معرفت، سال سی و چهارم، شماره دوم، پیاپی 321، تابستان 1404، صفحات 23-33

    راهبردهای قرآن کریم در مبارزه با مبانی اعتقادی دشمنان با محوریت جنگ شناختی و نرم

    نوع مقاله: 
    Review Article
    نویسندگان:
    ✍️ محسن جوادی صدر / استادیار گروه کلام و فلسفه اسلامی دانشگاه افسری امام حسین (ع) / m.j.sadr@chmail.ir
    سیدروح اله موسوی / استادیار گروه فقه و حقوق دانشگاه افسری امام حسین (ع) / Srmoosavi1360@chmail.ir
    dor 20.1001.1.10236015.1404.34.2.5.5
    doi 10.22034/marifat.2025.5001551
    چکیده: 
    آموزه‌های و معارف دین مبین اسلام مبتنی‌بر عقل شکل گرفته و برنامه‌ای مدون و کامل را برای زندگی دنیوی و اخروی بشر به ارمغان آورده است. دشمنان ادیان توحیدی و رهروان شیطان برای از میان بردن اعتقاد به توحید و دینداری، تمام تلاش خود را کرده و با حربه‌های مختلف دست به عمل زده‌اند. از دیرباز حمله به مبانی فکری مورد استفاده بوده و امروزه نیز به صورت‌های مختلفی اعمال می‌شود. در این میان، قرآن کریم نیز برای مبارزه با آن، پیروان خویش را ترغیب نموده است. جنگ میان حق و باطل، از روز اولِ خلقت انسان وجود داشته است. این نوع جنگ، راهبردهای خاص خود را دارد. جنگ شناختی عبارت است از: حمله به باورها و اذهان برای کنترل شناخت افراد نسبت‌به جهان پیرامون آنها. جنگ شناختی در قرآن عرصه‌های فکری و مبانی اعتقادی دشمنان را هدف قرار داده است. این تحقیق بر اساس منابع کتابخانه‌ای و با روش توصیفی ـ تحلیلی نگاشته شده و نتایج پژوهش نشان می‌دهد که خداوند متعال و پیامبران او، راهبردهایی را برای جنگ شناختی بیان کرده‌اند. از یک‌سو نسبت‌به دشمنان لازم است در باورهایشان تزلزل ایجاد کرد و روحیۀ آنان را در مقابل خداوند متعال و آیات او تضعیف کرد و برای نشان دادن ضعف او، درخواست برهان کرد. تخریب هدفمند نظریه‌پردازان آنان نیز راهبرد دیگری در این عرصه است. از سوی دیگر، راهبردهایی نیز جزء وظایف خودی‌هاست که می‌توان به حفظ وحدت برای موحدان، بهره‌گیری از فرصت‌ها و حفظ برتری علمی اشاره کرد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Holy Quran’s Strategies for Confronting Enemies’ Ideological Foundations: Cognitive and Soft Warfare
    Abstract: 
    The Islamic teachings and knowledge are founded on reason. They provide a comprehensive program for man’s life both for this world and the hereafter. The enemies of monotheistic religions and the followers of Satan relentlessly undermine belief in monotheism and religiosity through various tactics. Attacking ideological foundations has long been employed and persists today in diverse forms. Meanwhile, the Holy Qur’an encourages its followers to counter such assaults. The battle between truth and falsehood has existed since man’s creation and entails specific strategies. Cognitive warfare targets beliefs and minds to control individuals’ perception of their surroundings. In the Qur’an, cognitive warfare focuses on enemies’ intellectual domains and ideological foundations. Using descriptive-analytical method, this library-based research shows that God and His prophets have outlined strategies for cognitive warfare. On the one hand, it is essential to undermine enemies’ convictions and weaken their morale against God and His signs. To unveil their weakness, one should demand them to present their proofs. A purposeful discreditation of their theorists is another strategy to counter them. On the other hand, for believers, there are some strategies including preserving unity, seizing opportunities, and maintaining scientific superiority.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    راهبردهای قرآن کریم در مبارزه با مبانی اعتقادی دشمنان
    با محوریت جنگ شناختی و نرم
     محسن جوادی صدر         / استادیار گروه كلام و فلسفه اسلامي دانشگاه افسری امام حسین     m.j.sadr@chmail.ir
    سيدروح‌الله موسوي / استادیار گروه فقه و حقوق دانشگاه افسری امام حسین    srmoosavi1360@chmail.ir
    دريافت: 23/10/1403                    پذيرش: 18/01/1404
    چکیده
    آموزه‌های و معارف دین مبین اسلام مبتنی‌بر عقل شکل گرفته و برنامه‌ای مدون و کامل را برای زندگی دنیوی و اخروی بشر به ارمغان آورده است. دشمنان ادیان توحیدی و رهروان شیطان برای از میان بردن اعتقاد به توحید و دینداری، تمام تلاش خود را کرده و با حربه‌های مختلف دست به عمل زده‌اند. از دیرباز حمله به مبانی فکری مورد استفاده بوده و امروزه نیز به صورت‌های مختلفی اعمال می‌شود. در این میان، قرآن کریم نیز برای مبارزه با آن، پیروان خویش را ترغیب نموده است. جنگ میان حق و باطل، از روز اولِ خلقت انسان وجود داشته است. این نوع جنگ، راهبردهای خاص خود را دارد. جنگ شناختی عبارت است از: حمله به باورها و اذهان برای کنترل شناخت افراد نسبت‌به جهان پیرامون آنها. جنگ شناختی در قرآن عرصه‌های فکری و مبانی اعتقادی دشمنان را هدف قرار داده است. این تحقیق بر اساس منابع کتابخانه‌ای و با روش توصیفي ـ تحلیلي نگاشته شده و نتایج پژوهش نشان می‌دهد که خداوند متعال و پیامبران او، راهبردهایی را برای جنگ شناختی بیان کرده‌اند. از یک‌سو نسبت‌به دشمنان لازم است در باورهایشان تزلزل ایجاد کرد و روحیۀ آنان را در مقابل خداوند متعال و آیات او تضعیف کرد و برای نشان دادن ضعف او، درخواست برهان کرد. تخریب هدفمند نظریه‌پردازان آنان نیز راهبرد دیگری در این عرصه است. از سوی دیگر، راهبردهایی نیز جزء وظایف خودی‌هاست که می‌توان به حفظ وحدت برای موحدان، بهره‌گیری از فرصت‌ها و حفظ برتری علمی اشاره کرد.
    كليدواژه‌ها: راهبرد، جنگ شناختی، قرآن کریم، مبانی اعتقادی، مبارزه.
