معرفت، سال سی و چهارم، شماره دوم، پیاپی 321، تابستان 1404، صفحات 35-46

    هم‌نوایی اجتماعی در سیره ائمه اطهار (ع)

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    ✍️ ملیحه شیخی زاده / طلبة سطح چهار علوم و معارف قرآنی مؤسسة آموزش عالی حضرت زهرا(س) میبد / shikhizade59@gmail.com
    محمدعلی محیطی اردکان / دانشیار گروه فلسفه مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) / mohiti@iki.ac.ir
    dor 20.1001.1.10236015.1404.34.2.6.6
    doi 10.22034/marifat.2025.5001807
    چکیده: 
    رفتارهای گوناگون انسان‌ها بیانگر نگرش‌های متفاوت آنهاست. به‌طور معمول افراد با نگرش‌ها و رفتارهای یکسان در گروه‌ها، جمع می‌آیند، اما با مطالعة دقیق‌تر مشخص می‌شود برخی افراد داخل در گروه، طرز فکر متفاوتی با اعضای گروه دارند، ولی با حضور در گروه، از ابراز نگرش‌های متفاوت خودداری کرده و به تدریج، نگرشی متناسب با اعضا اتخاذ می‌کنند. این واقعیت، که هم‌نوایی نامیده می‌شود، می‌تواند ارزش غیری مثبت یا منفی داشته باشد. هم‌نوایی مطلوب و دارای ارزش غیریِ مثبت، منافع فردی و اجتماعی فراوانی دارد و در مقابل، همرنگی با افکار باطل گروه، آسیب‌های جبران‌ناپذیری برای فرد و جامعه خواهد داشت. پژوهش پیش‌رو، با روش توصیفی ـ تحلیلی روش مواجهة ائمة اطهار(ع) با این پدیدة اجتماعی را بررسی می‌کند. نتایج حاکی از آن است که شیوه‌های مواجهة ائمه(ع) با توجه به عوامل درون فردی یا محیطیِ هم‌نوایی، متفاوت است؛ شیوة «تغییر نگرش» در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری در قلمرو عوامل درونی، و شیوة «موقعیت‌سنجی و رفع موانع» در قلمرو عوامل بیرونی مهم‌ترین شیوه‌ها رصد شده‌اند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Social Conformity in the Conduct of the Infallible Imams
    Abstract: 
    Different behaviors of human beings reflect their diverse attitudes. Typically, individuals with similar attitudes form groups. However, through careful analysis, it is revealed that some members within a group hold different views. They refrain from expressing different attitudes and gradually adopt an attitude that is consistent with the members. This phenomenon, which is called conformity, can carry positive or negative value. Beneficial conformity yields individual or social advantages, while conforming to false thoughts of a group inflicts irreparable harm both individually and socially. Using descriptive-analytical method, this research examines how the Infallible Imams (PBUT) confronted this social phenomenon. The research results show that the Infallible Imams’ methods varied based on conformity’s intra-personal or environmental factors. The method of "attitude change" in the cognitive, emotional, behavioral dimensions for internal factors and the method of "situational assessment and barrier removal" for external factors have been considered to be the most important methods.
    References: 
    • Ajzen, I. ,c. Timco & j.b. white (1982). self-monitoring and the attitude-behaviaor relation. Jornal of personality and Social Sychology, 52, 426-435.
    • Alkcock, J.E. & others (2000). A Textbook of social psychology. Pearson Canada.
    • Baron, R. A. & D. Byrne (1997). Social Psychology. 8th ed, Allyn and Bacon.
    • Hovland, C. L. & others (1940). Minor Studies in Aggression: VI. Correlation of Iynchings with Economic Indices. Journal of Psychology, 9, 301-310.
    • Petty, R. E., Haugtvedt, C. P., & Smith, S. M (1995). Elaboration as a determinant of attitude strength. In R. E. Petty & J. A. Krosnick (eds.), Attitude strength: Antecedents and consequences, Lawrence Erlbaum Associates.
    • Sears, David and others (1985). Social Psychology. Prentice-Hall.
    • Vargos, P. T, (2004). The Relationship between Implicit Attitudes and Behavior: Some Lessons frome the past and Directions for the future. Contemporary Perspectives onPsychology of Attitudes. London: Psychology Press, Taylor & Francis.
    متن کامل مقاله: 

    هم‌نوایی اجتماعی در سیره ائمه اطهار
     ملیحه شیخی‌زاده بافقی         / طلبة سطح چهار علوم و معارف قرآنی مؤسسة آموزش عالی حضرت زهرا میبد    shikhizade59@gmail.com
    محمدعلی محیطی اردکان / دانشیار گروه فلسفه مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی    mohiti@iki.ac.ir
    دريافت: 20/09/1403                    پذيرش: 16/11/1404
    چکیده
    رفتارهای گوناگون انسان‌ها بیانگر نگرش‌های متفاوت آنهاست. به‌طور معمول افراد با نگرش‌ها و رفتارهای یکسان در گروه‌ها، جمع می‌آیند، اما با مطالعة دقیق‌تر مشخص می‌شود برخی افراد داخل در گروه، طرز فکر متفاوتی با اعضای گروه دارند، ولی با حضور در گروه، از ابراز نگرش‌های متفاوت خودداری کرده و به تدریج، نگرشی متناسب با اعضا اتخاذ می‌کنند. این واقعیت، که هم‌نوایی نامیده می‌شود، می‌تواند ارزش غیری مثبت یا منفی داشته باشد. هم‌نوایی مطلوب و دارای ارزش غیریِ مثبت، منافع فردی و اجتماعی فراوانی دارد و در مقابل، همرنگی با افکار باطل گروه، آسیب‌های جبران‌ناپذیری برای فرد و جامعه خواهد داشت. پژوهش پیش‌رو، با روش توصیفی ـ تحلیلی روش مواجهة ائمة اطهار با این پدیدة اجتماعی را بررسی می‌کند. نتایج حاکی از آن است که شیوه‌های مواجهة ائمه با توجه به عوامل درون فردی یا محیطیِ هم‌نوایی، متفاوت است؛ شیوة «تغییر نگرش» در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری در قلمرو عوامل درونی، و شیوة «موقعیت‌سنجی و رفع موانع» در قلمرو عوامل بیرونی مهم‌ترین شیوه‌ها رصد شده‌اند.
    کلیدواژه‌ها: ائمة اطهار(ع)، هم‌نوایی اجتماعی، روش‌شناسی، مواجهه، روان‌شناسی اجتماعی. 
    مقدمه
     
    هم‌نوایی از انواع نفوذ اجتماعی است که بر اساس آن، یک فرد یا گروه اندیشه و پس ‌از آن، رفتار دیگران را با بهره‌گیری از امکاناتی مانند پاداش‌ها، اطلاعات، جایگاه اجتماعی فرد در جامعه یا علاقه و تحسین دیگران تغییر می‌دهد (فرانزوی، 1381، ص۱۷۸-۱۷۹؛ Alkcock & others, 2000, p. 154) این پدیده، فرایندی آگاهانه و یا حتی ناآگاهانه است که طی آن، شخص احساس فشار خیالی یا واقعی از سوی گروه نسبت‌به خودش دارد و درنتیجه، تلاش می‌کند با توافق درونی با دیگران، رفتار خویش را هم تغییر ‌دهد (ر.ک. فرگاس، 1373، ص319؛ بیرو، 1380، ص62).
    قدرت هم‌نوایی با آزمایش‌های روان‌شناسانۀ گوناگون به اثبات رسیده است (آذربايجانى و ديگران، ۱۳۸۲، ص۳۶۷). درحالی‌که هم‌نوایی افراد با ارزش‌ها و هنجارهای جامعه باعث استحکام روابط اجتماعی و رشد اجتماعی افراد است، ولی هم‌نوایی با ضد ارزش‌ها، نگرش‌های نادرست و تمایلات رفتاری ناهنجار از معضلات اجتماعی به حساب می‌آید. با گسترش وسایل ارتباط‌ جمعی و حضور افراد در گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی جدید، تأثیرپذیری از این گروه‌ها به‌وضوح افزایش یافته است. برای حفظ افراد و جامعه از تأثیرات هم‌نوایی نامطلوب ضرورت دارد تا پژوهش در این موضوع روان‌شناختیِ اجتماعی گسترش یابد. آموزه‌های اسلام و به‌صورت خاص شیوه‌های تعامل ائمة اطهار با مردم گسترة جدیدی از نحوة مواجهه با این پدیده را در اختیار روان‌شناسان اجتماعی قرار خواهد داد. ازاين‌رو پژوهش حاضر می‌تواند نو و تأثیرگذار به حساب آید.
