معناشناسی «مشارکت شیطان در اموال و اولاد انسان» با تکیه بر عبارت «وَ شارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَوْلادِ» در قرآن کریم


Article data in English (انگلیسی)
معناشناسی «مشارکت شیطان در اموال و اولاد انسان»
با تکیه بر عبارت «وَ شارِكْهُمْ فِي اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَوْلادِ» در قرآن کریم
فاطمه مرادزاده / دانشجوی کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی گرایش علوم قرآن و حدیث، دانشگاه امام رضا، مشهد، ایران f.moradzadeh@imamreza.ac.ir
نعمتالله فیروزی / استادیار گروه الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه بینالمللی امام رضا، مشهد، ایران firoozi@imamreza.ac.ir
دريافت: 24/02/1404 پذيرش: 19/05/1404
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی معناشناختی عبارت «وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» در قرآن کریم میپردازد. با توجه به عدم تکرار این عبارت در آیات دیگر قرآن، تحلیل معنایی آن نیازمند دقت بیشتری است. در این تحقیق، با استفاده از تکنیکهای معناشناسی مانند همنشینی و جانشینی، شبکه معنایی این عبارت تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد که فعل امر «شارِكْ» از نظر معنایی با مفاهیمی مانند «تَحَزُّب»، «أُخُوَّة»، «تَوَلّی» و «قَرِين» دارای قرابت از جهات مختلف است. در لایۀ دوم شبکه معنایی این عبارت، مفاهیمی همچون وسوسه کردن، گمراه کردن، دعوت به گناه و زینت دادن امور ناپسند قرار میگیرند. این پژوهش با بررسی تفاسیر شیعه و اهلسنت، مصادیق مشارکت شیطان در اموال و اولاد انسان را نیز تحلیل کرده و به دستاوردهایی همچون کشف شبکه معنایی فعل «شارک» و ارائه دستهبندی جامع از مصادیق مشارکت شیطان دست یافته است.
كليدواژهها: مشارکت، اموال، اولاد، شیطان، انسان.
مقدمه
معنای یک واژه علاوه بر آنکه بهطور مستقل و خارج از متن مشخص میشود تا حد زیادی تحت تأثیر بافت معنایی جملات و عبارات هم قرار دارد، بهنحویکه بسیاری از اوقات یک واژه در دو متن متفاوت، معانی متفاوتی خواهد داشت. همین نکته، پایهای است برای دانش معناشناسی که به محققان علوم مختلف در یافتن معنای حقیقی و یا شبکه معنایی کمک شایانی کرده است. یکی از مهمترین روشها که در علوم قرآنی هم مورد استقبال واقع شده است، استفاده از روابط همنشینی و جانشینی کلمات با یکدیگر میباشد. در یک رابطۀ همنشینی، «توجه به روابط معنایی واژگان یک متن، به کشف معانی جدیدی فراتر از حوزۀ لغوی، منتهی خواهد شد و تحلیل کاملی از یک متن ارائه میدهد» (پالمر، ۱۳۹۱، ص۱۳). در یک رابطۀ جانشینی هم محققان بعد از تشخیص سیاق و معنای کلی یکسان بین دو عبارت، ممکن است به این نتیجه برسند که دو کلمه متفاوت، نقش معنایی نزدیک با قابلیت جانشینی با یکدیگر را دارند. بهبیاندیگر، «در نسبت جانشینی، تقسیمبندی بر اساس شباهت موجود میان مفهومها و مدلولهای واژه صورت میگیرد» (رکعی و نصرتی، ۱۳۹۶، ص۱۳۰).
در مقالۀ حاضر با یکی از استثنائات خاص قرآنی در کاربرد واژگان مواجهیم که معناشناسی آن میتواند رموز جالبی را از زندگی انسان و نوع رابطۀ او با شیطان بگشاید. خداوند متعال در آیۀ ۶۴ اسراء میفرماید: «وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا»؛ هر كه از آنان را مىتوانى با صدايت به طرف خود دعوت كن؛ با سواره نظام و پياده نظامت به آنها حمله كن. در ثروتها و فرزندانشان شريك شو و به آنها وعدهها بده كه البته شيطان جز وعدۀ فريب به آنها نمىدهد.
عبارتی که معناشناسی آن در این مقاله مد نظر است، عبارت «وَشَارِكهُم فِي الأَموَالِ وَالأَولَادِ» در آیۀ فوق است. بررسی روایات معصومان نشان میدهد که مشارکت شیطان در اموال و اولاد انسان، تنها به مصادیق ظاهری محدود نمیشود، بلکه شامل لایههای پنهانی مانند تأثیرگذاری بر نیت افراد نیز میگردد. برای نمونه، در حدیثی از امام باقر آمده است: «هر مال حرامی شریک شدن شیطان است» (مجلسي، 1362، ج۵۷، ص۳۴۲). از سوی دیگر، روایات اهلسنت مانند تفسیر قرطبی، بیشتر بر جنبههای فقهی مانند ربا و وصیت نادرست تمرکز میکنند که نشاندهندۀ تفاوت در اولویتبندی مباحث است؛ چراکه در تفسیری مانند الجامع لأحکام القرآن، اغلب تأکید بر تحلیلهای فقهی و احکام شرعی عملی است، درحالیکه در تفاسیر شیعه مانند المیزان، توجه به جنبههای معنوی، نیتی، و روانشناختی اعمال انسان بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. بهعنوان نمونه، قرطبی مشارکت شیطان در اموال را ناظر به ربا، وصیت، و جنبههای احکام مالی میداند (قرطبی، ۱۳۶۴، ج۱۰، ص۲۸۸)، اما علامه طباطبائی، آن را متضمن تأثیر شیطان بر نیت و تصمیمگیری انسان میداند، حتی اگر ظاهر عمل مطابق شرع باشد (طباطبائی، ۱۳۷۸ ج۱۳، ص۲۰۱).
در روایتی دیگر از امام علی آمده است: «شیطان در رحم مادران شرکت میکند تا فرزندان، دشمن اهلبیت شوند» (حسکانی، 1411ق، ج۱، ص۴۴۸). این روایت نشان میدهد که مشارکت شیطان تنها به حوزۀ مادی محدود نیست، بلکه شامل تأثیرگذاری بر روح و روان انسان نیز ميشود.
حسین بن سعید در کتاب الزهد نقل میکند: از امیر المؤمنین شنیدم که فرمود: رسول خدا فرمود: «همانا خداوند بهشت را بر هر شخص بدزبان، گستاخ و بیحیا حرام کرده است؛ کسی که اهمیتی نمیدهد چه میگوید و دیگران درباره او چه میگویند؛ زیرا اگر او را بررسی کنی، نمییابی جز اینکه برای کارهای پلید یا شریک شدن شیطان باشد.» مردی پرسید: ای رسول خدا، آیا در میان مردم کسی هست که شیطان در او شریک باشد؟ پیامبر فرمود: «آیا کلام خداوند عزوجل را نمیخوانی که میفرماید: «وَ شارِكْهُمْ فِي الأَمْوالِ وَ الأَوْلادِ؟» پرسیدند: آیا در میان مردم کسی هست که اهمیتی به حرفهای خودش یا دیگران درباره او ندهد؟ فرمود: «بله، کسی که به مردم تعرض میکند و درباره آنان سخن میگوید، درحالیکه میداند آنان او را رها نمیکنند؛ این همان کسی است که اهمیتی نمیدهد چه میگوید و دیگران دربارهاش چه میگویند» (بحرانی، 1415ق، ج۳، ص۵۴۶).
هرچند حدیث فوق از پیامبر تا حد زیادی بهمعنای «وَشَارِكهُم فِي الأَموَالِ وَالأَولَادِ» پرداخته است، با این وجود معناشناسی این عبارت در قرآن میتواند ما را تا حدی به ژرفای معنای مورد نظر پیامبر در مورد آن نزدیک نماید.
در این پژوهش، از تحلیل معناشناسی ساختاری با تمرکز بر دو محور همنشینی و جانشینی استفاده شده است. در محور همنشینی، عبارت «وَشَارِكْهُمْ» در کنار افعالی مانند «استفزز» و «أجلب» قرار گرفت تا شبکه معنایی آیه استخراج شود. در محور جانشینی، جایگزینیِ فعل «شارک» با واژگانی مانند «تولی» و «تحزب» بررسی شد تا دامنه معنایی آن مشخص گردد. ازاينرو این روش به ما امکان داد تا فراتر از معانی لغوی، به لایههای پنهان مفاهیم قرآنی دست یابیم.
همچنین، برای تحلیل مصادیق مشارکت شیطان، از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد که شامل بررسی تفاسیر شیعه و اهلسنت، روایات معصومان و تطبیق آنها با مسائل معاصر بود.
