شناخت بُهره اسماعیلى
Article data in English (انگلیسی)
شناخت بُهره اسماعیلى
پیدایش، باورها، آیینها
علىاصغر احمدى1
چکیده
همچنانکه در دین اسلام مثل سایر ادیان، شاخههایى به نام مذاهب سربرآورده، در خود این مذاهب نیز شعبههایى به وجود آمده است. شیعه یکى از مذاهب اسلامى است که شعبههایى همچون جعفرى، زیدى و اسماعیلى از آن برآمدهاند. بُهره شاخهاى از فرقه شیعه اسماعیلى است.
از آنجا که نام «بُهره» براى بسیارى از تحصیلکردهها حتى کسانى که در حوزه تاریخ و فرق فعالیت دارند، نام بیگانهاى است، این مقاله بر آن است تا از زوایاى گوناگون به معرفى این جماعت اسماعیلى بپردازد.
گرچه بُهره اسماعیلى و دیگر انشعابات شیعى با مکتب شیعى اصیل اثناعشرى فاصله زیادى دارند، اما نباید به فراموشى سپرده شوند، بلکه با شناخت دقیق زوایاى فکرى ـ اعتقادى آنها مىتوان زمینههاى وفاق بین آنها و مکتب جعفرى را بیشتر کرد. تدوین این مقاله را با چنین رویکردى مىباید ارزیابى نمود.
«بُهره» نام شعبهاى از اسماعیلیه هند است که دامنه هندى شاخه مستعلویه به شمار مىرود. این جماعت که در سراسر جهان به ویژه در هند، مصر و یمن پراکندهاند، علاوه بر داشتن اشتراکات زیاد با دیگر شیعیان به ویژه شیعه امامیه، داراى باورها و آیینهاى خاصى هستند. از نظر سیاسى منفعل، اما از نظر اقتصادى کاملاً فعال عمل مىکنند. تأسیس بنیادها و مؤسسات و مراکز خیریه در سراسر جهان، اعتبار این جماعت اندک را از نظر اجتماعى بسیار بالا برده است.
کلیدواژهها: بُهره، بُهره اسماعیلى، جماعت بُهره، مستعلیه.
مقدّمه
فرقه اسماعیلیه یکى از فرقههاى شیعى بانفوذ در جهان اسلام است که در برخى از دورههاى تاریخى به حاکمیت و اقتدار سیاسى نیز رسیده است. گرچه تقسیمبندى اولیه این فرقه به دو گروه «نزاریه» و «مستعلیه» در اواخر قرن پنجم از آن اقتدار و شکوه کاسته است، ولى هرگز نمىتوان این فرقه را از مجموعه فرق اسلامى به طور مشخص، شیعى، بىاعتبار و بىرونق تلقّى کرد؛ چراکه دو گروه مزبور امروز با عناوین «خوجه» و «بهره» در نقاط مختلف جهان به حیات عقیدتى ـ اجتماعى خود همچنان ادامه مىدهند.
با وجود این، متأسفانه هنوز تحقیق جامع و کاملى از اسماعیلیه و دو گروه مذکور به عمل نیامده است. یکى از علتهاى عمده آن، پراکندگى و گستردگى دامنه تحقیقاتى است که در این خصوص انجام شده است. از بین همه منابع موجود درباره اسماعیلیه، شاید تنها بتوان کتاب تاریخ و عقاید اسماعیلیه دکتر فرهاد دفترى را یگانه منبعى دانست که به طور منسجم، جامع و کامل، اسماعیلیه و عقاید آن را داستانوار بیان کرده است.
هرچند این کتاب نیز به برخى ابهامات موجود در خصوص خوجهها و بهرهها، پاسخى نمىدهد. بعید نیست که این امر به خاطر روند توصیفى و گزارشى اثر باشد که نویسنده در پیش گرفته است.
تحقیق حاضر در حقیقت، پرده از چهره ناشناخته جماعت بىنام و نشان اسماعیلى ـ بُهره ـ برمىدارد و زمینه تحقیقى کاملتر و بنیانىتر را براى علاقهمندان فراهم مىکند.
در ضرورت تحقیق حاضر همین بس که «بُهره» یک شعبه شیعى است و با نام شیعه در گوشه گوشه این جهان پهناور به فعالیت مذهبى خود مىپردازد. از اینرو، هم شناخت این جمعت اندک در جغرافیاى شیعه به معناى عمومى و کلى آن و هم پى بردن به ضعفها و قوتهاى فکرى، عقیدتى و آئینى آنها در دستور کار این تحقیق است.
آنچه در این تحقیق قابل توجه است، برجستهسازى و چیدمان منطقى و منظم مطالب پراکندهاى است که در منابع تحقیقى مربوط به فرقه اسماعیلى آمده است.