    سؤال اصلی این است که شیوه‌های مواجهة ائمة اطهار با پدیدة هم‌نوایی اجتماعی چگونه است؟ پاسخ به این پرسش را با دنبال کردن پاسخ سؤال‌های فرعی زیر تبیین خواهیم کرد:
    1. هم‌نوایی به چه معناست و چه اقسامی دارد؟
    2. ابعاد هم‌نوایی چیست و چه عواملی در هم‌نوایی اجتماعی مؤثر است؟
    3. ائمه در مواجهه با هر کدام از این عوامل چه شیوه‌ای اتخاذ می‌کردند؟
    تا آنجا که به موضوع ارتباط هم‌نوایی اجتماعی با آموزه‌های دینی مربوط مي‌شود، مقالة «درآمدی بر هم‌نوایی اجتماعی از منظر قرآن کریم» (میرعرب و کریمی، 1394)، با مراجعه به آیات الهی، هم‌نوایی‌های قابل تحقق بین اعضای جامعه را شامل دو نوع مطلوب و نامطلوب دانسته‌اند و با تأکید بر اهمیت هم‌نوایی‌های مطلوب، عوامل و پیامدهای شکل‌گیری هم‌نوایی‌های نامطلوب را ترسیم کرده، آسیب‌های وقوع آنها برای اعضای جامعه را يادآور شده، و راهکارهای شکل‌گیری هم‌نوایی مطلوب را نشان داده‌‌اند. البته میرعرب (۱۳۹۹) در مقالة «تأثیر روابط خویشاوندی در هم‌نوایی اجتماعی محبت‌بنیان از منظر قرآن»، به اثبات درستی نظریة «نیاز جامعه به تقویت روابط خویشاوندی برای هم‌نوایی مطلوب» نیز پرداخته است. پژوهش پیش‌رو سعی دارد شیوه‌های مواجهة ائمة اطهار با این پدیده را بررسی کند. ازاين‌رو هم به لحاظ گستره و قلمرو، هم به لحاظ ساختار و محتوا اثری نو به حساب می‌آید.
    به‌منظور حل مسئله، ابتدا انواع هم‌نوایی و عوامل مؤثر بر آن را توضیح داده، سپس، شیوه‌های مواجهه ائمه با این پدیده را شرح می‌دهیم.
    ۱. مفهوم هم‌نوایی
    واژة هم‌نوا در لغت به معناي هم‌آواز و هم‌صدا است (دهخدا، ۱۳۳۷، ج۲، ص۳۱۸۱). هم‌نوایی در اصطلاح روان‌شناسی اجتماعی به‌معنای، پيروی از ارزش‌ها، شيوه‌ها، رفتارها و عمل يك گروه، قوم يا جامعه اسـت، به‌گونه‌اي‌كه آثار و پيامدهای آن در حيات اجتماعى فرد و جامعه ظهور و تبلور پيدا كند. بـه ديگـر سـخن، هم‌نوايى فرد با گروه عبارت است از اینکه فرد باورها، ارزش‌ها، نمادهـا و هنجارهـای گروه را درونى كرده و در ساخت شخصيت خود يگانگى بخشيده باشد (روشـه، ۱۳۸۸، ص۱۸۴).
    در تبیین ارتباط و نسبت هم‌نوایی با جامعه‌پذیری مي‌توان گفت که جامعه‌پذیری نوعی فرایند کنش متقابل اجتماعی است که در خلال آن فرد هنجارها، ارزش‌ها و دیگر عناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود را فرا گرفته، درونی کرده و آن را با شخصیت خود یگانه می‌سازد (سلیمی و داوری، 1385، ص144). درواقع، جامعه‌پذیری یک نوع هم‌نوایی داوطلبانه و اختیاری است، درحالی‌که هم‌نوایی اجتماعی مصطلح از توافق سطحی و سازگاری ناخواسته تا اطاعت داوطلبانه از هنجارهای اجتماعی را شامل می‌شود (راسخ، ١٣٩١، ج٢، ص١٢٣٢). بنابراین دو ویژگی سطحی بودن و ناخواسته ‌بودن یا ناآگاهی افراد از هم‌نوایی اجتماعی و سازگاری آنها با هنجارها و ارزش‌های اجتماعی سبب شده تا تحقیقات زیادی در زمینة مطالعه و بررسی این پدیده روان‌شناختی در روان‌شناسی اجتماعی صورت بگیرد.
    ۲. انواع هم‌نوایی
    هم‌نوایی با توجه به دلایل وقوعِ آن به دو نوعِ هم‌نوایی اطلاعاتی و هم‌نوایی هنجاری قابل تقسیم است (Sears and others, 1985, p. 358). هنگامی‌که یک فرد احساس می‌کند فکر گروهی خاص درست است تلاش می‌کند افکار خود را با آن‌ها هماهنگ کند. درنتیجه رفتارهای ظاهری‌اش نیز بسته به نوع تغییر عقیده‌اش تغییر می‌کند. این نوع هم‌نوایی، هم‌نوایی اطلاعاتی (Conformity Informative) نام دارد. گاه نیز ممکن است همراهی با یک جمع به این دلیل باشد که دیگران او را تنبیه نکنند و یا پاداشی را از او دریغ نکنند. این نوع هم‌نوایی، هم‌نوایی‌ هنجاری (Normative Conformity) نامیده می‌شود (فرانزوی، 1381، ص۱۸۴). علت این نام‌گذاری آن است که درواقع، فرد با هنجارهای گروه موردنظر همراهی می‌کند، وگرنه باید گرفتار پیامدهای ناخوشایند ناهم‌نوایی شود.
    ۳. عوامل مؤثر بر هم‌نوایی
    اتفاق‌نظر یا عدم‌ اتفاق‌نظر اکثریت افراد گروه بر روی یک موضوع، ویژگی افرادی که گروه مورد هم‌نوایی را تشکیل می‌دهند، نوع شخصیت فرد، میزان احساس و امنیت فرد ذکرشده ازجمله عوامل مؤثر بر هم‌نوایی فرد با گروه است (کریمی، 1381، ص93 و 64).
    ۴. ابعاد هم‌نوایی
    هم‌نوایی مطلوب و هم‌نوایی نامطلوب دو بعد متفاوت از هم‌نوایی اجتماعی به حساب مي‌آیند که با ملاک‌ها و معیارهایی مي‌توان آن دو را از یکدیگر بازشناخت.
    1ـ4. ملاک مطلوبیت هم‌نوایی
    ملاک مطلوب بودن یا نامطلوب بودن هم‌نوایی را می‌توان با بررسی و مطالعه آیات قرآن به دست آورد. مطابقت هم‌نوایی با حجت درونی یا قدرت تعقل و حجت بیرونی یا هدایت‌های الهی ملاک مطلوبیت یا عدم مطلوبیت هم‌نوایی است:
    الف. تعقل
    قرآن کریم هم‌نوایی با اهل ظن و گمان را مورد نکوهش قرار داده و از آن نهی می‌کند. خداوند می‌فرماید: «وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ » (انعام: ۱۱۶)؛ اگر از بیشتر مردم روی زمین پیروی کنی تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ آنان فقط از گمان و پندار (که پایه علمی و منطقی ندارد) پیروی می‌کنند، و تنها به حدس و تخمین تکیه می‌زنند. حتی در آیه‌ای دیگر هم‌نوایی بین افراد را به علت عدم تعقل، ظاهری و سطحی می‌داند: «تَحْسَبُهُمْ جَميعاً و قُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْقِلُونَ» (حشر:۱۴)؛ به‌ ظاهر آنها که می‌نگری آنها را متحد می‌پنداری، درحالی‌که دل‌هایشان پراکنده است، این به خاطر آن است که آنها قومی‌اند که تعقل نمی‌کنند.