     
    مقدمه
     
    تردیدی در این نیست که خداوند متعال، رسولانی را برای هدایت بندگان به سوی حق و عدالت برگزیده و به میان مردمان فرستاده است. پیامبران الهی برای رسیدن به هدف والای خویش، همواره مورد تعرض، خیانت، اتهامات، ضربات روحی و جسمی بودند. این اقدامات عموماً توسط افرادی انجام می‌گرفته که مخالف دعوت رسولان الهی بودند و با گرویدن مردم به آنها، منافع مادی خویش را در خطر می‌دیدند. اقداماتی که مخالفان رسولان الهی علیه آنان و مؤمنان به آنها مرتکب می‌شدند، جنبه‌های مختلفی را دربر می‌گرفت. تحمیل جنگ نظامی و شکنجۀ پیامبران و پیروان آنان از طرفی و به راه انداختن جنگ روانی علیه آنان از سوی دیگر، از سری اقداماتی بوده که توسط این افراد، انجام گرفته است. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: «وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا» (بقره: 217)؛ و فتنه [شرك و بت‏پرستى‏] از كشتار بزرگ‏تر است و مشركان همواره با شما مى‏جنگند تا شما را اگر بتوانند از دينتان برگردانند. در این آیه از جنگ دائمی دشمنان با دینداران خبر داده شده است. البته این جنگ دائمی بسته به موقعیت‌های زمانی و مکانی و شرایط فرهنگی و علمی، شکل و شمایل خاص خود را پیدا می‌کند. مجموعۀ عملیات‌ روانی که توسط دشمنان انجام گرفته، امروزه با عناوینی چون «جنگ نرم» یا «شناختی» معروف است. جنگ شناختی جنگی است که در آن هدف ایجاد دید منفی در مردم و القای یأس و نومیدی در آنهاست. این نوع جنگ مردم را ترغیب به انجام کنش‌های اعتراض‌آمیز و اختلاف و شکاف در میان جامعه مخاطب، به‌ویژه نسل جوان کرده و بر وجود ناامنی اجتماعی و نیز انتشار اخبار جعلی و غیرواقعی و ایجاد هراس و نگرانی در میان افکار ملت‌ها دامن می‌زند (هاشمی و کیانا، 1392، ص25-26). بنابراین جنگ شناختی همان مبارزه فکری و شناختی است. اقداماتی از این قبیل، عموماً توسط خداوند متعال در قالب وحی، توسط رسولان و انبیاء پاسخ داده می‌شد و سعی در خنثا کردن این مجموعه عملیات‌ بوده است، ولی ناگفته پیداست که موضع پیامبران و اولیاء الهی همیشه پاسخ دادن و واکنش منفعلانه نبوده، بلکه ایشان علاوه بر به رخ کشیدن قدرت نظامی، به عملیات‌ و جنگ‌های روانی و شناختی علیه دشمنان خدای متعال اقدام نموده‌اند. خداوند متعال در قرآن کریم، به جنگ روانی علیه دشمنان اقدام کرده و مسلمانان را نیز به انجام چنین عملیاتی ترغیب نموده است (حجرات: 6 و12؛ بقره: 42).
    در راستاي اين موضوع مي‌توان به آثار ذيل اشاره كرد:
    كتاب‌هاي جنگ نرم (شريفي، 1389؛ رنجبران، 1388؛ عبدی، 1390)، كه هریک امتیازاتی دارد؛
    کتاب استکبارستیزی در قرآن (فرقانی، 1383) نیز در این موضوع نکات نابی را بیان داشته است؛
    مقالة «مبانی جنگ شناختی از منظر قرآن کریم و رهبر انقلاب» (بابائیان و تالاندشتی، 1402)؛
    مقالة «واکاوی اهداف جنگ شناختی دشمن و راهکارهای تاب‌آوری مقابله با آن با تأکید بر آموزه‌های قرآن» (عراقی و ديگران، 1401)؛
    مقالة «دشمن‌شناسی و شیوه‌های تعامل با دشمنان از دیدگاه قرآن، روایات و فقه امامیه» (حقی و ديگران، 1403)؛
    مقالة «بررسی مبانی اعتقادی و قلمرو برائت در پرتو آیات و روایات» (پناهی و رضوی، 1396).
    نوآوري نوشتار حاضر نسبت‌به ساير تحقيق‌ها نگاهی عمیق‌تر به راهبردهای قرآنی جنگ شناختی است.
    سؤال اصلي این است که قرآن کریم چه راهبردی را برای مبارزه با مبانی فکری دشمنان به وسیله جنگ شناختی بیان نموده است؟ این تحقیق بر اساس منابع وحیانی و کتابخانه‌ای و با روش توصیفي ـ تحلیلي نگاشته شده است.
    1. جنگ شناختی، نرم و روانی
    جنگ شناختی از انواع جنگ‌ها به‌شمار مي‌آيد. این نوع جنگ بر خلاف جنگ سخت و نیمه‌سخت، بدون هزینه‌های نظامی است. این نوع جنگ با عناوین مختلفی مانند جنگ نرم و یا روانی شناخته می‌شود. مفهوم اصلی جنگ روانی عبارت است از: «استفاده طراحی‌شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در خصوصیات فکری دشمن، با توسل به شیوه‌هایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی شود» (کالینز، 1370، ص478).
    تهدید نرم نیز مجموعه اقداماتی است که باعث دگرگونی هویت فرهنگی و الگوهای رفتاری مورد قبول یک نظام سیاسی شود. تهدید نرم نوعی سلطه در ابعاد سه‌گانه حکومت، اقتصاد و فرهنگ است که از طریق استحالة الگوهای رفتاری در این حوزه‌ها ایجاد شده و نمادها و الگوهای نظام سلطه جایگزین آنها می‌گردد (عبدی، 1390، ص29).
    در تعریف جنگ شناختی نیز چنین آمده است: «دستکاری در عقاید، از راه به کار گرفتن یک یا چند رسانه ارتباط‌جمعی مثل ماهواره، شبکه‌های اجتماعی اینترنتی، برای ناتوان کردن دشمن. این عملیات با هدف ایجاد نگرش منفی در مردم، القای یأس و نومیدی، ترغیب مردم به انجام کنش‌های اعتراض‌آمیز، ایجاد اختلاف و شکاف در میان جامعه مخاطب به‌خصوص نسل جوان، تأکید بر وجود ناامنی اجتماعی، انتشار اخبار جعلی و غیرواقعی و ایجاد هراس و نگرانی در میان افکار ملت‌ها، انجام می‌گیرد» (هاشمی و کیانا، 1392، ص25-26).
    برخی جنگ نرم و شناختی را به یک معنا دانسته و ابعاد و خصوصیات هر دو را مشترک بیان کرده‌اند. در این‌باره چنین نوشته‌اند که جنگ نرم در تلاش برای ایجاد تردید در مبانی و زیرساخت‌های فرهنگی نظام سیاسی است و نیروی مهاجم به دنبال بحران‌سازی برای حکومت مستقر و مشروعیت‌زدایی است. نیز در جنگ نرم عواطف، احساسات و اندیشه‌ها از طرف نیروی مهاجم هدف گرفته می‌شود (امیری، 1390، ص31). آنچه به‌عنوان جنگ نرم، روانی یا شناختی بیان شده است، از ابتدای مبارزه میان حق و باطل در جریان بوده است. تنها وسايل و ابزار بوده‌اند که تغییر کرده‌اند. بنابراین اینکه در زمان رسول خدا وسايل ارتباط‌جمعی وجود نداشته است، تأثیر در اصل مسئله ندارد؛ زیرا ابزار مبارزه و جنگ مطابق نوع جنگ و شرایط زمانی و مکانی متفاوت بوده است.
    رسانه‌ها، اعم از تلویزیون، مطبوعات، ماهواره، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، عرصه‌های هنری ازجمله گروه‌های تئاتر و موسیقی، انواع سازمان‌های مردم‌نهاد در شبکه‌های انسانی که با هدف خاصی تشکیل شده و عموماً درصدد تغییر فرهنگی جامعه هدف هستند، از ابزارهای جنگ شناختی یا نرم به‌شمار می‌روند. جامعه هدف در این جنگ‌ها جوانان، دانشجویان، فعالان اجتماعی، زنان، سیاستمداران، نخبگان عملی و فرهنگی و اساتید هستند. رسانه‌ها با تأثیر در عقاید، ارزش‌ها، تصویرها، درک‌ها و ذهنیت‌های جامعه، بستر را برای قانع‌سازی و قبول فراهم می‌کنند و درنتیجه پیام‌ها، نمادها، خبرها و اطلاعات اهمیت ویژه پیدا کرده‌اند. در جنگ شناختی و نرم، رسانه‌ها ذهن‌ها و دل‌های مخاطبان بسیار وسیعی را در کشورها و جوامع مختلف هدف قرار داده‌اند تا بتوانند نیروی نرم یک گروه یا کشور حریف یا دشمن را ضعیف کنند (جوانی، 1398، ص51).
