناظری همچون «اصطفا»، «اجتبا»، «اختیار» و... به کار رفته است.
    1. مفهوم انتخاب و مفاهیم متناظر با آن در قرآن
    انتخاب از ماده «نخب» به‌معنای انتزاع و برگرفتن، اختیار و «نخبه» نیز به‌معنای شایسته و برگزیده است (ر.ک. جوهری، 1376ق، ج1، ص223؛ طریحی، 1375، ج2، ص169). در قرآن واژة انتخاب و مشتقات آن به کار نرفته، اما تعابیری که متناظر با مفهوم انتخاب باشد، «اصطفا» (بقره: 247)، «اختیار» (طه: 13) و «اجتبا» (یوسف: 6) است که در آیات متعددی ذکر شده است.
    «اصطفا» از ماده «صفو»، یعنی ضد کدورت و تیرگی، و خلوص چیزی از هرگونه شائبه و ناخالصی است و «اصطفا» به‌معنای برگزیدن خالص چیزی است و معنای نزدیکی با واژه «اختیار» دارد (ر.ک. ازهری، 1421ق، ج12، ص174؛ راغب اصفهانی، 1412ق، ص292). «اختیار» نیز به‌معنای طلب خیر و خوبی است در برابر شر و بدی (راغب اصفهانی، 1412ق، ص301). «اجتبا» نیز به‌معنای جمع‎آوری چیزی بر سبیل اختیار و گزینش خالص چیزی است (راغب اصفهاني، 1412ق، ص186).
    با توجه به مفهوم‎شناسی لغوی، می‎توان گفت واژة «انتخاب» با سه واژة قرآنی مزبور معنای نزدیکی دارد. نکته‌ای که درباره «انتخاب» می‎توان مطرح کرد این است که هرچند مفهوم لغوی انتخاب، برگزیدن خوب و خیر بوده و مفهوم مثبتی دارد، اما در عرف جامعه کاربرد عام‌تری دارد و شامل همه انتخا‌ب‌ها، اعم از انتخاب درست یا غلط می‌شود. به‌عبارتی دیگر، انتخاب در عرف جامعه لزوماً برگزیدن خیر و خوب نیست، چه‌بسا تنها به‌زعم و گمان انتخاب‎کننده، خوب باشد، اما درواقع خوب و خیر نباشد. ممکن است انتخابی اساساً اشتباه باشد، درحالی‌که در اصل وضع لغوی این واژه، تنها گزینش خوب را «انتخاب» می‎گویند. به‌هرروی برای تصدی مسئولیت‎های اجتماعی، ملاک‎ها و ویژگی‎هایی در قرآن مطرح شده که باید در گزینش افراد، آن را مد نظر قرار داده و انتصاب و انتخابی آگاهانه و درست انجام داد.
    2. ملاک‌های افراد شایسته
    مسئولیت‎های اجتماعی دربرگیرنده همه سطوح و لایه‌های مختلف مدیریتی از عالی‌ترین مرتبه آن، یعنی حاکمیت و رهبری جامعه اسلامی تا پایین‎ترین مراتب مدیریتی می‌باشد. بر این اساس در همه مراتب آن، ملاک‎ها و شاخصه‎های کلی که بیان خواهیم نمود، باید در افراد احراز شود، هرچند به تناسب مسئولیت‌های خُرد و کلان، تأکید بر چنین ملاک‌هایی شدت و ضعف دارد. به‌عبارتی تأکید بر وجود این ملاک‎ها برای مسئولیت حساس‌تر و مهم‎تر و گسترده‌تر بیشتر از مسئولیت‌های کوچک‎تر و محدودتر است.
    واگذاری مناصب و مسئولیت‌های اجتماعی به اهلش امری منطقی و معقول و از بدیهیات دانش مدیریت است؛ زیرا سرنوشت ملت بزرگ با داشتن اهداف و آرمان‎های اساسی و مهم نیازمند افراد امین و شایسته با مدیریت صحیح است تا بتواند جامعه را به سر منزل مقصود برساند.
    1-2. ایمان
    ایمان و باور به اصول اعتقادی اسلام، عنصر اصلی سعادت انسان (بنگرید آیات: بقره: 257؛ نحل: 97؛ عصر: 3) و نخستین ملاک انتخاب افراد برای تصدی مسئولیت‌های اجتماعی است. از نگاه قرآن مؤمن با غیرمؤمن مساوی نیست: «أفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً لا یَسْتَوُونَ» (سجده: 18)؛ آیا شخص مؤمن و شخص فاسق با هم برابر هستند؟! کسی که حقیقتاً به خدا باور دارد و به خدا و پیامبران او معرفت داشته و به تکالیف دینی خود عمل می‌کند و دیگران را نیز به سوی خدا فرامی‌خواند با فاسقی که از اطاعت و فرمان الهی بیرون شده و به گناه و معصیت مرتکب می‎شود یکسان نیست (ر. ک. طبرسی، 1372، ج8، ص819). در مسئول نیز باید عنصر ایمان موج بزند؛ زیرا غیرمؤمنی که در برابر خدا سرپیچی می‌کند، چگونه در برابر مردم احساس مسئولیت‌ خواهد کرد؟!