    ب. هدایت الهی
    قرآن کریم هدایت الهی را معیار دیگری برای هم‌نوایی مطلوب بیان می‌کند. ازاین‌رو هم‌نوایی افراد با قوم خود را که از هدایت الهی برخوردار نیستند نامطلوب می‌داند. خداوند می‌فرماید: «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ» (مائده: ۱۰۴)؛ و هنگامی که به آنان گویند: به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر آیید، گویند: روش و آیینی که پدرانمان را بر آن یافته‌ایم، ما را بس است. آیا هرچند پدرانشان چیزی نمی‌دانستند و هدایت نیافته باشند.
    قرآن ملاک مطلوبیت و عدم مطلوبیت ناهم‌نوایی را نیز بهره‌مندی از هدایت الهی می‌داند. براي نمونه در داستان اصحاب کهف این‌گونه ناهم‌نوایی تعدادی اندک از جوانان با جامعه زمان خود را به صورت مطلوب توصیف می‌کند: «إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى» (كهف: 13)؛ جوان‌مردانی که به خداوند ایمان آوردند و خداوند نیز بر هدایتشان افزود. به‌عبارتی ملاک مطلوبیت ناهم‌نوایی در آنها را بهره‌مندی از هدایت الهی می‌داند.
    ۵. شیوه‌های مواجهة ائمة اطهار با پدیدة هم‌نوایی
    ائمة اطهار در دوران امامت خود با جمعیت گسترده‌ای روبه‌رو بودند که عقاید، تمایلات رفتاری و ارزش‌های گوناگونی داشتند. عضویت و تعلق‌خاطر افراد به گروه‌های مختلف فکری، ناخودآگاه تأثیرات بسیاری در نگرش و تمایلات افراد ایجاد می‌کرد. به‌طورقطع ائمه به‌عنوان مصلحان بزرگ اجتماعی به این واقعیت اجتماعی توجه داشتند و تدابیر سنجیده‌ و مؤثری در مواجهه با این پدیده اتخاذ می‌کردند. با بررسی نحوة عملکرد ائمة اطهار با طیف‌های وسیع و متنوع اجتماعی می‌توان به نکات مشترکی در نحوة مواجهة ایشان با پدیدة هم‌نوایی اجتماعی دست‌ یافت. بنا بر یافته‌های روان‌شناسی اجتماعی، افراد به دو دستة کلی تقسیم می‌شوند. افراد خودراهبر و دگرراهبر؛ افراد خودراهبر افرادی هستند که خودشان ارزش‌ها و هنجارهایشان را تعیین می‌کنند و افراد دگرراهبر چشم به هدایت دیگران دارند. افراد دگرراهبر، مصداق افراد هم‌نوایند که در جامعة کنونی رو به افزایش‌اند (اسالیوان و دیگران، 1385، ص96). همچنین برخی افراد در تصمیم‌گیری‌های عملی بیشتر تحت تأثیر نگرش هستند، ولی بعضی دیگر به انتظارات و گفته‌های دیگران توجه دارند و رفتاری را برمی‌گزینند که مورد تمایل و پسند دیگران باشد. این ویژگی همان خودنظارتی است (آجزن و دیگران، ۱۹۸۲، ص۴۲۶-۴۳۵). ائمة اطهار به‌عنوان افرادی خودراهبر و دارای استقلال رأی بالا، نمونه‌ای شایسته در مدیریت مسائل و بحران‌های اجتماعی هستند.
    رفتار افراد تحت تأثیر دو عامل درونی و بیرونی صورت می‌گیرد. عامل درونی مؤثر بر رفتار همان نگرش افراد است، و منظور از عامل بیرونی، ویژگی‌های موقعیتی است که باعث می‌شود افراد در بعضی شرایط زمانی و مکانی از ابراز نگرش خود و عمل بر طبق آن خودداری کنند (سالاری‌فر و ديگران، ۱۴۰۱، ص۱۲۸). بنابراین در پدیدة هم‌نوایی نیز باید به دو عامل درونی و بیرونی رفتار توجه کرد. با سیری در شیوة تعامل ائمه با افراد، نحوة مواجهة ایشان با عامل درونی در افراد را با عنوان «تغییر نگرش» و نحوة مواجهه با عامل بیرونی را تحت عنوان «موقعیت‌سنجی و حل موانع» می‌توان دسته‌بندی و بررسی کرد:
    1ـ5. تغییر نگرش
    برخی اندیشمندان، روان‌شناسی اجتماعی را مطالعة علمی نگرش‌ها می‌دانند (آلپورت و جونز، ۱۳۷۱، ص۱۱۷). بیشتر روان‌شناسان اجتماعی، نگرش را نظامی بادوام می‌دانند که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و یک عنصر رفتاری است. عنصر شناختی، شامل اعتقادات و باورهای شخص درباره یک اندیشه یا شیء است. عنصر احساسی یا عاطفی، بیانگر آن است که معمولاً نوع احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و عنصر رفتاری، تمایل به عمل به جهت آمادگی برای پاسخ‌گویی به شیوه‌ای خاص اطلاق می‌شود (کریمی، ۱۳۸۱، ص۲۹۵).
    یکی از شیوه‌های مواجهة ائمة اطهار با هم‌نوایی نامطلوب، تغییر نگرش است که با اقناع صورت می‌پذیرد. درواقع، اقناع، «استفاده از پیام در جهت تغییر نگرش مخاطبان است» (فرانزوی، 1381، ص150).
    روان‌شناسان اجتماعی اقناع را در قالب دو رویکرد سنتی و شناختی بررسی می‌کنند. رویکرد سنتی در پی شناسایی ویژگی‌های منبع پیام، خود پیام و مخاطبان پیام است و مجموعه این ویژگی‌ها را عامل متقاعدسازی می‌دانند (هاولند و دیگران، ۱۹۴۰، ص۳۰۱-۳۱۰). این رویکرد بر اساس الگوی یادگیری شکل گرفته و رفتاری‌نگرها بیشترین طرف‌داران آن را تشکیل می‌دهند. به اعتقاد آنها تقویت پاسخ، احتمال وقوع آن را افزایش می‌دهد. بر این اساس، برای تغییر نگرش باید به پیام جدید توجه کرد، آن را ادراک نمود و سپس آن را پذیرفت. در عبور پیام از سه مرحلة توجه، ادراک و پذیرش، لازم است به ویژگی‌های پیام، منبع پیام و گیرنده توجه کرد. آنها محتوای پیام، سازمان‌دهی پیام، منبع ارسال، استدلالی یا احساسی بودن پیام، اثر تقدم یا اثر تأخر، کتبی، تصویری یا رودررو بودن پیام، محیط طبیعی یا محیط مصنوعی تبادل پیام، همراهی با تداخل محرک‌ها و حواس‌پرتی یا امکان آرامش و تمرکز کامل، شخصیت گیرنده و همچنین سن و تحصیلات او تمام این عوامل را در متقاعدسازی دیگران مؤثر می‌دانند (ر.ک. سالاری‌فر و ديگران، ۱۴۰۱، ص۱۳۳).
    روی‌آوردشناختی از الگوی رایانه‌ای مغز استفاده می‌کند. ازجمله الگوهای موجود در این رویکرد، الگوی قطعی احتمالی و الگوی نظام‌دار و اکتشافی است. در الگوی قطعی احتمالی وقتی فرد پیام اقناعی را می‌شنود در مورد پیام و استدلال آن فکر می‌کند. درواقع افکار باعث تغییر یا عدم‌ تغییر نگرش می‌شوند نه پیام‌ها (پتی و دیگران، ۱۹۹۵، ص۹۳-۱۳۰). بر اساس الگوی قطعی احتمالی امکان وقوع دو فرایند مختلف شناختی وجود دارد. این دو فرایند شناختی مسیر مرکزی و مسیر پیرامونی نام دارند. متقاعدسازی از طریق مسیر مرکزی زمانی اتفاق می‌افتد که گیرنده، پیام را مهم و جالب بداند و با تحلیل آن پیام و سنجیدن نقاط قوت و ضعف آن، نگرش و دیگر ساختارهای شناختی فرد تغییر کند، ولی اگر گیرنده، پیام را جالب نداند و به آن توجه نکند متقاعدسازی از مسیر پیرامونی صورت می‌گیرد. به‌عبارت‌ دیگر، گیرندة پیام از طریق امور جانبی پیام مانند زیبایی، موقعیت برتر و شأن و منزلت پیام‌دهنده تأثیر می‌گیرد. تغییر نگرشی که از طریق مسیر مرکزی حاصل‌شده ازلحاظ زمانی پایدارتر از تغییری است که از طریق مسیر پیرامونی حاصل‌ شده است و همچنین این تغییر به عمل نزدیک‌تر است. در مجموع تغییر نگرش از مسیر مرکزی، یک تغییر واقعی در شیوة فکر کردن در مورد یک موضوع است و در سازمان‌دهی شناختی استفاده خواهد شد (سالاری‌فر و ديگران، ۱۴۰۱، ص۱۳۶).