این تحقیق بر آن است تا با طرح برخى عناوین کلى، به شش سؤال عمده در خصوص جماعت بُهره، به صورت گزارش دستهبندى شده و موضوعى، پاسخ دهد که عبارتند از:
1. بُهره از چه واژه و زبانى گرفته شده و به چه معناست؟
2. چگونه از دل تاریخ اسماعیلیه، «بهره» سربرآورده است؟
3. در درون این شعبه کوچک، چه انشعاباتى به وجود آمده است؟
4. بهرهها به چه امورى اعتقاد و باور دارند و قوانین مهم آنها چیست؟
5. فعالیتهاى مهم مذهبى ـ قومى بُهرهها کدامند و چه اقداماتى براى انجام چنین فعالیتهایى صورت مىگیرد؟
6. بهرهها از نظر جمعیتى و موقعیتهاى اجتماعى، سیاسى و اقتصادى در چه وضعیتى به سر مىبرند؟
1. شناخت لغوى و معنایى بهره
در ضبط لغوى کلمه «بهره» فرهنگ دهخدا، فرهنگ فارسى معین و برهان قاطع، اتفاق دارند که با ضمه «ب» و فتحه «ر» است. در فرهنگ دهخدا آمده است: بهره }بُ رَ{ (اِ خ) شعبهاى است از اسماعیلیه هند.2 اما در دائرهالمعارف تشیع ضبط آن به گونهاى دیگر آمده است: کلمه بهره (بوهره) یا بهاره یا وهره از اصل گجراتى بهره «Bohora» یا از ریشه هندى «Vohra» یعنى تجارت گرفته شده است.3
دکتر دفترى در اینباره آورده است: بنا بر توضیحات ریشهشناسى معمولى نام بُهْرا (بُهُرا) از اصطلاح گجراتى، «وُهْروو» (ویَهوُهار) به معناى تجارت «داد و ستد کردن» گرفته شده است.4
درباره معناى لغت بهره تقریبا مىتوان گفت: اتفاقنظر وجود دارد که به همان معناى «تجارت» است که پیشتر بدان اشاره شد. نویسنده کتاب شیعه در مصر آن را به معناى «تاجر» آورده است.5
دکتر مشکور نیز به نقل از دائرهالمعارف تشیّع مىنویسد:
نام بهره کلمه گجراتى است که در آن زبان به معنى تاجر و فروشنده است، ولى جالب توجه است که نویسنده شیعه در مصر ظاهرا تنها کسى است که وجه تسمیه بهره و حتى ریشه آن را به گونهاى غیر آنچه مشهور است ذکر مىکند. او مىگوید: بهره در زبان عربى به معناى «تاجر» است. شاید علت پیدایش کلمه بهره و اطلاق آن بر شاخه اسماعیلیه مستعلیه، به روابط تجارى که هندیان شیعه مذهب با مصر و یمن داشتند باز مىگردد.6
در کتاب تاریخ و عقاید اسماعیلیه، دو وجه تسمیه براى بهره آمده است. احتمال مىرود که این اسم را از آنروى بر اسماعیلیان گجرات گذاشته باشند که آنها در اصل یک جامعه تجارت پیشه بودهاند. تجارت و داد و ستد همچنین پیشه گروندگان قدیم گجرات به اسلام بوده است. بنا بر تبیینى دیگر، بهرها را از آنرو چنین نامیدند، که از کاست وُهْرَه هندو به کیش اسماعیلى درآمدند.7
آنچه همه محققان بر آن اتفاقنظر دارند این است که بهره، فرقهاى از اسماعیلیه است که در هند غربى به سر مىبرند و بیشترشان در اصل هندو هستند که با اعراب یمنى مخلوط شدهاند8 و بعضى هم بازماندگان مستعلیه یمناند که به هند مهاجرت کرده با همکیشان خود درآمیختهاند.9
2. پیدایش بهره
اولین انشعاب در فرقه اسماعیلیه که منجر به بحران شدید و به تدریج سقوط دولت فاطمى مصر ـ که طرفداران اصلى اسماعیلیه بودند ـ گردید. در اواخر قرن پنجم هجرى اتفاق افتاد.
قضیه از این قرار است که مستنصر، خلیفه قدرتمند فاطمى، شش پسر به نامهاى محمّد، نزار، عبداللّه، اسماعیل، حیدر و احمد داشت و قدرت اصلى دولت فاطمیان در زمان مستنصر به دست بدر جمالى و پس از او به دست پسرش، افضل بود که هر دو ـ پدر و پسر شیعه امامیه بودند. بعد از مرگ مستنصر، افضل، احمد فرزند کوچک مستنصر، ملقب به مستعلى ـ را براى خلافت تعیین نمود. همین مسئله باعث ناخرسندى نزار ـ پسر بزرگتر مستنصر ـ شد و از بیعت با مستعلى خوددارى کرد و به خاطر ترسى که از افضل داشت به اسکندریه گریخت. در آنجا با حاکم شهر، سپاهى را علیه افضل آماده کرد، اما شکست خورد. به نوشته برخى از مورّخان افضل او را دوباره تعقیب کرد ولى چون امان خواست رهایش کرد. عدهاى دیگر مىگویند: نزار به دست مستعلى افتاد و زندانى شد و به واسطه سختگیرىهاى مستعلى، مرد.
در برخى منابع تاریخى نیز آمده است که نزار در اسکندریه به حسن صباح پیوست و با دخترش ازدواج نمود. آنگاه حسن صباح به نفع نزار، فرقهاى را به نام «نزاریه» تشکیل داد و با ایجاد یک گروه انتحارى، تمام مخالفان را از سر راه برداشت. بدینسان، فرقه اسماعیلیه پس از خلافت مستنصرباللّه فاطمى در سال 487 ق به دو شاخه «مستعلیه» و «نزاریه» تقسیم گردید. آنگاه به مرور زمان از دل شاخه مستعلیه اسماعیلى، جماعتى به نام «بهره» و از دورن شاخه نزاریه اسماعیلى، جماعتى دیگر به نام «آغاخانیه یا خوجه» سر برآوردند.10
نظر دیگرى درباره بهره و خوجه وجود دارد و آن اینکه اساسا بهره همان اسماعیلیه مستعلى و خوجه همان اسماعیلى نزارى است، منتها به نام و عنوان هندى. به بیان دیگر، اینگونه نیست که این دو نام، عنوان و اصطلاح جدید دو گروه و جماعت پیشین باشند و اکنون دیگر خبرى از شاخه «مستعلى» و «نزارى» به همین نام در دنیا نیست، بلکه همین دو شاخه وقتى به هند آمدند به خاطر همنامى با گروههاى محلى علاقهمند به این عقاید، «بهره» و «خوجه» نامیده شدند. در دائرهالمعارف تشیع ذیل واژه «بهره» آمده است:
بعد از مستنصر باللّه (487 ق)، بین فاطمیان بر سر جانشین او اختلاف افتاد. بعضى پسر او، المصطفى لدیناللّه نزار (437ـ487ق) را امام و خلیفه دانستند ـ که حسن صباح حجت او بود ـ و در عراق و شام و خراسان و لرستان پراکنده و به نام نزاریه معروف گشتند. همین گروهند که در هند به نام خوجه (خواجه) و آقاخانى مشهورند و بعضى دیگر از المستعلى باللّه پسر دیگر المستنصر پیروى کرده و او را به جاى پدر در قاهره بر مسند خلافت نشاندند. این جماعت را در مصر و یمن و مغرب آفریقا مستعلیه و در هند بهره خواندند. اما وقتى «بهره» به طور مطلق گفته شود مقصود اسماعیلیه مستعلیه هندند.11
3. انشعابات درونى
همچنانکه نهضت اسماعیلیه در سال 487 ق با بحران داخلى بر سر جانشینى مستنصر باللّه مواجه شد و در نتیجه، آن دو شاخه نزاریه و مستعلویه از پیکره اسماعیلیه سر برآوردند که همیشه با هم درگیرى و نزاع داشته و دارند، شاخه مستعلویه نیز در سال 524 ق دچار بحران بر سر جانشینى آمر مقتول شد که در نتیجه آن، مستعلویه به دو شاخه «حافظیه» و «طیبیه» تقسیم شد. ماجرا از این قرار است که پس از کشته شدن آمر به دست نزارىها، عدهاى ادعاى حافظ پسر عمو و جانشین آمر را براى خلافت دولت فاطمى پذیرفتند و به «حافظیه» معروف شدند. برخى دیگر، کودک نوزاد آمر به نام طیب را به عنوان جانشینى پذیرفتند که به «طیبیه» معروف گشتند. پس از مدتى یمن پایگاه اصلى طیبیه شد و داعیان طیبى به مرور زمان توانستند پیروان زیادى را در هند غربى، در میان بهرههاى گجرات و سایر نقاط پیدا کنند و به آیین اسماعیلى درآورند.