بیشتر مفسران قرآن کریم ذیل آیۀ ۶۴ اسراء دیدگاههای تفسیری مبسوطی ارائه دادهاند و به معنایی که باریتعالی از عبارت «وَشَارِكهُم فِي الأَموَالِ وَالأَولَادِ» اراده فرموده است، اشاره نمودهاند، البته بررسی نشان داد که پژوهش علمی و مستقلی به روشی که در این مقاله با تکیه بر دانش معناشناسی مورد نظر است، انجام نشده است.
1. کاربرد «شارِكْهُمْ فِي اَلْأَمْوالِ وَ اَلْأَوْلادِ» در قرآن
فعل امر «شارِكْ» از باب مفاعله در قرآن فقط یک بار و آن هم خطاب به شیطان در آیۀ ۶۴ اسراء آمده است، البته «شرک» و مشتقات آن مانند شُرَكَاءَكُمُ، تُشرِکُ، یُشرِکونَ، مُشرِکین، یُشرِکُ، شَریک، اُشرِکُ، أَشرَکوا، مُشتَرِکون، مُشرِکات و شارکهُم در مجموع حدود ۱۶۹ بار در ۱۴۳ آیه تکرار شدهاند که به شرح ذیل است:
ردیف مشتقات شرک در قرآن آیات تعداد
۱ شِرک احقاف: ۴؛ سبأ: ۲۲؛ فاطر: ۴۰؛ لقمان: ۱۳ ۴
۲ بِشِرکِکُم فاطر: 14 ۱
۳ شُرَكَاؤُكُمُ فاطر: ۴۰؛ قصص: ۶۴؛ یونس: ۲۸؛ روم: ۴۰؛ یونس: ۳۴؛ انعام: ۲۲؛ اعراف: ۱۹۵؛ یونس: ۳۵؛ یونس: ۷۱ ۹
۴ شُرَكَاؤُهُمُ یونس: ۲۸؛ انعام: ۱۳۷ ۲
۵ شُرَكَائِهِم روم: ۱۳؛ انعام: ۱۳۶؛ نحل: ۸۶ ۳
۶ بشُرَكَائِهِم روم: ۱۳؛ قلم: ۴۱ ۲
۷ لِشُرَكَائِنا انعام: ۱۳۶؛ نحل: ۸۶ ۲
۸ لِشُرَكَائِهِم انعام: 36 ۱
۹ شُرَكَاءَ اعراف: ۱۹۰؛ قلم: ۴۱؛ سبأ: ۲۷؛ انعام: ۱۰۰؛ زمر: ۲۹؛ روم: ۲۸؛ شوری: ۲۱؛ انعام: ۱۳۹؛ انعام: ۹۴؛ یونس: ۶۶؛ رعد: ۱۶ و ۳۳؛ نساء: ۱۲ ۱۳
۱۰ شُرَكَائی کهف: ۵۲؛ قصص: ۶۲؛ قصص: ۷۴؛ نحل: ۲۷؛ فصلت: ۴۷ ۵
۱۱ تُشرِکُ لقمان: ۱۳؛ حج: ۲۶ ۲
۱۲ یُشرِکُ حج: ۳۱؛ نساء: ۱۱۶ (۲ بار)؛ کهف: ۱۱۰؛ نساء: ۴۸ (۲ بار)؛ غافر: ۱۲؛ کهف: ۲۶؛ مائده: ۷۲ ۹
۱۳ لِتُشرِکَ عنکبوت: ۸ ۱
۱۴ تُشرِکوا نساء: ۳۶؛ اعراف: ۳۳؛ انعام: ۱۵۱ ۳
۱۵ نُشرِکُ جن: ۷؛ آلعمران: ۶۴؛ یوسف: ۳۸ ۳
۱۶ یُشرِکونَ اعراف: ۱۹۰؛ مؤمنون: ۹۲؛ نحل: ۱؛ قصص: ۶۸؛ طور: ۴۳؛ روم: ۳۵؛ روم: ۴۰؛ نحل: ۵۴؛ نمل: ۵۹؛ مؤمنون: ۵۹؛ روم: ۳۳؛ نحل: ۳؛ حشر: ۲۳؛ عنکبوت: ۶۵؛ زمر: ۶۷؛ نمل: ۶۳؛ توبه: ۳۱؛ یونس: ۱۸؛ اعراف: ۱۹۱ ۱۹
۱۷ تُشرکونَ غافر: ۷۳؛ انعام: ۶۴؛ انعام: ۴۱؛ انعام: ۷۸؛ هود: ۵۴؛ انعام: ۸۰؛ انعام: ۱۹ ۷
۱۸ یُشرِکنّ ممتحنه: ۱۲ ۱
۱۹ مُشرِکین حجر: ۹۴؛ حج: ۳۱؛ نحل: ۱۲۰؛ روم: ۴۲؛ آلعمران: ۹۵؛ غافر: ۸۴؛ توبه: ۴؛ انعام: ۱۰۶؛ بقره: ۱۳۵؛ بقره: ۲۲۱؛ انعام: ۱۳۷؛ توبه: ۶؛ انعام: ۷۹؛ توبه: ۱؛ یونس: ۱۰۵؛ روم: ۳۱؛ انعام: ۱۴؛ انعام: ۲۳؛ انعام: ۱۶۱؛ قصص: ۸۷؛ یوسف: ۱۰۸؛ آلعمران: ۶۷؛ بقره: ۱۰۵؛ توبه: ۵؛ توبه: ۳؛ توبه: ۳۶؛ شوری: ۱۳؛ احزاب: ۷۳؛ فتح: ۶؛ بینه: ۱؛ بینه: ۶ ۳۱
۲۰ لِلمُشرِکین توبه: ۱۷؛ توبه: ۱۱۳؛ توبه: ۷؛ فصلت: ۳۶ ۴
۲۱ مشرِک نور: (۲ بار)؛ بقره: ۲۲۱ (۲ بار) ۴
۲۲ مشرکات بقره: ۲۲۱؛ احزاب: ۷۳؛ فتح: ۶ ۳
۲۳ مَشرِکون نحل: ۱۰۰؛ توبه: ۳۳ و 28؛ یوسف: ۱۰۶؛ صف: ۹ ۵
۲۴ لَمشرِکون انعام: ۱۲۱ ۱
۲۵ مشتَرِکون زخرف: ۳۹؛ صافات: ۳۳ ۲
۲۶ شَریک انعام: ۱۶۳؛ اسراء: ۱۱۱؛ فرقان: ۲ ۳
۲۷ اُشرِکُ جن: ۲۰؛ کهف: ۳۸؛ کهف: ۴۲؛ رعد: ۳۶؛ غافر: ۴۲ ۵
۲۸ أَشرَکَ اعراف: ۱۷۳ ۱
۲۹ أَشرَکتَ زمر: ۶۵ ۱
۳۰ أشرَکتُم انعام: ۸۱ (۲ بار) ۲
۳۱ أشرَکتُمونِ ابراهیم: ۲۲ ۱
۳۲ أشرَکنا انعام: ۱۴۸ ۱
۳۳ أَشرَکوا یونس: ۲۸؛ انعام: ۱۰۷؛ انعام: ۱۴۸؛ نحل: ۸۶؛ انعام: ۲۲؛ انعام: ۸۸؛ مائده: ۸۲؛ آلعمران: ۱۸۶؛ حج: ۱۷؛ نحل: ۳۵؛ بقره: ۹۶؛ آلعمران: ۱۵۱ ۱۳
۳۴ أشرِکهُ طه: ۳۲ ۱
۳۵ شارکهم اسراء: ۶۴ ۱
جدول 1: کاربرد قرآنی و مشتقات «شرک»
2. مفهومشناسی
«شارِكْ» در زبان عربی از ریشه شَرَك مشتق شده و از باب مفاعله و دارای دو معنای لغوی و اصطلاحی است. این فعل امر بهمعنای مشارکت کردن یا همکاری کردن در یک کار یا فعالیت است (قرشی، ۱۳۷۱، ج۴، ص۲۰). در منابع لغوی معتبر مانند لسان العرب، به این معناست که از شخص خواسته میشود تا در یک فعالیت به صورت فعال وارد شده و در آن مشارکت کند (ابنمنظور، ۱۴۱۴ق، ج۱۰، ص ۴۴۸)، بهویژه در زمینههایی مانند کار مشترک یا بهرهمندی از سهم و نصیب در امور مختلف (نجار، ۱۳۸۳، ج۱، ص۴۸۰؛ بصمه جی، ۱۳۸۸، ج۱، ص۳۲۷). در برخی منابع نیز این فعل بهویژه در زمینههای شراکت در قالب بیع بهمثابه یک شرکت اقتصادی آمده است (طریحی، ۱۳۷۵، ج۵، ص۲۷۶).