    خداوند شیوة دعوت و مواجهه با مردم را این‌گونه به پیامبر اکرم معرفی می‌کند: «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» (نحل‌: 125). این آیه برای دعوت به راه خدا و به عبارتی دیگر، ایجاد نگرش الهی چند روش را معرفی می‌کند. علامه طباطبائی در تفسیر این آیه می‌فرماید: «حکمت» به‌معنای رسیدن به حق به ‌وسیلة علم و عقل است. «موعظه» یادآوری کارهای نیک به صورتی است که قلب شنونده از شنیدن آن بیان، رقت پیدا کند و درنتیجه تسلیم شود. سپس می‌فرماید منظور از حکمت، حجتی است که حقیقت را ثابت کند، به‌گونه‌ای‌که هیچ شک و وهن و ابهامی در آن باقی نماند، و موعظه بیانی است که نفس شنونده را نرم، و قلبش را به رقت درآورد و باعث صلاح حال شنونده شود. «جدال» دلیلی است که صرفاً برای منصرف نمودن دشمن از مطلب مورد نزاع به کار می‌رود، بدون اینکه خاصیت روشنگری حق را داشته باشد (طباطبائی، ۱۳۹۰ق، ج۱۲، ص137ـ173). بنابراین به بیان قرآن، حکمت شیوه‌ای برای تقویت شناخت افراد است و موعظه با تأثیر بر قلب به تحریک عواطف می‌پردازد. این دو روش در کنار هم به روشنگری و تغییر نگرش منتهی می‌شود.
    ائمة اطهار با توجه به عوامل درونی هم‌نوایی و بر مبنای آموزه‌های قرآن در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری به تغییر نگرش افراد اقدام می‌کردند.
    1ـ1ـ5. بعد شناختی
    نگرش‌های تثبیت‌شده و نگرش‌هایی که ریشه در اعتقادات و ارزش‌های دینی دارد تأثیرات قوی‌تری بر رفتار دارند. همچنین هر اندازه نگرش نیرومند‌تر باشد تأثیر بیشتری بر رفتار دارد (بارون و بایرن، ۱۹۹۷). بنابراین از شیوه‌های مقابله با هم‌نوایی نامطلوب ایجاد آگاهی و افزایش شناخت مردم است. در هم‌نوایی اطلاعاتی، افراد درواقع از نظر شناختی با مشکل روبه‌رو شده‌اند و دستگاه محاسباتی افراد دچار اختلال شده‌ است. این افراد، یا حق و باطل را نادرست دریافت کرده‌اند یا حق و باطل را به‌صورت درآمیخته پذیرفته‌اند. در این‌گونه موارد، ائمه افرادی را که درواقع به دنبال کشف حقیقت بودند با روش‌های متفاوت آگاه می‌کردند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که ائمه با روش‌های زیر و با هدف تقویت بعد شناختی افراد به اصلاح نگرش در آنها می‌پرداختند تا از ایجاد هم‌نوایی نامطلوب جلوگیری کنند:
    الف. تفکر و استدلال
    توصیه به تفکر (سبأ: ۴۶؛ انعام: ۵۰؛ نحل: ۴۴) و تعقل (انعام: ۶۵ و ۹۰) در آموزه‌های دینی فراوان دیده می‌شود. بیش از ۲۰ آیه قرآن به تعقل توصیه کرده است (برای نمونه، ر.ک. انفال: ۲۲؛ بقره: ۷۳؛ اعراف: ۱۶۹).
    اگر قدرت تفکر و تجزیه تحلیل افراد بالا رود به‌راحتی نظرات دیگران را بدون استدلال و دلیل عقلی نخواهند پذیرفت. افرادی که قدرت تفکر و تعقل ضعیفی دارند در مواجهه با نگرش و اعتقادات جدید دچار نوعی انفعال و سردرگمی خواهند شد. در این‌گونه مواقع لازم است به تقویت قدرت درک و فهم افراد در تشخیص حقیقت اهتمام ورزید و آنها را در این مسیر راهنمایی کرد.
    از نمونه‌های تاریخی که افراد از نظر شناختی به مشکل برخوردند و به‌عبارتی درگیر فتنه شدند زمان امامت حضرت علی و به‌خصوص درگیری ایشان در جنگ‌های سه‌گانه نهروان، جمل و صفین بود. سران هر سه گروه افرادی به‌ظاهر مسلمان، با اعتقادات الهی و با سابقه‌ای از ایثار و مجاهدت بودند، ولی هر گروه بنا بر مبنای اعتقادی خود در مقابل امام زمان خود که با اصرار و پافشاری نصب کرده بودند ایستادند. امام با استدلال و بیان مبانی متقن عقلی و نقلی، نادرستی مبانی اعتقادی هر کدام از گروه‌ها را بیان می‌کردند و با این روش سعی در تقویت قوه شناخت و فهم مردم داشتند. تعداد زیادی از افراد که تحت تأثیر گروه و بدون شناخت کافی، با عقاید نادرست این گروه‌ها هم‌نوایی می‌کردند با درک حقیقت از ادامة همراهی با نگرش باطل گروه‌های منحرف خودداری کردند. حضرت با شیوه‌های زیر سعی کردند به افراد کمک کنند تا وجه عقلانی و شناختی پیام‌ امام را درک کنند:
    ـ ارسال پیام
    در جنگ جمل، حضرت پيام‌هاى متعددى به عايشه، طلحه و زبير فرستادند تا آنان را از جنگ منصرف سازد (ابن‌قتیبه، 1410ق، ج1، ص90). امام این‌گونه ایشان را به تفکر وامی‌دارند و می‌فرمایند: «اگر شما دو نفر از روى ميل و انتخاب بيعت كرديد تا دير نشده برگردید و در محضر خدا توبه كنيد. و اگر با اكراه بيعت كرديد خود دانيد؛ زيرا شما بوديد كه من را در حكومت بر خويش راه داديد، اطاعت از من را ظاهر کردید و نافرمانى را پنهان داشتيد. به جانم سوگند شما از ساير مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقيده و پنهان‌کاری نيستيد» (نهج ‌البلاغه، 1395، نامه 54؛ خطبه 31؛ مفید، 1374، ص313).
    در جنگ نهروان نیز سعی حضرت بر این بود تا افرادی را که تحت تأثیر تجمع و گروه خوارج قرار گرفته بودند به تفکر وادارند و خودشان بدون فشار جو حاکم بر فضای فکری خوارج، فکر کنند. بنابراین پیام‌هایی بسیار از طریق افراد معتبرى مانند ابن‌عباس برای آنان فرستاد. حضرت به ابن‌عباس می‌فرمایند: «با آنها از طریق قرآن مناظره نکن؛ زيرا قرآن بار معناهاى گوناگون را تحمل می‌كند، بلكه با آنها با سنت مناظره كن كه راه فرار پیدا نکنند» ( نهج‌ البلاغه، 1395، نامه 77؛ طبرى، 1970، ج5، ص۶۵؛ ابن‌اثیر، 1385ق، ج2، ص393). حتی حضرت توصیه می‌کنند بر مبنای سنت با آنها استدلال کن تا به‌راحتی بتوانی آنها را اقناع کنی.
    ـ گفت‌وگوي چهره به چهره
    بعد از ارسال پیام، خود حضرت به مذاكره با طلحه و زبير پرداخت تا در حد امکان، افراد را از همراهی و هم‌نوایی با گروه منحرف بازدارند. با درایت و استدلال‌های ایشان، زبير از هم‌نوایی با تجمعی که منجر به جنگ جمل شد خودداری کرد (مسعودی، 1421ق، ج2، ص371؛ ابن‌قتیبه، 1410ق، ج1، ص92؛ یعقوبى، بی‌تا، ج2، ص۱۸۲).
