معرفت، سال هفدهم، شماره هشتم، پیاپی 131، آبان 1387، صفحات -

    آسیب‏شناسی عدم اجرای اصل هشتم قانون اساسی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    احمدرضا بسیج / *دانشجوی دکتری - تفسیر قرآن و متون اسلامی / basij_581@yahoo.com
    چکیده: 
    قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانونی برگرفته شده از شرع مبین، دارای اصولی است که اجرای آنها می‏تواند جامعه‏ای آرمانی را ساماندهی و زمینه رشد و تعالی همه‏جانبه برای شهروندان را فراهم آورد. از جمله این اصول، اصل هشتم قانون اساسی با موضوع «امر به معروف و نهی از منکر» است که دقیقا برگرفته از قرآن و سنّت و منطبق بر هدف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می‏باشد. اما همواره در مقام اجرای قوانین و احکام دینی، موانعی وجود دارد که بخشی از آنها، مربوط به اجرا و بخشی مربوط به مقاومت برخی افراد و برخی نیز ناشی از دشواری خود عمل است. در مورد این اصل هم موانعی وجود دارد که مسئولان امر بایستی آنها را با شیوه مناسب خودش برطرف سازند تا بستر مناسب برای تحقق آنها مهیا گردد. آسیب‏های عمده عدم اجرای اصل هشتم عبارتند از: آسیب‏های معرفتی، روانی، آسیب‏های قانونی و قضایی.      این مقاله با رویکرد نظری، ضمن تبیین جایگاه امر به معروف و نهی از منکر از منظر دینی و جامعه‏شناسی، به برخی از مهم‏ترین موانع و آسیب‏های عدم اجرای این اصل، با هدف بسترسازی برای احیای این اصل قانون اساسی و در نتیجه، زمینه‏سازی برای رشد و تعالی جامعه می‏پردازد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Full Text:
    متن کامل مقاله: 

    آسیب‏شناسی عدم اجرای اصل هشتم قانون اساسی

    احمدرضا بسیج1

    چکیده

    قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانونی برگرفته شده از شرع مبین، دارای اصولی است که اجرای آنها می‏تواند جامعه‏ای آرمانی را ساماندهی و زمینه رشد و تعالی همه‏جانبه برای شهروندان را فراهم آورد. از جمله این اصول، اصل هشتم قانون اساسی با موضوع «امر به معروف و نهی از منکر» است که دقیقا برگرفته از قرآن و سنّت و منطبق بر هدف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می‏باشد. اما همواره در مقام اجرای قوانین و احکام دینی، موانعی وجود دارد که بخشی از آنها، مربوط به اجرا و بخشی مربوط به مقاومت برخی افراد و برخی نیز ناشی از دشواری خود عمل است. در مورد این اصل هم موانعی وجود دارد که مسئولان امر بایستی آنها را با شیوه مناسب خودش برطرف سازند تا بستر مناسب برای تحقق آنها مهیا گردد. آسیب‏های عمده عدم اجرای اصل هشتم عبارتند از: آسیب‏های معرفتی، روانی، آسیب‏های قانونی و قضایی.

         این مقاله با رویکرد نظری، ضمن تبیین جایگاه امر به معروف و نهی از منکر از منظر دینی و جامعه‏شناسی، به برخی از مهم‏ترین موانع و آسیب‏های عدم اجرای این اصل، با هدف بسترسازی برای احیای این اصل قانون اساسی و در نتیجه، زمینه‏سازی برای رشد و تعالی جامعه می‏پردازد.

    کلیدواژه ‏ها: امر به معروف، نهی از منکر، اصل هشتم قانون اساسی، حقوق و تکالیف، آزادی.

    مقدّمه

    یکی از ابعاد وجودی انسان، بعد اجتماعی اوست. روابط اجتماعی مبتنی بر فطرت و عقل و سایر صفات انسانی موجب پیوندی شده که همه افراد جامعه حکم مسافرانی را یافته‏اند که در یک وسیله نقلیه در حرکتند و فلاح و صلاح آنان و نجات و هلاکشان به یکدیگر وابسته است.

         هم از منظر اصول عقلانی فلسفی و هم بر اساس مبانی روان‏شناسی و جامعه‏شناسی، انسان‏ها با اعمال خیر یا شرّ خود لاجرم در زندگی و رفتار و افکار دیگران تأثیر می‏گذارند. البته، هر فردی نیز از آنچه در جامعه پدید می‏آید، اعم از خوب و یا بد، متأثّر می‏گردد. در واقع، همان‏گونه که جغرافیای طبیعی در خلق و خو، رفتار و کردار و بیماری و سلامتی افراد تأثیرگذار است، جغرافیای رفتاری، کرداری، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و مذهبی فرد در جامعه و جامعه نیز در فرد نقش ایفا می‏کند.

         داشتن جامعه سالم و خدامحور و رو به کمال، خواست هر انسان سلیم‏العقل است و تحقق آن مشروط به احساس مسئولیت و وظیفه‏شناسی آحاد جامعه است. سلامتی و آرامش مادی و معنوی جامعه، آن‏گونه که بتواند زمینه‏ساز جامعه‏ای آرمانی و رو به کمال باشد، در گرو توجه به خود و دیگران است. همواره انسان‏هایی بوده و هستند که به هر دلیلی قانع به حق خویش و پایبند به حدود و مرزها نبوده و با شیوه‏های گوناگون آرامش جامعه را بر هم می‏زنند. از این‏رو، لازم است برای نیل به سعادت، به جنبه‏های فردی و اجتماعی توجه شود؛ چراکه زندگی بشر نیازمند نظم و قانون است.

         دین اسلام به حکم جامع و کامل بودنش، برای تحقق جامعه سالم انسانی، الهی و به منظور فراهم آوردن زمینه‏های رشد، تعالی و به سامان رسیدن جامعه‏ای سالم و برپایی قسط در جامعه انسانی، احکام و دستوراتی دارد

    که موجب سعادت و تعالی جامعه است. در مجموع، برخی از این قوانین به منظور پیش‏گیری از بیماری‏اند، برخی به منظور درمان اجتماع مریض، برخی جنبه سلبی داشته و از بین برنده زشتی‏ها و ناهنجاری‏های اجتماعی است و برخی جنبه ثبوتی دارند و محقق‏کننده صفات عالی انسانی در حیات معقول بشری محسوب می‏گردند.

         به هر حال، از جمله حقوق مسلّم افراد یک جامعه داشتن فضایی امن و آرام برای پرداختن به فعالیت‏های مادی و معنوی مشروع است و محدود شدن فضا برای کسانی که درصدد تضییع حقوق دیگران هستند. تحقق این امر، در گرو انجام تکالیفی است که در برابر هر حقی خداوند بر عهده انسان‏ها گزارده است. پیوند حق و تکلیف، بیانگر این واقعیت است که هر جامعه، برای سازندگی روحی و معنوی و مادی خود، باید اقدامات عملی خود را با تکیه بر فضل خدا و استفاده از نعمت‏ها و انجام دستورات الهی به سامان برساند.

         در حقوق اساسی، سلامتی محیط امری مقبول و معقول است. در نظام اسلامی ایران و قانون اساسی مبتنی بر شرع مبین اسلام، «نظارت همگانی» تحت عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» یکی از راه‏کارهای ایجاد آرامش روانی، اخلاقی، مادی و معنوی جامعه است که در اصل‏هشتم‏قانون‏اساسی‏جمهوری‏اسلامی‏تجلّی‏یافته‏است.

    اصل هشتم قانون اساسی

    در جمهوری اسلامی ایران، دعوت به خیر، «امر به معروف و نهی از منکر» وظیفه‏ای است همگانی و متقابل که بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت است و شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می‏کند.

         این اصل برگرفته از آیه «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ.»2 می‏باشد.

    مفهوم معروف و منکر

    این دو، اصطلاحی است که در قرآن و روایات اسلامی از آن یاد شده است. راغب اصفهانی می‏گوید: «معروف» نام هر کار نیکی را گویند که به وسیله عقل و شرع، حسن و نیکی آن روشن شده باشد. این کلمه از ماده «عرف» است؛ یعنی آن کاری که نیکی‏اش میان عرف مردم متدین مشخص شده و آن را پسندیده‏اند.3

        «منکر» از کلمه «انکار» در اصل به این معناست که چیزی بر دل و قلب انسان وارد شود که تصوّر آن را نمی‏کرد، بلکه از آن تنفّر داشته و آن را انکار می‏نماید. بنابراین، «منکر» به هر فعلی گفته می‏شود که عرف جامعه از آن ناراضی باشد و آن را قبول نکند.4

        اما امر به معروف و نهی از منکر یعنی مردم را قولاً و عملاً به کار نیک واداشتن و از زشت‏کاری بازداشتن. این اصل از «واجبات کفائیه» و به فتوای شیخ طوسی واجب عینیه «دین مقدّس اسلام» است و به ادلّه عقلیه و نقلیه به اثبات رسیده و در قرآن و حدیث بسی بر آن تأکید شده است، و امر به مستحب و نهی از مکروه‏مستحب است.5

        پس، «امر به معروف» عبارت از تشویق و واداشتن دیگران به انجام افعال و کسب صفاتی است که سعادت دنیا و آخرت فرد را تأمین و تضمین می‏کند؛ مانند ایمان، تفکر، تقوا، احسان، خوش‏خلقی، نیکوکاری، عبادات، نظم در امور، کار کردن، دفاع از ناموس و خاک و جان، تحصیل علم و کمالات‏روحی‏وروانی‏وجسمی‏ونظایرآنها.

         «نهی از منکر» نیز عبارت از بازداشتن و نهی دیگران از انجام افعال یا داشتن صفاتی است که از جانب خداوند، عقل و شرع زشتی آنها معلوم شده است؛ مانند شرک، نفاق، دنیامداری، غفلت، جهالت، فسق و فجور، ظلم، عهدشکنی، بی‏تقوایی، بی‏نظمی، بی‏کاری، بی‏حیایی، بی‏سوادی، و نظایر آنها.