    2. تأثیر جنگ شناختی بر فکر و اختیار افراد
    اگر جنگ را یک نوع رویارویی، مقابله و کشمکش بین دو طرف تصور کنیم، در این جنگ هریک از طرفین به دنبال اهدافی هستند. هرگاه مهاجمی، جنگ نرم را علیه مجموعه‌ای آغاز کند، در جامعه هدف به دنبال دستیابی به چهار هدف عمده است:
    1. ایجاد تغییر در اعتقادات و باورها؛ 2. ایجاد تغییر در افکار و اندیشه‌ها: 3. ایجاد تغییر در رفتار؛ 4. ایجاد تغییر در ساختار سیاسی (ر.ک. رنجبران، 1388، ص33ـ34). اساس و مبنا در جنگ نرم، تصرف قلب و مغز است. در این نوع جنگ افرادی که قلب و ذهنشان تصرف شده در راستای هدف دشمن خویش عمل می‌نمایند. به‌طوری‌که خود آنها خواسته‌های دشمن را محقق می‌کنند. عوامل جنگ شناختی با بهره‌گیری از روش اقناع و یا اغوا با مجاب‌سازی و تبدیل ادراک به دنبال آن هستند تا افکار و اندیشه و ذهن مخاطب را تحت تأثیر قرار دهند. دشمن در این زمینه از روش مدیریت ادراک بهره می‌برد. دشمن برای رسیدن به هدف خود، می‌کوشد تا مبانی و اصول ایدئولوژیک خویش را در میان مردم جامعۀ هدف، ترویج دهد؛ آنگاه با ابزارها و روش‌های القائی، اقدامات خود را عملیاتی کند (ابراهیمی، 1396، ص27). غرب در زمینۀ جنگ سخت، تجربۀ چندان موفقی در جهان اسلام ندارد؛ اما در زمینۀ جنگ نرم، تجربه‌های موفق و تاریخی در اختیار دارد: تجربۀ اندلس. جنگ نرم غرب مسیحی، علیه اندلس موجب شد که تقریباً تمام آثار اسلامی آن دیار از بین برود؛ سرزمينی که در طول تقریباً هفت قرن شاهکارهای علمی، فرهنگی و هنری فراوانی پدید آورده بود و اندیشمندان بزرگی چون ابن‌رشد و ابن‌عربی و ابن‌بطوطه را تحویل جامعة اسلامی داده بود. این سرزمین در اثر جنگ نرم و تغییر ذهنیت مردم و ایجاد شبهه در باورها و ارزش‌های آنان، به طور کامل به تسخیر غرب درآمد و همۀ سوابق درخشان و تمدن و فرهنگ فروزان، به تاریخ پیوست (شریفی، 1389، ص37).
    تأثیر این جنگ‌ها بر اذهان است و درواقع افکار و اندیشه‌ها را هدف قرار می‌دهد. با رسوخ در افکار حریف می‌توان محاسبات او را تحت کنترل گرفت و یا مختل نمود. از طرفی اراده‌ای که از فکر و تعقل حاصل می‌شود، در اثر این جنگ می‌تواند تحت اداره دشمن باشد. ازجمله اصطلاحاتی که در زمینۀ جنگ شناختی یا نرم کاربرد دارد، نبرد محاسباتی است. به‌این‌ترتیب که در آن بازیگر عامل می‌کوشد تا با اختلال و تغییر دستگاه محاسباتی بازیگر هدف، بر اراده او اثر بگذارد و درنتیجه، رفتار او را تحت کنترل درآورد یا تغییر دهد. به‌گونه‌ای‌که هدف‌های بازیگر عامل را محقق سازد یا هدف‌هایی مغایر با اهداف او را دنبال نکند (باقری چوکامی، 1395، ص311). در این نوع جنگ، بازیگر عامل با ابزارهای گوناگون، شامل ابزار سخت و نرم مانند دیپلماسی، بیانیه، قطعنامه، عملیات روانی رسانه‌ای، فریب راهبردی، کوشش دارد تا نیروی محاسبه و درک بازیگر هدف را مختل نموده و در نهایت دچار خطای محاسباتی کند. اساساً در این نوع نبرد، نظام تصمیم‌گیری مخاطب خواست عاملان در کانال خاصی قرار گرفته و در راستای منافع آنها پیش می‌رود. در این جنگ‌ها سیاست‌مداران، فرماندهان نظامی و متخصصان و مجریان جنگ‌های روانی، بنا بر بینش و نوع تفکر حاکم بر افراد خودی و نیروهای دشمن برای تحریک احساسات آنان برنامه‌ریزی و اقدام می‌کنند (هاشمیان فرد، 1389، ص190).
    3. راهبردهای قرآن در مبارزه با مبانی فکری دشمن
    بیان شد که از دیرباز تاکنون دشمنان انبیاء و اولیاء با هر روشی به دنبال خاموش کردن نور هدایت الهی بوده‌اند و در این مسیر از عملیات‌های روانی، ترور شخصیت و جنگ شناختی بهره برده‌اند. قرآن کریم نیز برای رسیدن به هدف والای خویش دشمنان را به مبارزه طلبیده و علاوه بر ترغیب مؤمنان به قتال و جنگ نظامی، راهبردهای مؤثر دیگری را هم بیان کرده است که به‌عنوان جنگ نرم شناخته می‌شوند.