    ـ سخنرانی
    با وجود ارسال پیام‌های متعدد، امام خودشان دو مرتبه به قرارگاه خوارج رفتند و سخنرانى کردند (نهج‌ البلاغه، 1395، خطبه 121 و 127 و 177؛ طبرى، 1970، ج5، ص84؛ ابن‌اثیر، 1385ق، ج2، ص404) و در آخر خطبه تصريح کردند كه اگر بتوان يك اصل و خصلتى را پيدا كرد كه عامل وحدت كلمه و ترك مخاصمه بين دو گروه گردد، بدان عمل و از جنگ امتناع خواهد كرد. حاصل اقناع و سخنرانى حضرت، تغییر دیدگاه نزدیک به دو هزار نفر بود. حضرت بعد از سخنرانی، به خوارج امان دادند که در پرتو امان علوى، نزدیک به پنج هزار نفر از خوارج جدا شدند و بعضى به ‌طرف امام گرویدند و برخی نیز به كوفه يا مدائن رفتند (طبرى، 1970، ج5، ص86؛ ابن‌اثیر، 1385ق، ج2، ص405؛ ابن‌قتیبه، 1410ق، ج۱، ص169).
    ـ مطالعة احوال گذشتگان
    مطالعه و تفکر در احوال گذشتگان شیوة دیگری برای افزایش شناخت انسان است. برخی آیات قرآن کریم به این شیوة تأسیسی یا اصلاحی اشاره دارند (برای نمونه، ر.ک. اعراف: ۱۷۶؛ یوسف: ۱۱۱؛ روم: ۴۲). اميرالمؤمنين علي در نامة ۳۱ نهج ‌البلاغه، فرزندشان امام حسن را با توجه و مطالعه در احوال گذشتگان به عمل بر اساس درک و آگاهی و دوری از تردید و شبهه این‌گونه پند می‌دهند: «پسرم من به ‌اندازة پيشينيان عمر نكرده‏ام، ولی به رفتار آنها نگاه کردم و در اخبارشان انديشيدم... از آن ترسيدم كه مبادا رأى و هوايى كه مردم را دچار اختلاف كرد، و كار را بر آنان شبهه‌ناک ساخت، به تو نيز هجوم آورد. آگاه شدن و استوار ماندنت را ترجيح دادم، تا تسليم هلاكت‏هاى اجتماعى نگردى... تلاش كن تا درخواست‏هاى تو از روى درك و آگاهى باشد، نه آنکه به شبهات روی‌آوری... از هر كارى كه تو را به شك و ترديد می‌اندازد، يا تسليم گمراهى می‌كند پرهیز کن و هنگامی‌که يقين كردى دلت روشن و فروتن شد و انديشه‏ات كامل گرديد، و اراده‏ات به یک‌چیز متمركز گشت، آنگاه انديشه كن در آنچه براى تو تفسير مى‏كنم، اگر در اين راه آنچه را دوست می‌داری فراهم نشد و آسودگی فکر و اندیشه نیافتنی، آگاه باش راهی را که ایمن نیستی می‌پیمایی و در تاریکی راه می‌روی» (نهج‌ البلاغه، 1395، نامه۳۱).
    در فرازهای فوق، حضرت امیر به صراحت با عبرت‌گیری از گذشتگان، برای جلوگیری از هلاکت اجتماعی، تمایلات رفتاری مبتنی‌بر درک و آگاهی و پرهیز از شک و تردید را توصیه می‌کنند.
    2ـ1ـ5. بعد عاطفی
    همان‌گونه که در بیان انواع هم‌نوایی بیان شد نوعی از هم‌نوایی به این دلیل رخ می‌دهد که فرد عقاید یک گروه را صحیح می‌داند و با پذیرش عقاید گروه با آن گروه هم‌نوا می‌شود. شیوة مواجهه با این نوع هم‌نوایی، کمک به فرد برای تشخیص واقعیت یا درک حقیقت است، ولی در نوع دیگر هم‌نوایی، فرد از نظر عاطفی ناخودآگاه، یا خودآگاه تحت تأثیر عقاید گروه قرار می‌گیرد، درنتیجه، با گروه همراهی می‌کند. در این نوع هم‌نوایی، دیگر دستگاه شناخت فرد دچار مشکل نشده و ضرورتاً نیازی به تقویت بعد شناختی نیست، بلکه باید با شیوه‌های گوناگون و از بعد عاطفی و انگیزشی، بر نگرش فرد تأثیر گذاشت و با پدیده هم‌نوایی مواجه شد (فرانزوی، 1381، ص۱۸۴).
    نگرش را به دو دستة آشکار و ضمنی می‌توان تقسیم کرد. نگرش‌های آشکار، رفتارهای عمدی، کنترل‌شده و آشکار را پیش‌بینی می‌کنند و نگرش‌های ضمنی، رفتارهایی غیرقابل ‌کنترل، پنهان و ناهشیار را پیش‌بینی می‌کنند. فرایندهای شکل‌گیری نگرش آشکار، مناسب رویکردهای شناختی و باور محور است، ولی فرایندهای شکل‌گیری نگرش ضمنی، ماهیت عاطفی دارند (وارگاس، ۲۰۰۴، ص۲۷۵-۲۹۰). به‌ بیان ‌دیگر، رفتارهای آشکار و خودآگاه افراد تحت تأثیر شناخت آنهاست، ولی رفتارهای ناخودآگاه آنها متأثر از عواطف و احساسات آنهاست. بنابراین گاهی عوامل عاطفی به صورت ناخودآگاه علت هم‌نوایی افراد می‌شود. با این توضیح، می‌توان گفت ائمة اطهار در مواردی که افراد از قوة شناخت عالی برخوردار نبودند و یا اینکه علل عاطفی و انگیزشی باعث بروز هم‌نوایی بود از بعد عاطفی با این پدیده روبه‌رو می‌شدند. ائمة اطهار با روش‌های زیر با تأثیر بر بعد عاطفی افراد پدیدة هم‌نوایی را مدیریت می‌کردند.
    ـ مهربانی و محبت
    یکی از شیوه‌های تأثیر و نفوذ در افراد ابراز محبت به آنهاست. زمانی که فرعون طغیان و ادعای الوهیت کرد، خداوند به حضرت موسی و برادرش هارون دستور داد تا با ملایمت و آرامی با فرعون سخن بگویند (طه: ۴۲ـ۴۴). روشن است که فرعونِ مدعی الوهیت با داشتن روحیة خشن و تند هرگز دعوت همراه با خشونت را نمی‌پذیرفت و به انکار و تندی خود می‌افزود. بنابراین خداوند حضرت موسی را به صحبت نرم و آرام و همراه با محبت توصیه می‌کند. به اعتقاد روان‌شناسان، هرگاه یک موضوع نگرشی همراه با یک محرک عاطفی مثبت یا منفی همراه شود حس عاطفی مثبت یا منفی به نگرش تعمیم داده می‌شود (بارون و بایرن، ۱۹۹۷). نمونه‌ای از این تأثیر ناخودآگاهِ تجربة احساس خوشایند بر نگرش افراد، در ابراز محبت به وقوع می‌پیوندد. نرم‌خویی پیامبر (آل‌عمران: ۱۵۹)، اخلاق نیک و والای ایشان (قلم: ۶)، دلسوزی، مهربانی و اهتمام شدید حضرت به مردم (توبه: ۱۲۸)، نمودهایی از لزوم ابراز محبت به‌منظور تأثیرگذاری بر مخاطبان است.