    ضرورت امر به معروف و نهی از منکر در جامعه

    اهداف عالیه دین مبین اسلام و ارسال رسل و انزال کتب و تشریع شرایع، از منظر اخروی، خداگونه شدن انسان و از منظر دنیوی، برپایی نظام عادلانه و مدینه فاضله است.

         هدف اول در این کریمه بیان شده است: «کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَی صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ»؛6 این قرآن کتابی است که ما بر تو فرستادیم تا مردم را به امر خدا از ظلمات بیرون آوری و به عالم نور برسانی و به راه خدای مقتدر ستوده صفات رهسپار گردانی. چه اینکه «اللَّهُ نُورُ».7

        هدف دوم نیز در آیه شریفه دیگری آمده است: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»؛8 ما پیامبران را با معجزه و ادلّه قاطع و گویا فرستادیم و با آنان کتاب آسمانی، که مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین عملی را دربردارد، و میزان را نازل نمودیم تا مردم به عدل و داد قیام کنند.

         با توجه به این آیات و آیات دیگری از قرآن، می‏توان فهمید که هدف اصیل، اساسی و نهایی در برپایی حکومت اسلامی، خلیفه‏اللّه شدن انسان کامل است و هدف متوسط، برپایی قسط و عدل در جامعه؛ چه اینکه رعایت حقوق دیگران و برپایی نظام حق و تکلیف به صورت دقیق از فروعات نورانی شدن است که مقام خلیفه‏الهی متکفّل آن خواهد بود.

         انسانِ دل سپرده به انسان کامل و مؤدّی به آداب الهی و متخلّق به اخلاق نبوی و علوی، در عین رعایت ادب و پاس‏داری از حرمت انسانیت دیگران، هیچ انسانی را شایسته عبودیت و پرستش نمی‏داند. او همه چیز را جلوه و نشانه حق تعالی می‏داند. عظمت و قدرت و جلالت و زیبایی را تنها از آنِ حضرت حق می‏داند.

         حکومت اسلامی و جامعه دینی، که در رأس آن انسان الهی قرار دارد، به مصداق شریفه «وَجَعَلْنَا لَهُ نُورا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ»؛9 با نور الهی حرکت می‏کند و زندگی می‏نماید. از این‏رو، درصدد نورانی کردن جامعه و تحقق اهداف عالیه اسلام خواهد بود. از جمله این اهداف برپایی عدل و داد و رعایت حقوق متقابل انسان‏هاست. محصول چنین جامعه‏ای مدینه فاضله است.

         از جمله اوصاف مدینه فاضله عبارتند از: رشد و توسعه فرهنگی، اقتصادی، صنعتی، حقوقی و سیاسی. در چنین جامعه‏ای امنیت و آرامش حکم‏فرماست و حقوق آحاد جامعه به درستی و دقّت رعایت می‏گردد. زمینه‏های تعالی روحی آماده و اوصاف و شرایط انحطاط و عصیان مطرود است.

         این مطالب از دید خبرگان تدوین‏کننده قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران مخفی نمانده و در مقدمه قانون اساسی چنین آمده است:

    حکومت از دیدگاه اسلام برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه‏گری فردی یا گروهی نیست بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی هم کیش و هم‏فکر است که به خود سازمان می‏دهد تا در روند تحوّل فکری و عقیدتی راه حق را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی اللّه) بگشاید... قانون اساسی با توجه به محتوای انقلاب اسلامی ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود، زمینه تداوم این انقلاب را در داخل کشور فراهم می‏کند، به ویژه در گسترش روابط بین‏المللی با دیگر جنبش‏های اسلامی و مردمی می‏کوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند. «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ»10 و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام یابد.

    با توجه به ماهیت این نهضت بزرگ، قانون اساسی تضمین‏گر نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی می‏باشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی، در سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش می‏کند.

    در ایجاد نهادها و بنیادهای سیاسی که خود پایه تشکیل جامعه است بر اساس تلقّی مکتبی، صالحان عهده‏دار حکومت و اداره مملکت می‏گردند «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»11 و قانون‏گذاری که مبین ضابطه‏های مدیریت اجتماعی است، بر مدار قرآن و سنّت جریان می‏یابد. بنابراین، نظارت دقیق و جدّی از ناحیه اسلام‏شناسان عادل و پرهیزگار و متعهّد (فقهای عادل) امری محتوم و ضروری است و چون هدف از حکومت، رشد دادن انسان در حرکت به سوی نظام الهی است «وَإِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ»12 تا زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به منظور تجلّی ابعاد خداگونه‏گی انسان فراهم آید «تخلقوا باخلاق اللّه» و این جز در گرو مشارکت فعّال و گسترده تمامی عناصر اجتماع در روند تحوّل جامعه نمی‏تواند باشد.13

    در مجموعه تعالیم اسلام، جامعه نمونه و الهی جامعه‏ای است که نه ستم می‏کند و نه ستم می‏پذیرد. جامعه‏ای که نه گناه می‏کند و نه راضی به گناه دیگران است، به عنوان جامعه و «امت وسط»14 معرفی می‏شود که در کارهای نیک و پرهیز از بدی‏ها از یکدیگر سبقت می‏گیرند،15 در امور خیر یکدیگر را یاری می‏دهند.16 اقامه نماز می‏کنند، زکات می‏پردازند و امر به معروف و نهی از منکر می‏نمایند.17

        در حقیقت، امر به معروف و نهی از منکر به منزله یک پوشش اجتماعی برای محافظت جمعیت است؛ وحدت اجتماعی، محبّت، دوستی و اخوّت مردم را به دنبال خواهد داشت. این کانون الهی، در صورت اجرای عوامل منفی و مخرّب در مسیر وحدت، محبّت و دوستی و اخوّت اجتماعی را از میان خواهد برد.

         قانون الهی امر به معروف و نهی از منکر در بُعد اجرا، دارای دو مرحله فردی و گروهی است: مرحله فردی آن یک وظیفه عمومی و همگانی در شعاعی محدود است، اما مرحله گروهی آن، که از شئون حکومت اسلامی به شمار می‏رود دارای شعاعی وسیع می‏باشد. امر به نیکی‏ها و نهی از بدی‏ها و زشتی‏ها، ناشی از فطرت الهی و وجدان اخلاقی انسان است. علاوه بر اینکه، حکم عقل سلیم و شرع قویم نیز هست. اینجاست که هماهنگی کامل فطرت، وجدان، عقل و شرع به طور جامع قابل اثبات است. از این منظر، امر به معروف و نهی از منکر یک حق اولیه، طبیعی، فطری، وجدانی، عقلی و شرعی است که ناشی از پیوند سرنوشت‏ها و روح زندگی اجتماعی بشر می‏باشد.

         امر به معروف و نهی از منکر، همان حکم دینی و واجب الهی است که به عنوان «نظارت همگانی» باید در جامعه اسلامی به اجرا درآید تا زمینه برپایی سایر واجبات مهیا گردد، امنیت برقرار شود، کسب و کار مردم حلال گردد، حقوق افراد تأمین شود و در سایه آن، از دشمنان انتقام گرفته شود.

         امام باقر علیه‏السلام می‏فرمایند:

    در آخرالزمان گروهی خواهند زیست که میانشان عده‏ای هستند ریاکار، تظاهر به خواندن قرآن و انجام عبادات کرده، بدعت‏گذار و نادانند، امر به معروف نکرده و نهی از منکر نمی‏نمایند، مگر آنکه ایمن از ضرر و زیان باشند. برای خود عذر و بهانه می‏تراشند و دنباله‏رو لغزش و کجروی‏های عالمان و عمل فاسدشان هستند. نماز و روزه تا وقتی به جای می‏آورند که برای جان و مالشان ضرری نداشته باشد، اما اگر نماز به اموری که با اموال و جسمشان انجام می‏دهند ضرر رساند، نماز را نمی‏پذیرند؛ چنان‏که والاترین و بهترین واجبات را نپذیرفته بودند. امر به معروف و نهی از منکر فریضه‏ای بزرگ بوده، سایر واجبات به وسیله آن استوار می‏گردد. غضب خدای ـ عزّوجلّ ـ بر مردمان در آنجا که فریضه ترک شود، صورت می‏پذیرد و همگان را گرفتار عذابش می‏کند. سپس، نیکان در سرای فاجران و خردسالان در سرای بزرگ‏سالان هلاک می‏شوند. امر به معروف و نهی از منکر، سیره پیامبران و شیوه صالحان است. فریضه‏ای بزرگ می‏باشد که بدان واجبات برپا شده، راه‏ها ایمن گردیده، کسب و کار حلال گشته، مظالم برطرف می‏شود. نیز زمین آباد شده، حق از دشمنان گرفته می‏شود و کارها سامان می‏یابد. پس با دل‏هایتان منکر را زشت شمرید و با زبان‏هایتان بگویید و از کار ناروا بازدارید و به وسیله امر به معروف و نهی از منکر با گناه‏کاران رویارویی کرده، در راه خدا از سرزنش ملامتگران نهراسید. اگر پذیرفتید و به راه حق بازگشتند، بر آنان مجازاتی نیست. کیفر برای کسانی است که به مردم ستم کرده، به ناحق روی زمین ظلم می‏کنند. برای اینان عذاب دردناک است.18

    واقعیت امر به معروف و نهی از منکر

    در نظام عقیدتی اسلام، امر به معروف و نهی از منکر از واجبات دین بوده که آیات و احادیث فراوانی در این باب وارد شده است؛ از جمله:

         خداوند منّان، عامل رستگاری مسلمان‏ها را امر به معروف و نهی از منکر می‏داند و به همین دلیل، آنان را بهترین امّت معرفی می‏کند.19