    امروزه دشمنان خدا از هر راهکاری برای رسیدن به هدف خویش بهره می‌برند. رسانه‌های مختلف دیداری و شنیداری، اعم از ماهواره و اینترنت تا شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی برای در هم کوبیدن اعتقادات و باورهای مذهبی و دینی به صورت گسترده فعالیت می‌کنند. هدف از ایجاد و گسترش این شبکه‌ها با رصدی جزئی کاملاً پیداست. با وجود این حجم از تبلیغات و ترویج افکار الحادی و اباحی‌گری که مسلماً دست شیاطین انسی و جنی در آنها هویداست، متدینان نباید منفعلانه برخورد کرده و تنها به پاسخ‌گویی به شبهات مطرح‌شده، بسنده کنند؛ بلکه با استعانت از حق‌تعالی نیازمند بهره‌برداری از راهبردی هستند که قرآن کریم برای مبارزه و حمله شناختی علیه دشمنان خدا، آموزش داده است. در همین راستا برخی از راهبردهای قرآنی برای مبارزه با مبانی فکری و روش‌های مبارزه در دو بخش بیان می‌شود:
    1ـ3. در مواجهه با دشمنان
    راهبردهای قرآن کریم در مواجهه با دشمنان را مي‌توان به موارد ذيل اشاره كرد:
    1ـ1ـ3. ایجاد تزلزل در باور و اعتقاد دشمن
    اولین و اصلی‌ترین راهبرد خداوند متعال در برابر دشمنان، اعم از کافران، مشرکان و منافقان، حمله به باورهای الحادی آنان بوده است. این امر در قرآن کریم در برابر تفکرات مختلف به صورت‌های گوناگون مطرح شده است. به‌این‌صورت که در مقابل تفکرات الحادی زندقه، دهری، ماتریالیست و آتئیست با روشی خاص حمله نموده و در برابر مشرکان بت‌پرست و اهل کتاب به نوعی دیگر. منافقان را نیز با روش دیگری به چالش کشیده است. بنابراین لازم است تا به صورت جداگانه راهبرد قرآنی در مورد این دسته‌ها بیان شوند:
    الف. حمله و تزلزل در باور دشمن ملحد (دهری، ماتریالیست و آتئیست)
    تفکر الحادی دهری از گذشته‌های بسیار دور تاکنون در میان مردم طرفدارانی داشته است. مبنای اساسی این گروه این است که اعتقاد به خدا نداشته و جهان را ازلی و ابدی می‌داند (معلوف، 1386، ج1، ص441). از نمونه‌های آن می‌توان به آیین جَین در هند اشاره نمود که از میانه هزاره اول پیش از میلاد به وجود آمد. در این آیین وجود هر موجود متعال یا خدا انکار می‌شود و از دیدگاه آنان این جهان همیشه بوده و هرگز خلق نشده است (سلیمانی اردستانی، 1394، ص67-70). این تفکر تا به امروز ادامه داشته و با عناوینی همچون ماتریالیسم خود را نشان داده است. در این مکتب اصالت به ماده است و روان هیچ اصالتی ندارد (مطهری، 1397، ص100). آتئیسم هم همان بی‌خدایی و خداناباوری بوده و تنها عنوان تغییر یافته است. درهرصورت در میان اعراب جاهلی و هنگام نزول قرآن هم افرادی هرچند انگشت‌شمار در جرگه آتئیست‌ها بوده‌اند. شواهدی از آیات و تاریخ نشان می‌دهد که این افراد با انبیاء الهی و رسول‌الله تقابل داشته‌اند. دهریون عدۀ اندکی از جماعت اعراب جاهلی را قبل و حین ظهور اسلام تشکیل می‌دادند (عاطف الزین، 1381، ج1، ص68). ابی‌بن خلف ازجملة این افراد بوده است و آیة 78 سورة «یس» در مورد او نازل گشته است (مکارم شیرازی و ديگران، 1373، ج18، ص458). مطابق تفسیر، وی استخوان مرده‌ای را نزد پیامبر آورد و بعد از خرد کردن قسمتی از استخوان از رسول اکرم پرسید که چه کسی قدرت دارد بر این استخوان پوسیده لباس حیات بپوشاند؟
    خداوند متعال برای از میان بردن چنین اعتقادی، مبانی فکری آنان را هدف می‌گیرد. درعین‌حال به پرسش آنان هم پاسخ می‌گوید. قرآن کریم در پاسخ به این فرد، وی را به خلقت ابتدایی‌اش رهنمون می‌شود. درواقع خداوند متعال باور او به ازلی بودن دنیا و ماده را به چالش می‌کشد؛ چراکه حیات بخشیدن از هیچ از دید یک انسان مادی بسیار سخت‌تر از حیات بخشیدن به چیزی است که قبلاً وجود داشته است. «وَ قالُوا ما هِىَ إِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ» (جاثيه: 24)؛ جز همین زندگی ما، در دنیا در کار نیست، گروهی از ما می‌میرند و گروهی زنده می‌شوند و چیزی جز دهر و گذشت روزگار، ما را هلاک نمي‌كند. در سورة انعام، آیة 29 و سورة مؤمنون، آیة 37 هم علاوه بر انکار خدای متعال، معاد نیز مورد انکار این عده قرار گرفته است. خداوند متعال هم در مقام پاسخ‌گویی از شبهه و هم متزلزل نمودن باور سست آنان، پیروی آنها از ظن و گمان را یادآور می‌شود جاثیه: 24). به‌این‌معنا که ملحدین متهم به حرفی می‌شوند که هیچ علم، دلیل و برهانی برای آن اقامه نمی‌کنند. درواقع این کلام می‌فهماند که ملحدین خود، به مبانی خویش هم پایبند نیستند؛ زیرا عقیده‌ای را بیان کرده‌اند که به آن علم ندارند. امروزه نيز مي‌توان این راهبرد را در برابر خداناباورها به کار گرفت؛ زیرا اعتقاد به ازلی و ابدی بودن ماده، خود نیازمند دلیل و برهان است و هیچ‌کدام از افرادی که باور به آتئیسم دارند، دلیلی مبنی‌بر اصالت ماده و ازلی بودن آن اقامه نکرده‌اند.
    ب. حمله و تزلزل در باور دشمن مشرک
    شرک به‌معنای قرار دادن شریک برای خدای سبحان است؛ این جریان نیز همانند بسیاری از مکاتب در تاریخ بشریت وجود داشته است. برخی به صورت عملی و ظاهری شرک خود را با پرستش و تقدیس بت‌ها و اصنام نشان می‌دادند و برخی دیگر با گفته و باورهای درونی. هر دو نوع شرک از نظر ادیان توحیدی و توسط پیامبران الهی، مطرود و ممنوع شد. قرآن کریم برای هدف قرار دادن اعتقاد به بت و بت‌پرستی چندین نوع حمله را انتخاب کرده و راهبردی که بیان کرده امروزه نیز کاربرد دارد. راهبردها به شرح ذیل است:
    ـ نسبت دادن جهل و نادانی
    نسبت دادن نادانی به افراد خصوصاً افرادی که بدون هیچ‌گونه آگاهی و تخصص نسبت‌به مسائل نظر می‌دهند از دیدگاه عقل و عرف امری پذیرفته است. به این دلیل که هیچ فردی نمی‌تواند ادعای علم کامل داشته باشد و به همین عنوان می‌توان افراد را جاهل نامید. از طرفی افرادی که بدون تخصص و آگاهی و قطع، نسبت‌به مسئله‌ای نظریه‌پردازی می‌نمایند، همیشه مورد طرد افراد آگاه جامعه انسانی بوده‌اند. قرآن کریم با نسبت دادن جهل به بت‌پرست‌ها آنان را فاقد هر نوع علم و برهانی برای افکارشان معرفی کرده است: «قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» (يونس: 68)؛ گفتند: خدا برای خود فرزند برگزیده است، خدا (از این تهمت‌ها) منزه است. آنچه که در آسمان‌ها و زمین است، به خدا اختصاص دارد. شما دلیلی برای این مدعا ندارید. آیا جا دارد آنچه را که نمى‏دانيد درباره خدا بگويید.
    در شأن نزول این آیه چنین گفته شده که جمعی از کفار قریش معتقد بودند ملائکه دختران خدایند و یهود، عُزیر را پسر خدا می‌دانستند و نصارا، مسیح را پسر خدا می‌پنداشتند. هر زمان به آنها اعتراض مي‌شد که توالد و تناسل ملازم با ازدواج و جسمیت است، چنین پاسخ می‌دادند که خدا آنان را به فرزندی پذیرفته است. در نهایت آنان بر جهالت و نادانی و نسبت دادن این مطالب به خداوند سبحان توبیخ شده‌اند (ثقفی تهرانی، 1398، ج‌3، ص34). این سخن سراسر برگرفته از جهل است و طبعاً هر سخنی که از روی جهل و نادانی و بدون برهان باشد، از طرف خرد و خردمندان باید مردود اعلام شود. همین راهبرد به‌عنوان یک جنگ شناختی کاربرد داشته و امروزه هم کاربرد دارد و در مقابل مشرکان می‌توان از آن بهره‌برداری نمود. مسیحیت امروزه نیز بر بُنوَّت (فرزندی) عیسی معتقد است و هیچ برهانی برای آن اقامه نمی‌نمایند.
    ـ تلقین بی‌استفاده بودن بت
    ابراهیم برای تخطئه مشرکان عصر خویش به مبانی فکری آنها حمله کرد که قرآن کریم در سورة «شعراء» بدان پرداخته است: «... قالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا كَذلِكَ يَفْعَلُونَ» (شعراء: 69ـ74)؛ گفت: آيا هنگامى كه آنها را مى‏خوانيد، سخن شما را مى‏شنوند؟ يا به شما سود و زيانى مى‏رسانند؟ گفتند: نه، بلكه پدرانمان را يافتيم كه به اين صورت عبادت مى‏كردند.