    گاهی، افراد به دلیل وابستگی عاطفی و یا تعلق‌خاطر به گروه، به پذیرش نگرش نادرست گروه تن می‌دهند. در حقیقت حب و بغض، به قوة تشخیص فرصت فعالیت نمی‌دهد. ائمه با آگاهی از ظرافت‌های روان‌شناختی انسان‌ها، از یک‌سو، افراد را از هم‌نشینی و دوستی با افراد منحرف بازمی‌دارند و به خطر تأثیر دوستان در انحراف انسان یادآور می‌شوند؛ مانند این روایت که «از مصاحبت با فاسقان دورى كن؛ زيرا بدى به بدى مى‌پيوندد» (مجلسی، 1403ق، ج۷۴، ص۱۹۹). از سوی دیگر، همواره با ابراز محبت در تعاملات خود با افراد دایرة نفوذ خود بر نگرش، عواطف و رفتار افراد را گسترش می‌دادند. همچنین به ابراز محبت و دوستی با دیگران در روابط اجتماعی تشویق می‌کنند؛ مانند این سخن پیامبر که می‌فرماید: «مؤمن الفت مى‌گيرد و با او الفت مى‌گيرند و كسى كه الفت نگيرد و الفت‌پذير نباشد از خير و بركت بي‌بهره است» (فیض کاشانی، 1417ق، ج۳، ص۲۸۵).
    ـ تکریم و احترام
    یکی از مبانی انسان‌شناختی در اسلام کرامت نفس انسانی است. خداوند تذکر و راهنمایی‌های خود را همراه با بیان کرامت و برتری روح و جوهرة انسانیت یادآور می‌شود (اسراء: ۷۰). ائمه نیز بنای اصلاحات و هدایت خود را بر حفظ شأنیت و کرامت انسانی افراد قرار داده‌اند. ازاین‌رو در تعاملات و رابطة خود با افراد همواره در تلاش بوده‌اند عزت‌ نفس و حرمت افراد حفظ و تقویت شود. با تکریم افراد و تقویت عزت‌ نفس در آنها، فرد به ارزش ذاتی خود پی می‌برد و جرئت و اعتمادبه‌نفس لازم برای ابراز وجود و ناهم‌نوایی با گروه در او ایجاد می‌شود. همچنین اگر تطمیع و منافع مادی باعث شده تا فرد برای حفظ منافع زودگذر نظرات نادرست گروه را بپذیرد با درک ارزش وجودی خود ارزش منافع گذرای حضور در گروه برای او بی‌ارزش می‌شود و هم‌نوایی نامطلوب فرد با گروه کاهش می‌یابد. امام حسین در ماجرای کربلا و بیعت نکردن با یزید، دربارة عزت نفس و دوری از ذلت، سخن‌های فراوانی دارند. براي نمونه می‌فرمایند: «موت فی عزة خیر من حیاة فی ذلّ» (مجلسی، 1403ق، ج44، ص192)؛ مرگ با عزت، بهتر از زندگی با ذلت است. ایشان پذیرش عقاید و نگرش‌های مخالف با عقاید باطنی و برحق خود را خلاف عزت‌ نفس می‌دانند. به‌عبارتی هم‌نوایی با باطل را نوعی ذلت می‌شمارند که کرامت انسانی را خدشه‌دار می‌کند؛ بنابراین ائمة اطهار در سیرة خود با تقویت عزت ‌نفس و تکریم انسان‌ها، آنها را در مقابل هم‌نوایی و پذیرش عقایدی برخلاف عقاید باطنی خود مصون می‌کردند.
    ـ شهامت دادن
    شهامت بخشیدن به افراد و تحریک حس شجاعت باعث می‌شود فرد خطرات احتمالی ناهم‌نوایی نامطلوب با گروه را بپذیرد و به سکوت خود در قبال نظرات نادرست گروه پایان دهد. شهامت دادن ایجاد تمایل و جسارت در افراد است تا بر عقاید به‌حق خود پابرجا بمانند، و به‌منظور کسب منافع ناچیز مادی، از مواضع به‌حق خود کوتاه نیایند. اميرالمؤمنين علي در خطبة اول نهج البلاغه در بیان ویژگی‌های پیامبران می‌فرماید: «کمى نفرات و زیادی دشمنان و تکذیب‌کنندگان، آنها را از انجام وظایف بازنمی‌داشت.» در این سخنان ناهم‌نوایی با گروه باطل از ویژگی بزرگ‌مردان تاریخ ذکر شده است. در روایتی دیگر از پيامبر خدا این‌گونه می‌خوانیم که «محبوب‌ترین جهاد نزد خداوند عزوجل، سخن حقى است كه به پيشواى ستمگر گفته شود» (متقی هندی، 1409ق، ص551). درواقع، گفتن سخن حق در برابر کانون قدرت و خشونت نوعی جهاد به‌شمار می‌آید. این بیانات اوج ناهمسویی با باطل را ترسیم می‌کند و با بیان ارزش آن، شجاعت و شهامت این رفتار را به جامعه تزریق می‌کند.
    اميرالمؤمنين علي زمانی که یک جمع نخبگانی برای نصب جانشین خلیفة دوم تشکیل‌ شده بود و شرط خلافت و جانشینی را پایبندی به سنت شیخین اعلام کردند با شجاعت و صلابت تمام با نظر این گروه به‌اصطلاح نخبگانی مخالفت کردند، بر عقیدة خود مقتدرانه پافشاری کردند و تنها عمل به کتاب و سنت نبی را پذیرفتند (ابن‌حنبل، بی‌تا، ج1، ص162، ح557؛ ابن‌قتیبه، 1410ق، ج1، ص45؛ یعقوبی، بی‌تا، ج2، ص162). ناهم‌نوایی با این گروه، منجر به عدم نصب ظاهریِ حضرت امیر به مقام ولایت و خلافت شد. این سیره به عنوان نمونه شهامت‌ورزی در ناهم‌نوایی با افکار نادرست گروه قابل‌ملاحظه است.
    3ـ1ـ5. بعد رفتاری
    در بعد رفتاری تغییر نگرش با روش الگویی اتفاق می‌افتد. از منظر اندیشمندان نظریه یادگیری اجتماعی، مهم‌ترین نوع یادگیری انسان را می‌توان یادگیری مشاهده‌ای دانست (سیف‌، ۱۳۷۰، ص۲۱۲). یادگیری مشاهده‌ای، در حقیقت همان روش الگو‌یی است. تلاش ائمه در تغییر نگرش افراد در بعد رفتاری را می‌توان در سه شیوه الگودهی، الگوپردازی و الگوزدایی بیان کرد.
    الف. الگودهی
    منظور از الگودهی ارائه الگوهای مثبت و واقعی است که در خارج تحقق یافته و قابل مشاهده است. گاهی الگودهی با معرفی کردن افراد دیگر به عنوان انجام می‌شود (ممتحنه: ۴و۶) و گاهی خود فرد رفتار و صفات مطلوب را به صورت عملی به دیگران نشان می‌دهد. امام صادق در همین مورد می‌فرماید به غیر کلام‌تان دیگران را دعوت کنید (کلینی، ۱۳۶۰، ج2، ص83، ح14). رفتار ائمة اطهار الگوی عملی تعاملات اجتماعی صحیح در جامعه اسلامی محسوب می‌شود. ائمة اطهار خود یک الگوی عینی و عملی در ثبات و استواری قدم بودند و با وجود فشارها و تهدیدات فراوان جانی، مالی و روانی هرگز از عمل به اعتقاد راستین خود دست برنداشتند و هیچ‌یک از تمایلات مادی و معنوی برای ایشان مانع عمل به حقیقت نبود. ثبات قدم امیرالمؤمنین علی در پایبندی به سیرة پیامبر و پشت پا زدن به پذیرش بالاترین منصب رسمی جامعه، نقطه اوج ناهم‌نوایی با افکار انحرافی جامعه است (ابن‌حنبل، بی‌تا، ج1، ص162، ح557؛ ابن‌قتیبه، 1410ق، ج1، ص45؛ یعقوبی، بی‌تا، ج2، ص162). دیگر ائمه، ازجمله امام حسین نیز نمونه‌های برجستة استقامت در برابر نگرش نادرست فراگیر در سطح جامعه به حساب می‌آیند. روش الگودهی در شکل‌دهی به نگرش افراد بسیار تأثیرگذار است. امام علی به استفاده از این روش برای اصلاح نگرش تأکید دارند: «ادب كردن ديگران باید به كردار باشد، نه به گفتار» (نهج البلاغه، 1395، ص۴۸۰).