3. مشتقات« شارِكْ » و «شرک» با معنای بدون طرفیت خداوند متعال
از میان ۱۶۹ مورد یافتشده در جدول (1)، ۱۶۳ مورد بهمعنای اصطلاحی شرک یا همان شرک به خداوند سبحان آمده است و درواقع یک طرف رابطۀ شرکت در آنها، خداوند سبحان است. فقط در ۶ مورد است که معنای واژه مشتق شده به شراکت بین دو یا چند موجود غیر از خداوند سبحان اشاره دارد:
ردیف آیه معنی سوره: شماره آیه
۱ «وَلَن يَنفَعَكُمُ ٱليَومَ إِذ ظَّلَمتُم أَنَّكُم فِي ٱلعَذَابِ مُشتَرِكُونَ» و [در جوابشان خطاب مىشود] امروز هرگز [اين آرزو] به شما سودى نمىبخشد؛ زيرا [همگى] ستم كرديد؛ قطعاً [همۀ] شما در عذاب مشتركايد زخرف: 3۹
۲ «فَإِنَّهُم يَومَئِذ فِي ٱلعَذَابِ مُشتَرِكُونَ» بنابراين قطعاً آن روز همگى آنان در عذاب مشتركند صافات: ۳۳
۳ «وَقَالُواْ مَا فِي بُطُونِ هَذِهِ ٱلأَنعَمِ خَالِصَة لِّذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزوَجِنَا وَإِن يَكُن مَّيتَة فَهُم فِيهِ شُرَكَاءُ» و گفتند: آنچه در شكمهاى اين دامهاست، ويژۀ مردان ماست و بر زنانمان حرام است، و اگر مرده بود، در آن صورت [همۀ] آنها در آن شريكاند. انعام: ۱۳۹
۴ «وَأَشرِكهُ فِي أَمرِي» و او را در كارم (ابلاغ رسالت) شريك ساز. طه: ۳۲
۵ «وَلَكُم نِصفُ مَا تَرَكَ أَزوَجُكُم إِن لَّم يَكُن لَّهُنَّ وَلَد... فَإِن كَانُواْ أَكثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُم شُرَكَاءُ فِي ٱلثُّلُثِ مِن بَعدِ وَصِيَّة يُوصَى بِهَا أَو دَينٍ غَيرَ مُضَارّ وَصِيَّة مِّنَ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيم» براى شما [مردان] نصف آنچه همسرانتان [بهعنوان ارث ] به جا مىگذارند خواهد بود.[البته ] اگر براى آنها فرزندى نباشد... و اگر [برادران و خواهران ميت] بيش از يك نفر باشند در آن صورت همگى در يك سومِ [ميراث به صورت تساوى] شريك اند، [البته] پس از [استثناء] وصيتى كه [ميت] به آن وصيت نموده يا بدهكارى [كه بر عهدۀ اوست] درصورتىكه [وصيت] زيانى به ورثه نرساند، درحالىكه [اينها] سفارشى [لازم الاجراء] از جانبِ خداست و خدا داناى بردبار است نساء: ۱۲
۶ «وَاستَفزِز مَنِ ٱستَطَعتَ مِنهُم بِصَوتِكَ وَأَجلِب عَلَيهِم بِخَيِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكهُم فِي ٱلأَموَالِ وَٱلأَولَدِ وَعِدهُم وَمَا يَعِدُهُمُ ٱلشَّيطَنُ إِلَّا غُرُورًا» و هر كه از آنان را توانى با آواز خويش تحريك كن، و با سواران و پيادگانت بر آنان بتاز، و با آنان در مالها و فرزندان شركت جو، و آنان را وعده ده؛ و [بايد بدانند كه] شيطان جز وعدههاى فريبنده به آنان نمىدهد. اسراء: ۶۴
جدول 2: کاربرد قرآنی با معنای بدون طرفیت خداوند متعال
با بررسی ۶ آیۀ فوق مشاهده میکنیم که در دو آیۀ ابتدایی، به مشترک بودن عذاب بین دو گروه، در آیۀ سوم به مشترک بودن آنچه در شکم دامهاست اشاره شده است. در آیۀ چهارم و پنجم نیز به مشارکت دادن در امر ابلاغ رسالت و شراکت افراد در اموال موروثی توجه شده است. ازاينرو فقط در آیۀ ششم، «شارک»، به شریک شدن شیطان با انسان اشاره دارد. بهاینترتیب میتوان گفت که تنها آیهای است که خداوند متعال در آن به موضوع شریک شدن انسان و شیطان در یک امر میپردازد.
4. معناشناسی شراکت شیطان در امور انسان بر پایه مصادیق تفسیری
معنا و مصداق، دو مفهومی هستند که همواره در کنار یکدیگر هستند، بهنحویکه میتوان گفت: معنا عملاً بدون وجود خارجی و یا حداقل وجود ذهنی مصداق، وجود ندارد و حضور مصداق در شبکۀ معنا، عملاً اجتنابناپذیر است. ازاینرو به اعتقاد بسیاری از منطقدانان و فیلسوفان، یکی از اصلیترین روشها برای رسیدن به معنا و ادراک آن، بررسی مصادیقی است که برای یک معنا مطرح است (صدرالمتألهين، 1410ق، ج۱، ص۱۸۱؛ مطهری، 1390، ج1، ص۳۰ و ۱۲۴؛ میردامادی و صابری، ۱۳۸۹). ازاینرو با بررسی تفاسیر و مصادیق مختلف، تلاش میکنیم به شبکه معنایی مناسبی برای این عبارت برسیم.
1ـ4. معنای شرکت شیطان در اموال انسان
1ـ1ـ4. ربا
علامه طباطبائی درباره شرکت شیطان در اموال میفرمایند: «شرکت جز در ملکیت و اختصاص تصور نمیشود و لازمهاش این است که شریک در استفاده از آن ملک ـ که غرض از تحصیل آن همان استفاده است ـ سهیم باشد»، به همین دلیل، مال بهعنوان یک عین خارجی مستقل از انسان، محلی برای مشارکت شیطان میشود. انسان از راه ربا، یعنی کسب درآمد حرام، مالی به دست میآورد که از دیدگاه الهی ناپسند است. در چنین حالتی، هرچند انسان به اهداف دنیوی خود میرسد، اما شیطان نیز به غرض خود ـ یعنی دور کردن انسان از رحمت الهی ـ نائل میشود (طباطبائی، 1378، ج۱۳، ص۲۰۱). صاحب تفسیر نمونه ضمن اینکه ربا را یکی از مصادیق مشارکت شیطان در مال آدمی میداند با انتقاد از مفسرانی که مشارکت شیطان در اموال را به خوردن ربا محدود نمودهاند، میگوید که این شرکت، همه اموال حرام و غیر آن را شامل میشود (مکارم شیرازی و ديگران، 1380، ج۱۲، ص۱۸۲). ازاينرو برخى مفسران گفتهاند مقصود از شركت در اموال، همان رباخوارى است، ولى تعبيرات آيه معناى وسیعی دارد و شامل هر گونه مال حرام میشود (رضایی اصفهانی، 1387، ج۱۲، ص۱۱۵؛ طبرسی، 1377، ج۳، ص۴۷۵). همچنین صابونی از مفسران اهلسنت در شرح این آیه میگوید: و در مال و اولاد آنها خود را شريك قرار بده، يعنى آنها را وادار كن از طريق حرام مالى به دست بياورند و در معصيت آن را مصرف كنند. (صابونی،۱۳۸۳، ج۲، ص ۶۳۵؛ زمخشری، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۷۷).
صاحب تفسیر التحرير و التنوير نیز به موارد مشابهی اشاره کرده است: «ان یکون للشیطان نصیب فی اموالهم و هی انعامهم و زروعهم اذ سول لهم ان یجعلوا نصیبا فی النتاج و الحرق الأصنام. و هی من مصارف الشیطان لأن الشیطان هو المسول للناس باتخاذها...» (ابنعاشور، 1420ق، ج۱۴، ص۱۲۳)؛ اینکه شیطان سهمی در اموالشان داشته باشد، شامل چهارپایان و زراعت آنهاست، همانطور که شیطان آنان را وسوسه کرد تا سهمی از محصولات و دامهایشان را برای بتها اختصاص دهند. این کارها از مصارف شیطان محسوب میشود؛ چراکه شیطان همان کسی است که مردم را به انجام چنین کارهایی ترغیب میکند... .