    سؤالات ابراهیم کاملاً منطقی و در سطح فهم و درک مشرکان بوده‌اند. وی از آنها چنین سؤال می‌کند که چه چیز را پرستش می‌نمایید و عبادت شما چگونه است؟ آنها در پاسخ از بت‌هایی می‌گفتند که از فلز و یا سنگ و یا چوب ساخته و از نظر آنها سبب توجه و تقرب به ارباب انواع بوده‌اند. ابراهیم در اینجا این پرسش را مطرح نموده که عبادت و پرستش به‌منظور اظهار حاجت به پیشگاه معبود است تا آنچه را که حاجت دارد، مسئلت نماید و معبود نیز آن را شنیده و پاسخ دهد و حاجت و سؤال عابد را بپذیرد و برآورد، درحالی‌که اصنام نه می‌شنوند و نه می‌توانند خیر و شری برسانند؛ زیرا اجسامی بی‌جان و بی‌شعور هستند (حسینی همدانی، 1404ق، ج12، ص37).
    ـ تلقین تبعیت کورکورانه
    برخی از آیات قرآن به تقلید کورکورانه و بی‌برهان مشرکان از دیگران اشاره دارند. خداوند متعال می‌فرماید: «وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ» (زخرف: 23)؛ همین‌گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبری انذارکننده نفرستادیم، مگر اینکه ثروتمندان مست و مغرور گفتند ما پدران خود را بر مذهبی یافتیم و به آثار آنها اقتدا مى‏كنيم.
    این آیات در زمینۀ بهانۀ اصلی مشرکان برای بت‌پرستى (یعنی عمل نیاکان به آن) را بیان داشته و این بهانه، به زمان نبی مکرم اسلام اختصاص نداشته است. اسلام و ادیان الهی به دنبال رها کردن مردمان از زیر یوغ مترفین و مفسدين هستند و مترفین و ثروتمندان مغرور و مست برای تحمیق و تخدیر افراد به هر بهانه‌ای دست می‌زنند (مکارم شیرازی و ديگران، 1373، ج21، ص38). از آن جمله بازگشت به دین آباء و اجدادی که از روی جهل بوده و تبعیت از آن تنها به دلیل عمل آنهاست. خداوند متعال یکی از پرکاربردترین راهبردها را برای حمله به مشرکان و حتی دیگر دشمنان بیان نموده و آن تخطئه مبانی فکری تقلیدی است.
    2ـ1ـ3. تضعیف روحیه دشمن در برابر خداوند متعال و آیات او
    از دیگر راهبردهای مورد توجه در جنگ شناختی با دشمنان می‌توان به ضعیف جلوه دادن دشمن اشاره نمود. همان‌گونه که دشمن به هر دستاویزی برای تضعیف روحیه مؤمنان چنگ می‌زند، خداوند متعال خود اقدام به اخلال در محاسبات دشمن نموده و با راهبردی ویژه آنها را به چالش می‌کشد. در این راهبرد، روحیة دشمن تضعیف شده و برای بازیابی راهی نخواهد داشت. این تضعیف درواقع راه‌های شناخت‌شناسی دشمن را هدف قرار می‌دهد؛ زیرا دشمن دین، معمولاً بر مبنای علوم تجربی در پی تکذیب دین، غیب، وحی، شیاطین، خدای متعال و دیگر مبانی دینی است. زمانی که در این روش به ضعف معرفت‌شناسی تجربی اشکال وارد شود، طبعاً در مبانی دشمن اختلال ایجاد خواهد شد. به‌عبارت دیگر، هنگامی که ضعف علوم تجربی آشکار گردید، استناد به آن هم متزلزل می‌شود. نشان دادن ضعف علم تجربی و هر آنچه که مبنای عقیدتی است، می‌تواند هدف از این راهبرد باشد. مبانی فکری و شناخت‌شناسی دشمنان دین، نوعاً خارج از عقل و تجربه یا نقل نیستند و این همه به واسطه تضعیف مبنا، درهم شکسته خواهند شد. قرآن کریم علاوه بر اشاره به عدم توانایی بت‌ها در هر اقدامی، مشرکان را با چالش روبه‌رو می‌سازد. از سوی دیگر، در برخی سوره‌ها حتی به چیزی اشاره می‌کند که مشرکان عرب، خود را در آن توانا و سرآمد می‌دانند. فصاحت، بلاغت و آشنایی با شعر و ادبیات در میان عرب جاهلی بسیار گسترش یافته و غنای زبان توانسته عرب را به شاعرانی چیره‌دست بدل نماید. قرآن کریم با در نظر گرفتن این امر و با اشاره به اتهاماتی که به رسول خدا زده می‌شد، عرب را به مبارزه دعوت کرده و می‌فرماید: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» (یونس: 38). نشان دادن ضعف برای تضعیف روحیه از طرفی و پاسخ به اتهامات و ایجاد اختلال در نظام محاسباتی از اهداف نزول این آیه می‌تواند باشد. قرآن کریم در حرکتی بسیار جالب تمام بشریت را به مبارزه دعوت کرده و از جنس بشر، آفریدن موجودات از هیچ را خواستار شده و عجز او را به رُخش می‌کشد. ادعای دانشمندان علوم تجربی و جنس بشر، از ابتدای تاریخ، خودبرتربینی و خود اله‌پنداری بوده است. خداوند متعال برای از میان بردن این تکبر از بشر، خواستار آفریدن یک موجود می‌شود: «إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ‏» (حج: 73). این مثال گرچه در برابر مشرکان عرب ذکر شده، ولی با توجه به اینکه مخاطب همة مردم جهان هستند، «یا أَيُّهَا النَّاسُ»، اختصاصی به بت‌هاى سنگی و چوبی ندارد. تمام معبودهایی را که جز خدا مى‏پرستند، (اعم از فرعون‌ها و نمرودها و بت‌هاى شخصیت‌های کاذب و قدرت‌های پوشالی و مانند آن) در این مثال شرکت داده و آنها نیز بر این مثال منطبق هستند. آنها نیز اگر دست به دست هم دهند و تمام لشکر و عسکرشان را جمع و جور کنند و اندیشمندان و فرزانگانشان را دعوت کنند، قادر به خلق مگسی نیستند. حتی اگر مگسی ذره‌اى از سفره آنها برگیرد، توانایی باز گرداندن آن را ندارند (مکارم شیرازی و ديگران، 1373، ج‌14، ص175).
    3ـ1ـ3. درخواست برهان از دشمن برای نشان دادن ضعف او
    از دیگر راهبردهای قرآن کریم برای جنگ شناختی در میان دشمنان، می‌توان به آیاتی اشاره نمود که در آنها از دشمنان، تقاضای برهان و حجت می‌کند: «أَمَّنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» (نمل: 64)؛ [آیا بت‌ها و خدایان متفرق بهترند] یا خداوند یکتایی که آفرینش مخلوق را اراده مى‏فرمايد و دوباره آن را [به نیستی] بازگشت مى‏دهد، همان خدایی که به شما از نعمات آسمان و زمین رزق و روزی عنایت مى‏فرمايد؟ آیا خدای دیگری غیر از خداوند یکتای قادر متعال وجود دارد [که این نعمات را به شما ارزانی دارد؟] [ای پیامبر!] بگو: دلیل خود را ارائه دهید، اگر راست مى‏گوئيد.