    ب. الگوپردازی
    در شیوه الگوپردازی، با بیان و توصیف ویژگی‌های الگوی مطلوب، به ایجاد نگرش مثبت از الگوی مورد نظر در اذهان پرداخته می‌شود. بیان ویژگی‌های «مؤمنون»، «متقون»، «مهتدون»، «اولو الالباب»، «مفلحون»، «عباد الرحمن» و... نمونه‌هایی از الگوپردازی در قرآن کریم می‌باشد. قرآن کریم در الگوپردازی از افرادی که با پیامبر همنوا شدند با توصیف ویژگی‌های آنها به رستگاران، به ایجاد نگرش مثبت از این افراد در مردم می‌پردازد. خداوند می‌فرماید: «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِي الْأُمِّي... فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (اعراف: ۱۵۷)؛ آنان که از فرستاده خدا پیامبر امی پیروی می‌کنند... کسانی که به او ایمان آوردند و حمایت و یاری‌اش کرده و از نوری که با او نازل شده پیروی کردند، آنان رستگاران‌اند.
    ج. الگوزدایی
    در روش الگوزدایی ویژگی‌های الگوها و شخصیت‌های منفی را بیان می‌کنند تا نگرش منفی در افراد، نسبت‌به آن الگو ایجاد شود. امام علی شناخت هدایت را در گرو شناخت ضلالت و گمراهی می‌داند و می‌فرماید رستگاری را نخواهید شناخت، مگر آنکه واگذارنده آن را بشناسید و هرگز به پیمان قرآن وفادار نخواهید بود، مگر اینکه پیمان‌شکنان آن را بشناسید... (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج77، ص367، ح34). آیات و روایات فراوانی با بیان ویژگی‌های افراد منافق، کذّاب، ظالم و... به صورت غیرمستقیم نگرشی منفی از این الگوها در افراد ایجاد می‌کنند. توصیف عواقب و پیامدهای سوء برخی رفتارها نیز در راستای تغییر نگرش در افراد صورت می‌گیرد (برای نمونه، ر.ک. بقره: ۲۵ و ۸۲؛ رعد: ۲۹؛ انعام: ۴۵؛ انفال: ۲۵؛ سبا: ۱۹ و ۴۲).
    امام صادق با بهره‌گیری از کلام پیامبر می‌فرماید: «با بدعت‌گذاران رفاقت نکنید و با آنها همنشین نشوید که نزد مردم مانند یکی از آنها خواهید بود! رسول خدا فرمود: انسان پیرو دین‌دوست و رفیقش است» (کلینی، 1360، ج۲، ص۶۴۲، ح۱۰). به ‌بیان ‌دیگر، پیامد همنشینی با گروه‌هایی که از نظر فکری منحرف هستند را انحراف افراد بیان می‌کنند. حضرت علي نیز می‌فرماید: «هم‌نشینی با خوبان، بدان را به خوبان ملحق می‌کند؛ و همنشینی نیکان با بدان، نیکان را به بدان ملحق می‌سازد... کسی که وضع او برای شما مبهم است و از دین او آگاه نیستید، به دوستان و همنشینانش نگاه کنید، اگر با دوستان خدا همنشین است او را از مؤمنان بدانید؛ و اگر با دشمنان حق است، او را از بدان بدانید» (مجلسی، 1403ق، ج71، ص197). این روایات به ‌صراحت تأثیر گروه در افراد را بیان کرده، با برشمردن آثار و پیامدها، نگرش افراد را نسبت‌به این واقعیت اجتماعی تغییر می‌دهند.
    2ـ5. موقعیت‌سنجی و حل موانع
    همان‌گونه که گفته شد در نوع دوم هم‌نوایی که هم‌نوایی هنجاری نامیده می‌شود افراد در شناخت واقعیت ناتوان نیستند و حقیقت امور را درک می‌کنند، ولی به دلایل متفاوت حقیقت را مخفی یا انکار می‌کنند. در این‌گونه موارد افزایش شناخت در افراد لازم نیست. باید عوامل بروز این تمایلات را شناسایی کرد و درصدد اصلاح برآمد. بروز این تمایلات ممکن است به دلایل گوناگونی ازجمله نیازهای مادی مانند فقر و کمبود اقتصادی و احساس ناامنی و یا دیگر فشارهای اجتماعی رخ دهد. بنابراین رفع نیازها روش مهمی برای جلوگیری از هم‌نوایی نامطلوب است. ائمه با تشخیص این موارد و به‌عبارتی موقعیت‌سنجی به پاسخ‌گویی متناسب با نیازها می‌پرداختند و درصدد رفع موانع هم‌نوایی مطلوب در جامعه بودند.
    در بعضی مواقع نیازهای مادی و فقر باعث می‌شود افراد جرئت لازم برای ناهم‌نوایی با نگرش‌های نامطلوب را نداشته باشند. ائمه با اعطای حقوق مالی و دستگیری از افراد سعی در رفع نیازهای آنها دارند. خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ وَ الْعامِلِینَ عَلَیها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُم...» (توبه: ۶۰). «مؤلفة قلوبهم» یعنى كسانى كه انگیزه معنوى نیرومندى براى همراهی با دین‌داران را ندارند و با تشویق مالى می‌توان تألیف قلوب، و جلب محبت نمود.
    توصیه به دیدوبازدید (کلینی، 1360، ج۲، ص۱۴۰)، کمک به یکدیگر در شرایط دشوار (كليني، 1360، ج2، ص۱۵۴،۱۵۷،۱۵۹)، عیادت از بیماران (كليني، 1360، ج2، ص۱۴۱)، تسلیت دادن به داغ‌دیدگان (كليني، 1360، ج2، ص۱۳۶)، ناظر به رفع نیازهای افراد است که می‌تواند بر نگرش‌های آنها تأثیر گذارد.
    نمونه‌ای دیگر از موقعیت‌سنجی و توجه به علل نگرش و رفتار و حل موانع را می‌توان در رفتار امام حسن مجتبي مشاهده کرد. مردى از اهل شام مى‏گوید، در مدینه مردى زیبا و خوش‌لباس‏ دیدم از آن مرد خوشم آمد. وقتی فهمیدم ایشان امام حسن هستند به او و پدرش دشنام دادم. هنگامی‌که سخن من تمام شد آن حضرت به من گفت: فکر کنم تو در این شهر غریب هستى و شاید اشتباه کرده‏اى، اگر درصدد جلب رضایت ما هستى از تو راضى هستیم و اگر چیزى از ما بخواهى به تو مى‏دهیم و اگر راهنمايی و ارشاد بخواهى ارشادت مى‏کنیم و اگر براى برداشتن بارت از ما کمک بخواهى بارت را برمى‏داریم، اگر گرسنه‏اى سیرت کنیم، اگر برهنه‏اى بپوشانیمت و اگر نیازمندى بى‏نیازت گردانیم، اگر آواره‏اى در پناه خویشت گیریم، و اگر خواسته‏اى دارى انجامش دهیم و اگر مرکب و باروبنه‌ای را به خانه ما انتقال دهى و تا وقتی‌که قصد رفتن دارى مهمان ما باشى براى ما آسان‏تر و محبوب‏تر است. این برخورد آنچنان زلزله در وجود این شخص به وجود آورد که با چشمان گریان گفت: «گواهى مى‏دهم که به‌راستی تویی خلیفه خدا بر روى زمین و خدا داناتر است که رسالت خود را در چه جايی قرار دهد و تو و پدرت، مبغوض‏ترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون تو محبوب‏ترین خلق خدا پیش من هستید.» درنهایت آن مرد از دوستداران آن خاندان شد (شوشتری، ۱۳۲۶، ج11، ص117ـ119؛ ابن‌شهرآشوب، ۱۴۱۲ق، ج4، ص19).