        2. خداوند خود آمر به معروف و ناهی از منکر است.20

        3. یکی از وظایف پیامبر، امر به معروف و نهی از منکر است.21

        4. امر به معروف و نهی از منکر مکمل سایر عبادات است.22

        5. امر به معروف و نهی از منکر بیانگر پیوستگی مؤمنان به یکدیگر است.23

        6. با وجود دشوار بودن آن، سفارش انسان‏های بزرگ به فرزندان خویش است.24

        7. ترک این‏فرایض، موجب‏تباهی جامعه می‏شود.25

        8. از نشانه‏های بدکاری و تباهی انسان، ترک فرایض مذکور است.26

        9. رستگاری در پرتو امر به معروف و نهی از منکر است و باید کسانی باشند که اقدام به انجام این فرایض نمایند.27

        10. آمرین به معروف و ناهین از منکر از جمله صالحان هستند.28

        11. خداوند جان‏ها و مال‏های آمرین به معروف و نهی‏کنندگان از منکر را در عوض بهشت خریداری کرده است.29

        12. همه انسان‏ها در ضرر و زیانند، مگر کسانی که دارای ایمان هستند، کار نیکو می‏کنند و سفارش به حق و صبر می‏نمایند.30

        13. تارکان این دو فریضه، مورد نکوهش خداوند هستند.31

        14. امرکنندگان به بدی‏ها و نهی‏کنندگان از خوبی‏ها منافق هستند.32

        15. امر به معروف و نهی از منکر از نشانه‏های حکومت اسلامی است.33

        امر به معروف و نهی از منکر اختصاص به امور جزئی و فردی نداشته، بلکه این فریضه در سطحی گسترده و پهناور و در امور کلی و حکومتی نیز جاری است.

         اساسا امر به معروف و نهی از منکر، یعنی داشتن حساسیت قوی نسبت به حضور زشتی‏ها و ناهنجاری‏ها در جامعه و عدم حضور معروف‏ها. مسلمان واقعی کسی است که همواره در پی تحقق رفتارها و آموزه‏های دینی در جامعه و از بین بردن ناهنجاری‏ها و عوامل تضعیف ایمان از میان مردم باشد. این عمل گاه به عبوسی چهره انجام می‏گیرد و گاه با زبان و بیان، نوشتار، و گاه با قوّه قهریه و عقاب و شداد. حضرت علی علیه‏السلامفرمودند:

    گروهی منکر را با دست و زبان و قلب انکار می‏کنند، آنها تمامی خصلت‏های نیکو را در خود گرد آورده‏اند. گروهی دیگر منکر را با زبان و قلب انکار کرده، اما با دست کاری نمی‏کنند، چنین کسی دو خصلت نیکو دارد و دیگری را تباه کرده است و بعضی منکر را تنها با قلب انکار کرده و با دست و زبان خویش اقدامی ندارند، پس دو خصلت را که شریف‏تر است، تباه ساخته و یک خصلت را به دست آورده‏اند و بعضی دیگر منکر را با زبان و قلب و دست رها ساخته‏اند که چنین کسانی مردگانی هستند میان زندگان.34

    در واقع، از نگاه حضرت علی علیه‏السلام و سایر ائمّه اطهار علیهم‏السلام، امر به معروف و نهی از منکر، یعنی امر به همه خوبی‏ها و نیکویی‏های اجتماعی، فردی و بازداشتن از همه مفاسد اجتماعی و فردی در همه حوزه‏های اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ چراکه فلسفه حکومت اسلامی ساختن جامعه آرمانی است برای توسعه مسیر کمال و ورود به جهان نور، وگرنه قدرت فی‏نفسه نه مطلوب است و نه مرغوب. قدرت و حکومت زمانی ارزشمند و تشکیل و حضور در آن عبادت است که راهی هموار گردد یا مانعی برداشته شود، معروفی رواج یابد و منکری بگریزد. بنابراین، امر به معروف و نهی از منکر نه تنها بستر تحقق معروف‏ها و نابودی منکرهاست، بلکه اساسا هدف حکومت اسلامی نیز هست. از این‏رو، فریضه امر به معروف و نهی از منکر نه فقط فردی و اتفاقی، بلکه فریضه‏ای بنیادی، اجتماعی، سازمان‏یافنه، جهت‏دار و مهندسی شده، است. امر به معروف و نهی از منکر در پی اتیان حقوق همگان، حفظ نظام اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، فرهنگی و حقوقی سالم است.

         برای اینکه انسان‏های فاسد حاکم نشوند و حقوق مشروع مردم فراموش نگردد، باید امر به معروف و نهی از منکر به عنوان ابزاری نظارتی به کار گرفته شود و همه سطوح جامعه و حتی حاکمان را دربر گیرد.

         آنچه حکومت اسلامی را از دیگر حکومت‏ها ممتاز می‏کند، حضور گسترده ابزار نظارت و کنترلی است به نام «امر به معروف و نهی از منکر» و این فریضه، منحصر به اقشار خاصی نیست، بلکه همگان بایستی با رعایت شرایط و مراتب به آن اقدام کنند.

    امر به معروف و نهی از منکر در قانون اساسی

    استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران بر مبنای اعتقاد بر حکومت حق و عدل و قرآن می‏باشد.35 اعتقاد به این حکومت مقدّمه اجرای دستورات و احکام اسلام است تا از این طریق بتوان به جامعه سالم و نمونه، که در آن قسط، عدل، استقلال و همبستگی ملی36 تأمین شده باشد، دست یافت. برای نیل به این مقصود، دولت موظف است همه امکانات خود را بر ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی به کار بندد.37

        امر به معروف و نهی از منکر اهرم بسیار قدرتمندی است که از طریق بسیج همگانی و مستمر دولت و ملت، می‏تواند زمینه‏ساز رشد فضایل و طرد مفاسد باشد. قانون‏گذار اساسی، با درک مراتب این عنصر سازنده اسلامی، برای تأسیس نهاد نظارت و مراقبت همگانی، اصل هشتم را مقرّر داشته است.38

    تمیز معروف و منکر

    یکی از مهم‏ترین مسائل در باب امر به معروف و نهی از منکر، ضابطه تمیز معروف و منکر از حسن و قبح است. آیا مفهوم «معروف» و «منکر» محدود به واجب و حرام است یا مستحب و مکروه و مباح را نیز شامل می‏شود؟ امور اجتماعی و مسائل ملی در زمره کدام امور قرار می‏گیرند؟ اینها مسائلی است که به توجه و بررسی دقیق نیاز دارد. شاید به همین دلیل است که در اصل هشتم قانون اساسی مقرّر گردیده است: «شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می‏کند.» اما امر مسلّم این است که اسلام در عین حالی که به رابطه انسان با خدا اهمیت فراوان می‏دهد، از تکالیف اجتماعی انسان غفلت ننموده، برای آنها ارزش بیشتری از امور فردی قرار داده است.

         در قرآن نیز وقتی سخن از حساب و کتاب انسان‏ها در قیامت می‏شود، از دو نوع پرونده و حساب‏رسی خبر می‏دهد. یکی پرونده و کتاب شخصی و دیگری حساب جمعی و گروهی. قرآن می‏فرماید: «وَتَرَی کُلَّ أُمَّةٍ جَاثِیَةً کُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَی إِلَی کِتَابِهَا الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ»؛39 در آن روز هر گروه و امتی را می‏نگری که به زانو درآمده و هر گروهی به سوی کتاب خود خوانده شود. امروز همه به پاداش اعمال خود می‏رسید. حکم امر به معروف و نهی از منکر نیز در تعقیب همین هدف است.

         از توضیحات پیرامون این دو فریضه و اصل هشتم قانون اساسی، به دست می‏آید که امر به معروف و نهی از منکر دارای سه جنبه است:

         اول. امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به یکدیگر (نظارت مردم بر مردم)؛

         دوم. امر به معروف و نهی از منکر دولت نسبت به مردم (نظارت دولت بر مردم)؛

         سوم. امر به معروف و نهی از منکر مردم نسبت به دولت (نظارت مردم بر دولت)؛

         در مورد بند اول، اینکه این دو فریضه دو واجب دینی هستند که ارزش آنها از سایر فروع دین بالاتر است.

         رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرمایند: کسی که امر به معروف و نهی از منکر کند، جانشین خداوند در زمین و جانشین فرستاده خدا و جانشین کتاب اوست.40

        حضرت علی علیه‏السلام می‏فرمایند: تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر چون قطره‏ای در برابر دریای پهناور است.41

        امام باقر علیه‏السلام می‏فرمایند: امر به معروف و نهی از منکر دو فریضه بزرگ الهی است که بقیه فرایض با آنها برپا می‏شود و به وسیله این دو، راه‏ها امن و آباد می‏گردد. درآمدها حلال می‏شود، حقوق و اموال به زور گرفته شده به صاحبانش برمی‏گردد و زمین آباد می‏شود، از دشمنان انتقام گرفته می‏شود و همه کارها راست و درست و رو به راه می‏گردد.42

        در مورد بند دوم امر به معروف و نهی از منکر، یعنی وظیفه دولت نسبت به مردم، می‏توان به این حدیث نبوی اشاره کرد که فرمود: آگاه باشید که همه شما نگهبانید و همه در برابر کسانی که مأمور نگهبانی آنها هستید، مسئولید. امیر و فرمانروا نگهبان مردم است و در برابر آنها مسئول است. مرد، نگهبان خانه خویش است، و در مقابل آنها مسئول است.