    ضرورت وجود ایمان در مسئول از این جهت است که ایمان مستلزم تعهد و امانت است. ایمان به خدا و جهان آخرت و یادآوری محاسبه اعمال در روز جزا، باور به وعده و وعیدهای قرآن، مسئول را در انجام وظیفه و تکالیف در حیطه مسئولیت خود و خدمت‌رسانی هرچه بهتر و بیشتر به مردم یاری می‎رساند؛ زیرا عنصر ایمان، انگیزه نیرومندی در مسئول بر انجام وظایف محوله در قلمرو مسئولیتی خویش که درواقع امانتی بیش نیست، ایجاد می‌کند؛ درنتیجه ریاست و مدیریت و هر سمتی را که دارد، با چشم امانت و فرصتی برای خدمت خالصانه و تحصیل رضا و قرب الهی می‌بیند نه فرصتی برای مال‌اندوزی و جاه‌طلبی و فخرفروشی برای مردم. امیرالمؤمنین علي در نامه 5 نهج البلاغه که به عامل خود در آذربایجان نوشته، چنین می‌فرماید: «وَ إِنَّ‏ عَمَلَكَ‏ لَيْسَ‏ لَكَ‏ بِطُعْمَةٍ وَ لَكِنَّهُ فِي عُنُقِكَ أَمَانَة...» (نهج البلاغه، 1414ق، ص366)؛ حوزه فرمانروایت طعمه تو نیست، بلکه امانتی است بر گردن تو... .
    2-2. تقوا
    ثمره ایمان در مقام عمل، تقوای الهی است. «تقوا» عبارت است از: نگه ‌داشتن چیزی از آنچه سبب آزار یا رساندن زیان به آن می‌شود، و ترس، لازمه تقواست، نه معنای آن؛ و «تقوا» مفهومی انتزاعی و به‌معنای نگهداشتن خود از هر چیزی که از آن بیمناک است می‎باشد (راغب اصفهاني، 1412ق، ص881). و سعادت انسان را به خطر می‌اندازد؛ این خطر، اعم از انجام کارهای حرام یا ترک کارهای واجب است. ازاين‌رو مفهوم تقوا اعم از انجام کارهای شایسته و ترک کارهای حرام و گناه است. تقوا حالت برحذر بودن، درواقع ملکه‌ و نیروی بازدارنده‎ای است که انسان را از گناه بازمی‌دارد و ملاک ارجمندی انسان در نزد خدا تقواست: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ‏ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ...» (حجرات: 13). ازاين‌رو ضرورت دارد عنصر تقوا به‌عنوان یکی از ملاک‌های مهم گزینش افراد برای مناصب و مدیریت‎های اجتماعی مد نظر باشد.
    مسئول باید اهل تقوا و خداترس باشد تا این جایگاه را جولانگاه منافع خود یا حزب و گروه و فامیل خود نکند. مسئول باتقوا قطعاً از هرگونه خیانت و کم‌کاری و کوتاهی در قلمرو مسئولیت خویش پرهیز خواهد کرد و این مسئولیت را وسیله‌ای برای خدمت خالصانه به مردم در راستای تقرب به درگاه الهی خواهد دانست.
    قرآن، رهبر حکومت نوپای اسلامی، یعنی شخص پیامبر اکرم را با آن جایگاه والا و مقام عصمت و مصونیت از هرگونه لغزش و خطا، باز هم به تقوای الهی دعوت می‎کند: «يَأَ ايهُّا النَّبىِ‏ُّ اتَّقِ اللَّهَ...» (احزاب: 1)، این امر حاکی از ضرورت وجود عنصر تقوا در رهبران جامعه است. ساير مسئولان و مدیران جامعه نیز فراخور مسئولیت خویش باید باتقوا باشند تا وظایف خود را به نحو شایسته‌تر در برابر ارباب رجوع انجام داده و با انجام خدمت مخلصانه به خاطر خدا به درگاه الهی تقرب بجویند. روشن است کسی که تقوای الهی نداشته باشد ممکن است تنها منافع شخصی خود را در نظر بگیرد و از انجام وظایف محوله در حیطه مسئولیت خویش کوتاهی یا حتی سرپیچی کند.
    3-2. امانتداری
    از ملاک‎های قرآنی مسئولیت‎پذیری، امین ‎بودن است؛ هرچند این ویژگی از ایمان و تقوا جدا نیست، اما به خاطر اهمیت و جایگاه آن، در آیات و روایات به‌طور مستقل به آن تصریح شده و در اینجا نیز ما جداگانه می‌آوریم. «امانت» و جمع آن «امانات»، هر دو در قرآن به کار رفته است (بقره: 283؛ نساء: 58؛ انفال: 27؛ احزاب: 72). این واژه از ریشة «امن» به‌معنای آرامش قلب و تصدیق (ابن‌فارس، 1404ق، ج1، ص133) است. اصل معنای «امن»، اطمینان نفس و از بین‌رفتن ترس است (راغب اصفهاني، 1412ق، ص90). «امانت»، نقیض «خیانت» بوده و به چیزی می‎گویند که انسان نسبت‌به آن امین شمرده می‌شود (طریحی، 1375، ج6، ص202).