2ـ1ـ4. تحصیل مال حرام
شیطان با وسوسههای خود، انسان را به کسب درآمد از مسیرهای غیرمشروع سوق میدهد. علامه طباطبائی این نوع مشارکت را ناشی از سهیم بودن شیطان در اموال انسان میدانند: «مال حرام، بهویژه از طریق فریب و وسوسههای شیطان، وسیلهای میشود که او در اموال آدمی سهیم گردد» (طباطبائی، ۱۳۷۸، ج۱۳، ص۲۰۱). در همین زمينه، برخی مفسران تأکید دارند که تحصیل مال حرام، ازجمله تقلب، سرقت، و دستکاری اقتصادی توسط قدرتهای استکباری، از مصادیق آشکار مشارکت شیطان در اموال است؛ زیرا استعمارگران در عصر حاضر با به یغما بردن منابع اقتصادی ملتهای ضعیف، به مشارکت شیطان در اموال دامن میزنند (مکارم شیرازی و ديگران، 1380، ج۱۲، ص۱۸۲). همچنین صاحب کشاف با اشاره به کسبهای حرام و در توصیف این مفهوم مینویسد: «وَ أَمَّا الْمُشَارَكَةُ فِي الْأَمْوَالِ فَهِيَ كُلُّ مَعْصِيَةٍ يَحْمِلُهُمْ عَلَيْهَا فِي كَسْبِهِمْ، كَالرِّبَا، وَ الْمَكَاسِبِ الْمُحَرَّمَةِ، وَ تَصْرِيفِهَا فِي مَا لَا يَحِلُّ» (زمخشری، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۷۷).
3ـ1ـ4. استفاده از مال حرام
علاوه بر تحصیل مال حرام، یکی از مصادیق مشارکت شیطان، وادار کردن انسان به استفاده از این اموال در مسیرهایی است که مغایر با دستورات الهی باشد. علامه طباطبائی این نوع مصرف را بهرهبرداری از مال در راه معصیت توصیف میکنند: «انسان، گاه مالی را از راه حلال به دست میآورد، اما شیطان او را وسوسه میکند تا آن مال را در گناه و فساد مصرف نماید» (طباطبائی، 1378، ج۱۳، ص۲۰۱؛ مکارم شیرازی و ديگران، 1380، ج۱۲، ص۱۸۲).
طبرسی نیز مینویسد: «وَ فِي بَابِ الْأَمْوَالِ، كَصَرْفِهَا فِي الْفُسُوقِ، وَ النَّفَقَةِ الْمُحَرَّمَةِ، وَ عَدَمِ إِيتَاءِ الزَّكَاةِ» (طبرسی، 1377، ج۳، ص۴۷۵)؛ مراد از شرکت شیطان در اموال و اولاد مردم تمام گناهانی است که شیطان آنها را به آن وادار میکند. در باب اموال مثل مصرف آن در راه فسق و فجور و ندادن زکات و جز اینها. در تأیید این معنا میتوان به حدیثی از امام محمدباقر اشاره نمود. محمد بن مسلم میگوید: از امام باقر دربارۀ سهم و بهره و مشارکت شیطان پرسیدم که در آیۀ «وَ شَارِکْهُمْ فِی الْامْوَالِ وَ الْوْلادِ» آمده است. فرمود: هر مال حرامی شریک شدن شیطان است (مجلسي، 1362، ج۵۷، ص۳۴۲).
4ـ1ـ4. تبدیل اموال به سائبه و بحیره و وصیله
بر اساس آرای مفسران، از دیگر مصادیق مشارکت شیطان در اموال، تخصیص بخشی از داراییها برای اهداف جاهلی نظیر سائبه، بحیره و وصیله است و این اعمال، از رسوم جاهلیت بوده که شیطان با فریب انسانها آن را در میان آنان رواج داده است (طباطبائی، 1378، ج۱۳، ص۲۰۱). ازاينرو «و البحيرة و السائبة» و تعیین نذر برای بحیره و سائبه (نوعی قربانیهای جاهلی) را از مصادیق مشارکت شیطان در اموال می دانند (زمخشری، 1407ق، ج۲، ص۶۷۷).
5ـ1ـ4. پيشنهاد سرمايهگذارى و تأسيس شركتها و ايجاد انواع كارخانهها و مراكز توليدى در كشورهاي ضعيف
در عصر حاضر، استعمارگران با برنامهریزی اقتصادی، بهویژه تأسیس شرکتهای بینالمللی و سرمایهگذاری در کشورهای فقیر، مصادیقی از مشارکت شیطان در اموال را به نمایش میگذارند. برخی مفسران این پدیده را چنین شرح میدهند: «ایجاد شرکتها و کارخانهها در کشورهای ضعیف، با هدف بهرهکشی از منابع طبیعی و انسانی آنها، نمونهای بارز از مشارکت شیطان در اموال ملتهاست» (مکارم شیرازی و ديگران، 1380، ج۱۲، ص۱۸۲؛ رضایی اصفهانی، 1387، ج12، ص۱۱۵).
2ـ4. معنای شرکت شیطان در اولاد انسان
1ـ2ـ4. زنا
علامه طباطبائی معتقد است که فرزند موجودى است، مستقل و جداى از پدر و مادر و اگر غرض از مال و فرزند استفاده از آنها نبود، هرگز انسان ماليتى براى مال و اختصاصى براى فرزند قائل نمىشد، پس شركت كردن شيطان با آدمى در فرزند، سهم بردن از منفعت و اختصاص است. از دیدگاه ایشان، فرزند نیز همانند مال، موجودی مستقل و عینی است که ممکن است شیطان در بهرهبرداری از او شریک شود و زنا از اصلیترین مظاهر مشارکت شیطان در اولاد انسان است (طباطبائی، 1378، ج۱۳، ص۲۰۱ و ۲۰۲). شيخ طبرسی نیز اینگونه بیان میکند: و در باب اولاد، مثل ایجاد فرزند از راههای نامشروع، از قبیل زنا و غیر آن و فرزندخواندگی بدون رابطۀ پدری (طبرسی، 1377، ج۳، ص۴۷۵).
همچنین برخی مفسران اهلسنت در شرح این آیه میگويند: و در مال و اولاد آنها خود را شريك قرار بده، و در مورد اولادشان اختلاط زن و مرد را تحسين كن تا فسق و فجور رواج پيدا كند و حرامزاده زياد شود (صابونی، ۱۳۸۳، ج2، ص۶۳۵؛ ابنعاشور، 1420ق، ج14، ص۱۲۴).
شیطان، شرکت خود در اولاد انسان را بهمنزله شرکت در رحم مادران و دشمن شدن اولاد انسان با اهلبیت دانسته است. در حدیثی از امام علی نقل شده است که: نزد پیامبر اکرم رفتم در زمانی که در آن وقت نزد او نمیرفتم، مردی را دیدم که نزد او نشسته و قیافه بههمریختهای دارد و او را پیش از آن نمیشناختم، چون مرا دید به سرعت بیرون شد. گفتم: «ای رسول خدا او چه کسی است که من پیشتر او را ندیده بودم؟» گفت: «این ابلیس، بزرگ ابلیسهاست. از پروردگارم خواستم که او را به من نشان بدهد و او را جز من و تو کسی در این قیافه ندیده است؟» میگوید: او را دنبال کردم و او را نزد سنگهای روغن دیدم، پس او را گرفتم و به آن سنگ زدم و بر سینهاش نشستم»، گفت: «یا علی چه میخواهی؟» گفتم: «میخواهم تو را بکشم. گفت: تو بر من تسلطی نداری؟ گفتم: چرا؟ گفت: چون پروردگارت تا روز قیامت به من مهلت داده است، مرا رها کن یا علی که نزد من وسیلهای برای تو و فرزندانت وجود دارد. گفتم: آن چیست؟ گفت: هیچ کسی تو و فرزندانت را دشمن نمیدارد، مگر اینکه من در رحم مادرش شرکت میکنم، آیا خداوند نگفته است: «وَ شارِکْهُمْ فِی الْامْوالِ وَ الْاوْلادِ» (حسکانی، 1411ق، ج۱، ص۴۹۹).
هرچند این معنا بهطور مستقیم در قرآن نیامده است، ولی میتواند مصادیق متعددی داشته باشد که به کمک تفاسیر قرآنی میتوان به آنها دست یافت. در تأیید این معنا میتوان به حدیثی از امام محمدباقر اشاره نمود (مجلسي، 1362، ج۵۷، ص۳۴۲).