         زن نگهبان خانواده، شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسئول می‏باشد. آگاه باشید که همه شما نگهبانید و همه شما در برابر کسانی که مأمور نگهبانی آنها هستید، مسئولید.43

        حضرت علی علیه‏السلام فرمودند: ملت‏هایی که پیش از شما به هلاکت رسیده و نابود شدند، فقط به خاطر این بود، که هرگاه مردم، مرتکب گناه و معاصی می‏شدند. روحانیون و عالمان دینی‏شان آنان را از کار زشت، بازنمی‏داشتند و چون این وضع ادامه یافت کیفرهای الهی بر آنان نازل گردید، پس بر شماست که امر به معروف و نهی از منکر کنید.44

        در مورد بند سوم می‏توان به این حدیث اشاره نمود که پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، وگرنه خداوند ستمگری را بر شما مسلط می‏کند که نه به پیران احترام می‏گذارد و نه به خردسالان رحم می‏کند. نیکان و صالحان شما دعا می‏کنند، ولی مستجاب نمی‏شود و از خداوند یاری می‏طلبند، اما خدا به آنها کمک نمی‏کند و حتی توبه می‏کنند و خدا از گناهشان درنمی‏گذرد.45

    اعمال نظارت سه ‏گانه در قانون

         بند اول. نظارت مردم بر مردم

    اصل هشتم قانون اساسی، ناظر بر حق بنیادی و الهی مردم نسبت به یکدیگر در امر و نهی به منظور برپایی جامعه سالم و دور از فساد و تباهی و ظلم است. اما در جامعه اسلامی با وجود رهبری ولایت فقیه، هرگاه امر به معروف و نهی از منکر مستلزم ضرب و شتم و بالاتر از آن باشد، اجرای این موضوع بر عهده حاکم قرار می‏گیرد. در واقع، مرتبه انکار قلبی و زبانی وظیفه همگانی است، اما مرتبه اقدام عملی با حکومت است. این مسئله در فقه نیز مورد توجه می‏باشد. مقام معظّم رهبری در پاسخ به یک استفتاء می‏فرمایند:

    با توجه به اینکه در زمان قدرت حکومت اسلامی امکان ارجاع مرتبه سوم از امر به معروف و نهی از منکر به قوّه قضائیه و نیروی انتظامی وجود دارد، به ویژه در مواردی که جلوگیری از منکر متوقّف بر تصرّف اموال مرتکب شونده می‏باشد، یا لازم است تعزیر شود یا او را زندانی کنند. بنابراین، بر مکلّف واجب است در امر به معروف و نهی از منکر به دو مرتبه اکتفا کند و در صورتی که اثر نکرد و نیاز به توسّل به زور وجود داشت، مسئله را به نیروی انتظامی و قضایی ارجاع دهند.46

         بند دوم. نظارت دولت بر مردم

    آنچه به عنوان حقوق اساسی و نسبت به حق مالکیت و نظارت حکومت بر مردم در قانون اساسی بیان شده است، ناظر به مواردی است که از اشاعه منکرات می‏کاهد و عاصیان، مجرمان و متجاوزان به حقوق مردم را مجازات می‏نماید. همچنین با فراهم نمودن زمینه‏های لازم برای رشد و شکوفایی فضایل اخلاقی، از پرداختن مردم به امور خلاف جلوگیری می‏نماید و نیز زمینه‏های خطا و گناه را برای مجرمان، ناسالم و ناامن می‏کند و بخشی از آنها را از بین می‏برد. این موارد در اصول عدیده قانون اساسی متکفل نظارت بر مردم است؛ از جمله:

         اصل دوم، ناظر به نظارت رهبری، حکومت قوانین الهی، نفی ظلم و ستم، احترام به کرامت و ارزش انسان‏ها؛

         اصل سوم، ناظر به تأمین حقوق همه‏جانبه مردم و زمینه‏سازی و ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل و از بین بردن زمینه‏های تبعیض و استبداد و...؛

         اصل چهارم، ناظر به تطابق قوانین و مقرّرات بر اساس موازین اسلامی؛

         اصل پنجم، ناظر به نظارت ولایت فقیه بر قوانین؛

         اصل نهم، ناظر به حفظ آزادی‏های مشروع افراد و حفظ استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور؛

         اصل دهم، ناظر به مطابقت قوانین با حفظ حقوق و قداست خانواده (اصل دوازدهم)، حفظ حقوق مذاهب غیر شیعی؛

         اصل سیزدهم، ناظر به حفظ حقوق اقلیت‏های دینی؛

         همچنین در فصل سوم قانون اساسی تحت عنوان «حقوق ملت» اصول نوزدهم تا چهل و دوم؛

         و در فصل چهارم تحت عنوان «اقتصاد امور مالی» اصول چهل و سوم تا پنجاه و پنجم؛

         فصل پنجم تحت عنوان «حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن» اصول پنجاه و ششم تا شصت و یکم؛

         و اصل نود و یکم ناظر به نظارت شورای نگهبان بر قوانین، سوگند نمایندگان مجلس در اصل شصت و هشتم، سوگند رئیس‏جمهور در اصل یکصد و بیست و یکم، در فصل یازدهم تحت عنوان قوّه قضائیه، اصل یکصد و پنجاه و ششم (وظایف قوّه قضائیه).

         فصل دوازدهم تحت عنوان صدا و سیما، اصل یکصد و هفتاد و پنجم.

         بند سوم. نظارت مردم بر دولت

    در حوزه نظارت مردم بر حکومت، حضرت علی علیه‏السلام در عهدنامه معروف خود به مالک اشتر مطالب فراوانی را بیان فرموده است.

         اما شیوه اعمال نظارت مردم بر دولت، در حقوق اساسی جامعه ایران، در چند اصل مورد توجه بوده است؛ از جمله:

         اصل بیست و چهارم، از طریق مطبوعات و رسانه‏های گروهی؛

         اصل یکصد و هفتاد و پنجم، از طریق صدا و سیما؛

         اصل بیست و ششم، از طریق تشکیل احزاب و انجمن‏های سیاسی؛

         اصل بیست و هفتم، از طریق تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‏ها؛

         البته این امور نافی شیوه‏های دیگری که مشروع بوده و مخلّ نظم و امنیت اجتماعی نباشد، نخواهد بود.

    آسیب‏های اجتماعی و فردی ناشی از عدم اجرای امر به معروف و نهی از منکر

    با توجه به آنچه بیان شد و آیات و احادیث دیگری که پرداختن به همه آنها در حوصله این گفتار نیست، می‏توان موارد ذیل را به عنوان آفات و آسیب‏های عدم اجرای این دو فریضه برشمرد:

         1. هلاکت قومی؛

         2. تسلط اشرار بر جامعه؛

         3. عدم استجابت دعا؛ رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمودند: باید دیگران را به معروف امر کنید و از منکر بازدارید، در غیر این صورت، خداوند بدترین شما را به بهترینتان مسلّط می‏کند. آن‏گاه نیکان شما خدا را می‏خوانند ولی دعایشان مستجاب نمی‏شود.47

        4. ضعف ایمان و دین‏داری؛ امام باقر علیه‏السلام فرمودند: ترک امر به معروف موجب ضعف ایمان و دین‏داری می‏شود.48

        5. در جنگ با خدا بودن تارک امر به معروف و نهی از منکر؛ امام رضا علیه‏السلام فرمودند: رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: اگر امتم امر به معروف و نهی از منکر را به یکدیگر واگذارند، بدانند به جنگ سختی با خدای متعال برخاسته‏اند.49

        6. ملعون بودن تارک امر به معروف و نهی از منکر. حضرت علی علیه‏السلام فرمودند: خداوند مردم قرون گذشته را از رحمت خود دور نساخت جز به خاطر اینکه امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند. خداوند افراد سفیه را به خاطر گناه و افراد عاقل و دانا را به خاطر ترک نهی از منکر از رحمت خود به دور داشت و ملعون ساخت.50

        7. دوری از رحمت خداوند. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهفرمودند: حتما باید امر به معروف و نهی از منکر کنید و دست افراد نادان را بگیرید و به سوی حق دعوت نمایید، وگرنه خداوند قلوب شما را همانند یکدیگر می‏کند و شما را از رحمت خود دور می‏سازد، همان‏گونه که آنها را (کافران بنی‏اسرائیل) از رحمت خویش دور ساخت.51

        8. محرومیت از برکات الهی. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهفرمودند: امت من همواره در خیر و نیکی خواهند بود، مادامی که امر به معروف و نهی از منکر و تعاون و همکاری بر نیکی کنند؛ ولی اگر چنین نکنند، برکات از آنها گرفته شده، بعضی از آنها بر بعضی دیگر مسلّط می‏شوند، در حالی که نه در زمین و نه در آسمان یار و یاوری ندارند.52

        9. ضعیف شدن حکومت و رواج ظلم و ستم و بی‏عدالتی؛

         10. رواج فرهنگ استعماری و غیردینی؛

         11. بی‏روح شدن دستورات استعماری و غیردینی؛

         12. گسسته شدن روابط خانوادگی؛

         13. رواج بی‏اعتمادی در بین مردم؛

         14. و بروز آثار منفی دیگری، از قبیل:

         1. حرص دنیا؛ 2. دنیامداری؛ 3. تکاثر؛ 4. تجمّل‏گرایی؛ 5. حاکمیت رابطه به جای ضابطه؛ 6. فساد اقتصادی؛ از قبیل: رواج احتکار، گران‏فروشی، کم‏فروشی، غش در معامله، ربا، رشوه، کم‏کاری، استفاده از بیت‏المال به نفع شخص؛ 7. قدرت‏طلبی؛ 8. شهرت‏جویی؛ 9. رقابت‏های ناسالم سیاسی، اقتصادی؛ 10. پیوند زدن مسائل شخصی با مسائل جامعه؛ 11. مسائل مربوط به انحراف قوّه فکریه و ناطقه.

    عوامل عدم اجرای امر به معروف و نهی از منکر

    تأکید بر اجرای اصل هشتم قانون اساسی که در واقع، اجرای دو ضروری دین بوده و از لوازم و شرایط مسلمانی است، تأکید بر رعایت ارزش‏ها و هنجارهای دینی و جلوگیری از رواج و گسترش بدی‏ها و اماته منکر و نیز تشویق و ترغیب بر انجام خوبی‏ها و احیای معروف‏هاست.