    به‌هرروی قرآن به ادای امانت دستور داده است: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا» (نساء: 58)؛ خداوند به شما امر می‏کند تا امانت را به اهلش بسپارید. با توجه به اطلاق آیه، مناصب و مسئولیت‎ها نیز از مصادیق امانت‎هایی هستند که باید به اهلش سپرد. در روایات اهل‌بيت نیز ولایت امر و جایگاه امامت، مهم‎ترین مصداق امانت در آیه شمرده شده که تنها ائمة اطهار شایستگی چنین منصبی را دارند (طوسی، بی‌تا، ج3، ص234).
    چنان‌که علامه طباطبائي منظور از امانات در آیه را اعم از امانت‏هاى مالى و امانت‏هاى معنوى از قبيل علوم و معارف حقه دانسته كه بايد این معارف به اهلش برسد (طباطبائی، 1390ق، ج4، ص378) و از خیانت در امانت نیز نهی کرده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (انفال: 27)؛ اى كساني‌كه ايمان آورده‏ايد، (با مخالفت احكام دين) به خدا و فرستاده او خيانت نورزيد و در امانت‏هاى خود (امانت‏هاى خلقى و خالقى) خيانت نكنيد، درحالى‌كه مى‏دانيد (كه خيانت در نزد شرع و وجدان قبيح است).
    همچنین اطلاق «امانات» در آیه، شامل احکام شریعت نیز می‌شود که امانت الهی نزد مردم است و نیز سیره و سنت رسول خدا و اموال و اسرار مردم نیز امانت به‌شمار می‌آیند است (ر.ک. طباطبائي، 1390ق، ج9، ص55).
    کسی‌که چیزی را به دیگری به‌عنوان امانت می‎سپارد، درواقع از آسیب ‎دیدن آن چیز از ناحیة دیگران در امنیت و آرامش است، سپس امانت‎گیرنده‌ای که امین باشد، آن را صحیح و سالم و تمام و کامل به امانت‎دهنده برمی‏گرداند.
    در تقسیمی کلی، «امانت» به امانت مالی و امانت غیرمالی بخش‎پذیر است. امانت مالی ممکن است فردی و شخصی باشد، مثلاً کسی، چیزی را به‌عنوان امانت به ما سپرده باشد؛ یا جنبة عمومی داشته باشد، مثل اموال بیت‌المال که از منظر اسلام، مهم‎تر و حساس‎تر بوده و تأکید بسیاری به رعایت آن شده است.
    امانت غیرمالی نیز به امانت جانی و بدنی و امانت‎های معنوی قابل انقسام است. اعضای بدن آدمی در دست خودش امانت است، انسان همچنین در برابر جان دیگران نیز مسئولیت دارد. برای نمونه کودکان در دست یک مربی ورزشی برای آموزش و تمرین حرکات ورزشی امانت به‌شمار می‎آید. مربی باید امین باشد؛ زیرا جسم و جان آنها در دست او امانتی است که باید مراقب باشد. همچنین شاگردان در دست معلمان و دبیران امانت هستند؛ هم امانت جانی و هم معنوی؛ به‌این‌معنا که روح و روان و افکار و اندیشه آنان در اختیار دبیران امانتی است که باید آنها را درست آموزش و پروش بدهند و استعدادها و ظرفیت‎های فکری و روانی آنان را به‌طور صحیح رشد و ارتقا داده و آنان را از هرگونه انحراف و گمراهی بازدارند. به‌هرروی مصادیق «امانت» مختلف است و ما نیز درصدد پرداختن به همة موارد آن نیستیم. مقصود در اینجا امانتداری در مسئولیت‎ها و مدیریت‌های اجتماعی است.
    چنان‌که گفته شد از دیدگاه اسلام، منصب و جایگاهی که مسئول دارد، امانت است، نه طعمه و فرصتی برای کاسبی و مال‌اندوزی. مسئول، متناسب با نوع مسئولیت خویش و گستره وظایف و اختیاراتی که به او واگذار شده، نسبت‌به اموال و جان‌ها و عِرض و آبروی افراد جامعه باید متعهد و امانتدار خوبی باشد.
    از منظر قرآن، مسئول باید امین و مورد اعتماد باشد. قرآن حضرت یوسف را والامقام و امین معرفی می‎کند؛ امین ‌بودن آن حضرت نسبت‌به زنان، به‌ویژه در مواجهه با همسر عزیز مصر که بر درخواست نامشروع خود پافشاری می‌کرد. حضرت یوسف عفت ورزید و آلوده به گناه نگردید؛ هنگامی هم که آن حضرت با پادشاه مصر صحبت کرد و سرگذشت‎های خود را بازگو کرد، پادشاه از مجموع جریان‌ها و حکایت‌ها اطلاع و آگاهی یافت و به مقام و جایگاه والای او در امانت و تنزه و پاکی، علم تعبیر خواب، فهم و درایت و حکمت و دیگر فضائل و کمالات اخلاقی او پی برد. درنتیجه به ایشان چنین خطاب کرد: «قالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنا مَكينٌ‏ أَمين‏...» (یوسف: 54)؛ گفت: تو امروز نزد ما جايگاهى والا دارى، و مورد اعتماد هستى.