2ـ2ـ4. عدم تربیت فرزند با آداب الهی
یکی از مهمترین راههای مشارکت شیطان در اولاد انسان، عدم تربیت فرزندان بر اساس آداب الهی و آموزههای دینی است. علامه طباطبائي مینویسند: «و يا آنكه از راه حرام فرزندى براى آدمى به دنيا آيد، و يا از راه حلال به دنيا آيند و ليكن به تربيت دينى و صالح تربيتش نكند و به آداب خدايى مؤدبش نسازد، درنتيجه سهمى از آن فرزند را براى شيطان قرار داده و سهمى را براى خودش» (طباطبائی، 1378، ج۱۳، ص۲۰۱). پس اگر پدر و مادر فرزندان خود را با آداب الهی و تربیت صالح بار نیاورند، درواقع بخشی از فرزندان خود را به شیطان واگذار کردهاند. بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و رسانهای که توسط قدرتهای استکباری طراحی میشود، با هدف انحراف تربیتی جوانان و فرزندان صورت میگیرد که اقدامات نمونهای بارز از مشارکت شیطان در اولاد تلقی میشود (مکارم شیرازی و ديگران، 1380، ج۱۲، ص۱۸۲).
زمخشري نیز به این مسئله اشاره کرده و مینویسد: «و الحمل على الحرف الذميمة و الأعمال المحظورة، و غير ذلك، وادار کردن فرزندان به حرفههای مذموم و کارهای ممنوعه، و موارد دیگر از مصادیق این مشارکت است» (زمخشری، 1407ق، ج۲، ص۶۷۷).
3ـ2ـ4. یهودی، نصارا و مجوس ساختن فرزند
شیطان میتواند از طریق تأثیرگذاری بر والدین یا محیط، فرزندان را به مسیرهایی منحرف، نظیر یهودیت، نصرانیت یا مجوسیت سوق دهد (طباطبائی، 1378، ج۱۳، ص۲۰۱ و ۲۰۲؛ زمخشری، 1407ق، ج۲، ص۶۷۷).
این نکته بهوضوح در روایات اسلامی نیز آمده است. پیامبر اسلام میفرمایند: «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى اَلْفِطْرَةِ حَتَّى يَكُونَ أَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ أَوْ يُنَصِّرَانِهِ أَوْ يُمَجِّسَانِهِ» (حلی، 1407ق، ج۱، ص۳۳۲)؛ هر نوزادی بر فطرت الهی متولد میشود، اما والدین او را یهودی، مسیحی یا مجوس میکنند؛ چراکه والدین با القای تدریجی عقاید انحرافی (یهودی / نصرانی / مجوسی کردن فرزند)، بهعنوان ابزار شیطان عمل میکنند.
4ـ2ـ4. زندهبهگور کردن فرزند
یکی از مصادیق مشارکت شیطان در اولاد، زندهبهگور کردن فرزندان است که در جاهلیت عرب رایج بود (طباطبائی، 1378، ج۱۳، ص۲۰۲). ابنعاشور در اینباره مینویسد: «مثل تسویله لهم یئدوا أولادهم» (ابنعاشور، 1420ق، ج14، ص۱۲۴)، اما مشارکت شیطان در امور فرزندانشان بهاینمعناست که شیطان در احوال فرزندانشان سهیم باشد، مثلاً با وسوسه کردن آنها که فرزندان خود را زندهبهگور کنند. این رفتار جاهلی، یکی از نمودهای عینی وسوسۀ شیطان بود که انسانها را به نابودی نسل خود سوق میداد.
5ـ2ـ4. نامگذاری فرزندان به نامهای ناپسند مانند عبد شمس، عبد حرث
نامگذاری فرزندان به نامهای مرتبط با بتها یا مفاهیم شرکآلود نیز از دیگر مصادیق مشارکت شیطان است. زمخشری چنین مینویسد: «وَ التسمية بعبد العزى و عبد الحرث» (زمخشری، 1407ق، ج۲، ص۶۷۷)؛ نامگذاریهایی مانند عبدالعزی و عبدالحرث. ابنعاشور هم به این مضمون بیان میکند: «أَوْ أَنْ يُسَمُّوا أَوْلَادَهُمْ بعبده الأصنام» (ابنعاشور، 1420ق، ج14، ص۱۲۴)؛ یا فرزندانشان را با نامهایی که به عبادت بتها مربوط است نامگذاری کنند.
6ـ2ـ4. تأسيس مدارس، دانشگاهها، كتابخانهها، بيمارستانها و جهانگردى برای گمراهی فکری جوانان توسط قدرتهای جهانی
آیتالله مکارم شیرازی این پدیده را بهعنوان ابزاری مدرن برای مشارکت شیطان در انحراف فکری جوانان معرفی میکنند و معتقد هستند که بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و علمی که موجب گمراهی و فساد افراد انجام میشود در راستای مشارکت شیطان در اولاد انسان است. یکی از شیوههای مشارکت شیطان، جذب فرزندان به کمک بورسهای تحصیلی و فرصتهای آموزشی است که هدف آن تأثیرگذاری بر اندیشه و اعتقادات آنان است. ازاينرو جمعی از آنها را با کمکهای سخاوتمندانه مثل طریق بورس تحصیلی بهطور کامل به فرهنگ و برنامه خود جلب می کنند و در افکار آنها شریک میشوند (مکارم شیرازی و ديگران، 1380، ج۱۲، ص۱۸۲).
7ـ2ـ4. ايجاد مراكز فساد تحت پوشش ساخت هتلهاى بينالمللى، كلوپهاى تفريحات و فيلمهاى گمراهكننده
ایجاد مراکز فساد تحت پوشش ساختن هتلهای بینالمللی و کلوپهای تفریحات سالم و سینماها و فیلمهای گمراهکننده و مانند آن، یکی از رایجترین برنامههای مخرب این شیاطین است که نهتنها فحشا را از این طریق ترویج میکنند و عامل فزونی فرزندان نامشروع میشوند، بلکه نسلی منحرف، سست، بیاراده، بیخیال و هوسباز از این طریق پرورش میدهند (مکارم شیرازی و ديگران، 1380، ج۱۲، ص۱۸۲؛ رضایی اصفهانی، 1387، ج۱2، ص۱۱۵).
9ـ2ـ4. عدم به یاد داشتن خداوند متعال توسط پدر و مادر در هنگام انعقاد نطفه
نوبسندۀ تفسیر قرآن مهر این مورد را بهعنوان یکی از مصادیق مشارکت شیطان ذکر کرده و به نقل از برخی مفسران اینگونه مینویسد: فرزنداني كه بدون ياد خدا، نطفۀ آنان منعقد مىشود، یکی از مصادیق این نوع شراکت است (رضایی اصفهانی، 1387، ج12، ص۱۱۵).
بنابراین مصادیق مشارکت شیطان در اموال و اولاد انسان، طیف وسیعی از رفتارها و اعمال را شامل میشود، از تحصیل و مصرف مال حرام گرفته تا انحراف فکری و اعتقادی نسل بشر. هر یک از این موارد، نمایانگر شبکهای پیچیده از وسوسههای شیطانی است که از طریق تفاسیر مختلف شیعه و اهلسنت بهتفصیل بیان شدهاند.
5. مقایسه نگاههای مفسران فریقین
مفسر مکتب مصادیق امور اموال مصادیق امور اولاد منبع
علامه طباطبائی شیعه ربا، مال حرام، تحصیل مال از راه غیرمشروع زنا، تربیت نادرست، زنده به گور کردن المیزان، ج۱۳
زمخشری اهلسنت ربا، اسراف، مصرف مال در راه گناه زنده به گور کردن، نامگذاری بتها الکشاف، ج۲
مکارم شیرازی شیعه استعمار اقتصادی، سرمایهگذاری ناعادلانه انحراف فرهنگی، تأثیر رسانهها بر جوانان تفسیر نمونه، ج۱۲
طبرسی شیعه ربا، غصب، مصرف مال در فسق و فجور زنا، فرزندخواندگی نامشروع جوامع الجامع، ج۳
ابنعاشور اهلسنت ربا، اختصاص مال برای بتها زنا، زنده به گور کردن، نامگذاری بتها التحریر و التنویر، ج14
صابونی اهلسنت تحصیل مال حرام، مصرف مال در معصیت اختلاط زن و مرد، فسق و فجور صفوة التفاسیر، ج۲
رضایی اصفهانی شیعه استعمار اقتصادی، غارت منابع ملتها تأثیر رسانهها، بورسهای تحصیلی گمراهکننده تفسیر قرآن مهر، ج۱2
جدول ۳: مقایسه دیدگاه های تفسیري
1ـ5. بررسی و ارزیابی دیدگاهها
در بررسی تفاسیر شیعه و اهلسنت، اختلافات و اشتراکات قابلتوجهی در تفسیر عبارت «وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» مشاهده میشود. برای مثال، علامه طباطبائی در المیزان بر مصادیق مال حرام و تربیت نادرست فرزندان تأکید دارد، درحالیکه زمخشری در الکشاف بیشتر بر مفاهیم ربا و اسراف تمرکز میکند. این تفاوت ممکن است ناشی از تفاوت در مبانی کلامی یا توجه به بافت اجتماعی باشد. از سوی دیگر، تفسیر نمونه با نگاه به مسائل معاصر، مصادیقی مانند استعمار اقتصادی را مطرح میکند که نشاندهنده انعطافپذیری تفاسیر در مواجهه با چالشهای نوین است.