         از ویژگی‏های مؤمنان و حکومت دینی، اقدام به این مهم است و اشخاص بی‏تفاوت به رعایت ارزش‏ها و هنجارهای اسلامی، اعم از عالمان و مسئولان فرهنگی و مربیان و کارگزاران سیاسی و اجتماعی، به شدت مورد نکوهش دین قرار گرفته‏اند.

         بدون‏شک، بی‏تفاوتی و سکوت در برابر این فرایض و اصل قانون اساسی، از جانب مردم و یا رجال سیاسی و رهبران فکری ـ سیاسی، علمی و اجتماعی، انگیزه‏ها و دلایلی دارد. بنابراین، می‏توان در پی یافتن این انگیزه‏ها، شرایط و عوامل بود.

         بیان این نکته ضروری است که عوامل بازدارنده از اجرای امر به معروف و نهی از منکر، گاه طبیعی، زمانی فرهنگی ـ اجتماعی، گاهی سیاسی و گاهی نیز مربوط به حالات شخصی و درونی افراد است.

         به هر حال، عوامل متعددی ممکن است در این مورد سهیم و مؤثر باشند. اما به نظر می‏رسد عوامل ذیل از همه مهم‏تر است:

         موانع روانی

    الف. ناآگاهی: با وجود اینکه جامعه ما یک جامعه دینی است و معرفت اشخاص در مورد اجزا و آموزه‏های دینی باید همپا و هم‏وزن ادعای آنان باشد، اما متأسفانه بسیاری افراد تصوّر دقیق و درستی از این دو فریضه ندارند و چندان که باید نسبت به آن آگاهی ندارند و از کمّ و کیف مراحل، مراتب، شرایط و نتایج و شیوه‏های اجرای آن باخبر نیستند.

         تحقیقات، کتاب‏ها و مقالاتی که در این زمینه نوشته شده، چندان در بین مردم راه نیافته و فقط میان اهل علم باقی مانده است. در واقع، بخش زیادی از مخاطبان این مطالب، که دولت‏مردان و مسئولان حوزه‏های گوناگون مدیریتی هستند، از آنها بی‏خبر می‏باشند.

    ب. ترس: افراد بسیاری از ترس سرزنش دیگران، از بین رفتن شغل و موقعیت، از دست دادن جان یا مال خود مایل به اجرای این فرایض نمی‏باشند. ترس، موجب حق‏پوشی و پنهان‏کاری می‏شود و گاه افراد را به وادی کمک به زشت‏کاران می‏کشاند.

         ترس از فرا رسیدن مرگ زودهنگام، از دست دادن موقعیت اجتماعی یا شغلی و مانند آن و کم شدن روزی به عنوان عوامل مهم ترک فرایض مذکور آن‏قدر شدید و فراگیر بوده، که در احادیث نیز به آن اشاره شده است.

         حضرت علی علیه‏السلام فرمودند: اگر می‏ترسید با امر به معروف و نهی از منکر، گرفتار مرگ زودرس شوید، این چنین نیست؛ چون امر به معروف و نهی از منکر نه رزق را کم می‏کند، نه عمر انسان را.53

    ج. طمع: دنیامداری و تمایل به قدرت، ثروت و شهرت موجب می‏شود برخی چشم خود را بر زشتی‏ها ببندند و دم از گفتار صالح فرو گیرند و حتی خود نیز عامل به منکر و ناهی از معروف شوند.

         تشویق‏ها و هدایایی که از عاملان منکر می‏رسد و یا آرزو و چشمداشت عده‏ای برای رسیدن به آن هدایا و نیز دست یافتن به مراکز قدرت، ثروت و لذت، عاملی مهم در چشم‏پوشی از انجام فرایض مذکور است. این مسئله مربوط به زمانی است که قدرت، ثروت و لذت در دست کسانی است که دغدغه معروف را نداشته و بلکه از انجام منکرات هیچ ابایی ندارند. در این موقع، شیفتگان به تثلیث فوق، ناگزیر بر منکرات چشم می‏پوشند و اگر لازم شد، خود نیز به آن اقدام می‏کنند.

    د. وابستگی: روابط گسترده و مناسبات عدیده بشر در دنیای نوین موجب شده است که انسان‏ها به دلایل گوناگون و یا با اهداف مشترک، تحت عناوین گوناگون از قبیل سازمان، گروه، حزب، هیأت، اتحادیه و یا هر نام دیگری، سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی عقیدتی خود را به یکدیگر پیوند بزنند. در چنین حالتی، موفقیت و شکست در فعالیت اعضا به همگی برمی‏گردد؛ یعنی اینکه تعلق و وابستگی گروهی مبنای بسیاری از رفتارها در جامعه می‏شود. به عبارت دیگر، آنچه موجب یک عمل می‏شود، تصمیم جمعی بر مبنای منافع گروهی است. در این حالت، رسیدن به موفقیت فوری‏تر و قوی‏تر از نوع و شکل عمل خواهد بود. به بیان دیگر، ارزش‏های دینی در رتبه مؤخر از ارزش‏های تعریف شده گروه قرار می‏گیرند.

         از سوی دیگر، در موارد بسیاری، منافع گروه ایجاب می‏کند که اعضا بر گناهان و رفتارهای غیر اخلاقی و غیردینی یکدیگر سرپوش گذارند؛ چراکه تضعیف یک فرد از گروه و یا افشای‏منکرات‏او موجب تضعیف سازمان و گروه شده و منافع جمع را با خطر مواجه می‏سازد.

         موانع حکومتی

    الف. نبودن ساز و کارهای مناسب: در باب امر و نهی واقعیت مطلب این است که این فرایض باید پس از دعوت به خیر صورت پذیرند. ابتدا باید مردم نسبت به معروف‏ها و منکرات آشنایی پیدا کنند و آنها را بشناسند، پس از آن نوبت به مرحله امر و نهی برسد.

         این دعوت به خیر، هم سلامت جامعه را تضمین می‏کند و هم به رشد و تعالی آن یاری می‏رساند و هم به عنوان پیش‏گیری، مانع گسترش گناه می‏شود و نیاز به درمان را که وظیفه دوم است کم می‏کند.

         در حکومت دینی ابتدا باید نهادهایی همچون وزارتخانه‏های فرهنگ و ارشاد اسلامی، آموزش و پرورش، آموزش عالی، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‏های علمیه، شورای عالی انقلاب فرهنگی، صدا و سیما و نهادهای مردم‏ساز همچون کانون‏های فرهنگی و ... کار تبیین معروف‏ها و منکرات را انجام دهند؛ امری که به هر دلیلی ـ از جمله مشغولیت‏های دوران دفاع مقدس، کوتاهی برخی مسئولان و نهادهای مرتبط، کمبود امکانات اقتصادی، کمبود نیروهای فکری، انبوه و گستردگی تهاجم فرهنگی ـ تاکنون به طور شایسته‏وکامل انجام نشده است.

    ب. نبود قوانین لازم: اجرای دقیق اصل مذکور نیازمند تصویب قوانین جزایی، کیفری و حقوقی است. متأسفانه هنوز در جامعه ما خلأ قانونی یا ضعف و کمبود قانون در این زمینه وجود دارد.

         منکرات همیشه به یک شکل و شیوه انجام نمی‏شوند. هرچند روح کلی حاکم بر تمامی آنها یکی است و آن هم نافرمانی از دستور خدا و گناه است. به همین دلیل، قوانین بازدارنده یا تنبیهی، مدام بایستی تدوین، تعمیر و تکمیل شوند؛ امری که تلاش گسترده و دقیقی را طلب می‏کند.

    ج. عدم بودجه کافی: اجرای فرایض مذکور، به ویژه مقدّمات آن، از جمله دعوت به خیر که در خود اصل هشتم نیز به آن اشاره شده است، در برخی موارد نیازمند تخصیص بودجه مخصوص است که به طور مشخص بایستی انجام گیرد و تاکنون به نوعی مغفول مانده است. هرگونه فعالیت سازمان‏یافته، مداوم، علمی و گسترده مانند دیگر فعالیت‏ها، نیازمند بودجه و امکانات مالی و مادی و سخت‏افزاری است.

    د. عدم احساس مسئولیت: احساس مسئولیت و دغدغه داشتن مسئولین و دولت‏مردان از عوامل مهم اجرا یا عدم اجرای اصل فوق‏الذکر است. به نظر می‏رسد، متأسفانه حداقل در بخشی از نیروها و مسئولان جامعه کمبودی از این ناحیه وجود دارد.

    ه . کثرت کارها: دشواری و گستردگی مسائل اجتماع، به ویژه در دورانی که کشور ما از هر سو مورد هجمه بوده و تعامل با کشورهای دیگر و تدیبر امور زندگی مردم، آنچنان توان و فکر مسئولان را به خود مشغول می‏دارد که گاه این‏گونه امور مورد غفلت و فراموشی قرار می‏گیرند و یا اگر هم فراموش نشوند، فرصت و توانی برای انجام آنها باقی نمی‏ماند. البته این مانع دلیل قانع‏کننده‏ای برای عدم انجام فرایض مذکور نیست ولی به هر حال، حداقل در مورد بخشی از مسئولان صادق می‏باشد.

    و. کثرت مسئولیت‏ها: متأسفانه بر اساس یک سنّت غلط، معمولاً مسئولان دولتی در کشور ما بیش از یک مسئولیت دارند. و این کثرت مسئولیت‏ها حتی در مورد صادق‏ترین، عالم‏ترین، تواناترین و بادغدغه‏ترین افراد نیز موجب پایین آمدن راندمان کار و نتیجه می‏گردد. به ویژه اینکه این افراد به دلیل کمبود وقت افراد دیگری را مأمور انجام کار می‏کنند و خود به یک نظارت‏نه‏چندان‏مؤثر اکتفا می‏نمایند.