در سال 999 ق بین جانشینان داعى بیست و ششم طیبیان بر سر خلافت، اختلاف افتاد که در نتیجه آن، بهره طیبى به دوشاخه «داودیه» و «سلیمانیه» تقسیم شد. داودیه به اکثر بهره طیبى گفته مىشود که پس از مرگ داودبن عجب شاه، بیست و ششمین داعى مطلق، داود برهانالدین یا داودبن قطب شاه را براى جانشینى برگزیدند، اما سلیمانیه به جماعت قلیلى از بهره طیبى گفته مىشود که ادعاى سلیمانبن حسن را براى جانشینى ترجیح دادند؛ نکته قابل ملاحظه این است که ادعاى دو گروه داودیه و سلیمانیه گویا دعوایى یمنى ـ هندى بود؛ به این معنا که اکثریت طیبیان یمن، سراغ سلیمانبن حسن رفتند و به اصطلاح سلیمانیه شدند و اکثریت بهرههاى طیبى هند، به دنبال داود برهانالدین یا داود قطب شاه راه افتادند و داودیه شدند. گرچه قرابتهاى زیادى بین بهرههاى داودى سلیمانى وجود دارد، اما نمىتوان این دو گروه را یکى دانست؛ چراکه از نظر وابستگى به مذهب و آیینهاى مذهبى و سنت، تفاوتهاى روشنى بین آنها وجود دارد. براى مثال، بهره داودى تقیّدات مذهبى ـ سنتى بیشترى دارند، به آداب و رسوم خویش پایبندند، از زبان محلى گجراتى استفاده مىکنند، با مسلمانان سنىمذهب ازدواج نمىکنند، تحت نظارت شدید مرکز داعى، قرار دارند و در مقابل تغییر و تحول جدید منفعل نیستند؛ اما بهره سلیمانى اینگونه نیستند. نوعى روحیه سکولاریستى در این گروه دیده مىشود، تقیّدات مذهبى آنها کمرنگ است، و شدیدا به جریانات ترقىخواه جدید متمایلند. بهره داودیه نیز به مرور زمان به سه طایفه تقسیم شد: «بهره علییه»، بهره «ناکوشیه» و بهره «جعفریه». «ناکوشیه» تحت تأثیر عقاید هندویى، خوردن گوشت را از گناهان مىشمارند. فرقه «جعفریه» در عهد مظفر شاهى که از سال 1407 تا 1411 بر گجرات حکومت مىکرد، به مذهب سنت و جماعت درآمدند. در منابع تحقیقى موجود، مطلبى در خصوص اینکه از بین این سه طایفه بهره داودى، کدامیک طرفداران بیشتر و موقعیت بهترى دارد نیامده است.12
4. اعتقادات و باورها
طبیعى است در بحث از بهره که جماعتى است شیعى، سخن از مذهب خاص و رسمى چندان منطقى به نظر نمىرسد، اما به خاطر گرایشى که در طول تاریخ از طرف این جماعت به اهل تسنن به وجود آمده است، جستوجو درباره مذهب بهره ضرورى مىنماید.
شک نیست که بهرههاى نخستین به خاطر ارتباط دقیق با مبانى اسماعیلیه، مذهب شیعى اسماعیلى داشتند، اما با گذشت زمان، در گجرات زمینههایى به وجود آمد که برخى را به اجبار به سمت سنىگرى سوق داد. با ظهور دعوت اسماعیلى در هند ـ گجرات ـ شاهان محلى در برابر مسلمانان سختگیرى نمىکردند. از اینرو، بهرههاى شیعى نخستین براى تبلیغ و ترویج آیین خود مشکلى نداشتند، ولى با انقراض دولت هندوان و مسلط شدن سنیان متعصب بر امور منطقه، کار بر بهره و سایر شیعیان سخت شد، به گونهاى که عده زیادى از آنان تغییر مذهب دادند و سنى شدند. بخصوص در زمان پادشاهى مظفرشاه گجراتى (810 ـ813 ق) بیشتر بهرههاى شهرنشین به زور به مذهب اهل تسنن کشانده شدند.
از جمله افرادى که در سنى کردن بهرهها نقش داشت، فردى به نام پیر سیدجعفر (سنى و صوفى شیرازى) بود که سنیان بهره را به نام او «بهره جعفرى» مىگویند. گذشته از سنىگرى، اندکى از جماعت بهره به خاطر ارتباط با آیینهاى موجود در هند به ویژه گجرات ـ مرکزشان ـ مذهب جینى دارند و جمعى نیز به مذهب هندویى خود باقى ماندند. با وجود این، بهرههاى امروز، همه شیعه نیستند، بلکه گرایشهاى مذهبى سهگانه سنى، جینى، و هندویى نیز در بین آنها دیده مىشود.13
یکى از نویسندگان در اثر خود آورده است:
بهره به دو گروه بزرگ که تاجر و شیعه مذهبند و دیگرى که کشاورز و سنى مذهب باشند، تقسیم مىشوند. بعضى از بهرههاى سنى بندر گجرات، در بیرمانى (برمه) به تجارت مشغولند و گروه ثروتمندى را تشکیل مىدهند. اکثریت «بهره» بدون شک از اصل هندو هستند که اجداد ایشان بدین مذهب «اسماعیلى» گراییدند.14
به نظر برخى، بهرهها در اصول اعتقادى چندان اختلافى با شیعه امامیه ندارند. هرچند این نظر قابل پذیرش نیست، اما هرگز نمىتوان اشتراکات این جماعت را از حیث مسائل عقیدتى با شیعه امامیه نادیده گرفت.