نکته قابل تأمل این است که برخی مفسران مانند طبرسی و ابنعاشور، مصادیق مشارکت شیطان را به حوزۀ فردی محدود میکنند، درحالیکه مفسران معاصر مانند آيتالله مکارم شیرازی و دکتر رضایی اصفهانی، ابعاد اجتماعی و سیاسی این مفهوم را نیز بررسی کردهاند. این تفاوت نشاندهنده تحول در روشهای تفسیری و توجه به نیازهای زمانه است.
6. بررسی همنشینی و جانشینی «و شارکهم فی الاموال و الاولاد»
با توجه به اینکه موضوع اصلی پژوهش در این مقاله معناشناسی «و شارکهم فی الاموال و الاولاد» میباشد که توسط خداوند خطاب به شیطان بیان شده است و محور بررسیهای ما به موضوع شرکت شیطان با انسان در اموال یا اولاد انسان برمیگردد و هیچکدام از کلمات مطرح در این عبارت بهطور مستقل مورد بحث این مقاله نیست، روش همنشینی و جانشینی باید برای کل عبارت «و شارکهم فی الاموال و الاولاد» و یا حداقل یکی از عبارات «شارک فی الاموال» یا «شارک فی الاولاد» انجام شود تا به سر منزل مقصود برسیم.
1ـ6. همنشینهای معنایی
با توجه به مطالب گفتهشده در بخش کاربرد «شارکهم فی الاموال و الاولاد»، تنها همنشینهای عبارت مورد نظر در همان آیۀ ۶۴ اسراء یافت میشوند که خداوند در ابتدای این آیه خطاب به شیطان دو عبارت را فرمودند و پس از «شارکهم فی الاموال و الاولاد» هم یک عبارت را فرمودهاند که به عبارت مورد نظر ما مرتبط است.
1) «وَاستَفزِز مَنِ استَطَعتَ مِنهُم بِصَوتِكَ»؛ و هر كه از آنان را توانى با آواز خويش تحريك كن.
واژۀ «استَفزِز» از ریشه «ف ز ز» مشتق شده و در قرآن تنها در همین آیه آمده است. برای تحلیل معنای این واژه، میتوان از روشهای لغوی و همنشینی استفاده کرد. در مورد معنای لغوی این واژه، راغب اصفهاني بیان میکند که «استفزاز» بهمعنای «برانگیختن با سرعت یا «تحریک بهگونهای که فرد به اضطراب یا حرکت واداشته شود» است (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق، ص ۶۳۵). ابنمنظور نیز اشاره میکند که ریشه فز بهمعنای «خروج سریع و ناگهانی» است و «استفزَّ» به تحریک شدید به حرکت یا گمراهی تعبیر میشود (ابنمنظور، ۱۴۱۴ق، ج۵، ص۳۹۱).
در عبارت مورد نظر کلمه «استَفزِزْ» با عباراتی مانند «بِصَوْتِكَ» و «بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ» همنشین است. این همنشینی نشان میدهد که منظور از «استفزاز»، تحریک و گمراه کردن افراد به کمک ابزارهای مختلف مانند صدا، سوارهها و پیادهها است. علامه طباطبائی این مفهوم را به تلاش شیطان برای وسوسه و فریب انسانها نسبت داده و این آیه را نوعی هشدار درباره قدرت شیطان در گمراه کردن انسانها میداند (طباطبائی، 1378، ج۱۳، ص۷۲). قرطبی هم بیان میکند که «استفزاز» در این آیه بهمعنای فریب دادن و از راه راست خارج کردن انسانهاست و «صوت» شیطان به نمادهای وسوسه و تبلیغات او اشاره دارد (قرطبی، 1364، ج۱۰، ص288). بنابراین تحریک شدید، گمراه کردن و وسوسه نمودن انسان توسط شیطان را میتوان از مفاهیمی دانست که مقدمه شرکت شیطان در اموال و اولاد انسان و از لایههای معنایی آن بهشمار میروند. همچنین میتوان نتیجه گرفت که در این آیه عبارت «شارکهم» باید به معانی غیر از تحریک، گمراه یا وسوسه نمودن انسان توسط شیطان هم اشاره داشته باشد.
۲) «أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ»؛ با سواران و پيادگانت بر آنان بتاز.
«اجلب» از ریشه «ج ل ب» مشتق شده است و در صیغۀ امر از باب افعال به کار رفته است. برخی جلب را بهمعنای گردآوری و حرکت دادن و «اجلاب» را بهمعنای برانگیختن همراه با فریاد و صدا میدانند (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق، ص۱۹۸؛ ابنمنظور، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص ۲۶۸). صاحب قاموس المحیط «اجلاب» را بهمعنای بسیج کردن و گرد آوردن افراد زیاد دانسته است (فیروزآبادی، ۱۳۷۴، ج۱، ص۶۲). علامه طباطبائی در تفسیر این آیه میگوید: وقتى گفته مىشود فلانى را جلب كردم، معنايش اين است كه او را كشاندم، همچنانكه شاعر عرب هم گفته: «و قد يجلب الشيء البعيد الجواب»؛ گاه مىشود كه جواب چيز دورى را هم جلب مىكند، ولى اگر به باب افعال برود، و گفته شود «اجلبت عليه» معنايش اين مىشود كه از روى قهر بر سرش فرياد زدم... بنابراین معنایش اين است كه براى به راه انداختن آنان به سوى معصيت به لشگريانت اعم از سوارهنظام و پيادهنظام دستور بده تا پيوسته بر سر آنان بزنند، و اين گويا اشاره است به اينكه لشگريان شيطان بعضىشان تندكار و بعضى كندكارند، همچنانكه وضع هر لشگرى همينطور است، بعضى سواره و بعضى پيادهاند، پيادهها را به كارى مىگمارند كه حاجت به سرعت عمل نداشته باشد (طباطبائی، 1378، ج۱۳، ص۲۰۰).
بنابراین بسیج نیروهای شیطان به سمت انسان که بهمعنای بهکارگیری تمام امکانات شیطان برای وسوسه کردن انسان است میتواند در شبکه معنایی «شارکهم» قرار گیرد. همچنین میتوان نتیجه گرفت که این بخش هم تأکید دیگری بر آن هست که معنای «وشارکهم» فراتر و متفاوت از وسوسه و تحریک انسان توسط شیطان است.
3) وَعِدهُم؛ به آنها وعده بده.
وَعِدهُم از ریشه «و ع د» بهمعنای وعده دادن است (قرشی، 1371، ج7، ص227). خداوند بعد از فعل امر «شارکهم» از شیطان میخواهد که انسانها را به وسیله وعدهها دعوت کند. از این قسمت هم نتیجه میشود که دعوت به امور پلید و نفسانی در شبکه معنایی شرکت شیطان با انسان در اولاد و اموال قرار دارد.
2ـ6. جانشینهای معنایی
همانطورکه بیان شد واژههای جانشین برای یک واژه، درواقع کلمات یا عباراتی هستند که میتوانند به جای آن واژه در بافتهای مختلف استفاده شوند و معنای مشابه یا نزدیک به آن را منتقل کنند. این روش میتواند به درک عمیقتری از مفهوم واژهها کمک کند و تناسب معنایی بین واژهها را آشکار سازد. برای پیدا کردن واژههای جانشین باید با بررسی بافتهای مختلف، کلمات یا عباراتی را پیدا نمود که در بافتهای مورد نظر، معنی مشابه «وشارکهم فی الاموال و الاولاد» را منتقل نمایند. درواقع این بافت آیات و عبارات است که قرابت معنایی دو کلمه یا عبارت را ثابت مینماید.
بهطور طبیعی مشخص است که مفاهیمی مانند همکاری، همیاری، تبعیت، دوستی و... ازجمله مفاهیمی هستند که میتوانند به نوعی قرابت معنایی با مفهوم شرکت یا مشارکت داشته باشند که البته باید دید میتوان آنها را در بافتهای معنایی مشابه با بافت معنایی آیۀ مورد نظر خود پیدا کنیم یا خیر؟ نکته سوم اینکه شرکت یا مشارکت از باب مفاعله، مفهومی است که دو طرف دارد، ازاينرو کلماتی مانند اغوی، مانند َ«أُغْوِيَنَّهُمْ» در آیۀ ۳۹ حجر، زینت دادن، مانند «زَيَّنَ» در آیۀ ۴۳ انعام، گمراه کردن، مانند «أضَلَّ» در آیۀ ۶۲ یس و... که غالباً به صورت یکطرفه از سوی شیطان بر انسان اِعمال میشود، نمیتواند بهعنوان یک جانشین معنایی کامل برای شرکت در اموال و اولاد انتخاب شود. هرچند میتوان این کلمات را در لایههای ثانویه برای معنای «وشارکهم» در نظر گرفت؛ چراکه مشارکت شیطان با انسان در موارد زیادی بعد از تأثیرگذاری اولیه شیطان بر روی انسان صورت میگیرد.