         موانع علمی

    الف. ابهام علمی در باب حق و تکلیف: عدم تبیین حق و تکلیف در زندگی افراد، مانعی برای انجام فرایض مذکور است. اینکه هر انسانی دارای تکالیفی است که از حقوق او ناشی می‏شود و لازمه برخورداری از حقوق، انجام تکالیف فردی و اجتماعی است، نیازمند تبیین و توضیح برای افراد و جوامع است.

         هر انسانی دارای یک سری حقوق است که از سوی شرع اولاً، و از سوی قانون ثانیا، برای او جعل گردیده و انسان‏های دیگر و نیز حکومت‏ها موظف به رعایت آنها هستند؛ از قبیل آزادی، امنیت، هدایت، ازدواج، سلامتی تحصیل علم، دوستی، احترام، تأمین معاش از راه مشروع، برخورداری از مواهب دنیایی و فرصت‏ها در جهت کمال و سعادت دنیایی و اخروی.

         در مقابل هر حقی، تکلیفی نیز برای انسان وضع گردیده است؛ از قبیل احترام گذاشتن به حقوق دیگران، احترام به آزادی، امنیت، شغل، مالکیت و به طور کلی، تمامی حقوق شرعی و قانونی، احترام به پدر و مادر، احترام به رهبران دینی و اجتماعی، پاسداشت آموزه‏های دینی، رعایت حال ضعیفان، بی‏پناهان، فقرا، آسیب‏دیدگان و کوچک‏ترها، همسر، همسایه، تربیت فرزندان و امور دیگری که در آموزه‏های دینی به طور مفصّل بیان شده و در حقوق اساسی جامعه لحاظ گردیده است. در واقع، مردم هم تکلیف دارند و هم حقوق، و تکالیف آنان از حقوقشان سرچشمه می‏گیرد.

         مسلّم است که برخورداری از حقوق مستلزم دو چیز است: اولاً، رعایت حقوق دیگران و ثانیا، انجام درست تکالیف. اما همیشه هستند کسانی که یا از انجام تکالیف خود سر باز زده و یا حقوق دیگران را محترم نشمرده و به آن تعرّض می‏نمایند.

         علاوه بر این، حکومت‏ها نیز گاه وظایف واقعی خود را فراموش می‏کنند و یا در افعال خود مقصر هستند. در این هنگام، چگونه می‏توان حاکمان را نسبت به وظایفشان آشنا و آنان را وادار به انجام وظیفه نمود. البته، عکس آن هم ممکن است که عده‏ای تمامیّت‏خواه و دنیاطلب بدون ملاحظه زندگی دیگران بخواهند در مقابل حکومت دینی ایستاده و تمشیت امور را به نفع خود تغییر دهند یا تکمیل نمایند. در این حال، امر به معروف و نهی از منکر معنای واقعی خود را پیدا می‏کند.

         اما آیا این امر موجب اخلال در آزادی دیگران نمی‏شود؟ و اساسا امر به معروف و نهی از منکر با فرض آزادی دیگران چه نسبتی دارد؟

    ب. ابهام علمی در باب آزادی: تداخل امر به معروف و نهی از منکر با آزادی افراد، همواره یکی از اصلی‏ترین عواملی بوده است که موجب مسکوت ماندن این‏گونه فرایض می‏شود. از یک‏سو، انسان‏ها بر اساس حقوق اساسی خود که مورد تأیید عقل و عرف و نیز قوانین هر جامعه‏ای از جمله قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز هست، در کلیه امور مربوط به خود آزاد هستند و از سوی دیگر، امر و نهی نیز از امور پذیرفته شده و عقلانی است که البته با آزادی اشخاص در تقابل می‏باشد.

         آزادی اجتماعی، آزادی انسان از غیر خود است، اما آیا این آزادی حدّ و حدودی دارد یا هیچ خط قرمز و منطقه ممنوعه‏ای را برنمی‏تابد؟ تبیین چنین مسئله‏ای نیازمند توضیح است.

         بی‏شک، پدیده‏های جهان پیرامون ما با انسان تناسب و هماهنگی خاصی دارند که ما انسان‏ها تاکنون توانسته‏ایم به بقای خود ادامه دهیم.

         از سوی دیگر، تردیدی نیست که انسان در جهت حفظ و بقای خود تلاش می‏کند؛ زیرا گاه میان برخی از پدیده‏های طبیعت و خواست‏های انسان تعارض ایجاد می‏شود. هر چند این تعارض، تعارض ذاتی نیست، اما طبع طبیعت مایل به حفظ وضع موجود خود است و خواست انسان در جهت تغییر و دگرگونی آن، برای بهره‏وری و استفاده بهینه از آن در جهت منافع خود است. این کشمکش میان انسان و طبیعت، که گاه برای آدمیان سنگین تمام می‏شود، نشان می‏دهد که انسان، آزادی مطلق در مواجهه با طبیعت پیرامون خود را ندارد.

         از سوی دیگر، خودِ قوای طبیعی و غریزی انسان نیز حرکات انسان را تحت تأثیر خود قرار داده و گاه قدرت اراده و انتخاب آزاد را از او می‏گیرند. در واقع، خواسته‏های معقول انسان همیشه با تمایلات غریزی او همسو و همراه نیستند. از این‏رو، ناگزیر میان آنها درگیری و کشمکش ایجاد می‏شود. بنابراین، انسان برای حفظ آزادی خود در دو جبهه می‏جنگد. پس آزادی انسان از ناحیه طبیعت و نیز خواسته‏ها و توانایی‏های درونی تحدید می‏شود.

         آزادی اجتماعی، یعنی اینکه در اجتماع از سوی سایر افراد و اجتماع، آزادی داشته باشد و دیگران مانع و رادعی در راه رشد و تکامل او نباشند و جلوی فعالیت سازنده او را نگیرند. نه مورد استثمار قرار گیرد و نه به دیده تحقیر و نه صاحبان قدرت و مقام و طالبان شهرت او را وسیله و ابزاری برای رسیدن به مطامع خود کنند.

         این حقیقت در آیات بسیاری از قرآن مجید به صراحت مورد تأکید قرار گرفته است. از آن جمله اینکه خداوند متعال ارزش انسان‏ها را در قدرت و ثروت و نژاد و پست و مقام و موقعیت آنها نمی‏داند، بلکه آنچه موجب ارزش بیشتر انسان‏ها می‏شود و کرامت آنان را تضمین می‏نماید، تقوای آنهاست.54 همچنین یکی از اهداف انبیا، اعطای آزادی اجتماعی به بشر است؛ یعنی افراد را از اسارت، بندگی و بردگی نجات دهند. از قید اوهام، خرافات، جاهلیت و تعصبات و خرافه‏پرستی‏ها برهانند و راه زندگی انسانی و الهی را به ایشان بنمایانند. این موضوع آن‏قدر مهم است که بردگی و اطاعت بی‏چون و چرای از انسان‏ها شرک محسوب می‏شود. در اصول و فروع و احکام دین نکات بسیاری وجود دارد که ضامن و حافظ آزادی اجتماعی و فردی انسان است. حضرت علی علیه‏السلام می‏فرمایند: «وَ لا تَکُنْ عَبدَ غَیرکَ وَ قد جَعلکَ اللَّهُ حرّا»؛55 برده و بنده دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفریده است.

         پس آزادی اجتماعی انسان یک اصل مسلّم و امری مقدّس است، ولی به هر حال انسان موجودی اجتماعی است و طبیعت و سرشت او، او را به زندگی اجتماعی سوق می‏دهد.

         اسلام، جامعه انسانی را مانند کشتی و افراد اجتماع را به منزله سرنشینان کشتی محسوب می‏کند. اگر کسی مرتکب خلافی شد، مانند آن است که کشتی را سوراخ نموده و مقدّمات غرق همگان را فراهم آورده است. از این‏رو، همه انسان‏ها مسئول و موظّف هستند تا از ارتکاب خلاف جلوگیری کنند؛ زیرا در غیر این صورت همه مسئولند. امر به معروف و نهی از منکر، مهم‏ترین عاملی است که می‏تواند این کشتی را به ساحل نجات رسانده و از خطر غرق شدن نجات دهد.

         قانون به تنهایی نمی‏تواند مانع خلاف و جرم شود. هرچند که این قانون مترقّی و حتی مأخوذ از شرع باشد؛ چراکه حقیقت قوانین عمومی، اعم از الهی و یا غیرالهی تنها در پرتو عمل بدان‏ها معنا و مفهوم می‏یابند. بنابراین، اگر اراده انسانی از اجرای قانون سر باز زند، دیگر در خارج عملی که قانون با آن منطبق باشد، نیست. اما چگونه و به چه وسیله‏ای باید اراده‏ها را، در مرحله اجرای قوانین حفظ نمود و این قدرت را به وجود آورد تا قانون برقرار بماند؟

         قوانین دنیای جدید جوامع غربی سکولار و قوانین موضوعه در بسیاری از کشورهای شرقی، اهتمام و توجهی جز تنظیم افعال بر اراده حاکمیت ندارند. آنها درصدد حفظ و تربیت اراده‏ها نیستند، پس هر گاه اراده‏های زنده و هوشمندی باشد، قانون اجرا می‏شود و اگر اراده‏ها در اثر انحطاط روحی مردم و سستی قدرت روحی و اخلاقی جامعه بمیرد و یا قوّه خود را در اثر گسترش لهو و لعب از دست بدهد، یا در اثر روبه‏رو شدن با یک قدرت قوی‏تر از خود، اثر لازم را از دست داده باشد، ملّت به آرزوی خود در اجرای قانون نخواهد رسید.