رکن اصلى مجموعه اعتقادى بهره را «امامت» تشکیل مىدهد. آنها شش امام از دوازده امام را قبول دارند؛ یعنى از امام على علیهالسلام تا امام جعفر صادق علیهالسلام. بقیه امامان خود را از نسل اسماعیل، پسر امام جعفر صادق علیهالسلام مىدانند. آنها مقام امیرالمؤمنین على علیهالسلامرا از امام بالاتر مىدانند و او را اساس مىخوانند. از نظر آنها، امام در بالاترین مقام روحانى قرار دارد و صاحب ولایت مطلقه در جهان است. خادمان خاص امام بیست و شش نفرند که بیست و پنج تن داراى مقام حجت و یک نفر داعى بلاغ است. اگر امام غایب باشد این افراد نیز با او در پرده غیبت به سر مىبرند و مقام بعد از داعى مطلق نایب امام و صاحب اختیار دعوت و پیشواى ولایت خواهد بود. در غیبت امام و حجت، سلسله مراتب روحانیت بهره به شرح ذیل است:
1. داعى مطلق که امروز او را ملاجى یا ملاصاحب نیز مىگویند؛
2. مأذون؛
3. مکاسر یعنى خویشاوند و همسایه نزدیک؛
4. مشایخ که عهدهدار دعوت و امور دینى هستند؛
5. ملّا که پیشنماز مسجد و معلم کودکان است؛
6. میان صاحب که روحانى محله و پیشنماز است؛
7. عامل که نماینده داعى مطلق و مأمور جمعآورى وجوه شرعى و عشریه است.
بیعت با امام و بستن میثاق وفادارى با داعى مطلق در جماعت بهره بسیار مهم است.
عقاید بهره درباره توحید، نبوت، ولایت، کتاب و سنت، بسیار نزدیک به عقاید شیعه اثناعشرى است.15
نویسنده کتاب شیعیان تانزانیا، عقاید بهرهها را به شرح ذیل برشمرده است:
1. تنها یک خدا وجود دارد.
2. حضرت محمّد صلىاللهعلیهوآله پیامبر، و على علیهالسلام وصى و شریک بوده و همواره جانشین پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله به شمار مىرود.
3. امامان مکمل پیامبران هستند با این تفاوت که پیامبران مبلغان شرایع ظاهرى و امامان مبلغان شرایع باطنى اسلام هستند.
4. نسل شیعیان فعلى از حضرت على علیهالسلام نشأت مىگیرد.
5. در جهان فعلى همواره امامى وجود خواهد داشت که به صورت منظم هدایت مؤمنان را بر عهده مىگیرد. این شخص مأمور خدا بر روى کره زمین است.
6. امامت به طور مستقیم از نسل پیامبر ادامه خواهد یافت.
7. هر کس با امام زمان خود مخالفت کند شریک و همراه شیطان است.
8. مرتبه امامت هرگز از امام برداشته نخواهد شد (حتى در صورت ارتکاب محرّمات).
9. دعوت تا روز قیامت دایمى خواهد بود.16
همانگونه که ملاحظه مىگردد، مسائل اعتقادى «بهره» با محورىترین رکن آن یعنى امامت گره خورده است. از سال 1965م با درگذشت طاهر سیفالدین داعى مطلق، فرزندش محمّد برهانالدین به عنوان داعى مطلق و امام بیست و یکم به زعامت این فرقه برگزیده شد. برهانالدین به سبب ثروت بیش از حد و نظم و رونق خاصى که به تشکیلات بهرهها بخشید، از اعتبار در عرصه جهان اسلام برخودار است. او اقدامات زیادى براى بسط و گسترش این جامعه (بهره) انجام داده است که از آن جمله مىتوان به تأسیس «الجامعة السیفیه» و آکادمى آموزش زبان عربى اشاره کرد. ارتباطات او با پیروانش در سراسر جهان، زبانزد است.17
بهرهها علاوه بر مسائل اعتقادى، یک سرى اصول مسلم، قوانین و میثاقهایى نیز دارند. اصول مسلم بهرهها که هیچ کس حق تجاوز از آنها را ندارد عبارتند از:
1. هویت یک مؤمن و حفظ این اعتبار بستگى به درجات عقیده وى دارد. فرهنگ و آداب و رسوم امامان مقدس نمایانگر و مسخرکننده عقیده مؤمنان است.
2. ایمان مؤمن و عقیده وى سازنده دین و دنیاى اوست. بر طبق این اصل، مؤمنان باید از پروردگار، پیامبر و امامان بر حق پس از وى اطاعت نموده و در کلیه مسائل جانشین آنها شخص داعى پنجاه و دوم مراجعه نمایند.
3. فراگیرى علوم و دانشهاى گوناگون بر هر مؤمن و مؤمنه واجب و ضرورى است.
4. پروردگار عالم انسانها را با هدفى عالى خلق کرده و امکانات گوناگون را در اختیار آنها قرار داده است. از اینرو، جامعه بهره باید همواره شکرگزار خداوند بوده و در راه تشکر و بندگى معبود خود گام بردارند.
5. تمرینات جسمى در راه افزایش توانایىهاى فیزیکى و بدنى و توسعه قواى عقلى و ذهنى جوانان لازم و ضرورى است.
مهمترین قوانین بهره نیز به شرح ذیل است:
1. اعتقاد در برگیرنده برائت و ولایت است. از اینرو، مؤمنان باید سر به فرمان این عقیده نهند.
2. قرآن کریم مبناى هر مؤمن در تمام مراحل زندگى است. از اینرو، تمامى مؤمنان باید ضمن قرائت روزانه آن، سعى کنند مفاهیم معنوى آن را درک نمایند و سرمشق زندگى خود قرار دهند.
3. زبان عربى، زبان اسلام و زبان کلیه مذاهب نشأت گرفته از اسلام است. باید تدبیرى اندیشیده شود که پیروان بهره به عربى مسلط شوند یا حداقل بتوانند از آن استفاده نمایند.
4. زنان بهره باید فاطمه زهرا علیهاالسلام را همواره سرمشق و الگوى خود قرار دهند.
5. فرهنگ اسلامى یکى از غنىترین فرهنگهاى جهانى است. کسانى که با وارونه جلوه دادن این فرهنگ سعى در تقلید از سایر فرهنگهاى منحط عربى دارند، دشمنان اسلام به شمار مىروند.
6. ازدواج براى زنان جماعت بهره امرى شایسته و در سن مناسب ضرورى است. زنى که از این فرمان سرپیچى کند، مؤمنه خوانده نمىشود.
7. تجارت و فعالیتهاى اقتصادى امورى پسندیده به شمار مىرود، ولى باید مراقب بود که از راه راست، غافل نشد.
8. تعلیمات مذهبى باید به طور کامل به کودکان آموخته شود.
9. در هر شهرى جماعت بهره باید فعالیتهایى در راه کمک به عموم مردم شهر خود انجام دهد.
10. جوامع بهره باید با سیاستهاى دولتها در جهت ریشهکن نمودن بیمارىها، فقر و بیسوادى هماهنگ باشند.