نکته چهارم آنکه بررسی آیات و روایات نشان میدهد از نگاه قرآن، مشارکت شیطان با برخی انسانها لزوماً نیاز به اغوا یا تأثیرگذاری از طرف شیطان ندارد؛ چراکه برخی ممکن است به حدی از گمراهی برسند که نیازی به وسوسۀ شیطان نداشته باشند؛ زیرا درواقع خود به شیطان تبدیل میشوند (طباطبائي، 1378، ج7، ص321). چنانکه در عبارت «شَیَاطِینَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ»، آیۀ ۱۱۲ انعام به وجود شیاطین انسانی اشاره شده است. همچنین در حدیثی از پیامبر اکرم هم آمده است: «انَّ الشَّیَاطِینُ اثْنَانِ: شَیَاطِینُ الْجِنِّ، وَشَیَاطِینُ الْإِنسِ» (مجلسی، 1362، ج۹۲، ص ۱۳۶)؛ شیاطین دو دستهاند: شیاطین جن و شیاطین انس. که در بیان دیگری، شيطان انسی را خطرناک تر معرفی نموده و در جواب سوال اباذر از ایشان مبنیبر وجود شیطان انسی چنین می فرمایند: «هُمْ شَرٌّ مِنْ شَيَاطِينِ الْجِنِّ» (قرطبی، ۱۳۶۴، ج۷، ص۶۸). بنابراین از این طریق هم میتوان نتیجه گرفت که مفهوم شرکت میتواند در بافتهای معنایی مختلف، فراتر از مفاهیمی مانند اغوا یا زینت دادن باشد.
نکته پنجم آنکه در آیۀ مورد بحث ما پروردگار متعال خطاب به شیطان فرموده است که با انسان مشارکت کن نه خطاب بر انسان! با در نظر گرفتن سخن پیامبر که شیاطین انس از شیاطین جن خطرناکتر هستند، حتی میتوان حالتی را تصور نمود که یک انسان به درجهای برسد که محرک اصلی برای انجام شرارت، خود او باشد و این شیطان است که در سطحی نازلتر به مشارکت در طرح انسان اقدام مینماید.
با تکیه بر پنج نکته کلیدی فوق، در ادامه آیاتی را که در آنها جانشینی معنایی با «شرکت در اموال و اولاد» وجود دارد بررسی خواهیم کرد:
1ـ2ـ6. نزدیکی (همنشینی)
خداوند متعال در آیۀ ۳۸ نساء میفرماید: «وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا»؛ و کسانی که اموال خود را برای نشان دادن به مردم انفاق میکنند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارند، و کسی که شیطان برای او همنشین شود، بد همنشینی دارد.
در این آیه کسانی که اموال خود را برای ریا به مردم انفاق میکنند همنشینان و نزدیکان شیطان خوانده شدهاند. چنانکه صاحب اطیب البیان در تفسیر این آیه و در توضیح معنای قرین بودن شیطان با انسان در دنیا و آخرت میگوید: شخص مرائى، هم مشرك است كه عمل خود را براى خوشآمد مردم مىكند و لذا گفتند رياء شرك خفى است، و هم منافق است كه ظاهرش براى خدا و باطن براى خلق، و هم كافر است؛ زيرا اعتقاد به ثواب و اجر آخرتى ندارد، و هم فاسق است؛ زيرا ريا از گناهان كبيره است و عمل او هم باطل است، و لو در خلال او ريا بيايد و در قيامت هم او را به اين چهار وصف خطاب مىكنند (يا مشرك، يا كافر، يا منافق، يا فاسق)، برو اجر خود را از آنهايى كه براى آنها كردهاى بگير. پس شيطان قرين مرائي است هم در دنيا كه او را اغوا كند و هم در آخرت كه او را اذيت كند و بد قرينى است (طیب، 1369، ج۴، ص۸۰).
بنابراین معنای کلمه «قرین» (نزدیکی یا همنشینی) در چارچوب معنای تفسیری برای مشارکت شیطان در اموال و اولاد انسان قرار دارد. بنابراین بافت معنایی این آیه یادآور آیۀ ۶۴ اسراء است که در آن شیطان به شرکت با انسانها در اموالشان امر شده است. درنتیجه میتوان یک نوع قرابت معنایی میان مشارکت انسان و شیطان با نزدیکی و همنشینی آنها استخراج نمود. این نکتۀ مهم نباید فراموش شود که رابطۀ همنشینی هم مانند رابطۀ مشارکت، یک رابطۀ دو طرفه است.
2ـ2ـ6. دوستی
در سورۀ نحل آیۀ ۱۰۰ آمده است: »إِنَّمَا سُلطَانُهُۥ عَلَى ٱلَّذِينَ يَتَوَلَّونَهُۥ وَٱلَّذِينَ هُم بِهِ مُشرِكُونَ»؛ سلطۀ شیطان تنها بر افرادی است که او را دوست خود قرار میدهند و کسانی که با اغوای او (شیطان) مشرک میشوند.
كسانى كه به اختيار خود شيطان را رفيق خود مىسازند، و بهجاى اينكه بر خداى يگانه توكل كنند، شيطان را مورد توكل قرار مىدهند؛ گويا، او را شريك خداوند مىگردانند؛ و يا به ذريعۀ اغواى او چيزهاى ديگر را شريك خدا مقرر مىكنند؛ شيطان بر آنها تسلط و استيلاى كامل پيدا نموده است (دیوبندی، 1385، ج۳، ص۵۰۴).
همانگونهکه در تفسیر بالا آمده است، سلطنت شیطان بر انسان تنها در صورتی است که خود انسان او را به عنوان رفیق یا دوست خود قرار دهد و یا در صورتی است که به خداوند شرک بورزد. این بافت معنایی بسیار به بافت معنای آیۀ ۶۴ اسراء نزدیک است. در این آیه خداوند در ابتدا به شیطان میفرماید: «و هر كه از آنان را توانى با آواز خويش تحريك كن، و با سواران و پيادگانت بر آنان بتاز». درواقع در دو عبارت (۱) و (۲) که در بخشهای قبلی مورد بررسی قرار گرفت، نوعی سلطۀ شیطان بر انسان محقق شده است و وقتی به قسمت سوم یعنی «وشارکهم فی الاموال و الاولاد» میرسیم، عملاً این سلطه به اتمام رسیده است و مرحله مشارکت و همکاری متقابل آغاز میشود. ازاينرو میتوان، نوعی قرابت معنایی را میان «شرکت شیطان در امور زندگی انسان» و «دوستی شیطان و انسان» که در آیۀ ۱۰۰ نحل آمده است، استخراج نمود؛ چراکه در آیۀ ۱۰۰ نحل، تسلط شیطان بر کسانی ممکن دانسته شده است که دوستی با شیطان را برگزیدهاند. نکته جالب این است که دوستی هم مانند مفهوم مشارکت، یک رابطۀ دو طرفه است و از این جهت قرابت معنایی با مفهوم مشارکت دارد.
3ـ2ـ6. برادری کردن
در سورۀ اسراء آيۀ ۲۷ آمده است: «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا»؛ مسلماً اسرافکاران برادران شیطان هستند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.
در این آیه، کسانی که در اموال و نعمات اسراف میکنند، بهعنوان برادران شیطان معرفی شدهاند. تبذیر و اسراف، با وجود آنکه از نظر معنا کاملاً معادل یکدیگر نیستند؛ چراکه اسراف بیشتر ناظر به زیادهروی در مصرف است و تبذیر به مصرف نابجا و بیهدف اطلاق میشود (راغب اصفهاني، ۱۴۱۲ق، ص۴۰۷ و ۱۱۳)، اما در معنای کلی، هر دو مصداقی از استفادۀ نادرست از اموالاند؛ مفهومی که همسو با معنایی است که در تفاسیر، بهویژه در این مقاله از آیۀ ۶۴ اسراء دربارۀ کلمۀ «شارکهم» آورده شده است.