    همچنین قرآن با ذکر داستان حضرت شعیب و حضرت موسی به امین ‌بودن حضرت موسی اشاره و تأکید می‌کند. بخشی از این داستان چنین است که حضرت موسی در میان انبوهی از جمعیتی که سر چاهی برای برداشتن آب جمع شده بودند، دید دو نفر دختر جوان کناری ایستاده و منتظرند مردان کنار بروند تا از چاه آب برداشته و به گوسفندانشان بدهند. حضرت موسی کمکشان کرد و برای گوسفندان آن دو از چاه آب کشید و در حق آنان چنین خدمتی کرد (ر.ك. قصص: 23-26؛ طبرسی، 1372، ج7، ص390). هنگامی‌که دختران شعیب پیش پدرشان برگشتند، یکی از آنها پیشنهاد داد، پدرش، موسی را اجیر خود قرار بدهد؛ چراکه نیرومند و امین است: «قالَتْ إِحْداهُما يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ‏ الْقَوِيُّ الْأَمينُ» (قصص: 26)؛ يكى از آن دو زن گفت: اى پدر، او را استخدام كن؛ زيرا بهترين كسى كه استخدامش كنى (اين مرد) نيرومند با امانت است.
    از این آیات معلوم می‌شود برای استخدام و واگذاری مسئولیت بر عهده افراد، عنصر امانت و تعهد از جایگاه مهمی برخوردار است و نباید نادیده گرفته شود.
    در روایات نیز به مسئلة امانتداری مسئولان تأکید شده و از خیانت در مسئولیت به‌شدت برحذر داشته‌اند؛ چنان‎که در روایتی از پیامبر اکرم می‌خوانیم: «منَ خانَ أمانةً فی ‌الدُّنیا و لَم یَرُدَّها اِلی اَهلِها ثُمَّ اَدْرَكَهُ المَوتُ ماتَ علی غَیرِ مِلّتی...» (صدوق، 1413ق، ج4، ص15)؛ کسی که در دنیا در یک امانت خیانت ورزد و به صاحبانش رد نکند تا اینکه مرگ او فرا برسد، او بر آئین من (اسلام) نمرده است... .
    امیرالمؤمنین علي مظهر عدل الهی در خطبة 26 نهج البلاغه بزرگ‌ترین خیانت را خیانت به ملت می‌داند (نهج البلاغه، 1414ق، ص383)؛ خیانت در اموال عمومی و بیت‌المال نیز از مصادیق خیانت به ملت است. همچنین آن حضرت درباره نحوه مصرف بیت‌المال برای مسئولان و کارگزاران حکومتی خود چنین می‌نویسد: «قلم‌های خود را نازک کنید و سطرها را نزدیک به هم گیرید و زیادتی کلمات را حذف کنید و مقاصد و منظورها را در نظر بگیرید! برحذر می‌دارم شما را از پرحرفی و پرنویسی؛ زیرا اموال مسلمانان نمی‌تواند این‌گونه خسارت‌ها را تحمل کند (صدوق، 1362، ج1، ص310).
    همچنین آن حضرت می‌فرماید: «مَنِ اسْتَهَانَ بِالْأَمَانَةِ وَ رَتَعَ فِي الْخِيَانَةِ وَ لَمْ يُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِينَهُ عَنْهَا فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسِهِ الذُّلَّ وَ الْخِزْيَ فِي الدُّنْيَا وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ أَذَلُّ وَ أَخْزَى» (نهج البلاغه، 1414ق، ص383)؛ هر كه كار امانت (مسئوليت) را سبك بشمارد، و در آن خيانت روا دارد، و جان و دين خود را از خيانت پاك ننمايد، در اين جهان درِ خوارى و رسوايى را به روى خويش بگشايد و به آخرت خوارتر و رسواتر درآيد.
    مسئولان، مدیران و کسانی که منصب و ریاستی دارند و به‌ویژه کسانی که بیت‌المال در اختیار آنان است، باید بیت‌المال را به چشم امانت نگاه کرده و نسبت‌به آن حساس باشند.
    4-2. آگاهی و تخصص
    آگاهی و شناخت، نقشه راه آدمی در رسیدن به اهدافِ تعیین‌شده است. در مسئلة مدیریت و مسئولیت اجتماعی نیز علم و آگاهی چراغ راه مسئولان در تشخیص درست وظايف خویش است. تعهد و تخصص به‌عنوان دو بال برای مدیریت امور، از یکدیگر تفکیک‌ناپذیر است و در کنار ایمان و تقوا، تخصص و علم کافی برای تصدی مسئولیت ضروری است. مسئول در گستره مسئولیت خویش و آنچه مربوط به وظایف سازمانی اوست، باید حد نصاب اطلاعات و آگاهی و تجارب و تخصص لازم را داشته باشد. هر اندازه هم با ایمان و خداترس باشد، بدون علم و آگاهی توان عهده‌داری مسئولیت و مدیریت شایسته را نخواهد داشت. عدم علم و تخصص کافی در حیطه مسئولیت و قلمرو وظایف خود، سبب سردرگمی در اضلاع و ابعاد امور و مسائل و عدم تشخیص درست در تصمیم‌گیری‌ها چه‌بسا جامعه را با مشکلات جدی مواجه ساخته و آسیب‌های جبران‌ناپذیری در عرصه‎های مختلف سیاسی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... وارد کند.