    این آیات اساساً ضعف برهان دشمنان را بیان داشته و به معرفت‌شناسی آنها حمله می‌کند. منطق برهان‌طلبى اسلام، حکایت از محتوای نیرومند و غنی آن دارد؛ زیرا سعی دارد با مخالفان خود هم برخورد منطقی داشته باشد. آیات قرآن مجید مملو از استدلالات منطقی و براهین علمی در سطوح مختلف برای مسائل گوناگون است. این درست بر خلاف چیزی است که مسیحیت تحریف‌یافته امروز روی آن تکیه کرده و مذهب را فقط کار دل مى‏داند و عقل را از آن بیگانه معرفی مى‏نماید و حتی تضادهای عقلی (همچون توحید در تثلیث) را در مذهب مى‏پذيرد. این در حالی است که اگر مذهب از عقل و استدلال جدا شود، هیچ دلیلی بر حقانیت آن وجود نخواهد داشت و آن مذهب و ضد آن یکسان خواهد بود (مکارم شیرازی و ديگران، 1373، ج15، ص523). روشن است که درخواست برهان از مشرکان، اختصاص به آنها ندارد؛ بلکه می‌تواند از هر کسی که علیه اسلام و دین اقدام می‌نماید، درخواست شود. از طرفی براهین خواسته شده، باید ارزش عقلانی داشته و نقضی متوجه آنها نباشد. زمانی‌که دشمن از آوردن چنین براهینی عاجز باشد، حتماً در راهی که برای معرفت‌شناسی انتخاب نموده، دچار تردید خواهد شد. به همین دلیل است که قرآن کریم به این روش در جنگ شناختی اقدام نموده است.
    4ـ1ـ3. تخریب هدفمند نظریه‌پردازان دشمن
    در برخی از آیات قرآن کریم با یک روش مبارزاتی مواجه می‌شویم که در آن شخصیت‌های دشمن گاهی به صورت خاص و گاه به صورت عام مورد هجمه هدفمند واقع می‌شوند. اساساً این شخصیت‌ها به دلايل مختلفی مانند مقام یا ثروت و یا عنوان علمی مورد توجه عموم هستند. به‌عبارت دیگر، غلبه مقام و جاه آنها نسبت‌به دیگران و یا ثروت آنها در چشم مردم باعث ایجاد کرنش می‌شود و گاهی علم سبب پیدایش حس تقلید از آنها می‌گردد. مؤلفه‌های دیگری هم می‌توانند موجب پذیرفته شدن آنها از جانب مردمان باشند و همین اصل سبب گردیده تا خداوند متعال روشی خاص را برای مبارزه با آنها بیان نماید. به نظر می‌رسد این برخورد برای سبک‌انگاری این دسته از دشمنان است تا ابتدا مردم را به بی‌اعتبار بودن ارزش‌های مادی آگاه ساخته و در مرتبه بعد، پوشالی بودن اینچنین افرادی را به آنها بنمایاند. نسبت اسراف به فرعون ازجمله مواردی است که در قرآن به آن اشاره شده است. خداوند متعال می‌فرماید: «وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ‏» (غافر: 43)؛ و فرعون در سرزمین [مصر] ستمگری سرکش بود و به واقع [با ادعای خدایی] عصیان و طغیان را از حد گذرانید.
    اسراف امروزه با عنوان «مصرف‌گرایی» شناخته می‌شود و افراد بشر به پیامدهای آن کاملاً آگاه هستند. دشمنان خدا به واسطه تبعیت از افکار شیطانی نیز خود اسراف‌کارند و هم مصرف‌گرایی را ترویج می‌دهند تا به منافع شخصی خویش دست یابند. ناگفته پیداست که منابع زمینی محدود هستند (مکارم شیرازی، 1421ق، ج11، ص308). درصورتی‌که بشر به سمت مصرف‌گرایی برود، بسیاری از افراد انسانی با کمبود مواجه خواهند شد. طبعاً مصرف‌گرایی و تولید بی‌رویه علاوه بر آسیب‌هایی که به طبیعت، منابع را از میان برده و زیان‌هایی که به محیط‌زیست می‌رسد، غیرقابل جبران خواهند بود. روشن است که افراد اسرافکار از دیدگاه عقلا و عرف مردم مذموم هستند و همین امر سبب شده تا خدای متعال با تخریب چهره این افراد، به مبارزه با آنها اقدام نماید. امروزه نیز این جریان ادامه دارد و کشورهای توسعه‌یافته مانند ایالات متحده، بدون ملاحظه، فرهنگ مصرف را به دیگر کشورها تحمیل نموده و سبب تخریب منابع کره زمین و از میان رفتن محیط‌زیست و در نهایت زیان‌های گسترده به انسان‌های بی‌گناه می‌شوند. راهبرد قرآن کریم در مواجهه با چنین افرادی تخریب چهره و روشنگری علیه آنهاست. قرآن کریم گاهی دانشمندان بی‌عمل را هدف تخریب قرار داده است. چهره‌های علمی به دلیل نفوذ کلام در میان جوامع انسانی همیشه مورد توجه و محل رجوع مردم بوده‌اند. مجامع علمی و دانشمندان تا زمانی که در مقابل خدای متعال و مردم نباشند مورد احترام هستند، ولی هنگامی‌که از شیطان تبعیت نموده و سعی در تخریب خداباوری داشته و در پی مطامع و هواهای نفسانی خویش بروند، مورد هجمه قرار خواهند گرفت. راهبرد قرآن در مقابل این افراد تخریب چهره آنان و شناساندن به مردم است؛ زیرا این افراد دانش خود را در راه نفسانیات و شیطان به کار می‌برند. خداوند متعال این افراد را از چارپایان پست‌تر معرفی می‌نماید: «مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ» (جمعه: 5)؛ وصف كسانى كه عمل كردن به تورات به آنان تكليف شده است، آنگاه به آن عمل نكردند، مانند درازگوشى است كه كتاب‏هايى را [ كه هيچ آگاهى به محتويات آنها ندارد ] حمل مى‏كند. چه بد است سرگذشت مردمى كه آيات خدا را تكذيب كردند و خدا مردم ستمكار را هدايت نمى‏كند.
    چنانچه بشر، نیروی بینايی و شنوايی خود را بر اساس فکر و خرد کار نبرد، از مقام انسانیت سقوط نموده و از الهامات ملکوت غیبی بى‏بهره گشته و در صف چهارپایان قرار می‌گیرد. ضرر و خطری بیش از این برای بشر تصور نمی‌رود؛ زیرا نعمت‌های بی‌شمار پروردگار را کفران نموده و بهره‌اى جز محرومیت همیشگی و استحقاق عقوبت ابدی نخواهد داشت. این گروه از مردم، پست‌تر از چهارپایان و درندگان هستند. حیوان درنده هرگز دست به جنایت نمى‏زند و چنانچه بر حیوانی دست بیابد، به طعمه خود دست یافته، اما بشر با نیروی حیله و سلاح نیرنگ، بدون نیاز هم، دست به سخت‌ترین جنایت‌ها می‌زند (حسینی همدانی، 1404ق، ج7، ص144). بنابراین برای تخریب مبانی فکری افرادی که به دشمنی با دین الهی دست می‌زنند، یکی از راهکارها تخریب نظریه‌پردازان دشمن است؛ چنان‌که خداوند متعال در مورد دانشمندان یهود فرموده است (جمعه: 5)، خوار شدن این افراد در چشم مردم، استقبال از آنها را هم کم خواهد نمود. خصوصاً اگر تخریب چهرۀ چنین افرادی با دلايلی موجه صورت گیرد. دشمنان دین امروزه با شعارهای زیبا به فریب جوامع می‌پردازند؛ مانند آنچه در ملل غربی صورت می‌گیرد. این مسئله در قرآن کریم هم مورد عنایت واقع شده است (بقره: 204). این افراد و گروه‌ها سوگند یاد می‌کنند که مصلح هستند (بقره: 11). این افراد خود را مصلح دانسته و دیگران را سفیه و نادان معرفی می‌کنند (بقره: 13). شعارهایی مانند حقوق بشر و حقوق زن و دیگر اعلامیه‌ها و اسناد بشردوستانه؛ این‌همه فریب افکار عمومی هستند. تبیین اندیشه‌های ملحدانه، مشرکانه و مزورانه این گروه‌ها برای جوامع انسانی، صد البته موضوعی است که به عنوان راهبرد قرآن می‌تواند معرفی شود؛ زیرا خداوند متعال گروه‌هایی نظیر اینها را با شناساندن رسوا ساخته و خطراتشان را گوشزد کرده است.