         اما اسلام، روش اجتماعی و قوانین خود را بر اساس اخلاق بنا کرده است و بر تربیت مردم بر اساس موازین اخلاقی اهتمام زیادی نموده است. ضمانت اجرایی قوانین را هم بر عهده تربیت اخلاقی نهاده است. این ضمانت اجرایی همانند پلیسی درونی همواره و در همه جا در نهان، آشکار، خلوت و جلوت همراه انسان بوده و مانع خلاف و خطا می‏شود.56

        گذشت که انسان نمی‏تواند آزادی مطلق کسب کند؛ چراکه تفکّر اجتماعی انسان موجب می‏شود که متفکر، اوصاف فردی را جدای از اوصاف اجتماعی به حساب نیاورد، بلکه بداند صلاح فرد، همان صلاح جامعه است و فساد فرد، همان فساد اجتماع و این البته مخالف با عقیده به دو مکتب اصالت فرد یا اصالت جامعه در جهان غرب است.

         آزادی مطلق از آن خداست و انسان نمی‏تواند آزادی کامل به دست آورد. موجود محدود، هیچ چیز آن نمی‏تواند نامحدود باشد. بنابراین، همان‏گونه که اشاره شد، انسان ناگزیر است مطیع قوانین اجتماعی باشد.

         از آنجایی که اسلام قانون خود را بر اساس توحید و اخلاق اسلامی بنا نهاده و هر امر کوچک و بزرگ را در زندگی فردی و اجتماعی انسان مورد توجه قرار داده است، هیچ چیزی وابستگی متقابل و یا یک‏سویه به انسان ندارد، مگر آنکه شرع مقدّس اسلام، مستقیم و یا غیرمستقیم در آنجا حضور دارد.

         از این‏رو، اولاً، این آزادی برای انسان صاحب اندیشه و خرد پسندیده و مقبول است و ثانیا، همو درک می‏کند که آزادی به معنای مطلق و به معنایی که عمدتا در غرب و در مکاتب بشری مورد نظر است، هرگز با سعادت و سلامت فرد و جامعه سازگار نیست.

         آزادی در چهارچوب اسلام که ما موظف به پاس‏داری از آن هستیم، ایمان دینی و تقوای الهی است که ضامن حفظ و صیانت انسان و و مانع از افراط و تفریط اوست. آزادی بدین معنا و در چارچوب شرع مقدّس، علاوه بر صیانت از حقوق مادی، حقوق معنوی او را نیز رعایت و حفظ می‏کند. انسان را در قبال همنوعان و حتی سایر جمادات و حیوانات مسئول برمی‏شمرد، آنچنان‏که انسان در برابر آزار و اذیت سایر موجودات، مجرم و شایسته عقاب است و در برابر خیر و نیکی به آنها لایق پاداش.

         برای نیل به این هدف مقدس، همه انسان‏ها در مقابل حفظ سلامت جامعه و در جهت تلاش برای تعالی و تکامل فضایل معنوی در جامعه و افراد مسئول هستند و مسئولیت هر کس در حیطه توان و نیز موقعیت اوست. یکی از مهم‏ترین دلایل تشریع احکامی مانند روزه، خمس، زکات، حج، نمازهای جماعت و غیره همین نقشِ تربیتی، اجتماعی آنها و یادآوری مسئولیت همه انسان‏ها در قبال اجتماع است.57

        از منظر قرآن، مهم‏ترین عامل از بین رفتن اقوام و ملل گوناگون، سوء استفاده از قدرت و نعمت آزادی است. ملت‏ها و مردمی که در اوج نعمت از فرمان الهی سرپیچی نموده و قانون خداوند را نادیده گیرند، و مرتکب زیان‏کاری، بی‏عدالتی و بیدادگری، فسق و فجور شوند، دچار عذاب الهی خواهند شد. این وعده الهی است.58

        با عقل، خرد، وجدان و احساس باید پذیرفت که آزادی انسان مشروط و محدود است. بنابراین، هیچ کس نمی‏تواند مدعی شود که آزادی انسان مطلق است. محدودیت آزادی هم قانون است. حد آزادی در غرب و جوامع غیر دینی، جایی است که به منافع مادّی، جسمی و حیاتی سایر افراد آسیبی نرسد. اما دین و آخرت و سعادت انسان در این جوامع مفهوم و معنایی ندارد.

         از منظر اسلام، محدوده آزادی تا جایی است که منافع مادّی، جسمی، حیاتی و معنوی افراد به خطر افتد. از نظر اسلام، آزادی در ظلم، اغوا و فریب دادن مردم و غصب اموال و تجاوز و تعدّی به حقوق افراد و سلب آزادی عموم است. همچنین ظلم به خویشتن و آلودن خود به فساد، فحشا، منکرات، بیهودگی‏ها، خودستیزی و خودکشی و غلتیدن در لذایذ بی‏حدّ و حصر جنسی و شهوانی و... موجب سلب آزادی دیگران و اجتماع است و مجازات افراد را در پی دارد.

         وجوب امر به معروف و نهی از منکر و اعطای حق به همه افراد و آگاه ساختن مردم به حقوق خود، که نوعی تعاون در برّ و تقوا و احتراز از گناه و عدوان می‏باشد، دلیلی روشن بر عنایت اسلام بر ضرورت وجود آزادی برای امّت اسلام است. این امر به معروف و نهی از منکر می‏تواند در همه زمینه‏ها از جمله آزادی بیان، قلم، اجتماع و... تجلّی یابد.

    ج. عدم تبیین درست از زندگی جمعی: عدم تبیین درست واقعیت زندگی جمعی و تشکیل اجتماع و حکومت از عوامل دیگری است که موجب اخلال در اجرای فرایض دینی است. فهم درست فلسفه حکومت، اجتماع و حقوق عاملی اساسی در انجام تکالیف شرعی و اجتماعی، همچون خمس، زکات، مالیات و امر به معروف و نهی از منکر است.

         شکی نیست که برای رسیدن به سعادت، نیازمند توجه به جنبه‏های فردی و اجتماعی هستیم. زندگی بشر نیازمند نظم و قانون است. انسانی که در یک جامعه فاسد زندگی می‏کند، دچار بدبختی و هلاکت می‏شود؛ یعنی سعادت فرد و جامعه از هم جدا نیست و دین اسلام همان‏گونه که برای سعادت فرد دستور و برنامه دارد، برای سعادت جامعه نیز طرح و برنامه خاصی دارد. از جمله، امر به معروف و نهی از منکر، سرنوشت هر مسلمانی را با مسلمان دیگر پیوند می‏دهد.

         عبادت دارای یک بُعد فردی و شخصی و یک بعد اجتماعی است. امر به معروف و نهی از منکر، دعوت دیگران به برّ و نیکی و برحذر داشتن از شر و بدی است. سکوت در این امر و بی‏تفاوتی نسبت به آن، موجب مؤاخذه خواهد بود. اگر افراد در برابر مفاسد بی‏تفاوت باشند، بار سنگین آن بر دوش دولت و حکومت قرار می‏گیرد. در صورتی که دولت اسلامی باشد، علاوه بر ناتوانی آن از انجام امر به معروف و نهی از منکر، این امر صرفا جنبه صوری و دستوری و نظامی به خود خواهد گرفت و ممکن است روح این عمل از بین برود. پس لازم است همه آحاد جامعه ابتدا ناظر اعمال خود و سپس دیگران باشند.

         در حکومت اسلامی نظارت همگانی، ضامن دوام و بقای جامعه و نیروی عظیمی برای مبارزه با مفاسد است. اگر همه مسلمانان با انجام آن، جامعه را سالم سازند، می‏توانند بزرگ‏ترین مشکلات را حل و دشمن را منکوب کنند.

         رمز بقای تمدّن‏ها، حکومت‏ها و ملت‏ها انجام این وظیفه مهم است، همان‏گونه که در احادیث علت نابودی و هلاکت برخی اقوام، ترک امر به معروف و نهی از منکر دانسته شده است.

         از سوی دیگر، اگر حکومت نقش نظارتی و امر و نهی خود را از دست بدهد، ضمن اینکه عمر خود را کوتاه می‏کند، جامعه نیز به سمت تباهی و گرفتاری در انبوه بحران‏ها و مفاسد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و اخلاقی می‏رود. دین در بین مردم کم‏رنگ و زمینه هجوم اشرار و تسلط بیگانگان فراهم می‏آید.

         در جامعه اسلامی، یکی از وسایل مهم کنترل اجتماعی و جامعه‏پذیری، اصل امر به معروف و نهی از منکر می‏باشد که به صورت یک وظیفه شرعی، از کارآیی مؤثری برخوردار است. به گونه‏ای که مردم با احساس تکلیف شرعی، حضور و شرکت فعّال خود را در مقابله با انحرافات و ناهنجاری‏های اجتماعی وظیفه دینی خود می‏دانند.

         از این‏رو، امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک هنجار دینی و یک امر واجب، افراد را با نقش خود در رابطه با تکلیف و حقوق آشنا کرده و آنان را موظف به رعایت انتظارات نقش می‏کند و این مهم، موجب می‏شود تا افراد وظیفه و تکلیف خود را انجام داده به سمت تشکیل جامعه‏ای سالم حرکت کنند؛ زیرا جامعه‏ای سالم است که در آن بین تکالیف و حقوق یک رابطه و همبستگی متقابل وجود داشته باشد.