    قرآن با اشاره به داستان حضرت یوسف او را شخصی بسیار دانا معرفی می‌کند. يوسف با توجه به اطلاع و آگاهی خود از آمدن سال‏هاى فراوانى و قحطى در مصر و نياز حاکمیت به حسن تدبیر و مديريت بحران در آن زمان، خطاب به پادشاه مصر چنین فرمود: «گفت: مرا بر خزانه‏هاى اين سرزمين بگمار، كه همانا من نگهبان و دانايم» (يوسف: 55).
    حضرت يوسف از پادشاه درخواست کرد كه او را به وزارت مالي و خزانه‏دارى سرزمین مصر منصوب كرده و امور مالى و اقتصادی كشور را به وى واگذارد؛ زیرا کسی جز او توان مدیریت بحران خشکسالی را در آن سرزمین نداشت. چنان‎که حضرت درخواست خويش را چنين تعليل كرد كه من حفيظ و عليم هستم؛ زيرا اين دو ویژگی از صفاتي است كه متصدى آن جایگاه باید داشته باشد و بدون آن دو نمى‏تواند چنین مقامى را تصدى نماید (ر.ک. طباطبائی، 1390ق، ج11، ص201).
    همچنین قرآن به تعیین و انتخاب الهی طالوت، به‌عنوان فرمانده سپاه توسط یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل برای رویارویی با سپاه ظالم جالوت، به دو ویژگی علم و تخصص و قدرت بدنی طالوت اشاره می‎کند: «قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ‏ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» (بقره: 247)؛ (پيامبرشان) گفت: بى‏ترديد خدا او را بر شما برگزيده و او را در دانش و نيروى بدنى فزونى بخشيده. علم و آگاهی طالوت به مصالح عمومی مردم و مفاسد و توان بدنی برای مدیریت شایسته امور نظامی از ضروریات یک فرمانده به‌عنوان مسئول در عرصة جهادی و نظامی است (ر.ک.  طباطبائي، 1390ق، ج2، ص287).
    در انواع مسئولیت‌های اجتماعی نیز فرد متناسب با مسئولیت خویش باید تخصص و آگاهی و تجربه، به‌ویژه سوابق اجمالی در آن کار را داشته باشد. اگر اثر علمی اعم از کتاب یا مقاله و... نیز مرتبط با مدیریت و مسئولیت خود داشته باشد، بهتر است و در مواردی نیز ممکن است ضرورت داشته باشد.
    5ـ2. سابقه جهاد در راه خدا
    سابقه جهاد در عرصه‌های مختلف، به‌ویژه عرصة نظامی از دیدگاه قرآن یکی از برتری‎های افراد بر دیگران است. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: «لا يَسْتَوِي الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ‏ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى‏ وَ فَضَّلَ‏ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً» (نساء: 95)؛ بازنشستگان مؤمنان از جهاد (مستحب يا واجب كفايى) كه ضرر جسمى و عذر ديگرى ندارند هرگز با جهادگران در راه خدا به مال‏ها و جان‏هايشان يكسان نيستند؛ خداوند جهادكنندگان به مال‏ها و جان‏هايشان را بر بازنشستگان به رتبه‏اى (بلند) برترى بخشيده، و خداوند هريك را وعده پاداش نيك (بر ايمان و عملش) داده، و جهادگران را بر بازنشستگان به پاداشى بزرگ مزيت عطا كرده است.
    آیه به دو دسته از مؤمنان اشاره می‎کند؛ مؤمنانی که در جنگ بدون عذر شرکت نکردند، و مؤمنانی که در جنگ شرکت کردند. خداوند گروه دوم را بر گروه نخست برتری داده است. از این آیه معلوم می‌شود وجوب جهاد در آیه، کفایی بوده نه عینی؛ زیرا در صورت عینی‌ بودن وجوب آن، کسی حق تخلف از جهاد را نخواهد داشت (طبرسی، 1372، ج3، ص148). در آیه در سه مرحله به عدم تساوی این دو گروه اشاره شده است: مرحلة نخست عدم تساوی این دو گروه با عبارت «لا يَسْتَوِي...» بیان شده؛ مرحله دوم به تفضیل و برتری مجاهدين از لحاظ درجه و منزلت بر قاعدين با عبارت «فَضَّلَ‏ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً» اشاره شده؛ و در مرحلة سوم به برتری مجاهدين بر قاعدین از لحاظ اجر و پاداش بزرگ با عبارت «فَضَّلَ‏ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيماً» اشاره شده است.
    به‌هرروی مجاهدین و اهل جهاد و جبهه بر دیگران از این جهت برتری و اولویت دارند. در دوره معاصر نیز طبعاً افرادی که در انقلاب اسلامی سهیم بوده و اهل جبهه و جنگ و جهاد در راه خدا بوده‌اند و در راه برپایی نظام اسلامی از جان و مال خود گذشتند، نسبت‌به دیگران در تصدی مسئولیت‎ها از این جهت اولویت دارند؛ زیرا اهل جهاد، در کوران حوادث مختلف، در بحبوحه مجاهدت‌های میدانی انواع سختی‌ها دیده و تجربه‌های فراوانی اندوخته‌اند. البته این به‌معنای نادیده‌انگاری و عدم احراز سایر شرایط و ویژگی‎های لازم در افراد برای تصدی مسئولیت‎ها نیست.