11. باید به کشورهاى عقبمانده با احداث استادیومهاى ورزشى کمک شود.
گذشته از این قوانین و اصول مسلم بهرهها، برهانالدین، داعى پنجاه و دوم، قوانین دیگرى را به عنوان میثاقنامه تنظیم کرد و صاحبان دعوت خود را ملزم به اجراى کامل آنها نمود. از جمله آن قوانین، مىتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. ختنه نمودن دختران؛
2. نظر دادن در کلیه امور زندگى حتى خصوصىترین مسائل زناشویى توسط خود برهانالدین یا صاحب دعوت؛
3. مقرّر نمودن دهها مالیات و عوارض؛ نظیر سهم امام، خمس، مالیات فرزند، خانه، دارایى، و...؛
4. ممنوع بودن عقد و ازدواج، کفن و دفن مردگان، نامگذارى کودکان و... بدون اجازه برهانالدین یا صاحب دعوت؛
5. لزوم ارسال سالانه مالیاتها، نذورات و هدایا به محل سکونت برهانالدین با نظارت صاحبان دعوت.18
5. آیینها (فعالیتهاى مذهبى ـ قومى)
یکى از آیینهاى مؤکد بهرهها، تجدید بیعت با داعى مطلق است که هر سال در روز هجدهم ذىالحجة الحرام ـ روز عید غدیر و انتصاب امام على علیهالسلام به خلافت و ولایت ـ صورت مىگیرد. هر فرد بهره که به سن بلوغ مىرسد باید با داعى مطلق میثاق وفادارى ببندد.
بهرهها بعکس خوجهها، به حج و نماز و روزه، جهاد و سایر فروع دین کاملاً معتقدند و براى زیارت روضه مطهر رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله و مرقد امامان علیهمالسلام ـ تا امام ششم ـ به مدینه و عراق مىروند. قبور امامان و داعیان اسماعیلى را نیز زیارت مىکنند. در شهرهاى زیارتى به هزینه جماعت بهره اقامتگاههایى براى ایشان آماده شده است.
رسوم ازدواج، ولادت، فوت، اعیاد مذهبى و روزهاى بزرگى که برگزار مىکنند، مخلوطى از سنن هندویى و رسوم شیعیان اثنا عشرى است.19
بهرهها داراى اصول و مقرّرات مذهبى خاص خود هستند که از جمله آنها مىتوان به اجراى فرایض مذهبى برگزارى نماز جماعت، برگزارى مسابقات تلاوت قرآن کریم، شرکت در رقابتهاى بینالمللى حفظ و قرائت قرآن کریم در کشورهاى مختلف اسلامى، برپایى مراسم شهادت و تولد ائمّه اطهار علیهمالسلام تا امام ششم ـ زیارت قبور ائمّه اطهار علیهمالسلام(به ویژه کربلا و نجف)، اختصاص مبالغ کلان براى ترمیم و توسعه این زیارتگاهها و ارسال نذورات و هدایا به حضور امام فعلى خود، سید برهانالدین، اشاره کرد.20
علاوه بر موارد مذکور، بهرهها موقوفاتى در هند و عراق دارند و حتى گروهى از آنها ساکن عراق هستند و از درآمد خود اموال زیادى را در امور خیریه صرف مىکنند.
لباس بهرهها یکنواخت و یکرنگ است. از اینرو، تشخیص رئیس و مرئوس در بین آنها بسیار سخت است. آنها به لباس سفید حتى در زمستان علاقهمندند و غالبا عمامه به سر مىگذارند و موى محاسنشان را بسیار بلند مىکنند. زنهایشان نهایت حجاب را دارند.21
6. وضعیت جمعیتى، اجتماعى، سیاسىواقتصادىبهره
تا این لحظه آمار دقیقى از تعداد بهرههاى موجود در سراسر دنیا وجود ندارد. از اینرو، محققان آمارهاى گوناگونى در اینباره ارائه دادهاند. برخى با تقسیم بهرهها به داودى و سلیمانى، به ارائه آمار داودیه پرداخته، اما از جمعیت سلیمانیه یادى نکردهاند. براى نمونه، دکتر مشکور در فرهنگ فرق اسلامى آورده است: عدد داودیه از سلیمانیه بیشتر است و شمار ایشان بر صد و چهل هزار نفر مىرسد و ملایان و پیشوایان ایشان از قرن هجدهم تاکنون در شهر سورات اقامت دارند.22 در مقابل، برخى با ذکر این تقسیمبندى، فقط تعداد جمعیت «سلیمانیه» را ذکر کردهاند. براى نمونه دکتر فرهاد دفترى مىنویسد:
کل تعداد سلیمانیان یمنى را در حال حاضر مىتوان حدود 50000 تا 70000 تن دانست که بیشتر در نواحى شمالى یمن در مناطق واقع در شمال مرز یمن و عربستان زندگى مىکنند، تا دهههاى اول قرن بیستم، سلیمانیان هند هنوز تعدادشان از هزار تن کمتر بود. در حال حاضر تنها چند هزار بهره سلیمانى وجود دارد که عمدتا در بمبئى، بارودا، احمدآباد و حیدرآباد دکن به سر مىبرند. عدهاى سلیمانى نیز در پاکستان هستند.23
دکتر مشکور مجموعه کلى بهرهها را بدون ذکر شاخههاى داودى و سلیمانى در ایالت گجرات هند، دویست و شصت هزار نفر ذکر مىکند.24 داود الهامى در کتاب سیرى در تاریخ تشیّع تعداد بهرهها را غیر از آنچه تا حال آمده است ذکر مىکند. وى مىنویسد: اسماعیلیان معتدلى که به «مستعلوى» بستگى دارند، هماکنون در یمن و هندوستان زندگى مىکنند. در هندوستان (گجرات) بیش از 150 هزار نفر مستعلیه اقامت دارند، ایشان را در آنجا «بهارا» یا «بُهره» یعنى بازرگانان مىنامند.25
قریب به پنجاه هزار نفر از آنها در جزیرهالعرب و سواحل خلیج فارس و در «حماة و لاذقیه» در سوریه به سر مىبرند. در کنار این، آمارهایى که در دائرهالمعارف تشیّع، آمده، بسیار جالب توجه است. در آنجا آمده است: «تعداد بهره اسماعیلى در سراسر جهان حدود بیست هزار نفر است که حدود هزار نفر آنها بهره سلیمانى و بقیه داودى هستند.»26 به نظر مىرسد بهترین آمارى که در خصوص جمعیت بهرهها در دست است آمارى است که آقاى دفترى در کتاب تاریخ و عقاید اسماعیلیه آورده است. او مىنویسد:
به موجب سرشمارى سال 1931، شماره بهرهها از هر فرقه و مذهب از جمله بهرههاى اسماعیلى و سنى و هندو و جینى در هند، در حدود 210000 تن بوده است. بر پایه بعضى تخمینات جدیدتر که در آنها افزایشهاى طبیعى سالانه نیز در نظر گرفته شده است، گمان مىرود که در حال حاضر، کلاً حدود 500000 تن داودى در جهان وجود داشته باشد که از این تعداد چهار پنجم آنها در هند، زندگى مىکنند و حدود 30000 در کراچى پاکستان به سر مىبرند. داودیان یمن نیز حدود 5000 نفر هستند. حدود 20000 داودى هم در حال حاضر در تانزانیا وجود دارند. گروههاى تجارتپیشه کوچکى از بهرههاى داودى نیز در سیلان (سریلانکا) در مناطقى از خاور دور و در امتداد کنارههاى جنوبى خلیج فارس وجود دارد. در دهههاى اخیر نیز صدها نفر به اروپا و آمریکا مهاجرت کردهاند.27
متفاوتترین و عجیبترین آمار در خصوص جمعیت بهره را نویسنده کتاب شیعیان تانزانیا ارائه داده است. وى مىنویسد: «از لحاظ اجتماعى جمعیت فعلى شیعیان بهره در کل جهان چهار میلیون نفر برآورد گردیده که در کشورهاى مختلف دنیا پراکنده شدهاند.»28
آنچه از لحاظ اجتماعى در جامعه بهره کاملاً مشخص است، نظم و نسق حاکم بر آن است که سبب انسجام آن و فرمانبردارى کامل اعضا از پیشواى خود شده است. مرکز این جماعت در هندوستان و شهر بمبئى است. در حال حاضر قریب 470 مرکز بهره در سراسر جهان وجود دارد که هر یک از این مراکز به وسیله قانون اساسى که از سوى داعى مطلق تدوین شده اداره مىگردد. این مراکز مجموعهاى کامل از مساجد، مسافرخانه، مدرسه، کودکستان، سالن اجتماعات، بیمارستان و غیرهاند. بر طبق آخرین آمار سال 1995م بهرهها در سراسر جهان داراى 700 مسجد، 137 مسافرخانه، 52 قبرستان، 26 بیمارستان، 5 کتابخانه، 21 زایشگاه، 400 سالن اجتماعات، 4 کالج، 350 دبستان و 3 یتیمخانهاند.29
بهرهها از نظر سیاسى چندان فعال نیستند و معمولاً منفعل عمل مىکنند. در امور سیاسى دولتها دخالت نمىکنند و تمام همّ و غمشان حفظ موجودیت خود در سایه آرامش کشورهاست. از اینرو، روابط بسیار خوبى با دولتها برقرار مىکنند و براى حفظ این روابط، دولتها را از لحاظ مالى و پولى مدد مىرسانند.
بُهرهها از نظر اقتصادى در وضعیت بسیار مطلوبى به سر مىبرند. اکثر آنها به مشاغل تجارى و خرید و فروش اشتغال دارند. با این حال، همواره نگران آینده خود هستند. آنها معمولاً پولهاى نقد خود را به بانکهاى اروپایى به ویژه لندن ارسال مىکنند. ساختن مراکز مهم تجارى، صنعتى، مذهبى و فرهنگى که پیشتر بدان اشاره شد، نشاندهنده وضعیت مطلوب این جماعت از نظر اقتصادى است. در میان این جماعت فقیر دیده نمىشود و به محض مشاهده موردى از فقر، به سرعت رسیدگى مىکنند. داعى مطلق براى رسیدگى به وضع نیازمندان، بنیادهایى به نام «بنیاد سیفى»، «بنیاد یادبود دکتر طاهر سیفالدین» و «بنیاد برهانى» تأسیس کرده است. تمامى این مراکز خیریه در هندوستان، پاکستان، انگلستان، سریلانکا، کنیا، اوگاندا و تانزانیا مشغول به فعالیت هستند. درآمد حاصله از این بنیادها بدون هرگونه دخل و تصرف به طور کامل به مصرف خدمات عمومى و امور عامالمنفعه مىرسد. تنها در هند، بیش از دو هزار خانه توسط این بنیادها، وقف گردیده و در اختیار مستمندان قرار گرفته است.30
بررسى و ارزیابى
بىشک شیعه اثناعشرى، امروز دقیقا ادامه همان جریان تشیعى است که در زمان حضرت رسول صلىاللهعلیهوآلهاز دامن اسلام برآمده و با رهبرى راستین حضرت على علیهالسلام آغاز و اصول اعتقادى و باورهاى مذهبى اصیل آن، از طریق امامان معصوم علیهمالسلامبه شیعیان در سراسر عالم منقل شده است. این فرقه از شیعه، که به حق «مکتب اهلبیت علیهمالسلام» نامیده شده است، بنابر ادلّه گوناگون عقلى و نقلى، خالصترین، اصیلترین و مبنایىترین فرقه مذهبى جهان اسلام به شمار مىرود. از اینرو، در گروه عمده باقىمانده از شیعیان یعنى زیدیه و اسماعیلیه با انشعابات درونىشان، براى ارزیابى میزان هماهنگى با مکتب اهلبیت علیهمالسلام، باید با این مکتب الهى سنجیده شوند. بنابراین، براى سنجش اندیشهاى «جمعیت بهره» بهترین ملاک، تطبیق دادن باورها و آموزههاى آنها با عقاید شیعه جعفرى است.
در این مختصر، ضمن طرح وجوه مشترک عقاید و افکار بهره با امامیه در برخى زمینههاى اصولى، در محورهاى زیر به نقد آنها بپردازیم تا میزان فاصله آموزهاى جمعیت مذکور با شیعه امامیه مشخص گردد.
الف. در حوزه اعتقادات: بهرهها به طور مستقیم به سه رکن اعتقادى مسلمانان یعنى توحید، نبوت، معاد و یک رکن اختصاصى شیعیان یعنى امامت، ایمان دارند. در این میان، آنچه آنها را بیشتر به شیعه اثناعشرى نزدیک مىکند، تأکید زیاد بر رکن رکین امامت است. بهرهها شش امام از دوازده امام را قبول دارند. آنان امامان را مکمّل پیامبران و از نسل پیامبر و امام على علیهالسلام مىدانند؛ چیزهایى که در مکتب اهلبیت علیهمالسلام بر آن تأکید شده است.