    2ـ3ـ وظایف خودی‌ها
    براي دانستن راهبردهای قرآن کریم به وظایف خودی‌ها مي‌توان به موارد ذیل اشاره كرد:
    1ـ2ـ3. حفظ وحدت
    ازجمله راهبردهایی که قرآن کریم برای مبارزه با دشمنان بیان نموده، حفظ وحدت و در عین حال، تبعیت از حاکم امت است. طبعاً هیچ چیزی به اندازه وجود اختلاف در جبهه حق نمی‌تواند دشمن را به هدف خویش نزدیک نماید. دشمن به هر ترتیب که شده به دنبال ایجاد اختلاف و خلل در میان امت برای پیشبرد اهداف خود خواهد بود. خداوند متعال، نسبت‌به تمام امور، عالِم مطلق بوده و راهکارهای دشمنان را می‌داند و به همین دلیل برای مبارزه، راهبردی را تعیین نموده و به جبهۀ حق دستور اجرای آن را داده است. روشن است که این راهبرد با نگاهی کاملاً جامع نسبت‌به آینده تدوین و بیان شده است. در آیات قرآن این راهبرد به دو صورت بیان شده است:
    الف. به صورت ایجابی
    از دیدگاه برخی مفسران، مراد از «حبل الله» در آیة 103 آل‌عمران که مسلمانان را به تمسک و اعتصام به آن سفارش نموده، «قرآن» است. به عقیدۀ ابن‌عباس و ابی‌زید، مقصود از حبل‌ الله، «دین اسلام» است. ابان‌بن تغلب از امام صادق نقل کرده که فرمودند: حبل الله ما هستیم و معتقد است که مراد آیه، «ائمه طاهرین» است. بهترین قول اینکه می‌توان آیه را به تمامی این معانی حمل نمايیم (داورپناه، 1375، ج6، ص345). در سورة انفال، آیة 46 به تبعیت از رسول الله فرمان داده شده است. این آیه هم بنا بر ایجاب وحدت با تبعیت از پیامبر اکرم دارد.
    ب. به صورت سلبی
    آیات قرآن هر نوع اختلاف و مخالفت با رسول خدا را سرزنش نموده‌اند: «وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‏ وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً» (نساء: 115)؛ و هر کس پس از آنکه راه راست برای او مشخص شده، با پیامبر مخالفت ورزد و راهی سوای راه مؤمنان برگزیند، وی را به همان سوی که روی کرده واگذاریم و [سرانجام] او را به دوزخ درافکنیم و چه بد بازگشتگاهی است. در آیة 13 انفال همین مطلب دیده می‌شود. شدت بیان‌شده در آیه به خاطر حفظ نظام اجتماع و برطرف کردن اختلال و فساد در میان مردم باشد. شقاق اگر در امور خارجی صورت بگیرد و یا در امور معنوی ملازم با به هم خوردن نظم و اختلال در امور جامعه و پیدایش فساد و اضطراب در برنامه‌هاى زندگی مادی و معنوی خواهد بود. درصورتی‌که این شکاف و شقاق در برنامه الهی باشد، بیشتر موجب فساد و اختلال در نظم خواهد شد و هم عقاب و مجازات بیشتری خواهد داشت؛ زیرا که او با خداوند مقابله کرده است (مصطفوی، 1380، ج9، ص300).
    2ـ2ـ3ـ بهره‌گیری از فرصت‌ها
    یکی دیگر از راهبردهایی که قرآن کریم برای پیروان خویش برای مبارزه با دشمنان در نظر گرفته، عدم اتلاف وقت برای کسانی است که به هر دلیل به دنبال شنیدن موعظه و یا براهین مفصل نیستند. این راهبرد در این مقال با عنوان عدم وجود اقناع‌سازی شناسانده شده است. ابراهیم در مواجهه با بت‌پرستان و دیگر مکاتب خودساختة بشری این‌گونه برخورد می‌نماید: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى‏ كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ» (انعام: 74ـ77)؛ و به یاد آور وقتی که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بت‌هايى را خدایان خود مى‏گيرى؟ من تو و قوم تو را در گمراهی آشکار مى‏بينم. و اینچنین به ابراهیم ملکوت آسمان‌ها و زمین را نشان مى‏دهيم و برای اینکه از یقین‌کنندگان گردد. پس همین که شب او را پوشانید ستاره‌اى را دید، گفت: این پروردگار من است. سپس همین که غروب کرد گفت: من غروب‌کنندگان را دوست ندارم. پس از آن وقتی که ماه را دید که طلوع کرد، گفت: این پروردگار من است سپس ماه که غروب کرد، گفت: اگر پروردگار من، مرا هدایت نکند از گروه گمراهان خواهم بود. در این آیات ابراهیم به دنبال بحث‌های مفصل و جدل با بت‌پرستان و مشرکان نیست. بلکه تنها به تخریب مبانی فکری دشمن اقدام نموده و در همان جا در پی گرفتن نتیجه نیست؛ زیرا این کار، گاه موجب فرصت‌سوزی است. بنابراین تنها به تخریب مبانی فکری و اتمام حجت بسنده می‌نماید.
    قرآن کریم به رسول اکرم در آیة 3 سورة شعراء چنین فرموده است: «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ»؛ [ای پیامبر] چه‌بسا که جان خود را از شدت غم‌خواری بر بى‏ايمانىِ [این مردمان] از دست بدهی. در آیة 82 سوة نحل هم به همین ترتیب وظیفه پیامبر را تبلیغ و رساندن پیام الهی در فرصت محدودش معرفی نموده است.
    3ـ2ـ3ـ حفظ برتری علمی
    علم، علم‌آموزی و آموزش از دیدگاه آموزه‌های دینی بسیار ستوده و سفارش شده است. علم‌آموزی به اندازه‌ای پراهمیت است که علما و دانشمندان هم تراز پیامبران الهی خوانده شده (کلینی، 1407ق، ج1، ص32) و فراگیری دانش بر تمامی مسلمین واجب شمرده شده است (برقی، 1371، ج1، ص225). راهبرد قرآن کریم برای مبارزه با دشمنان، ایجاد بستری برای علم‌آموزی و گسترش دانش از طرفی و نیز برتری علمی است. انسان به دلیل جهل و نادانی و حس کمال‌جویی که دارد، همیشه خود را به دنبال رفع جهل می‌بیند. به همین دلیل، دانش را تعقیب کرده و دانشمندان را ارج می‌نهد. خالق هستی بر تمام ابعاد وجودی مخلوق خویش آگاه است و به همین دلیل علم را که کمال است در کنار دیگر کمالات با عنوانی برتر قرار داده است (مجادله: 11). پیروان دین الهی برای مبارزه با دشمن از همین راه باید پیروی کرده و سلطنت خویش را به واسطه علم و دانش بر دیگران اثبات نمایند. امروزه نیز دشمنان با همین روش وارد عرصه شده و برتری علمی خویش را دلیل بر حقانیت اعلام می‌نمایند. شاید بتوان گفت غفلت مسلمانان و نیز عقب‌افتادگی علمی مانع از گسترش نفوذ اسلام شده است. درحالی‌که نگاه قرآن کریم راهبرد اصلی را تعیین نموده و رفعت مقام علما و دانشمندان، امری تکوینی است که متأسفانه از یاد رفته و مورد استقبال و اهتمام مسلمانان قرار نگرفته است. خصوصاً پس از قرون هفتم و هشتم هجری که جنگ‌های خانمان‌سوز و پدیده استعمار به وجود آمدند.