    خداوند متعالی در آیه‎ای دیگر به صورت کلی پیشگامان در اسلام و ایمان و هجرت و نصرت دین الهی را ستوده است: «وَ السَّابِقُونَ‏ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏» (توبه: 100).
    مراد از سبقت در آیه با توجه به سیاق آن، سبقت در ایمان و هجرت و یاری پیامبر خدا است (طباطبائی، 1390ق، ج9، ص372). کسانی‌که در صدر اسلام پیش از دیگران به خدا و رسول او ایمان آوردند؛ خانه و کاشانه خود را در مکه رها کرده و برای یاری دین الهی از روی ایمان و باورهای دینی به مدینه هجرت کرده و دین و پیامبر خدا را یاری نمودند و پا به پای آن حضرت و در رکاب او در راه خدا جهاد کردند؛ البته به شرطی که در ایمان و اطاعت از رسول خدا و یاری او ثابت‌قدم باشند.
    در آیه‌ای دیگر نیز خداوند، سبقت‌گیرندگان را مقربان درگاه الهی می‎داند: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ»، مقصود از سابقون در آیه، پیشگامان در اعمال خیر هستند؛ درنتیجه پیشگام در آمرزش و رحمت الهی به‌شمار می‌آیند (طباطبائي، 1390ق، ج19، ص117).
    به‌هرروی سبقت و پیشگامی در عرصه ایمان و عمل صالح، که مصداق بارز عمل صالح، مجاهدت در راه خداست، جزو امتیازات و برتری‎های افراد شمرده شده است. ازاين‌رو در گزینش افراد برای واگذاری مدیریت‌های اجتماعی نیز باید لحاظ شود.
    6-2. سعه صدر و تاب‎آوری در برابر سختی‎ها
    با توجه به سنگینی مسئولیت‌های انبیاء و رهبران الهی، ویژگی صبر و مقاومت از ضروریات آنان است. قرآن با اشاره به داستان حضرت موسی، شرح صدر را به‌عنوان یکی از درخواست‌های آن حضرت در انجام رسالت خویش بیان می‎کند که به خداوند چنین عرضه داشت: «قالَ رَبِّ اشْرَحْ‏ لي‏ صَدْري» (طه: 25)؛ گفت: پروردگارا، سينه‏ام را گشاده گردان (صبر و حوصله فراوان به من بده).
    «شرح صدر»، یعنی گشودن سینه، تعبیری کنایی است و مراد از آن افزایش ظرفیت و گنجایش انسان در برابر ناملایمات و سختی‎های مسئولیت است (ر.ک. طباطبائی، 1390ق، ج14، ص145). حضرت موسی برای رویارویی به سردسته طاغیان و مستکبران، یعنی فرعونی که ادعای ربوبیت داشت، نیاز به شرح صدر، مقاومت و درنتیجه عدم بیم و هراس داشت؛ زیرا انجام رسالت الهی در برابر سختی‌ها و مخالفت‌های احتمالی دیگران صبر و مقاومت بیشتری می‌طلبد.
    همچنین خداوند در یادآوری مواهب و نعمت‎های مهم به رسول اكرم شرح صدر را ذکر می‌کند: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» (شرح: 1)؛ آيا ما سينه‏ات را برايت نگشوديم؟
    مقصود از شرح صدر رسول خدا گستردگى و وسعت نظر ایشان در دریافت حقايق الهی است، به‌طورى‌كه ظرفيت دریافت معارف وحیانی و توان تبلیغ آن به مردم را داشته باشد و در برابر سختی‌ها و ناملايماتى كه در اين راه مى‏بيند تاب و تحمل داشته باشد؛ یعنی نفس مقدس آن حضرت را طورى نيرومند سازد كه نهايت درجه استعداد را براى قبول افاضات خداوند متعالی پيدا كند (ر.ک. طباطبائی، 1390ق، ج20، ص314).
    در آیاتی دیگر نیز خداوند سبحان منصب امامت را به وجود ویژگی‌هایی همچون صبر و یقین در افراد برگزیده تعلیل می‎کند: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ» (سجده: 24)؛ و از آنان پيشوايانى قرار داديم كه (مردم را) به دستور ما هدايت مى‏كردند، ازآن‌روكه صبر ورزيدند و آيات ما را باور داشتند.
    در روایات تفسیری ذیل این آیه به علم پیشین الهی بر صبر امامان اشاره شده است؛ یعنی ازآنجاکه خداوند می‌دانسته آنان صبر خواهند کرد، آنان را امام قرار داد. در روایتی نیز صبر نسبت‌به ایمان، همچون سر آدمی به بدن او شمرده شده است (حویزی، 1415ق، ج4، ص233)؛ یعنی چنان‌که اگر سر آدمی برود، بدن او نیز از بین می‎رود، صبر نیز چنین است؛ اگر آدمی صبر نداشته باشد، ایمانش نیز از بین خواهد رفت.