آنچه در این میان «بهره» را از مکتب اهلبیت علیهمالسلامدور مىکند، عدم اعتقاد به شش امام پس از امام جعفر صادق علیهالسلام است. در حالى که بر طبق روایات معتبر، امامان معصوم علیهمالسلام پس از پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهدوازده نفرند که اولین آنها، امام على علیهالسلام و آخرین آنها حضرت حجّت (عج) است.31
امامیه با اعتقاد به دوازده امام معصوم علیهمالسلام، در حقیقت تمام دوران بعد از وجود نورانى پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله را تا قیامت کبرى، با رهبرى امام معصوم علیهالسلامبراى عبور از شرایط طوفانى حوادث و هدایت صحیح جامعه بشرى لازم مىداند. برخلاف اعتقاد بهره، که با پیوند زدن افراد غیرمعصوم با نام داعى مطلق به رشته محکم امامان معصوم علیهمالسلام، سعى در هدایت افراد جامعه را دارند، غافل از اینکه غیرمعصوم به هر نام و عنوانى، قدرت هدایت صحیح بشر به سمت کمال را ندارد.
از سوى دیگر، آنچه از اعتقاد بهره به شش امام معصوم نخستین برمىآید، این است که یا آنها اصولاً نصب امام از جانب خدا را به آن معنا که امامیه معتقد است قبول ندارند، یا این نصب را تا امام صادق علیهالسلامقبول دارند. در هر صورت باز هم اختلاف مبنایى بین نظر آنها با نظر بسیار دقیق امامیه در این خصوص وجود دارد. امامیه جریان نصب الهى را به طور مستمر تا امام دوازدهم، ثابت مىداند. پس با وجود تأکیدات فراوان جماعت بهره بر اصل «امامت»، امامشناسى آنها هم در حوزه مصادیق عینى امامان و هم از نظر مفهومشناسى، ابتر است. از اینرو، آنها نمىتوانند با چنین افکارى، نمایندگان واقعى تفکر شیعى بر مبناى آنچه اهلبیت علیهمالسلاممىپسندند، در مناطق خود به شمار آیند. نکته دیگر در خصوص عقاید اینکه در این شعبه اسماعیلى، بر عدالت به عنوان یکى از اصول مذهب شیعه تأکید نمىشود.
ب. در حوزه اصول و قوانین: تأکید بر امورى همچون حفظ هویت مؤمن، اعتبار ایمان در سازندگى دین و دنیاى فرد، فراگیرى دانش، شکرگذارى از نعمات خداوند، مبنا قرار دادن قرآن در زندگى، الگوگیرى زنان از حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، سعى در حفظ فرهنگ اسلامى، ازدواج زنان، تجارت و فعالیت اقتصادى سالم، تعلیم مسائل مذهبى به کودکان، کمک به کشورهاى عقبمانده از جمله مسائل مثبت مورد تأیید مکتب اهلبیت علیهمالسلام است. در کنار مسائل صحیح نامبرده، از اصول و قوانینى یاد مىشود که هیچ سنخیتى با شیعه اثناعشرى ندارد، به عنوان نمونه، به دور اشاره مىشود:
1) بازگذاشتن دست صاحب دعوت و دادن اختیارات غیراصولى و غیرشرعى به او؛ صاحب دعوت که اکنون محمد برهانالدین است آنقدر اختیار دارد که مىتواند و باید در خصوصىترین مسائل زناشویى جماعت بهره نظر بدهد و هیچ عقد، ازدواج، کفن و دفنى بدون اجازه او مشروعیت ندارد! این در حالى است که در مکتب امامیه با وجود ولایت مطلقه امامان معصوم علیهمالسلام، هرگز چنین مسائلى مطرح نیست؛ چراکه در چنین نظراتى هم بوى استکبار و دیکتاتورى فقهى به مشام مىرسد و هم نوعى لاابالىگرى و اباحهمنشى دیده مىشود و در برخى موارد عسر و حرج نیز وجود دارد.
2) بهرهها طبق میثاقنامه رسمى مطرحشده از سوى برهانالدین، ملزم به ختنه کردن دختران هستند، در حالى که در بین شیعه امامیه از گذشته تا به حال شاید حتى یک عالم شیعى را نتوان پیدا کرد که حکم به وجوب و الزام ختنه دختران کرده باشد.32
ج. در حوزه اجتماعى و سیاسى: یکى از امورى که «بهره» را در معرض تهدید جدى قرار مىدهد، قرار گرفتن در میان اکثریت غالب هندوها و اهلسنّت در مناطقى همچون هندوستان و یمن است. بعید نیست که بسیارى از آموزهها و آداب و رسوم این جماعت، متأثر از این دو باشد. از آنجا که این جماعت در همه مناطق جهان، در اقلبت به سر مىبرند، نمىتوانند و نتوانستند فعال عمل کنند. بنابراین، برخلاف اندیشه سیاسى شیعه امامیه که معمولاً فعال عمل مىکنند، این گروه عمدتا مواضعى منفعلانه در قبال دولتها و کشورها اتخاذ مىکنند و حتى حاضرند براى حفظ موجودیت خود به کشورهایى نظیر مصر باج بدهند.
نتیجهگیرى
«بُهره» که واژهاى گجراتى است، نام شعبهاى از اسماعیلیه هند به معناى تجارت و داد و ستد کردن مىباشد. این اسم را از آنروى به اسماعیلیان گجرات دادهاند که آنها در اصل جامعه تجارتپیشه بودهاند.
اولین انشعاب در فرقه اسماعیلیه در اواخر قرن پنجم هجرى اتفاق افتاد که در پى آن اسماعیلیه به دو شاخه مستعلیه و نزاریه تقسیم شد. بُهره برآمده از شاخه مستعلیه و خوجه برآمده از شاخه نزاریه اسماعیلیه است. بعدها در خود بُهره نیز انشعاباتى به نامهاى داودى و سلیمانى به وجود آمد.
بهرههاى نخستین از نظر اعتقادى مذهب شیعه اسماعیلى داشتند، اما به خاطر برخى جریانات تاریخى به مذهب اهل تسنن روى آوردند. بهرههاى امروزه، سه دستهاند: شیعه، سنى و هندو. در مجموع، عقاید بهرهها در توحید، نبوت، امامت و... بسیار به شیعه اثناعشرى نزدیک است.
بهرهها علاوه بر عقاید، داراى اصول مسلم، قوانین و میثاقهایى هستند که در عمل شدیدا به آنها پایبندند.