    موقعیت‌های اجتماعی دیگری که باعث می‌شود افراد برخلاف عقاید خود با دیگران هم‌نوایی کنند، نبود امنیت و وجود خطرات جانی، مالی و آبرویی است که افراد را تهدید می‌کند. این موقعیت در زمان زندگی ائمه زیاد به وجود می‌آمد. ائمه با در نظر گرفتن قدرت نظامی و اجتماعی شیعیان به دو شیوه از وقوع هم‌نوایی باطل ممانعت می‌کردند. در موقعیتی که تشیع قدرت نظامی یا اجتماعی برتری نداشت و خطرات جانی و مالی جدی بود، تقیه را تجویز می‌کردند و افراد با تقیه و ابراز هم‌نوایی ظاهری با جامعه و پایبندی مخفیانه قلبی به عقاید برحق خود از خطرات مصون می‌ماندند. این شیوه در طول تاریخ، موفقیت‌های زیادی را نصیب تشیع کرد. براي نمونه، افراد بسیاری با ارشاد و توصیة ائمه در دستگاه قدرتمند و تأثیرگذار خلفا نفوذ می‌کردند و با ابراز هم‌نوایی ظاهری و تقیه، در پیشبرد اهداف نظام حق تلاش می‌کردند. برای نمونه به نفوذ افرادی در دستگاه خلافت عباسی در زمان امام موسی کاظم می‌توان اشاره کرد که به‌ظاهر با سران قدرت هم‌نوایی می‌کردند، ولی درواقع بر نگرش خود پابرجا بودند (مفید، ۱۴۱۳ق، ص274ـ275)، ولی در زمانی که تشیع از قدرت اجتماعی برخوردار بودند و خطر جدی آنها را تهدید نمی‌کرد، دیگر نیازی به تقیه احساس نمی‌شد؛ با شجاعت از عقاید خود دفاع می‌کردند و به تبلیغ و گسترش آشکارِ مبانی و اصول فکری خود می‌پرداختند. یکی از دوران‌های اوج قدرت تشیع در زمان امام صادق و امام باقر بود که نشر و تبلیغ عقاید به‌راحتی صورت می‌گرفت.
    نتیجه‌گیری
    هم‌نوایی افراد با گروه‌ها از واقعیات حاکم بر تعاملات اجتماعی است. هم‌نوایی، یعنی فرد آگاهانه یا ناآگاهانه، اعتقادات گروه و جمع را بپذیرد و تحت تأثیر آن قرار گیرد. هم‌نوایی افراد با عقاید به‌حق گروه‌ها مطلوب اجتماعی است، ولی هم‌نوایی افراد با عقاید نادرست و ضد ارزش، از معضلات اجتماعی است. ائمه به‌عنوان مصلحان اجتماعی و با علم به این پدیده روان‌شناختی ـ اجتماعی، شیوه‌های راهگشایی در مواجهه با این کنش اجتماعی دارند. این شیوه‌ها را می‌توان در دو دستة تغییر نگرش و موقعیت‌سنجی و رفع موانع دسته‌بندی کرد. همچنین تا آنجا که به تغییر نگرش مربوط مي‌شود، ائمه در بعد شناختی با روش تفکر و استدلال و مطالعة احوال گذشتگان درصدد تقویت قوة تشخیص در راستای تغییر نگرش بودند. در بعد عاطفی با روش‌های ابراز محبت، تکریم و احترام و شهامت دادن به تغییر نگرش اهتمام داشتند. در بعد رفتاری نیز با سه روش الگودهی، الگوپردازی و الگوزدایی به تغییر نگرش در مردم مبادرت می‌ورزیدند. در روش موقعیت‌سنجی نیز زمینه‌های محیطی، مشکلات اقتصادی و یا ناامنی که باعث شکل‌گیری هم‌نوایی نامطلوب در افراد می‌شود را شناسایی کرده و به رفع موانع پرداخته‌اند.

    References: 
    • قرآن کریم.
    • نهج البلاغه (1395). تصحیح صبحی صالح. قم: مرکز البحوث الاسلامیه.
    • آذربایجانى، مسعود و دیگران (1382). روان‌شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • آلپورت، گوردن و جونز ادواردای (1371). روان‌شناسی اجتماعی از آعاز تاکنون. ترجمة محمد‌تقی منشی طوسی. مشهد: آستان قدس رضوی.
    • ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی (1412ق). مناقب آل ابی‌طالب. قم: مجمع احیاء الثقاة الاسلامیه.
    • ابن‌اثیر، علی بن محمد (1385ق). الکامل فی التاریخ. بیروت: دار صادر.
    • ابن‌حنبل، احمد بن (بی‌تا). مسند احمد. قاهره: مؤسسة قرطبه.
    • ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم (1410ق). الامامة و السیاسة. تحقیق علی شیری. بیروت: دار الاضواء.
    • اسالیوان، تام و دیگران (1385). مفاهیم کلیدی ارتباطات. ترجمة میرحسین رئیس‌زاده. تهران: فصل نو.
    • بیرو، آلن (1380). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمة باقر ساروخانی. تهران: کیهان.
    • دهخدا، علی‌اکبر (1337). لغت‌نامه دهخدا. زیرنظر محمد معین و سیدجعفر شهیدی. تهران: دانشگاه تهران.
    • راسخ، کرامت‌الله (1391). فرهنگ جامع جامعه‌شناسی و علوم انسانی. جهرم: دانشگاه آزاد اسلامى.
    • روشه، گی (1388). کنش اجتماعی. ترجمة هما زنجانی‎زاده. تهران: سمت.
    • سالاری‌فر، محمدرضا و دیگران (1401). روانشناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • سلیمی، علی و داوری، محمد (1385). جامعه‌شناسی کجروی. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • سیف، علی‌اکبر (1370). روان‌شناسی پرورشی. تهران: آگاه.
    • شوشتری، نورالله (1326). ملحقات احقاق الحق. قم: کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی.
    • طباطبائی، سیدمحمدحسین (1390ق). المیزان فی تفسیر القرآن. قم: اسماعیلیان.
    • طبری، محمد بن جریر (1970م). تاریخ الامم و الملوک. تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم. قاهره: دار المعارف.
    • فرانزوی، استفن ال (1381). روان‌شناسی اجتماعی. ترجمة مهرداد فیروزبخت و منصور قنادان. تهران: رسا.
    • فرگاس، جوزف پی (1373). روان‌شناسی تعامل اجتماعی. ترجمة خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت. تهران: ابجد.
    • فیض کاشانی، ملامحسن (1417ق). المحجة البیضاء. قم: مؤسسة النشر الاسلامی.
    • کریمی، یوسف (1381). روان‌شناسی اجتماعی. تهران: ارسباران.
    • کلینی، محمد بن یعقوب (1360). اصول کافی. تهران: فرهنگ اهل‌بیت.
    • متقی هندی، حسام‌الدین (1409ق). کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال. بیروت: مؤسسة الرسالة.
    • مجلسی، محمدباقر (1403ق). بحار الانوار. تحقیق جمعى از محققان. چ دوم. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
    • مسعودی، علی بن حسین (1421ق). مروج الذهب و معادن الجوهر. تحقیق و تعلیقه سعید محمد اللحام. بیروت: دار الفکر.
    • مفید، محمد بن محمد بن نعمان (1374). الجمل. تحقیق سیدعلی میرشریفی. قم: مکتب الاعلام الاسلامی.
    • مفید، محمد بن محمد بن نعمان (1413ق). الإرشاد. قم: کنگرة شیخ مفید.
    • میرعرب، فرج‌الله و کریمی، محمدکاظم (1394). درآمدی بر همنوایی اجتماعی از منظر قرآن کریم. اسلام و مطالعات اجتماعی، 8. 71−91.
    • میرعرب، فرج‌الله (۱۳۹۹). تأثیر روابط خویشاوندی در هم‌نوایی اجتماعی محبت‌بنیان از منظر قرآن. اسلام و علوم اجتماعی، 23، ۵۷-۷۷.
    •  یعقوبی، احمد بن اسحاق (بی‌تا). تاریخ الیعقوبی. بیروت: دار صادر.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شیخی زاده، ملیحه، محیطی اردکان، محمدعلی.(1404) هم‌نوایی اجتماعی در سیره ائمه اطهار (ع). فصلنامه معرفت، 34(2)، 35-46 https://doi.org/10.22034/marifat.2025.5001807

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ملیحه شیخی زاده؛ محمدعلی محیطی اردکان."هم‌نوایی اجتماعی در سیره ائمه اطهار (ع)". فصلنامه معرفت، 34، 2، 1404، 35-46

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شیخی زاده، ملیحه، محیطی اردکان، محمدعلی.(1404) 'هم‌نوایی اجتماعی در سیره ائمه اطهار (ع)'، فصلنامه معرفت، 34(2), pp. 35-46

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شیخی زاده، ملیحه، محیطی اردکان، محمدعلی. هم‌نوایی اجتماعی در سیره ائمه اطهار (ع). معرفت، 34, 1404؛ 34(2): 35-46