علامه طباطبائي هم در تفسیر این آیه دربارۀ معنای اخوان الشیاطین آورده است: «گويا وجه برادرى مبذرين و اسرافكنندگان با شيطانها اين باشد كه اسرافكاران و شيطان از نظر سنخيت و ملازمت مانند دو برادر مهربان هستند كه هميشه با هماند، و ريشه و اصلشان هم يك پدر و مادر است» (طباطبائی، 1378، ج۱۳، ص111). بنابراین میتوان برادری انسان و شیطان را نوعی جانشین معنایی برای مشارکت شیطان و انسان دانست. نکتهای که باید دوباره به آن اشاره نماییم این است که مفهوم برادری نیز یک رابطۀ دو طرفه است که این ویژگی در مفهوم مشارکت هم وجود دارد.
4ـ2ـ6. تحزب
خداوند در آیۀ ۱۹ مجادله میفرماید: «اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ»؛ شيطان بر آنها مسلط شده؛ درنتيجه ياد خدا را فراموش كردهاند. آنها از حزب شيطانند. بدانيد كه حزب شيطان از زيانكارانند.
آیتالله مشکینی در تفسیر این آیه مینويسند: «شيطان بر آنها (منافقان) مستولى شده، پس ياد خدا را از خاطرشان برده است. نه به زبان و نه به دل ياد خدا نيستند و غافل محضاند. آنان حزب و لشكر و پيروان شيطاناند، آگاه باش كه حزب و سپاه و تابعان شيطان، همان زيانكاراناند كه بهشت جاويد را از دست داده و در عذاب مخلَّدند. آرى كسانى كه به خاطر وساوس شيطانى و علايق دنيوى به كلى از ياد خدا غافل شوند، به مرتبهاى كه هيچ تنبُّهى نيابند، سپاه و تابعان شيطاناند، و زيانكار خواهند بود، كه سرمايۀ عمر و سعادت ابدى را از دست داده، به پيامد عقايد و اعمال نادرست و بد خود گرفتار مىآيند» (مشکینی، 1392، ج۸، ص۱۴۵).
یکی از مفاهیم نزدیک به مفهوم مشارکت بهخصوص در حوزۀ فعالیتهای اجتماعی، مفهوم تحزب است. همانطورکه در تفسیر فوق آمد، خداوند متعال در آیۀ ۱۹ مجادله در مورد کسانی که شیطان بر آنها چیره شده است، میفرماید که آنها سپاه شیطان یا همان حزب شیطان هستند. این بافت معنایی قرابت زیادی با بافت معنایی آیۀ ۶۴ اسراء دارد که خداوند عزوجل به شیطان میفرماید: پس از تحریک انسانها و چیره شدن بر آنها توسط سربازان خود، به مشارکت و شرکت در اموال و اولاد آنها بپرداز.
نکتۀ جالب این است که مفهوم تحزب هم مانند مفهوم مشارکت یک رابطۀ دو طرفه یا بیشتر را میرساند. بنابراین به نظر میرسد یکی از قرابتهای معنایی مشارکت شیطان با انسان در قرآن میتواند عضویت انسان در حزب شیطان و گوش به فرمان او بودن باشد.
نتیجهگیری
در قرآن، واژگان برگرفته از ریشۀ «شَرَک» در مجموع ۱۶۹ بار به کار رفته که ۱۶۳ مورد از آن به شرک به خداوند مربوط است و تنها ۶ مورد دیگر بهمعنای مشارکت بین موجودات غیر الهی اشاره دارد. در این میان، مشارکت شیطان با انسان در یک امر، تنها یک بار و در آیۀ ۶۴ اسراء ذکر شده است.
تحلیل این آیه و قرینههای قرآنی نشان میدهد که مشارکت شیطان در اموال و اولاد، میتواند هم ناظر به خاستگاه و منشأ این اموال و فرزندان باشد و هم به چگونگی بهرهبرداری از آنها و جهتگیریهای تربیتی و ارزشی انسان مربوط شود. این مشارکت، در متن قرآن با مفاهیمی همچون عضویت در حزب شیطان، نزدیکی و دوستی با او، و پیروی از مسیر فکریاش همراستا دانسته شده است.
در آیۀ مذکور، افعالی مانند تحریک، جلب و وعده دادن، رفتارهایی هستند که نحوۀ این مشارکت را توضیح میدهند و به نوعی، شیوه نفوذ شیطان در حوزههای مختلف زندگی انسان را تبیین میکنند. مفهوم این مشارکت، محدود به دعوتهای ظاهری یا وسوسههای سطحی نیست، بلکه ابعادی گستردهتر دارد که از کنشهای فردی فراتر رفته و میتواند ناظر به ساختارهای اجتماعی، جهتگیریهای تربیتی، و حتی روابط قدرت در جوامع انسانی باشد.
در این پژوهش، تلاش شد با بهرهگیری از مجموعهای از تفاسیر معتبر و تحلیلهای ناظر به مسائل معاصر، ابعاد گوناگون مشارکت شیطان با انسان شناسایی و طبقهبندی شود. این طبقهبندی صرفاً بر مبنای مصادیق مشخص، و بدون تعمیم به سطوح انتزاعی یا لایهبندیهای مفهومی، سامان یافته است. بدینترتیب، از تقلیل این مفهوم به سطحی فردی پرهیز شده و با توجه به بافت اجتماعی، سیاسی، و تربیتی آیات، تفسیری جامعتر از مشارکت شیطان ارائه شده است.
- قرآن کریم.
- ابنعاشور، محمدطاهر (1420ق). تفسیر التحریر و التنویر. تونس: دار التونسیه للنشر.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم (۱۴۱۴ق). لسان العرب. بیروت: دار صادر.
- بحرانی، هاشم بن سلیمان (1415ق). البرهان فی تفسیر القرآن. قم: مؤسسۀ بعثت.
- بصمه جی، سایر (۱۳۸۸). معجم مصطلحات ألفاظ الفقه الإسلامی. دمشق: صفحات للدراسات و النشر.
- پالمر، فرانک رابرت (۱۳۹۱). نگاهی تازه به معنیشناسی. ترجمۀ کوروش صفوی. چ ششم. تهران: نشر مرکز.
- جزیری، عبدالرحمن (1426ق). الفقه علی المذاهب الأربعه. بیروت: المکتبة العصریه.
- حسکانی، عبید بن عبدالله (1411ق). شواهد التنزیل لقواعد التفضیل. تهران: مؤسسۀ طبع و النشر.
- حلى، حمد بن محمد (1407ق). عدة الداعی و نجاح الساعی. قم: دار الکتاب الاسلامی.
- دیوبندی، محمود حسن (1385). تفسیر کابلی از دیدگاه اهلسنت. تهران: احسان.
- راغب اصفهانی، حسین بن محمد (۱۴۱۲ق). مفردات الفاظ قرآن. دمشق: دار القلم.
- رضایی اصفهانی، محمدعلی (۱۳۸۷). تفسیر قرآن مهر. قم: پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن.
- رکعی، محمد و نصرتی، شعبان (1396). میدانهای معنایی در کاربست قرآنی. قم: دارالحدیث.
- زمخشری، محمود بن عمر (۱۴۰۷ق). تفسیر الکشاف. بیروت: دار الکتاب العربی.
- صابونی، محمدعلی (1383). صفوة التفاسیر. ترجمۀ محمدطاهر حسینی. تهران: احسان.
- صدرالمتألهین (۱۹۸۱م). الحکمۀ المتعالیۀ فی الاسفار العقلیۀ الاربعۀ. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
- طباطبائی، سیدمحمدحسین (۱۳۷۸). تفسیر المیزان. قم: جامعۀ مدرسین.
- طبرسی، فضل بن حسن (۱۳۷۷). تفسیر جوامع الجامع. مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی.
- طریحی، فخرالدین (۱۳۷۵). مجمع البحرین. تهران: کتابفروشی مرتضوی.
- طیب، عبدالحسین (1369). اطیب البیان فی تفسیر القرآن. تهران: اسلام.
- فیروزآبادی، محمدبن یعقوب (۱۳۷۴). القاموس المحیط. بیروت: دارالکتب العلمیه.
- قرشی، سیدعلیاکبر (۱۳۷۱). قاموس قرآن. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
- قرطبی، ابوعبدالله (۱۳۶۴). الجامع لأحکام القرآن. تهران: ناصر خسرو.
- مجلسی، محمدباقر (1362). بحارالانوار. بیروت: دار الاحیاء التراث العربی.
- مشکینی، علی (1392). تفسیر روان. قم: دارالحدیث.
- مطهری، مرتضی (۱۳۹۰). کلیات علوم اسلامی. تهران: صدرا.
- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران (1380). تفسیر نمونه. قم: دارالکتب الاسلامیه.
- میردامادی، مجید و صابری، فیاض (۱۳۸۹). رابطه مفهوم و مصداق در نظام فلسفی صدرالمتألهین. خردنامه، ۶۱، ۹۱-۱۰۷.
- نجار، محمدعلی (۱۳۶۸). المعجم الوسیط. استانبول: دار الدعوة.