    با توجه به مضمون آیات، ضرورت صبر و حوصله در دیگر مسئولان رده پایین جامعه نیز روشن می‌شود؛ به تناسب مسئولیت‌ها و مدیریت‌های مختلف در سطح جامعه، مسئول باید صبر و تحمل داشته باشد. صبر و تاب‌آوری از ضروریات تفکیک‎ناپذیر مسئولان است، مدیر شایسته و توانمند در برابر سختی‌های مسئولیت و رویارویی با ناگواری‌ها و حوادث گوناگون باید صبور و مقاوم باشد و در برخورد با ارباب رجوع سعه صدر و حوصله داشته باشد. این امر از دو جهت ضرورت دارد: یکی ذات مسئولیت و کارهایی که به عهده او گذاشته شده، طبعاً سختی‌های خودش را دارد و دیگری مواجهه با افراد گوناگون و با سلیقه‎ها و اخلاق متفاوت، چه‌بسا تحمل آنها بر او سخت باشد؛ هم در برخورد و هم در گفت‌وگو با آنان، ضرورت دارد صبر و شکیبایی و بردباری و حسن خلق داشته باشد. ازجمله سفارش‎های امیرالمؤمنين علي به مالک اشتر، محبت و لطف و مهربانی با رعیت و توده مردم است که این نیازمند سعه صدر و صبر و حوصله و خویشتن‎داری است. حضرت چنین می‎فرماید: «... وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ...» (نهج البلاغه، 1414ق، ص426)؛ مهربانى با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حيوان شكارى باشى كه خوردن آنان را غنيمت دانى‏.
    7-2. ولایت‎مداری
    ایمان و باور به امامان معصوم به‌عنوان جانشینان برحق پیامبر اکرم و پذیرش ولایت و خلافت الهی و مرجعیت علمی آن بزرگواران طبق نصوص متعدد قرآنی و روایی از مسلمات و ضروریات مذهب ما است. آیات متعددی مرتبط با ولایت و وجوب اطاعت از آنان به‌عنوان صاحبان امر، یعنی «اولی الأمر» (ر.ك. مائده: 55 و67؛ نساء: 59) و احادیث بسیاری (کلینی، 1407ق، ج2، ص415؛ ج8، ص30؛ صدوق، 1378ق، ج2، ص27؛ حویزی، 1415ق، ج1، ص497-508) پیرامون مسئلة ولایت حضرات معصومان مطرح شده است. پذیرش و التزام به ولایت اهل‌بيت شرط ایمان بوده (صدوق، 1376، ص132؛ مجلسی، 1403ق، ج25، ص170-175) و در عصر غیبت نیز پذیرش نیابت نائبان عام و در رأس آنها ولایت ولی‌فقیه عادل که نائب برحق امام عصر است و ولایت او در طول ولایت حضرات معصومان تلقی شده، برای همگان، به‌ویژه خواص و مسئولان جامعه لازم و ضروری است.
    ولایت‌پذیری و بالاتر از آن، ولایتمداری به این است که در زندگی و رفتارها و موضع‌گیری‌های خود از ولیّ جامعه نه جلو بزنیم و نه عقب بمانیم، بلکه ملازم و همراه او مشی و سلوک داشته باشیم. این امر ریشه در باورهای دینی ما نسبت‌به حضرات معصومان دارد، برای نمونه در «صلوات شعبانیه» چنین می‌خوانیم: «... الْمُتَقَدِّمُ‏ لَهُمْ‏ مَارِقٌ‏ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ...» (طوسی، 1411ق، ج1، ص45)؛ پیش‎افتاده از آنان، از دین خارج است و عقب‌مانده از آنان نابود است و همراه آنان، ملحق به حق است.
    ولي‌فقیه عادل حجت و نائب عام امام عصر در غیبت کبری است و اطاعتش بر همگان واجب است. در توقیعی که از امام عصر توسط محمد بن عثمان، دومین نائب خاص ایشان بر اسحاق بن یعقوب صادر شده، حضرت در زمان غیبت همگان را به راویان حدیث آنان، یعنی مجتهدان و کارشناسان دین ارجاع فرموده و آنان را حجت خود برای ما قرار داده است: «... وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‏ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ...» (صدوق، 1395ق، ج2، ص484)؛ ... و اما در رخدادهای تازه‌ای که پیش می‌آید (برای کسب تکلیف دینی خود) در آنها به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شما و من حجت الهی بر آنان هستم.
    در هندسه معارف دینی، ولایت با نقش محوریت و مرکزیت امور، در رأس جامعه و حکومت دینی قرار دارد. امیرالمؤمنين علي درباره مسئلة خلافت با اشاره به جایگاه خویش در بخشی از خطبه شقشقیه چنین می‌فرماید: «... وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى‏...» (مفید، 1413ق، ج1، ص287)؛ ... و او (ابوبکر) قطعاً می‌داند همانا جایگاه من از خلافت، همچون جایگاه قطب از آسیاب است...؛ یعنی محور خلافت من هستم. اگر ولی الهی در جامعه نباشد، شیرازه جامعه از هم می‎پاشد و مردم دچار اختلاف شده و درنتیجه متفرق و پراکنده می‌شوند.
    براین اساس، ولیّ الهی همچون نخ تسبیحی که دانه‌های آن را منسجم و متحد ساخته و از پراکندگی و تفرقه، آن را نگه می‌دارد، آحاد جامعه را منسجم و متحد می‌سازد. انسجام و وحدت جامعه به وجود ولی‌فقیه بستگی دارد؛ مسئولان و آحاد مردم باید با تعامل خوب خود و همدلی با یکدیگر، سلسله‌وار متصل و مرتبط با هم و در نهایت با ولایت‌مداری و اطاعت از ولی‌فقیه، در تأمین اهداف و آرمان‌های جامعه گام بردارند.