    نتیجه‌گیری
    با آنچه گذشت، چنین می‌توان نتیجه گرفت که دین اسلام برنامه‌ای جامع را برای هدایت بشر ایجاد کرده و علاوه بر دفاع از خود با براهین عقلی به مبارزه با دشمنان خود هم اقدام نموده است. مبارزاتی که قرآن و رسولان الهی انجام داده همیشه به صورت نظامی نبوده و جنبه‌های نرم و عملیات روانی هم داشته است. مبارزه‌ای که مبانی فکری دشمن را هدف گرفته و اجازه فعالیت به او را نمی‌دهد. همان‌گونه که دشمنان دین همواره و با روش‌های مختلف به دنبال از میان بردن مبانی فکری و نفوذ در قلب‌ها بوده‌اند، قرآن کریم هم از جنگ شناختی غافل نبوده است. خداوند متعال و انبیاء با هدایت الهی راهبردهای متنوعی را در عرصه‌های مختلف به کار برده‌اند. ازجملة این راهبردها که در طی قرون متمادی و در جغرافیای گوناگون ملل کاربرد داشته و دارند، می‌توان به موارد ذیل اشاره نمود:
    ـ ایجاد تزلزل در باور و اعتقادات دشمن؛
    ـ تلقین ضعف در برابر خداوند متعال و آیات او؛
    ـ درخواست برهان از دشمن و نشان دادن ضعف او؛
    ـ تخریب هدفمند نظریه‌پردازان دشمن؛
    ـ حفظ وحدت؛
    ـ بهره‌گیری از فرصت‌ها؛
    ـ حفظ برتری علمی.
    البته آنچه گذشت به‌معنای بیان تمامی راهبردها نیست، بلکه می‌توان با کنکاش به موارد دیگری نیز دست یافت. مبارزاتی که دشمن در عرصۀ جنگ نرم و شناختی علیه جوامع اسلامی و متدین به راه انداخته، لزوم عمل به راهبردهای قرآنی را بیش از پیش به مسلمانان گوشزد می‌نماید. امروزه علاوه بر مبارزه مسلحانه و نظامی، تکلیف الهی می‌تواند تبیین محسنات دین اسلام بوده و در این راستا نیاز به تخریب مبانی فکری دشمن بسیار حس می‌شود.

    References: 
    • قرآن کریم.
    • امیری، ابوالفضل (1390). جنگ نرم از تهدید تا مواجهه. تهران: شوریده.
    • ابراهیمی، خدایار (1396). جنگ نرم. تهران: دانشگاه افسری دانشگاه امام حسین.
    • بابائیان، طیبه و کرمی تالاندشتی، آرزو (1402). مبانی جنگ شناختی از منظر قرآن کریم و رهبر انقلاب. قرآنی کوثر، 74، 119ـ144.
    • باقری چوکامی، سیامک (1395). موج چهارم جنگ نرم. قم: زمزم هدایت.
    • برقی، احمد بن محمد (1371). المحاسن. قم: دارالکتب الاسلامیه.
    • پناهی، علی و رضوی، رسول (1396). بررسی مبانی اعتقادی و قلمرو برائت در پرتو آیات و روایات. پژوهشنامه حج و زیارت، 4، 7ـ33.
    • ثقفی تهرانی، محمد (1398). تفسیر روان جاوید. تهران: برهان.
    • جوانی، محمد (1398). رسانه‌های خبری در ناآرامی‌های اجتماعی. تهران: دانشگاه افسری امام حسین.
    • حسینی همدانی، سیدمحمدحسین (1404ق). انوار درخشان. تهران: کتابفروشی لطفی.
    • حقی، عیسی و دیگران (1403). دشمن‌شناسی و شیوه‌های تعامل با دشمنان از دیدگاه قرآن، روایات و فقه امامیه. مطالعات میان‌رشته‌ای فقه، 14، 131ـ155.
    • داورپناه، ابوالفضل (1375). انوار العرفان فی تفسیر القرآن. تهران: صدر.
    • رنجبران، داود (1388). جنگ نرم. چ پنجم. تهران: ساحل اندیشه.
    • سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم (1394). ادیان زنده جهان. قم: طه.
    • شریفی، احمدحسین (1389). جنگ نرم. چ دوم. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
    • عاطف الزین، سمیح (1381). زندگانی پیامبر اکرم در قرآن. ترجمة علی چراغی. تهران: ذکر.
    • عبدی، حسین (1390). جنگ نرم. چ سوم. قم: معارف.
    • عراقی، عبدالله و دیگران (1401). واکاوی اهداف جنگ شناختی دشمن و راهکارهای تاب‌آوری مقابله با آن با تأکید بر آموزه‌های قرآن. مطالعات دفاع مقدس، 41، 141ـ160.
    • فرقانی، قدرت‌الله (1383). استکبارستیزی در قرآن. تهران: پژوهشکده تحقیقات اسلامی.
    • کالینز، جان ام (1370). استراتژی بزرگ. ترجمة کورش بابندی. تهران: دفتر مطالعات وزارت خارجه.
    • کلینی، محمد بن یعقوب (1407ق). الکافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
    • مصطفوی، حسن (1380). تفسیر روشن. تهران: مرکز نشر کتاب.
    • مطهری، مرتضی (1397). مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی. تهران: صدرا.
    • معلوف، لوئیس (1386). المنجد. ترجمة مصطفی رحیم‌نیا. تهران: صبا.
    • مکارم شیرازی، ناصر (1421ق). الامثل فی تفسیر کتاب الله المنزل. قم: مدرسه امام علی بن ابی طالب.
    • مکارم شیرازی، ناصر و دیگران (1373). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
    • هاشمی، سیدتقی و کیانا، هانیه (1392). جنگ سایبری. تهران: اخوان.
    • هاشمیان فرد، زاهد (1389). جهاد دفاعی (اصول و الزامات). تهران: دانشگاه عالی دفاع ملی.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جوادی صدر، محسن، موسوی، سیدروح اله.(1404) راهبردهای قرآن کریم در مبارزه با مبانی اعتقادی دشمنان با محوریت جنگ شناختی و نرم. فصلنامه معرفت، 34(2)، 23-33 https://doi.org/10.22034/marifat.2025.5001551

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محسن جوادی صدر؛ سیدروح اله موسوی."راهبردهای قرآن کریم در مبارزه با مبانی اعتقادی دشمنان با محوریت جنگ شناختی و نرم". فصلنامه معرفت، 34، 2، 1404، 23-33

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جوادی صدر، محسن، موسوی، سیدروح اله.(1404) 'راهبردهای قرآن کریم در مبارزه با مبانی اعتقادی دشمنان با محوریت جنگ شناختی و نرم'، فصلنامه معرفت، 34(2), pp. 23-33

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    جوادی صدر، محسن، موسوی، سیدروح اله. راهبردهای قرآن کریم در مبارزه با مبانی اعتقادی دشمنان با محوریت جنگ شناختی و نرم. معرفت، 34, 1404؛ 34(2): 23-33