         انسان موجودی مختار است و ابزار هدایت و رستگاری برای او وجود دارد. می‏تواند ورای جبر، مسیر خود را طی کند و از ابزار عقل درونی و بیرونی استفاده نموده و مسیر خود را خود تعیین نماید. اراده انسان بالاتر از جبر است که نه مقهور ظلم شده و نه اختیاری بی‏حد و حصر دارد که بدون ضابطه عمل کند. اسلام دین اعتدال است، جبر و تفویض در آن راه ندارد. همان‏گونه که فطرت و سایر ویژگی‏های انسان بر اعتدال هستند: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ.»59

        باتوجه به آنچه بیان شد، امر به معروف و نهی از منکر برای اصلاح جامعه و پیروزی بر مشکلات قرار داده شده و بهترین راه برای سعادت جامعه و فرد است.60

        فریضه امر به معروف و نهی از منکر، مصداق دقیق و اساسی نظارت اجتماعی و بهترین شیوه و ضامن اجرایی قوانین الهی و عرفی است. سازوکارهای نظارت اجتماعی به دو شکل رسمی و غیررسمی اعمال می‏شود. در شکل رسمی، نهادها و افرادی به صورت مستقیم رفتار دیگران را کنترل می‏کنند که تا حدودی جنبه اجبار دارد؛ مثل قوانین انضباطی در مدارس، دانشگاه‏ها و یا قوانین راهنمایی و رانندگی در جامعه. اما سازوکار غیررسمی به عوامل تأثیرگذار به صورت غیرمستقیم گفته می‏شود. اصلاح زمینه‏های فساد در جامعه، مثل حجاب و...، می‏تواند غیرمستقیم از کشیده شدن به فساد و اعتیاد جلوگیری کند.

         امر به معروف و نهی از منکر توسط همه افراد واجد شرایط و مسلمان، بهترین راه پیش‏گیری و درمان آسیب‏ها و انحرافات اجتماعی است که گاهی با انواع سازوکارهای رسمی مثل ستاد امر به معروف و نهی از منکر، ستاد مبارزه با مواد مخدر، ستاد اقامه نماز، دایره مبارزه با منکرات و... همچنین توسط هر مسلمانی و برخورد با منکر اجرا می‏شود.61

    نتیجه ‏گیری

    برای رسیدن به جامعه سالم، که آمال هر انسانی است، در حقوق اساسی هر جامعه روش‏ها و اصول و قواعدی مورد پذیرش و تصویت قرار می‏گیرد تا در اثر اجرای آنها روابط سالم جمعی پدید آید و زمینه‏های مناسب برای رشد و تعالی همه‏جانبه آحاد جامعه فراهم گردد. این اصول و قوانین به طور کامل و در بهترین حالت در دین مبین اسلام وجود دارد.

         قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان قانونی برگرفته از شرع مبین دارای چنین ویژگی‏هایی است که اجرای آن می‏تواند جامعه‏ای آرمانی را سامان بخشد و زمینه رشد، تعالی و کمال همه‏جانبه را برای شهروندان فراهم آورد. از جمله این اصول، اصل هشتم قانون اساسی با موضوع «امر به معروف و نهی از منکر» است که دقیقا برگرفته از آیه قرآن و منطبق بر اهداف نظام اسلامی می‏باشد.

         اما همواره در مقابل اجرای قوانین و احکام دینی موانعی وجود دارد که بخشی از آنها، ناشی از فراهم آمدن زمینه‏های اجرا و بخشی مربوط به مقاومت برخی افراد و برخی دیگر ناشی از دشواری خود عمل است.

         در مورد فرایض مذکور هم موانعی وجود دارد که مسئولان امر و حاکمان بایستی هر کدام از موانع را با شیوه مناسب خودش برطرف سازند تا بستر مناسب برای تحقق فرایض مذکور مهیا گردد.

         برخی از این موانع معرفتی هستند که بایستی از طریق فعالیت‏های فرهنگی برطرف شود.

         برخی موانع اقتصادی هستند که مستلزم اختصاص بودجه‏های خاص است.

         برخی همّت و توجه و دغدغه مسئولان امر را می‏طلبد. هرچند مشکلات گسترده و همه‏جانبه کشور فراوان است، اما عدم احساس مسئولیت برخی مسئولان نیز مزید بر علت می‏باشد.

         برخی نیازمند تهیه، تدوین و تصویب قوانینی است که باید از سوی قوّه قضائیه و مجلس در جهت رفع این نقیصه اقدام شود.

         در نهایت، عزم ملی برای رسیدن به اهداف و فلسفه وجوب فرایض مذکور می‏بایستی با راه‏کارهای پیش‏گفته و راه‏های دیگری که در تحقیقات و مشاوره‏ها به دست می‏آید، صورت پذیرد.


    • پى نوشت ها
      1 دانشجوى دکترى رشته تفسیر قرآن و متون.
      2ـ توبه: 71.
      3ـ راغب اصفهانى، مفردات الفاظ القرآن‏الکریم، بى‏تا، واژه «عرف».
      4ـ همان، واژه «نکر».
      5ـ سیدمصطفى حسینى دشتى، معارف و معاریف، 1379، ج 2، ص 504.
      6ـ ابراهیم: 1.
      7ـ نور: 35.
      8ـ حدید: 25.
      9ـ انعام: 122.
      10ـ انبیاء: 92.
      11ـ انبیاء: 105.
      12ـ آل‏عمران: 28.
      13ـ قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، مقدّمه.
      14ـ بقره: 143.
      15ـ بقره: 148.
      16ـ مائده: 2.
      17ـ حج: 41.
      18ـ محمّدبن یعقوب کلینى، کافى، 1348، ج 4، ص 55 و 56.
      19ـ آل‏عمران: 110.
      20ـ نحل: 90.
      21ـ اعراف: 157.
      22ـ حج: 41.
      23ـ توبه: 71.
      24ـ لقمان: 17.
      25ـ اعراف: 199 / هود: 116ـ117.
      26ـ مائده: 79.
      27ـ آل‏عمران: 104.
      28ـ آل‏عمران: 104.
      29ـ توبه: 112.
      30ـ عصر: 1ـ3.
      31ـ مائده: 63.
      32ـ توبه: 67.
      33ـ حج: 41.
      34ـ نهج‏البلاغه، 1379، ح 374.
      35ـ قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، اصل اول.
      36ـ همان، ذیل اصل دوم.
      37ـ همان، اصل سوم.
      38ـ سیدمحمّد هاشمى، حقوق اساسى جمهورى اسلامى ایران، 1380، ج 1، ص 250.
      39ـ جاثیه: 28.
      40ـ ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، 1368، ج 3، ص 38.
      41ـ نهج‏البلاغه، ح 374.
      42ـ محمّد محمّدى رى‏شهرى، میزان‏الحکمه، 1384، ص 3705.
      43ـ ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 24، ص 294.
      44ـ محمّدبن یعقوب کلینى، کافى، ج 5، ص 57.
      45ـ فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البیان، 1408، ذیل آیه 104 سوره آل‏عمران.
      46ـ سیدعلى خامنه‏اى، اجوبه‏الاستفتائات، 1376، ج 1، ص 304.
      47ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، 1403، ج 93، ص 378.
      48ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، 1414، ج 11، ص 396.
      49ـ محمّدبن یعقوب کلنى،کافى، ج 4، ص 59.
      50ـ نهج‏البلاغه، خ 192.
      51ـ ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 5، ص 44.
      52ـ محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائل‏الشیعه، ج 11، ص 398.
      53ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 32، ص 24، به نقل از: عبداللّه جوادى آملى، شکوفایى عقل در پرتو نهضت حسینى، 1381، ص 113.
      54ـ حجرات: 13.
      55ـ نهج‏البلاغه، ن 31.
      56ـ براى آگاهى بیشتر، ر.ک. سید محمّدحسین طباطبائى، تفسیر المیزان، 1366، ج 4، ص 157ـ224.
      57ـ ر.ک. نهج‏البلاغه، خ 83.
      58ـ اسراء: 15 / عنکبوت: 31.
      59ـ تین: 4.
      60ـ ر.ک. احمدرضا بسیج و دیگران، نظارت نخبگان، 1386، ص 288.
      61ـ همان، ص 101.

    • منابع ...
      ـ بسیج، احمدرضا و دیگران، نظارت نخبگان (در شناخت امر به معروف و نهی از منکر)، نجف‏آباد، دانشگاه آزاد نجف آباد، 1386.
      ـ جوادی آملی، عبداللّه، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، قم، اسراء، 1381.
      ـ حرّ عاملی، محمّدبن حسن، وسائل‏الشیعه، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، 1414.
      ـ حسینی دشتی، سیدمصطفی، معارف و معاریف، تهران، آرایه، 1379.
      ـ خامنه‏ای، سیدعلی، اجوبة الاستفتائات، قم، مؤسسه فرهنگی ثقلین، 1376، چ پنجم.
      ـ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن‏الکریم، بی‏جا، مکتب المرتضویه، بی‏تا.
      ـ طباطبائی، سید محمّدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمّدرضا صالحی، قم، بنیاد علمی و فکری علّامه طباطبایی، 1366، چ سوم.
      ـ طبرسی، فضل‏بن حسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، 1408، چ دوم.
      ـ کلینی، محمّدبن یعقوب، اصول کافی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل‏البیت (ع)، 1348.
      ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء بیروت، 1403، ط. الثانیة.
      ـ مجموعه قوانین اساسی و مدنی، تدوین هوشنگ ناصرزاده، تهران، خورشید، 1379، چ دوم.
      ـ محمّدی ری‏شهری، محمّد، میزان‏الحکمه، قم، دارالحدیث، 1384، چ پنجم.
      ـ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1368، چ ششم.
      ـ نهج‏البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین، 1379.
      ـ هاشمی، سیدمحمّد، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، تهران، دادگستر، 1380، چ سوم.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بسیج، احمدرضا.(1387) آسیب‏شناسی عدم اجرای اصل هشتم قانون اساسی. ماهنامه معرفت، 17(8)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    احمدرضا بسیج."آسیب‏شناسی عدم اجرای اصل هشتم قانون اساسی". ماهنامه معرفت، 17، 8، 1387، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بسیج، احمدرضا.(1387) 'آسیب‏شناسی عدم اجرای اصل هشتم قانون اساسی'، ماهنامه معرفت، 17(8), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    بسیج، احمدرضا. آسیب‏شناسی عدم اجرای اصل هشتم قانون اساسی. معرفت، 17, 1387؛ 17(8): -