یکى از آیینهاى مؤکد آنها، تجدید بیعت با داعى مطلق در روز عید غدیر است. بهرهها به حج مىروند و نماز را برپا مىدارند و روزه مىگیرند، به زیارت قبر مطهر رسولاللّه صلىاللهعلیهوآلهو مرقد امامان معصوم علیهمالسلام تا امام ششم مىروند، لباس آنها یکنواخت و یکرنگ است، زنهایشان نهایت حجاب را دارند.
طبق درستترین قول، تعداد مجموعه بهرههاى داودى و سلیمانى در جهان حدود بیش از پانصد هزار نفر است که تقریبا یک چهارم آنها در هند و بقیه در سراسر جهان به ویژه در کراچى پاکستان، مصر، یمن و تانزانیا، به سر مىبرند.
نظم و ترتیب اجتماعى حاکم بر این جماعت زبانزد است. در حال حاضر قریب چهارصد و هفتاد مرکز بُهره در سراسر جهان وجود دارد.
بهرهها از نظر سیاسى چندان فعال نیستند و براى حفظ موجودیت خود، روابط خوبى با دولتها برقرار مىکند، اما از نظر اقتصادى بسیار فعال هستند. به دلیل تأسیس بنیادهاى خیریه گوناگون در سراسر جهان به وسیله داعى مطلق براى رسیدگى به وضع نیازمندان، در میان این جماعت نیازمندى دیده نمىشود.
-
··· منابع
- ـ احمدى، عرب و امیر بهرام، شیعیان تانزانیا، تهران، الهدى، 1379.
- ـ الوردانى، صالح، شیعه در مصر (از عصر امام على علیهالسلام تا امام خمینى)،ترجمهقاسممختارى،تهران،سازمانتبلیغاتاسلامى،1376.
- ـ الهامى، داود، سیرى در تاریخ شیعه، قم، مکتب اسلام، 1375.
- ـ جمعى از مؤلفان، تاریخ تشیّع (2)، زیر نظر سید احمدرضا خضرى، تهران، سمت، چ سوم، 1386.
- ـ جمعى از نویسندگان، دائرهالمعارف تشیّع، تهران، مؤسسه دائرهالمعارف تشیّع، 1371.
- ـ حرّ عاملى، محمّدبن حسن، وسائلالشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانى شیرازى، طهران، مکتبة الاسلامیة، ط. الثانیة، 1396ق.
- ـ دفترى، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدرهاى، تهران، فروزان، 1375.
- ـ دهخدا، علىاکبر، فرهنگ دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1339.
- ـ زین عاملى، محمّدحسین، شیعه در تاریخ، ترجمه محمّدرضا عطایى، مشهد، بنیاد پژوهشهاىاسلامىآستانقدس،چدوم،1375.
- ـ سبحانى، جعفر، راهنماى حقیقت، تهران، مشعر، چ پنجم، 1387.
- ـ مشکور، محمّدجواد، تاریخ شیعه و فرقههاى اسلام، تهران، کتابفروشى اشراق، 1362.
- ـ مشکور، محمّدجواد، فرهنگ فرق اسلامى، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس، چ دوم، 1372.
-
پى نوشت ها
- 1 دانشجوى کارشناسى ارشد کلام شیعى، دانشگاه قم. دریافت: 11/4/88 ـ پذیرش: 29/6/88.
- 2ـ علىاکبر دهخدا، فرهنگ دهخدا، ذیل واژه.
- 3ـ جمعى از نویسندگان، دائرهالمعارف تشیّع، ج 3، ص 527.
- 4ـ فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدرهاى، ص 340.
- 5ـ صالح الوردانى، شیعه در مصر از عصر امام على علیهالسلام تا امام خمینى، ترجمه قاسم مختارى، ص 194.
- 6ـ محمّدجواد مشکور، تاریخ شیعه و فرقههاى اسلام، ص 232.
- 7ـ فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 340.
- 8ـ محمّدجواد مشکور، تاریخ شیعه و فرقههاى اسلام، ص 232.
- 9ـ ر.ک: جمعى از مؤلفان، تاریخ تشیّع 2، زیرنظر سیداحمدرضا خضرى، ص 526 / محمّدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ص 108.
- 10ـ ر.ک: صالح الوردانى، شیعه در مصر، ص 194 / محمّدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ص 409ـ410.
- 11ـ ر.ک: جمعى از نویسندگان، دائرهالمعارف تشیّع، ج 3، ص 526.
- 12ـ براى اطلاع بیشتر درباره انشعابات درونى بهره، ر.ک: محمّدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ص 109 / جمعى از نویسندگان، دائرهالمعارف تشیّع، ج 3، ص 527 / فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 143ـ144 و 293ـ294 و 366ـ367.
- 13ـ ر.ک: جمعى از نویسندگان، دائرهالمعارف تشیّع، ج 3، ص 526 / فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 144.
- 14ـ محمّدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ص 109.
- 15ـ ر.ک: جمعى از نویسندگان، دائرهالمعارف تشیع، ج 3، ص 528.
- 16ـ ر.ک: عرب احمدى و امیر بهرام، شیعیان تانزانیا، ص 257ـ258.
- 17ـ همان، ص 256.
- 18ـ براى آگاهى بیشتر از قوانین، اصول مسلم و میثاقهاى بهرهها ر.ک: همان، ص 258ـ262.
- 19ـ ر.ک: جمعى از نویسندگان، دائرهالمعارف تشیّع، ص 528.
- 20ـ عرب احمدى و امیر بهرام، شیعیان تانزانیا، ص 197.
- 21ـ ر.ک: محمّدحسین زین عاملى، شیعه در تاریخ، ترجمه محمدرضا عطایى، ص 90 / فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 146.
- 22ـ محمّدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ص 109.
- 23ـ فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 364ـ365.
- 24ـ محمّدجواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامى، ص 410.
- 25ـ ر.ک: داود الهامى، سیرى در تاریخ تشیّع، ص 492.
- 26ـ جمعى از نویسندگان، دائرهالمعارف تشیّع، ص 529.
- 27ـ فرهاد دفترى، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص 356ـ357.
- 28ـ عرب احمدى و امیر بهرام، شیعیان تانزانیا، ص 197.
- 29ـ همان.
- 30ـ همان، ص 262ـ263.
- 31ـ ر.ک: جعفر سبحانى، راهنماى حقیقت، ص 308ـ315.
- 32ـ ر.ک: محمّدبن حسن حرّ عاملى، وسائلالشیعه، تحقیق عبدالرحیم ربانى شیرازى، ج 15، ب 56، ص 166.