    ولایت‌مداری آدمی را از خودکامگی و استبداد و غرور و تکبر بازمی‎دارد؛ بر این اساس التزام به ولایت فقیه و پیروی از ایشان، به‌ویژه بر مسئولان و خواص جامعه ضروری است و در انتخاب و انتصاب افراد نیز باید این ویژگی در فرد مورد نظر احراز شود.
    نتیجه‌گیری
    قرآن قابلیت نظریه‎پردازی در علوم مختلف انسانی، ازجمله دانش سیاست و حکمرانی و مدیریت جامعه را دارد. استخراج اصول و معیارهای انتخاب از منظر قرآن به خاطر وحیانیت الفاظ و معانی و مصونیت و معصومیت قرآن از هرگونه خطای محتوایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
    با استنباط ملاک‌های انتخاب درست بر محور آیات، و گفتمان‌سازی آن در جامعه و آگاهی‌دهی و بصیرت‌افزایی در مدیران و مسئولان و همچنین توده مردم در انتخاب درست افراد می‎توان مسیر پیشرفت و ارتقاء جامعه را هموار ساخت.
    با توجه به اصل شایسته‌سالاری، دستیابی به اهداف و چشم‌اندازهای جامعة آرمانی در گرو انتخابات و انتصابات درست افراد برای تصدی مسئولیت‌ها است. ملاک‌های انتخاب افراد شایسته در محور بینشی عبارت از تخصص و آگاهی و در محور گرایشی، ایمان و ولایت‌پذیری و در محور کنش و رفتار، امانتداری، سعه صدر، سابقه جهاد و ولایتمداری در مقام عمل است.

    References: 
    • قرآن کریم.
    • نهج البلاغه (1414ق). قم: هجرت.
    • آرش آقاجانی، علی (1385). تبیین ویژگی‎های مدیران از دیدگاه حضرت علی در نهج البلاغه». اندیشه صادق، 24، 1ـ33.
    • ابن‌فارس، احمد بن زکریا (1404ق). معجم مقائیس اللغة. قم: مکتب الاعلام الاسلامی.
    • ازهری، محمد بن احمد (1421ق). تهذیب اللغة. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
    • جوهری، اسماعیل بن حماد (1376ق). الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة. تحقیق احمد عبدالغفور عطار. بیروت: دارالملایین.
    • حویزى، عبدعلى بن جمعه (1415ق). تفسیر نورالثقلین. چ چهارم. قم: اسماعیلیان.
    • راغب اصفهانى، حسین بن محمد (1412ق). مفردات الفاظ القرآن. بیروت: دارالشامیه.
    • صدوق، محمد بن علی (1362). الخصال. قم: جامعة مدرسین.
    • صدوق، محمد بن علی (1376). الامالی. چ ششم. تهران: کتابچی.
    • صدوق، محمد بن علی (1378ق). عیون اخبار الرضا. تهران: جهان.
    • صدوق، محمد بن علی (1395ق). کمال‌الدین و تمام النعمة. چ دوم. تهران: اسلامیه.
    • صدوق، محمد بن علی (1413ق). من لا یحضره الفقیه. چ دوم. قم: جامعة مدرسین.
    • طباطبائی، سیدمحمدحسین (1390ق). المیزان فی تفسیر القرآن. چ دوم. بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات.
    • طبرسى، فضل بن حسن (1372). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. چ سوم. تهران: ناصر خسرو.
    • طریحی، فخرالدین (1375). مجمع البحرین. چ سوم. تهران: مرتضوی.
    • طوسى، محمد بن حسن (1411ق). مصباح المتهجد و سلاح المتعبد. بیروت: مؤسسة فقه الشیعه.
    • طوسى، محمد بن حسن (بی‌تا). التبیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
    • کلینى، محمد بن یعقوب (1407ق). الکافی. چ چهارم. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
    • مبارکی، مریم. ویژگی‌های مدیر موفق، در: maryammobaraki.net
    • مجلسى، محمدباقر (1403ق). بحار الانوار. چ دوم. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
    • مفید، محمد بن محمد بن نعمان (1413ق). الارشاد فی معرفة حجج الله على العباد. قم: کنگرة شیخ مفید.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسنی، یونس.(1404) ملاک‌های قرآنی انتخاب افراد برای تصدی مسئولیت‌های اجتماعی. فصلنامه معرفت، 34(2)، 13-22 https://doi.org/10.22034/marifat.2025.5001546

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    یونس حسنی."ملاک‌های قرآنی انتخاب افراد برای تصدی مسئولیت‌های اجتماعی". فصلنامه معرفت، 34، 2، 1404، 13-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسنی، یونس.(1404) 'ملاک‌های قرآنی انتخاب افراد برای تصدی مسئولیت‌های اجتماعی'، فصلنامه معرفت، 34(2), pp. 13-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسنی، یونس. ملاک‌های قرآنی انتخاب افراد برای تصدی مسئولیت‌های اجتماعی. معرفت، 34, 1404؛ 34(2): 13-22